افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


سندیکای هفت تپه                                                                                                                     دوشنبه ۲٨ خرداد ۱۴۰٣ - ۱۷ ژوئن ۲۰۲۴


کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و مطالب سندیکا اینجا کلیک کنید.
شریفه محمدی سیروس فتحی

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، ادامه بازداشت شریفه محمدی وهمچنین بازداشت همسر ایشان، سیروس فتحی را شدیدا محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط این دو عزیز و دیگر کارگران در بند می باشد.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

***********

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش مقابل سازمان تامین اجتماعی در اعتراض به وضعیت بد و نامساعد دستمزد ها، در اعتراض به فقر، تورم و گرانی، در اعتراض به غارت و دزدی و فساد در اعتراض به تبعیض و نابرابری ها. شوش، گرمای بالای پنجاه درجه-

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

***********

اسماعیل گرامی: به دستآورد بازنشستگان دست درازی نکنید!

انتخابات ریاست جمهوری نزدیک و کاندیداهای مهندسی شده آن مشخص شده اند! این روزها کاندیداها از زحماتِ پر ارزش خود!! در سالهای گذشته سخن می گویند. ۴۵ سال است که این کاندیداها در پُست های مختلف در داخل حکومت، سیاست کلی حکومت را به پیش می برند؛ سیاستی که باعث هر روز فقیر تر شدن مردم زحمتکش این جامعه (۹۹٪) و فربه تر شدن خودشان (۱٪) شده است، سیاستی که نا امنی شغلی و اجتماعی را برای ما به ارمغان آورده است. افشاگری علیه یکی از این کاندیداها هرگز به معنای تایید دیگر کاندیداها نیست، بلکه افشاگریِ سیستمی می باشد که سرتا پای آنرا فساد فرا گرفته است و اصلاح شدنی نیست!

یکی از این کاندیداها محمدباقر قالیباف است که شمه ای از اختلاس ها و سوء استفاده های او و خانواده اش از موقعیت حکومتی او را خبرنگارانی چون "یاشار سلطانی" و "وحید اشتری" رسانه ای کرده اند. یاشار سلطانی بعد از رسانه‌ای کردن اسناد مربوط به جنجال خانه‌های نجومی بازداشت شد. «میرلوحی»، عضو شورای شهر تهران می‌گوید: «بازپرس پرونده ی املاک نجومی به من گفتند که برای بررسی این مقدار پرونده در املاک نجومی، نمی‌دانستیم کارشناس از کجا بیاوریم و کارشناس‌مان به این تعداد پرونده نمی‌رسید». در فروردین ۱۴۰۱ انتشار عکس‌هایی در شبکه‌های اجتماعی از سفر همسر، دختر و داماد قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوزاد خبرساز شد. پس از آن وحید اشتری، افشاگر این رویداد به دو سال حبس و ممنوعیت از هرگونه فعالیت در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی محکوم شد.

قالیباف بعنوان بازوی اجرایی سیاست کلی حکومت در مجلس شورای اسلامی ایران، عروسک گردان این مجلس بود و در تمامی این سالها نه تنها قدمی برای کارگران و بازنشستگان بر نداشت بلکه سیاستهای ضد کارگری حکومت را در این مجلس پیش برد. حال عده ای از افراد فرصت طلب؛ گرد او جمع شده و برای او تبلیغات می کنند. یکی از این افراد علی دهقان كيا "رئیس کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی تهران" می باشد که جهت تبلیغ برای قالیباف ضمن گرفتن عکس های تبلیغاتی می گوید « قاليباف حرفهاي زيادي براي گفتن در امور اجرايي كشور دارد». دهقان کیا می خواهد قالیباف را یک استعداد تازه کشف شده معرفی کند، از زحمتکشانِ زیر خط فقر و تحت ستم میخواهد گذشته قالیباف در مجلس را فراموش کنند، فساد او در شهرداری را فراموش کنند، ذهنیت حمله گازانبری او برای سرکوب دانشجویان را فراموش کنند و به استعداد نهفته در او توجه داشته باشند که « قاليباف حرفهاي زيادي براي گفتن در امور اجرايي كشور دارد». تا اینجا که دهقان کیا با این گفته های خود تلاش دارد بازنشستگان را به پای صندوقهای رای بکشد و آنها را ترغیب می کند که به قالیباف رای بدهند، چندان عجیب نیست (هرچند زهی خیال باطل! چرا که بازنشستگان، هم قالیباف را می شناسند و هم دهقان کیا را)، عجیب آنجا می باشد که دهقان کیا با وقاحت تمام ادامه می دهد که « وي (قالیباف) به دفعات به كمك بازنشستگان تامين اجتماعي در مجلس آمده كه نمونه آن افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان بود كه با كمك جدي وي موفق شديم مصوبه غير قانوني دولت را باطل كرده و حق بازنشستگان را استيفا كنيم». دهقان کیا همانند دیگر همپالگی هایش اعضای هیئت مدیره کانونهای کشور؛ هیچ راه مطالبه گری جز نامه نگاری و ملاقات با مسئولین را قبول ندارد و اعتراضات در کف خیابان را تقبیح می کند. اکنون، او «افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان» را که ماحصل اعتراضات بازنشستگان در سراسر کشور در کف خیابان بود را نتیجه تلاش قالیباف عنوان می کند!! اگرعامل «افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان»، قالیباف و عروسکهای خیمه شب بازی اش بودند و آنها تا بدین حد دلسوز بازنشستگان می باشند، چرا حقوقهای امسالِ بازنشستگان ۲۲٪ افزایش پیدا کرد؟ در حالیکه در پایان سال ١٤٠٢ طبق گفته سازمان آمار؛ نرخ تورمِ سالانه کشور به ۴۰/۷ درصد رسیده بود. خیر، مجلس هیچگاه بفکر بازنشستگان نبوده و نیست! افزايش حقوق ۳۸ درصد که با کف خیابان آمدن بازنشستگان بدست آمد در حقیقت به دولت و به مجلس (بطور کلی به حکومت) تحمیل شد!!

به اعضای هیئت مدیره و بازرسین این کانونها باید گفت: برای بالا رفتن از پله های ترقی از هر دروغی که می خواهید استفاده کنید! اما به دستآورد بازنشستگان دست درازی نکنید!

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

۲۲ خرداد ۱۴۰۳

***********

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقر، تورم و گرانی ، دستمزدهای ناچیز و نامساعد، به فساد و غارت، به تبعیض و نابرابری ها..

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه/۲۰ خرداد/۱۴۰۳ در گرمای بالای پنجاه درجه خوزستان.

***********

تجمع بازنشستگان یکشنبه ۲۰ خرداد

ساعت ۹ صبح مقابل تأمین اجتماعی شوش

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

***********

اسماعیل گرامی: بازنشستگان، از پراکندگی تا اجماع برای اجرای قانون

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و مطالب سندیکا اینجا کلیک کنید.
بازنشستگان خواسته های فراوانی دارند و اولین خواسته آنها افزایش حقوق می باشد. اما این حقوق به چه شکل و به چه اندازه ای باید افزایش یابد؟ (لازم به ذکر است که این مقاله در رابطه با بازنشستگان نوشته شده است و افزایش حقوق شاغلین را از منظر دیگری باید مورد بررسی قرار داد).
ثروت ملی این کشور بقدری زیاد است که سهم هر بازنشسته از این ثروت؛ شاید هزاران برابر حقوق فعلی او باشد اما فقط یک درصد این جامعه (که تمامی آنها از مسئولین حکومتی می باشند) بخش اعظم این ثروت را به جیب می زنند و ۹۹٪ جامعه (که بازنشستگان نیز بخشی از آنها می باشند) در فقر و فلاکت بسر می برند.
در این شکی نیست که هر فرد در این جامعه (چه حقوق بگیر چه غیر حقوق بگیر) باید در معیشت کامل باشد. از همین جهت عده ای با محاسبه ی مبلغ معیشت بر این اعتقادند که حداقل دستمزد باید تا این مبلغ، افزایش یابد(علیرضا میرغفاری یکی از اعضای کارگری "شورای عالی کار" مبلغ معیشت را ۱۵ میلیون تومان و فرامرز توفیقی عضو کمیته دستمزد این مبلغ را ۲۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان محاسبه کرده اند افراد و گروه های دیگری از ۳۰ میلیون تومان تا ۵۰ میلیون تومان نیز محاسبه کرده اند).
عده ای دیگر می گویند حقوقها باید متناسب با نرخ تورم افزایش یابند تا حقوق بگیران قدرت خرید سال گذشته را داشته باشند. در این رابطه درصدهای متفاوتی اعلام شده اند (از ۲۸٪ الی ۲۰۰٪) در این اختلاف نظرها مسلماً؛ مبالغ بالاترِ معیشت و درصدهای بالاترِ نرخ تورم؛ چرب و چیلی تر و برای ما شیرینتر هستند و از همین جهت است که عده ای از محاسبه گران برای کسب وجهه و یا برای رادیکالتر نشان دادن خود نسبت به دیگران ، ارقام بالاتری را مطرح می کنند و یا عده ای ارقام بالایی اعلام می کنند که در آینده؛ برای گذشته یِ منفعل خود افتخار بخرند!!
در میانِ این همه مبالغ معیشت و درصدهای نرخ تورم پراکنده و متفاوت که توسط عده ای "محاسبه" شده است؛ بازنشستگان کدام را مطالبه کنند؟ کدام را در کف خیابان فریاد بزنند؟ متاسفانه در شرایط کنونی؛ بازنشستگان فاقد یک تشکل مستقل می باشند که در پی یک سری مبارزات خیابانی، این تشکل بتواند "مبلغی ثابت" را "متناسب با قدرتِ بازنشستگان" بدست آورده و آن را برای چانه زنی و مذاکره آماده نماید.
اگر نمی توان بر سر این همه مبالغ و درصدهای پراکنده و متفاوت به اجماع رسید، اما می توان به اتفاق، حکومت را به پذیرش "قانون" مجبور کرد:
حکومت ضمن درج حق عائله مندی و حق اولاد در فیش حقوقی زنان، باید طبق ماده ۹۶ متناسب با نرخ تورمِ هرچند "دروغینِ" خود که بانک مرکزی آنرا اعلام میکند، "تمامی آیتم های فیش حقوقی" را افزایش دهد، چراکه جدا از هر اطلاعات غلط و یا صحیحی، روح این ماده قانونی بر این است که حقوقها باید متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا کنند تا بازنشستگان "قدرت خرید سال گذشته" را داشته باشند. مشکل ما بازنشستگان محاسبه درست و یا غلط مبلغ معیشت و یا نرخ تورم نیست(که مسلما بر سر آن به اجماع نمی رسیم)، مشکل ما بازنشستگان این است که بعلت عدم حضور در کف خیابان؛ اجازه داده ایم که حکومت در طی چندین سال؛ قانون را به زیر پا بگذارد و حقوقها را "سلیقه ای" پرداخت نماید و همچنین نظاره گر این بوده ایم که کانون ها مُهر خیانت خود را پای این عملکردِ ظالمانه حکومت زده اند.
همین حداقل خواسته (تن دادن حکومت به قانون و اجرای ماده ۹۶) به تلاش جمعی نیاز دارد. برای گرفتن یک خواسته؛ آمدن به "کف خیابان" به عنوان مبارزه لازم است ولی کافی نیست! "کف خیابان" و "تعداد بازنشستگان در کف خیابان" دو مقوله ای هستند که یکدیگر را کامل می کنند. "تعداد بازنشستگان در کف خیابان" زور و قدرت بازنشسته را برای کسب خواسته مشخص می کند، هر چه "زور و قدرت" بازنشسته بیشتر باشد خواسته بیشتری را می تواند بگیرد. بازنشسته ای که نتواند گام اول را بردارد، بازنشسته ای که نتواند حقوق خود را متناسب با "نرخ تورم دروغین بانک مرکزی" افزایش دهد، هرگز نخواهد توانست حقوق خود را "متناسب با نرخ تورم واقعی" افزایش دهد! هرگز نخواهد توانست حقوق خود را "متناسب با معیشت واقعی" افزایش دهد! مَبلغ افزایش حقوق را "تعداد بازنشستگان در کف خیابان" مشخص میکند نه یک واقع بینی در رابطه با هزینه مورد نیاز یک فرد! نه ماشین حساب! کسانی که با یک واقع بینی در رابطه با هزینه مورد نیاز یک فرد؛ مبلغی را برای دستمزد پیشنهاد می دهند؛ در حقیقت مُقسّمِ "توزیع ارزش اضافی" که "مبارزه طبقاتی" می باشد را در نظر نمی گیرند که داور این مبارزه همانا "زور طرفین" می باشد.
گرانی و تورم افسار گسیخته هر روز بیشتر از روز گذشته کارد را به استخوان نزدیک می کند و بازنشستگان بیشتری به کف خیابان می آیند تا حکومت را به پذیرش "قانون" ماده ۹۶ مجبور نمایند.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

