افق روشن
www.ofros.com

مصاحبه با جعفر عظیم‌زاده: نگاه فعالان کارگری

به طرح مشکل‌های کارگران توسط موسوی و کروبی


کیواندخت قهاری                                                                                            یکشنبه ١٢ اردیبهشت ١٣٨٩


طرح مشکل‌های کارگران توسط موسوی و کروبی

نگاه فعالان کارگری به آن • مصاحبه با جعفر عظیم‌زاده

میرحسین موسوی و مهدی کروبیدر آستانه روز کارگر مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو تن از رهبران منتقدان به دولت، در مورد لزوم توجه به خواست‌های کارگران سخن گفتند. نظر جعفر عظیم‌زاده، رئیس هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران را در این مورد جویا شدیم.
میرحسین موسوی در یک ویدئو و مهدی کروبی طی اطلاعیه‌ای در آستانه روز جهانی کارگر، اول ماه مه، به خواست‌های مبرم کارگران پرداخته‌اند. فعالان کارگری در این مورد چه می‌اندیشند؟ آنان خود خواست‌های‌شان را چگونه عنوان می‌کنند؟
دویچه‏وله: آقای عظیم‏زاده، امروز اول ماه مه، روزی برای فکر کردن دوباره به خواست‏ها و مبارزات کارگران است. آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز به این مناسبت پیام‏هایی داده‏اند که چه بسا طرح آن از سوی سیاستمداران جمهوری اسلامی، طی ۳۰ سال اخیر بی‏سابقه بوده است. واکنش فعالان کارگری به این پیام‏ها چه بوده است؟ جعفر عظیم‏زاده: پیش از این که به سؤال شما پاسخ بدهم، از این فرصت استفاده می‏کنم و روز جهانی کارگر و اول ماه مه را به همه‏ی کارگران در ایران تبریک می‏گویم و امیدوارم اول مه امسال، تبدیل به نقطه‏ عطفی شود که کارگران در ایران و سراسر جهان به مطالبات انسانی خودشان دست پیدا کنند.
اما تا آن‏جا که به سؤال شما مربوط می‏شود؛ به نظر من، تا همین‏جا که این آقایان امروز از حقوق کارگران صحبت می‏کنند، پیش از هرچیز بیانگر وجود یک جنبش عظیم و قدرتمند کارگری در ایران و پتانسیل‏های تاثیرگذاری این جنبش بر اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی کنونی در ایران است.
اما تا جایی که به واکنش کارگران به صحبت‏های این آقایان مربوط می‏شود، به هرحال این آقایان طی ۳۰ سال گذشته بخشی از خود حکومت بوده‏اند و همان‏طور که شما اشاره کردید، این‏گونه واکنش‏ها نسبت به اول ماه مه از سوی کسانی که در ۳۰ سال گذشته در حکومت بوده‏اند، بی‏سابقه بوده است.
به هرحال کارگران از این اتفاق ناراضی نیستند. وقتی بخشی از حکومتی‏ها، از حقوق طبقه‏ای که حقوق‏اش پایمال شده است، صحبت می‏کند، نشان‏دهنده‏ی آن است که اوضاع در جامعه دارد عوض می‏شود. اما واقعیت این است که صحبت‏های این آقایان در شرایط حاضر دردی از کارگران را دوا نمی‏کند و کارگران تا جایی که به خود این آدم‏ها و جنبش موسوم به "جنبش سبز" مربوط می‏شود، استقبال چندانی از آنان نمی‏کنند.
زیرا مثلاً قانون کار در پایان دوران نخست‏وزیری آقای موسوی، در مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام آن دوره تصویب شد؛ قانون کاری که امروز منجر به آن شده که ۸۰ درصد کارگران ایران با قرارداد موقت کار کنند و هیچ‏گونه امنیت شغلی نداشته باشند.
از طرف دیگر، تا جایی که به وضعیت معیشتی کارگران برمی‏گردد، ۳۰ سال است که هر سال وضعیت معیشتی طبقه‏ی کارگر ایران نسبت به سال پیش، بدتر شده است. به این معنا، کارگران به این مساله و صحبت‏ها و دغدغه‏های این دوستان خیلی جدی نگاه نمی‏کنند.
آقای موسوی از جمله به سه مبحث "عدالت، توسعه و آزادی" اشاره کرده‏اند و آن را توضیح داده‏اند. به دستگیری فعالان کارگری و مساله‏ی فساد اقتصادی نیز پرداخته‏اند. آقای کروبی از استقلال اتحادیه‏های کارگری، به عنوان کلید اصلی حل مشکلات فعلی، نام برده‏اند. فعالان کارگری مایل به شنیدن چه مسائل مشخصی هستند؟ آیا مساله‏ی اساسی عدم اعتماد است یا این که آن‏چه کارگران می‏خواهند، از دهان رهبران جنبش سبز هنوز بیرون نیامده است؟
طبیعی است که این دوستان الان این صحبت‏ها را بکنند. به هرحال اوضاع متلاطم اجتماعی- سیاسی در ایران موجود است و طبیعی است که جناح‏های قدرت سراغ نیروی بزرگ اجتماعی بروند که به نظر من، در هر جامعه‏ای طبقه‏ی کارگر است. در واقع طبقه‏ی کارگر آن نیروی بزرگ اجتماعی است که هر رویکرد سیاسی و اجتماعی‏ای که پیدا کند، در آن جامعه تعیین کننده خواهد بود.
اما اساس مطالبات امروز کارگری، تشکل‏های کارگری و وضعیت معیشتی بسیار وخیم طبقه‏ی کارگر در ایران است. این دوستان هم بعضاً به این مسائل اشاره می‏کنند، اما واقعیت این است که این اشارات و صحبت‏ها در دل یک بحران اجتماعی- سیاسی در ایران دارد مطرح می‏شود.
این‏ها خود در دوره‏هایی در حکومت بوده‏اند، مجلس در اختیارشان بود، مجمع تشخیص مصلحت نظام و کل دولت را در اختیار داشتند، اما همان‏طور که در بخش قبلی صحبت اشاره کردم، پایه‏ی همین بدبختی‏ای که امروز طبقه‏ی کارگر ایران دارد، از همان دوران گذاشته شده است. هرچند که طی سال‏های اخیر اوضاع وخیم‏تر شده، اما این چیزی از مسئولیت این دوستان کم نمی‏کند.
دوباره تاکید می‏کنم که بحران اجتماعی‏ای در ایران وجود دارد که طی یک سال گذشته عمق و گسترش پیدا کرده و به بدنه‏ی حکومت نیز کشیده شده و طبیعی است که جناح‏های حکومتی صحبت‏های مختلفی را در رابطه با مطالبات مردم مطرح کنند. اگر دوران انتخابات را مد نظر بگیریم، این دوستان حتی زمانی که خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرده بودند، صحبت از حقوق کارگر نمی‏کردند،‌ چون فکر نمی‏کردند کار به این‏جا بکشد. اما الان که کار به این‏جا کشیده، صحبت از حقوق کارگر می‏کنند.
طبیعی است که کارگر هم دنبال منافع خود و به دنبال حقوق انسانی‏اش باشد و از زاویه‏ی تحقق کامل و بی‏کم و کاست حقوق انسانی خود به مساله‏ نگاه کند. تا جایی که به کارگران ایران مربوط می‏شود، ما صحبت‏ها و دغدغه‏های آقای موسوی، آقای کروبی و جنبش موسوم به "جنبش سبز" را خیلی جدی ارزیابی نمی‏کنیم و نمی‏دانیم در پس این اظهارات و در پس این که این‏ها فردا قدرت بگیرند، دوباره چه بلایی سر کارگر در ایران بیاید.

