افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


سندیکای هفت تپه                                                                                                                                                                             جمعه ٣ مرداد ١۴٠۴ - ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵


فریادی خاموش از دل شوش؛

بازنشستگان تأمین اجتماعی، فراموش‌شدگان توسعه

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و اخبار تجمعات اینجا کلیک کنید.
احمدخنیفر

در آستانه‌ی فصلی تازه، که بار دیگر شعارهای حمایت از قشر بازنشسته بر زبان‌ها جاری می‌شود، بازنشستگان تأمین اجتماعی شهرستان شوش، همچنان در سایه‌ی فراموشی و بی‌توجهی، روزگار می‌گذرانند. آنان که دیروز ستون‌های ایستاده‌ی تولید، شیرمردان دفاع از خاک میهن ، صنعت، آموزش و سلامت بودند، امروز در زمره‌ی نگران‌ترین و محروم‌ترین اقشار جامعه جای گرفته‌اند.
شوش، این شهر تاریخی و فرهنگی، نه‌تنها از مواهب توسعه‌یافته بی‌بهره مانده، بلکه در مدیریت ابتدایی‌ترین نیازهای بازنشستگانش، سال‌هاست که دچار سردرگمی است.
نخستین زخم این غفلت تاریخی، نداشتن حتی یک ساختمان ملکی برای کانون بازنشستگان است. این نهاد مردمی که باید مأمن همدلی، هم‌فکری و پیگیری مطالبات این قشر شریف باشد، از دیروز تا امروز، درگیر جابه‌جایی‌های مکرر و تحقیرآمیز است؛ هر بار در گوشه‌ای، با حداقل امکانات، بی‌تاب ثبات و آرامش. آیا داشتن یک سقف دائمی برای ده‌ها سال خدمت، خواسته‌ای بزرگ است؟
از سوی دیگر، خدمات بیمه‌ی تکمیلی آتیه حافظ که قرار بود اندکی از دردهای درمانی این قشر را مرهم باشد، خود زخمی بر زخم‌های کهنه شده است. نه‌تنها هیچ سامانه‌ی آنلاین و قابل پیگیری برای دریافت خدمات طراحی نشده، بلکه فرآیندها آن‌قدر فرسایشی، ناکارآمد و توهین‌آمیز است که گاه ترجیح داده می‌شود عطای خدمات را به لقایش ببخشند. تأسف‌انگیزتر آنکه مدیر نمایندگی استان خوزستان این شرکت، فرزند همین شهر شوش است؛ اما چه سود که نه از درد همشهریانش خبر دارد، و نه از شأن بازنشستگی تصوری روشن.
مراکز درمانی، بهداشتی و حتی تفریحیِ مختص بازنشستگان، در شوش یا وجود ندارند یا چنان ناتوان و ناقص‌اند که بیشتر نماد «فقدان»‌اند تا خدمت. بازنشسته‌ای که با هزار رنج و درد جسمی و روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند، نه جایی برای استراحت دارد، نه مکانی برای درمان، نه فضای امنی برای نشاط و معاشرت اجتماعی. در این برهوت امکانات، بسیاری از بازنشستگان حتی توان مراجعه به شهرهای دیگر برای درمان را نیز ندارند. این است معنای واقعی تبعیض منطقه‌ای.
نداشتن درمانگاه پلی کلینیک ، مسائل مالی، فقر معیشتی، افزایش افسارگسیخته‌ی هزینه‌ها، تعلل در پرداخت مستمری‌ها، نبود عدالت در همسان‌سازی حقوق، و انکار سهم بازنشستگان در تصمیم‌گیری‌های کلان، تنها بخشی از دریای رنج‌هایی‌ست که هر روز و هر شب، این قشر شریف را به کام فرسودگی بیشتر فرو می‌برد.
ما از مسئولان سازمان تأمین اجتماعی، اداره کل امور بازنشستگان، استاندار خوزستان، مسئولین مرتبط با موضوع شهرستان شوش و همه‌ی کسانی که نام «مدیر» را یدک می‌کشند،
می‌پرسیم: آیا بازنشستگان، سزاوار چنین فراموشی و بی‌مهری‌اند؟ آیا این همه بی‌اعتنایی به سرنوشت کسانی که ستون‌های این سرزمین را بر دوش کشیدند، عدالتی است که وعده‌اش داده بودید؟
بازنشستگان شوش، نه صدقه می‌خواهند و نه ترحم. آنچه می‌طلبند کرامت، امکانات در شأن، خدمات پایدار، و صدایی برای شنیده شدن است.
امروز، فریاد خاموششان، پژواکی نیاز دارد در اتاق‌های بسته‌ی تصمیم‌گیری. پیش از آن‌که دیر شود، شایسته است که این مطالبه‌ی انسانی را جدی بگیریم.

احمد خنیفر - بازنشسته تامین اجتماعی

جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴

***************

بیانیه مشترک تشکل های مستقل

«مزد پورسانتی»: استثمار مطلق کارگران

استثمار «کارگران پورسانتی»/ ۱۰ میلیون تومان حقوق برای هفته‌ای ۷۲ ساعت کار جانفرسا! ایلنا ۲٤ تیر ۱٤٠٤
جملۀ بالا ازگزارشی خبری که در خبرگزاری کار ایران (ایلنا) آمده، نقل شده است. این گزارش افشاگر بخش کوچکی از ستم و شرایط سخت تحمیل شده بر کارگرانی است که مجبورند با تحمل افزایش ساعات کار روزانه، فشار مضاعف، بی حقوقی عریان و خطر بیکاری به اشتغال در رشته هائی از مشاغل تن دهند که در انها مزد بر اساس میزان فروش تعیین می شود. این کارگران در اثر اجبار اقتصادی به این کار تن می دهند تا شاید بتوانند خود و خانواده را فقط از گرسنگی نجات دهند. بخش مهمی از این کارگران،طبق آمار، جوانانی هستند که می کوشند با پذیرش این شرایط حقارت بار و رنج آور و نداشتن چشم اندازی برای آینده، بهترین سال های زندگی خود را برای لقمه ای نان در اختیار سرمایه داران بگذارند. در این گزارش آماده است:.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***************