۱۴ خرداد ۱۴۰۳

***********

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقرو نداری،دستمزدهای نامناسب و ناچیز، به تبعیض،دزدی و فساد و نابرابری ها
خیلی دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمیدیم!
کشور پر درآمد، چه بر سر تو آمد؟
ننگ ما ننگ ما، صدا و سیمای ما!
حجاب حجاب شعارشون، دروغ و دزدی کارشون!
صحبت‌های فریدون نیکوفرد کارگر بازنشسته سنديکای کارگران نیشکر هفت تپه امروز یکشنبه در تجمع بازنشستگان شوش اینجا کلیک کنید.

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه/۱۳ خرداد/۱۴۰۳

***********

نامه دوم تشکل های مستقل به کارگران همه کشورها و اعتراض به سازمان جهانی کار

در این اجلاس کارگران ایران نماینده ای ندارند.
نه وابستگان به جمهوری اسلامی و نه تشکل سازانی که بر فراز توده های کارگر در خارج از کشور سودای نمایندگی کارگران را در سر می پرورند؛ هیچکدام نماینده واقعی کارگران ایران نیستند.
یکصد و دوازدهمین کنفرانس سازمان جهانی کار بین ٣ تا ۱۴ ژوئن ۲۰۲۴ در ژنو برگزار می‌شود. کارگران ایران به دلیل سرکوب ها و محرومیت ها که حاکمیت اسلامی بر علیه آنها اعمال می کند، از هیچ حقی از جمله حق تشکل و انتخاب نمایندگان واقعی خود برخوردار نیستند. در تمام حیات ۴۵ ساله جمهوری اسلامی هرگونه تلاش برای ایجاد تشکل های مستقل و تغییر در شرایط سخت کار و زندگی با سرکوب و زندان مواجه شده اند..... متن کامل را اینجا کلیک کنید.

***********

اسماعیل گرامی: چگونه کانونهای بازنشستگان و یارانشان به جلز ولز کردن افتاده اند؟!

کانونهای بازنشستگان در تمام طول موجودیت خود حتی یک خواسته هم برای بازنشستگان نگرفته اند. آنها برای خاموش کردن اعتراضات بازنشستگان مدام ادعای مطالبه گری میکنند و تنها شیوه مطالبه گری آنها نامه نگاری و ملاقات با مسئولین است. این کانونها اگر برای بازنشستگان نتیجه ای نداشته اند، برای اعضای هیئت مدیره و بازرسان این کانونها بسیار هم مطلوب بوده اند! گرفتن حقوقهای بالا( از ۱٪ حق مسکن بازنشستگان به عنوان حق عضویت و سهمی از قرارداد بیمه های تکمیلی)، دله دزدی ها و بالا رفتن از پله های ترقی؛ از امتیازات این کانونی ها میباشند. در این میان؛ عده ای فرصت طلب که آب دهانشان برای این امتیازات براه افتاده، چنین ادعا میکنند که این بی خاصیتی و فساد کانونها نتیجه افراد فاسد در اعضای هیئت مدیره و بازرسان این کانونها میباشد، این افراد تلاش دارند که ساختار حکومتیِ این کانونها را پنهان کنند، ساختاری که هر کسی که وارد آن میشود باید از منافع حکومت دفاع نماید نه از منافع بازنشستگان! چه بسیار افرادی که قبل از ورود به کانونها دو آتشه سخن میگفتند ولی با ورود به این کانونها همانهایی شدند که باید میشدند. اعضای هیئت مدیره و بازرسان این کانونها و به اتفاق همان فرصت طلبانی که برای رفتن به درون این کانونها خیز برداشته اند؛ همواره با تجمعات بازنشستگان جهت کسب خواسته ی خود مخالف بوده و هستند و این شیوه مطالبه گری را مردود میدانند. اگر در گذشته فقط تلاش میکردند که مبادا بازنشستگان فراخوان تجمع بدهند، امروزه که عنان از دستشان رها شده (بدنه کانونها از آنها جدا شده و تجمعات خود جوش بالا گرفته) به جلز و ولز افتاده و در دنیای مجازی به کسانی که به تجمعات میروند و یا فراخوان میدهند، حمله میکنند. خواندن یکی از این حملات مذبوحانه نشان میدهد که این افراد به چه درجه ای از استیصال رسیده اند:
«جناب آقای اسماعیل گرامی سلام، پیرو ارسال پیام‌حضرتعالی در‌گروه وزین اردبیل به استحضار میرساند: بنظر شما، راهکار قانونی چه اشکال و ایرادی دارد که جنابعالی باتوجه به سابقه تخلف و سرپیچی کردن از قانون ، دائما بر طبل رفتار غیرقانونی می‌کوبید، مگر می‌شود خواسته قانونی داشت ولی از مسیر غیرقانونی به آن رسید؟ آیا مسیری جز فعال و‌پویا کردن کانونها داریم؟ چترحمایتی جنابعالی بر سر کانونها و هدایت کردن به نهادهای دیگر‌چه‌معنایی می‌تواند داشته باشد؟ لطفا بازنشستگان کارگری را به مسلخ غیرقانونی رفتار کردن نکشانید. باتشکر». این گفته ها نوشته فردی میباشد با نام "فقط خدا" از "گروه‌ فعالین‌مستقل وخادمین بازنشستگان کارگری مشهدمقدس وسراسرکشور".
در اینجا لازم است قبل از هر چیز اشاره ای کنیم به اصل ۲۷ قانون اساسی که می‌گوید« تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». حال باید پرسید کدام یک از تجمعات بازنشستگان، این اصل را به زیر پا گذاشته است که این فرد آنها را "تخلف و غیر قانونی" مینامد؟ جالب است او "نامه نگاری و ملاقات با مسئولین"را تنها راهکار قانونی میداند و همچنان میخواهد با همین روش خواسته های بازنشستگان را به دست آورد! مگر تا بحال با چنین روشی خواسته ای را بدست آورده اید؟!
وقتی این فرد میگوید «جنابعالی باتوجه به سابقه تخلف و سرپیچی کردن از قانون ، دائما بر طبل رفتار غیرقانونی می‌کوبید» آیا نمیتوان به ماهیت او پی برد؟ این افراد گرگهای در لباس میش هستند! این افراد برای پیشبرد اهداف حکومتی خود هر خبری را مطابق با میل اربابان خود گزارش میدهند! وقتی فردی برای مطالبه خواسته های خود و همکاران خود دو سال زندان را تحمل میکند، آیا عمل او میشود تخلف؟
جالب است که این فردِ حکومتیِ خبرچین میگوید «لطفا بازنشستگان کارگری را به مسلخ غیرقانونی رفتار کردن نکشانید». "مسلخ"!!!!! او با این کلمه هم ماهیت اربابان خود را نشان میدهد و هم بازنشستگان را از شرکت در تجمعات میترساند. براستی اگر بازنشستگان تجمعی بر پا کنند (که مسلما خلاف میل این فرد میباشد)، آیا این فرد و دوستانش حاضر نیستند که بازنشستگان در تجمعات را سلاخی کنند؟ چماقداران حکومت و لباس شخصی ها همین افراد هستند!

