افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، اطلاعیه و مصاحبه ... کارگری


رادیو زمانه                                                                                                      دوشنبه ۳٠ تیر ۱۳۹۹ - ٢٠ ژولای ۲۰٢٠


دومین روز اعتصاب در نیروگاه دماوند در اعتراض به واگذاری مجدد

اعتصاب کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی «شهدای پاکدشت» (نیروگاه دماوند) برای دومین روز متوالی ادامه یافت. بانک دی به عنوان مالک این نیروگاه قصد فروش آن را دارد و کارگران که نگران امنیت شغلی خود هستند، خواستار لغو واگذاری نیروگاه شده‌اند.
کارگران معترض نیروگاه دماوند روز دوشنبه ۳۰ تیر برای دومین روز متوالی دست به اعتصاب زدند.
نیروگاه دماوند که ۶۰۰ کارگر با قرارداد دائم در آن به کار اشتغال دارند، در سال‌های اخیر ملتهب است. نابسامانی‌های مدیریتی و بی‌انضباطی مالی مدیریت به تضییع حقوق کارگران منجر شده است. حقوق و مزایای کارگران کاهش یافته و موجودی صندوق ذخیره آنان ناپدید شده است. تصمیم به فروش شرکت نیز امنیت شغلی و روانی کارگران را از میان برده است.
گرچه در ۱۵ سال گذشته هر ماه بخشی از حقوق کارکنان کسر و به صندوق ذخیره کارکنان شرکت ریخته شده است، اکنون مسئولان نیروگاه ادعا دارند که صندوق خالی است و مدیریت قصد انحلال آن را دارد.
به گفته‌ی یکی از کارگران، «مدیرعامل نیروگاه چندی پیش خبر از خالی بودن حساب ۹میلیارد تومانی صندوق ذخیره کارکنان را داده و قصد دارد اقدام به منحل کردن این صندوق کند».
برات کریمی، مدیر عامل بانک دی یکشنبه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «فارس»، نزدیک به سپاه پاسداران مدعی شد تمام حقوق و مزایای کارگران پرداخته شده است.
کریمی تصمیم به واگذاری نیروگاه را تائید کرد و گفت در راستای اجرای قانون «رفع موانع تولید» که بانک‌ها را از بنگاه‌داری منع کرده است فروش نیروگاه دماوند در دستور کار قرار گرفته است.
سهام نیروگاه دماوند از ابتدای سال جاری به تدریج در بازار بورس عرضه شده است. بانک دی قصد دارد با فروش این نیروگاه و سایر دارایی‌های خود، زیان‌های انباشته‌ی بانک را جبران و برای خود درآمدزایی کند.
بنیاد مستضعفان یکی از نهادهایی است که از آن به عنوان خریدار نیروگاه دماوند نام برده می‌شود؛ گرچه هفته گذشته هلدینگ برق و انرژی صبا وابسته به بنیاد مستضعفان این خبر «تنها در حد شایعه» خواند.
نیروگاه شهدای پاکدشت (نیروگاه دماوند) که از آن به عنوان بزرگ‌ترین نیروگاه سیکل ترکیبی خاورمیانه نام برده می‌شود سال ۹۱ از سوی بنیاد شهید به بانک دی واگذار شده بود.

************

رها رستمی: وضعیت کارگران خدماتی؛ کسی از حال آنها نمی‌پرسد

کارگران خدماتی (نظافتچی‌ها، آشپزها، پیشخدمت‌ها…) کمترین دستمزدها را می‌گیرند و از کمترین حقوق برخوردارند. معمولا هیچ قراردادی ندارند. بخش بزرگی از طبقه کارگرند، بخشی که همه آنها را نادیده می‌گیرند.
خدمت می‌کنند، اما دیده نمی‌شوند. مثلا برویم به شمال. آن‌هایی که اغلب بساط رفاه و پذیرایی را در مسیرهای منتهی به خطه‌ی سرسبز و تفریحی شمال ایران تا کناره‌های جنگل‌ها و لب دریاها فراهم می‌کنند، کارگرانی هستند که معمولا ارج کارشان شناخته نمی‌شود. گویی غذای رستوران‌های این مسیر و ترتیبات رفاهی آن، خودبخودی آماده می‌شود. اما این تلاش شبانه‌روزی کارگران خدماتی است که وسائل رفاه و آسایش روزانه و شبانه‌ی هزاران مسافر را در این مسیر فراهم می‌کند.
ساعت کاری مشخصی ندارند. کارشان شبانه‌روزی است اما با دستمزدهای بسیار پایین. کار برای آن‌ها از حوالی ساعت هشت صبح به بعد شروع می‌شود. تا ظهر باید ترتیب ناهار خوشمزه، سرویس بهداشتی تمیز، محیط پاک و دلپذیر را داده باشند به مشتری روی خوش نشان دهند. مهمان‌ها که دسته‌دسته از راه برسند سرویس‌دهی شروع می‌شود. روال پذیرایی مطلوب تا عصر ادامه دارد. از حوالی ساعت پنج به بعد کم‌کم باید به فکر شام بود و ظرف‌های کثیف‌شده‌ی ظهر را شست و محیط را برای یک دور پذیرایی مجدد از نو آماده کرد.
مهمانان‌های شام هم کم‌کم از راه می‌رسند. تا نیمه‌های شب بساط پذیرایی از آن‌ها برپا است و کارگران همچنان بی‌وقفه مشغول کارند. عده‌ای در سالن‌های پذیرایی، برخی در آشپزخانه‌ها، عده‌ای دیگر در بوستان‌ها و برخی هم در انبارهای غذا و مواد اولیه. از ساعت ۱۲ به بعد اگر مهمانی نمانده باشد، نوبت شست و شو و جمع کردن است. همه‌چیز باید برای روز بعد دوباره آماده شود. در این زمان حسابدارها باید اصطلاحاً «صندوق را ببندند».

طعم تلخ کار برای تفریح دیگران
کارگران این خطه اغلب به دلیل دوری از خانه‌ها و شهرهایشان و ساعات کاری طولانی (حدود ۱۶ ساعت در روز) باید شب را همانجا بمانند، استراحت کنند و برای کار در روز بعد آماده شوند. برخلاف کار در مراکز تفریحی داخل شهرها، چیزی به اسم شیفت کاری در این مراکز بین‌جاده‌ای و تفریحگاه‌های دور از شهر وجود ندارد. در این‌گونه مراکز معمولأ تعداد محدودی کارگر توسط مالکان آن‌ها به کار گرفته می‌شوند. آنها باید زحمت همه‌ی کارها را به صورت شبانه‌روزی به دوش بکشند. اما پولی که بابت این کار به آن‌ها پرداخت می‌شود (به استثنای سرآشپزها و کارگران حرفه‌ای‌تر که دستمزد به نسبت بهتری دارند) بسیار کم و پول یک شیفت کاری هم نیست. استدلال صاحب‌کارهایشان این است که کارگران ساده‌ی آن‌ها غذا و جای خواب هم دارند! بنابراین از نظر آن‌ها پول جای خواب و غذای روزانه کارگران باید پیشاپیش از آن‌ها کسر شود. دستمزدی که به آن‌ها پرداخت می‌شود در حال حاضر کمتر از ۲ میلیون تومان در ماه است. مزدشان از کارگران روزمزد ساختمانی به مراتب بسیار کمتر است؛ به این دلیل که به تعبیر مالکان کارهایاشان، همانجا غذا می‌خورند و می‌خوابند.
اصولاً چیزی به اسم قرارداد کاری مکتوب میان این کارگران و صاحب کارهایشان وجود ندارد. کار به صورت یک توافق شفاهی است. اما توافقی که یک طرف آن (یعنی مالک)، بسیار قدرتمند است و میدان بازی را او تعیین کرده است. خروجی کار کارگران خدماتی شمال، رضایت مشتریانشان است. اگر کسی با نارضایتی بیرون برود، خشونتش را کارگران باید تحمل کنند. از متصدیان قایق‌ها در دریای خزر تا فروشندگان و ماهی‌پزها و نگهبان‌ها و کارگران جنسی، تا کارگران رستوران‌ها، هتل‌ها، شهر بازی‌ها و پارک‌های جنگلی، همگی به بیانی ساده باید برای رفاه و آسایش «عده‌ای پولدار خوش‌گذران» کار کنند. معمولأ بیمه نمی‌شوند و شرایط کاری‌شان در هیچ نهاد نظارتی مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرد.