بیانیه تشکل های مستقل پیرامون اخراج مهاجران افغانستانی

جاسوسان در میان افراد و نهادهای حکومتی لانه کرده اند، فرافکنی نکنید!
جمهوری اسلامی در سیاستی بغایت نژادپرستانه و ضد مردمی، پس از جنگ ۱۲ روزه و آتش بس میان ایران و اسرائیل، فرصت را مغتنم شمرده و موج جدیدی از اخراج مهاجران افغانستانی را به شکل گسترده آغاز کرده است.

این مهاجران که اکثریت قاطع آنها کارگران و زحمتکشان هستند، از سر ناچاری و استیصال و برای نجات جان خود و خانواده شان، مجبور به ترک وطن شده اند. حضور اکثریت آنها در ایران مترادف است با سخت کوشی و انجام مشاغلی پست، طاقت فرسا و غیر ایمن و زیستن در محلات حاشیه ای با پایین ترین استاندارد زندگی که همواره با تحقیر، تبعیض و زور گیری روبرو هستند. این سرنوشت تلخ، سال هاست که از سوی حکومت های مرتجع و امپریالیست های تجاوزگر برای آنها تدارک دیده شده و حاصلی جز کشتار، آوارگی، فقر و حقارت برای آنها وجود نداشته است. مهاجران زحمتکش افغانستان «هم در عزا و هم در عروسی سر بریده می شوند ». این سرنوشت محتوم انسان هایی است که « افغانی» بودن آنها توسط حکومت ها جرم تلقی می گردد‌‌. آوارگی، بی خانمانی و بی هویتی را غارتگران و آدم کشان برای آنها رقم زده اند و آنها هیچ نقشی در انتخاب این زندگی نداشته اند.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***************

شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در اقدامی عجیب و غیر قانونی برای در اختیار گذاشتن احکام افزایش مزد سالیانه که حق مسلم و قانونی هر کارگر میباشد اقدام به اخذ تعهد منع افشای اطلاعات محرمانه شرکت نموده است.
حال جای این سوال باقیست که آیا تمام پرسنل به مگر به اسناد اداری شرکت دسترسی دارند یک کارگر کشاورزی یا صنعت و دیگر کارگران به کدامیک از اسناد شرکت دسترسی دارند این مدیران و سرپرستان شرکت هستد که به اسناد و مدارک دسترس دارند پس بایدآنها اینگونه تعهدها را امضا نمایند نه کارگر ، چرا هیچ مسئولی در استان یا شهرستان اعم از استاندار و فرماندار و دستگاه قضا نیست تا جلوی رفتار تحقیر آمیز مدیریت شرکت را بگیرد مگر حکم کارگزینی سالیانه شخص چه سند محرمانه محسوب میشود که برای دریافت آن باید اینگونه تعهدنامه را امضا نماید مگر کارگران به اسناد مالی در بخشهای مختلف چه هزینه در تولید یا دیگر اسناد فروش و اجاره ها و خریدها و قراردادها دسترسی دارند.
هر کارگری حق دارد که در ابتدا هر سال حکم افزایش مزدی خود را دریافت نماید و این وظیفه کارفرماست که آنرا در اختیار کارگر بگذارد شاید هر کارگر بخواهد در بانک و یا دیگر مراجع ضمانت شخص دیگر را نماید مگر حکم کارگزینی از اسرار طبقه بندی شده محسوب میشود یا اسرار نظامی است که مدیریت بدینوسیله کارگر را تحقیر مینماید آیا اینگونه تعهدنامه ها برای سرپوش گذاشتن به دزدیها و اختلاسهای مدیران شرکت نیست آنها هستند که از ترس رسوا و برملا شدن دزدیها یشان واهمه دارند در کدام قانون کار آمده است که یک کارگر باید برای دریافت احکام خود باید تعهدنامه امضا نماید چرا مسئولین استانی و شهرستانی به این امر ورود نمیکنند./سه‌شنبه/۱۰ /تیر/۱۴۰۴

***************

بیانیه مشترک تشکل های مستقل: امپریالیسم آمریکا و تجاوز جنگی به ایران!

مردم زحمتکش ایران ماهیت این جنگ را می شناسند و هرگز فریب یاوه گویی های سلطنت طلبان و احزابی که به نام کارگران قسم یاد می کنند اما به زیر پرچم اسرائیل و آمریکا آزادی و رهایی را بشارت می دهند، نخواهند خورد. کارگران و زحمتکشان هیچ منافع مشترکی با سلطه گران آمریکا و رژیم جنایت پیشه و کودک کش اسرائیل ندارند، همچنانکه تحت حاکمیت نظام حاکم بر ایران سرنوشت مردم بهبود نخواهد یافت. از اینرو رهایی از این شرایط فلاکت‌بار هرگز وابسته به شکست یا پیروزی یکی از طرف های جنگ نیست..... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

سندیکای کارگران نیشکر هفت

سه شنبه ٣ تیر ١۴٠۴


___________________________

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار ۱۴۰۴ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز و زمستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار تابستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار زمستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار تابستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار دی تا پایان سال ۱۴۰۱ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار خرداد تا پایان دی ماه اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار و مطالب پیشین سندیکای هفت تپه اینجا کلیک کنید.