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

هفتم خرداد ۱۴۰۳

***********

تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش

تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در مقابل درب فرمانداری شوش، در اعتراض به شرایط بد و نامساعد معیشتی، اعتراض به حقوق و دستمزدهای ناچیز و نامناسب، به دزدی، فساد و غارت، به تبعیص و نابرابری ها.

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

"روسری را رها کن، فکری به حال ما کن"

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه/۳۰ اردیبهشت/۱۴۰۳

***********

اسماعیل گرامی: چگونه نمک به زخم کارگران و بازنشستگان می پاشند!؟

ثروت سازمان تامین اجتماعی در طی سالها و توسط چند نسل با پس انداز کارگران بدست آمده و این سازمان بعنوان یک سازمان بیمه گر فعالیت نموده است.
در ابتدای انقلاب، سرمایه این سازمان به قدری زیاد بود که در ردیف چند نهاد اقتصادیِ ثروتمند؛ همچون بانک مرکزی محسوب می گردید. فساد که از همان ابتدای انقلاب خود را در حکومت نشان داد، در تشکیلات این سازمان نیز نفوذ کرد؛ چرا که مدیریت این سازمان در دست حکومت بود و هست. غارت و دزدی، اختلاس، زد و بند در بین تمامی نهادهای اقتصادی و غیر اقتصادیِ پیدا و پنهان حکومت شناور است و "شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی" (شستا) از این نهادها مستثنی نیست. اختلاس سعید مرتضوی (قاضی و دادستان) مدیر عامل این سازمان در سالهای ۹۱-۱۳۹۰ یکی از بزرگترین اختلاسها تا آن زمان در حکومت بود.
برملاء شدنِ اختلاسهایی که همگان از آنها با خبر می شوند؛ حاصل کارِ یک کمیته بازرسی نیست که وظیفه آن رفع فساد در درون حکومت باشد، بلکه نتیجه تسویه حسابهای درون حکومتی مابین جناح های حکومت است. هم اکنون؛ در همین لحظه کنونی چه بسیار اختلاس ها و دزدی ها و زمین خواری ها در جریان است، که طرفین (جناح ها) یا از آن بی خبرند، یا با خبرند و منافع شان حکم می کند که در لحظه کنونی آنرا برملاء نکنند. در چند روز اخیر گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی؛ اختلاس هایی در شستا را برملاء کرده است که بر مبنای این گزارش در دهه قبل حدود ٩٣ میلیون دلار در شستا تخلف مالی و کلاهبرداری انجام شده
مدیرعامل شستا در واکنش به این گزارش می گوید که این اختلاس ها در فاصله سال‌های ٩٢ تا ٩٩ یعنی در دولتهای قبل (در حقیقت در دولت جناح رقیب) صورت گرفته است و ادعا می کند در دولت کنونی «طی ٢ سال گذشته با همکاری مجلس و قوه‌ قضاییه ٣١ میلیون دلار از این اموال بازگشت و برای ۴۶ میلیون دلار نیز حکم توقف اموال دریافت شده است». هدف این گزارش مجلس و این گفته های مدیرعامل شستا هرگز امید دادن به کارگران و بازنشستگان نیست که چنین بپندارند که با اموال بازگردانده شده به شستا؛ حقوقهایشان افزایش پیدا می کند و یا متناسب سازی پیاده می گردد! بلکه هدف؛ هرچه بیشتر رسوا کردن جناح رقیب و خریدن آبرو برای خود می باشد( باید خاطر نشان کرد که همین مجلس، در مورد سیدجواد ساداتی‌نژاد، وزیر سابق جهاد کشاورزی در دولت رئیسی در رابطه با اختلاسِ نهاده‌های دامی و چای دبش و همچنین زمین خواری کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران سکوت اختیار کرده است).
مجلس و مدیرعامل شستا در حالی از" ٩٣ میلیون دلار تخلف مالی و کلاهبرداری در شستا" خبر می دهند که چندین سال است مسئولین حکومتی به بهانه خالی بودن "صندوقِ سازمان تامین اجتماعی" حاضر نیستند ماده ۹۶ را اجرا کرده و حقوق ها را متناسب با نرخ تورم افزایش دهند و یا متناسب سازی را اجرا نمایند! این افشاگری ها فقط پاشیدنِ نمک به زخم کارگران و بازنشستگان می باشد. در حالیکه کارگران، بازنشستگان و دیگر اقشار زحمت کشِ این جامعه در زیر خط فقر زندگی می کنند، عده ای فرصت طلب دسترنج آنها را به یغما می برند!
نمیتوان پذیرفت که این اختلاس اخیر؛ آخرین اختلاس در این حکومت خواهد بود، اختلاس جزء لاینفک این حکومت است و تجربه نشان داده است که هر روز رو به گسترش است. با چنین تجربه ای میتوان بر باطل بودن این شعار و یا این آرزو که "اگر یک اختلاس کم بشود مشکل ما بازنشستگان حل خواهد شد"؛ پی برد! مشکل ما بازنشستگان فقط در کف خیابان حل خواهد شد.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

***********

پیام به کارگران و اتحادیه ها و تشکل های کارگری همه کشورها

رژیم سرمایه داری - اسلامی ایران در طول ۴۵ سال گذشته درحال جنگی مستمر و همه جانبه علیه طبقه کارگر در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. حداقل دستمزد، چند برابر زیر خط فقر قرار دارد و حتی پرداخت منظم دستمزد به یکی از مطالبات کارگران ایران تبدیل شده است‌. به تبع آن شرایط زیست و معیشت کارگران به سطح بسیار پایین و طاقت فرسایی سقوط کرده است. کارگران ایران برای تامین سرپناه و حداقل نیازهای اولیه زندگی برای خانواده‌های خود مجبورند گاه تا سه شغل ناپایدار دست و پا کنند. دولت ایران قانون کار خود را نیز به شدت زیر پا می گذارد و برای مقاوله نامه ها و کنوانسیون های سازمان جهانی کار کمترین احترامی قائل نیست. سرکوب و بگیر و ببند کارگران به امری روزمره تبدیل شده است. در تمام این مدت طبقه کارگر در ایران علیرغم همه سرکوب های وحشیانه و محرومیت از حقوق بنیادی کار و حقوق انسانی، مقاومت ستایش برانگیزی از خود نشان داده و در نبردی به شدت نا برابر برای کسب حقوق همه جانبه خود مبارزه کرده است..... برای مشاهدۀ و مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***********

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش

راهپیمایی و تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعترض به‌ وضعیت اسفبار معیشتی، دستمزد های ناچیز، اعتراض به فقر، تورم و نداری، در اعتراض به تبعیض، فساد، غارت در اعتراض به ستم و نابرابری ها

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

زنده باد جنبش کف خیابان

حجاب حجاب شعارشون، دروغ و دزدی کارشون

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

***********

اسماعیل گرامی: فرضیه "کیسه بوکس" بودن کانون های بازنشستگان!