جدایی فضایی و جای خالی همبستگی صنفی ـ طبقاتی
جدای از این که هیچ نوع نظارتی بر سازماندهی کار این کارگران وجود ندارد، میان خود آن‌ها هم، روابط انسانی بسیار کمی وجود دارد. جدایی فضایی این کارگران از همدیگر و محروم ماندن آن‌ها از هرگونه آموزش اجتماعی وضعیت حاکم بر زندگیشان، آن‌ها حقیقتأ دچار «ازخودبیگانگی» می‌کند. آن‌ها به صورت دسته‌های جدا از هم کار می‌کنند و تراکم و تعامل خاصی میان آن‌ها در نقاط مختلف وجود ندارد تا امیدوار بود که دست‌کم نطفه‌های آگاهی طبقاتی و درک مشترک از وضعیت، در میان آن‌ها پا بگیرد.
کارگران خدماتی نه در محیط کار و نه بیرون از آن قدرت جمعی چندانی بر سرنوشت خود و حوزه کاری‌شان ندارند. محیط طبیعی زندگی آن‌ها به صورت کالایی درآمده که پولدارها هر روز بیشتر آن را به تصاحب خود در می‌آورند و هرچه بیشتر محیط زیست این خطه قربانی توریسم مدیریت‌نشده، قاچاق چوب، ساخت و ساز، جاده‌سازی و عواقب آن‌ها می‌شود.
برخی از این کارگران مهاجرانی هستند که از استان‌های دیگر برای یافتن کار به شمال رفته‌اند و عده‌ای دیگر هم کارگران بومی شهرها و روستاهای شمالی. به همین دلیل است که آن‌ها در زمان‌های فارغ از کار هم مجالی برای گفت و گو و روایت مسائل مشترکشان ندارند. ترکیب آن‌ها مدام عوض می‌شود. کمتر پیش می‌آید که همچون کارگران یک کارخانه، مجموعه‌ای از کارگران خدماتی در یک فضای مشترک و برای مدتی نسبتأ طولانی با هم کار کنند. هر چند ماه یک بار کارگران خدماتی این حوزه، به دلایل مختلف با کارگرهای جدید، جایگزین می‌شوند. کارگرهای اخراج‌شده یا به اختیارخودرفته نیز معلوم نیست که پس از آن، در همان صنف اما در جایی دیگر به کار ادامه می‌دهند یا نه.

فراموش شدن جمعیت روبه‌رشد کارگران خدماتی
کارگرانی که به طور خلاصه قسمت‌هایی از زندگی آن‌ها توصیف شد، تنها بخش کوچکی از خیل عظیم کارگران خدماتی کشور را در حوزه‌های مختلف تشکیل می‌دهند.
تخمین‌ها حاکی از آن است که در طی ۳۰ سال گذشته، جمعیت کارگران بخش خدمات در اقتصاد ایران از ۳۰ درصد به بیشتر از ۴۰ درصد جمعیت کل نیروی کار رسیده است. با توجه به جمعیت ۳۲ درصدی شاغلان بخش صنعت در اقتصاد ایران، به نظر می‌رسد آمار بالا و رو به رشد کارگران خدماتی درست باشد. چرا که این آمار با آخرین داده‌های سرشماری عمومی نفوس و مسکن هم مطابقت دارد. بر اساس این داده‌ها از میان جمعیت ۲۶۲۳۵۰۰۰ نفری در سن کار کشور، ۲۳۲۰۰۰۰۰ نفر شاغل محسوب می‌شوند که از این جمعیت، ۷۳۴۲۰۰۰ نفر در بخش صنعت، ۴۳۵۹۰۰۰ نفر در بخش کشاورزی و ۱۱۵۹۷۰۰۰ نفر در بخش خدمات مشغولند. در این میان سهم کارکنان بخش خدمات از تولید ناخالص داخلی ۵۷,۳ درصد است. اما کارگران بخش خدمات در ایران تنها محدود به همین جمعیت بیمه‌شده بخش خصوصی و دولتی که آمارشان به حساب آمده، نیستند. چرا که بسیاری از شاغلان این حوزه بیمه نیستند و در آمارهای رسمی جایی ندارند. تعداد زیادی از این «حساب‌نشده‌ها» همین کارگرانی هستند که در خط سبز شمالی کشور و در بخش‌های تفریحی با کمترین حقوق و به صورت موقت مشغول به کار هستند.
در چند دهه گذشته تحت تأثیر غلبه‌ی سرمایه مالی و ظهور «مدار دوم چرخه‌ی انباشت»، جمعیت کارگران خدماتی رو به افزایش نهاده است و وضعیتی به مراتب بدتر از کارگران سایر حوزه‌ها دارند.

ضرورت بازتعریف جایگاه کارگران خدماتی
در تئوری‌ راهنمای جنبش کارگری، تئوری‌ای که با نام کارل مارکس گره خورده است، بیشترین توجه بر کارگران بخش تولید صنعتی است. این کارگران در یک فضای مشترک و تحت تأثیر تراکم مادی و فرصت روایت کردن تجربه‌ی حاصل از هستی اجتماعی مشترک، به یک آگاهی مشترک از وضعیت خود می‌رسند و در تضاد با روابط اجتماعی حاکم بر تولید، از «طبقه در خود» به «طبقه برای خود» تبدیل می‌شوند. بر پایه این نظر تمرکز تلاش نیروهای چپ عمدتا بر سازمان‌یابی و تعمیق آگاهی این دسته از زحمتکشان بوده است. در ایران نیز همین مسیر پیش گرفته شده است.
اما اکنون وضع از نظر ترکیب نیروی کار و توزیع آن در سطح جامعه عوض شده و در سطح تئوری هم تغییر وضعیت به بحث‌ دامن زده است.
به نظر دیوید هاروی، جغرافی‌دان و آموزگار “کاپیتال” اشاره کنیم: او در تشریح اندیشه خود درباره «حق به شهر» پیشنهاد می‌کند که مفهوم «کار» از تعریف محدود وابسته به شکل صنعتی آن به زمینه‌های وسیع‌تر کاری بسط یابد، یعنی به کل زحمتی که در تولید و بازتولید زندگی روزمره‌ی هرچه شهری‌تر شده صورت می‌گیرد. از نظر هاروی تمایز بین مبارزه‌ی مبتنی بر کار و مبتنی بر مردم رفته رفته کم‌رنگ می‌شود، همچون این اندیشه که طبقه و کار در محل تولید و نه در محل بازتولید اجتماعی در خانواده تعریف می‌شوند. به بیان او، آنانی که آب لوله‌کشی را به منازل ما می‌رسانند همانقدر در مبارزه برای کیفیت بهتر زندگی اهمیت دارند که کسانی که لوله و شیر آب را در کارخانه می‌سازند. آنانی که آذوقه را به شهر می‌رسانند (از جمله دست‌فروشان)، درست همانقدر اهمیت دارند که کسانی که آن را تولید می‌کنند. آنانی که غذا را می‌پزند پیش از این که خورده شود (فروشنده‌های خیابانی ذرت یا هات‌داگ، یا کسانی که روی اجاق‌های آشپزخانه‌ی منازل یا آتش هیزم عرق می‌ریزند) به همین ترتیب به آن غذا ارزش می‌افزایند، قبل از اینکه هضم شود. به این ترتیب کار جمعی که در تولید و بازتولید زندگی شهری به کار می‌رود، باید با جدیت بیشتر در تفکر و سازمان‌دهی نیروی مدافع زحمتکشان جای گیرد.

************

شهروندان ایرانی با یک صدا: اعدام نکنید!

