در فصل پاییز ۵۴۸ کارگر جانشان را بر اثر حوادث کار از دست دادند
طی ۹ ماه نخست سال ۱۲۵۹ کارگر جانشان را بر اثر حوادث ناشی از کار از دست دادند.
مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران در گزارش وضعیت فرهنگی و اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ از افزایش مرگ کارگران بر اثر حوادث ناشی از کار خبر داد.
این گزارش میگوید تنها در سه ماه پاییز ۵۴۸ کارگر جانشان را در حوادث ناشی از کار از دست دادند.
روزنامه شرق که پنجشنبه ۲۴ اسفند خلاصهای از این گزارش را منتشر کرد، جزئیات بیشتری از آن را افشا نکرد اما گفت که آمار مرگ بر اثر حوادث کار نسبت به تابستان ۱۴۰۲، ۳۷ مورد کاهش و نسبت به پاییز سال قبلتر ۲۵ مورد افزایش داشته است.
بر اساس این روایت در تابستان ۱۴۰۲ نیز حداقل ۵۱۱ کارگر قربانی حوادث کاری مرگبار شدند.
باشگاه خبرنگاران جوان پیش از این به نقل از سازمان پزشکی قانونی گفته بود در شش ماه نخست سال ۱۴۰۲، ۱۰۷۷ کارگر در حوادث کاری جان باختند که ۱۵٬۷ درصد بیشتر از کارگرانی است که در سال قبلتر (۱۴۰۱) قربانی حوادث مرگبار ناشی از کار شدند. با افزوده شدن ۵۴۸ کارگر جان باخته دیگر، شمار کارگرانی که از آغاز سال ۱۴۰۲ جانشان را در حوادث کار از دست دادند طی ۹ ماه به ۱۲۵۹ میرسد.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اما همچنان ادعا میکند نرخ حوادث کار در ایران کاهش یافته است. این وزارتخانه در گزارش سالانه ۱۴۰۱ تنها ۷۱۱ مرگ ناشی از کار را ثبت کرد، در حالی که سازمان پزشکی قانونی شمار کارگران کشته شده در جریان حوادث ناشی از کار را ۱۹۰۰ نفر اعلام کرده بود.
اختلاف نزدیک به ۱۲۰۰ نفری دو نهاد حکومتی در باره کارگرانی که قربانی حوادث کار میشوند به دلیل این است که بخش بزرگی از این حوادث در کارگاههای خارج از شمول قانون کار رخ میدهند.
بر اساس گزارش نهادهای حکومتی نیمی از حوادث مرگبار در بخش ساختمانسازی رخ میدهد. بیشتر کارگران ساختمانی بدون بیمه و قرارداد، به صورت روزمزد مشغول به کار هستند.
کاهش نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر کارگاهها، رعایت نکردن اصول ایمنی از سوی کارفرمایان برای کسب سود بیشتر و افزایش استرس به دلیل کار در شرایط سخت در برابر دستمزد کم یا ساعت کار طولانی، از دلایل افزایش حوادث مرگبار ناشی از کار هستند.
نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد نزدیک به ۶۰ درصد کارگران برای تأمین هزینه زندگی شغل دوم دارند.
**************
گزارش هفتگی جنبش کارگری:
مبارزه اردوی کار برای تحقق مطالبات انباشتشده ادامه دارد
در آستانه سال نو کارگران و مزدبگیران وضعیت معیشتی دشوارتری دارند اما اردوی کار با تجمع و اعتصاب به مبارزه برای تحقق انباشت مطالبات پاسخنگرفته ادامه میدهد. این گزارش مروریست بر رویدادهای کارگری هفته.
شورای عالی کار و کالریهای مورد نیاز کارگران
در هفته منتهی به ۱۸ اسفند، پردهای دیگر از نمایش تعیین حداقل دستمزد در وزارت کار به روی صحنه رفت؛ بحث «مزد منطقهای» به حاشیه رفت. گرچه پیشتر اعلام شده بود شورای عالی کار امسال بنا ندارد به روال سالهای پیش ابتدا هزینه سبد معیشت را تعیین کند و مستقیم وارد مذاکرات تعیین میزان مزد میشود اما «هزینه سبد معیشت» موضوع بحث این هفته بود. مسأله قابل توجه نشست شورای عالی کار، رونمایی از یافتههای جدید وزارت بهداشت درباره میزان کالری مورد نیاز کارگران بود. در سبد معیشت این وزارتخانه برای کارگران، میزان مواد غذایی لازم برای بقای کارگر و خانوادهاش از قبیل نان، گوشت و میوه به نسبت سبد تعیین شده در سال ۱۳۹۲کاهش یافته است؛ به عبارت دیگر، بنا بر یافتههای جدیدی وزارت بهداشت کارگران در تمام سالهای گذشته بیش از حد نان، گوشت و میوه مصرف کردهاند و با کمتر از آن هم میتوانند زنده بمانند.
ایلنا به نقل از محسن باقری، نماینده تشکلهای باصطلاح کارگری نوشته است به نظر میرسد این اقدام در راستای ارزانسازیِ سبد معیشت اتفاق افتاده است:
"
به طور مثال، در سبدِ جدید ۳۰گرم از مصرفِ روزانهی نانِ مورد نیاز هر فرد کم شده است. همچنین حدود ۱۰ گرم از مصرفِ گوشت کم شده؛ یعنی درحالیکه در سبدِ قبلی، میزان مصرفِ گوشتِ روزانه ۴۸گرم تعریف شده بود، در سبد جدید این میزان به ۳۸گرم رسیده است. و یا ۲۸۰ گرم میوه به ۲۰۰گرم کاهش پیدا کرده است."
محسن باقری
موضوع دیگر مربوط به نشستهای شورای عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد، خواست نمایندگان خانه کارگر مبنی بر دعوت از علی خدایی برای شرکت در نشستهای شورای عالی کار است. علی خدایی از نمایندگان خانه کارگر در شورای عالی کار به دلیل عدم شرکت در دو جلسهی شورای عالی کار، از شرکت در جلسات منع شده است. «گروه کارگری شورای عالی کار» سه بار به وزیر کار نامه نوشته و با این توضیح که عدم حضور او در نشستها به نشانه اعتراض بوده است، خواستار الغای حکم اخرج او شده است.
انتخابات مجلس تمام شد، حال طرح ساماندهی استخدام کارکنان دولت
پیش از انتخابات مجلس (۱۱ اسفند) تشکلهای باصطلاح کارگری مورد تایید حکومت، تبلیغات گستردهای را برای ترغیب کارگران به شرکت در انتخابات سازمان دادند. از جمله مدعی شدند طرح ساماندهی کارکنان دولت که دو سال بلاتکلیف مانده، «همین روزها» توسط شورای نگهبان تصویب و برای اجرا ابلاغ خواهد شد.
چند روز پس از انتخابات، روایت تغییر کرد. رامین اناری که ایلنا او را به عنوان «نمایندهی جمعی از کارگران شرکتی و قراردادی کشور» معرفی کرده گلایه کرد که گرچه شورای نگهبان معمولا ۱۰ روز پس از ارسال یک طرح نظر خود را به مجلس اعلام میکند اما با گذشت نزدیک به یک ماه هنوز درباره آخرین اصلاحات مجلس روی طرح ساماندهی نظر نداده است.
شرکت در دورههای کارآموزی برای مقرریبگیران بیکاری الزامی شد
حسن رعیتیفرد معاون وزارت کار از توافقنامهای برای برگزاری دورههای کارآموزی برای دریافتکنندگان بیمهبیکاری خبر داد.
بنا بر این خبر، سازمان فنی و حرفهای کشور با معاون وزیر کار و رفاه اجتماعی قراردادی بسته است تا با «آموزش و بازآموزی» دریافتکنندگان بیمهبیکاری آنها را برای ورود مجدد به بازار کار آماده کنند.
علیحسین رعیتیفرد معاون وزارت کار هدف این دورهها را «ایجاد انگیزه در میان بیکاران برای بازگشت به بازار کار» اعلام کرده که به گفته او قرار است «کمبود نیروی کار» را جبران کند.
شرکت در دورههای آموزشی اجباری است و حق بیکاری دریافت کنندگان بیمه بیکاری در صورت امتناع قطع میشود.
با کاهش ارزش واقعی دستمزد، عدم امنیت شغلی و شرایط نامناسب تمایل کارگران بهویژه کارگران متخصص به خروج از ایران برای یافتن کار گسترش یافته است. کارگرانی نیز که در ایران میمانند در مواردی برای تامین معیشت خود به مشاغل کاذب روی میآورند.
مانعی دیگر بر سر راه بیمه کارگران ساختمانی
در این هفته خبرهایی از ادامه مانعتراشیهای سازمان تأمین اجتماعی بر سر بیمه کارگران ساختمانی منتشر شد. این سازمان هنگام تمدید بیمه کارگران ساختمانی آنها را ملزم میکند «اطلاعات شخصی کارفرمایان، شامل کد ملی، اطلاعات سازه، مشخصات مالک، سازنده و ناظر» را در اختیار تأمین اجتماعی بگذارند.
سازمان تأمین اجتماعی به این ترتیب بخشی از کارگران ساختمانی را از تمدید بیمه محروم میکند زیرا به گفتهی کارگران، کارفرمایان حاضر نیستند اطلاعات شخصی خود را در اختیار کارگران قرار دهند. سیدرضا هاشمی، عضو تشکلهای کارگری رسمی وابسته به خانه کارگر هم معتقد است:
«حتی اگر بازرسانِ تأمین اجتماعی هم این درخواست را از کارفرما داشته باشد، کارفرمایان از آن امتناع میکنند، چه برسد به کارگر ساختمانی». او میگوید هدف تأمین اجتماعی در واقع شناسایی کارفرمایانی است که پروانه ساخت ندارند.
مبارزههای کارگری
اعتصاب کارگران کارخانه تولید ام- دی-اف (MDF) کشت و صنعت نیشکر هفتتپه وارد دومین هفته شد.
اعتصاب پنجم اسفند با خواست افزایش دستمزد، تنظیم ساعت کار مطابق قانون کار، استخدام نیروی جدید برای کاهش فشار کار، حذف قراردادهای حجمی و اصلاح عناوین شغلی برای بیمه تأمین اجتماعی و پرداخت مطالبات معوقه آغاز شده بود. مدیران شرکت در روز دوم درب شرکت را بر روی کارگران بستند و پس از چند روز بیاعتنایی به خواستهای کارگران، به آنها قول رسیدگی دادند اما به آن عمل نکردند.
سرانجام ۱۵ اسفند شورای تامین استان برای رسیدگی به اعتصاب و خواستهای کارگران تشکیل جلسه داد. کارگران گفتند این نشست دستاوردی برای آنان دربرنداشته و دادستان و دیگر مقامات شرکتکننده در نشست برای کارگران اعتصابی خط و نشان کشیده و آنها را تهدید کردهاند. یکی از کارگران در پیامی در رسانههای اجتماعی نوشت:
ما کارگران MDF امروز کسانی که باید فریادرسمان باشند صداهایمان را بریدند و به ما حق انتخاب دادند، عین یک مجرم که به انتخاب خودش یا حبس ابد را انتخاب کند یا اعدام را. از تمام کارگران اقشار و رسانهها و کسانی که فریاد مطالبهگری سرداده و در این راه هستند درخواست حمایت داریم.
کارگران شرکت آب و فاضلاب شوش که ۱۰ ماه حقوق و ۶۰ ماه حق بیمه آنها پرداخت نشده، در هفتهی منتهی به ۱۸ اسفند اعتصاب چند روزهای را سامان دادند. ۳۷ کارگر قرارداد مستقیم و ۵۰ کارگر پیمانکاری اداره آب و فاضلاب شوش دو تا سه ماه مطالبات معوقه دارند. حق بیمه کارگران نیز از سال ۹۷ تا ۹۹ ناقص پرداخت شده است. کارگران در پنجمین روز اعتصاب و تجمع خود گفتند نه پیمانکار و نه آبفا شوش مسئولیت عدم پرداخت مطالبات مزدی و حق بیمه کارگران را بر عهده نمیگیرند.
یکی از کارگران گفت ناگزیر است برای جبران بیپولی و تامین مایحتاج روزانه خانواده خارج از ساعت کاری هم کار کند و از آشنایان قرض بگیرد.
کارگران جایگاه سلمان فارسی شوش به سه ماه تعویق حقوق و عدم پرداخت عیدی اعتراض کردند. ایلنا نوشت حدود ۷۰ کارگر قراردادی سه ماه حقوق دریافت نکردهاند. عیدی و پاداش پایان سال کارگران نیز پرداخت نشده است.
کارگران کارخانه تقطیران کاشان دوشنبه ۱۴ اسفند در اعتراض به عدم امنیت شغلی، ۸ ماه عدم دریافت حقوق و تعویق چهار ماه حقبیمه مقابل فرمانداری تجمع کردند. این شرکت تولیدکننده مبدلهای حرارتی، راکتورهای تولید مواد شیمیایی و مخازن صنعتی است.
کارگران در تجمع مقابل فرمانداری گفتند عید نزدیک است اما کارگران که ۸ ماه است حقوق نگرفتهاند. کرایه خانه را نپرداختهاند و صاحبخانه هر لجظه ممکن است آنها و خانوادهشان را از خانه بیرون کند. برخی حتی قادر به خریدن نان نیستند.
یکی از کارگران پنج ماه است اجاره خانه را پرداخت نکرده است. کارگر دیگری گفت:
"
یک سال پیش هم همین وضع را داشتیم، آمدیم فرمانداری. قول رسیدگی دادند اما هیچ عملی انجام نشد. مسئولان فرمانداری که در ساختمان نشستهاند یک ماه نیز نمیتوانند بدون حقوق بگذرانند ولی ما ۹ ماه است حقوق نگرفتهایم."
کارگران کارخانه فولاد و کٌک سازی زرند چهارشنبه ۱۶ اسفند در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و حقبیمه دست به اعتصاب زدند. این شرکت زیرمجموعه شرکت فولاد زرند ایرانیان است.
رانندگان خط ۷ بیآرتی سامانه ۴ اتوبوسرانی تهران هم چهارشنبه ۱۶ اسفند در اعتراض به عدم پرداخت عیدی در پایانههای اتوبوسرانی باقی ماندند و از جابجا کردن مسافران خودداری کردند. سندیکای کارگران شرکت واحد به نقل از رانندگان نوشته است در صورت عدم رسیدگی به مطالباتشان، اعتراض خود را شیوههای دیگر اعتراضی از قبیل روشن کردن چراغ در طول مسیر و کم کردن سرعت و توقف کار را ادامه خواهند داد.
سندیکای شرکت واحد نوشته است: «طبق پیمان دسته جمعی که در اوایل دهه شصت با همت نمایندگان واقعی کارگران به تصویب رسید کلیه کارگران شرکتواحد باید هر ساله دو ماه مبنای حقوق را به عنوان عیدی پایان سال دریافت نمایند و هیچ شخص حقیقی و یا حقوقی اجازه ورود و مداخله در محتوای این پیمان نامه را ندارد و کارفرما هم موظف است به تمام بندهای این پیمان نامه عمل و مزایای کارگران را به استناد به این پیمان نامه تمام و کمال پرداخت نماید. اینعیدی هر ساله در اسفندماه و نزدیک به اواسط ماه به کارکنان پرداخت میشد ولی امسال با توجه به اینکه ۱۶ روز از اسفندماه میگذرد هنوز این عیدی کارکنان توسط مدیریت ناکارآمد پرداخت نگردیده است».
کارگران شهرداری یاسوج چهارشنبه ۱۶ اسفند، در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق دست از کار کشیدند و مقابل اداره کار تجمع کردند.
کارگران فروشگاههای زنجیرهای رفاه چهارشنبه ۱۶ اسفند، در اعتراض به عدم پرداخت حقوق، نپرداختن حق بیمه و پرداخت ناقص عیدی مقابل ساختمان مرکزی شرکت در تهران تجمع کردند.
بنا بر این گزارش، کارگران برای به تامین هزینههای جاری مانند پرداخت اجاره و سایر هزینهها به پول نقد احتیاج دارند اما کارفرما به جای پرداخت نقدی عیدی کارگران، ۸۰ درصد آن را در قالب بُن کالا پرداخته است.