تمامی بازنشستگان میدانند که این "کانون های بازنشستگان" تا کنون هیچ قدمی برای کسب خواسته های بازنشستگان برنداشته اند و تشت رسوایی آنها همچون خانه کارگر از بام بر زمین افتاده و صدایش دیگر گوش فلک را کر کرده است. حال این کانون های رسوا شده، تبدیل به کیسه بوکس عده ای فرصت طلب شده اند. این قهرمانان پفکی؛ گاه با ضرباتی سهمگین به اعضای هیئت مدیره ها و گاه با هوک های ظریفِ چپ و راست به اساسنامه؛ به این کانونها حمله میکنند.
عده ای از این قهرمانان پفکی حین ضربه زدن به این کیسه بوکس ها، تلاش دارند آب تطهیر بر سر این کانون ها بریزند. این رقصِ پاهای جسورانه و افشاگرانه تنها این معنا را میدهد که "بازنشستگان بدون این کانونها به خواسته های خود نمیرسند و مشکل کنونی این کانون ها؛ اساسنامه ناقص و یا وجود افراد بدون تحرک و یا فاسد در هیئت مدیره آنها میباشد". هدف این قهرمانبازیهای پوشالی، پریدن داخل رینگ کانونها و نشستن بر روی صندلی هیئت مدیره های کنونی میباشد. این افراد جهت حفظ و خریدن آبرو برای کانونها؛ گاه سخنانی میگویند که بیشتر به پرتاب ناشیانه بومرنگ جهت شکار شباهت دارد. مثلا میگویند اضافه شدن "آیتم حق مسکن در فیش حقوقی بازنشستگان" نتیجه تلاش و زحمات این کانونها میباشد! این چه دستاوردی است که کانونها به آن مینازند؟ فرض بگیریم به جای یک "آیتم حق مسکن در فیش حقوقی بازنشستگان" ده آیتم و یا بیست آیتم دیگر به فیش حقوقی ما اضافه شود؛ اما وقتی دریافتی حقوق ما زیر خط فقر است، این آیتم های رنگارنگ و گوناگون چه ارزشی برای ما دارند؟! به چه چیزی افتخار میکنید؟ حق مسکن ۲۷۰ هزار تومان؟!! این مبلغ را در هر بنگاه معاملات ملکی بگویید به ما میخندند!! به عنوان بازوی اجرایی حکومت؛ با اضافه کردن آیتم حق مسکن به فیش حقوقیِ بازنشستگان، آنها را فریب دادید و پیگیر اجرا شدن ماده ۹۶ نشدید؛ تا حقوق ها برابر با معیشت و یا متناسب با نرخ تورم افزایش یابند. این قهرمانان گاه خواهان عدالت میشوند! آنها شکایت میکنند از به زیر پا گذاشتن عدالت توسط هیئت مدیره کانونها در نوبت دهی سفرهای زیارتی یا سیاحتی و یا استفاده از هتل های آنچنانیِ کانونها. آنها برای استفاده کردن عادلانه از این امکانات رهنمود میدهند که همه بازنشستگان باید بطور مساوی از این امکانات استفاده کنند! «یکی می مُرد ز درد بی نوایی، یکی میگفت خانم زردک میخواهی؟». بازنشسته ای که صبح تا شب بفکر عقب افتادن اجاره خانه و یا مخارج درمان خود و اعضای خانواده میباشد، بازنشسته ای که زیر بار گرانی و تورم کمرش خم شده، این بازنشسته دیگر حداقل پول لازمه و دل و دماغ سفر کردن را ندارد! بازنشسته اگر کنار دریاچه خزر و یا کنار زاینده رود هم برود این افکار عذاب دهنده را با خود میبرد!! این محمد اسدی سرمایه دار رئیس کانون عالی بازنشستگان و دیگر اعضای هیئت مدیره کانونهای کشور هستند که شکمشان سیر است و بدون غم و غصه از این امکانات استفاده میکنند. این عدالت خواهی ها فقط عوام فریبی میباشند! بجای چنین عدالت خواهی ها، باید در اجرای ماده ۹۶ قدم برداشت. اگر ماده ۹۶ اجرا شود و حقوق بازنشسته بالای خط فقر پرداخت گردد، بازنشسته با شکمی سیر و بدون دغدغه و مشغله ی فکری خودش میداند که چگونه به مسافرت برود.
عده ای دیگر از این قهرمانان پفکی برای کسب وجه خود؛ میخواهند این کانونها را منحل کنند! این افراد میخواهند اینچنین نشان دهند که این کانونها چون بی خاصیت میباشند، پس باید آنها را منحل کرد و سپس ما میتوانیم مطالبه گری کنیم. واقعیت این است که این کانونها را بازنشستگان نساخته اند که حال عده ای بازنشسته بخواهند آنها را منحل کنند، این کانونها را حکومت ساخته است همانند بسیج و یا سازمان تبلیغات اسلامی. کسانیکه میخواهند این کانونها را منحل کنند همانند این میماند که کسی بخواهد بسیج و یا سازمان تبلیغات اسلامی را منحل نماید!! شاید در آینده حکومت بنا به دلایلی، خود این کانونهای بازنشستگان را منحل نماید، ولی تشکلهای زرد دیگری با نام دیگری را جهت جلوگیری و کنترل اعتراضات بازنشستگان جایگزین آنها خواهد کرد.
بهر حال تمام ذکر و فکر این قهرمانان پفکی(از هر نوعی) کانونها میباشد، تو گویی شکل و یا وجود این کانونها؛ جلو مطالبه گری آنها را گرفته است! تنها چیزی که در ذهن آنان وجود ندارد "کف خیابان" است!! حکومت در حال قربانی کردن ماده ۹۶ تامین اجتماعی میباشد، آنها همچنان به "کیسه بوکس" خود حمله کرده و ضربه میزنند و همچون اعضای هیئت مدیره ها که هم اکنون بر صندلی های گرم و نرم خود نشسته اند؛ بازنشستگان را در "کف خیابان" تنها میگذارند!

اسماعیل گرامی(کارگر بازنشسته)

هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۳

***********

اتاق های عمل بیمارستان نظام مافی شوش تعطیل شد! چند قدمی تا قله سقوط نمانده

چند روزی است که اتاق های عمل بیمارستان نظام مافی بدلیل نبود متخصص بیهوشی تعطیل شده اند!
بیماران تصادفی و اورژانسی که نیاز به عمل فوری دارند به شهرهای اطراف اعزام شدند!
با توجه به اینکه بیمارستان نظام مافی در مسیر جاده ترانزیتی قرار دارد و روزانه بیماران تصادفی زیادی به این بیمارستان اعزام میشوند ؛ تعطیلی اتاق عمل منجر به از دست رفتن زمان طلایی درمان مجروحین خواهد شد ؛ به این دلیل که دزفول در پذیرش بیماران شوشی کارشکنی میکند و نزدیکتر مرکز دیگر به شوش؛ یعنی شهر اهواز ؛ بیش از ۱۰۰ کیلومتر با شوش فاصله دارد؛ که با طی این مسافت زمان طلایی برای درمان بیمار اورژانسی عملا از دست میرود!*
نکته جالب ماجرا اینجاست که همسر محترم ریاست شبکه که در کلنیک زیبایی غیر مجاز رئیس شبکه مشغول است خود متخصص بیهوشی است؛ اما دو شهرستان شوش و کرخه با بیش از ۲۲۰ هزار نفر‌جمعیت تنها مرکز درمانیشان هم اکنون فاقد متخصص بیهوشی است!
دادرسانه فریاد عدالتخواهی مردم شوش و کرخه:*تنها بیمارستان شوش وکرخه تعطیل شد ما رکورد زدیم.

***********

تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش

تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش مقابل فرمانداری شوش، در اعتراض حقوق های ناچیز، به فقر و نداری، فساد ، تورم ،گرانی، در اعتراض به تبعیض و نابرابری ها. اینجا و اینجا کلیک کنید.

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

زنده باد جنبش کف خیابان

حجاب حجاب شعارشون، دروغ و دزدی کارشون

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

***********

پیام علی نجاتی به مناسبت اول ماه می روز جهانی کارگر

علی نجاتی کارگر بازنشسته سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه اینجا کلیک کنید.

***********

پانزدهمین روز تجمع اعتراضی کارگران کاغذ پارس هفت تپه

ما کارگر کاغذپارس علیه ظلم و بیداد می جنگیم، می جنگیم

پانزدهمین روزتجمع اعتراضی کارگران بیکارشده کاغذ پارس هفت تپه اینجا فیلم دیگری از تجمع امروز اینجا کلیک کنید.

پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت /۱۴۰۳

***********

سیزدهمین روز تجمع اعتراضی کارگران کاغذ پارس هفت تپه

"تجمع در مقابل فرمانداری شوش"

امروز سه شنبه کارگران کاغذپارس در اعتراض به عدم امنیت شغلی وتعطیلی کارخانه کاغذپارس هفت تپه، درمقابل فرمانداری شوش تجمع اعتراضی خود را بگذار کردند. ‌
شور بختانه تا به امروز به جز تهدید و ارعاب هیج گونه پاسخی از طرف مسٸولین شرکت وشهرستان شوش، به خواست و مطالبات کارگران معترض داده نشده است.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت/۱۴۰۳

***********

دوازدهمین روز اعتراض کارگران کاغذپارس هفت تپه.

کارگران کاغذپارس هفت تپه در دوازدهمین روز اعتراض خود، امروز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ماه مجددا درمقابل فرمانداری شوش دست به تجمع زدند.
اعتراض کارگران کاغذ پارس هفت تپه ادامه دارد اما تا کنون هیچ کسی پاسخگوی خواست و مطالبه کارگران ستم دیده نبوده است. تنهای صدای که متوجه کارگران شده است تهدید و ارعاب توسط مقامات قضای وامنیتی شوش میباشد.
امروز کارگران کاغذ پارس هفت تپه در دوازدهمین روز اعتراض خود نسبت به تعطیلی شرکت و بلاتکلیفی بیش از هفت صد کارگر این واحد تولیدی، توسط پلیس اطلاعات و امنیت شوش احضار شدند.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن حمایت خود از خواست و مطالبه کارگران کاغذ پارس هفت تپه، هرگونه تهدید وارعاب کارگران را شدیدا محکوم کرده و خواهان رسیدگی هرچه سریع به خواست ومطالبه کارگران کاغذ پارس میباشد .

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت / ۱۴۰۳

***********

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش و کارگران کاغذ پارس هفت تپه در اعتراض به فساد و گرانی، تورم و نداری، در اعتراض به حقوق های ناچیز و نامناسب، اعتراض به عبارت و تبعیض و نابرابری ها.
صحبت‌های یکی از کارگران کاغذپارس هفت تپه یکشنبه۹ اردیبهشت/۱۴۰۳ در تجمع امروز مقابل فرمانداری شهرستان شوش. اینجا کلیک کنید.
صحبت‌های فریدون نیکوفرد کارگر بازنشسته سنديکای کارگران نیشکر هفت، امروز یکشنبه در تجمع مشترک بازنشستگان وکارگران کاغذپارس هفت تپه. همانطور که در فيلم مشاهده می‌شود حضور بازنشسته ای با ویلچر. نشان دهنده فشارهای اقتصادی به توده‌ ستم دیده وزحمتکش اینجا کلیک کنید.

***********

"زنده باد جنبش کف خیابان"

"کارگر بازنشسته اتحاد، اتحاد"

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه۹/اردیبهشت/۱۴۰۳

***********

اسماعیل گرامی: خُب، حالا ما بازنشستگان چکار باید بکنیم؟؟!