به هر جا که نگاه می‌کنی، چشم‌ات می‌افتد به این عبارت: «اعدام نکنید»: واکنش شهروندان ایرانی با یک صدا به نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه که از تأیید احکام اعدام سه نفر در ارتباط با اعتراضات آبان ۹۸ در دیوان عالی کشور خبر داده بود.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی روز گذشته (سه‌شنبه) اعلام کرد که دیوان عالی کشور حکم اعدام امیرحسین مرادی، محمد رجبی و سعید تمجیدی، سه نفر در ارتباط با اعتراضات آبان ۹۸ را تایید کرده است. چند ساعت قبل از آن، سحرگاه در زندان ارومیه، حکم اعدام صابر شیخ عبداللە و دیاکو رسول‌زادە، دو زندانی سیاسی کُرد نیز که از سال ۸۹ بازداشت و زندانی شده بودند اجرا شد. در واکنش به این خبرها بود که شهروندان ایران توفان توییتری اعدام نکنید را به راه انداختند.
توییتر در ایران فیلتر است و با این حال مسئولان به تقلا افتادند و بر اساس داده‌های نت‌بلاکز سرعت اینترنت در ایران را مختل کردند و با وجود همه این تمهیدات هشتگ «اعدام نکنید» ترند اول ایران و یکی از ده ترند اول جهان شد.
سازمان عفو بین‌الملل در توییتی همراه با هشتگ «اعدام نکنید»، نوشت:
«علی خامنه‌ای، باید حکم اعدام سه معترض‌ امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی- را سریعا لغو کند. دادگاه آنها منصفانه نبود، آنها گفته‌اند که با کتک خوردن، شوک الکتریکی و سروته آویزان شدن شکنجه شده‌اند.»
اصل اتهام امیرحسین مرادی، محمد رجبی و سعید تمجیدی «سرقت مسلحانه» است. در بیان و کلام سخنگوی قوه قضائیه:
«آنان به دنبال ربودن اموال یک خانم بودند. بعد از دستگیری در گوشی موبایل این افراد صحنه‌هایی که بانک، اماکن عمومی و اتوبوس‌ها را آتش می‌زنند، مشخص شد (…) خودشان از اعمال مجرمانه خود بهترین مستندات را تهیه کرده بودند و در دادگاه هم اقرار داشتند و صحنه‌ها بازسازی شد.»
منابع نزدیک به خانواده این بازداشت‌شدگان این اتهامات را رد کرده‌ و تأکید کرده‌اند که هر سه متهمان زیر شکنجه وادار به اعتراف شده‌اند.
وکیلان امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی چهارشنبه ۱۱ تیر، در نامه‌ای سرگشاده‌ اقدامات قوه قضاییه برای ممانعت از روند دادرسی عادلانه در خصوص پرونده‌های موکلان خود را «غیرقانونی» توصیف کردند و از قوه قضائیه خواستند به آنها فرصت دفاع از حقوق موکلانشان را دهد.
بر اساس حکمی که روز سوم اسفند ۹۸ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی صادر شد، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی هر کدام بابت اتهام «مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران» به اعدام و بابت اتهامات دیگر هم مجموعاً به تحمل ۳۸ سال زندان و ۲۲۲ ضربه شلاق محکوم‌ شده‌اند.
امیرحسین مرادی ۲۵ ساله و اهل تهران چند روز بعد از فروکش کردن اعتراضات سراسری آبان‌ ماه ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از یک هفته حبس در بازداشتگاه پلیس امنیت تهران به بندهای تحت نظر وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد.
سعید تمجیدی و محمد رجبی هم یک ‌ماه پس از اینکه در کشور ترکیه اعلام پناهندگی سیاسی کرده بودند، اوایل دی‌ ماه ۹۸ توسط پلیس این کشور بازداشت و به نهادهای امنیتی ایران تحویل داده شدند.
سازمان عفو بین‌الملل ۲۹ فوریه ۲۰۲۰/ ۱۰ اسفند ۹۸، با انتشار بیانیه‌ای خواستار اقدام فوری برای لغو حکم اعدام سعید تمجیدی، امیرحسین مرادی و محمد رجبی و برگزاری دادگاهی عادلانه با حضور وکیلان اختیاری متهمان شده بود.

************

چهار کارگر نیشکر هفت‌تپه و دو خبرنگار مستقل کارگری دستگیر شدند

از روز گذشته تا امروز ۲۴ تیر، چهار کارگر کارخانه نیشکر هفت‌تپه و دو خبرنگار مستقل حوزه کارگری دستگیر شده‌‌اند. دو تن از کارگران بازداشتی به کرونا مبتلا هستند.
بر اساس خبری که کارگران نیشکر هفت‌تپه به کانال تلگرامی مستقل کارگران هفت‌تپه ارسال کرده‌اند، دوشنبه ۲۳ تیر/ ۱۳ ژوئیه، اسماعیل محمد ولی، خبرنگار کارگری و یک عکاس که نامش مشخص نیست توسط پلیس اطلاعات و امنیت شوش و به دستور مرتضی بهمنی، فرمانده این نیروها دستگیر شده‌‌اند.
گفته می‌شود دو خبرنگار مستقل بازداشت شده مجوز داشته و در راستای مسائل خبرنگاری به هفت‌تپه رفته بودند.
همچنین به گزارش کانال تلگرامی سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، روز سه‌شنبه ۲۴ تیر/۱۴ ژوئیه،‌ چهار فعال کارگری نیشکر هفت‌تپه که بعد از اعتصاب به سوی منزل می‌رفتند توسط پلیس امنیت شهرستان شوش بدون دلیل و بدون حکم قانونی بازداشت شدند.
فرزانه زیلابی، وکیل کارگران هفت‌تپه خبر دستگیر‌ی‌ها را تأیید کرد و خبر داد که مسلم چشمه‌خاور، یوسف بهمنی، ابراهیم عباسی و محمد خنیفر، ساعت ۱۱صبح امروز توسط پلیس اطلاعات و امنیت شهرستان شوش دستگیر شدند. این کارگران بازداشتی به زندان دزفول منتقل شده‌اند.
به گفته زیلابی، محمد خنیفر و یوسف بهمنی در حالی بازداشت شده‌اند که به کرونا مبتلایند و اکنون دوران نقاهت خود را سپری می‌کردند.
وضعیت کرونا در ایران وخیم و در زندان‌ها وخیم‌تر است. هر هفته بر شمار زندانیان مبتلا به کرونا افزوده می‌شود. برخی از زندانیان سیاسی و مدنی و عقیدتی حتی در این شرایط خاص بحران کرونا نیز حق آزادی یا آزادی موقت ندارند. به این دلیل، جمعی از زندانیان سیاسی سابق و خانواده‌های زندانیان سیاسی فعلی، شامگاه دوشنبه ۲۳ تیر با راه‌اندازی کارزاری با عنوان «نه به شکنجه با کرونا» ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نامطلوب زندانیان، خواستار آزادی فوری همه زندانیان سیاسی در ایران شدند.
تاکنون هزاران کاربر فارسی زبان در توئیتر با هشتگ‌ #شکنجه_با_کرونا با این کارزار همراهی کرده‌اند.

************

اعتصاب در نیشکر هفت‌تپه: خواسته‌های کارگران، راه‌کار مسئولان

کارگران نیشکر هفت‌تپه در پنج سال اخیر بارها در اعتراض به شرایط کاری، تعویق مطالبات، فساد و ناکارآمدی مدیریت و با خواست لغو خصوصی‌سازی شرکت دست به اعتصاب زده‌اند و اکنون نیز از ۱۹ روز پیش در اعتصاب به سر می‌برند. آن‌ها این بار در شرایطی متفاوت از گذشته به خیابان آمده‌اند: در متن تشدید فقر و فلاکت عمومی، شیوع گسترده کرونا که ابتلای ده‌ها کارگر شرکت به کووید‌۱۹ را درپی داشته، و محاکمه ۲۱ «اخلالگر کلان ارزی» در دادگاه به اتهام یک و نیم میلیارد دلار فساد مالی که امید اسدبیگی، مدیرعامل نیشکر هفت‌تپه متهم ردیف اول آن است. حکومت اما می‌کوشد به روش گذشته با پرداخت قطره‌چکانی بخشی از مطالبات معوقه همراه با ایجاد تفرقه و تهدید و ارعاب به اعتصاب کارگران پایان دهد.
پنجشنبه ۱۲ تیر کارگران، به‌رغم اوج‌گیری کرونا و وضع محدودیت‌های تازه توسط ستاد مدیریت کرونا در خوزستان، مانند روزهای قبل پس از تجمع در شهر راهپیمایی کردند. دور جدید اعتصاب در نیشکر هفت‌تپه روز ۲۶ خرداد آغاز شده است. کارگران که از ابتدای سال حقوق نگرفته‌اند خواستار پرداخت حقوق معوقه، خلع ید از بخش خصوصی و بازگشت به کار نمایندگان اخراجی خود هستند.
امید اسدبیگی، مدیر عامل شرکت از آغاز برگزاری دادگاه اخلال‌گران کلان ارزی که در آن ۲۱ نفر از جمله او به اتهام اختلاس محاکمه می‌شوند، از پرداخت حقوق کارگران خودداری کرده است. قاضی پرونده اسدبیگی در دهمین جلسه دادگاه گفت چند بار از او خواسته حقوق عقب‌افتاده کارگران را بپردازد اما مدیر عامل نیشکر هفت‌تپه از این کار طفره می‌رود تا دادگاه را تحت فشار بگذارد. به عبارت دیگر، اسدبیگی کارگران را به سپر انسانی خود تبدیل کرده است.
برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

