جلسه کمیته مزد بینتیجه ماند:
اختلاف پنج میلیون تومانی نمایندگان کارفرمایان و خانه کارگر
در فاصله کمتر از یک هفته به پایان سال «شورای عالی کار» هنوز درباره حداقل دستمزد ۱۴۰۲ به توافق نرسیده است. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به صورت تلویحی گفته بود در صورتی که توافق جمعی حاصل نشود، حداقل دستمزد با رأی اکثریت اعضای شورا تعیین خواهد شد.
در آخرین نشست شورای عالی کار که شامگاه ۲۲ اسفند برگزار شد، نمایندگان کارفرمایان و اعضای کارگری شورا که از تشکلهای کارگری وابسته به حکومت هستند، بر سر رقم سبد معیشت به توافق نرسیدند.
بر اساس گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وابسته به جهاد دانشگاهی نمایندگان کارفرمایان هزینه معیشت یک خانوار ۳،۳ نفره را ۱۲ میلیون و ۴۷۹ هزار و ۵۰۰ تومان برآورد کرده بودند و سه نماینده تشکلهای کارگری وابسته به حکومت که صندلی نمایندگان مستقل کارگری را اشغال کردهاند، ۱۷ میلیون و ۴۴۷ هزار و ۱۶۰ تومان. با این ارقام اختلاف پیشنهاد کارفرمایان با اعضای کارگری شورا رقمی نزدیک به پنج میلیون تومان است.
شورای عالی کار موظف است حداقل دستمزد را بر اساس نرخ رسمی تورم که از سوی بانک مرکزی اعلام میشود به گونهای تعیین کند که «زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام میشود را تامین نماید».
بانک مرکزی مدتها است که نرخ تورم را اعلام نمیکند و مرکز آمار هم نرخ رسمی تورم را کمتر از نرخ واقعی آن برآورد میکند. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار، نرخ رسمی تورم نقطهای در بهمن ماه را ۵۳،۷ درصد اعلام کرد که به معنای افزایش هزینه معیشت برای خرید کالا و خدمات یکسان در مقایسه با بهمن ۱۴۰۰ به همین میزان است.
نرخ تورم کالاهای ضروری و بهویژه مواد غذایی در بهمن ماه همچنان از ۷۰ درصد بزرگتر بود.
چند روز پیش از جلسه شورای عالی کار، کمیته مزد «کانون عالی شوراهای اسلامی کار»، از تشکلهای اقماری خانه کارگر، سبد معیشت حداقلی را ۱۷ میلیون و ۸۴۸ هزار و ۳۰۰ تومان برآورد کرد که حدود دو برابر سبد معیشت اعلام شده برای تعیین حداقل دستمزد سال ۱۴۰۱ است. بر اساس این رقم هزینه معیشت حداقلی یک خانوار ۳،۳ نفره در فاصله اسفند ۱۴۰۰ تا اسفند ۱۴۰۱ نزدیک به ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.
کارفرمایان در سالهای قبل نیز از پذیرفتن سبد معیشت پیشنهاد شده از سوی اعضای کارگری شورا طفره رفتند. این شورا سال گذشته در حالی که تشکلهای کارگری مستقل خواستار حداقل دستمزد ۱۶ میلیون تومانی بودند، سبد معیشت را کمتر از ۹ میلیون تومان تعیین کرد و بر همین اساس حداقل دستمزد را هم حداقل سه میلیون تومان کمتر از سبد معیشت.
سمیه گلپور، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری ایران در پیوند با این موضوع گفت:
نمایندگان کارفرمایان آمارهای وزارت اقتصاد و انستیتو تغذیه را قبول ندارند.
اعضای کارفرمایی شورای عالی کار در سالهای گذشته گفته بودند تامین هزینه مسکن و آموزش کارگران وظیفه دولت است و دولت باید مسئولیت آن را بپذیرد.
دولت در لایحه بودجه حقوق کارمندان و کارگران بخش دولتی را تنها ۲۰ درصد افزایش داده است. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ۲۰ اسفند گفته بود اگر همه اعضای شورای عالی کار در باره حداقل دستمزد به توافق نرسند، حداقل دستمزد با رأی اکثریت تعیین خواهد شد. معنای این سخن با توجه به اینکه دولت همواره جانب کارفرمایان را گرفته و سرکوب مزدی را بر کارگران تحمیل کرده است، نادیده گرفتن خواست اعضای کارگری شورای کارگری و تحمیل دوباره سرکوب مزدی به کارگرانی است که حداقل دستمزد کمتر از یک چهارم هزینه معیشت آنان را پوشش میدهد.
جلسه بعدی شورای عالی کار قرار است در ۲۶ اسفند برگزار شود و چنانچه در این جلسه نیز توافقی میان نمایندگان خانه کارگر و کارفرمایان حاصل نشود، میتوان انتظار داشت همانند سال ۱۳۹۹ حداقل دستمزد بدون توافق با گروه کارگری تعیین شود.
**************
اعتراضات کارگری: تداوم یکشنههای اعتراضی بازنشستگان و تجمع کارگران بخش دولتی
بازنشستگان تأمین اجتماعی و صندوق فولاد در شش شهر، کارگران بخش دولتی در تهران و پرستاران در قزوین در اعتراض به وضعیت معیشتی تجمع کردند.
کارگران بخش دولتی در اعتراض به افزایش اندک دستمزد در بودجه سال ۱۴۰۲ مقابل ساختمان شورای نگهبان تجمع کردند. بازنشستگان هم در چند شهر بار دیگر به خیابان آمدند.
در اصفهان بازنشستگان صندوق حمایت از کارکنان فولاد در مقابل ساختمان این صندوق یک سفره خالی نمادین پهن کردند و شعار دادند: «سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه». بازنشستگان معترض دستنوشتههایی که خواستار «تکمیل همسانسازی برای بازنشستگان فولاد»، «رفع مغایرتهای قانونی» و «تسریع در پرداخت مطالبات قانونی» بودند را به همراه داشتند.
همزمان با تجمع بازنشستگان فولاد در اصفهان، بازنشستگان تأمین اجتماعی نیز در چند شهر به خیابان آمدند. در استان خوزستان بازنشستگان کارگری در اهواز، شوش و شوشتر با راهپیمایی یا تجمع خواستار اجرای همسانسازی و افزایش حقوق دوره بازنشستگی، برخورداری از بیمه درمان کاملا رایگان و پرداخت عیدی برابر با شاغلان شدند.
در یک ویدئو از راهپیمایی بازنشستگان در اهواز، صدای شعار «گرانی، تورم، بلای جان مردم» به گوش میرسد. آنها همچنین ابراهیم رئیسی، رئیس دولت جمهوری اسلامی را دروغگو خواندند و خواستار استعفای «وزیر بیلیاقت» تعاون، کار و رفاه اجتماعی شدند.
در شوش هم بازنشستگان تامین اجتماعی در مقابل ساختمان این سازمان تجمع کردند. آنها نیز پلاکاردهایی در دست داشتند که بر آن نوشته شده بود «همسان سازی حق مسلم ماست». این گروه معترض شعار دادند: «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون».
بازنشستگان در شوشتر هم شعار دادند: «تا کی سرافکندگی، یا مرگ یا زندگی».
در کرمانشاه نیز دهها بازنشسته تأمین اجتماعی یک سفره خالی نمادین را در خیابان پهن کردند و شعار دادند: «سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن».
در یک ویدئو از کرمان نیز صدای بازنشستگان که خواستار استعفای میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی هستند، به گوش میرسد. بازنشستگان کرمانی همچنین شعار دادند: «میرهاشم موسوی این آخرین پیام است، این قشر بازنشسته آماده قیام است».
بر اساس اظهارات مدیران کانونهای بازنشستگان تامین اجتماعی بیش از ۶۵ درصد بازنشستگان درآمدی کمتر از خط فقر دارند. دولت ابراهیم رئیسی زمستان ۱۴۰۰ لایحه دایمیسازی همسانسازی حقوق بازنشستگان را از مجلس پس گرفت و در لایحه پیشنهادی امسال نیز اعتباری برای پرداخت بدهی ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی به سازمان تأمین اجتماعی پیشبینی نکرده است.
تجمع کارگران بخش دولتی
کارگران بخش دولتی هم در اعتراض به میزان افزایش دستمزد پیشبینی شده در لایحه بودجه مقابل ساختمان شورای نگهبان تجمع کردند. دولت در لایحه بودجه «حقوق و دستمزد مشمولان قانون کار در دستگاههای اجرایی» را هم به اندازه کارمندان بخش دولتی افزایش داده است. کارگران نهادهای دولتی اما معتقدند دستمزد آنها باید بر اساس مصوبه شورای عالی کار تعیین شود.
بر اساس پیشنهاد دولت در لایحه بودجه حقوق کارکنان بخش دولتی در سال ۱۴۰۲، ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. این میزان افزایش کمتر از نرخ رسمی تورم است که در بهمن ماه همچنان بالاتر از ۴۰ درصد گزارش شد.
کارگران نهادهای دولتی که به گفته خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) کلاهزردهای وزارت نیرو و کارگران وزارت نفت بودند، خواستار حذف عبارت ««حقوق و دستمزد مشمولان قانون کار در دستگاههای اجرایی» از متن بند الف تبصره ۱۲ لایحه nv بودجه ۱۴۰۲ هستند.
تجمع پرستاران در قزوین
در قزوین نیز گروهی از پرستاران مقابل ساختمان استانداری تجمع کردند تا به پرداخت نشدن حقوق و استثمار در محل کار اعتراض کنند. در یک ویدئو از تجمع پرستاران صدای آنها که فریاد میزنند: «پرستار داد بزن حقترو فریاد بزن» و ما «حقوقمون رو میخوایم، وعده وعید نمیخوایم» به گوش میرسد.