کارگران بیکارشده زغالشویی کارخانه البرز مرکزی سوادکوه پنجشنبه ۱۷ اسفند به ادامه بلاتکلیفی شغلی اعتراض کردند. کارگران گفتند مراجعهی آنها به فرمانداری و استانداری و تجمع مقابل این دو نهاد نتیجهای دربر نداشته است. به نوشتهی ایلنا، واحد زغالشویی البرز مرکزی در نتیجهی شکایت مدیرعامل از پیمانکار تعطیل شده و کارگران که از پاییز حقوق نگرفتهاند و حق بیمهشان پرداخت نشده در آستانه سال نو بیکار شدهاند. کارگران میگویند قربانی توطئه مدیران شرکت زغالسنگ البرز مرکزی شدهاند. مدیران قصد اتمام قرارداد با پیمانکار را داشتهاند از این رو کارگران را ترغیب کردهاند از پیمانکار شکایت کنند. پیمانکار خلعید شده اما کارگران قادر به دریافت بیمه بیکاری نیستند زیرا حق بیمهی آنها پرداخت نشده است.
یکی از کارگران گفته است:
"
وقتی پیمانکار حق و حقوق ما را نمیداد، اعترض کردیم و مدیران شرکت البرز مرکزی روزی در نمازخانه ساختمان اداری شرکت به ما گفتند شما با ما همکاری کنید تا قرارداد فسخ شود و تا آمدن پیمانکار جدید شما را به بیمه بیکاری میفرستیم، درصورتی که بیمه پرداخت نمیشد و ما بیخبر بودیم و اکنون نیز بیمه بیکاری به ما تعلق نمیگیرد…. شرکت قصد برداشتن پیمانکار را داشت و کارگران را جلو انداخت تا کارش پیش برود، البته ما هم از پیمانکار راضی نبودیم، چون بیمه و سختی کار از شرکت دریافت نمیکردیم. شرکت البرز مرکزی تا تعیین پیمانکار جدید میتواند با نظارت یک نماینده از سوی شرکت، کار را دوباره راهاندازی کند و ما برای خود شرکت البرز کار کنیم تا لااقل شب عیدی مشکلات اقتصادی و دست تنگی ما را شرمنده خانواده نکند، اما کسی به داد ما نمیرسد و عوامل شرکت پاسخگو نیستند."
کارگران کارخانه کمباینسازی سهند تبریز به عدم دریافت شش ماه حقوق اعتراض کردند. کارگران از شهریور تاکنون حقوق نگرفتهاند و در تأمین مخارج روزانه خود ناتواناند.
کارگران گفتهاند سرمایهگذاری که چند سال پیش شرکت را در تملک گرفته به جای سرمایهگذاری در شرکت، به مرور تجهیزات و ماشینآلات کارخانه را فروخته است و با نپرداختن حقوق کارگران آنان را به سوی ترک شرکت و یافتن کار جدید سوق میدهد. تعداد کارگران کمباین سازی سهند از ۵۰۰ کارگر در اواخر دهه ۸۰ به حدود ۳۰ نفر کاهش یافته است.
کارگران شهرداری رودبار پنج ماه است حقوق نگرفتهاند. حق اضافهکاری و بیمه آنها نیز چهار ماه است پرداخت نشده است. کارگران علاوه بر عدم دریافت مزد پنج ماه اخیر، بخشی از حقوق سال ۱۴۰۰ را نیز دریافت نکردهاند و حق بیمهشان نیز از ۱۴۰۰ تاکنون به طور ناقص پرداخته شده است. تعدادی از کارگران با سابقه شهرداری به دلیل عدم پرداخت کامل حق بیمه توسط شهرداری، دو سال است نتوانستهاند بازنشسته شوند.
کارگران واحد تعمیرات راهآهن قم به تاخیر در پرداخت حقوق و عیدی و پاداش پایان سال اعتراض کردند.
ادامه اعتراض کارگران نگهبان پروژه قطار شهری اهواز به تعویق مطالبات و بلاتکلیفی شغلی
تجمع کارگران نگهبان پروژه ساخت قطار شهری اهواز که از پنجم اسفند آغاز شده بود تا ۱۳ اسفند ادامه یافت.
پروژه احداث مترو اهواز که سال ۱۳۸۵ آغاز شده است، سال ۹۷ در حالی در پی اختلاف میان شهرداری اهواز و شرکت کیسون پیمانکار پروژه مترو اهواز و در حالیکه تنها ۲۸ درصد پیشرفت داشت تعطیل شد و کارگران آن بیکار شدند. ۱۱۳ کارگر برای نگهبانی از پروژه باقی ماندند.
شهرداری از شرکت کیسون پیمانکار پروژه خلع ید کرد و زمزمه واگذاری ساخت مترو به قرارگاه خاتمالانبیا بالا گرفت.
۲۹ مهر ۱۴۰۲ معاون استانداری خوزستان اعلام کرد: «پروژه قطار شهری اهواز در مرحله بررسی نهایی پیمانکار مربوطه (قرارگاه خاتم الانبیاء) است که در صورت تأیید طی مدت یک تا ۲ ماه آینده قرارداد جدید آن منعقد خواهد شد.»
کارگران بخش نگهبانی بارها در اعتراض به تعویق پرداخت حقوق و بیمه و بلاتکلیفی دست به تجمع زدهاند اما دستمزد آنها همچنان با تاخیر پرداخت میشود. اعتراض کنونی آنها به عدم پرداخت حدود ۱۲ ماه دستمزد همراه با سنوات و ۱۴ ماه حق بیمه است. کارگران از پنجم اسفند بارها مقابل دفتر مدیریت شرکت کیسون، دفتر مدیرعامل قطار شهری اهواز، شهرداری و استانداری تجمع کردهاند.
کارگران شرکت فنی و مهندسی طرح و بازررسی ایستگاه پمپاژ آب چابهار یکشنبه ۱۳ اسفند در اعتراض به تعویق در پرداخت دستمزد و قطع نهار کارگران بومی دست از کار کشیدند. کارگران در توضیح اعتصاب گفتند: «نیروها در شرکت از دی ماه تاکنون حقوق دریافت نکردهاند و اخیرا به دستور مسئولین شرکت سهمیه نهار روز جمعه نیروهای بومی قطع شده و مسافت زیاد شرکت با محل زندگی نیروها زیاد است و خود شرکت خارج از شهر و در نزدیکی شهر رمین است و مشکلات زیادی در زندگی کارگران بهخاطر عدم پرداخت بموقع حقوق وجود دارد. با پاسخگو نبودن کارفرما و مسئولین شرکت نیروهای امروز اعتصاب و به این وضعیت اعتراض کردند.»
تجمع بازنشستگان در ۳۰ شهر
بازنشستگان صندوقهای مختلف بازنشستگی در هفتهی منتهی به ۱۸ اسفند نیز در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سهشنبه به خیابان آمدند و حدود ۳۰ تجمع در شهرهای مختلف برپا کردند. تجمع در برخی شهرها با راهپیمایی همراه بود. خواست مشترک بازنشستگان اجرای همسانسازی، بهبود وضعیت معیشت، امکانات درمانی مناسب و پایان دستاندازی دولت بر اندوختهی بازنشستگان در صندوقهای بازنشستگی است.
یکشنبه اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی ۱۳ اسفند در اهواز، کرمانشاه و شوش برگزار شد.
در این روز، بازنشستگان کارخانه ایرانپوبلین هم در اعتراض به عدم پرداخت سود سهام کارگرات توسط شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی مقابل شرکت در جاده تهران-رشت تجمع کردند.
دوشنبه اعتراضی بازنشستگان شرکت مخابرات، ۱۴ اسفند در مراکز ۱۶ استان از جمله تهران، کرمانشاه، اهواز، شیراز، اصفهان، تبریز و رشت برگزار شد.
سهشنبه اعتراضی بازنشستگان کشوری ۱۵ اسفند در شهرهای اهواز، کرمانشاه و یزد برگزار شد.
برخی شعارهای بازنشستگان
فقط کف خیابون بدست میاد حقمون
تاحق خود نگیریم از پا نمینشنیم
بازنشسته بپاخیز علیه ظلم و تبعیض
نه مجلس نه دولت نیستند به فکر مردم
پیام ما به دولت: خجالت، خجالت
دولت ورشکسته دشمن بازنشسته
دولت انتصابی دروغ میگه حسابی
ازخوزستان تا تهران ننگ بر مدیران
ما بازنشستگانیم خواهان حقمانیم
نه تهدید نه زندان نه اعدام نیست جلودار ما
فقر و فساد همینجاست آقازاده آمریکاست
صنعت نفت: ادامه اعتصاب و تجمع اعتراضی
کارگران ارکان ثالث مجتمع پارس جنوبی ۱۲ اسفند به روال شنبههای اعتراضی گذشته، در پالایشگاههای این مجتمع دست از کار کشیدند و با برپایی تجمع خواستار تحقق مطالبات خود شدند.
کارگران ارکان ثالث نفت دور جدید تجمع و اعتراض را با خواست تحقق مطالبات خود را در محیط کار و مقابل نهادهای اداری صنعت نفت و وزارت نفت در تهران سازمان دادهاند. خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) نوشته است در دو هفتهی پیش و پس از انتخابات کارگران معترض در محیط کار و خوابگاهها مورد تحقیر، تهدید و اعمال فشار قرار گرفتهاند.
برخی به جابجایی و حذف اضافهکاری شدهاند. کارگران به خوابگاههای بدتری منتقل شدهاند. یک راننده پالایشگاه سوم نیز به دلیل اعتراض به کمی حقوق اخراج شده است.
خواستهای کارگران ارکان ثالث پالایشگاههای مجتمع گاز پارس جنوبی
حذف شرکتهای پیمانکار نیروی کار
اصلاح و اجرای طرح طبقهبندی مشاغل
رفع تبعیض در پرداخت مزد و مزایا و استفاده از امکانات رفاهی
دو هفته استراحت در ازای دو هفته کار در بخش اداری و پشتیبانی مجتمع
ساماندهی وضعیت رانندگان استیجاری
بهبود وضعیت خوابگاهها
بهبود شرایط کار
پرداخت مطالبات معوقه، پرداخت به موقع دستمزد
کارگران پروژهای نیروگاه سیکل ترکیبی رودشور در استان مرکزی شنبه ۱۲ اسفند با خواست پرداخت مطالبات معوقه و حقبیمه دست از کار کشیدند و در محوطه نیروگاه تجمع کردند.
دوشنبه ۱۴ اسفند، کارگران پیمانی پتروشیمی هرمز در عسلویه با خواست پرداخت مطالبات معوقه دست از کار کشیدند و تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارگران پیمانکاری پتروشیمی چوار ایلام به عدم اجرای طبقهبندی مشاغل اعتراض کردند. صدها کارگر پیمانی پتروشیمی چوار حدود دو سال است در انتظار اجرای طبقهبندی مشاغل، افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار هستند.
کارگران پیمانی پتروشیمی ایلام چهارشنبه ۱۶ اسفند در اعتراض به تعویق پرداخت دو ماه حقوق دست از کار کشیدند و تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران به واسطهی شرکت پناهصنعت در پتروشیمی ایلام کار میکنند.
کارگران پیمانی پتروشیمی مارون پنج واقع در رامشیر، ۱۸ اسفند در اعتراض به عدم پرداخت چهار ماه حقوق و سه ماه حق بیمه از رفتن به سر کار امتناع کردند.
کارکنان رسمی صنعت نفت ۱۸ اسفند، در شرکت نفت فلاتقاره در جزیره لاوان تجمع کردند. این تجمع در چارچوب جمعههای اعتراضی کارکنان رسمی نفت بود که خواستار برداشتن سقف مالیاتی کارکنان مناطق عملیاتی نفت، و عدم ادغام صندوق بازنشستگی نفت در سایر صندوقها هستند.
**************
به نام «زحمتکشان» ایران؟
نقدی بر تشکل کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور
هیوا مهینپور
کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور چه نسبتی با مقاومت کارگران در ایران دارد و تناقضهای آن کدامند؟ هیوا مهینپور با یادآوری تلاش دولتهای غربی در پس جنبش ۸۸ مینویسد تاریخ انقضاء این گروه از تشکلهای متکی بر دولتهای غربی هم فرا میرسد.
بنیاد فردیش ابرت و کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آلمان به تازگی میزبان گروهی از فعالان مخالف جمهوری اسلامی بودند تا مقدمات تاسیس یک تشکل به نام «کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور» را فراهم کنند. چرا کارگران در ایران به این میزان «مهم» شدهاند و این تشکل قرار است چه کمکی به کارگران و در نگاهی کلانتر به مبارزه فرودستان علیه نظام حاکم بکند؟
یک.
واقعیت این است از دهه ۹۰ خورشیدی پس از اینکه جنبش سبز سرکوب شد و تلاش دولتهای خارجی برای تغییر نظام سیاسی به بن بست رسید، در داخل ایران این کارگران و به حاشیه راندهشدگان بودند که به موتور محرکه تغییر تبدیل شدند. عقبنشینی طبقه متوسط از مطالبه رایای که از آن دزدیده شده بود و تن دادن بخش غالب آن به هضم شدن در جریان اعتدال، موجب توجه رسانهها به مبارزه کارگرانی شد که زیر فشار سیاستهای اقتصادی خصوصیسازی صدایشان از هر زمان دیگر در دوره حکومت جمهوری اسلامی بلندتر شده بود.
روزهای درخشان کارگران نیشکر هفتتپه که سرانجام نهادهای تصمیمگیر را به خلع ید از مالکان این شرکت مجبور کردند، مقاومت کارگران شرکت ملی صنعتی فولاد ایران (فولاد اهواز)، هپکو اراک، کشت و صنعت دشت مغان، آذرآب، کارگران پروژهای نفت و گاز در کنار مبارزه سازمانیافته معلمان تصویری تازه از ایران را نمایان کرد که پیش از همه نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در پژوهشهایی سفارشی به آن رسیده بودند؛ شکاف طبقاتی در حال تبدیل شدن به تعارضی حل ناشدنی ست که میتواند به منازعهای آشتیناپذیر تبدیل شود.
از زمانی که تحلیلگران در نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به افزایش شورشهای کارگری هشدار دادند تا خیزش دی ۹۶ و به فاصله دو سال بعد آبان ۹۸ زمان زیادی طول نکشید. در این دو خیزش به صورت مشخص بافت غالب جمعیت معترضان را کارگران و نیروی کار تشکیل میداد؛ کارگران بیثباتکار و روزمزد، کارگران مشاغل «غیررسمی» و بیکارانی که فقر تحمیل شده زندگی را از آنها گرفته بود.
قیام ژینا در شهریور ۱۴۰۱ به عنوان نقطه پیوند خیزشهای پیش از خود، همانگونه که در ایران امید برای تغییر را پررنگتر کرد، گروههای مخالف حکومت در خارج از ایران و همینطور دولتهای غربی را نیز به تحرک و البته تجدیدنظر در باره نیروی دارای توان تغییر در ایران وا داشت؛ چنانکه نیلس اشمیت، سخنگوی سیاست خارجی حزب سوسیال دموکرات در پارلمان آلمان در «نشست همگرایی برای زندگی» گفت: «سرمایهگذاری و تقویت اصلاحطلبان تمام شده است».
پایان سرمایهگذاری بر روی «اصلاحطلبان» از زبان سخنگوی حزب حاکم در آلمان که در فاصله کمتر از شش ماه نهادهای وابسته به آن میزبان و محرک تشکیل دو گروه از مخالفان جمهوری اسلامی با نامهای «همگرایی برای زندگی» و «کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور» بودهاند، معنای روشن دارد؛ نیروی تغییر در ایران نه طبقه متوسط محافظهکار بلکه زحمتکشان و در بیانی کلانتر طبقه کارگر است که به رغم سرکوب گسترده دست از پیکار نمیکشد. بر اساس همین «تحلیل» بود که راستگراترین مخالفان جمهوری اسلامی مدافع الگوی شیلی در دوره پینوشه هم زبان به تمجید از کارگران و ضرورت حمایت از آنها باز کردند و فرزند شاه ساقط شده به دست مردم و دیگر همپیمانان جریانهای راست ضدمهاجر در ایالات متحده آمریکا و اروپا وعده کردند صندوق حمایت از مبارزه و اعتصاب کارگران را تشکیل بدهند.