************

حادثه معدن در گیلانغرب هفت کشته و زخمی برجای گذاشت

در حادثه معدن «سرتیتان» گیلانغرب واقع در غرب کرمانشاه که ظهر جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۹ روی داد، هفت معدن‌کار کشته و زخمی شدند. بنا بر آخرین خبرها تا لحظه تنظیم این خبر، یکی از معدن‌کاران جان خود را از دست داده و حال دو تن از شش کارگر مصدوم که به بیمارستان‌های گیلانغرب و قصر شیرین منتقل شده‌اند، وخیم است. علت حادثه را برخی مسئولان استان گازگرفتگی و برخی ریزش معدن اعلام کرده‌اند.
در پی حادثه ابتدا مردم بومی به کمک کارگران شتافته و سه کارگر که دچار کمبود شدید اکسیژن شده بودند را از معدن بیرون کشیدند. نیروهای امداد که بعدتر به محل رسیدند، سایر کارگران را نجات داده و به بیمارستان انتقال دادند.
به گفته‌ی جلیل بالایی، مدیرکل بحران مدیریت بحران کرمانشاه، ریزش معدن و قطع شدن تهویه سبب کشته و زخمی شدن کارگران شده است.
عادل شفیعی معاون هلال احمر کرمانشاه هم حادثه را ناشی از ریزش معدن اعلام و از ادامه عملیات آواربرداری امدادگران این سازمان خبر داد.
در همین حال کوروش محمودیان، فرماندار گیلانغرب اما علت حادثه را گازگرفتگی اعلام کرد و گفت یکی از کارگران به علت خفگی جان خود را از دست داده و شش نفر دیگر مصدوم شده‌اند. حال دو تن مصدومان وخیم است.
او درباره وقوع حادثه به خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت: «به منظور نجات ۲ تن از مصدومان که در داخل معدن بوده و دچار گازگرفتگی شده بودند، پنج تن دیگر وارد معدن از نوع بیتومین شدند که متاسفانه هر هفت تن دچار سانحه شدند».
اغلب معادن ایران فرسوده و فاقد حداقل‌ استاندارهای ایمنی و بهداشتی هستند و نظارتی بر کار آن‌ها وجود ندارد. کارگران معادن اغلب در اثر کار جسمی سنگین، تنفس گازهای سمی، و نبود نور کافی به بیماری‌های مفصلی، بیماری‌های تنفسی از جمله آسم، آب مروارید و افت شنوایی مبتلا می‌شوند و خطر ابتلا به سرطان در میان آن‌ها بالاست.
علاوه بر این، حوادث کار که به مصدومیت، قطع عضو و یا مرگ کارگران می‌انجامد، در معادن بالاست اما در بسیاری موراد پنهان می‌ماند و در رسانه‌ها و آمار رسمی منعکس نمی‌شود.
اوایل فروردین خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) گزارشی منتشر کرد که بر مبنای آمار رسمی تهیه شده و نشان می‌داد در سال ۹۸، دستکم ۴۵ کارگر معدن جان خود را حین کار از دست داده‌اند.
علت‌های اصلی مرگ معدنکاران ریزش سقف و دیواره‌ها، انفجار، برق‌گرفتگی، گازگرفتگی و برخورد با ماشین‌آلات سنگین صنعتی است.

************

ضرب شست نیروی انتظامی به پرستاران خسته و معترض مشهد

چهارشنبه ۱۱تیر پرستاران مشهدی برای پیگیری مطالباتشان مقابل دادگستری شهر تجمع کردند. مأموران انتظامی با باتوم و شوک الکتریکی به پرستاران حمله کردند و بنرها و پلاکاردهایشان را پاره کردند و تعدادی از آنها را دستگیر کردند. دبیرکل خانه پرستار اعلام کرد که چند تن از پرستاران آزاد شدند.
تجمعات پرستاران در شهرهای مختلف ایران به دلیل نارضایتی از شرایط کار در بیمارستان‌ها، آن هم در دوران همه‌گیری ویروس کرونا و با توجه به کمبود امکانات در مراکز درمانی و کار طاقت‌فرسا بدون استثناء همواره مسالمت‌آمیز و دور از خشونت بوده است. تجمع پرستاران معترض دانشگاه علوم پزشکی مشهد در روز چهارشنبه هم مسالمت‌آمیز بود. با این ‌حال نیروی انتظامی به پرستاران معترض حمله کرد. روشن نیست که در حمله مأموران چه تعداد از پرستاران مجروح شده‌اند. خبرگزاری‌های داخلی در این‌باره سکوت کرده‌اند.
محمد شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) درباره مطالبات پرستاران دانشکده علوم پزشکی مشهد گفت:
«پرستاران مقابل دادگستری رفتند تا از دستگاه قضایی بخواهند برای تحقق خواسته‌های صنفی آنها ورود کند که متأسفانه این موضوع پیش آمد. این در شرایطی است که پرستاران مشهدی در راه مبارزه با کرونا شهید دادند و تعدادی از آنها به این ویروس مهلک مبتلا شده‌اند اما دانشگاه علوم پزشکی مشهد به خواسته‌های آنها رسیدگی نکرده است.»

پرستاران مشهدی چه می‌خواهند؟
مشهد از نظر ابتلا به کووید ۱۹ از وضعیت قرمز هم عبور کرده و در مرحله «هشدار بسیار بالا» قرار دارد. تنها در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیش از ۶۰۰ بیمار حاد مبتلا به کووید ۱۹ بستری‌اند. روزانه ۱۵۰ بیمار مبتلا به کووید ۱۹ در بیمارستان‌های این شهر بستری می‌شوند که نمایانگر وخامت اوضاع است. خواسته‌های پرستاران مشروع و پیش ‌پاافتاده است:
جبران کمبود کادر پرستاری
رفع تبعیض بین گروه‌های پزشکی با پرستاری
رفع تبعیض میان نیروهای ستادی با بالینی
به‌روز کردن کارانه‌ها و برقراری فوق‌العاده ویژه این خواسته‌های ساده در جهت سلامت بیماران است. یک پرستار خسته و از پاافتاده نمی‌تواند هر دو ساعت یک بار سطح اکسیژن خون بیمار را کنترل کند، به بهداشت و تغذیه بیمار برسد، داروهای او را به موقع به او بدهد و با او کلمه‌ای به همدلی و همدردی بگوید.

روزی ۱۵۰ بیمار مبتلا به کرونا در مشهد
مشهد یکی از بزرگ‌ترین کانون‌های شیوع ویروس کرونا در ایران است. علی اصغر انجیدنی، دبیر کارگروه مراقبت و درمان کووید ۱۹ دانشگاه علوم پزشکی مشهد دوشنبه گذشته در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، رسماً اعلام کرد که مشهد از نظر ابتلا به کووید ۱۹ از وضعیت قرمز هم عبور کرده و در مرحله «هشدار بسیار بالا» قرار دارد. تنها در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیش از ۶۰۰ بیمار حاد مبتلا به کووید ۱۹ بستری‌اند. انجدینی در مصاحبه با رسانه‌های محلی استان خراسان رضوی گفته است که روزانه ۱۵۰ بیمار مبتلا به کووید ۱۹ در بیمارستان‌های این شهر بستری می‌شوند که نمایانگر وخامت اوضاع است. در این بحران بزرگ فقط ۱۲ پرستار از شهرهای دیگر در بیمارستان‌های مشهد به کار گرفته شدند و حتی قرارداد ۸۹ روزه هم برای استخدام نیروی پرستار تازه‌نفس به امضاء نرسید.
جبران کمبود کادر پرستاری از مهم‌ترین خواسته‌های پرستاران دانشکده علوم پزشکی مشهد در مقابل دادگستری شهر بود. محمد شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران گفت:
«جبران کمبود کادر پرستاری و افزایش فشار کار در روزهای مقابله با کرونا، رفع تبعیض بین گروه‌های پزشکی با پرستاری، رفع تبعیض میان نیروهای ستادی با بالینی، به‌روز کردن کارانه‌ها و برقراری فوق‌العاده ویژه از جمله مهم‌ترین مشکلات شغلی پرستاران مرتبط با دانشگاه علوم پزشکی مشهد است.»
در مقابل این خواسته‌ها، پرستاران خسته و فداکار از نیروهای سرکوبگر باتوم و شوک الکتریکی و بازداشت دریافت کردند.
به گفته دبیرکل خانه پرستار قبل از برگزاری تجمع، مراجع امنیتی و قضایی هیچ گونه هشداری هم به پرستاران نداده بودند. در مجموع بنا به گزارش‌های رسمی، دست‌کم ۱۰ نفر از پرستاران بازداشت شدند.
سال گذشته محمدرضا دارابی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در پاسخ به پرستاران زیر نظر این دانشگاه که خواهان پرداخت ۱۴ ماه کارانه معوق خود بودند گفته بود که اگر دولت کارانه آن‌ها را نپردازد از جیب خود پرداخت می‌کند. کسی هم نپرسید که چگونه یک پزشک توان پرداخت این هزینه را دارد در حالی که همکاران زحمتکش و درس‌خوانده او از دست به دهان زندگی می‌کنند. بخشی از کارانه پرستاران که یک سال معوق مانده بود در فروردین سال جاری پرداخت شد.
بر اساس گفته‌‌های محسن گچ‌پزان، رئیس هیأت مدیره نظام پرستاری مشهد، تا خرداد سال جاری دست‌کم ۲۰۰ پرستار در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد به کووید ۱۹ مبتلا شده‌اند. تعداد پرستارانی که در یک ماه گذشته در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست داده‌اند روشن نیست اما بر اساس سخنان دبیرکل خانه پرستار که در مصاحبه با ایلنا گفته است پرستاران «شهید» داده‌اند، جان باختن شماری از پرستاران مشهد در اثر ابتلا به کووید ۱۹، قطعی است.
سخنگوی وزارت بهداشت روز چهارشنبه اعلام کرد که در ایران در ۲۴ ساعت گذشته دو هزار و ۵۴۹ نفر به کووید ۱۹ مبتلا شده‌اند.