محمدِ اسدیِ سرمایه دار رئیس "کانون عالی بازنشستگان" در چند ماه گذشته دَم از این میزد که با پیگیریِ این کانون، در سال ۱۴۰۳ حقوقها حتما مطابق با ماده ۹۶ پرداخت خواهند شد. در حالیکه نرخ تورم ( با محاسبات حکومتی) به ۶۰٪ رسیده است، او سخنرانی میکرد، مصاحبه میکرد و یا در لایو چت ها با متانت! امیدهای فراوان میداد. کسانی که ماهیت "کانون عالی بازنشستگان" و ماهیت این دزدان شریک قافله را میدانستند و میدانند، سر سوزنی به این وعده های فریبکارانه ایمان نداشتند و میدانستند دست این اعضای کانون عالی بازنشستگان و مسئولین حکومتی در یک کاسه است (اساسا کل مرکزیت این کانون، از عناصر حکومتی میباشند و وظیفه دارند نقش گرگ در لباس میش را بازی کنند). در این گلباران ماده ۹۶ ؛ اعضای هیئت مدیره کانونهای بازنشستگان سراسر کشور که تنها چشم به بالا رفتن از پله های ترقی دارند و بفکر میز و صندلی و حقوقها و دله دزدی های خود هستند، با چاپلوسی و پاچه خواری، پا منبری محمد اسدی و دار و دسته او را میکردند و به بازنشستگان امید میدادند که این سوپرمن ها امسال چنین میکنند و چنان میکنند! دادن چنین امیدهای واهیِ سوپرمنی به بازنشستگان از آن جهت بود که برای بازنشستگان دیگر پوچ بودن تنها شیوه مطالبه گری این کانونی ها (یعنی نامه نگاری و ملاقات با مسئولین)، عیان شده بود؛ در نتیجه لازم بود به شکل دیگری بازنشستگان را فریب دهند!
سرانجام آخرین جلسه فرمایشی "اعضای کانون عالی بازنشستگان" با میرهاشم موسوی مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی در روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه به اتمام رسید و نتیجه نهایی همانی شد که قابل پیش بینی بود، خروجی جلسه همان تصمیم وزیر کار از آب درآمد: حقوقها طبق مصوبه شورای عالی کار پرداخت میگردند! در حقیقت قرار نبود این "اعضای کانون عالی بازنشستگان" بر روی این تصمیم غیر قانونی؛ ارتجاعی و ظالمانه وزیر کار تاثیر بگذارند! حال که نامه نگاری و ملاقات با مسئولین جواب نداد! حال که کارزار استیضاح و تلفن زدن به نمایندگان مجلس جواب نداد! و در پایان؛ پیگیری "اعضای کانون عالی بازنشستگان" جواب نداد، کسانیکه این روشها را برای کسب خواسته تبلیغ میکردند به ما جواب بدهند " خُب، حالا ما بازنشستگان چکار باید بکنیم؟". تا آنجا که ما شما ها را میشناسیم، به ما جواب میدهید که برویم به خانه و زانوی غم بغل بگیریم، دعا کنیم و نفرین کنیم و برای فقر و فلاکت خود زار زار گریه کنیم و ماده ۹۶ تامین اجتماعی را از ذهنمان پاک بکنیم. ولی نه!! ما با خوشحالی از اینکه یکبار دیگر شماها رسوا شدید؛ ما راه خودمان را میرویم، راهی که تجربه کرده ایم و نتیجه گرفته ایم. آنقدر به کف خیابان میرویم تا حق خودمان را بگیریم، پیروزی از آن ما میباشد.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳

***********

***********

بیانیه مشترک تشکل های مستقل

اول ماه مه روز تجلی همبستگی و هویت مستقل کارگران

روز جهانی کارگر روز نماد همبستگی و بر افراشتن پرچم مبارزه مستقل طبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری است. از آن زمان که نظام سرمایه داری مبنای رونق بازار و سلطه خود را با شلاق بردگی مزدی بنانهاد و ۱۶ ساعت کار در روز در ازای لقمه ای نان برای رفع گرسنگی و از سرگرفتن کار و استثمار را به قانون خود بدل ساخت، روشن بود که کارگران چاره ای جز مبارزه با این ستم و استثمار به منظور رهائی از وضعیتی که نظام سرمایه داری بر آنها تحمیل می کند ندارند. کارگران از شرایط زندگی خود دریافتند که هرچه بر ارزش آفرینی نیروی کارشان افزوده می شود میزان بهره کشی از آنان توسط سرمایه داران بیشتر می گردد و جسم و جانشان به شکل کامل تری به خدمت تولیدی در می آید که متعلق به آنان نیست و هر روز و هر ساعت ثروتی ایجاد می کنند که محصولی جز فقر برای کارگران ندارد.... متن کامل را اینجا کلیک کنید.

***********

گرامی باد روز جهانی کارگر

نان     کار     آزادی


***********

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

"زنده باد جنبش کف خیابان"

‏امروز ۳ شنبه مورخه ۴٠۳/۲/۴ تجمع بازنشستگان مطالبه گر شهرستان اهواز سازمان تامین اجتماعی، کشوری و فولادی درب استانداری خوزستان. تا گرفتن حق خود از دست ظالمان، ستمگران، از پای نمیشینیم.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

سه شنبه ۴ اردیبهشت/۱۴۰۳

***********

"زنده باد جنبش کف خیابان"

فیلم دیگری از تجمع اعتراضی کارگران کاغذ پارس آنچه باید درباره تجمع امروز کارگران کاغذپارس بدانید. اینجا کلیک کنید.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

***********

اعتصاب و تجمع کارگران کاغذ سازی پارس و طبیعت سلولز

"پیروز باد جنبش کف خیابان"

بیش از۴۰۰ نفر از کارگران کاغذ سازی پارس و طبیعت سلولز زیر مجموعه شرکت کاغذ سازی در اعتراض به اخراج همکاران خود درحمایت از همکاران اخراجی‌، دست از کار کشیدن و در حمايت از همکاران اخراجی‌ خود، در مقابل فرمانداری شهرستان شوش دست به تجمع اعتراضی زدند.
سنديکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن حمایت از اعتصاب و اعتراض کارگران پارس طبیعت سلولز وابسته‌ به‌ کاغذ سازی پارس هفت_تپه، خواهان‌ بازگشت به کار بی قید شرط کارگران اخراجی‌ این واحد صنعتی می‌باشد.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

کارگران متحد هرگز شکست نمی خورند

یکشنبه ۲/اردیبهشت/۱۴۰۳

سنديکای کارگران نیشکر هفت تپه

***********

تجمع کارگران اخراجی پارس طبیعت سلولز

تجمع کارگران اخراجی پارس طبیعت سلولز در مقابل اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی شوش.
اخراج ۱۰۰ نفر از کارگران پارس طبیعت سلولز
کارگران می گویند که:

ما عمری را در این شرکت گذراندیم و زمانی که کار میکردیم از مخارج زندگی با توجه به تورم بر نمی آمدیم ، الان که اخراج شدیم وعذر ما را خواستند یعنی نابودی ما و خانواده هایمان در این شرایط است. بدهی به بازار، اقساط وام ها، خرج و مخارج را از کجا تهیه کنیم؟

شنبه/۱ اردیبهشت/۱۴۰۳

***********

اسماعیل گرامی: رهنمودهایی برای مسخ کردن کارگران و بازنشستگان

از آذر ماه سال گذشته که قرارداد بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین اجتماعی منعقد شد، "فقط در همان ماه" حق بیمه ها به شرکت مربوطه پرداخت شده و این در حالی است که حق بيمه از فیش حقوقی بازنشستگان به صورت ماهانه کسر می شود. اگر سازمان تامین اجتماعی حق بیمه ها را به شرکت واگذار نکند، شرکت هم خدماتی به بازنشستگان ارائه نمی کند که در حال حاضر در این وضعیت هستیم. علی اکبر عیوضی دبیر کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی استان تهران ضمن گفتن مشکل ذکر شده به خبرنگار عصر خبر (۱۴۰٣/۰۱/۲۱)، مدیر عامل و معاونان سازمان تامین اجتماعی را خطاب قرار داده و تهدید میکند که «اگر نمی توانید سازمان را اداره کنید فکری به حال خودتان کنید چون بازنشستگان در مراجعه به کانون ها عاملان سرگردانی خود را نفرین می کنند و آرزوی مرگ خود و آنها را دارند»، چه تهدیدات خطرناکی!! ۴۵ سال است که این حکومت و دست نشانده های آن تلاش دارند کارگران ، بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش این جامعه را مسخ نمایند! آنها میگویند مشکلات زندگی را یا با دعا کردن و یا با نفرین کردن حل کنید!! اگر حقوقهایتان زیر خط فقر تصویب میشود و یا بیمه های تکمیلی خدمات نمیدهند؛ صولت مرتضوی و یا میرهاشم موسوی را نفرین کنید! اگر حقوقتان جوابگوی خرید گوشت، مرغ، برنج، روغن و دیگر مایحتاج زندگی را نمیدهد؛ دعا کنید که وضع زندگیتان از این بدتر نشده است، بیشتر دعا کنید تا وضع زندگیتان بهتر شود! شما فقط یا دعا کنید یا نفرین کنید، کاری به کار اختلاس چهار میلیارد دلاری چای دبش و یا اختلاس بزرگ فولاد مبارکه نداشته باشید! البته علی اکبر عیوضی راه جدیدی را هم پیدا کرده است که میگوید "آرزوی مرگ خود و یا مسئولین را بکنید"! علی اکبر عیوضی خود خوب میداند که بسیاری از کارگران بخاطر از دست دادن شغل و یا پائین بودن درآمد؛ دیگر مرگ خود را آرزو نمیکنند بلکه متاسفانه براحتی به زندگی فلاکتبار خود پایان میدهند! و یا بعلت نداشتن یک تغذیه سالم و یا نداشتن بهداشت و درمان استاندارد، دچار مرگ زودرس میشوند! اما این مسئله که بازنشستگان آرزوی مرگ مسئولین را بکنند، تاریخ بشریت نشان داده است که مرگ یک فرد با آرزوی دیگران اتفاق نمیافتد. گذشته از این آرزوهای پوچ؛ با تعویض و یا مرگ یک مسئول؛ مشکل بازنشستگان حل نمیشود؛ چرا که با چنین اتفاقی، فرد دیگری بر سر کار میآید و او باید همان وظایف مسئول قبلی را انجام دهد!
سالهاست که دیگر این رهنمودهای مذبوحانه ی علی اکبر عیوضی و امثال او قابل پذیرش نیستند! محمود رضا خاوری مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران بر روی پیشانی خود جای مُهر داشت و هر جمعه با چفیه ای بر گردن در صف اول نماز جمعه می ایستاد، درست در زمانی که دیگران در حال دعا کردن و نفرین کردن بودند؛ او بفکر اختلاس خود بود و سرانجام با اختلاسی برابر با بودجه یک سال این مملکت از کانادا سر در آورد! مگر میشود کسی زمینخواری کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران (اِند دعا کردن و نفرین کردن) را ببیند و این رهنمودهای فریبکارانه را بپذیرد؟!
امروزه کارگران و بازنشستگان به این مسئله پی برده اند که نه تنها با دعا کردن و نفرین کردن بلکه با مرگ مسئولین و یا تعویض آنها و یا با تعویض دولتها به خواسته های خود نمیرسند. ما با این فرد یا آن فرد و یا این دولت یا آن دولت طرف نیستیم، ما با کل حکومت طرفیم و فقط در کف خیابان میتوانیم خواسته های خود را بگیریم.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

٢٦ فروردین ۱۴۰٣

***********

امکانات نداریم، بیمارستان نداریم، تفریحگاه نداریم، جاده نداریم، پارک شهر نداریم، پل چهار راه نداریم،
بیمارستان تأمین اجتماعی نداریم و ...