دو.
«کنفدراسیون کار ایران - خارج از کشور» دومین گروه از مخالفان جمهوری اسلامی است که با «حمایت» مستقیم یا غیرمستقیم حزب سوسیال دموکرات آلمان شکل میگیرد. بنیاد فریدریش ابرت پیش از این در مهر ۱۴۰۲ میزبان گروه دیگری از مخالفان جمهوری اسلامی بود که تصمیم داشتند ائتلافی از آنچه که «نیروهای مترقی» خوانده بودند، شکل بدهند تا بتوانند هماورد اپوزیسیون راست و ارتجاعی جمهوری اسلامی شوند. از زمان اعلام موجودیت این مجموعه تا کنون خبر تازهای از فعالیت آنها منتشر نشده است. بخشی از این سکوت را میتوان پیامد وضعیت کنونی فلسطین دانست که دولت آلمان به عنوان یکی از حامیان نسلکشی اسرائیل در فلسطین را درگیر کرده و دیگری هم فروکش کردن جنبش در ایران که سبب تغییر مسیر دولتهای غربی در برخورد با وضعیت ایران شده است.
در وضعیتی اینچنینی اما گروهی از فعالان کارگری که به گفته فواد کیخسروی، رئیس هیئت مدیره «کنفدراسیون کار ایران ــ خارج از کشور» به تازگی از ایران خارج شدهاند به میزبانی بنیاد فریدریش ابرت و کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آلمان در برلین سازمانی تازه را بنیان نهادهاند تا بر اساس آنچه که در اساسنامه گفتهاند کارگران و فعالان کارگری داخل ایران را «آموزش بدهند» و «توانمند کنند» و هم در خارج از کشور از حقوق پناهجویان و کارگران ایرانی دفاع کنند و با نهادهای بینالمللی برای اخراج نمایندگان جمهوری اسلامی از نهادها/ سازمانهای بینالمللی مربوط به کارگران رایزنی کنند. در فاصله کوتاهی از زمان اعلام موجودیت این تشکل تازه تاسیس، نقدهایی چه از سوی فعالان کارگری در داخل و چه در خارج بر آن وارد شده است. موسسان و حامیان این تشکل اما منتقدان را به «رقابت» متهم میکنند. واقعا اینچنین است؟
کنفدراسیون کار ایران؛ اهدف، روش و چالشها
۸ اسفند ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
بگذارید برای اینکه تصویری بهتر از این تشکل داشته باشیم به گفتوگوی رئیس هیئت مدیره کنفدراسیون کار بازگردیم. در حالی که در بند ۲ ماده دوم فصل دوم اساسنامه این تشکل «گسترش ارتباط و همکاری با تشکلهای مستقل نیروی کار داخل کشور در بخش های مختلف» به عنوان یکی از سبکهای کار عنوان شده است، کیخسروی میگوید او و همراهانش تصمیمی برای ارتباط با فعالان کارگری در داخل ایران ندارد و به دنبال تاسیس شعبه در ایران نیستند. ماده یک این فصل اساسنامه هم «تلاش برای توانمندسازی فعالین و حمایت از تشکلهای مستقل صنفی و کارگری در ایران»، «تلاش برای تحقق معاهدههای جهانی در دفاع از حقوق نیروی کار ایران از جمله آزادی تشکلهای مستقل، منع هرگونه تبعیض در استخدام و محیط کار، حق مذاکره دسته جمعی و محو کامل کار کودک» را از اهداف این تشکل برشمرده است.
پرسشی که کنفدراسیون کار در تناقضهای متعددش به آن پاسخ نمیدهد این است؛ در چه مقام و جایگاهی قصد دارند فعالان کارگری را «آموزش» بدهند و «توانمند» کنند؟ منظورشان از توانمندسازی و آموزش چیست؟ آیا خود را در موقعیت نیروی برتر جنبش کارگری میبینند که به واسطه زیست در خارج از مرزهای ایران دانش و شناخت بیشتری از مبارزه کارگری و طبقاتی دارند؟
و سپس اینکه برای آنچه که «آموزش» و «توانمندسازی» فعالین کارگری عنوان کردهاند چه برنامهای دارند؟ آیا به دنبال استفاده از تجربیات «سازمانهای غیردولتی» مروج «لیبرال دموکراسی غربی» که کارنامهشان در سرکوب یا انحراف مبارزههای کارگری در سالیان اخیر آنقدر نمایان و ننگین است که نیازی به بازگو کردن ندارد، هستند یا مبارزه کارگری تجربه نکرده در خارج از ایران؟
کنفدراسیون کار که تا همینجا نیز حداقل سه تن از اعضای هیئت موسس آن جدا شدهاند، اساسا چه نسبتی با کارگران و مبارزه کارگری در ایران دارد به غیر از اینکه دو تن از اعضای آن سابقه فعالیت در تشکلهای کارگری را دارند و بر اساس چه تحلیلی به این نتیجه رسیدهاند که از بیرون از مرزهای ایران میتوانند کارگرانی را که پا بر زمین سفت دارند و تحلیلی دقیق و عینیتر از وضعیت، «توانمند» کنند؟
و در نهایت به لحاظ شکلی چگونه میتوان بدون اتحادیههای کارگری و فدراسیونها تنها با حضور چند فعال کارگری منفرد که از ایران هم خارج شدهاند، یک کنفدراسیون را بنیان گذاشت و بر اساس قوانین آلمان، «مدافع کارگران» در ایران شد؟
سه.
ایران در آستانه تغییر است، در فاصله آبان ۹۸ تا شهریور ۱۴۰۱ به نظر میرسد به وضعیت «برگشتناپذیری» رسیده است که امکان هرگونه تغییری را در آینده محتمل میکند. دستگاه امنیتی و نهادهای «آیندهنگری» نظام حاکم نیز این را دریافتهاند و بر اساس همین رویکرد به دنبال ایجاد مسیری امن برای «تغییر» هستند. در بیرون از حاکمیت هم گروههای مختلف تلاش دارند یا مبارزه و مقاومت مردمان ایران را به نام خود مصادره کنند یا خود را «صدای خیابان» و دارای پیوندی نظاممند با «کنشگران میدانی» و «نیروی تغییر» جا بزنند. همین گروهها همانند روزهای پس از خرداد ۱۳۸۸ تلاش کردهاند و میکنند به دولتهای غربی چنین نشان دهند که راه «ارتباط» و «اثرگذاری» بر نیروی تغییر میدانی از مسیر آنها میگذرد و «پروژه تغییر» بدون حضور آنها ناممکن خواهد بود.
جریانهای راست اپوزیسیون ــ از راست میانه تا راست پادشاهخواهیِ جنگطلب و یا متصل به راستگراترین نیروهای سیاسی غربی در همه سالهای گذشته این راه را رفتهاند؛ از دیدار با نمایندگان مجلس، سیاستمداران بدنام جنگطلب و فاشیست تا توسل به «سازمانهای غیردولتی» ــ البته به ظاهر - و التماس برای حمله نظامی یا زدن سر اژدها در تهران. آنها که پس از خرداد ۸۸ خود را «صدای طبقه متوسط» جا زده بودند، پس از خیزشهای شش سال اخیر به ناگهان تغییر جبهه دادهاند، مدافع حقوق «زحمتکشان» شدهاند و حالا مدعی اینکه صدای به حاشیهراندهشدگان هستند.
اگر تا پیش از قیام ژینا این تنها راستگرایان بودند که از «بارگاه» دولتهای غربی التماس کمک داشتند، حالا آفت توسل جستن به غرب و درخواست مداخله دولتهای استعمارگر برای تغییر به بخشی از نیروی «چپ» نیز سرایت کرده است. مشارکت فعال برخی گروهها/ سازمانها و فعالان منفرد «چپ» در تجمع استراسبورگ با خواست تشدید تحریم علیه ایران از اتحادیه اروپا و حالا کنفدراسیون کار با حمایت حزبی که در آلمان و اروپا مروج سیاستهای نئولیبرال و فقیرسازی است تنها دو نمونه از «آفت راستروی» بخشی از نیرویی است که حداقل خود را چپ جلوه میدهد و مدعی مبارزه علیه نابرابری است.
چهار.
حدود یکسال قبل در بحبوحه قیام ژینا «منشور مطالبات حداقلی» با امضاء چند تشکل کارگری و صنفی مستقل منتشر شد. امضاء کنندگان گفته بودند که منشور گام نخست برای سازماندهی طبقاتی است. به فاصله کوتاهی پس از انتشار عمومی منشور مشخص شد برخی جریانهای کارگری متن را تغییر دادهاند، حتی محتوای دستکاری شده را به اطلاع دیگران نرساندهاند و در مقام «برادر بزرگتر» تصمیم گرفتهاند برخی تشکلها را از فرایند گفتوگو در باره متن منشور بیرون بگذارند.
ما چه میخواهیم؛ منشور مطالبات ۲۰ تشکل و نهاد مستقل صنفی و مدنی
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
اینجا کلیک کنید.
آن منشور طی یک سال به فراموشی سپرده شد؛ آنهم در وضعیتی که جبههبندی مبارزه طبقاتی آشکارتر و نزاع طبقاتی بر سر حداقلها فزونی گرفت، بسیاری از اعضای تشکلهای صنفی و کارگری به دلیل مقاومت در برابر سیاستهای نسخهبرداری شده از الگوهای جهانی نولیبرالیزاسیون و سرکوب حکومت به زندان محکوم و یا از کار اخراج شدند. با این حال فراموش نکردند مرز خود را با جبهه راستِ اپوزیسیون مشخص کنند و با صدای رسا بگویند کنار ستمدیدگان و جنبشهای مردمی ایستادهاند و چشم به همبستگی آنها دارند و نه دولتهای غربی.
در وضعیتی اینچنینی تلاش گروهی از فعالان کارگری در بیرون از مرزهای ایران برای تبدیل شدن به مسیر «سرمایهگذاری» دولتهای غربی که ماهیت آنها را استعمارگریشان در آفریقا و آمریکای لاتین و استانداردهای دوگانهشان در واکنش به جنایتهای جنگی و اشغالگری حتی پیش از هفت اکتبر نیز عیان کرده بود، معنای جز این ندارد که آنها به راستروی افتادهاند و تنها میخواهند از «تقسیم غنايم» در فردای احتمالی پس از جمهوری اسلامی بینصیب نمانند.
شایستهترین پاسخ به این تشکل نوپا را گروهی از تشکلهای کارگری مستقل در داخل ایران دادند:
"آنچه در این میان مورد نظر آنها و حامیانشان نیست این است که نه نمایندگان منصوب رژیم و نه این نمایندگان خودساخته، هیچ یک ربطی به تودهی کارگران ایران و به طور کلی به طبقه کارگر ندارند. کنفدراسیونسازان، تلاش نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری را برای حضور در نهادهای کارگری بین المللی که به دفعات مختلف در کشورهای گوناگون و با حمایت های سندیکاها و کلکتیوهای کارگری پیشرو اروپا مطرح شده است، را نادیده میگیرند و برای خود نقشی قائل می شوند که نه صلاحیت آن را دارند و نه از سوی کارگران چنین وظیفهای به آنان محول شده است. اینگونه رفتارها و شیوه های غلط را چه چیزی جز خود محوری و بر فراز سر کارگران تصمیم گرفتن میتوان نام نهاد. این موضوع از جوانب مختلف توسط افراد و تشکلها و سازمان های سیاسی کارگری نقد شده و به درستی افشا گردیده است و پس از این نیز افشا خواهند شد. هر برخورد غیر شفاف و دو پهلو در این رابطه به نوعی سرپوش نهادن بر واقعیات و دفاع از این جریان انحرافی است."
پنج.
عمر تشکلهای بنیاننهاده شده بر دولتهای غربی طولانی نبوده است. از آن همه نهاد و جلسه متعدد گروههای مختلف و نشستن چهرههای متضاد بر دور یک میز به دعوت سازمانهای به ظاهر غیردولتی خارجی در سالهای پس از ۸۸ هیچ اثری نمانده است. برخی افراد آن جلسات به آغوش نظام بازگشتهاند و برخی نیز گذشته خود را انکار میکنند. «غرب دموکراتیک» هم سرمایهگذاری برای تغییر در هیئت حاکمه از مسیر «طبقه متوسط» جنبش سبز را متوقف کرد و کوشید تا با حکومت به یک معامله سودمند برای هر دو طرف برسد. همین سرنوشت در انتظار تشکلهای مشابه در دوره اخیر است؛ عمر آنها تا خیزش و جنبش بعدی است. در این فاصله ممکن است «تحولات» منطقهای و جهانی مسیر «سرمایهگذاری» دولتهای غربی را تغییر دهد و تشکلهایی چون کنفدراسیون کار - خارج از ایران را هم در سبد «تاریخ انقضاء گذشته» بگذارند. در آن سو اما سازمانهای برآمده از متن مبارزه کارگران و به حاشیهراندهشدگان جستجوگر همسرنوشتهایشان در سراسر جهان مستحکمتر خواهند شد و البته صفبندیها روشنتر. آنچه که تا کنون روشن شده است این است؛ هیچ نیروی سیاسی، حتی به میانجی اینکه روزگاری فعال کارگری بوده، نمیتواند مبارزه و مقاومت کارگران را مصادره کند و بر کرسی نمایندگی آنها بنشیند؛ آنها رساترین صدای مقاومت در برابر پیشروی سرمایهداری هار در ایران هستند. نمیتوان با حمایت دولتهای مروج سرمایهداری مدعی حمایت از آنها شد.
**************
ایران، یکی از ناامنترین کشورها برای کارگران؛
مرگ و زخمی شدن دستکم ۱۰ کارگر در سه روز گذشته
طی سه روز گذشته، دستکم ده کارگر که تعدادی از آنها کارگران فصلی یا روزمزد بودند در چهار حادثه جداگانه شغلی جان خود را از دست داده یا زخمی شدند.
مرگ کارگران در ایران در سایه فقدان ایمنی کار کماکان ادامه دارد.
طی سه روز اخیر دستکم ۱۰ کارگر در چهار حادثه جداگانه شغلی در شهرهای تهران، بندرعباس، اردستان و اراک جان خود را از دست داده یا زخمی شدند.
بنا بر گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، در حادثه اول که روز چهارشنبه ۱۶ اسفند در یک ساختمان نیمه کار و در حال ساخت در خیابان میرداماد تهران رخ داد، چهار کارگر بر اثر تخریب ناگهانی سقف طبقه فوقانی ساختمان دچار مصدومیت شدند.
ایلنا به نقل از جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی نوشته است که این اتفاق به دنبال رعایت نشدن نکات ایمنی رخ داده و سقف طبقه ششم بر روی چهار کارگری که در طبقه پنجم مشغول کار بودند، فرو ریخت و کارگران مصدوم به بیمارستان اعزام شدند.
آماری از تعداد کارگران ساختمانی در ایران وجود ندارد. ولی حوادث کار در بخش ساختمان بسیار بالاست.
همچنین کارگران ساختمانی کارشان فصلی است و در فصل زمستان بطور معمول بیکارند. بخش قابل توجهی از کارگران ساختمانی فاقد بیمه هستند و تنها منبع درآمد آنها یارانه و کمک معیشتی است و در نتیجه برای تامین مایحتاج روزانه خود با مشکل روبرو هستند.
خبرگزاری ایلنا نوشته است که در حادثه دوم که روز پنجشنبه ۱۷ اسفند رخ داده است، چهار کارگر بر اثر آتشسوزی کوره طرح توسعه فاز ۳ شرکت پالایش نفت آفتاب بندرعباس دچار حادثه سوختگی شدند که در نتیجه یکی از کارگران در محل جان خود را از دست داده است.
به گفته مهرداد حسن زاده، مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان، حدود ساعت ۱۱ صبح پنجشنبه کوره طرح توسعه فاز ۳ شرکت پالایش نفت آفتاب بندرعباس که یک شرکت خصوصی است دچار آتشسوزی شد که در نتیجه آن یک نفر در محل جان خود را از دست داد وسه نفر هم دچار سوختگی شدند که به یکی از مراکز درمانی بندرعباس اعزام شدند.
در این گزارش اشارهای به هویت این کارگران نشده است.