************

چندین کشته در آتش‌سوزی در یک کلینیک درمانی در تهران

شامگاه سه‌شنبه ۱۰ تیر کلینیک درمانی ”سینا اطهر” واقع در خیابان شریعتی تهران در پی یک انفجار دچار آتش‌سوزی شد. سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از جان‌باختن دست‌کم ١٩ نفر درجریان این حادثه خبر داد.
طبق گزارش روابط عمومی سازمان اورژانس کشور، کلینیک درمانی سینا اطهر شامگاه سه‌شنبه ساعت ٢٠:۵۶ دچار حریق شد. جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، جان باختن ١٩ نفر در جریان حادثه انفجار و آتش‌سوزی در این کلینک درمانی را تایید کرد.
جلال ملکی درباره قربانیان این حادثه گفت:
«در ادامه عملیات جست‌وجو در بخش‌های دیگر ساختمان، آتش‌نشانان توانستند شش تن را پیدا کنند که وضعیت وخیمی داشتند و تقریبا علایم حیاتی نداشتند. تعداد کشته‌های حادثه به ۱۹ نفر و مصدومان به ۶ نفر رسید. با تلاش آتش‌نشانان ۲۰ نفر از افرادی که در زمان وقوع حادثه در داخل ساختمان حضور داشتند، نجات یافتند و مصدومان نیز به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شدند. فنظر نهایی توسط عوامل اورژانس اعلام خواهد شد.»
طبق گفته ملکی ۱۵ نفر از جان‌باختگان زن و چهار نفر مرد هستند.
پیمان صابریان، رئیس مرکز اورژانس تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد تاکنون شش نفر نیز مصدوم شده‌اند که به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شدند.
بعد از گذشت دو ساعت از این حادثه، جلال ملکی از مهار آتش‌سوزی در این مرکز درمانی وجستجو برای یافتن افراد خبر داد:
«با اطفای آتش‌سوزی عملیات جستجو برای یافتن افراد حاضر در اتاق‌های این کلینیک آغاز شده است. محل آتش‌سوزی یک ساختمان پنج طبقه بوده و در طبقه منفی دو، صدای انفجار شدید که ظاهراً ناشی از انفجار سیلندر بود، به گوش رسیده است.»
طبق گفته سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهرداری تهران، همه جان‌باختگان آتش‌سوزی در مرکز درمانی سینا اطهر در اتاق‌های عمل بودند:
«این افراد احتمالا به دلیل نفوذ دود و حرارت جانشان را از دست داده‌اند. این مرکز درمانی پنج طبقه است که حادثه در طبقه منفی دو رخ داد.» عملیات جستجو برای یافتن قربانیان همچنان ادامه دارد. سیدرضا معتمدی، معاون فنی و عملیاتی اورژانس تهران گفته با توجه به این که سازمان پزشکی قانونی متولی امر فوتی‌ها است، آمار نهایی حادثه کلینیک سینا اطهر پس از اتمام عملیات اعلام خواهد شد.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی از پیگیرِی رسیدگی کامل درمانی به بازماندگان و همچنین ارائه گزارش دقیق از علل و ابعاد این سانحه دلخراش توسط مسئولان امر و گزارش شفاف آن به مردم خبر داد.
هنوز علت اصلی این حادثه مشخص نیست، اما رئیس مرکز اورژانس تهران گفته به احتمال زیاد علت این واقعه آتش‌سوزی، انفجار کپسول گاز بوده است.
این خبر با اطلاعات تازه به‌روزرسانی خواهد شد.

علت سانحه کلینیک اطهر: انفجار در انبار کپسول‌های اکسیژن

علت انفجار کلینیک درمانی «سینا اطهر» مشخص شد: دپوی کپسول‌های اکسیژن. چهار نفر بازداشت شدند. مسئولیت اصلی اما با وزارت بهداشت است. روحانی خواهان بررسی دقیق علت وقوع حادثه شد. قالیباف خواهان شفاف‌سازی دولت شد. در این میان نیمی از کشته‌شدگان از اعضای کادر درمان‌اند.
رئیس جمهوری اسلامی در پیامی با تسلیت به خانواده جان‌باختگان حادثه آتش‌سوزی در مرکز درمانی سینا اطهر از دستگاه‌های ذی‌ربط خواست «هر چه سریع‌تر نسبت به بررسی دقیق و کارشناسانه علت وقوع این حادثه اقدام کنند.» روحانی گفت: «اهتمام ویژه برای رسیدگی به مصدومین و خانواده‌های داغ‌دیده ضروری است.»
شامگاه سه‌شنبه ۱۰ تیر کلینیک درمانی «سینا اطهر» واقع در خیابان شریعتی تهران در پی یک انفجار دچار آتش‌سوزی شد. سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از کشته شدن دست‌کم ١٩ نفر در جریان این حادثه خبر داد. اداره کل پزشکی قانونی استان تهران اعلام کرده است که تاکنون اجساد ۱۸ تن از جان‌باختگان حادثه شب گذشته آتش‌سوزی در کلینیک سینا اطهر «جهت تعیین علت فوت» به مرکز تشخیصی و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران ارجاع شده‌اند.
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ صبح چهارشنبه از بازداشت چهار نفر در رابطه با این حادثه خبر داد. سردار کیوان ظهیری در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم گفت:
«مقام محترم قضائی شب گذشته و پس از وقوع این حادثه دستور بازداشت چهار نفر را در رابطه با این حادثه صادر کرد. یکی از این افراد که در محل حضور داشت توسط پلیس بازداشت شد و دستگیری سایر متهمان نیز در دستور کار قرار دارد.»
چند ساعت قبل از اعلام این خبر جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ اعلام کرده بود که پلیس چهار نفر از جمله مدیرعامل، مدیر داخلی، مدیر تصویربرداری و متصدی سانترال کلینیک سینا را تحت نظر دارد و در حال بازجویی است.
علت حادثه به نقل از دادستان تهران، انفجار سه کپسول اکسیژن در اتاق عمل این کلینیک گزارش شده است. مدیرکل مدیریت بحران استان تهران نیز تأیید کرد که علت انفجار دپوی کپسول‌های اکسیژن در اتاق عمل بوده است. منصور درجاتی درباره نهادهای پاسخگو گفت:
«مناسب نبودن شرایط ساختمان به نظارت سایر نهادها برمی‌گردد. وزارت بهداشت استانداردهایی برای چنین اماکنی دارد که باید دید تا چه میزان این استانداردها در کلینیک سینای اطهر رعایت شده است. در مورد رعایت الزامات ایمنی در سایر ساختمان‌های قدیمی مشابه کلینیک سینای اطهر باید نهادهایی مانند شهرداری، آتش‌نشانی، استاندارد و نهادهای ناظر بالادستی اظهارنظر کنند.»
مدیرکل مدیریت بحران استان تهران در ادامه سخنانش افزود:
«اکنون وزارت بهداشتی باید اعلام کند که آیا دپوی کپسول اکسیژن به تعدادی که در کلینیک سینای اطهر بود، مجاز است یا خیر یا خود این مرکز درمانی استانداردهای لازم برای رعایت ایمنی را داشته است؟»
آتش‌نشانی تهران اعلام کرده است که با شناسایی پیکر کشته‌شدگان انفجار کلینیک سینا اطهر، بیش از نیمی از جان‌باختگان از پزشکان و کادر اتاق عمل بودند. حال برخی مجروحان نیز وخیم گزارش شده است.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی از پیگیرِی رسیدگی کامل درمانی به بازماندگان و همچنین ارائه گزارش دقیق از علل و ابعاد این سانحه دلخراش توسط مسئولان امر و گزارش شفاف آن به مردم خبر داد.