پرستاران در روزهای قبل نیز در چند شهر دیگر به نشانه اعتراض به دستمزد اندک، تاخیر در پرداخت دستمزد، استثمار خشن در محل کار، قراردادهای موقت و سودجویی شرکتهای پیمانکاری تجمع کرده بودند.
**************
سعید صابر: حداقل دستمزد باید چقدر باشد؟
هزینه خوراکی یک خانوار ۳٬۳ نفره در بهمن ۱۴۰۱ معادل شش میلیون و ۵۲۰ هزار تومان برآورد شده است. اگر مواد غذایی یک چهارم سبد هزینه غذایی را تشکیل بدهد آنوقت سبد معیشت کارگری به ۲۴ میلیون تومان رسیده است.
تعیین حداقل دستمزد دوباره به آخرین روزهای سال واگذار شده است. در فاصله کمتر از بیست روز تا پایان سال، نه سبد معیشت مشخص شده است نه حداقل برآورد از حداقل دستمزد سال ۱۴۰۲. دولت حقوق کارگران بخش دولتی را ۲۰ درصد افزایش داده است. کارگران بخش غیردولتی منتظر تصمیم شورای عالی کار هستند که در غیاب نمایندگان واقعی کارگران در سالهای گذشته همواره به نظر دولت برای تحمیل سرکوب مزدی تن داده است.
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
**************
چند پرسش و پاسخ درباره منشور مطالبات حداقلی: مسیرهای فروپاشی و ترسیم ایجابی آینده
زمانه از چند فعال سیاسی درباره منشور مطالبات پرسیده است. به باور آنها نیروی چپ نباید در دام بازی عبث رسانهای بیافتد و منشور تنها به عنوان گام نخست یک اقدام موثر به شمار میرود.
درآمد
بیست تشکل صنفی و مدنی متنی را به عنوان منشور مطالبات منتشر کردند. از زمان انتشار بحثهای پراکندهای بیشتر در باره شکل منشور مطرح شده است. زمانه میکوشد در گفتوگو با فعالان سیاسی و صنفی از گروههای مختلف محتوای این منشور را به بحث عمومی بگذارد تا از این گذر تصویری روشنتر از وضعیت کنونی و چشمانداز فردای پس از پایان حکومت حاصل شود. پیش از این امیر کیانپور در از منشور اجتماعی تا دموکراسی اجتماعی: کدام نقشه استراتژیک برای آینده؟ و ایمان گنجی در شورش علیه یک در این باره نوشتهاند. آنچه که در ادامه میخوانید پاسخ چند تن از فعالان داخل ایران به پرسشهای زمانه در باره ماهیت و اهمیت این منشور است.
چند ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری در ایران مرزبندهای سیاسی روشنتر از پیش شده و مسیرهای پیش رو نیز تا حدی متمایز شدهاند. نیروهای دستراستی و رضا پهلوی همچنان در تور سفرهای اروپایی به سر میبرند، میرحسین موسوی و بخشی از نیروهای سیاسی داخل و خارج از کشور برگزاری رفراندوم و تغییر قانون اساسی را مطرح کردهاند و در هفتههای اخیر نیز انتشار منشور مطالبات حداقلی تعدادی از تشکلهای داخل ایران به درگرفتن بحثهایی در مورد مسیری تازه منجر شده است. نیروهای دستراستی از همان آغاز اعتراضات، کار را تمام شده فرض میکردند و توهمات کودکانهشان را از طریق رسانههایشان منتشر میکردند. واضح بود که مسیر دشوارتر از آن چیزی است که آنها میگویند.
اینک چند ماه پس از اعتراضات سراسری این امکان فراهم شده تا مبارزان و تشکلهای صنفی و سیاسی داخل کشور، بهرغم همه فشارها و سرکوبهای داخلی از یکسو و سانسورها و جعل واقعیتهای بیرونی از سوی دیگر، به سازمانیابی جدیتر فکر کنند و در پی برداشتن گامهای محکمتر باشند. انتشار منشور مطالبات حداقلی نشانهای از این تلاشها است که توامان نقاط عطف و نواقص مهمی دارد که در نقدهای مختلفی که تاکنون منتشر شده به آنها پرداخته شده است. در ادامه از طریق طرح چند پرسش از فعالین سیاسی، کارگری و دانشجویی داخل ایران تلاش کردهایم تا امکانهای شکل گرفته پس از انتشار منشور را بررسی کنیم.
فروپاشی از کدام مسیر؟
در شرایط فعلی نکته حایز اهمیت این است که نه حکومت توان خروج از بحرانهای متعددش را دارد و نه معترضین توانستهاند پیشرویشان را با سرعت آغازین ادامه دهند. محمدرضا نیکفر در پایان آذرماه در مقالهای با عنوان «پایان یک مرحله با دو نتوانستن» به ترسیم این وضعیت پرداخته بود. از زمان انتشار این مقاله تا امروز اگرچه وضعیت دچار تغییراتی شده اما همچنان «دو نتوانستن» پابرجاست. در این موقیعت، برخی همچون اپوزیسیون دستراستی نگاه به قدرتهای غربی دارند و در داخل هم میرحسین موسوی پیشنهادی سهگانه مطرح کرده و بر رفراندوم تاکید کرده است. در این میان آنچه که منشور مطالبات حداقلی مطرح میکند میتواند به مسیر دیگری منجر شود اما این مسیر در آغاز باید بتواند به این پرسش پاسخ دهد که فروپاشی حکومت از کدام راه طی خواهد شد و چگونه میتوان از «مرحلهای با دو نتوانستن» خارج شد. بخشی از مسیر فعلی مبارزه از طریق ترسیم چشماندازهای آینده میگذرد اما باید توجه کرد که مسئله اصلی در حال حاضر مسیر و روند سقوط رژیم است.
یکی از فعالین کارگری درباره اهمیت مسیر فروپاشی به ما میگوید:
اینکه بگوییم راه فروپاشی از طریق موجهای بعدی اعتراضات رقم میخورد و درواقع مردم خودشان فروپاشی را رقم میزنند کافی نیست. باید بگوییم مردم با" کدام راه و روش چنین توانی را پیدا میکنند. منشور پاسخی به این پرسشها و ابهامها نداده است و ضروری است در گامهای بعدی به این موضوع بیشتر توجه شود".
مقدمهای در یک پیوستار و ضرورت حضور در متن سیاست
انتشار منشور مطالبات حداقلی میتواند به گشوده شده امکانهایی تازه منجر شود اما این گشودگی به نبرد در دو عرصه مربوط است: نبرد با حکومت، و نبرد با قدرتطلبان راستگرای خارج از کشور که در پی احیای مناسبات کنونی با شکل و شمایلی دیگرند. پس از انتشار منشور تشکلها فضای رسانهای تا حد قابل توجهی متاثر شد اما سلطه رسانههای جریان اصلی هر صدایی بیرون از خود را به حاشیه میراند. تا همینجا مشخص است که نیروهای حاضر در میدان میتوانند با گامهای عملیشان تکصدایی رسانههای دستراستی را به چالش بکشند اما این چالشی است کوتاه مدت. از اینروست که باید میدان اصلی نبرد را در جای دیگری تعریف کرد: در زمین واقعیت.
قیام در اعماق جامعه، در خیابانها و سنگرها، پویا و فعال است و منشورنویسی میتواند به تحمیل ذهنیات به این واقعیت پویا و فعال منجر شود. باید این واقعیت را درک کرد که گفتن اینکه "چنین باید بشود و چنان" اثرگذاری اجتماعی چندانی ندارد و عمدتا برای عرضاندام در فضای رسانهای و فضای مجازی کارکرد دارد و نه در متن جامعه.
حال پرسش این است که آیا انتشار منشوری با امضای تشکلهایی در داخل کشور میتواند به شکلگیری نیروی سیاسی در متن سیاست ایران منجر شود؟ این پرسش را از یکی از فعالین سیاسی که چند هفتهای است از زندان آزاد شده میپرسیم و در پاسخ میگوید:
تدوین چنین منشوری و اجماع پیشینی درخصوص بنیادهای آن میتواند به معنای اعلام ظهور یک نیروی راهبر برای جنبش انقلابی باشد. تحلیل درست واقعیت میگوید انقلاب یکشبه رخ نمیدهد و مراحل متعددی دارد. اینکه چه نیروها یا جریانهایی مسئولیت کل این فرایند را بپذیرند اهمیت زیادی دارد و به گامهای بعدی امضاکنندگان منشور مربوط است. به نظر میرسد این ضروریترین نیاز وضعیت کنونی است که میتواند بنبست فعلی را بشکند. اگر انتشار منشور تشکلها را به عنوان مقدمهای آغازین در یک پیوستار در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم این منشور با همه نقدهایی که به آن وارد شده در جای درستی قرار دارد اما تاکید میکنم که این تنها یک مقدمه است و مهمتر از آن تداوم و تلاشهای جدیتر برای حضور در مرکز سیاست است.
از او میپرسیم که چگونه میتوان در مرکز سیاست قرار گرفت و میگوید:
در حال حاضر بیش از هرچیز نیازمند این هستیم که به عنوان "نیروی سیاسی" به متن سیاست و مبارزه در ایران وارد شویم. مطالبهمحوری نمیتواند نیرو یا" جریان مرجع بسازد و ما را در حاشیه نگه میدارد. نیاز به متنی وجود دارد که با گردآهمآمدن نیروهای حاضر در میدان، بتواند به شکلگیری و تکوین نیرویی در مرکز سیاست در ایران کمک کند تا از این طریق امکان سرنگونی محقق شود و از سوی دیگر سازوکارها و مناسبات سیاسی و اجتماعی آینده ترسیم شوند تا بتوان مطالبات مطرح شده را تحقق بخشید. ما به شکلگیری یک نیروی سیاسی که در عمل تضمینکننده باشد نیاز داریم. تا زمانی که به عنوان نیروی سیاسی به متن سیاست در میدان وارد نشویم مطالبهمحوری میتواند توسط سلطنتطلبها جذب شود و درواقع آنها میتوانند مطالبهمحوری را جذب و مصادره کنند. آنچه ضروری است ترسیم ایجابی فردا است و نه طرح مطالباتی حداقلی".