به نوشته ایلنا، در حادثهای دیگر که در همان روز رخ داد یک کارگر حدودا ۴۳ ساله که سوار بر موتور در محوطه داخلی کارخانه دنیای فلزاردستان درحال حرکت بود با یک تریلی حامل بار لوله برخود کرد وبر اثر شدت جراحات وارده جان باخت.
ایلنا اشارهای به هویت این کارگر نکرده است.
صنعتِ کارگرکُش: مرگ ۲۰ کارگر صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در هفت ماه
اینجا کلیک کنید.
در یکی دیگر از حوادث کارگری که شب جمعه ۱۸ اسفند اتفاق افتاد، یک کارگر مقنی که شبانه در حال حفر چاه در حوالی شهر مهاجران اراک بود، بر اثر سقوط از ارتفاع چاه جان خود را از دست داد.
ایمنی کار در ایران در سطح بسیار پایینی قرار دارد و کارگران همواره در معرض خطر مرگ و مصدومیت قرار دارند. همچنین حوادث کار در ایران روزانه جان تعدادی از کارگران را میگیرد و به مصدومیت دهها کارگر منجر میشود.
ایران از ناامنترین کشورها برای کارگران است. بنا بر آمار رسمی هر سال حدود دو هزار کارگر جان خود را از دست میدهند و تعداد بیشتری مصدوم، از کار افتاده و خانهنشین میشوند. کارگران ساختمانی آسیبپذیرترین کارگران در برابر حوادث کار هستند و بسیاری از آنان از بیمه تامین اجتماعی محروماند.
بنا بر اعلام سازمان پزشکی قانونی در نیمه نخست سال ۱۴۰۲ دستکم ۱۰۷۷ کارگر جانشان را بر اثر حوادث کاری از دست دادند که نسبت به مدت مشابه یک سال قبلتر ۱۵٬۷ درصد بیشتر است.
کوتاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و صنعت، معدن و تجارت به عنوان دو نهاد متولی نظارت بر محیطهای کارگری در ایفای نقش خود، و نادیده گرفتن تخلف کارفرمایان در اصول ایمنی کار از سوی ناظران دولتی محیط کار را برای کارگران به قتلگاه تبدیل کرده است.
**************
قیام علیه اعدام: چگونه میتوان ماشین اعدام را متوقف کرد؟
گفتوگو با شیوا عاملیراد
به بهانه انتشار دو بیانه از سوی تشکلهای صنفی و کارگری و گروهی از فمینیستها درباره لغو اعدام با شیوا عاملیراد، فعال صنفی معلمان و فمینیست گفتوگو کردهایم. او میگوید تفکیک اعدام به سیاسی و غیرسیاسی آسیبزا است و به نفع حاکمیت و قربانیان اعدام فرودستان و به حاشیهراندهشدگانند.
گروه کارگری
به بهانه انتشار دو بیانه از سوی تشکلهای صنفی و کارگری و گروهی از فمینیستها درباره لغو اعدام با شیوا عاملیراد، فعال صنفی معلمان و فمینیست گفتوگو کردهایم. او میگوید تفکیک اعدام به سیاسی و غیرسیاسی آسیبزا است و به نفع حاکمیت و قربانیان اعدام فرودستان و به حاشیهراندهشدگانند.
صبح نهمین روز بهمن ۱۴۰۲ جمهوری اسلامی پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذر بار را اعدام کرد. یک هفته قبل، دوم بهمن، هم محمد قبادلو و فرهاد سلیمی را به دار آویخت. تنها از آغاز بهمن، یعنی طی ۹ روز ۱۸ زندانی در شهرهای مختلف ایران با حکم اعدام به دست دولت به قتل رسیدند. قوه قضاییه جمهوری اسلامی در مقام ماشین صدور حکم در سال ۲۰۲۳ میلادی جان دستکم ۷۲۲ تن را با مجازات اعدام گرفت؛ رقمی که در مقایسه با یکسال پیشتر نشان میدهد پس از فروکش کردن اعتراضهای سراسری به قتل ژینا امینی، ماشین اعدام شتابناکتر و بیرحمانهتر پیش رفته است.
افزایش اعدام زندانیان موجی از واکنشها را در داخل و خارج ایران برانگیخته است. تشکلهای صنفی و کارگری، جمعی از فمینیستها، چند گروه و تشکل خارج از ایران و شماری از روشنفکران، فعالان سیاسی و همچنین کانون نویسندگان در بیانیههای جداگانه خواستار توقف فوری اعدام و الغای اعدام به صورت کلی شدهاند.
از شیوا عاملیراد، عضو انجمن صنفی معلمان مریوان در باره دو بیانیه تشکلهای صنفی و کارگری و فمینیستها در مخالفت با اعدام پرسیدهایم. او معتقد است برای متوقف کردن قتل حکومتی شهروندان به یک جنبش سراسری و مداوم علیه اعدام نیاز داریم.
این گفتوگو پیش از اعدام چهار زندانی کرد و یک روز بعد از اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی انجام شد. بشنوید:
اینجا کلیک کنید.
سوال: در این مدت شاهد دو بیانیه از سوی تشکلها و جمعی از فمینسیتها بودیم. فکر میکنید که این بیانیهها چقدر میتواند در متوقف کردن اعدام که در همه این ۴۵ سال گذشته جریان داشته و به نظر میرسد در سال ۲۰۲۳/ ۱۴۰۳ پرشتابتر و بیشتر شده است؟
شیوا عاملیراد: ابتدا بگذارید بگویم که امروز ما چقدر متاثر هستیم از اعدام فرهاد سلیمی و محمد قبادلو. این ماهها و این روزها را دههها است تجربه میکنیم. برای امروز نیست. متاثر شدیم، واکنش نشان دادیم و باز تکرار و تکرار و واقعا باید به فکر چارهای باشیم که مانع این تکرارها بشویم. تاسف و غممان را فراموش نکنیم تا مورد بعدی.
اما در مورد بیانیهها؛ بیانیه تشکلهای صنفی و کارگری اگر اشتباه نکنم به امضاء ۳۶ تشکل رسیده بود. در واقع تشکلهای صنفی و کارگری بر اساس ساختار و کارکرد و شکلگیری و ماهیت فعالیتهایشان بیشتر میشود گفت در معنای اقتصادی حقوقمحور و مطالبهگرند. تمرکزشان بر مطالبات اقتصادی است که کاملا طبیعی است و بخشی از سازوکار هر تشکل کارگری و صنفی. البته این به این معنا نیست که مطالبات به حق دیگری که همیشه مطرح کردند را نادیده بگیریم.
ما الان در شرایطی هستیم که اگر امکان فعالیت های آزاد در هیچ حوزهای نیست، پس لازم و ضروری بود تشکلهایی که در داخل ایران هستند وارد مساله اعدام بشوند. چون ما امکان هیچ فعالیت تحزبیافته را الان در ایران نداریم. در نتیجه خیلی ضروری است بخشی از فعالیتهای سیاسی از طریق تشکلهایی که میشود گفت یک حداقلهایی از فضای حقوقی را دارند، پیگیری شود.
تشکلها نباید فقط متمرکز بر یک فهم ارتدکس از ساز و کار سلطه باشند که آن فهم همه چیز را فقط با اقتصاد و اقتصاد سیاسی تبین میکند. مثالا وقتی تشکل صنفی میآید در باره اعدام و حجاب بیانیه میدهد یعنی به این ضرورت پی برده که ما در جامعهای زندگی میکنیم که سازوکارهای سلطه فقط اقتصادی نیستند، سازوکارهای حقوقی، قضایی، سیاسی هستند. البته اینها الزاما در نهایت پیوست اقتصاد میشوند، منتها ماهیت جداگانه خودشان را هم دارند. در نتیجه تشکلهای صنفی باید لایههای مختلف ستم را ببینند. باید تمرکز کنند بر این لایههای مختلف. مسائل و مطالبات صنفی خود را ببینند اما مسائلی که جامعه با آن درگیر است را هم در نظر بگیرند؛ مثلا همین آمار اعدامها.
در بیانیه تشکلها به آمار ۸۰۰ اعدام در سال ۱۴۰۲ اشاره شده است و یک افزایش ۳۰ درصدی را نسبت به سال گذشته دارد و ایران بالاترین نرخ اعدام نسبت به جمعیت را دارد. اگر همین آمار ۸۰۰ مورد را در نظر بگیریم حداقل برای هر یک از آنها ۵۰ نفر درگیر میشوند؛ از خانوادههای درجه یک و دو. اگر ما این عددها را در نظر بگیریم خیلی عدد چشمگیری میشود و بخش بزرگی از جامعه درگیر اعدام است. هیچ پلتفرم مشترکی که پتانسیل این جمعیت بزرگ را کنار هم جمع کند، نیست. پس تشکلها نباید و نمیتوانند چشمشان را بر این واقعیت تلخ ببندند.
توجه به مساله اعدام باید همزمان در بطن خودش توجه داشته باشد که بیشتر اعدامها از طبقه فقیر جامعه و ملتهای بهحاشیهرانده شده هستند و ما باید نه مطلق به اعدم بگوییم.
در بیانیه تشکلها، روند کلی پیگیری اعدامها و واکنشهای عمومی، در جاهایی کم و جاهایی زیاد یک تمایلهایی بر لایههای مختلف ستم دارد. اما ما بیانیه فمینیستها خیلی به درستی و دقیق ــ آنچه که در متن آمده بود را بخوانم گفته بود: گذر نمیکنیم از این حقیقت اکثر آنهایی که با اجرای حکم اعدام مواجههاند به طبقات فرودست، به ملیتهای تحت ستم، جمعیت مهاجران و کودک همسرانی تعلق دارند که نه به وکیل دسترسی پیدا میکنند و نه بدیهیترین حقوقی که یک متهم در روند دادرسی طی میکند. این جمله خیلی دقیق است و به درستی اشاره کرده است. ما در جنبش ژن، ژیان، ئازادی دیدیم جنبههایی که فمینیستها میدیدند تشکلهای کارگری و صنفی خیلی بر آن تاکید نداشتند و حتی میتوان گفت گاهی بی توجه هستند به آنها. اما این جنبش باید این تغییرات را ایجاد میکرد و نگاه را انقدر عمق داده باشد که اگر رویکرد تقاطعی نداشته باشیم دیگر نمیتوانیم به مبارزه در هیچ مسیری امیدوار باشیم.
اگر برگردم به موضع تشکلها که البته فقط موضع تشکلها نیست بلکه دیدگاه غالب جامعه است و خیلی آسیبزا، تفکیک اعدامها است. خیلی مهم است وقتی ما از اعدام حرف میزنیم به کل اعدام برگردیم؛ اعدام یک قانون غیرانسانی، قتل حکومتی و قتل عمد است، دیگر تفکیک اعدام به سیاسی و غیرسیاسی، مذهبی یا [مرتبط با جرایم] مواد مخدر است، ما را از اصل مساله و غیرانسانی بودن اعدام منحرف میکند.
در بیانیه تشکلها به درستی گفته شده بود که جمهوری اسلامی مجازات اعدام را برای سرکوب معترضین به کار میبرد، ما هر چه جلوتر میآیم سرعت این روند بیشتر و نگرانکننده میشود. ما دیدهایم در ده سال گذشته حداقل حاکمیت بعد از هر دوره اعتراضات هم معترضین و هم زندانیانی که از قبل در زندان بودند اعدامشان سرعت گرفته است.چرا در اوج اعتراضات حاکمیت نمیتواند این کار را بکند اما به محض اینکه اعتراضات میخوابد شروع میکند به اذان_اعدام، اذان_اعدام. در باره حاکمیت مشخص است که سرکوبگر است. اما در باره بدنه جامعه، فکر میکنم کسی نمیتواند بگوید من موافق هستم با این اعدام سیاسی و تقریبا کل بدنه جامعه، مگر بخشی از نیروی بدنه دستگاه سرکوب باشند، مخالف است. شاید عده محدودی باشند که توجیهات غیراخلاقی برای اعدام بیاورند، که آنها هم نمیتوانند در فضای عمومی در این باره صحبت کنند. در نتیجه میتوان گفت کل جامعه با اعدامی که سیاسی خوانده میشود مخالفند.
اما نمیشود با اعدام مخالف بود بدون اینکه قائل به این باشیم که اعدام سازوکار طبقاتی، ملی، مذهبی دارد و در کل یک ساز و کار آپارتایدی است. وقتی میدانیم و تکرار میکنیم اعدام وحشیانهترین قانون در سیستم قضایی کشور است، مستقیم به زندگی هزاران انسان ربط دارد، انسانهایی که همه موافق هستیم که محصول ستمهای چند لایه هستند.
اگر نگاهی به آمار اعدامها داشته باشیم که غیرسیاسی خوانده میشوند، من خودم با این واژه مشکل دارم، اینها کجا هستند؟ بیشترین اعدام در بلوچستان و کردستان است، در زندان کرج است. چه کسانی در زندان کرج اعدام میشوند؟ آیا طبقه متوسطی است که زندگی مرفهای داشته است؟ قطعا نه. همانهایی که در زندان کرج اعدام میشوند از طبقه محروم و ویران جامعهاند که به دلایل مختلف، از جمله جنگ ایران و عراق تا سدسازی، بیکاری و خشکسالی و خیلی موارد دیگر زندگیشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند بروند جایی زندگی کنند که بتوانند پائینترین شغلها و کمترین درآمدها را داشته باشند. آنها در فضایی هستند که سیستماتیک خشونت را بازتولید میکند.
آن فردی که در بلوچستان است منابع جغرافیایش به درازی یک قرن است غارت میشود، او فقیر نبوده، فقیر شده است. کمترین کنترلی بر منابع اکولوژیکی جغرافیایش ندارند، کوچکترین سهمی حتی در تعیین بخشدار و فرماندار ندارد چه برسد به اینکه بخواهد با اراده خودش تعیین کند منابعاش کجا و چگونه مصرف شود و یا کارخانهای داشته باشد. هیچ کنترلی ندارند و در تمام موارد در سطوح بالای امنیتی برای آنها تصمیم گرفته میشود. چه کسی از این تصمیمات و منابع منتفع میشود؟ همان سطوح امنیتی و مرکز کشور. این جغرافیاها کجاست؟ بلوچستان، اهواز، ایلام، کردستان، لرستان است. به طور کلی نوار مرزی غربی جغرافیایی است که از توسعه محروم شده و درستتر این که گفته شود توسعهنیافتگی در آنجا شکل گرفته است. اینکه وضعیت بلوچستان آنطور است و اصفهان شکل دیگری، به صورت طبیعی به این شکل نبوده بلکه به دلیل سازوکار قدرت در ۱۰۰ سال گذشته این تفاوت ایجاد شده. نتیجه این که بلوچستان جغرافیای خشنتری دارد و مردم انجا بیشتر اعدام میشوند به جرمهای مختلف، به دلیل فقر و مشکلات؛ فقری که تولید شده و فقر در دل خودش جرم تولید میکند، فضای زندگی را جرمزده میکند. اینها مسائل سیاسی هستند و هیچ مساله شخصی وجود ندارد. همه اینها سیاسی هستند. در نتیجه توجه به مساله اعدام باید همزمان در بطن خودش توجه داشته باشد که بیشتر اعدامها از طبقه فقیر جامعه و ملتهای به حاشیه رانده شده هستند و ما باید نه مطلق به اعدم بگوییم و این نه مطلق یک مبارزه کاملا سیاسی و در ارتباط با بستر زندگی که در این شرایط برایشان ایجاد شده، است. پس زندانیان را سیاسی و غیرسیاسی نکنیم. سیاسی و غیرسیاسی مسالهای است که جمهوری اسلامی ایجاد کرده و از آن نفع میبرد. جمهوری اسلامی در تمام ایران یک دیکتاتور به تمام معنا است اما در بخشهایی از ایران یک دیکتاتور فاشیست است و ما نباید این را نادیده بگیریم و تن بدهیم به وضعیتی که سیستم برای ما درست کرده است.