اینها شعار نیستند، اینها بخش کوچکی از "نداریم" هایی هستند، که روز به روز اضافه میشوند. اینها نمایش کوچکی از پلشتی مناسبات و مدیرانی است که با قلم خود، خون به دل بازنشستگان کرده اند.
بی عرضگی مدیران ارشد، سازمان تأمین‌اجتماعی، کانون عالی و زورگویی وزیر کار همراه با افراد نفوذی در ابرگروه ها وضعیت بغرنجی را پیش روی بازنشستگان قرار داده است.

بازنشستگان شهرستان شوش، يکشنبه ۲۶فروردین۱۴۰۳، مقابل تأمین‌اجتماعی

***********

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

حقوقه نصفه نیمه، سکوت کنی همینه
لشکری، کشوری، تامین اجتماعی، اتحاد اتحاد
تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به وضعیت اسفبار، نامناسب و ناچیز دستمزد ها، در اعتراض فساد و غارت، اعتراض به عدم دسترسی به درمان و تامین اجتماعی، اعتراض به فقر و نداری، در اعتراض به تبعیض و نابرابری ها.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه/۲۶ فروردین/۱۴۰۳

***********

فقط کف خیابون به دست میاد حقمون

تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در مقابل اداره کار، در اعتراض به دستمزد های نامناسب و ناجیز، فقر و نداری، فساد و غارت، تبعیص و نابرابری ها.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

یکشنبه ۱۹ فروردین/۱۴۰۳

***********

اسماعیل گرامی: از ساختار کانون های بازنشستگان تا کف خیابان!

سالهاست که بازنشستگان از کانونهای بازنشستگان میخواهند خواسته های آنها(در راس این خواسته ها افزایش حقوق) را برآورده کنند. اما این کانونها حتی برای یکبار هم که شده؛ خواسته بازنشستگان را برآورده نکرده اند. آنها برای آنکه مانع فوران اعتراضات بازنشستگان شوند؛ برای کسب خواسته ها؛ یا میگویند«به فلان مسئول حکومتی نامه نوشته ایم» یا میگویند«قرار است با فلان مسئول حکومتی ملاقات کنیم»! اما چرا آنها با این نامه نگاریها و این ملاقاتها قدمی برای بازنشستگان برنداشته اند؟ واقعیت این است که این تشکلها ساخته "حکومت" میباشند! انتخابات آنها کاملا زیر نظر حکومتیان انجام میشود! حقوق و بودجه آنها را حکومت تهیه میکند و در نتیجه همچون "نهادهای زیرمجموعه حکومت" باید خط مشی حکومت را پیش ببرند. زیرمجموعه بودنِ حکومت، آنجا بیشتر نمایان میگردد که پدیده هایی را که در حکومت میبینیم در این "تشکلهای زرد" نیز میبینیم. اگر در کانونی؛ اعضای هیئت مدیره حاضر نیستند در مورد مسائل مالی شفاف سازی کنند؛ مشابه همین عمل را در شهرداری یا سازمان تامین اجتماعی و یا فلان وزارتخانه نیز میبینیم. در کانونِ تبریز اعضای هیئت مدیره از پول کانون برای خود آجیل شب عید میخرند! اگر رد این دَله دزدی را دنبال کنیم به آموزشهایِ عوام فریبی و بوقلمون صفتیِ امام جمعه تهران کاظم صدیقی و یا فرصت طلبی هایِ اختلاسگران چای دبش میرسیم! یله دادنِ عضو هیئت مدیره بر روی صندلی چرخدار در پشت میز و برای بازنشستگان امکانات سفرهای زیارتی و سیاحتی را فراهم کردن؛ در نوبت قرار دادن بازنشستگان برای گرفتن وام و گپ و گفتگویی با آنها(که این الطاف فراموش نشوند!!)، در حقیقت همان بوروکراسی و پارتی بازیِ درون اداره های حکومتی میباشد. به پشتوانه حکومت از حقوق بازنشستگان، معادل 1% حق مسکن به جیب آنها میرود و هنگامیکه قراردادهای بیمه های تکمیلی بسته میشود؛ هرچه مبلغ قرارداد بیشتر باشد این کانونها بیشتر خوشحال میشوند، آنها بفکر کارگران و بازنشستگان نیستند، آنها بفکر پورسانت خود از این قراردادها میباشند؛ ناف آنها به این قراردادها بسته شده است، تو گویی برای یک وزارتخانه بودجه تعیین میکنند!
اگرچه هستند در این کانونها بازنشستگانِ صادقی که فکر میکنند میتوانند به همکاران خود خدمت کنند ولی همین افرادِ صادق با ایجاد خوشبینی در بین بازنشستگان بیشترین ضربات را به ذهنیت بازنشستگان میزنند. همچنین گاهی تبلیغ میشود افرادی با تحصیلات عالیه باید وارد کانونها شوند چرا که خوب میتوانند قوانین را درک کنند. این ادعا میخواهد کانونها را مرکز تحصیلات، فهم و شعور و بازنشستگان را افرادی نا آگاه که از قوانین چیزی سر در نمیآورند؛ تعریف کند. در حقیقت این ادعا میخواهد با چنین ترفندی؛ بازنشستگان را بطرف کانونها جذب نماید! یک روز با ریش و تسبیح و پیراهنِ سفیدِ یقه گرد که بر روی شلوار افتاده بود؛ کارگران و بازنشستگان را فریب میدادند حالا با دکتر مهندس و صورتهای دو تیغه و کت شلوارهای اطو کشیده دست به فریبکاری میزنند (عملکردی که مشابه آنرا بصورت گسترده در حکومت هم میبینیم). گاه گفته میشود "اگر اساسنامه کانونها تغییر کنند؛ آنها نیز متحول میگردند"! چنین توهمی مانند این امر غیر ممکن میماند که کارمندی بتواند ساختار "شهرداری" را به نفع شهروندان تغییر دهد.
در چنین شرایطی که حکومت حداقل دستمزد را چندین برابر زیر خط فقر تصویب کرده است و به حقوق بازنشستگان مبلغ ناچیزی اضافه نموده، آیا این "نهادهای زیرمجموعه حکومت" میتوانند معترض شده و با روشهای معمول خود این حقوقها را افزایش دهند؟ کدام بار توانسته اند که این بار بتوانند؟ وقتی بازنشستگان تجربه خود یعنی کف خیابان را مطرح میکنند که توسط آن در گذشته توانسته اند به خواسته خود برسند، عده ای برای لوث کردن این تجربه سریعاّ میگویند "الآن امکان کف خیابان آمدن نیست"! باید به این افراد گفت هدف از مطرح کردن این تجربه؛ آن است که گفته شود؛ در این مقطع؛ "تنها و تنها راه حل" همین کف خیابان میباشد! باید به این افراد گفت هدف از مطرح کردن این تجربه آن است که گفته شود نامه نگاری، ملاقات با مسئولین، تلفن زدنِ بازنشستگان به مسئولین و یا کارزار استیضاحِ وزیر کار هرگز جواب نمیدهد. مطرح کردن کف خیابان یک پیشنهاد نیست!! بلکه در این شرایط زمانی؛ مطرح کردن این تجربه؛ از شرایط عینی جامعه نشئت میگیرد. بالا رفتن اجاره خانه، بالا رفتن هزینه درمان و تحصیل، بالا رفتن قیمت گوشت، مرغ، روغن، برنج و بطور کلی گرانی و تورم سرسام آور، بازنشستگان را هر روز به آمدن به کف خیابان مستعدتر میکند. طبیعی میباشد افرادی که به بازنشستگان آدرس غلط میدهند عاملی بازدارنده هستند و افرادی که راه حل درست را ارائه میدهند توان بازنشستگان را افزایش میدهند.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

١٧ فروردین ۱۴۰۳

***********

تجمع بازنشستگان شوش، کرخه، هفت تپه

یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳

ساعت ۱۰ صبح مقابل اداره کار

***********

اسماعیل گرامی: چرا از " کارزار استیضاح وزیر کار " استقبال نمی شود؟!