تحمیل ذهنیت به واقعیت
یکی از مهمترین نقدهایی که به منشور مطالبات حداقلی وارد شده ایستادن در نقطه مطالبهمحوری است. همانطور که اشاره شد برخی از کسانی که در متن مبارزه قرار دارند معتقدند به جای رفتن به سمت مطالهمحوری نیاز به متنی است که در آن هم با وضعیت کنونی تعیین تکلیف شده باشد و هم تصویری از آیندهای که قرار است ساخته شود به دست داده شود.
منشور ضروریترین نیاز وضعیت کنونی است که میتواند بنبست فعلی را بشکند. اگر انتشار منشور تشکلها را به عنوان مقدمهای آغازین در یک پیوستار در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم این منشور با همه نقدهایی که به آن وارد شده در جای درستی قرار دارد.
درواقع مسئله این است که چه کسانی یا نیروهایی قرار است به این مطالبات یا هر مطالبات دیگری پاسخ دهند؟ آیا نه این است که این مطالبات باید توسط یک نیروی سیاسی محقق شود و به عبارت بهتر آیا این تشکلها در ادامه میتوانند از مطالبهمحوری به سمت تغییر واقعیت و تاثیرگذاری سیاسی حرکت کنند؟ یکی از فعالین با سابقه دانشجویی درباره مطالبهمحوری به ما میگوید:
به نظر میرسد که فرم منشورنویسی در شرایط فعلی تا حد زیادی فرمی اخته است و به نوعی واکنشی است به گروهای دستراستی خارج از کشور. قیام در" اعماق جامعه، در خیابانها و سنگرها، پویا و فعال است و منشورنویسی میتواند به تحمیل ذهنیات به این واقعیت پویا و فعال منجر شود. باید این واقعیت را درک کرد که گفتن اینکه "چنین باید بشود و چنان" اثرگذاری اجتماعی چندانی ندارد و عمدتا برای عرضاندام در فضای رسانهای و فضای مجازی کارکرد دارد و نه در متن جامعه. اگر ماجرا صرفا ابراز رسانه ای نبود، میشد نیروی واقعی و فعال بیشتری با اجماع بنیادین حولش شکل داد. البته چیزی تمام نشده و در ادامه میتوان با در نظر گرفتن همه نقدهایی که تاکنون مطرح شدهاند از جمله درباره برخی امضاهای منشور که عملا ناتشکل هستند به این سمت حرکت کرد".
گردهمایی بر اساس کدام مبانی؟
پرسش دیگری که پس از انتشار منشور مطرح شده این است که این منشور بر اساس چه اجماع پیشینی بر مبانی نوشته شده است. یکی از فعالین باسابقه چپ درباره نحوه انتشار منشور و ناهمگن بودن برخی امضاهای آن میگوید:
موضوع اصلی بر سر نیروی اجتماعی است. در میان بیست تشکلی که منشور را امضا کردهاند برخی امروز صرفا در حد یک نام و لوگو وجود خارجی دارند و به عبارتی برخی از این نامها فاقد نیروی اجتماعی هستند. اینکه انتشار منشور میتواند فضای رسانهای را متاثر کند یا گامی آغازین باشد نکتهای مثبت است اما مسئله فراتر از مواردی این چنینی است. نیروهای مبارز نمیتوانند و نباید وارد دعواهای عبث رسانهای شوند و از سوی دیگر نباید کار جعلی کنند. به طور مشخص مبارزان چپ از آغاز تا امروز اعتبارشان را از کارشان و مبارزهشان به دستآوردهاند و وارد بازیهای رسانههای دستراستی نباید بشوند. نیروهای چپ همواره با تشکیلات و سازمان وارد کار عملی شدهاند و در پی کاندید معرفی کردن و وکالت دادن و مضحکههای این چنینی نیستد. چپ در سازمان و تشکلاش و از طریق کار کردن در میان تودههای مردم و کارگران و دانشجویان و روشنفکران معنا مییابد. ضمنا کار مشترک در جلسات متعدد با گروههایی که میخواهیم با آنها همکاری کنیم حاصل میشود و اینطور نیست که یک یا چند گروه متنی را تهیه کنند و از گروههای دیگر بخواهند که آن را امضا کنند.
تا همینجا انتشار منشور مطالبات حداقلی به درگرفتن بحثهایی جدی میان نیروهای مترقی داخل و خارج از کشور منجر شده است. با همه نقدهایی که تاکنون درباره این منشور منتشر شدهاند، این نکتهای قابل توجه است که این منشور تلاشی جدی است برای درهم شکستن این کلیشه جعلی که نیروهایی که زیر سرکوب حداکثری حکومت قرار دارند توان تغییر این وضعیت را ندارند و باید اعتراضات آنها را در خارج از کشور توسط چهرههای شناخته شده نمایندگی کرد.
**************
تجمع معلمان در سراسر ایران در اعتراض به حملههای شیمیایی به دختران دانشآموز
معلمان در پاسخ به فراخوانها در تجمعاتی مقابل ادارات آموزش و پرورش در دهها شهر خواهان تأمین امنیت دختران دانشآموز شدند. در تهران، نیروهای سرکوبگر و لباس شخصی از تجمع معلمان مقابل مجلس شورای اسلامی جلوگیری کردن
در پی فراخوان فعالان صنفی معلمان برای برگزاری تجمعاتی در اعتراض به گسترش حملات شیمیایی به دانشآموزان دختر در مدارس شهرهای مختلف ایران، معلمان در شهرهای مشهد، سنندج، شیراز، کرج، بابل، اهواز، لاهیجان، رشت و اردبیل، هرسین، کاشمر، سقز، الیگودرز، قزوین، کرمانشاه،اصفهان، دالاهو، سمیرم، کاشمر و بسیاری دیگر از شهرهای ایران تجمعات اعتراضی برگزار کردند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، پنجشنبه ۱۱ اسفند در بیانیهای اعلام کرده بود که در اعتراض به «مسمومیت سریالی دختران دانشآموز و ناامنی در مدارس»، «سقوط ارزش پول ملی»، «صدور احکام هیئتهای تخلفات اداری علیه معلمان و فعالان صنفی»، «فروش فضاهای آموزشی، تفریحی، خدماتی و ورزشی متعلق به آموزشوپرورش در قالب طرح مولدسازی»، «رفع ممنوعیت تحصیل جهت دانشآموزانی که در ماههای گذشته بازداشت شدهاند»، «محکومیت برخوردهای تحقیرآمیز و بازداشت همکاران بازنشسته در تجمع روز ۹ اسفند و درخواست آزادی فوری همه پیشکسوتان»، و «آزادی همه معلمان زندانی» سهشنبه ۱۶ اسفند معلمان در سراسر کشور تجمعات اعتراضی برگزار میکنند.
محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، با اشاره به بیانیه کانون صنفی و دعوت به فراخوان سهشنبه ۱۶ آذر برای پیگیری مسمومیت دانشآموزان، در گفتوگو با «زمانه» اعلام کرد که معلمان با تعطیلی مدارس مخالفند.
حبیبی گفت:
جنبش مهسا دستاورد بزرگی داشته که آن مساله آزادی پوشش و حجاب بوده و حاکمیت بهراحتی از کنار آن عبور نمیکند و تلاش میکند این دستاورد را پس بگیرد. در نتیجه ناامنسازی مدارس، دانشگاهها و خوابگاههای دخترانه یکی از تلاشها در راستای بازپسگیری این مطالبه اصلی و ارزشمندی است
پلاکاردهایی هم که معلمان در تجمعاتشان در شهرهای مختلف ایران در دست داشتند، بیانگر خواستههای یاد شده بود. در مشهد روی پلاکاردی نوشته شده بود: «بوکو حرام ایران، مسمومیت دختران»، «مسمومیت دختران دانشآموز شکنجه محسوب میشود»، «مدیران ساندیسی، حقوق اختلاسی»، «تورم، گرانی، حاصل بیسوادی». در کرج معلمان یکصدا فریاد میزدند: «حمله شیمیایی محکوم باید گردد.»، «آهای آهای نشستهها، مسموم بعدی از شماست» از دیگر شعارهای معترضان در کرج بود.
در مشهد معلمان معترض خواهان استعفای وزیر آموزش و پرورش شدند. یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش ادعا کرده بود که بیش از ۹۵ درصد از کودکانی که به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند مسموم نشده بودند بلکه «در اثر جو روانی ایجاد شده» گمان برده بودند مسموم شدهاند.
در اهواز معلمان معترض خواهان تأمین امنیت مدارس شدند. معلمان معترض در خیابان فردوسی سنندج شعار «زن، زندگی، آزادی» سر دادند.
جلوگیری از تجمع معلمان در تهران، سرکوب معلمان در برخی شهرها
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان گزارش داده است نیروهای سرکوبگر گارد ویژه مقابل ادارات آموزش و پرورش را اِشغال کردهاند و مانع شکلگیری هرگونه تجمع میشوند. بر اساس این گزارش در تهران فضا به شدت امنیتی است و ماموران با هر جمع بیش از دو نفر سریع برخورد میکنند و «وحشیانه» همه را متفرق میکنند.