اینها را گفتم که یک پیوندی بدهم به بیانیه فمینیستها که از روی بیانیه بخوانم: نگاهی به آمار وحشتناک اعدام در بلوچستان، کردستان، خوزستان و دیگر جغرافیاهای به حاشیهرانده شدهای چون استان البرز و یا نگاهی به خاستگاه قربانیان این حکم در سالهای اخیر نشان میدهد که سیستم قضایی چگونه بی هزینه جان کسانی را نشانه میرود که از یک سو امکان هرگونه مقاومت در برابر خشونت قضایی، از جمله دسترسی به وکیل و اطلاعات حقوقی از آنها سلب گشته و از سوی دیگر فاقد سرمایههای اجتماعی و رسانهای طبقه فرادست هستند و پیشاپیش تحت خشونتهای ساختاری چندلایه بودهاند؛ آنها که حتی نامشان را نمیدانیم. در مطالبه لغو حکم اعدام تفاوتی میان زندانیان جرایم عمومی و زندانیان سیاسی قائل نیستیم و یکصدا میگوییم اعدام هرگز و برای هیچکس.
وقتی ما از اعدام حرف میزنیم به کل اعدام برگردیم؛ اعدام یک قانون غیرانسانی، قتل حکومتی و قتل عمد است، دیگر تفکیک اعدام به سیاسی و غیرسیاسی، مذهبی یا [مرتبط با جرایم] مواد مخدر ما را از اصل مساله و غیرانسانی بودن اعدام منحرف میکند.
ما این را در بیانیههایمان میگوییم اما برگردیم به واقعیت؛ کجا این مساله به واقعیت پیوسته؟ ما در یک سال گذشته روزانه به صورت میانگین دو اعدام در ایران انجام شده است. کجا در تمام این روزها مانند امروز یا روزهایی که افرادی که جانشان را از دست دادند متاثر شدیم؟ کجا مردم آمدند به تمام اعدامها واکنش نشان دادند؟ کجا همین تشکلها و همین فمینیستها که بیانیهشان خیلی بهجا است، علیه اعدام بیانیه دادند یا رفتند کنار خانوادههایی که خواستند رضایت بگیرند ایستادند.
تشکلها این همه اعتراضهای کارگری، صنفی معلمان و بازنشستگان را در سطح کشوری داریم، بازنشستگان هر سهشنبه اعتراض دارند و اعتراضات کارگران هم تقریبا روزانه است، در کجای این اعتراضات نه به اعدام به عنوان یک مطالبه اصلی تکرار شده است؟ آیا ما باید منتظر بشویم اعدامی که سیاسی خوانده میشود اجرا شود و بعد بیایم چند روز واکنش نشان بدهیم؟ این فقط به مردم داخل ایران بازنمیگردد، به دیاسپورای ایرانی هم بازمیگردد. یک کارزا نه به اعدام راه افتاده است، خیلی عالی عمل کرد، در بیشتر شهرهای اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا و حتی بغداد تجمعهایی داشتند، اما آیا این دیاسپورا نه مطلق به اعدام داشتند؟ چرا قبلا این اقدام را نداشته و چرا همیشه ما مقطعی و پروژهای کار میکنیم. ما این را [اقدام همیشگی برای لغو اعدام] نداشتهایم. در اعدامهایی که سیاسی خوانده میشود واکنشهای بهجا و ضروری شکل میگیرد اما این واکنشها فقط در مقابل این اعدامها و کوتاه مدت است.
چند بار در صحبتهایتان اشاره کردید به اینکه یک اعتراض عمومی به اعدام در ایران طی این سالها شکل نگرفته است. از اول انقلاب، دهه ۶۰ و همینطور هر چه که جلوتر آمدهایم در آن جامعه اعدام به عنوان یک قتل حکومتی بوده است. پارسال همزمان با قیام ژینا شعار قیام علیه اعدم مطرح شد و انتظار میرفت، به ویژه با یک یا دو تجمع مقابل زندان گوهردشت و سالها پیشتر مقابل زندان اوین در ارتباط با اعدام برادران مرادی، در آن جامعه هم یک قیام عمومی، همبستگی عمومی را علیه اعدام شکل داد. اما به نظر میرسد پس از ۴۵ سال هنوز نه فقط در برابر اعدامهایی که به بیان شما غیرسیاسی خوانده میشوند، جامعه خیلی واکنشی نشان نمیدهد، بلکه ضرورت این را احساس نمیکند که باید یک جنبش سراسری علیه اعدام شکل بگیرد. فکر میکنید شکل گرفتن چنین جنبشی چه ضرورتی دارد و چه موانعی پیشروی آن است؟
عاملیراد: ما یک جنبش سراسری، عمومی و مداوم نداریم. اعدامها مداوم و پیوسته هستند اما هیچ پروسه مداومی برای ممانعت یا ابراز مخالفت با این مساله نداریم. فکر میکنم یکی از مسایلی که میشود بر آن تاکید کرد آگاهیرسانی است. چرا این آگاهی رسانی مهم است؟ وقتی ما میگوییم در سال گذشته ۸۰۰ اعدام انجام شده است، تعداد محدودی از این آمار به اعتراضات مربوط بود، بخش بزرگی اعدامهای [مرتبط با جرایم] موادمخدر و موارد دیگر بوده است. تشکلهای صنفی باید این را به عنوان یک اصل و ضرورت در نظر بگیرند، هر کدام از آنها پلتفرمهای خودشان را دارند، در جامعه اتوریته خودشان را دارند. پس وظیفه تشکلی و انسانیشان است که آگاهیرسانی کنند. باید در بیانیهها به این موضوع اشاره شود، هرکجا که امکان تجمع وجود دارد به آن اشاره شود.
ما وقتی در آموزش و پروش میگوییم نه به خصوصیسازی و ده سال است به یک مطالبه عمومی در همهجا تبدیل شده، باید نه مطلق به اعدام هم به یک مطالبه عمومی برای همه تشکلها باشد. بخشی از این که باید چه کار کرد به داخل باز میگردد و بخشی هم به دیاسپورا. در بخش داخل که تشکلها یا عموم مردم هستند آگاهیبخشی انجام شود و اصول بنیادی تمام تجمعات باشد. کاملا بیمعنا و آسیبزا است که در امر اعدام طبقهبندی کنیم و بگوییم این تعداد افراد از حق زندگی محروم شدند و تعداد کوچکتری به دلیل تعریف سیاسی از این حق زندگی محروم شدند، بعد در برابر سلب حق زندگی بخش بزرگتر ساکت باشیم. ساکت بودن در برابر اعدام بخش بزرگتر برای حاکمیت به معنای آری به اعدام است و برای بخش کوچکتر میگوییم نه. این یک تناقض است که خود حاکمیت ایجاد کرده و در واقع این تفکیک قائل شدن آب را به آسیب حاکمیت میریزد. آری گفتن به گرفتن حق زندگی بخش بزرگتر در مقابل نه برای بخش کوچکتر این ذهنیت را به جامعه، جهان و حاکمیت ایران میدهد که شما فقط در جاهایی میتوانید کارهایی بکنید.
ما یک جنبش سراسری، عمومی و مداوم نداریم. اعدامها مداوم و پیوسته هستند اما هیچ پروسه مداومی برای ممانعت یا ابراز مخالفت با این مساله نداریم. فکر میکنم یکی از مسایلی که میشود بر آن تاکید کرد آگاهیرسانی است.
من نمیگویم مردم مستقیم به اعدام آری میگویند اما سکوت میکنند و متاسفانه جاهایی داریم که همراهی میشود؛ افراد خانواده میشوند بخشی از آن پروسه و حاکمیت از این منتفع میشود. در نتیجه این برای حاکمیت آری به اعدام تلقی میشود و حاکمیت با خیال راحت میآید بر آن اساس به اعدام سایر افراد ادامه میدهد؛ چرا که انگار با یک زبان بدنی این تایید را از جامعه گرفته است. یعنی وقتی میشود برخی اعدام بشوند، حاکمیت با همین ذهنیت میآید مابقی را اعدام میکند تا هم رعب و وحشت ایجاد کند و هم سرکوبش را به رخ بکشد. ما اگر میخواهیم مقابل این سرکوب بایستیم باید اعدام برداشته شود. چرا؟ ما نمیگوییم این اعدام چرا و به چه دلیل است، میگوییم اعدام حکم غیرانسانی و قتل حکومتی است، پس نباید در مقابل آن بیتوجه، بیتفاوت بود و سکوت کرد. رضایت به این اعدامها نوعی تایید برای سرکوبهای بعدی جمهوری اسلامی در بزنگاههای حکومت است.
یک مساله خیلی مهم دیگر هم این است که فکر کنیم در آینده امکان تغییراتی در آن حکومت ایجاد شود، آیا باید حکم اعدام در حکومت بعدی بماند؟ این قاعدتا شامل هزاران نفر از افرادی که الان در رژیم کنونی جنایتها کردند میشود، بدون شک اینها باید محاکمه بشوند، اما آیا باید اعدام بشوند؟ وقتی جامعه میگوید نه به اعدام شامل همان هزاران نفری که دستشان به خون عزیزان ما آلوده شده هم میشود. ما میدانیم ایران ظرفیت انقلاب را دارد. اگر انقلابی رخ بدهد، در آن وضعیت که مردم به حق عصبانیت خیلی زیادی دارند، ظرفیت خشونت خیلی بالا میرود. پس آگاهیبخشی در باره مساله اعدام ضروری است که حتی پیشگیری میکند از تکرار خشونتهایی که خشونت کور نامیده میشود و همیشه در لحظههای انقلابی میتواند رخ بدهد. در نتیجه ضروری است تشکلهای صنفی و مدنی بستری را فراهم کنند که جامعه به معنای مطلق آن به اعدام نه بگوید.
میخواهم یک مثالی از صدام حسین بیاورم؛ صدام فقط در حلبچه پنج هزار نفر را با بمباران شیمایی به قتل رساند، در کردستان در جریان انفال ۱۸۰ هزار نفر را زنده زنده دفن کرد، صدها روستا را ویران کرد، جنایتی که صدام در حق ملت کرد کرد لکه ننگین تاریخ است. اما در نهایت جلال طالبانی، رئیس جمهوری وقت عراق و رهبر اقلیم کردستان حاضر نشد حکم اعدام یک چنین جنایتکاری را امضاء کند. این مهم است؛ اگر افراد با اعدام مخالفند، مخالفشان اصولی باشد، بر اساس پرنسیب باشد، هیچ تفکیک یا استثنائی در مخالفت با اعدام نباید وجود داشته باشد.
اینکه حالا حساسیت ایجاد شده است، تحولی خوب و ضروری است و امیدوارم مانند بقیه کارزارها کوتاه مدت نباشد. این کارزارهایی که در خارج از کشور راه افتاده خیلی ارزشمند است، فقط باید ما به یاد بیاوریم که مردم روزانه دارند اعدام میشوند و این کارزارها باید راهی پیدا کنند که تداوم داشته باشند. باید به روشی صدای خودشان را به جهانیان برسانند تا نقطه پایانی بر هر شکل از اعدام بگذارند. این حساسیت الان در جامعه شکل گرفته است. فقط تفکیک، طبقهبندی را از ادبیات گفتاریمان حذف کنیم، جنایت را محکوم کنیم و به روشهای فکر کنیم که چگونه میتوانیم این جنایت را کم بکنیم و مقابلش بایستیم.
یک موضوع دیگر که خیلی مهم است تاکید بر این که گرفتن جان این انسان شتابزده بوده، بر اساس اعترافات اجباری بوده، وکیلش تسخیری بوده، است. اینها خیلی مهماند چون حقوق متهم برای صدور هر نوع حکم باید رعایت شود اما اعدام حکمی است که در هر صورت نباید صادر بشود؛ چه اعتراف اجباری بوده باشد یا نه، چه شتابزده باشد یا نه. مثلا فردی بعد از ۲۰ سال حبس اعدام شود؛ آیا [صدور و اجرای حکم اعدام] بعد از بیست سال به دلیل اینکه شتابزده نبوده است، یا وکیل تسخیری نداشته مشکلی ندارد؟ ما برای مخالفت با اعدام نباید از اعتراف اجباری، وکیل تسخیری یا شتابزدگی بگوییم چون اعدام در هر صورت قابل قبول نیست. میتوانیم اینها را به عنوان فاکتورهایی که نشان میدهند حکم صادر شده وجاهت قانونی ندارد، بیاوریم و حاکمیت باید حقوق متهم را در روند دادرسی رعایت کند. اما در اعدام حاکمیت باید بداند توسل به اعدام جهت ایجاد رعب و وحشت بیتاثیر است. این فقط تکرار یک چرخه معیوب است.
آیا در این چهل و چند سال [اعدام] توانسته است رعب و وحشت ایجاد کنید؟ اعدام تاکتیک سالهای اخیر حاکمیت نیست، جمهوری اسلامی از همان آغاز در کردستان شروع به اعدام کرده است. حاکمیت ایران از حقیقت میترسد و دارد حقیقت را بر دار میکند به این امید واهی که در قدرت بماند و حقیقت را دفن کند. اما جهان باید ناظر این اعمال باشد. چه طوری؟ هر جایی، هر فردی، هر فرصتی که امکان دارد باید این صدا را به گوش جهانیان برساند. رسانهها باید صدای تمام اعدامیان باشند و آن را به گوش مردم جهان برسانند تا مردم جهان با ما همراه شوند. ما دولتها را نمیخواهیم، به دولتها امیدی نداریم. هنوز از یاد ما نرفته که در یک سال گذشته دولتها با مردم ایران نبودند، با دولت ایران بودند.
ما باید امیدمان به افراد و گروههای مترقی جوامع مختلف باشد که با ما همراه شوند و دولتهایشان ناچار شوند که در راستای خواستههای ما تبعیت و اقدام کنند. واکنشهای بینالمللی تا حدودی صورت میگیرد اما آیا کافی است؟ نه! ما میبینیم که نرخ اعدامها همچنان بالا میرود. کمیته حقیقت یاب شکل میگیرد و اعدامها ثبت میشوند اما در واقع سازمان ملل مشخص است که با مردم ایران نیست.
وظیفه همه ما است صدای مادرانی شویم که شبها از ترس اذان صبح تا صبح خوابشان نمیبرد، در فاصلهای که اذان گفته میشود تا خبری از فرزندانشان در انفرادی بگیرند چه بلایی بر سرشان میآید. ما باید این را به گوش متحدانمان در جهان برسانیم. آنها را متوجه عمق این جنایت بکنیم و مجبور به حمایت از این صداها تا آنها هم سیاستمدارهایشان را مجبور کنند به این که دیگر جایی برای مماشت، مبادله و مذاکره با ایران وجود ندارد و نباید با ایران مماشت بکنند. دیاسپورای ایرانی باید مردم، و نه نمایندگان پارلمانها را به این مبارزه وارد کند. ما فقط با متمرکز شدن میتوانیم بر دولتها فشار بیاوریم. اینها همه مسائل زمانبر هستند اما همانطور که میبینیم اعدامها ادامه پیدا میکنند. در نتیجه ما نباید این را به زمان بسپاریم، باید عملا شروع و اقدام کنیم؛ نه اقدامی واکنشی و پروژهای بلکه اقدامی پروسهای و به صورت مداوم به شکل برگزاری میتینگها، کارزارها و کنفرانسها.
در آخر میخواهم اشارهای داشتم به داستایوفسکی. داستایوفسکی در خیلی از رمانهایشان از اعدام میگوید. در یکی از رمانهایش به نام ابله یک جوانی است که از پاریس به روسیه باز میگردد و میگوید حکم اعدام را دیده است. در این رمان توضیح میدهد که چرا این حکم اعدام اشتباه است. استدلالش این است؛ کسی که در دعوا کشته میشود تا لحظه آخر نمیداند کشته خواهد شد، مداوم تلاش میکند، امید دارد زنده بماند و از زندگی خودش دفاع میکند، اما فردی که اعدام و به پای چوبه دار برده میشود قبل از اینکه او را به قتل برسانند، امید را در او کشتهاند. او مطمئن است هیچ امکانی برای رهاییاش نیست. اینجاست که وزن اعدام حتی در دعواها انقدر سنگین است که در مقابل هر جرم و جنایتی که مرتکب شده، اعدام عادلانه نیست. پس همانطور که در شروع بیانیه فمینیستها آمده بود: «اعدام هرگز و برای هیچکس» و هیچ دستگاه قضایی صلاحیت تصمیمگیری در باره زندگی، این رمز مبارزه ما را ندارد.