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و مطالب سندیکا اینجا کلیک کنید.
نمایندگان به اصطلاح کارگری "شورای عالی کار" ادعا کردند که حداقل دستمزد سال ۱۴۰۳ را برابر با سبد معیشت یعنی ۱۵ میلیون تومان افزایش میدهند ولی پس از به توافق نرسیدن و امضاء نکردنِ مصوبه دستمزد؛ با جملاتی چون "ما سرافرازانه و با افتخار این جلسه را ترک کردیم و زیر بار چنین ننگی نرفتیم" مذاکره را ترک کردند. در تمام دنیا و در کشور خود ما نیز، پس از عدم توافق و ترک جلسه؛ کارگران قدرت خود را به نمایش میگذارند: اعتصاب و اعتراض. اما در اینجا؛ نمایندگان به اصطلاح کارگری؛ چنین بازگو کردند که اگر فراخوان تجمع میدادند کسی از فراخوان آنها استقبال نمیکرد!! براستی عجیب است، کسانی خود را نمایندگان کارگران میدانند که خود اقرار میکنند دارای پشتوانه کارگری نیستند، کارگران آنها را به کارفرما و به پای میز مذاکره تحمیل نکرده اند و این افراد دارای قدرت لازمه (اعتصاب و اعتراض) برای چانه زنی نمیباشند. واقعیت این است که این افراد پس از گذشتن از صدها فیلتر(مانند یک شهردار یا یک استاندار)؛ از طرف حکومت در مکان مورد نیاز(شورای عالی کار) منصوب شده اند که طبیعتا این افراد باید از "منافع حکومت" دفاع نمایند.
اما پس از شکست ادعای ۱۵ میلیون تومان برای حداقل دستمزد، این نمایندگان به اصطلاح کارگری برای آنکه نشان دهند مطالبه گری آنها هنوز پایان نیافته راه دیگری را انتخاب کردند: کارزار استیضاح وزیر کار.
اما این کارزار با استقبال کارگران و بازنشستگان روبرو نشد. عده ای این عدم استقبال از "کارزار " را ناشی از ترس کارگران و بازنشستگان دانسته و یا عده ای آنها را مرده های متحرک دنیای مجازی نامیده اند!!!
اما براستی چرا کارگران و بازنشستگان از این کارزار استقبال نکردند؟!! آیا آنها ترسو هستند؟ آیا آنها مرده های متحرک دنیای مجازی هستن؟ واقعیت این است که کارگران و بازنشستگان از خود میپرسند که شکایت وزیر کار را به پیش چه کسانی میخواهیم ببریم؟ نمایندگان مجلس؟! آیا نمایندگانی که با گرفتن ماشینهای شاسی بلند از استیضاح وزیر صمت صرفنظر کردند؛ مگر میشود جانب ما را گرفته و وزیر کار را استیضاح کنند؟ مجلسی که نمایندگان آن همسو با وزیر کار سن بازنشستگی را افزایش داد، یک مجلس ضد کارگری نیست؟ آیا این مجلس برای ما عدالت خواهی میکند؟ و وزیر کار را بخاطر مواضع ضد کارگریش استیضاح میکند؟ مجلسی که همین چند وقت پیش ارزش افزوده را از نه در صد به ده درصد افزایش داد که نتیجه آن گرانی و تورمی می شود که دود آن به چشم اقشار زحمتکش جامعه میرود، آیا برای ما دلسوزی میکند؟ و بر اجرای اصل ۴۱ قانون کار و ماده ۹۶ تامین اجتماعی پا فشاری میکند؟ کسانی که این کارزار را به راه انداخته اند گویا فراموش کرده اند که پس از پرداخت بدهی ۹۰ همت و ۷۰ همت دولت به سازمان جهت اجرای متناسب سازی، این مجلس هرگز پیگیر نشده است که چرا سازمان، متناسب سازی را پیاده نکرده است؟
این نمایندگان اگر دلسوز کارگران و بازنشستگان بودند در مقابل مافیای اینترنتی حکومت می ایستادند و اجازه نمیدادند تعرفه های اینترنتی ۳۴ درصد افزایش یابد.
هنگامیکه ۴ میلیارد دلار اختلاس دبش صورت میگیرد، تو گویی در این مملکت هیچ اتفاقی نیافتاده است، از دیوار صدا در میآید که از این نمایندگان مجلس صدا در نمیآید! کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران این فرد بوقلمون صفت و پسرانش دست به زمین خواری میزنند، این عروسکهای خیمه شب بازیِ مجلس اجازه دخالت به چنین مقوله ای را ندارند و لال میشوند! حال این مجلس در درخواست استیضاح میخواهد جانب ما را بگیرد؟ این مجلس با چنین ماهیتی؛ حتی اگر صولت مرتضوی را استیضاح و برکنار نماید وزیر جدیدی را که تایید میکند؛ کسی نخواهد بود جز ورژن جدید صولت مرتضوی.
اینکه عده ای فرصت طلب برای حفظ منافع خود این کارزار را براه انداخته و آنرا دامن میزنند؛ طرف صحبت ما نیستند، طرف صحبت ما آن دوستان و همکارانی هستند که از روی احساسات و از روی نفرتی که از صولت مرتضوی دارند بدون در نظر گرفتن ماهیت مجلس که در بالا بخشی از آن نشان داده شد، از ما انتظار دارند که در این کارزار شرکت کنیم. "کارزار استیضاح وزیر کار" جدا از اینکه کوبیدن آب در هاون میباشد و عملی بی نتیجه خواهد بود، کوبیدن مُهر تاییدِ اعتماد و حقانیت بر پای عملکرد مجلس است.
این کارزار میخواهد تا یک سال دیگر ما را سرگرم نگه دارد!! اما تجربه نشان داده است که فقط با آمدن به کف خیابان میتوان به خواسته های خود رسید.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

پنجم فروردین ۱۴۰۳

***********

مطلب دریافت شده

درود و سپاس به همکاران گرامی. بار دیگر خصلت و ذات بد اندیش وزیر کار نمایان شد و همراه با صاحبان زر و زور دستش را برای برگلوی کارگران و بازنشستگان جهت خفه کردن آنها گذاشت و مصوبه ضد انسانی و کارگری و بازنشستگان را همراه با طیف خود بدون حضور نمایندگان کارگری به امضا رساند.
آقای وزیر چطور تعرفه دکترها با آن درآمد آن چندانی ۴٦ درصد افزوده میشود و صاحبان زروزور و کارخانه داران خود هرروز برای محصولاتشان نرخ تعیین می کنند اما برای کارگران و بازنشستگان صدها ارباب و سرمایه دار وباصطلاح اقتصاددان های بدون فهم و دانش علمی تصمیم گیری می کنند دراین چندساله تمام اموال و دارایی سازمان بخاطر ندانم کاری و سیاستهای نابخردانه امثال شما به غارت رفت تمام شرکتهای شستا حیات خلوت نمایندگان و وزرای مختلف شد و مارا برده فرض کردید وهربلایی را که باب میل شما و امثال شما بود برسر ما مظلومان و محرومان جامعه پیاده کردید و مصوبه ای را بدون توجه به قانون و ماده ۴۱ و ۹٦ به همراه طیف خود به امضا رساندید و حق بازنشسته ای که ۳۰ تا ۳۵ سال از بهترین عمر خود را درعرصه تولید و جنگ برای پیشرفت و دفاع از این آب و خاک گذراند و بیمه خودراقبل از دریافت حقوق پرداخت کرد تا شعار تامین اجتماعی نیاز امروز و پشتوانه فردا را شاهد باشد ولیکن حالا با سیاستهای ضد کارگری شما و امثال شما دراین چند دهه مواجه شد تا محتاج نان شب باشد و شرمنده زن و بچه خود شود شما به چه مجوزی و طبق کدام قانون برای بازنشسته ای که بالاترین حق بیمه را داشته است ۲۲ درصد که نصف تورم موجود هم نمی باشد در نظر می گیرید و سرخوش ازاین اعمال ضد انسانی و ضد بازنشستگی خود پای این مصوبه را امضا می کنید ولیکن بدانید این تصمیم غیر قانونی و نابخردانه شما بدون جواب نخواهد ماند و بازنشستگان با تمام قوا جهت حقوق پایمال شده خود اقدام خواهند کرد و مسئول تبعات آن شما با این عمل خلاف قانون تان می باشید.

جمعی از بازنشتگان تامین اجتماعی شوش

/۳ فروردین /۱۴۰۳

***********

شورای عالی کار، حامی سرمایه دار

در روز های پایانی سال ۱۴۰۲، حداقل مزد سال ۱۴۰۳ طبق روال معمول از طرف نمایندگان و صاحبان سرمایه در ایران تصویب و ابلاغ شد.
بر اساس این مصوبه، حداقل دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۳ نسبت به سال ۱۴۰۲ به میزان ۳۵.۳ درصد افزایش یافت. میزان افزایش دستمزد سایر سطوح هم ۲۲ درصد به اضافه رقم ثابت ماهانه ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار و ۷۸۰ ریال تعیین شد. با توجه به سایر آیتم‌های مزدی، حداقل دریافتی کارگران در سال آینده، ۱۱ میلیون و ۱۰۷ هزار تومان خواهد بود.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در زمستان سال گذشته از ۶۵ میلیون نفر افراد بالای ۱۵ سال در ایران، ۲۴ میلیون نفر شاغل بوده اند. بر طبق تعریف مرکز آمار، شاغل کسی است که در طول هفته حداقل یک ساعت کار داشته باشد و همچنین افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود به دلیل نسبت خویشاوندی دارند کار می کنند.
هر چند این آمار ها تنها بخشی از واقعیت را نشان می دهند، اما همین اندازه کافی است تا نشان داده شود که توده های کارگر و زحمتکش و تحت ستم در ایران در چه شرایط اسفباری زندگی می کنند.

" نمایش تلویزیونی"
امسال بر خلاف سال های گذشته، صدا و سیمای حکومتی " خیمه شب بازی دستمزد ۱۴۰۳" را سازمان داده بود.
دستگاه دروغ پرداز سیمای جمهوری اسلامی ایران با دعوت از کارشناسان؟!! و نمایندگان کارگری؟!! تمام تلاش خود را انجام داد تا از بالای سر کارگران برای کارگران تصمیم گیرنده باشند و کل مباحث آنها در چارچوب ضرب و تقسیم اعدادی چرخید که در آن منفعت و سود صاحبان ثروت و سرمایه در اولویت قرار داشت و نماینده کارگران!! (آقای میر غفاری) با دست و دل بازی تمام از رنج و کار کارگران، به جای مطرح کردن خواست واقعی مزد، که متناسب با یک زندگی شایسته و پر از رفاه باشد، خواست ۱۵ میلیون تومان را اعلام کرد تا صاحبان سرمایه دچار ضرر!! و رنجیده خاطر نشوند.