بر اساس گزارشها در شبکههای اجتماعی در روز سهشنبه ۱۶ اسفند جمعیت زیادی از اولیا، معلمان، دانشجویان و فعالان زن در مقابل مجلس شورای اسلامی حضور داشتند اما مأموران لباس شخصی مانع شکلگیری هر گونه اجتماع بیش از دو نفر میشدند.
لباس شخصیها چندین بار اقدام به دستگیری دانشجویان کردند که معلمان و والدین با شجاعت اجازه ندادند دانشجو دستگیر شود.
بر اساس ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نیروهای سرکوبگر گارد ویژه به تجمع معلمان در رشت یورش بردند. معلمان معترض با شعار «بیشرف، بیشرف» به این سرکوب واکنش نشان دادند. نیروهای گارد ویژه نیز برای متفرق کردن معلمان گاز اشکآور شلیک کردند. در دیواندره، در مقابل اداره آموزش و پرورش برای جلوگیری از تجمع معلمان جو امنیتی برقرار شده بود.
اعتراضات به «تروریسم دولتی»
پیش از این کانون معلمان ایران حمله «بیوتروریستی» به دختران دانشآموز را محکوم کرده و آن را «اقدامی سازمانیافته» از طریق ایجاد «هراس اجتماعی» میان دختران دانشآموز و اولیای آنها برای بازپسگیری دستاوردهایی دانست که جنبش «زن، زندگی، آزادی» تاکنون توانسته در ایران محقق کند.
خانه فرهنگیان ایران نیز در بیانیهای، حمله شیمیایی به مدارس دخترانه را «تروریسم دولتی» عنوان کرده بود.
به گزارش محمدحسن آصفری، عضو کمیته حقیقتیاب مجلس شورای اسلامی، تا ۱۵ اسفند بیش از پنج هزار دانشآموز در ۲۵ استان و حدود ۲۳۰ مدرسه هدف حملات شیمیایی تروریستی قرار گرفتهاند. عامل این رخداد مشخص نیست .
در اعتراض به این حملات، در شهرهایی چون تهران، اصفهان، کرمانشاه و اردبیل تجمعات اعتراضی برگزار و شعارهایی چون «مرگ بر حکومت بچهکُش» سر داده شده بود. پیش از این نیروهای حکومتی در تهران و کرمانشاه به معترضان حمله و گروهی را بازداشت کرده بودند. شامگاه گذشته هم معترضان در مهاباد در پی حمله شیمیایی به مدرسه دخترانه صبا شهر گوکتپه به خیابانها آمده، آتش روشن کرده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر داده بودند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در ۱۵ اسفند خواستار مجازات عوامل این حملات شد. کمیته علمی وزارت بهداشت بهکارگیری یک «ماده محرک تحریککنندهٔ عمدتا استنشاقی» را در این مسمومیتها تایید کرده است.
**************
کارزاری برای آزادی آرش جوهری، فعال کارگری
آرش جوهری، فعال کارگری، را به هفت سال و شش ماه زندان محکوم کردند. او بیش از دو سال است که زندان است و دوستانش در کارزاری خواهان آزادی او شدند.
شامگاه دوشنبه، ۸ اسفند / ۲۷ فوریه، جمعی از دوستان آرش جوهری، فعال کارگری زندانی با نوشتن نامهای در کارزاری در شبکههای اجتماعی برای آزادی او از زندان شرکت کردند.
آرش جوهری، پس از بازداشت در مهر ۱۳۹۹، با حکم اولیه شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، به اتهام «اداره کردن دستهجات غیرقانونی با هدف برهم زدن امنیت کشور»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۶ سال محکوم شد. از این حکم، ۷ سال و شش ماه آن قابل اجرا و حکم نهایی اوست. او از زمان بازداشت تاکنون به مدت ۲ سال و ۵ ماه در زندان اوین و رجایی شهر زندانی بوده است.
دادگاه تجدیدنظر همین حکم قابل اجرا را بهعنوان حکم نهایی صادر کرد.
آرش جوهری را مأموران اطلاعات سپاه ۱۵ مهر سال ۱۳۹۹ در تهران بازداشت و روانه زندان اوین کردند. جوهری روند بازجویی پر از آزاری را گذراند که در حین آن و بنا به شهادت خود او در بخشی از تهدیدها، مأموران برای همسر او شادی گیلک، پروندهسازی کردند. شادی گیلک را از شغل پرستاری اخراج و به مدت یک سال زندانی شد.
دوستان او در نامهشان برای آزادی جوهری نوشتند این حکم «یکی از بیرحمانهترین» احکام صادره علیه زندانیان سیاسی در سال ۱۳۹۹ بود.
آرش جوهری تاکنون از حق داشتن مرخصی برخوردار نبوده است.
آزارها علیه آرش جوهری ادامه دارد و «عفو» نیز که در هفتههای گذشته به آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی انجامید، مشمول او نشده است.
دوستان او در نامهای که خواستار آزادی جوهری شدهاند، نوشتند:
"
ما از همه آزادیخواهان و فعالین حقوق بشر میخواهیم که با سکوت خبری در مورد زندانیانی چون آرش مقابله کنند و نگذارند سرنوشت آرش و آرشهای دیگر زندانی در بحبوحه مانورهای سیاسی رژیم پس از کشتار بیش از ۵۰۰ تن از مردم در جریان خیزش انقلابی زن زندگی آزادی مبنی بر عفو تعدادی از زندانیان سیاسی مورد غفلت قرار گیرد."
آرش جوهری در جریان حادثه آتشسوزی زندان اوین و حمله گارد زندان به زندانیان که شامگاه شنبه ۲۳ مهر سال جاری اتفاق افتاد، به شدت زخمی شد و مدتها به همراه تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی از حق درمان و دسترسی به خدمات پزشکی محروم بود.
آرش جوهری بیشتر دو سال و پنج ماهی که در زندان بوده را در زندان اوین گذرانده است. در ۲۳ مهر ۱۴۰۱ در جریان آتشسوزی و حمله به زندانیان زندان اوین، آرش را از ناحیه سر با ضربات باتوم زخمی کردند. او بدون درمان و با سر زخمی به همراه زندانیان کارگری دیگر به زندان رجاییشهر منتقل شد.
او در حال حاضر در سالن ۳۰ بند ۱۰ زندان رجاییشهر است و دوستان و همسرش، شادی گلیک، برای آزادی او تلاش میکنند.
شادی گیلک، در پروندهسازی از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد. پروندهسازی برای خانوادههای زندانیهای سیاسی از جمله فشارهای جمهوری اسلامی بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنهاست.
**************
یاسر رحمانیراد، پزشک خرمآبادی، تهدید به مرگ شد
یاسر رحمانیراد، پزشک اهل خرمآباد که در جریان اعتراضهای سراسری به دلیل کمک به معترضان زخمی در مهاباد بازداشت شده بود، در حساب کاربری خود در توییتر از «تهدید به مرگ» خود خبر داده است.
یاسر رحمانیراد با اشاره به اینکه عاشق زندگی است، نوشته: «یاسر رحمانیراد با اشاره به اینکه عاشق زندگی است، نوشته: «من اهل خودکشی نیستم، من دیوانهوار عاشق زندگیام،در هیچ برههای از زندگیم نه قصد خودکشی داشتهام و نه خواهم داشت و نه حتی به آن فکر کردهام. مگر اینکه قتل در خیابان اتفاق افتد و به گردن ضد انقلاب افتد.»
این پزشک خرمآبادی در حساب اینستاگرام خود با انتشار همین مطلب نوشته است:
هیچ شخص، ارگان یا نهادی نمی تواند عشق به زندگی را در من بکشد...
یاسر رحمانیراد، پزشک عمومی از خرمآباد و دکتر بهنام اوحدی و همایون افتخاریان از تهران، پنجشنبه ۱۰ آذر برای کمک و مداوای مجروحان اعتراضات سراسری در شهرهای کردستان به مهاباد رفتند، اما روز یکشنبه ۱۳ آذر در هتل محل اقامت خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
پنجشنبه ۱۷ آذر یاسر رحمانیراد طی تماسی با خانواده از بازداشت خود و دو همکار دیگرش خبر داد، تا پیش از آن اطلاعی از وضعیت این سه پزشک در دسترس نبود و تا زمان آزادی نیز نزدیکان در بیخبری به سر بردند.
طبق اطلاع یک منبع آگاه در مهاباد، تمام داروها و تجهیزاتی که این سه پزشک به همراه خود داشتند، حین بازداشت توسط نیروهای امنیتی ضبط شد.
پرونده یاسر رحمانیراد، همایون افتخاریان و بهنام اوحدی به شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد ارجاع داده شده است. اتهامهای انتسابی به این سه پزشک «برهم زدن امنیت کشور» و «ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور» است و مصداق این اتهامات «درمان اغتشاشگران» ذکر شده است.
پیشتر منابع آگاه در مهاباد به زمانه گفته بودند طی مراحل بازجویی نه تنها رفتار بازجوها بسیار خشن بود، بلکه به این سه پزشک گفته شده «حق درمان معترضان را ندارند و همه پزشکان مخفی را بازداشت خواهند کرد تا درس عبرتی برای دیگران شود.»
یاسر رحمانیراد در هفتههای گذشته پس از آزادی موقت با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی، از شکنجهها در دوران بازداشت پرده برداشت و گفت بازجویان از طریق تحمیل بیخوابی طولانیمدت، انتقال اخبار دروغ مانند مرگ مادر و سکته پدر و سایر شکنجههای شدید روانی، سعی در اخذ اعترافات کذب و اجباری مبنیبر ارتباط با حزب دموکرات کردستان، از احزاب مخالف جمهوری اسلامی از آنها داشتهاند.
یاسر رحمانیراد، متولد ۳۰ شهریور ۱۳۶۷ است و پیشتر پزشک کارگران شرکت هفتهتپه بود و سال ۸۸ نیز سابقه بازداشت دارد.