************

راهپیمایی کارگران هفت‌تپه در خیابان‌های شوش

کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت‌تپه در شانزدهمین روز اعتصاب‌شان با شعار همبستگی در خیابان‌های شهرستان شوش راهپیمایی کردند و خواهان اتحاد کارگران و پشتیبانی مردم شهر شدند.
دور جدید اعتصاب در نیشکر هفت تپه روز دوشنبه ۲۶ خرداد آغاز شده است. کارگران که از ابتدای سال حقوق نگرفته‌اند خواستار پرداخت حقوق معوقه، خلع ید از بخش خصوصی و بازگشت به کار کارگران اخراجی هستند.
اعتصاب کارگران با محاکمه امید اسدبیگی، مدیر عامل شرکت همزمان است. مدیرعامل شرکت متهم است که با همدستی اعضای دیگری از هیات مدیره و ۱۷ تن از سهامداران نیشکر هفت‌تپه حدود یک و نیم میلیارد دلار ارز را اختلاس و در بازار آزاد به فروش رسانده‌ است.
کارگران نیشکر هفت‌تپه به نحوه بررسی پرونده مدیرعامل شرکت در قوه قضائیه معترضند. آنها سه‌شنبه در راهپیمایی اعتراضی‌شان شعار «مرگ بر اسدبیگی» را در کنار شعار «کارگر هفت‌تپه، اتحاد، اتحاد» سرمی‌دادند.
روز دوشنبه ۹ تیرماه محمد خنیفر و یوسف بهمنی دو نماینده کارگران در دهمین جلسه دادگاه امید اسدبیگی و سایر متهمان شرکت کردند. یوسف بهمنی در دقایق پایانی دادگاه خطاب به قاضی گفت:
«آقای قاضی من کارگر هفت‌تپه هستم و هزار کیلومتر و با هزار هزار تومان پول جمع کردن از سایر فعالین خود را به این دادگاه رسانده‌ام تا صدای کارگران باشم… از زمانیکه بخش خصوصی به اینجا آمده، به جز فلاکت و بدبختی و نکبت هیچ دستاوردی نداشته است».
این نماینده کارگران از قاضی پرسید:
«آقای قاضی چرا وقتی من کارگر حقم را می‌خواهم، برایم پرونده‌سازی می‌کنند و لباس زندان تنم می‌کنند ولی امید اسدبیگی با این حجم عظیم از فساد، راست راست با کت و شلوار ره می‌رود، کجای این عدالت است؟»
یوسف بهمنی خواستار تعیین تکلیف هر چه سریعتر پرونده مدیرعامل شرکت و پرداخت حقوق کارگران شد. او گفت کارگران به نان شب محتاجند، قادر نیستند برای نوزادان خود شیر خشک بخرند.
اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه موجی از حمایت و همبستگی را در میان مردم شهر شوش برانگیخته است. برخی کاسبان شهر اعلام آمادگی کرده‌اند به کارگران خدمات مجانی و کالاهای نسیه ارائه بدهند.
چندین تشکل‌ مستقل کارگری، بازنشستگان، و حامیان حقوق نیز اعلام کرده‌اند با کارگران هفت‌تپه همراهند و از مبارزات آن‌ها حمایت می‌کنند.

شرکت نیشکر هفت‌تپه سال ۱۳۹۴ به بخش خصوصی واگذار شد. نحوه واگذاری این شرکت از ابتدا بحث‌انگیز بود. از آن زمان شرکت صحنه اعتراض و اعتصاب کارگران نسبت به سوء مدیریت، تحمیل قراردادهای غیرعادلانه، بدی شرایط کار، تعویق مطالبات و خصوصی‌سازی شرکت است.
بیش از ۱۰۰ کارگر این مجتمع در جریان اعتصاب و اعتراض احضار و بازداشت شده‌اند. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر دو تن از نمایندگان کارگران علاوه بر تعقیب قضایی و امنیتی از محل کار خود نیز اخراج شده‌اند. سپیده قلیان، فعال اجتماعی نیز یکی از کسانی است که از سال ۹۷ به دلیل حمایت از اعتصاب و خواست‌های کارگران نیشکر هفت‌تپه مورد تعقیب قضایی است. او مجددا یکم تیر برای تحمل پنج سال حبس به زندان اوین منتقل شد.


************

افزایش مزد کارگران به رفع فقر عمومی در جامعه گره خورده است

گفتگوی رادیو زمانه با جوانمیر مرادی دبیر انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

جوانمیر مرادی دبیر انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه است.
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه سال ۱۳۸۳ توسط کارگران و فعالان کارگری کرمانشاه تأسیس شد.
و در کلیه مبارزات اجتماعی از جمله در زمینه مسائل کارگری، کودکان، و زنان فعالیت دارد.
برگزاری مراسم اول ماه مه، برگزاری روز جهانی کودک، کمک رسانی به زلزله زدگان سرپل ذهاب و سیل زدگان سال گذشته، جمع آوری کمک مالی و رساندن آن به دست کودکان کار از جمله فعالیت‌های انجمن است..

حداقل دستمزد کارگران و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی برای سال ۹۹ روشن شد. کارگران که دستمزد سه ماه اول سال را مطابق سال ۹۸ دریافت کرده‌اند قرار است از اول تیرماه ۲۶ درصد افزایش دستمزد داشته باشند. مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی را دولت ۲۶ درصد افزایش داده است. گرچه در دهه‌های اخیر حداقل دستمزد و مستمری بازنشستگان همواره با هزینه‌های معیشت فاصله داشته اما امسال تفاوت میان هزینه‌های رو‌به‌افزایش و دستمزدهایی که در برابر کاهش ارزش پول ملی مدام آب می‌روند، فقر و فلاکتی را به کارگران، بازنشستگان و سایر حداقل‌بگیران تحمیل کرده که حتی با سال‌های گذشته نیز قابل مقایسه نیست.
چه عواملی سبب شد دولت و کارفرمایان حداقل دستمزد سال جاری تنها را به میزان نیمی از نرخ تورم رسمی ــ که در واقعی بودن آن هم جای تردید است ــ افزایش دهند؟ تاثیر این تصمیم بر زندگی کارگران چیست؟ این پرسش‌ها را با جوانمیر مرادی، دبیر انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه در میان گذاشتیم. جوانمیر مرادی معتقد است همین حد از افزایش دستمزد هم نتیجه مبارزات کارگران است اما واقعی کردن دستمزدها کاری نیست که از عهده کارگران به تنهایی بر آید و به رفع فقر عمومی در جامعه گره خورده است. به باور این فعال سندیکایی، مبارزه علیه فقیرسازی در جامعه جاری است و چشم‌انداز واقعی سر بلند کردن خیزش‌هاست که در صورت تداوم، این بار اعتصابات قدرتمند کارگری را هم به همراه خواهد داشت.

لیلا محمودی: وزیر کار روز اول تیر بخشنامه حداقل دستمزد ۹۹ را ابلاغ کرد. هیات وزیران هم مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی را ۲۶ درصد افزایش داد. چه عواملی سبب شد دولت و کارفرمایان امسال حداقل دستمزد را به میزان نیمی از نرخ تورم رسمی که در واقعی بودن آن هم جای تردید است، افزایش دهند؟
جوانمیر مرادی:‌ آنچه که در بخشنامه قید شده است، علی رغم آن که بسیار اندک و تحقیر کننده کارگر است، آشکارا نشان می‌دهد که به خاطر بالا بردن سطح زندگی کارگر تصویب نشده است. بلکه به قول خودشان کمک هزینه‌ی اقلام معیشتی برای ایجاد انگیزه در کارگر به منظور بالا بردن بهره‌وری از نیروی کار جهت افزایش سود کارفرماست. نگرانی تصویب کنندگان بخشنامه فقر و فلاکت کارگران و خانواه‌هایشان نیست. نگرانی‌شان کاهش بهره‌وری و سود است. اما همین بخشنامه هم تحت فشار اعتراضات کارگری تصویب شده است. مطمئنا اگر گستردگی و شدت امروزی اعتراضات و اعتصابات کارگری نبود، شورای عالی کار و کارفرمایان دلیلی برای تصویب همین بخشنامه تحقیرآمیز نیز نداشتند و به جای این به اصطلاح ابزار ایجاد انگیزه، شلاق بر گرده کارگر می‌کشیدند.
در مورد عامل دخیل در تعیین حقوق کارگر برابر با نیمی از میزان تورم اعلام شده دولتی نیز باید به ورشکستگی اقتصادی و ناتوانی سیستم استثمار در تأمین حقوق کارگران و بقیه بخش‌های حقوق‌بگیر انگشت گذاشت.
سال‌های گذشته با انواع ترفندها و دستکاریها، نرخ تورم را در حدی اعلام می‌کردند که بتوانند معادل آن را در افزایش حداقل حقوق اعمال کنند تا، از وزیر کار گرفته تا گماشتگان خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون انجمن‌های صنفی با پز دادن‌های مشمئز کننده اعلام کنند که حقوق کارگر را به میزان نرخ تورم افزایش داده‌اند و سر کارگران منت بگذارند.
اما امسال وضع اقتصادی به حدی داغان است که دیگر به هیچ وجه نمی‌توانستند نرخ تورم را بیش از این در منگنه بگذارند. وضعیت اقتصادی امسال، امکان پز دادن را از عوامل شورای عالی کار و مجموعه دولت و حکومت گرفت تا دیگر نتوانند ادعا کنند از معیشت کارگر در برابر تورم و گرانی حمایت کرده‌اند! و عملا برایشان رسوایی به بار آورد.