**************
جان عثمان اسماعیلی، کارگر زندانی در زندان سقز در خطر است
گفتوگو با یدالله صمدی
عثمان اسماعیلی، فعال کارگری زندانی در زندان سقز بهرغم نیاز فوری به انتقال به بیمارستان برای عمل جراحی، از دسترسی به خدمات
محروم شده است. یدالله صمدی، سخنگوی کمیته دفاع از عثمان اسماعیلی در گفتوگو با زمانه از وخامت وضعیت جسمی این فعال کارگری باسابقه خبر داد و گفت او به وکیل نیز دسترسی ندارد.
همزمان با گسترش نارضایتی در میان کارگران شاغل و بازنشسته و سایر مزدبگیران علیه فقر معیشتی و سرکوب، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی اعمال فشار بر فعالان کارگری را در ابعاد بیسابقهای افزایش دادهاند. صدها کارگر و فعال کارگری که با وثیقههای سنگین به طور مشروط آزاد هستند هر لحظه درمعرض احضار و دستگیری قرار دارند. دهها فعال کارگری محروم از امکانات درمانی و رسیدگیهای پزشکی زندانی هستند.
عثمان اسماعیلی یکی از فعالان کارگری زندانی است که بهرغم نیاز فوری به انتقال به بیمارستان برای عمل جراحی، از دسترسی به خدمات درمانی محروم شده است. او به تشخیص پزشکی قانونی سقز نیاز فوری به جراحی دارد.
مسئولان زندان او را به تهران بردند و بدون معالجه به سقز بازگرداندند. یدالله صمدی، سخنگوی کمیته دفاع از عثمان اسماعیلی در گفتوگو با زمانه از وخامت وضعیت جسمی این فعال کارگری باسابقه خبر داد و گفت او حتی به وکیل نیز دسترسی ندارد.
گفتو گوی زمانه با سخنگوی کمیته دفاع از عثمان اسماعیلی را گوش کنید:
اینجا کلیک کنید.
عثمان اسماعیلی، کارگر نقاش و فعال کارگری با سابقهی سقز در سالهای گذشته بارها دستگیر و به قید وثیقه آزاد شده است.
اسماعیلی آخرین بار ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی بازداشت و فروردین ۱۴۰۲ به قید وثیقه یک میلیارد تومانی به صورت موقت آزاد شد. شهریور ۱۴۰۲ به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در مراسم خاکسپاری ژینا امینی» و «عضویت در کومله» در مجموع به ۳۹ ماه حبس محکوم شد که ۱۶ ماه آن قابل اجراست.
این فعال کارگری ۲۲ آبان، پس از احضار توسط شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب سقز، بازداشت و برای اجرای حکم ۱۶ ماه حبس به
زندان مرکزی سقز منتقل شد.
کمیته حمایت از عثمان اسماعیلی سوم دی در بیانیهای نوشتند که او در پی وخامت وضعیت جسمیاش به پزشکی قانونی اعزام شده:
پس از انجام آزمایشات لازم، دکتر پزشکی قانونی، مسئولین زندان و خود ایشان را مطلع کرد، که وی دچار بیماری “فتق اینگوینال” شده است و باید در سریعترین وقت ممکن ایشان را مورد عمل جراحی قرار دهند.
یدالله صمدی، دبیر سندیکای کارگران خباز سنندج و سخنگوی کمیته دفاع از عثمان اسماعیلی، به زمانه گفت پس از تشخیص بیماری او توسط پزشکی قانونی سقز، عثمان اسماعیلی را از زندان سقز به تهران بردند تا اعزام او به بیمارستان از طریق زندان اوین انجام شود. اما مسئولان زندان اوین با این استدلال که مدارک او ناقص است، حاضر به پذیرش عثمان اسماعیلی نشدند. عثمان اسماعیلی بدون معالجه به سقز بازگردانده شد و هماکنون در زندان مرکزی سقز زندانی است.
گفتوگوی زمانه با یدالله صمدی در ارتباط با وضعیت عثمان اسماعیلی فعال کارگری را در سایت زمانه بشنوید:
اینجا کلیک کنید.
**************
گروه کارگری: جنبش کارگری:
جنبش کارگری: گسترش اعتراض بازنشستگان، از سرگیری اعتراض کارگران قراردادی نفت
کارگران ارکان ثالث دور جدیدی از مبارزه را آغاز کردند و در اغلب پالایشگاههای پارس جنوبی تجمع اعتراضی برپا کردند. برغم سردتر شدن هوا تجمع بازنشستگان برخی شهرها از جمله کرمانشاه، اصفهان و اهواز پرشمارتر از هفتههای پیش برگزار شد.
در هفتهی منتهی به چهارشنبه ۲۷ دی، شورای نگهبان بر مصوبه مجلس مبنی بر افزایش سن بازنشستگی صحه گذاشت. مصوبه همسانسازی حقوق بازنشستگان در یک بازه زمانی سه ساله را هم تأیید کرد تا قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان که قرار بود در برنامه ششم اجرا شود، دستکم سه سال دیگر به تعویق بیفتد.
افزایش سن بازنشستگی یکی از رئوس سیاستهای اقتصادی تعیین شده در برنامه هفتم توسعه است که در کنار تغییر نحوه محاسبه مقرری بازنشستگی، افزایش موانع بر سر بازنشستگی پیش از موعد و تجمیع صندوقهای بازنشستگی قرار است با اسم رمز «رفع ناترازی صندوقهای بازنشستگی» به اجرا گذاشته شود.
در هفتهی منتهی به چهارشنبه ۲۷ دی، رئیس کمیته حقوق و دستمزد کمیسیون تلفیق مجلس اعلام کرد میزان افزایش حقوق کارکنان دولت در سال ۱۴۰۲ را که دولت ۱۸ درصد تعیین کرده بود به ۲۰ درصد رسانده است. این اقدام البته واکنش دولت را در پی داشت. چند روز بعد معاون پارلمانی دولت گفت شورای نگهبان با افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارمندان دولت مخالفت خواهد کرد.
به نظر میرسد اشاره معاون پارلمانی دولت به یکی از مفاد برنامه پنج ساله هفتم باشد که مجلس را از تغییر لوایح و مصوبات دولت به نحوی که برای دولت «بار مالی» داشته باشد، منع کرده است.
در این هفته درباره مزد منطقهای هم خبرهای بیشتری منتشر شد.
در جلسه ۱۱ دیماه شورای عالی کار به درخواست وزیر اقتصاد جایگزینی مزد سراسری با مزد منطقهای موضوع اصلی بحث بود. این هفته اصغر آهنیها نماینده کارفرمایان در شورای عالی کار گفت: «سه، چهار سال است که در مورد مزد منطقهای کار کارشناسی انجام میشود؛ امسال بخشی از نتایج این کارهای کارشناسانه در شورای عالی کار مطرح و قرار شد جلسات کارشناسیِ سهجانبه با موضوع مزد منطقهای برگزار شود؛ در آن جلسات با حضور نمایندگان هر سه گروه، نکات اصلی دیده شود و راهکارها و مدلهای پیادهسازی تدوین شود و سپس نتایج کار دوباره به جلسهی اصلی شورای عالی کار بیاید.» اصغر آهنیها اظهار امیدواری کرد سال آینده مزد منطقهای «حداقل به صورت پایلوت در چند استان» اجرا شود.
یکشنبه ۲۴ دی، محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت نفت که برای شرکت در نمایشگاه ساخت تجهیزات نفتی در اهواز رفته بود، با تجمع اعتراضی کارگران قرارداد موقت و جوانان جویای کار مناطق نفتی غیزانیه و هویزه مواجه شد که در اعتراض به تبعیض در استخدام، و گسترش آلایندگی صنعت نفت در منطقه ورودی سالن نمایشگاه تجمع کرده بودند. عوامل امنیتی و حراست شرکت نفت با معترضان درگیر شدند و مدیرعامل شرکت نفت ناگزیر به ترک نمایشگاه شد.
بنا بر اطلاعات تازهای که از انفجار و آتشسوزی در کارخانه «ژاله نور»، تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی در شهرک صنعتی سیمیندشت کرج، قربانیان حادثه ۵۳ کارگر و اکثراً زن هستند که مصدوم و راهی بیمارستان شدهاند. دو زن کارگر و یک مرد کارگر در اثر شدت سوختگی به بیمارستان سوانح تهران منتقل شدهاند. انفجار و آتشسوزی ۱۹ دی در کارخانه روی داد. در گزارشهای اولیه، علت حادثه نشت گاز و مواد تزریقی به مخزن مواد در خط تولید عنوان شد.
مجازات کارگران پیمانی معدن آقدره که با جویندگان بومی کار ابراز همبستگی کرده بودند، ادامه یافت. کارگران در دادگاه اول از دو اتهام «اقدام علیه امنیت داخلی کشور و آدمربایی» تبرئه شدند. در دادگاه دوم کارگران آقدره شکایت جدیدی، این بار از سوی مأموران حراست، علیه کارگران صورت گرفت و اتهامات جدیدی به آنها زده شد.
مبارزههای کارگری
کارگران اخراجی شرکت رعد، شرکت خدمات حمل و نقل ریلی درون شهری مترو تبریز به مقاومت کارفرما در بازگرداندن آنها به کار اعتراض کردند. مدیریت شرکت سال گذشته به دلیل ایراد فنی واگنهای درحال بهرهبرداری مترو شرکت را تعطیل و همهی کارگران قراردادی و دائمی شرکا را اخراج کرد. ۹۰ کارگر دائمی شرکت به اداره کار شکایت کردند. اداره کار رأی به بازگشت به کار کارگران داد اما کارفرما پرونده را به دیوان عالی کشور برده و این دیوان پرونده را راکد کرده است.
کارگران میگویند مدیریت شرکت کارگران را به بهانه ورشکستگی اخراج کرده اما شرکت فعال است و حتی وام نیز دریافت کرده است.
یکی از کارگران معترض گفته است: «ما از نیروهای قرارداد دائمی شرکت رعد تبریز هستیم که از سال ۱۳۸۵ با بهرهبرداری از پروژه متروی شهر تبریز فعال بودیم. اما از مهرماه ۱۴۰۱ ما اخراج شدیم. علت اخراج نیز این بوده که راهآهن از شرکت خواسته تا واگنهای فرسوده جایگزین یا بازسازی شود؛ با این حال شرکت چنین نکرده و به جای آن، فعالیت را تعطیل کرده است.»
کارگران شرکت حمل و نقل رجاء خواستار دریافت ملحقات مزد از جمله کارانه و حق بهرهوری و افزایش دستمزد شدند. کارگران میگویند درآمد آنها هیچ تناسبی با هزینههای معیشت ندارد.
اعتراض پرستاران به اضافهکاری اجباری ادامه دارد، محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار هم به تعرفه تعیین شده برای پرستاران اعتراض کرد و گفت: «پس از ۱۵ سال این قانون را به نحوی اجرا کردهاند که نه تنها مشکلی از پرستاران حل نکرده، که مسبب مشکلات دیگری هم شده است. مسئله این است که مجموعهی دولت نمیخواهد برای پرستاران هزینه کند…. برای تخصیص همین رقمی که به عنوان تعرفه تعریف کردهاند هم شروط بسیاری گذاشتهاند؛ مثلاً پرستار باید حتماً شیفت کامل بایستد و ۸۰ ساعت اضافه کار داشته باشد، استعلاجی نرود، غیبت نداشته باشد، رضایت مریض و سرپرستار را داشته باشد».
کارگران کارخانه سنگ پاسارگاد واقع در تاکستان به تعویق ماهها حقوق و تعویق ۲۱ ماه حق بیمه اعتراض کردند.
کارفرما از سال ۱۴۰۰ تا کنون حق بیمه ۶۵ کارگر کارخانه را نپرداخته است. دفترچه بیمه درمانی کارگران بیاعتبار است و تأمین اجتماعی از تمدید دفتر بیمه درمانی کارگران خودداری میکند.
هر یک از کارگران مبالغی از ۲۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان بابت حقوق و سایر مطالبات عقبافتاده از شرکت طلبکارند اما کارفرما به جای تسویه حساب با کارگران، مبالغ ناچیزی را به حساب کارگران واریز کرده است.
یکشنبه ۲۴ دی کارکنان شرکت داروپخش تهران وابسته به سازمان تأمین اجتماعی در محوطه شرکت تجمع کردند و به کمی دستمزد و وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند.
خواست کارگران، بهروز شدن دستمزد، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، بیمه تکمیلی، امنیت شغلی و ایجاد تشکل کارگری است.
اپراتورهای پستهای فشار قوی برق به عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل اعتراض کردند. حدود ۹ هزار اپراتور برق فشارقوی بیش از سه سال است در انتظار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل هستند اما دولت از اجرای آن خودداری میکند.
یکی از اپراتورها گفته است ماه گذشته به تهران آمدیم و به سازمان امور استخدامی مراجعه کردیم اما بازهم پاسخ روشنی به ما ندادند.
او افزوده: «همکاران ما که کار سخت و حاکمیتی نگهداری پستهای فشار قوی برق را انجام میدهند، از پایین بودن دستمزدها رنج میبرند. اپراتورها با تحصیلات عالی، حقوق دیپلم یا سیکل را میگیرند؛ در حالی که اجرای طرح طبقهبندی مشاغل برای تمام مشمولان، تکلیف مواد ۴۸ تا ۵۰ قانون کار است، دولت در اجرای آن تعلل میکند.»
دادستان عمومی و انقلاب شوش از دخالت دستگاه قضایی برای پایان دادن به اعتصاب ۱۰ روزه کارگران در دو کارخانه کاغذ پارس و قند شوش خبر داد. او گفت کارگران هر دو شرکت به سر کار بازگشتهاند.
حدود ۲۰۰ کارگر شاغل در این دو کارخانه در اعتراض به عدم پاسخگویی به مطالباتشان، دست از کار کشیده بودند.
مسلم کرماللهی گفت دستگاه قضایی شوش برای «گرهگشایی از مشکل» به مسأله ورود کرده و «پس از طرح خواسته و مطالبههای کارگران، نسبت به حل مشکل و رسیدگی به خواسته کارگران اقدام شد.» او افزود کارگران هر دو شرکت به سر کار بازگشتهاند و تولید با تمام ظرفیت از سر گرفته شده است. دادستان شوش توضیح نداد کارگران با رضایت خود به سر کار بازگشتهاند یا به اجبار و با تهدید.
کارگران پیمانیِ مرکز گسترش فناوری اطلاعات (مگفا) به تأخیر پرداخت حقوق ماهانه اعتراض کردند. کارگران معترض سالها با مرکز گسترش فناوری اطلاعات قرارداد کاری مستقیم داشتند اما از فروردین ۱۴۰۲، به واسطه یک شرکت پیمانکاری و با قرارداد موقت به کار گرفته شدهاند. تأخیر سه هفتهای در پرداخت مزد ماهانه از نتایج ورود پیمانکار به شرکت است.
کارگران پیمانی شهرداری منجیل به تبعیض در تبدیل قرارداد کار اعتراض کردند. شهرداری منجیل قرارداد کارگران شرکتی موسوم به «ایثارگر» را به قرارداد مستقیم تبدیل کرده است اما از تبدیل قرارداد سایر کارگران پیمانی که ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه کاردارند، امتناع میکند. تعداد کارگرانی که قراردادشان تبدیل نشده حدود ۳۰ نفر است.
پیمانکار بدون پرداخت مطالبات کارگران پیمانی فروش بلیت مترو رفت!
کارگران پیمانی بخش فروش بلیت مترو که در هفتههای گذشته به نپرداختن مطالبات معوقهشان از سوی شرکت پیمانکاری اعتراض کرده بودند، اعلام کردند پیمانکار قبلی بدون تسویه حساب با کارگران، شرکت را ترک کرده و کار را به پیمانکار دیگری سپرده است. به نوشتهی ایلنا، پیمانکار قبلی، شرکت رایان شهر شهرداری بود که بدونِ پرداختِ حقوق آذرماه و بدونِ تسویهی حق بیمهی آبان ماه، کار را به شرکتِ جدید واگذار کرده است.