**************
اعتراضات کارگری: تجمع و اعتصاب از اردبیل تا اهواز
بازنشستگان در چندین شهر، و کارگران شهرداری یاسوج، کارگران ذوبآهن اصفهان و کارگران پروژهای نیروگاه سبلان اردبیل در اعتراض به وضعیت معیشتی تجمع یا اعتصاب کردند.
صبح هفتم اسفند کارگران و بازنشستگان کارگری در چند شهر ایران به خیابان آمدند. پرداخت نشدن دستمزد، ناکافی بودن حقوق، اجرای طرح طبقهبندی دلیل تداوم اعتراضات کارگری بود.
در استان خوزستان بار دیگر بازنشستگان تامین اجتماعی در اهواز، شوش و شوشتر مقابل ساختمان سازمان تأمین اجتماعی تجمع کردند. در یک ویدئو از اهواز بازنشستگان معترض شعار میدهند: «رئیسی دروغگو حاصل وعدههات کو»، «دولت بیکفایت، استعفاء استعفاء» و «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن».
یک ویدئو از تجمع بازنشستگان در شوشتر هم منتشر شد که در آن یکی از معترضان شعری از سیف فرغانی را میخواند. این ویدئو را در زیر ببینید.
در اصفهان هم گروهی از بازنشستگان صندوق کارکنان فولاد مقابل ساختمان این صندوق تجمع کردند.
بازنشستگان به صورت مشخص خواستار افزایش حقوق دوره بازنشستگی، تعیین حقوق بر مبنای سبد معیشت و نرخ واقعی تورم و اجرای افزایش ۲۵ درصدی حقوق بر اساس همسانسازی حقوق بازنشستگان اند که دولت ابراهیم رئیسی بهمن سال ۱۴۰۰ لایحه آن را از مجلس پس گرفت.
دولت که ۶۰۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است، در لایحه بودجه اعتباری برای تسویه این بدهی پیشبینی نکرده و به جای آن به سازمان تأمین اجتماعی مجوز فروش نفت داده است.
سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگترین سازمان بیمهگذار و صندوق بین نسلی در ایران با کاهش ضریب پوشش و کسری نقدینگی روبهرو است. پرداخت نکردن سهم دولت در بیمه گروههای مختلف اصلیترین عامل بحران نقدینگی در این سازمان است.
اعتصاب شبانهروزی کارگران ذوب آهن
کارگران ذوب آهن اصفهان هم از ششم اسفند در اعتراض به ناکافی بودن دستمزد دست به اعتصاب زدند.
در ذوبآهن اعتصاب کارگران تا صبح یکشنبه هفتم اسفند هم ادامه یافت. منابع نزدیک به کارگران گفتهاند که نیروهای امنیتی ساعت چهار صبح به محوطه کارخانه وارد شدند و کارگرانی که شب تا صبح را در محوطه کارخانه اعتصاب کرده بودند، پراکنده کردند.
کارگران ذوبآهن پیش از این در آبان و آذر امسال هم در اعتراض به ناکافی بودن دستمزد و اجرا نشدن طرح طبقهبندی در محوطه کارخانه اعتصاب کردند. بر بنیاد گزارش رسانههای داخلی ایران نماینده شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی که مالک اصلی ذوبآهن اصفهان است، در آذر ماه به کارگران وعده کرد دستمزد آنها سه تا پنج میلیون تومان افزایش یابد. با گذشت سه ماه از این وعده اما کارگران میگویند این وعده عملی نشده است.
اعتراض کارگران نیروگاه سبلان و شهرداری یاسوج به پرداخت نشدن دستمزد
کارگران پروژهای نیروگاه سبلان در استان اردبیل و شهرداری یاسوج در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد تجمع کردند. در اردبیل کارگران سه ماه است دستمزد دریافت نکردهاند. آنها در اعتراض به این وضعیت صبح ششم اسفند در محوطه نیروگاه تجمع کردند و خواستار پرداخت دستمزد معوقه خود در آخرین ماه سال شدند.
در یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد هم کارگران شهرداری در آخرین ماه سال حداقل ۹ ماه معوقه مزدی دارند. پیشتر مدیران شهرداری وعده کرده بودند معوقات مزدی کارگران را به سرعت تسویه کنند اما صبح یکشنبه کارگران معترض گفتند که مدیران شهرداری گفتهاند به دلیل کمبود منابع مالی تا پایان سال میتوانند تنها یک ماه از دستمزد معوق را پرداخت کنند.
مطالبه مزدی برخی از کارگران قراردادی در شهرداری یاسوج از یک سال نیز فراتر رفته است.
در ماههای اخیر اعتراضات کارگری پس از یک دوره سکوت اجباری به دلیل سرکوب گسترده و حضور نیروهای امنیتی در محل کار افزایش چشمگیری یافته است.
**************
ما چه میخواهیم؛ منشور مطالبات ۲۰ تشکل و نهاد مستقل صنفی و مدنی
تشکلهای صنفی و مدنی مستقل، با اعلام یک منشور مشترک حاوی ۱۰ مطالبه، تحقق این مطالبات را پاسخی حداقلی به اعتراضات بنیادین زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردمی دانستهاند که در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان جریان دارد.
۲۰ تشکل و نهاد مستقل صنفی و مدنی معلمان، کارگران، زنان، دانشجویان، و بازنشستگان اعلام کردهاند در چهارچوب روبنای سیاسی موجود هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی برای خروج از گرداب بحران و از هم گسیختگی شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور وجود ندارد. آنها نوشتهاند جنبش زن، زندگی، آزادی جنبش اعتراضی بنیادین به شرایط کنونی کشور است.
تشکلهای صنفی و مدنی یاد شده نوشتهاند جنبش زن، زندگی، آزادی جنبش اعتراضی بنیادین به شرایط کنونی کشور است. جنبشی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی. «و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.»
تشکلهای صنفی و مدنی مستقل، با اعلام یک منشور مشترک حاوی ۱۰ مطالبه، تحقق این مطالبات را پاسخی حداقلی به اعتراضات بنیادین زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردمی دانستهاند که در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان جریان دارد.
زن زندگی آزادی
منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران
امضا کنندگان منشور مشترک عبارتند از: شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، اتحادیه آزاد کارگران ایران، اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد، کانون مدافعان حقوق بشر، سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، خانه فرهنگیان ایران (خافا)، بیدارزنی، ندای زنان ایران، صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز، کانون مدافعان حقوق کارگر، انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، اتحاد بازنشستگان، شورای بازنشستگان ایران، تشکل دانشجویان پیشرو، شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران، سندیکای نقاشان استان البرز، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران، و شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی (بستا).
منشور مشترک ۲۰ تشکل و نهاد مستقل صنفی و مدنی در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت منتشر شده است و خواست آن انجام تغییرات بنیادین حقوقی، سیاسی و اقتصادی با هدف رفع هر گونه تبعیض و ستم و نابرابری اقتصادی و اجتماعی است.
منشور مشترک تشکلهای صنفی و مدنی مستقل جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی را جنبشی علیه سلطه و استبداد و دیکتاتوری ارزیابی کرده و در آن تاکید شده است:
«این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.»
مطالبات تشکلهای صنفی مستقل
تشکلهای صنفی و مدنی مستقل در توضیح منشور مشترک نوشتهاند:
«ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.»
خواستهای طرح شده در منشور عبارتند از:
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ "الجیبیتیکیوآیایپلاس"، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
تشکلها و نهادهای مستقل صنفی و مدنی معلمان، کارگران، زنان، دانشجویان، و بازنشستگان در پایان افزودهاند:
«از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.»
**************
طی یک شبانهروز ۱۱ کارگر دیگر قربانی حادثه کاری شدند
از ده کارگر شاغل در ساختمان نیمهکاره در منطقه پارک وی تهران چهار تن جانشان را از دست دادند. یک کارگر هم در شهرک صنعتی اشتهارد مصدوم شد.
در دو حادثه پنج کارگر دیگر قربانی فقدان ایمنی کار شدند. چهار کارگر ساختمانی در پارک وی تهران جان باختند و هفت کارگر در پارک وی و شهرک صنعتی کوثر اشتهارد مصدوم شدند.
بر اساس گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) در حادثه کارگری نخست که صبح شامگاه ۲۴ بهمن رخ داد یک کارگر شاغل در یک کارخانه مواد پلاستیکی در شهرک صنعتی کوثر اشتهارد، واقع در استان قزوین، به دلیل آتشسوزی مصدوم و به بیمارستان منتقل شد.
منابع کارگری جزئیات بیشتری از این حادثه را فاش نکردند و تنها گزارش کردند کارگر مصدوم ۲۰ ساله دجار سوختگی ۶۰ درصد شده است.
حادثه دوم هم در تهران و در یک ساختمان نیمهتمام رخ داد. به گفته جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران در این حادثه ده کارگر مصدوم یا کشته شدند.
عامل این حادثه نیز آتشسوزی بود. آنگونه که سخنگوی سازمان اورژانس تهران به رسانهها گفت علت این حادثه «استفاده از وسایل گرمایشی غیراستاندارد» بود.
به گفته او کارگران در طبقه منفی دو این ساختمان سکونت داشتند و برای جلوگیری از سرما اتاقک خود را با نایلونی و یونولیت پوشانده بودند و از وسیله گرمایشی غیراستاندارد استفاده میکردند. ملکی گفت در محل حادثه مواد قابل اشتعال و سیلندرهای گاز زیادی وجود داشته است.
شش تن از کارگران محبوس شده در اتاقکها پیش از رسیدن ماموران آتشنشانی با سوختگی شدید توانستند جان خود را نجات دهند. آتشنشانها هم پس از مهار آتش پیکر سوخته و بیجان چهار نفر که در اتاقها محبوس شده بودند، را پیدا کرد. هویت هیچ یک از کارگران جان باخته و مصدوم اعلام نشده است.