تاثیر این تصمیم بر زندگی کارگران چیست؟
ــ: تاثیر تعیین چنین دستمزدهایی بر زندگی کارگران در دهه‌‌های اخیر روشن است. فقر، گرسنگی، بی‌سرپناهی، نبود بهداشت، درمان، دارو و محرومیت مطلق از ملزومات ابتدایی زندگی است. تبعات آن هم رخت بر بستند آرامش و آسایش از خانواده‌ها، اعتیاد، تن فروشی، اندام فروشی، فرزند فروشی و نوزاد فروشی، افزایش مشکلات روانی و متلاشی شدن خانواده‌ها بوده است. تاثیر منفی مزد امسال بر زندگی کارگران، با توجه به خارج شدن کامل گرانی و تورم از کنترل چندین برابر سالهای گذشته خواهد بود.
حاشیه نشینی، چادر نشینی، آلونک نشینی و اخیرا “بام اجاره نشینی” هم که به شرایط مسکن کارگران اضافه شده است، گویای شرایط به مراتب غیر قابل تحمل تر و غیر انسانی تری هستند که بر کارگران و بخش عظیمی از مردم محروم تحمیل شده است.

روشن است که این دستمزدها نمی‌توان هزینه‌های زندگی را پوشش نمی‌دهد. کارگران چطور زندگی می‌کنند؟ چشم‌انداز چیست؟
ــ:‌ در ایران لحظه‌ای بدون اعتراض کارگران و مردم محروم و حق‌طلب سپری نمی‌شود. هر روز بخصوص در مراکز کارگری شاهد اعتصاب و اعتراض هستیم. ممکن است که در هر اعتصاب و اعتراضی به صراحت خواست افزایش حقوق مطرح نشود. اما اگر به صحبت‌های کارگرانی که در اعتراض به حقوق معوقه اعتصاب می‌کنند، توجه کنید، که می‌گویند: چرا این چندرغاز حقوقی که قرار است به ما بدهید را سر موقع پرداخت نمی‌کنید؟ اعتراض به حقوق‌های پنج برابر زیر خط فقر را بیان می‌کنند.
سوال شما این انتظار را بیان می‌کند که کارگران باید به طور مشخص اعتراضات سراسری علیه تصمیمات شورای عالی در مورد دستمزد، و حقوق‌های پنج برابر زیر خط فقر را سازمان دهند. این انتظار به جایی است که کارگران ایران هم مانند کارگران در کشورهای غربی در اعتراض به پایین بودن حقوق‌هایشان کار را تعطیل کنند و به خیابان بیایند. اما شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران کاملا متفاوت است. در ایران فقط کارگران نیستند که از تورم و گرانی در رنج هستند. بیش از ۹۰ درصد مردم کمرشان زیر بار تورم و گرانی و فقر ناشی از آن خم شده است و مشکل معیشت در جامعه عمومی شده است. افزایش مزد کارگران به رفع فقر عمومی در جامعه گره خورده است. در نتیجه مبارزه برای افزایش دستمزد کاری نیست که از عهده کارگران به تنهایی برآید.
مبارزه علیه فقر که مبارزه کارگران علیه پایین بودن دستمزد هم بخش عمده‌ای از آن است، امروز در سطح جامعه در جریان است و فوران هر لحظه آتش خشم توده‌ای نسبت به فقر و گرسنگی، حاکمان را به طور جدی به وحشت انداخته است.
همه سران دولتی و حکومتی از شدت نفرت و انزجار توده‌ای به اوضاع جاری مطلع هستند و مدام در وحشت از وقوع خیزش‌های خیابانی و اعتصابات کارگری در حال تقویت دستگاه‌های سرکوب برای مقابله با آن‌ها هستند. چشم‌انداز واقعی سر بلند کردن خیزش‌هاست که در صورت تداوم، این بار اعتصابات قدرتمند کارگری را هم به همراه خواهد داشت.

************

سومین روز تجمع معلمان نهضت سوادآموزی مقابل مجلس

تجمع آموزش‌دهندگان و آموزشیاران نهضت سوادآموزی که از سراسر کشور برای اعتراض به تهران رفته‌اند، برای سومین روز متوالی مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی برگزار شد. آن‌ها خواستار حذف آزمون استخدامی و رفع تبعیض هستند.
معلمان معترض نهضت سوادآموزی سه‌شنبه سوم تیر مقابل مجلس پارچه‌نوشته‌هایی حاوی مطالباتشان به همراه داشتند و شعار می‌دادند: «نماینده نگاه کن، فکری به حال ما کن / همه میان و میرن، حق ما رو نمیدن».
یکی از شرکت‌کنندگان در تجمع به خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) گفته است:
«به دلیل بی‌توجهی وزارت آموزش پرورش در رسیدگی به مطالبه به حق ما نهضتی‌ها در خصوص لغو آزمون استخدامی که با برگزاری آن شمار زیادی از نهضتی‌ها شغل خود را بعد از سالها خدمت از دست می‌دهند، آنها تصمیم گرفته‌اند به مجلس بیایند تا نمایندگان مجلس این طرح را لغو کنند».
آموزش‌دهندگان و آموزشیاران نهضت سوادآموزی گفته‌اند اعتراض آن‌ها و وعده‌های مسئولان برای رسیدگی در یک سال گذشته بی‌نتیجه مانده؛ از این رو آن‌ها ناچار شده‌اند برای چندمین بار به تهران بیایند.
آن‌ها خواستار لغو قانونی هستند که توسط مجلس دهم تصویب شده و استخدام آن‌ها را به شرکت در آزمون استخدامی منوط کرده است.
حدود ۲۴ هزار آموزش‌دهنده و آموزشیار نهضت سوادآموزی باید در آزمون دانشگاه فرهنگیان شرکت کنند و در صورت عدم قبولی، از آموزش و پرورش اخراج می‌شوند. این آزمون قرار است جمعه ۲۰ تیر برگزار شود.
به گفته‌ی معترضان، این پیش‌شرط از شرایط استخدام سایر گروه‌های آموزشی شامل حق‌التدریسی‌ها، سرباز معلم‌ها و خریدخدمتی‌ها حذف شده اما هنوز در مورد آموزش‌دهندگان و آموزشیاران نهضت سوادآموزی اعمال می‌شود.