فعالان کارگری طی یک سال اخیر، تا چه حد خود را جزیی از این جنبش دانسته‏اند؟
ما آن‏چه را در یک سال گذشته اتفاق افتاد، اعتراضات مردمی ارزیابی می‏کنیم، نه جنبشی به نام "جنبش سبز" که در رأس آن آقای موسوی و کروبی قرار دارند. به هر حال این اعتراضات مردمی است که طی ۳۰ سال گذشته، مطالبات مردم در ایران در حوزه‏ی آزادی بیان، در حوزه‏ی مطبوعات و در حوزه‏ی مسائل کارگری انباشته شده و طبیعی است که هر فرصتی برای مردم و برای طبقه‏ی کارگر پیش بیاید، مطالبات و خواسته‏های خود را مطرح می‏کند.
اگر شما خواسته‏ها و مطالبات یک سال گذشته را نگاه کنید، عموماً مطالبات مردمی بوده‏اند. مردم از این شکاف، از بحرانی که در پس انتخابات پیش آمد، استفاده کردند و مطالبات و خواسته‏های خود را مطرح کردند. ما خود را همراه و هم‏گام این اعتراضات می‏دانیم. طبقه‏ی‏ کارگر در ایران، طی سال‏های گذشته پیشگام و پیشرو این اعتراضات و مطالبات انسانی در جامعه بوده است.
کارگران اخراجی مجتمع صنعتی گوشت فارس در روز اول ماه مه در برابر استانداری فارس در شیراز: «تا حق خود را نگیریم، از پای نمی‌نشینیم»
آیا طبقه‏ی کارگر توانسته طی یک سال اخیر خواسته‏های خود را مطرح کند؟ به نظر من، قطعاً مطرح کرده است. اول ماه مه پارسال، پیش از انتخابات، حدود ۱۵۰ کارگر در پارک لاله‏ی تهران و همین‏طور تعدادی از کارگران در شهر سنندج دستگیر شدند. در طول سال گذشته، کارگران اعتصابات و تجمعات مختلفی داشتند و طبیعتاً در تجمعات و اعتراضاتی هم که حول انتخابات شکل گرفت، کارگران و خانواده‏های کارگری نیز شرکت داشتند.
البته این به معنای آن نیست که کارگران لزوماً خود را زیرمجموعه‏ای از آقای موسوی یا کروبی می‏دانند، بلکه مطالبات انباشته‏ای بوده که در پس مسائل بعد از انتخابات، از طرف مردم و کارگران در همین تظاهرات خیابانی مطرح شد.