در ماههای اخیر همزمان با کاهش دما حادثههای مرگبار کارگری ناشی از استفاده از وسایل گرمایشی غیراستاندارد افزایش چشمگیری داشته است. در آذر ماه شش زن کارگر سردخانه بهار بروجن به دلیل انفجار پیکنیکی در خودرو حامل آنها جانشان را از دست دادند.
در دی و بهمن ماه نیز حداقل ۱۱ کارگر به دلیل آتشسوزی در محل کار یا استراحت و خفگی ناشی از استنشاق گاز دیاکسید کربن در محل استراحت کشته شدند.
ایران یکی از حادثهخیزترین نقاط جهان برای کارگران به شمار میرود. بر اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۸ هزار حادثه کارگری در این نهاد ثبت شد. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اما مدعی کاهش حوادث کاری است و شمار حوادث کاری در سال قبل را ۱۳ هزار مورد اعلام کرد. مسئولان این وزارتخانه مدعیاند که کمتر از ۸۰۰ کارگر در سال ۱۴۰۰ جانشان را از دست دادند.
**************
بازنشستگان تأمین اجتماعی در چند شهر ایران تجمع کردند
بازنشستگان تأمین اجتماعی در چند شهر استانهای خوزستان و کرمان تجمع کردند.
روز یکشنبه ۲۳ بهمن، بازنشستگان تأمین اجتماعی در چندین شهر ایران در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان دست به تجمع زدند. عمده این تجمعات در شهرهای استان خوزستان از جمله اهواز، شوش، کرخه، هفتتپه و شوشتر و همچنین در شهر کرمان برگزار شد.
بنابر گزارش کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران، بازنشستگان با در دست داشتن پلاکاردهایی در مقابل ساختمان ادارههای تأمین اجتماعی هر شهر مطالبات خود از جمله پرداخت ۲۵ درصدی همسانسازی و محاسبه عیدی مطابق عیدی کارگران شاغل را طرح کردند. به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، آنها همچنین خواستار مستمری بالاتر از خط فقر، ارائه خدمات درمانی رایگان بدون نیاز به بیمهی تکمیلی و افزایش سطح تسهیلات ارائهشده به بازنشستگان شدند.
بازنشستگان در سالهای اخیر پای ثابت جنبشهای اعتراضی صنفی در ایران بودهاند. در ابتدای ماه بهمن نیز صدها تن از کارکنان بازنشسته شرکت مخابرات به خیابان آمدند و به عدم اجرای وعدهها و سطح نازل معیشت خود اعتراض کردند. بازنشستگان مخابرات در مراکز بیش از ۱۰ استان از جمله تهران، اصفهان، یزد، لرستان، اردبیل، کردستان، گیلان، خراسان رضوی، استان مرکزی، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه تجمع کردند.
دولتهای جمهوری اسلامی سالهاست حمله به صندوقهای بازنشستگی و معیشت بازنشستگان را در دستور کار خود قرار دادهاند. در ادبیات مقامهای حکومتی و پژوهشگران همسو با آنان، ریشه بحران در صندوقهای بازنشستگی کاهش جمعیت بیمهپرداز در برابر افزایش جمعیت مستمریبگیر و بازنشسته است. با اینحال، معافیتهای کارفرمایان کارگاههای کوچک از پرداخت حق بیمه، موقتیشدن قراردادهای کار و ازدیاد شرکتهای پیمانکاری نیروی انسانی که در سهم حق بیمه را کمتر از رقم واقعی پرداخت میکردند در کنار بیمه الزامی گروههای خاص که پرداخت حق بیمه آنها بر عهده دولت بود، منابع ورودی سازمان تامین اجتماعی را کاهش داد.
**************
تداوم اعتصاب کارگران معدن مس درخشان تخت گنبد
کارگران معترض خواستار افزایش دستمزد و حل مشکلات مربوط به پرداخت حق بیمه سهم کارفرما هستند.
دهها کارگر معدن مس درخشان واقع در تختگنبد، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان صبح ۲۳ بهمن برای سومین روز پیاپی اعتصاب کردند. خواسته کارگران افزایش دستمزدها و حل مشکلات بیمهای است.
معدن مس درخشان در تخت گنبد دی ماه سال گذشته به دلیل اعتراض ساکنان روستاهای اطراف آن به انتقال آب کشاورزی به این معدن در آستانه تعطیلی قرار گرفت اما دولت جانب مالکان این معدن را گرفت. فرماندار سیرجان ۲۱ دی ۱۴۰۰ با اذعان به صدور مجوز برای برداشت و جمعآوری آبهای سطحی به مالکان این معدن، مدعی شد که شورای تامین استان کرمان با این تصمیم از بیکاری دو هزار کارگر جلوگیری کرده است.
او گفته بود:
«تامین آب و منابع آبی این معدن از بیکاری دو هزار کارگر جلوگیری کرد و طی مکاتبات لازم با استانداری و منابع آب استان مقرر شد با پرداخت آببها توسط این شرکت آب مورد نیاز معدن از طریق رودخانه اهره و به وسیله تانکر در منطقه تامین شود».
بهمن ۱۴۰۰ سازمان بورس و اوراق بهادار ایران گزارش کرد شرکت مس درخشان تخت گنبد به شرکت ملی صنایع مس فروخته شده است.
**************
هفت معلم را در مریوان محاکمه میکنند
اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه، شعبان محمدی، تحسین مصطفی، آرام قادری، آرام محمدی و سیوان سلیمان هفت فعال صنفی معلمان در مریوان به دادگاه احضار شدهاند.
چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه پیش از آنکه خبر آزادی چند تن از زندانیان سیاسی منتشر شود، در مریوان چهار فعال صنفی به دادگاه احضار شدند. سه فعال صنفی دیگر هم که در اردیبهشت و مهر امسال بازداشت شده بودند بار دیگر به دادگاه احضار شدهاند.
تحسین مصطفی، آرام قادری، آرام محمدی و سیوان سلیمان چهار فعال صنفی معلمان در مریوان صبح ۱۹ بهمن به دادسرای این شهر احضار شدند. اتهام این چهار معلم «تبلیغ علیه نظام» اعلام شده است. نیروهای امنیتی ۱۱ اردیبهشت، همزمان با تجمع معلمان در روز جهانی کارگر آرام قادری و آرام محمدی را با خشونت و ضرب و شتم بازداشت و پس از چند ساعت آزاد کردند.
شامگاه ۲۵ خرداد در آستانه تجمع سراسری معلمان در چندین شهر، نیروهای امنیتی بار دیگر قادری و محمدی را همراه با سیوان سلیمان و تحسین مصطفی بازداشت کردند. این پنج فعال صنفی معلمان پس از دو روز به قید کفالت آزاد شدند و چند روز بعد بار دیگر در تجمع معلمان مریوان مقابل ساختمان آموزش و پرورش شرکت کردند.
تحسین مصطفی در واکنش به هجوم خشونتبار نیروهای امنیتی به تجمع معلمان در روز جهانی کارگر نوشته بود:
روز ۱۱ اردیبهشت در روز کارگر یا روز معلم و هر مناسبتی باتوم و شوکر هم اگر بخوری تحفهای است. بله باتوم و شوکر خوردم اما درد ندارم و جالبتر از باتوم و شوکر و گلوله نمیترسم، ترسم ریخت چون هر کسی درد عضو روزگار به دردش آورده باشد میداند که من داستانگو موقعیت را درک کرده و من واقعی، واقعیتی تخیلی است که خیلی راحت اغوا میکند. زمانی از درد عضو روزگار میترسیدم و به درد میآمدم اما الان بیشتر به درد میآیم و از هیچ دردی نمیترسم چون عادت کردهام. هیچ وقتی عضو روزگار بی درد نیست. حالا مانده ام از چه می خواهند مرا بترسانند؟ از گلوله، از باتوم، از شوکر، از بازداشت خوب عزیزانم؟ نمیترسم، طعم ترس تلخ است شبیه پرتقال وحشی، شبیه بادام کوهی. طعم درد طعم ترس و همه طعمها قابل تحمل هستند اما طعم تحقیر نه، طعم تحقیر از بس که تلخ است، کشنده است انگار واقعیت من و تبعیض در حقم تحقیر است. با گلوله مرا بکشید اما با تحقیر نه. جناب فرماندار از گلوله نمیترسم، فقط در فرمانت قید کن به وسط پیشانیم بزنند. ببخشید یادم رفت میدانید قید کردن یعنی چه؟ اشکال ندارد قید کردن یعنی در فرمانت «بنویس». به قلبم شلیک نکنید دل خود حدیث دیگر است. در دلم لای قلبم دوستانم هستند، رویاهایم هستند. دلم جای رویای روییدن کودکان آزاده است. دلم جای دوست داشتن و عشق ورزیدن است. عشق به میهن به آزادی. رویای آزادی، جای دوستانی مانند شعبان و محمد و رسول و مسعود و جعفر و سوران …...دلم را برای خودم نمیخواهم. دل من رویای معلم کلاس اولم است رویایش را پرپر نکنید. ایشان باقامتی سرووار و با سری سپید و زبانی سبز همیشه در حق طلبی کنارم بوده و هستند. فقط او حق دارد انشایم را قضاوت کند تا بداند رویایش روییده و امروز پر رویا است. من که کفنپوش می آیم اما بعد از مرگم تحقیر نکنید، پول گلوله را از پسرم طلب نکنید، چون با مالیاتی که دادهام حداقل یک گلوله برای کشتنم بخرید.»