" پویش دستمزد "
در سال ۱۴۰۲ هم "پویش دستمزد ۱۴۰۳" توسط آقای علیرضا میر غفاری راه‌اندازی شده بود‌. ایشان که از تاریخ جنبش کارگری و مبارزات تا کنونی طبقه ما بی خبر هستند، نقش "ناجی" را برای خود متصور شده اند.
آقای میر غفاری که خود را نماینده چهارده هزار کارگر در پارس جنوبی معرفی می کند، گفته اند چون شورای عالی کار مبلغ پیشنهادی ۱۵ میلیون را تصویب نکرده، ما به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرده ایم.
آيا آقای "ناجی" نمی داند که ترک جلسه توسط ایشان و دیگر دوستان او و عدم امضا مصوبات شورای مزد، برای صاحبان زور و سرمایه، پشیزی نمی ارزد؟

"حربه سرکوب"
سرکوب فیزیکی یکی از معمول ترین روش های برای سرکوبگران است تا صدای حق خواهی کارگران و مزد بگیران را خفه سازند. اما بورژوازی همسو با سرکوب مستقیم ، از روش هایی استفاده می کند تا به نام کارگر، به کام سرمایه دار کفه ترازو چرخیده شود و تحت عنوان " صدای کارگران" از اعتراض کارگران برای تحقق خواست های خود ممانعت بعمل آید.
نمایش تلویزیونی و پویش دستمزد در سال ۱۴۰۲ یکی دیگر از حربه های صاحبان قدرت و ثروت در ایران بود. احتمال دارد پروژه" صدای کارگران " در آینده پخته تر سازماندهی شود تا آنجا که "کنفدراسیون کار - در داخل کشور" هم برای کارگران ساخته شود!

" پویش دوم "
"ناجی " طبقه کارگر در پویش دوم خواستار استیضاح وزیر کار، صولت مرتضوی شده است. آقای میر غفاری و تیم ایشان تلاش دارند تا مناسبات قدرت و ثروت حاکم، که با استثمار وحشیانه، سرنوشت و زندگی میلیون های کارگر و زحمتکش را به نابودی کشانده اند را از تیر رس طبقه کارگر خارج کنند. ایشان با " پویش دوم " یعنی خواست استیضاح وزیر کار، می خواهد آگاهانه نظام و مناسبات سرمایه داری را از مدار مبارزه طبقاتی کارگران خارج کند و شخص وزیر کار که نماینده کارفرمایان و صاحبان سرمایه است را سیبل اصلی نشان دهند.

"زنگ خطر را باید به صدا در آورد"
سرمایه داری در ایران از هر حربه ای برای نجات خود استقاده می کند. از دشمن تراشی و دشمن هراسی ، از ضد امپریالیست بودن تا نفوذ امپریالیسم، از صدای کارگران بودن تا ایجاد کنفدراسيون کار ایران - در داخل کشور و هزار کوفت و زهرمار دیگری که ازایجاد تشکل های واقعی کارگران که ضد استثمار و توحش نظام سرمایه داری هستند، مانع ایجاد کنند و رویکرد مبارزه کارگران را در گردونه باطل " تمتا " و " تقاضا" از نمایندگان مجلس را سازماندهی کنند.
مزد تحقیر آمیز سال ۱۴۰۳ به مانند سال های گذشته، حمله آشکار سرمایه داران به زندگی کارگران و مزد بگیران می باشد.
شورای عالی کار و دیگر ارگان ها و نهاد های سرکوب، در راستای منافع صاحبان سرمایه ساخته شده اند.
جنگ کارگران برای داشتن زندگی بهتر و شایسته با سرمایه داران، یک جنگ واقعی است.
در این جنگ طبقاتی، فعلا نیروی ما به دلیل عدم تشکل یابی در ضعف قرار دارد.
اما این ضعف همیشگی نیست. ایجاد تشکل های واقعی کارگران در محیط کار و زندگی، منطقه ای و سراسری، سلاح جنگی ما با سرمایه داران است. برای رها شدن از بیکاری، فقر و گرسنگی، سیه روزی و نداری، برای رها شدن از ستم و استثمار برای رفع هر نوع تبعیص و نابرابری، نیاز به اقدام مشترک، متشکل و سازمان یافته است.
مزد مناسب برای داشتن زندگی شایسته و انسانی، در " پویش دستمزد" و شورای عالی کار، متحقق نمی شود. مزد شایسته در مبارزه روزانه‌، در اعتصاب و اعتراض، در کنار هم بودن میلیون ها انسان کارگر و زحمتکش ممکن می شود.

این درد مشترک هرگز جدا جدا بی رزم مشترک درمان نمی شود.

نابود باد بندگی، زنده باد زندگی

۲ فروردین ۱۴۰۳

***********

بیانیه مشترک تشکل‌های مستقل

پیرامون تصویب مزد حداقل ۱۴۰۳

گسترش و تعمیق فقر مطلق با پوشش قانون و چماق سرمایه داری

مجمع حافظان نظام سرمایه داری زیر عنوان «شورای عالی کار» پس از هیاهوی چندش آور و تحقیر آمیز چند شبانه روز، نتیجه خیمه شب بازی خود را به نام تعیین حداقل دستمزد و دیگر سطوح مزد در سال ۱۴۰۳ اعلام کرد. با توجه به ترکیب افراد این شورا که از نمایندگان دولت، نمایندگان کارفرما و از گروهی دست ساز توسط دولت به نام به اصطلاح نمایندگان کارگران تشکیل شده است، هیچ امید و انتظاری نبود که از هیاهو و گفتگوهای بیهودۀ درونی شان چیز مثبتی برای کارگران حاصل گردد. نتیجه این بده بستان ها که در میان این مثلث فرومایه و در واقع میان دولت و کارفرمایان می گذشت از پیش معلوم بود: گسترش و تعمیق فقر مطلق در میان کارگران و در سطح جامعه به نفع سرمایه داران، قدرت نمائی در مقابل کارگران و ترویج فرهنگ «بسوز بساز» ازجانب نهاد رسمی جمهوری اسلامی که متولی تعیین مزد حداقل و مدافع منافع دولت و کارفرماست.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***********

اسماعیل گرامی: برای کارگران و بازنشستگان فراخوان تجمع بدهید!

بیش از دو هفته می باشد که صولت مرتضوی وزیر کار با مبلغ ۱۵ میلیون تومان برای حداقل دستمزد در "شورای عالی کار" مخالفت می کند. گذشته ی کثیف این وزیر و مصاحبه های اخیر او نشان میدهد که او با زورگویی تمام؛ حاضر نیست این مبلغ را بپذیرد و با جلسات بی محتوا تلاش دارد مباحث را روی یک سیکل کسل کننده بیاندازد تا به تعطیلات نوروزی برسیم. مسلما در آن روزها نمایندگان دولت و کارفرماها می توانند با خیال راحت مبلغ مورد نظر خود ۲۰% و یا ۲۲% را بدون نیاز به امضای نمایندگان کارگران به تصویب برسانند. نمایندگان کارگری درون شورا از این نیت شوم وزیر کار، بهتر از هر کس دیگری باخبرند.
همانگونه که تجربه نشان داده است، در مقابل زورگویی های حکومت فقط کف خیابان می تواند مشکل کارگران و بازنشستگان را حل نماید. بنابراین از آنجا که نتیجه جلسات کاملا مشخص است؛ لازم می باشد این نمایندگان بدون فوت وقت "فراخوان یک تجمع" را بدهند، حتی اگر لازم بود بینش اداری را کنار گذاشته و برای روز تعطیل این فراخوان را بدهند.
جمع آوری امضاء و تهیه پتیشن هیچ مشکلی را حل نمی کند! حمایت گروه های مختلف همچون دانشجویان و تجمعات خود جوشِ کارگران و بازنشستگان در مکانهای مشخص، هرگز نمیتواند "پتانسیل" لازم برای کسب مبلغ ۱۵ میلیون تومان را فراهم نماید (تجمعات خود جوش که از مرکزیتی دستور نمی گیرند؛ برای مبالغ دیگری و در زمانهای دیگری مثمرالثمر می باشند).
با در نظر گرفتن این مسئله که پتانسیل لازمه جهت کسب مبلغ فوق هم اکنون موجود می باشد، مسئولیت هر گونه تعلل در این رابطه و عدم کسب مبلغ فوق به عهده نمایندگان شورا می باشد.

اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

۲۸ اسفند ۱۴۰۲

***********

نوروز و آغار فصل بهار مبارک باد

سال ۱۴۰۲ با فرا رسیدن بهار، به پایان خود نزدیک می شود.
در شرایطی به استقبال بهار و آغاز سال جدید ۱۴۰۳ پا می نهیم که سفره میلیون ها خانواده کارگر و زحمتکش، بیشتر از گذشته کوچکتر گشته، چشم های بیشمار عزیزان کور شده، دل های مادران و پدران شکسته و خونین شده، و هزاران انسان فداکار همچنان محبوس در زندان هستند.
بهار امسال را در شرایطی آغاز می کنیم که فقر و تورم افسار گسیخته، گرانی، نداری، بیکاری میلیونی، سفرهای خالی و دستمزد های ناچیز و نامناسب به مانند گذشته، توسط حاکمان زر و زور و ثروت، و سیستم استثمارگر سرمایه داری بر کارگران و زحمتکشان تحمیل شده است.
اما ما از پای ننشسته ایم و به مبارزه خود ادامه خواهیم داد تا بتوانیم به فقر، تنگدستی و نداری، به تبعیص و نابرابری ها، به ستم و استثمار پایان دهیم.

کارگران و زحمتکشان؛
برای رهایی از ستم و استثمار نظام سرمایه داری ضروری است که طبقه ما طبقه کارگر، متحد و متشکل شود. راه دیگری وجود ندارد، رهایی به نیروی خود ما امکان پذیر است!
عزیزان، بهاران را شاد باش می گوییم، بهاری که در آن غنچه ها گُل خواهند داد و چلچله ها نغمه سرود رهایی را باز خواهند خواند.

نوروز تان شاد باد.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

دوشنبه ۲٨ اسفند ۱۴۰۲


_____________________________

برای مطالعه و مراجعه به اخبار زمستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار تابستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار دی تا پایان سال ۱۴۰۱ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار خرداد تا پایان دی ماه اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار و مطالب پیشین سندیکای هفت تپه اینجا کلیک کنید.