امسال به چه صورت خواهد بود؟
امسال با توجه به فضای حاد سیاسی‏ای که وجود دارد، شرایط به یک معنا بدتر و به یک معنا بهتر است؛ به این معنا بدتر است که احتمالاً سرکوب شدیدتر باشد. اما به این معنا که ما تجربه‏ی سال گذشته را پشت سر گذاشته‏ایم و عموم مردم به میدان آمده‏اند و مطالبات‏شان را مطرح کرده‏اند، طبیعی است که فرصت هست و قطعاً کارگران در نقاط مختلف، مراسم‏های اول ماه مه را برگزار خواهند کرد.
هرچند از دیروز مثلا در شهر سنندج، پنج نفر از اعضای هیأت مدیره‏ی فعالین اتحادیه احضار شده‏اند. امروز صبح هم دو نفر، قبل از اینکه حتی پای مراسم بروند، بازداشت شده‏اند. اما احتمالا در شهر سنندج و نقاط مختلف کشور مراسم‏هایی برگزار خواهد شد و کارگران از روز اول ماه مه و از این فرصت استفاده خواهند کرد که مطالبات خود را در سطح گسترده‏ای مطرح کنند.
از طرف دیگر هم برای ما کارگران جای خوشحالی است که مساله‏ی کارگران دارد به مساله‏ی عموم مردم تبدیل می‏شود و همه‏ی توجه‏ها به اول ماه مه و واکنش کارگران در این روز نسبت به مطالبات خودشان، جلب شده است.

امسال کارگران مطالبات خودشان را به شکل چه شعارهایی مطرح کرده‌اند؟
چند روز پیش ۱۰ تشکل و نهاد کارگری در ایران، از جمله سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکر هفت‏تپه، اتحادیه‏ی آزاد کارگران ایران و… قطعنامه‏ا‏ی ۱۵ ماده‏ای در مورد مطالبات کارگران ایران منتشر کردند.
اساسی‏ترین و بنیادی‏ترین مطالبات مندرج در این قطعنامه‏ آزادی ایجاد تشکل‏های کارگری، آزادی تجمع، راهپیمایی، اعتراض و … هستند. حتی در منشوری که به مناسبت سالگرد انقلاب منتشر کردیم، خواستار آزادی تحزب در جامعه شدیم. در واقع، امروز این کلید‏ی‏ترین و اساسی‏ترین خواست کارگران است که در این قطعنامه منعکس شده است.
در ادامه‏ی قطعنامه نیز به مساله‏ی قطع یارانه‏ها اشاره شده، به مساله‏ی دستمزدهای به شدت زیر خط فقر که الان در سطح یک چهارم زیر خط فقر قرار دارد، پرداخته شده است. ما خواهان دستمزد حداقل یک میلیون تومانی در ماه شده‏ایم. خواهان جلوگیری از اخراج‏ها و محو قراردادهای موقت و تامین امنیت شغلی شده‏ایم. به ویژه که این قراردادهای موقت و نبود امنیت شغلی، طبقه‏ی کارگر ایران را به لحاظ شرایط کار و زیست، به روز سیاهی نشانده است.
ضمن این که اول ماه مه است و ما در این قطعنامه از کارگران مهاجر افغان در ایران که به شدت مورد تبعیض قرار می‏گیرند، حمایت کرده‏ایم. خواهان جلوگیری از اخراج آنان شده‏ایم و خواسته‏ایم که آنان به عنوان شهروندان متساوی‏الحقوق شناخته شوند.
همچنین از همبستگی بین‏المللی طبقه‏ی کارگر صحبت کرده‏ایم، از حقوق بازنشستگان و از اعتراضات مردمی حمایت کرده‏ایم و اعلام کرده‏ایم که هرگونه اعتراض به بی‏حقوقی‏های اجتماعی، حق مردم و طبقه‏ی کارگر است. از جنبش معلمان، پرستاران و جنبش زنان حمایت کرد‏ه‏ایم.
به جرأت می‏توانم بگویم که بنیادی‏ترین و اساسی‏ترین خواسته‏های طبقه‏ی کارگر در ایران، در این قطعنامه متبلور شده است. اما نوک مساله‏مان، اگر بخواهیم به صورت روزمره و لحظه‏ای به زندگی کارگران ایران نگاه کنیم، همین مساله‏ی دستمزدها، تعلیق دستمزدها و اخراج‏ها است که به صورت روزمره گریبان کارگران در ایران را گرفته و شرایط بسیار جهنمی‏ای را برای طبقه‏ی کارگر در ایران ایجاد کرده است.

مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری - تحریریه: بابک بهمنش