احضار اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی به دادگاه
در ادامه پروندهسازی برای معلمان شعبان محمدی، دبیر هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان مریوان به دادگاه مریوان احضار شده است. بر بنیاد اطلاعرسانی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان او باید ۲۴ بهمن در دادگاه انقلاب مریوان حاضر شود. نیروهای امنیتی طی دو سال اخیر چند مرتبه شعبان محمدی را بازداشت کردند. آخرین بار نیز مهر ماه امسال برای بازداشت او به خانهاش یورش بردند اما نتوانستند این فعال صنفی را بازداشت کنند.
نیروهای امنیتی محمدی را که یکبار در بهمن ۱۴۰۰ بازداشت و پس از نزدیک به ۲۵ روز به قید وثیقه آزاد شده بود، صبح ۱۱ اردیبهشت بازداشت و به فاصله کوتاهی به قید کفالت آزاد کردند. چند روز بعد، در ۲۲ اردیبهشت همزمان با تجمع معلمان در سراسر ایران، نیروهای امنیتی برای سومین مرتبه در فاصله چهار ماه دبیر انجمن صنفی معلمان مریوان را هنگام خروج از خانهاش بازداشت و بیش از سه ماه در زندان حبس کردند. او در روزهای پایانی مرداد به قید وثیقه به صورت موقت از زندان بیرون آمد.
مسعود نیکخواه و اسکندر (سوران) لطفی دو عضو دیگر هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان مریوان هم نخستین بار در ۱۱ اردیبهشت با هدف جلوگیری از تجمع معلمان بازداشت شدند. دستگاه امنیتی و قضایی در یک سناریو امنیتی با انتشار تصاویر دیدار این دو معلم و شمار دیگری از فعالان کارگری با دو سندیکالیست فرانسوی، آنها را به همکاری با نیروی خارجی به قصد براندازی نظام متهم کرد.
نیکخواه و لطفی هم پس از بیش از صد روز بازداشت در مرداد ماه به صورت موقت از زندان بیرون آمدند اما در ۱۶ مهر همزمان با اعتراضات سراسری در واکنش به قتل ژینا (مهسا) امینی باردیگر این دو فعال صنفی را بازداشت و به فاصله کوتاهی به زندان اوین منتقل کردند. لطفی و نیکخواه در هر دو مرتبهای که بازداشت شدند، در سلولهای انفرادی هدف آزار و اذیت قرار گرفتند.
دو ماه بعد در ۱۵ آذر نیکخواه و لطفی به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شدند. دادگاه مریوان دو ماه پس از آزادی موقت این دو فعال صنفی معلمان را به دادگاه احضار کرده است. آنها باید روز دوم اسفند به دادسرای مریوان مراجع کنند.
انجمن صنفی معلمان مریوان و دهها تشکل صنفی معلمان در سایر مناطق ایران همزمان با اعتراضاتی که به قیام ژینا هم شهر شد، بارها به سرکوب معترضان، ورود نیروهای امنیتی به مدارس، بازداشت دانشآموزان و خشونت حکومتی علیه معترضان اعتراض کردند.
در روزهای یکم و دوم و ۲۹ و ۳۰ آبان هم معلمان در چند شهر در اعتراض به سرکوب معترضان از حضور در کلاسهای درس خودداری کردند. بر بنیاد گزارشهای منتشر شده نیروهای امنیتی بالغ بر ۱۰۰ معلم را در جریان اعتراضات بازداشت کردند. شمار زیادی از معلمان هم به نهادهای نظارتی و حراست در آموزش و پرورش احضار و با کسر حقوق، اخراج یا تقلیل رتبه اداری «مجازات» شدند.
شامگاه ۱۹ بهمن محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان که ۱۰ اردیبهشت بازداشت و به سه سال و هفت ماه حبس و دو سال منع فعالیت اجتماعی و خروج از کشور محکوم شده بود، از زندان آزاد شد. جعفر ابراهیمی و رسول بداقی از فعالان صنفی معلمان که همزمان با حبیبی بازداشت شده بودند همچنان در زندان حبس شدهاند. رضا شهابی، حسن سعیدی، داوود رضوی سه عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و کیوان مهتدی، مترجم و پژوهشگر مدافع حقوق کارگران از دیگر افرادی هستند که در جریان سرکوب تشکلهای صنفی در اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شدند و همچنان در زندان حبس شدهاند.
**************
«روز اقدام» اتحادیههای کارگری در
حمایت از مبارزات مردم ایران: ما صدای آن مردم هستیم
در روز ۸ فوریه (۱۹ بهمن) «روز اقدام» فراملی در حمایت از کارگران و مبارزات دمکراتیک مردم ایران، صدها تن از اعضای اتحادیههای کارگری و آزادیخواهان در چند کشور به خیابان آمدند و خواستار قطع فوری اعدامها و آزادی همه زندانیان سیاسی در ایران شدند. فدراسیون جهانی سازمانهای معلمان، آموزش بین الملل، اعلام کرد به حمایت از مبارزه مردم ایران برای آزادی و دمکراسی ادامه خواهد داد.
هارشنبه ۸ فوریه / ۱۹ بهمن از طرف سندیکاها و اتحادیههای کارگری «روز اقدام» فراملی در حمایت از جنبش کارگری و مردمی ایران اعلام شده بود. کلکتیو سندیکایی فرانسه در حمایت از کارگران دربرگیرنده پنج سندیکای کارگری بزرگ فرانسه، اتحادیههای کارگری بریتانیا، اتحادیه کارگران سوئد (ال او)، اتحادیههای کارگری نروژ، اتحادیههای دانمارک و کانادا از جمله فراخوان دهندگان بودند.
در پاسخ به این فراخوان در چند کشور از جمله بریتانیا، فرانسه، آلمان، سوئد، نروژ، و دانمارک، تجمع و تظاهرات برگزار شد.
آموزش بین الملل: «ما صدای آنها هستیم»
آموزش بین الملل فدراسیون جهانی سازمانهای معلمان با بیش از ۳۲ میلیون عضو در ۱۷۸ کشور جهان نیز از تجمعات روز اقدام حمایت کرد و از سازمانهای عضو خود در ۱۷۸ کشور جهان خواست با مبارزات کارگران و مردم آزادیخواه ایران حمایت کنند.
آموزش بین الملل در بیانیه خود به مناسبت ۸ فوریه روز اقدام سراسری در حمایت از کارگران و مبارزات مردم نوشت:
«در ۸ فوریه، آموزش بینالمللی به اتحادیههای کارگری در سراسر جهان میپیوندد تا روز جهانی اقدام را در حمایت از معلمان و کارگران ایرانی در مبارزه آنها برای شرایط کاری مناسب، حقوق اتحادیه، دموکراسی و آزادی برگزار کنند. آموزش بینالمللی از سازمانهای عضو خود میخواهد که با جنبشهای کارگری و دموکراسی در ایران همبستگی نشان دهند.»
این سازمان خواستار آزادی بی قید و شرط کلیه کارگران و فعالان سندیکایی بازداشت شده، آزادی فوری و بدون قید و شرط دانشجویان، معلمان، و سایر شرکت کنندگان در تظاهراتها و تضمین حق آزادی تشکل و اجتماع برای تمام شهروندان در ایران شد.
آموزش بین الملل تاکید کرد به عنوان صدای معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در سراسر جهان، آموزش بین المللی در همبستگی با معلمان و مردم ایران میایستد و به حمایت از مبارزه آنها برای تحقق حقوق و دمکراسی ادامه خواهد داد.
در پاریس جمعی از اعضای سندیکاهای کارگری و آزادیخواهان به فراخوان کلکتیو سندیکایی فرانسه متشکل از کنفدراسیون فرانسوی دموکراتیک کار (اس اف د ت)، کنفدراسیون عمومی کار (س ژ ت)، فدراسیون سندیکایی متحد (اف اس او – فرهنگیان)، اتحادیه سندیکایی برای همبستگی (سولیدر)، اتحادیه ملی سندیکاهای مستقل (اونسا) گرد آمدند.
برای دیدن ویدئو
اینجا کلیک کنید.
اتحادیههای کارگران سوئد (ال او)، اتحادیههای کارگری نروژ، اتحادیههای دانمارک و کانادا نیز تجمع، راهپیمایی و تظاهرات سازماندهی کردند.
در کپنهاگ با فراخوان ۱۲ اتحادیه کارگری دانمارک تجمعی برگزار شد. شرکت کنندگان در این تجمع عکسهای جانباختگان و زندانیان دستگیر شده در جریان اعتراضات از جمله کارگران و معلمان را در دست داشتند.
واکنش تشکلهای مستقل کارگری ایران
نامگذاری روز ۸ فوریه به عنوان روز اقدام فراملی در حمایت از کارگران و مبارزات مردم ایران با استقبال تشکلهای مستقل کارگری ایران روبرو شد.
سندیکای رانندگان شرکت واحد در بیانیهای نوشت: «این حمایت موجب دلگرمی و قوت قلب ماست.» در این بیانیه تأکید شده است: «اتکای ما تنها به مبارزات کارگران و مردم مبارز ایران و همبستگی بینالمللی کارگران و مردم انساندوست است و بس.»
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نوشت: «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت از اقدام هم طبقهایها در کشورهای دیگر برای همبستگی و همراهی با کارگران ایران ابراز خوشحالی و استقبال میکند و همه ایرانیان در این کشورها را به پیوستن به تظاهرات و تجمعات این روز فراخوان میدهد.»
اتحادیه آزاد کارگران ایران در واکنش به حمایت جهانی اتحادیههای کارگری نوشت: «ما در اتحادیه آزاد کارگران ایران صمیمانه به شما درود میفرستیم. حمایت و همبستگی شما برای ما کارگران و مردم ایران اهمیت ویژهای دارد؛ همبستگی شما ما را در ادامه مسیر مبارزه برای دستیابی به حقوقمان راسختر میکند».