************

دوشنبه ٢ تیر ۱۳۹۹ - ٢٢ ژوئن ۲۰٢٠

آخرین میخ دولت بر تابوت معیشت کارگران و بازنشستگان

هیات دولت با تصویب افزایش ۲۶ درصدی مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی و افزایش مشابه ۲۶ درصدی دستمزد کارگران، پرونده دستمزد سال ۹۹ را بست. این افزایش برای «حداقل‌بگیران» در نظر گرفته شد. کارگران و مستمری‌بگیران کم‌درآمد حالا در میانه رکود اقتصادی و تورم افزاینده و بحران ناشی از شیوع ویروس جدید کرونا درآمدی نصیب‌شان خواهد شد که هزینه‌ نیازهای اولیه را نیز به سختی پوشش می‌دهد.
هیات وزیران یکم تیرمستمری بازنشستگان و مستمری‌بگیران حداقل‌بگیر این سازمان را ۲۶ درصد و مستمری‌های بالاتر را ۱۵ درصد افزایش داد. افزایش درنظرگرفته‌شده با عطف به ماسبق از اول فروردین اعمال می‌شود.
افزایش مستمری که سه میلیون و ۷۰۰ هزار بازنشسته تامین اجتماعی و خانواده‌های آنان سه ماه برای آن انتظار کشیده‌اند، البته در حد تصمیم‌گیری است و اجرای آن مشروط به اما و اگرهایی از جمله پرداخت بخشی از بدهی‌های دولت به سازمان تامین اجتماعی شده است.
بنا بر آخرین وعده وزیر کار، قرار است لیست «دارایی‌های قابل واگذاری دولت به سازمان تامین اجتماعی» در هیات وزیران پیگیری شود، این دارایی‌ها به تامین اجتماعی واگذار شوند و سهام آن‌ها در بورس به فروش برسد. بنابراین صرف نظر از این که ۲۶ درصد افزایش مستمری قرار است کدام مشکل بازنشستگان را حل کند، عملی شدن آن نیاز به زمان دارد.
محمد شریعتمداری، وزیر کار یکم تیر مصوبه اصلاح دستمزد ۹۹ را هم برای اجرا ابلاغ کرد. حداقل دستمزد ۹۹ که در فروردین با ۲۱ درصد افزایش نسبت به سال قبل یک میلیون و ۸۳۵ هزار و ۴۲۶ تومان شده بود، در پی اعتراض کارگران در ۱۷ خرداد «ترمیم» و اعلام شد با کاهش ۷۵ هزار تومان حق سنوات کارگران، دستمزد ۲۶ درصد افزایش یافته و به یک میلیون و ۹۱۱ هزار تومان رسیده است.

دستمزد کارگران و مستمری بازنشستگان حداقل‌بگیر قرار است ۲۶ درصد افزایش یابد. وزیر کار ابلاغ کرده است: دستمزد روزانه کارگران از اول تیر، «نباید از مبلغ روزانه ۶۳ هزار و ۶۸۰ تومان کمتر شود». دستمزد روزانه کارگران کمتر از ۳ و نیم دلار است. با این پول چه می‌توان خرید؟

یک مورد دیگر افزایش حق مسکن کارگران از ۱۰۰ به ۳۰۰ هزار تومان است که هنوز در هیات وزیران تصویب نشده است.
بنا بر آمار ارائه شده توسط مسئولان تامین اجتماعی، حدود ۷۰ درصد کارگران مشمول قانون کار و بازنشستگان، از کار افتاده‌ها، و سایر مستمری‌بگیران این سازمان حداقل‌بگیرند.

قیمت برخی کالاهای خوراکی در دوم تیر در بازار تهران، و پائین‌ترین قیمت‌های فروشگاه اینترنتی «ترب» به این شرح است:
یک کیلو عدس ۱۵ هزار تومان؛ یک کیلو نخود ۲۰ هزار تومان؛ بسته‌ی ۹۰۰ گرمی لوبیا در تهران ۳۰ هزار تومان؛ یک شانه تخم مرغ در تهران، ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان؛ کنسرو تُن ماهی ۱۳ هزار و ۸۰۰ تومان؛ یک کیلو گوشت گوسفند ۲۱۰ هزار تومان؛ یک کیلو گوشت چرخ کرده ۶۰ هزار تومان؛
یک کیلو مرغ در بازار تهران ۱۶ هزار تومان؛ نان سنگک ۱۴۰۰ تومان؛ ۵۰۰ گرم اسپاگتی ۴ هزار تومان؛ یک کیلو برنج درجه دو ۱۶هزار و ۵۰۰ تومان؛ یک کیلو پنیر ۴۰ هزار تومان؛ گردوی با پوست یک کیلو ۶۰ هزار تومان؛ یک کیلو قند ۱۰ هزار تومان؛ ۸۰۰ گرم روغن آفتابگردان ۶۸۰۰ تومان؛ یک قوطی ۸۰۰ گرمی رب گوجه فرنگی ۱۸ هزار تومان

حمید رضا نجفی راد کارگری که ۱۸ سال در کارخانه «کلید و پریز البرز» کار کرده و بازنشسته شده، یکی از آن‌هاست. مستمری او یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است. یک خانواده شش نفره را اداره می‌کند و وضعیت جسمی به او اجازه کار کردن در دوران بازنشستگی را نمی‌دهد. او همزمان با بسته شدن پرونده دستمزد ۹۹ در هیات دولت می‌پرسد: «من از کارفتاده یا این پول داروهایم را بخرم یا خرج خانواده را بدهم؟»
افزایش ۲۶ درصدی دستمزد برای این کارگر بازنشسته و حدود ۴۰ میلیون حداقل‌بگیر دیگر برابر است با افزایش چند صد هزار تومان به درآمدشان. درآمدهای دو تا دو و نیم میلیون تومانی در برابر قیمت‌هایی که مرزهای باور را پشت سر گذاشته‌اند.
در مصوبه دستمزد ۹۹ آمده است که «از اول تیرماه مزد کارگران مشمول طرح‌های طبقه بندی مشاغل مصوب وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نیز مزد ثابت سایر کارگران نباید از مبلغ روزانه ۶۳ هزار و ۶۸۰ تومان کمتر شود.»
اول تیر، روزی که دولت پرونده دستمزد ۹۹ و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی را بست، نرخ متوسط دلار مرز ۱۹ هزار و ۵۰۰ تومان را پشت سر گذاشت. دستمزد روزانه کارگران با مصوبه دولت روزانه، ۳ دلار و ۲۲ سنت است.

دستمزد ماهانه کارگران از اول تیر یک میلیون و ۹۱۱ هزار تومان. برخی هزینه‌های ماهانه:
از ابتدای سال تا کنون کرایه تاکسی، بلیط قطار، هزینه اشتراک تلفن ثابت، هزینه مسکن و… افزایش یافته است. کدام حداقل بگیری قادر است وسایل ابتدایی خانه را تهیه کند؟ قیمت لوازم خانگی ۳۰ تا ۶۰ درصد افزایش یافته. یک یخچال فریزر متوسط تولید داخل در این روزها، ۳۶ میلیون تومان فروخته می‌شود.

************

یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹ - ٢۱ ژوئن ۲۰٢٠

کارگران نیشکر هفت‌تپه در هفتمین روز اعتصاب خواستار خلع ید فوری از مالکان اختلاسگر شدند

کارگران نیشکر هفت‌تپه در ادامه اعتراضات خود صبح یکم تیر مقابل ساختمان مدیریت شرکت، در محوطه کارخانه تجمع و اعتصاب و اعلام کردند: خواستار خلع ید فوری از مالک بخش خصوصی هستند.
شنبه ۳۱ خرداد کارگران دو گروه شده بودند؛ یک گروه بیرون از کارخانه و مقابل ساختمان فرمانداری و یک گروه هم در درون کارخانه. کارگرانی که مقابل ساختمان فرمانداری رفته بودند به «کرخه‌نیوز» گفتند فرماندار گفته تا شش ماه آینده هم از پرداخت حقوق خبری نیست.
دستمزد کارگران از آغاز سال جاری پرداخت نشده است. پرداخت نشدن حق بیمه هم تمدید دفترچه درمانی کارگران را با مشکل روبرو کرده است. مطالبات کارگران اما تنها به حقوق معوق محدود نیست. آنها خواستار خلع ید از مالکان بخش خصوصی که به اتهام اختلاس محاکمه می‎شوند، پایان دادن به مالکیت بخش خصوصی، بازگشت به کار کارگران اخراج شده و بازگرداندن ثروت‌های اختلاس شده هستند.
سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه گزارش کرد: کارگران صبح امروز «با حضور در سنگر به سخنرانی و تبادل نظر در باره چگونگی روند اعتصاب و خواست و‌مطالبات خود پرداختند. در نهایت کارگران به این‌نتیجه رسیدند که روند و چگونگی اعتصاب باید با تصمیم جمعی و بصورت شورائی سازماندهی شود. همچنین کارگران نیشکر هفت‌تپه مجددا تصمیم گرفتند که خلع ید شرکت از بخش خصوصی، باید به‌عنوان یکی از خواست‌های مشترک کارگران هفت‌تپه در کنار سایر مطالبات بطور جدی پیگیری شود».
همزمان با هفتمین روز اعتصاب در نیشکر هفت‌تپه فرماندار شوش در گفت‌وگو با «کرخه نیوز» پرداخت نشدن دستمزد کارگران تا شش ماه آینده را تکذیب کرد و گفت که برای رفع انسداد از برخی حساب‌های بانکی مالکان شرکت رایزنی کرده تا امکان پرداخت دستمزد معوقه کارگران فراهم شود.
دو مالک شرکت نیشکر هفت‌تپه به اختلاس ارزی متهم‌اند و تا به حال نُه جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات آنها برگزار شده است.