**************
نماینده سولیدر در کولکتیو سندیکایی فرانسه:
شعار ما همان شعار «نه شیخ و نه شاه» مردم داخل ایران است
گفتوگو با یک نماینده اتحادیه سندیکایی سولیدر ــ فرانسه
سولیدر یک اتحادیه کارگری فرانسوی است که در کلکتیوی با چهار سندیکای بزرگ دیگر این کشور برای همبستگی با کارگران ایران حضور دارد. نماینده این سندیکا در گفتوگو با زمانه میگوید: «جریانهایی که عموماً در برابر سوءاستفادهها و کژ رفتاریهای رژیم آخوندها سکوت میکردند (همانهایی که بعضاً در دوران دیکتاتوری شاه ساکت بودند) اکنون سعی میکنند "راه حلهایی" را از خارج از ایران به داخل تحمیل کنند که اغلب شامل بازگرداندن فرزند شاه سابق به قدرت میشود.»
سولیدر یک اتحادیه کارگری فرانسوی است که در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۱ تحت عنوان «گروه ده» ایجاد شد و از ژانویه ۱۹۸۸ با نام فعلی فعالیت میکند. سولیدر دیدگاههای مترقی و رادیکال در مورد حقوق کار دارد و با جنبش جهانیشدن بدیل یا ضد-جهانیسازی همسو است. سولیدر به همراه چهار سندیکای بزرگ دیگر فرانسوی از سال ۲۰۱۰ کلکتیوی در همبستگی با کارگران ایران تشکیل دادهاند.
■ ممکن است کلکتیو سندیکایی را که در فرانسه برای همبستگی با کارگران ایران شکل گرفته معرفی کنید؟ این کلکتیو چه زمانی ایجاد شد؟ و چگونه کار میکند؟
کلکتیو ما توسط کنفدارسیونهای سندیکایی س. ژ. ت.، س. اف. د. ت.، اف. اس. او.، اتحادیه سندیکایی سولیدر و اونسا در سال ۲۰۱۰ ایجاد شد. این کلکتیو ملهم از کلکتیو مشابهی بود که در زمان دیکتاتوری بن علی در تونس، توسط همین سازمانهای سندیکایی و به درخواست انجمنهای مهاجرت تونسی شکل گرفته بود.
کلکتیو سندیکایی متکی است بر اطلاعاتی که از دیاسپورای ایرانی و به طور خاص و مقدم بر همه از طریق انجمن همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران- فرانسه میآید. این همکاری و تشکیل این کلکتیو، امکان اقدام در همبستگی با سندیکاهای ایرانی مستقل از حکومت را فراهم آورده است. فعالان سندیکایی مستقل در ایران اعضای مرتب سرکوب میشوند، و چند نفر از آنها اکنون چندین ماه است که در زندان به سر میبرند.
در طول ۱۲ سال گذشته، کلکتیو سندیکایی در پی شناخت وضعیت ایران و سازماندهی و بسیج در زمینه مبارزات و دفاع از حقوق بشر و حقوق صنفی بوده است.
ما مرتباً بیانیههای مطبوعاتی، اعلامیهها و نامههای اعتراضی به افکار عمومی و به رهبران و مقامات سیاسی در ایران و فرانسه، به انجمنهای فرانسوی و خارجی و همچنین به ساختارهای مختلف بینالمللی و غیره ارسال میکنیم.
ما گاهی در نزدیکی سفارت ایران در فرانسه به مناسبت دیدارهای رسمی یا رویدادهای مهم تجمعهایی ترتیب میدهیم.
ما همچنین به دنبال همکاری با سندیکاهای کشورهای دیگر مانند ایتالیا، آلمان، اسپانیا، بلژیک، سوئد، نروژ و غیره هستیم.
به ویژه ما خواستار احترام به حق تشکیل سندیکاهای کارگری در آزادی کامل هستیم. از این بابت، ما به کنوانسیونهای بینالمللی سازمان بینالمللی کار تکیه میکنیم که البته دولت ایران به آنها احترام نمیگذارد، هر چند که برخی از مدیران و مقامهای حکومت ایران صاحب در ارکان این نهاد بینالمللی حضور دارند و در نشستهای آن شرکت میکنند.
به طور منظم، کلکتیو در مقابل محل برگزاری مجمع سالانه سازمانبینالمللی کار تجمع برگزار میکند. در سال ۲۰۱۸، فعالان سندیکایی ایرانی در بخش حملونقل و آموزش همراه ما بودند و به اتفاق هم با مسئولان کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری (ITUC) و فدراسیون بینالمللی کارگران حملونقل (ITF) دیدار کردیم.
در سه نوبت، فعالان سندیکایی و کارگری ایرانی که دعوت کرده بودیم، در جلسات عمومی در پاریس و کشورهای مختلف اروپایی و همچنین در کنگرههای مراکز سندیکایی مربوط شرکت کردند.
به گفته فعالان سندیکایی و کارگری ایران، اقدامات مختلف ما بر سرنوشت آنها تاثیر مثبت داشته است.
شیوه کار کلکتیو ما بر اساس همرایی و اجماع بین پنج سازمان سندیکاییای است که آن را تشکیل میدهند. بنابراین، ما هر موضع یا اقدامی را که در مورد آن میان سندیکاهای حاضر در کلکتیو اختلاف نظر وجود داشته باشد رد میکنیم و کنار میگذاریم. در عین حال، هر سازمانی مطلقا آزاد است که در خصوص موضوعات مورد اختلاف، نظر خودش را داشته باشد.
■ در ماههای اخیر و پس از خیزش انقلابی در ایران، فعالان سندیکایی، روزنامهنگاران و مدافعان حقوق کارگران، حتی آنها که از پیش در زندان بودند، تحت فشار شدید نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند. با خصوص این وضعیت جدید شما چه اقداماتی کردید؟
ما به طور همزمان تلاش کردیم که:
اطلاعات موثق در مورد وضعیت ایران و ایرانیان خارج از کشور جمعآوری کنیم.
پیوندهایی را که طی سالها با یک مجموعهای از فعالان کارگری در محل داشتیم حفظ کنیم.
اخبار و اطلاعات را به گوش استثمارشدگان و ستمدیدگان در فرانسه و در سایر کشورها برسانیم.
به بسیج همبستگی مستقل از نیروهای راست دعوت کنیم.
با فعالان سیاسی ایرانی از نسل جدید فعالان، به ویژه در جریان تظاهرات پاریس در ۹ اکتبر، ارتباط بگیریم.
در همین چارچوب، برای مثال، کلکتیو سندیکایی جلسهای را در ۲ دسامبر در پاریس ترتیب داد که در آن نمایندگان انجمن همبستگی سوسیالیستی و گروه روژا در آن صحبت کردند.
ما همچنین در روز اقدام اتحادیه کارگری بین المللی در ۸ فوریه مشارکت داریم که توسط سندیکاهای کارگری بریتانیا پیشنهاد شده است. به همین مناسب، در این روز تجمعی در پاریس در نزدیکی سفارت ایران برگزار خواهد شد.
■ در حال حاضر، چندین شهروند غربی در زندانهای جمهوری اسلامی هستند و این خطر وجود دارد که همچون اولیویه فاندهکاستیل، امدادگر بلژیکی، به حبسهای سنگین محکوم شوند. در مورد این موارد چه کردهاید و چه باید کرد؟
درخواست ما از مقامات ایرانی، این است:
آزادی فوری آنها و همچنین هر شخصی را که به دلیل عقاید یا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زندانی شده؛
رفع تعقیب قضایی علیه آنها؛
پایان فوری شکنجه و احکام اعدام.
این موضعگیری مربوط به افراد از همه ملیتها از جمله معلمان و فعالان صنفی فرهنگی و سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی همچون رضا شهابی و داوود رضوی است.
■ بنا بر تجربه شما، امروز چه چالشها و موانعی بر سر راه همبستگی بینالمللی با کارگران ایران وجود دارد؟
از اواسط سپتامبر، دیگر هیچ فرد با حسن نیتی نمیتواند وانمود کند که خبر ندارد که رژیم اسلامی ایران یک دیکتاتوری خونین است.
همیشه اینطور نبود. رژیم، بهویژه از طریق کانال تلویزیونی پرستیوی، و همچنین تعدادی از دولتها و همچنین «شخصیتهایی» از دنیای تجارت، سیاست، و حتی مطبوعات یا دانشگاهها، سالها پردهای از دود و مه پیشروی خود ایجاد کرده و پشت آن پنهان شده بود.
انجمنهای در تبعید همچون انجمن همبستگی سوسیالیستی در پاریس و همچنین کلکتیو سندیکایی ما و انجمنهای دفاع از حقوق بشر در رساندن صدای خود با مشکلات زیادی روبرو بودند.
به لطف شجاعت و عزم مردم ایران، اولین موانع بر سر راه همبستگی بینالمللی برداشته شده است.
اما هنوز کارهای زیادی باید انجام شود. بهویژه آنکه جریانهایی که عموماً در برابر سوءاستفادهها و کژرفتاریهای رژیم آخوندها سکوت میکردند (همانهایی که بعضاٌ در دوران دیکتاتوری شاه ساکت بودند) اکنون بسیار حراف شدهاند. این جریانها سعی می کنند «راه حلهایی» را از خارج از کشور به داخل تحمیل کنند که اغلب شامل بازگرداندن فرزند شاه سابق به قدرت میشود. در مواجهه با این مانورها، شعار کلکتیو ما همان شعاری است که معترضان در ایران سر میدهند : «نه شیخ و نه شاه».
____________________________________________
ادامه اخبار کارگری رادیو زمانه تا هشت بهمن
اینجا کلیک کنید.