شرکتهای پیمانکاری که از سوی شرکتهای خصوصی، یا نهادهای دولتی نظیر شهرداری به کار گرفته میشوند علاوه بر پرداخت دستمزد ناچیز، عدم پرداخت حق بیمه و ملحقات مزد کارگران، بخشی از دستمزد کارگران را نیز از طریق عدم تسویه حساب با کارگران در پایان قرارداد میبلعند.
اعتصاب کارگران معدن زغال سنگ طزره
اعتصاب چند روزه کارگران معدن طرزه که از اعتصاب و تجمع درون شرکت آغاز شد، به تجمع در مقابل ساختمان مرکزی شرکت در شاهرود انجامید و پس از بیش از یک هفته با وعدهی مدیریت زغال سنگ البرز شرقی پایان یافت.
حدود ۷۰۰ کارگر معدن طرزه (شاغل در سه واحد زغال سنگ طزره، کارخانه زغالشویی و معدن تخت شهرستان مینودشت) خواستار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، همسانسازی حقوق با کارگران سایر شرکتهای معدنی، امنیت شغلی، ایمنی محیط کار، حذف پیمانکاران و رسیدگی به حادثه ریزش معدن در شهریور ماه هستند. آن حادثه به مرگ شش تن از کارگران منجر شد.
اعتصاب پس از آن آغاز شد که مدیریت شرکت به وعده اجرای طرح طبقهبندی مشاغل در آذرماه عمل نکرد. کارگران پس از چند روز اعتصاب در معدن به شاهرود رفتند و از ۱۸ دی مقابل ساختمان شرکت زغال سنگ البرز شرقی تجمع کردند. تجمع روزانه کارگران مقابل ساختمان شرکت زغال سنگ البرز شرقی در شاهرود تا روز ۲۴ دی ادامه یافت.
یک کارگر معدن طرزه میگوید: «کارگران معادن زغال سنگ البرز شرقی ماهانه با اضافهکاری و سایر مزایای جانبی، مبلغی در حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان دریافت میکنند که این رقم باتوجه به افزایش روزانه قیمت اقلام مصرفی و غذایی، ناچیز است… بخش دیگری از خواستههای صنفی ما حذف پیمانکاران و برخورد با مقصران حادثه روز ۱۲ شهریور است که بعد از گذشت بیش از سه ماه از وقوع حادثه و فوت شش نفر از همکاران هنوز مقصران حادثه مجازات نشدهاند.»
روز ۲۴ دی پس از آن که مدیریت شرکت زغال سنگ البرز شرقی قول داد حداکثر طی ۱۰ روز به خواستهای کارگران رسیدگی کند، کارگران به اعتصاب پایان دادند.
معدن طرزه زیرمجموعه شرکت زغال سنگ البرز شرقی است و این شرکت به ذوب آهن اصفهان تعلق دارد.
کارگران رسمی شرکت نیشکر هفتتپه از عدم اجرای طرح بازنگری در طبقهبندی مشاغل خبر داده و گفتهاند مدیریت شرکت اجرای طرح را به تقاضای بازنشستگی کارگران منوط کرده و ۱۸۶ کارگر رسمی را تحت فشار قرار داده تعهد بدهند تا پایان سال ۱۴۰۲ بازنشسته شوند. ۲۷ تن از کارگران از پذیرش خواست مدیریت و امضای تعهدنامه امتناع کردهاند. کارگران میگویند «از اسفندماه سال ۱۴۰۱ تاکنون هیچ گونه حکم پرسنلی (چه حکم بازنگری طبقهبندی مشاغل و چه حکم افزایش مزد و سنوات و مصوبات شورای عالی کار) برای این دسته از کارگران صادر نگردیده است و با وجود اطلاع اداره کار کل استان و نیز شهرستان شوش با اعمال نفوذ شرکت طرح توسعه و صنایع جانبی بر اداره کار استان خوزستان و اداره کار شهرستان شوش پیگیریهای کارگران بینتیجه بوده است.»
دوشنبه ۲۵ دی- تجمع اعتراضی کارکنان ارکان ثالث (شرکتی) مناطق نفتخیز جنوب
اینجا کلیک کنید.
صنعت نفت: ادامه اعتراض در محل کار و در خیابان
در هفتهی منتهی به ۲۷ دی، تجمعهای هفتگی کارکنان رسمی نفت در مناطق مختلف نفتی جنوب، ایلام و چابهار ادامه یافت. کارگران ارکان ثالث دور جدیدی از مبارزه را آغاز کردند و در اغلب پالایشگاههای پارس جنوبی تجمع اعتراضی برپا کردند. مبارزه و اعتصاب و تجمع کارگران پیمانی، و تجمع کارکنان رسمی استخدامی ۱۳۹۳ به بعد نیز تداوم یافت.
در هفتهی منتهی به چهارشنبه ۲۷ دی، پالایشگاههای گاز پارس جنوبی، نمایشگاه صنعت نفت در اهواز، ستاد مناطق نفتخیز اهواز، شرکت بهرهبرداری نفت و گاز در آغاجاری، شرکت نفت فلاتقاره منطقه سیری، نفت فلاتقاره شاغل در سکوی بهرگانسر، تجمع اعتراضی رانندگان حملونقل تانکری پترشیمی ایلام، کارگران پیمانی پتروشیمی مکران واقع در چابهار صحنه اعتراض، تجمع و اعتصاب کارگران بودند.
۲۴ دی کارگران شاغل نفت و جوانان بیکار غیزانیه و هویزه در رئیس شرکت نفت را که برای بازدید از نمایشگاه صنعت نفت به اهواز رفته بود، در اقدامی متحد با مطالبات خود غافلگیر کردند. گرچه تجمع با دخالت نیروهای امنیتی پایان یافت، اما رئیس شرکت نفت سراسیمه از نمایشگاه خارج شد و به تهران بازگشت.
رئوس مطالبات کارگران و کارکنان نفت
برکناری مدیران نالایق
حذف کامل سقفحقوق
حذف محدودیت حقسنوات بازنشستگی
عودت کسورات مازاد مالیات
اجرای کامل ماده۱۰ و پرداخت بک-پی
عدم ادغام و دستدرازی به صندوق بازنشستگی کارکنان
بازنگری طرح طبقهبندی مشاغل
تغییر سیستم اقماری نیروهای اداری پشتیبانی به دو- دو (۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت)
ساماندهی وضعیت رانندگان
رانندگان قراردادی پالایشگاههای گاز پارس جنوبی رانندگانی هستند که با کارِ شبانهروزی فقط هشت میلیون تومان حقوق میگیرند. ایلنا رسانه دولتی کار ایران به نقل از یک «فعال کارگری» پالایشگاههای گاز استان بوشهر نوشت: «ما در مجموعه رانندگانی داریم که با سه – چهار فرزند هشت میلیون حقوق میگیرند. این رانندگان گاهی کل شبانه روز مشغول کار هستند و بسیار بیشتر از ساعاتِ کارِ موظفی که در قانون کار آمده کار میکنند، اما حقوق ثابتِ ناچیزی میگیرند و اضافه کار به آنها تعلق نمیگیرد. به این رانندگان نوبت کاری هم پرداخت نمیشود. در کل از تمام حق و حقوقی که در قانون کار آمده بیبهره هستند… این رانندگان حتی از پاداشی که به سایر کارگران تعلق میگیرد محروم هستند و به شدت در حقِ آنها تبعیض میشود. این رانندگان اصلاً قراردادی ندارند و از همان ابتدا به آنها گفتهاند حقوق شما هفت – هشت میلیون تومان است، و این حقوق ربطی به میزان کاری که انجام میدهند ندارد».
حضور پررنگ بازنشستگان در خیابانهای بیش از ۲۰ شهر
بازنشستگان در هفتهی منتهی به ۲۷ دی نیز استوار و مصمم در دستکم ۲۰ شهر و مرکز استان تجمعهای هفتگی خود را برگزار کردند. به رغم سردتر شدن هوا تجمع بازنشستگان برخی شهرها از جمله کرمانشاه، اصفهان و اهواز پرشمارتر از هفتههای پیش برگزار شد.
استانهای کرمانشاه، زنجان، مرکزی، آذربایجان غربی، تهران، هرمزگان، خوزستان، گیلان، فارس، لرستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، همدان، مازندران، استان کردستان شهرهای مریوان، سنندج، بیجار و …شاهد تجمع بازنشستگان مخابرات بودند که هر دوشنبه برای اعتراض به عدم اجرای قانون ۱۳۸۹، قطع اعتبار بیمه تکمیلی به خیابان میآیند و مقابل دفاتر شرکت مخابرات رد شهرستانها و ساختمان مخابرات در تهران تجمع میکنند.
تجمع کارگران بازنشسته سازمان تأمین اجتماعی یکشنبه ۲۴ دی در شهرهای شوش، اهواز، کرمانشاه، اصفهان و قائمشهر برگزار شد.
تجمع بازنشستگان فولاد یکشنبه ۲۴ دی در قائم شهر مازندران، تهران و اصفهان برگزار شد.
بازنشستگان کشوری نیز سهشنبه ۲۶ دی در کرمانشاه، اهواز، تهران و… برگزار شد. در اهواز این هفته نیز به روال هفتههای اخیر بازنشستگان تأمین اجتماعی در تجمع بازنشستگان کشوری و فرهنگیان بازنشسته مقابل ساختمان استانداری خوزستان شرکت داشتند.
برخی شعارهای بازنشستگان
فقط کف خیابون به دست میاد حقمون
اتحاد اعتراض علیه ظلم و فساد
عزت بازنشسته احیا باید گردد
شورای عالی کار حامی سرمایهدار
تأمین اجتماعی از انحصار دولت آزاد باید گردد
ظلم و ستم کافیه سفره ما خالیه
حقوق بازنشسته فقط واسه یه هفته
لشکری، کشور، تأمین اجتماعی اتحاد اتحاد
از خوزستان تا گیلان ننگ بر این مدیران
ما بازنشستگانیم خواهان حقمانیم
نوبت ما که میشه خزانه خالیه میشه
خیلی دروغ شنیدیم عدالتی ندیدیم
اجارههای سنگین، در این دولت ننگین
با این حقوق ناچیز، جانها به لب رسیده
معیشت، درمان، بدتر از هر زمان
درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شوید
دولت سرمایه دار علیه نیروی کار
**************
گروه کارگری: جنبش کارگری:
هفته اعتراضها از کارگران نفتی بهرگان تا پرستاران مشهد
مروری بر مهمترین خبرهای کارگری هفته
یکی از محورهای اعتراضی این هفته، مربوط به مصوبه مجلس مبنی بر افزایش سن بازنشستگی بود. مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی لایحه برنامه هفتم، سن بازنشستگی را افزایش داد.
در هفتهی منتهی به جمعه ۱۰ آذر، صنعت نفت شاهد دهها تجمع اعتراضی کارگران قراردادی، کارکنان رسمی و «تازهاستخدامیها» بود. در پالایشگاههای پارس جنوبی، شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری، شرکت فلات قاره در مناطق عملیاتی جزیره سیری و خارک، سکوهای نفتی بهرگانسر و لاوان، پتروشیمی گچساران، و تهران. تجمع تهران مقابل وزارت نفت انجام شد. برخی تجمعها روزانه و برخی هفتگی بود. کارگران استخدام شده از ۱۳۹۳ به بعد موسوم به تازهاستخدامیها در مناطق مختلف عملیاتی و ستادی جنوب، سهشنبه اعتراضی خود را برگزار کردند. بازنشستگان نفت در اصفهان علیه تصمیم دولت برای دستاندازی بر صندوق بازنشستگی نفت اعتراض کردند. کارکنان رسمی نفت مناطق لاوان و بهرگان جمعه ۱۰ آذر تجمع کردند.
کادر درمان در تداوم دور تاره تجمعهای اعتراضی که از هفتههای گذشته در شهرهای مختلف آغاز شده بود، در هفتهی منتهی به ۱۰ آذر در سقز، دیواندره، مشهد، اهواز، بیمارستان خمینی تهران، مقابل دانشگاه علوم پزشکی تهران و مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند. پرستاران پیشبیمارستانی دانشگاه علومپزشکی مشهد از هفتم آذر به طور دستهجمعی از انجام شیفتهای اضافهکاری اجباری خودداری کردند. ماماهای شاغل، استادان و دانشجویان رشته مامایی سهشنبه ۷ آذر در تهران مقابل وزارت درمان و بهداشت در تهران تجمع برگزار کردند. برخی از ماماها برای شرکت در تجمع از شهرستانها به تهران آمده بودند.
راهبران خط ۳ مترو تهران در اعتراض به شدت کار در شیفت ۱۲ ساعته شب، به طور دستهجمعی از رفتن به سر کار در شیفت ۱۲ ساعته شب امتناع کردند.
بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان کشوری، بازنشستگان صندوق فولاد، بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان صنعت نفت این هفته نیز در دهها شهر به خیابان آمدند و به فقر معیشتی، بیبهرهگی از امکانات درمانی و تحقیر و تبعیض و غارت صندوقهای بازنشستگی توسط دولت اعتراض کردند. بازنشستگان تامین اجتماعی یکشنبه در اراک، شوش، اهواز و کرمانشاه تجمع کردند. بازنشستگان فولاد در اصفهان و تهران، بازنشستگان مخابران دوشنبه به روال هفتههای اخیر در مراکز ۲۰ استان و چند شهر به خیابان آمدند. سه شنبه ۷ آذر بازنشستگان کشوری در اردبیل، شیراز، ممسنی، سنندج، کرمانشاه، اراک، همدان، یزد، اهواز به خیابان آمدند. در اهواز، بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان کشوری و پرستاران که سهشنبه هفتم آذر همزمان مقابل استانداری تجمع کرده بودند، شعار دادند: «لشکری، کشوری، تامین اجتماعی، پرستار اتحاد اتحاد».
کارگران شرکت راه و ساختمان «بلندطبقه» در چابهار یکشنبه پنجم آذر اعتصاب کردند. در همین روز کارگران شرکت نورد و لوله اهواز دست از کار کشیدند و در روز دوم اعتصاب راهپیمایی کردند. کارگران کارخانه روی بندرعباس دو بار مقابل استانداری هرمزگان تجمع کردند. کارگران اداره آب صیدون واقع در استان خوزستان مقابل فرمانداری تجمع کردند. کارگران شرکت گلتاش تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی در اصفهان اعتصاب کردند.
کارگران ذوبآهن اصفهان از رفتن به رستوران و خوردن غذا امتناع و اعلام کردند در صورتی که به این اقدام هشدارآمیز توجه نشود، اعتصاب خواهند کرد.
کارگران شهرداری زاهدان مقابل شهرداری تجمع کردند. کارگران شهرداری رفسنجان مقابل فرمانداری گردآمدند. کارگران شهرداری بندر امام استان خوزستان مقابل شهرداری تجمع کردند. کارگران شهرداری اندیکا مقابل استانداری خوزستان در اهواز تجمع کردند. کارگران خدمات و فضای سبز شهرداری سربندر اعتصاب و کارگران شهرداری خش به تعویق حقوق اعتراض کردند.
تجمع و راهپیمایی اعتراضی کارکنان شرکت نورد و لوله اهواز- ۵ آذر
اینجا کلیک کنید.
کارگران صنایع چوب و کاغذ ایران «چوکا»، فولاد قزوین و آرمان شفق به ثبت عنوان شغلی خود به عنوان کارگر ساده اعتراض کردند. کارگران ابنیه فنی راهاهن قم به دو ماه تاخیر در پرداخت حقوق اعتراض کردند.
یکی از محورهای اعتراضی این هفته، مربوط به مصوبه مجلس مبنی بر افزایش سن بازنشستگی بود. مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی لایحه برنامه هفتم، سن بازنشستگی را افزایش داد.
حسن سعیدی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد که به دلیل فعالیت صنفی دستگیر و زندانی شده است، در بیانیهای از زندان اوین نوشت دولت بداند محکوم کردن کارگران به کار تا دم مرگ بیپاسخ نخواهد ماند.
انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی در بیانیهای مشترک خواستار لغو این مصوبه شدند. بیانیه مشترک به امضای ۱۲۷ انجمن صنفی کارگران ساختمانی رسیده است. انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران هم نوشت افزایش سن بازنشستگی تعرض به حقوق نیروی کار است. این انجمن از بیانیه مشترک ۱۲۷ تشکل صنفی کارگران ساختمانی حمایت کرد.
جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور هم در بیانیهای خواستار اعتراض گسترده به این مصوبه شدند.
مبارزههای کارگری
یکشنبه پنجم آذر، کارگران شرکت راه و ساختمان «بلندطبقه» در چابهار در اعتراض به تعویق هشت ماه حقوق دست از کار کشیدند. کارگران از ابتدای سال جاری حقوق نگرفتهاند. هشت ماه عدم دریافت حقوق کارگران و خانوادههای آنها را با گرسنگی روبرو کرده است. به دلیل بالا رفتن بدهی کارگران به مغازهداران، آنها دیگر حاضر نیستند به کارگران جنس نسیه بفروشند. در همین روز، کارگران شرکت نورد و لوله اهواز در اعتراض به فقر معیشتی و عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل دست از کار کشیدند و در روز دوم اعتصاب راهپیمایی کردند.
کارگران اداره آب صیدون واقع در استان خوزستان مقابل فرمانداری تجمع کردند. کارگران شرکت گلتاش تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی آرایشی و بهداشتی در اصفهان اعتصاب کردند.
کارگران بخشهای کوره بلند، مکانیکنت، ریختهگری، فولادسازی، کنورتور، الگرامرسیون و حمل و نقل ذوبآهن اصفهان در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل شدند. بخشی از کارکنان اداری نیز در همبستگی با کارگران معترض از رفتن به رستوران و خوردن غذا امتناع کردند. کارگران اعلام کردند تحریم غذا هشدار به مدیریت است و در صورت عدم رسیدگی به خواستهایشان، کارگران اعتصاب خواهند کرد.
یکشنبه پنجم آذر کارگران شرکت نورد و لوله اهواز با خواست اجرای طرح طبقهبندی مشاغل و افزایش حقوق همسان با دیگر شرکتهای صنعتی، بازگشت به کار کارگران اخراجی و افزایش پاداش تولید مقابل شرکت تجمع کردند. اعتصاب و تجمع کارگران روز بعد ششم آذر نیز ادامه یافت.
یکشنبه پنجم آذر، کارگران پیمانی شاغل در پروژه راهسازی کنارک به نیکشهر (در جنوب استان سیستان و بلوچستان) در اعتراض به عدم پرداخت هشت ماه حقوق، دست از کار کشیدند و در محل کار تجمع کردند.
پنجم آذر همچنین کارگران کارخانه روی بندرعباس که به بلاتکلیفی شغلی، کمی دستمزد و و واگذاری شرکت به بخش خصوصی معترضند، مقابل استانداری هرمزگان تجمع کردند.
تجمع کارگران در ۲۹ آبان و چهارم آذر مقابل فرمانداری بندرعباس بدون نتیجه مانده بود. یکی از کارگران شرکت کننده در تجمع مقابل استانداری گفت: «من کارگری هستم که شش میلیون کرایه خانه میدهم، چطور با شش یا هفت میلیون تومان حقوق مخارج خانوادهام را تامین کنم؟ این جا بیشتر کارگران مستاجرند، تسهیلات گرفته و بدهکارند. در واقع با این حقوق دریافتی حتی امکان پرداخت وام و اجارهبها را نداریم. من هم در یک سال اخیر سه بار منزل استیجاریم را تغییر دادم چرا که صاحبخانهها به خاطر ناتوانی در پرداخت و تاخیر اجاره، قرارداد را فسخ کردند». بیش از ۲۰۰ کارگر در کارخانه روی بندرعباس شاغلند که شغل و آیندهشان در ابهام قرار گرفته است.
کارگران صنایع چوب و کاغذ ایران «چوکا»، فولاد قزوین و آرمان شفق به ثبت عنوان شغلی خود به عنوان کارگر ساده اعتراض کردند. کارگران ابنیه فنی راهاهن قم به دو ماه تاخیر در پرداخت حقوق اعتراض کردند.
ایران چوکا تولیدکننده انواع کاغذ است و ۸۰۰ کارگر در آن به کار اشتغال دارند. تمامی کارگران بخش فنی این کارخانه مشمول قانون مشاغل سخت و زیانآور هستند. در حالی که کارفرما مدعی است عناوین شغلی کارگران را برای بیمه کار سخت و زیانآور اعلام کرده، اما اسامی بخشی از کارگران در اسناد بیمهای از فهرست شاغلان کار سخت و زیانآور خارج شده است.
در آبان ماه امسال کارگران مشاغل سخت و زیانآور استان گیلان چند تجمع مقابل فرمانداری رضوانشهر برگزار کردند. درپی آن تجمعها، سازمان تامین اجتماعی و فرمانداری رضوانشهر وعده رسیدگی به مطالبه کارگران را دادهاند که تا کنون تحقق نیافته است.
برخی از کارفرمایان و پیمانکاران که کار کارگران تحت مسیولیتشان سخت و زیانآور است، برای نپرداختن حق بیمه کامل، رده شغلی کارگران را مشاغل سخت و زیانآور اعلام نمیکنند و این کارگران برغم فرسودگی جسمی و روانی نمیتوانند زودتر بارنشسته شوند.
کارگران شهرداری زاهدان در اعتراض به سه ماه تعویق حقوق، یکشنبه پنجم آذر مقابل شهرداری تجمع کردند. کارگران شهرداری رفسنجان که به پایین بودن حقوق و عدم تبدیل وشعیت شغلی معترضند، ششم آذر مقابل فرمانداری گردآمدند. کارگران شهرداری بندر امام استان خوزستان که از مهر ماه حقوق نگرفتهاند چهارشنبه هشتم آذر مقابل شهرداری تجمع کردند. کارگران شهرداری اندیکا مقابل استانداری خوزستان در اهواز تجمع کردند. کارگران خدمات و فضای سبز شهرداری سربندر اعتصاب و کارگران شهرداری خش به تعویق حقوق اعتراض کردند. کارگران شهرداری رودبار به عدم پرداخت چهار ماه مطالباتشان بابت حقوق عقبمانده و اضافهکاری توسط پیمانکار خبر دادند.
هستم آذر کارگران اداره آب صیدون که هشت ماه است حقوق نگرفتهاند، مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند. کارگران گفتند به جای آن که حقوق آنها پرداخت شود، فقط به آنها وعده میدهند: «اداره کل آبفا خوزستان وعده میدهد، اداره صیدون قول بدون پشتوانه اجرایی میدهد و فرماندار هم که گفته پیگیری میکنم. آیا با وعده و وعید زندگی من میچرخد؟». کارگران گفتند کارگران برخی بخشهای آبفا از سه تا ۲۰ ماه حقوق عقبافتاده دارند.
کارگران نگهداری خط و ابنیه راهآهن قم که به واسطه شرکت پیمانکار در راهآهن کار میکنند. به تعویق دو ماه مزد اعتراض کردند.
پنجشنبه ۹ آذر در یادداشتی تحت عنوان «در خط ۳ مترو چه میگذرد»، کارکنان مترو تهران از امتناع دستهجمعی راهبران خط ۳ مترو تهران از اجرای شیفت ۱۲ ساعته شبانه خبر دادند. علت این اقدام دستهجمعی، افزایش کار در شیفت ۱۲ ساعته شب راهبران عنوان شده است.
پنجشنبه ۹آذر، کارکنان شرکت گلتاش زیر مجموعه شرکت پاکسان تولیدکننده محصولات بهداشتی و آرایشی در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان دست از کار کشیدند و در محوطه شرکت تجمع کردند.
کادر درمان: امتناع دستهجمعی از اضافهکاری اجباری تا تجمع ماماها
در هفتهی منتهی به سوم آذر پرستاران و کادر درمان تعدادی از بیمارستانها و مراکز وابسته به دانشگاههای پزشکی در اعتراض به فشار کار، تحمیل اضافهکاری اجباری، سطح نازل حقوق و نپرداختن کارانه و سایر مطالبات معوقه در برخی شهرها از جمله رشت، صومعه سرا، اسلام آباد غرب، کرمانشاه، سنندج و یزد دست از کار کشیدند و در محوطه بیمارستان یا در خیابان تجمع کرده بودند. این هفته، اعتراض کادر درمان ادامه به شکل تجمع و اشکال دیگر ادامه یافت.
پرستاران پیش بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از سهشنبه ۷ آذر به صورت دستهجمعی از اضافهکاری اجباری امتناع کردند. روزنامه آرمان امروز که خبر امتناع دستهجمعی پرستاران در اعتراض عدم تعریف بسته خدمتی برای خدمات پرستاران پیش بیمارستانی، عدم اجرای صحیح قانون تعرفهگذاری در حوزه پیش بیمارستانی، پرداخت مبالغ بسیار پایین و ناچیز تحت عنوان تعرفه پرستاری، پایین بودن مبلغ اضافه کار و اجباری بودن آن را منتشر کرده است به نقل از پرستاران نوشت: «شاید با این کار صدای اعتراضمان به گوشِ مسئولان کشور برسد و فکری به حال فرسودگیِ ما و کمبودِ نیرو کنند».
پرستاران اورژانس دانشگاه علوم پزشکی مشهد تاکید کردند: «تا زمانی که بستههای خدمتی برای پرستاران پیش بیمارستانی در بودجه ۱۴۰۳ تصویب نشود و مبلغ پایین اضافه کار به صورت اساسی اصلاح نشود، هیچگونه همکاری جهت انجام شیفتهای اضافه کاری نخواهند داشت.»
وزارت بهداشت و مدیران مراکز درمانی تحمیل اضافهکاری اجباری را باپرداخت مبالغی ناچیز به کادر درمان تحمیل میکنند. پرستاران و کادر درمان، اضافهکار اجباری را غیرقانونی میدانند. حقالزحمه اضافهکاری به گفتهی پرستاران حدود یک چهارم حقالزحمه ساعات عادی کار است. فیش حقوقی یک پرستار با سابقه که در ایلنا منتشر شده نشان میدهد او در ازای ۱۳۰ ساعت اضافهکاری، کمتر از دو میلیون تومان کارمزد گرفته است.
سهشنبه ۷ آذر، گروهی از استادان، دانشجویان و ماماهای شاغل در بخش درمان با شعار «کرامت مامایی احیا باید گردد» مقابل وزارت بهداشت در تهران تجمع کردند. علت اعتراض ماماها و دانشجویان رشته مامایی، حذف مامایی در سطح مدیریت، نبود دفاتر مستقل آموزشی مامایی در بیمارستان و وضعیت نامناسب بخشها اعلام شده است.
اینجا کلیک کنید.
سهشنبه ۷ آذر تجمع پرستاران خوزستان مقابل ساختمان استانداری در اهواز برگزار شد. در این تجمع که با تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان کشوری همزمان بود، شعار اتحاد بازنشستگان و شاغلان سرداده شد.
روز پنجشنبه ۹ آذر کارکنان بیمارستان کودکان مفید تهران در اعتراض به بیپاسخ ماندن مطالباتشان دست از کار کشیدند و در محوطه بیمارستان تجمع کردند. خبرگزاری امنیتی تسنیم با انتشار خبر مرگ یک کودک در این بیمارستان مرگ کودک را به اعتصاب کارکنان مرتبط کرد و نوشت کودک یاد شده در اثر عدم رسیدگی فوت کرده است.
صنعت نفت: اعتصاب و تجمع در مراکز کار و خیابان
از شنبه چهارم تا جمعه ۱۰ آذر دهها تجمع و آکسیون اعتراضی از سوی کارگران رسمی، قرادادی، استخدامیهای پس از ۱۳۹۳ و بازنشستگان نفت در محل کار، مقابل شرکتهای نفتی و صندوق بازنشستگی نفت از جمله در اصفهان برگزار شده است. برخی تجمعها در چارچوب تجمعهای هفتگی ضورت گرفت و برخی روزهای متوالی ادامه داشت.
تازهترین تجمعها مربوط به جمعه ۱۰ آذر در شرکت نفت فلات قاره منطقه بهرگانسر و لاوان صورت گرفت. کارکنان رسمی شرکت نفت فلات قاره بهرگان با اعلام قبلی، پیش از آغاز ساعات کاری به طور دستهجمعی مقابل اداره مرکزی منطقه تجمع کردند. کارکنان این منطقه با انتشار بیانیهای خواستهای خود را اعلام کردند با این تاکید که تا تحقق خواستهایشان هر جمعه مقابل اداره مرکزی منطقه تجمع خواهند کرد.
مطالبات اعلام شده کارگران شرکت نفت فلات قاره منطقه بهرگانسر:
حذف کامل سقف حقوق مناطق عملیاتی نفتی
حذف تبعیض میان کارکنان عملیاتی در سقف پرداخت و برداشتن عناوین پشتیبانی و اصلی تخصصی
استرداد مالیات کسر شده از کارکنان عملیاتی نفتی
عدم ادغام صندوق بازنشستگی نفت با سایر صندوقهای ورشکسته
حذف سقف پاداش پایان خدمت و پرداخت کامل سنوات کارکنان
اجرای کامل ماده ده و پرداخت معوقات
برخی تجمعات دیگر کارگران نفت در هفتهی منتهی به ۱۰ آذر به این شرح بود:
شنبه چهارم آذر کارگران پالایشگاههای مجتمع پارس جنوبی در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، اجرای بدون تبعیض طرح اقماری دو هفته کار و دو هفته استراحت برای تمام کارگران، بهبود بهداشت و ایمنی محیط کار و وضعیت نامناسب خوابگاهها و سایر مطالبات خود تجمع اعتراضی برپا کردند.
یکشنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۲ کارکنان شرکت نفت فلاتقاره در جزیره سیری تجمع کردند.
ششم آذر کارکنان شرکت نفت فلات قاره شاغل در جزیره خارک تجمع اعتراضی برپا کردند.
سهشنبه ۷ آذر سهشنبه، روز تجمعهای اعتراضی کارگران استخدامی ۹۳ به بعد موسوم به «کفبگیران» بود. کفبگیران در این روز در چند منطقه عملیاتی دست به اعتراض زدند و خواستار افزایش دستمزد خود شدند.
در همین روز تجمعی از سوی کارکنان نفت مقابل وزارت نفت در تهران برگزار شد.
هشتم آذر کارگران شرکت بهرهبرداری نفت و گازآغاجاری به روال هفتههای گذشته مقابل دفتر مرکزی شرکت تجمع کردند.
بازنشستگان؛ باز در خیابانها
بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی روز یکشنبه پنجم آذر درشوش، اراک، اهواز و کرمانشاه تجمع کردند.
کارگران بازنشسته فولاد در همین روز، یکشنبه اعتراضی خود را در تهران و اصفهان برگزار کردند. تجمع تهران مقابل صندوق صنعت فولاد در خیابان وزرا صورت گرفت.
ششم آذر کارگران بازنشسته مخابرات در شهرهای سنندج، تهران، کرمانشاه، تبریز، مریوان، اهواز، اردبیل، خرمآباد، شیراز، اصفهان، زنجان، رشت، بندرعباس، بیجار، زاهدان، ساری، و بجنورد تجمع کردند. بازنشستگان مخابرات خواستار اجرای کامل آئیننامه پرسنلی و استخدامی سال ۸۹ و رفع مشکلات بیمه درمانی هستند.
سهشنبه اعتراضی بازنشستگان کشوری این هفته در اردبیل، سنندج، کرمانشاه، اراک، همدان، یزد، ممسنی و اهواز برگزار شد.
برخی شعارهای بازنشستگان
فقط کف خیابون بدست میاد حقمون
پیام ما به دولت، خجالت خجالت
حسین حسین شعارشون، دروغ و دزدی کارشون
وعده وعید چه خوب بود، ولی همش دروغ بود
تامین اجتماعی، چه اسم اشتباهی
شاغل و بازنشسته، اتحاد اتحاد
نه گرما نه سرما، نیست جلودار ما
بنیاد تعاون سپاه، شرمت باد شرمت باد
معلم زندانی آزاد باید گردد
کارگر زندانی آزاد باید گردد
آموزش رایگان حق مسلم ماست
معیشت، منزلت، سلامت، حق مسلم ماست
در حالی که اعتراض بازنشستگان به تعویق قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان و موکول کردن اجرای آن به سه سال اول اجرای برنامه هفتم ادامه دارد وزیر کار در واکنش به مصوبه ۲۹ آبان مجلس گفت به دلیل مشخص نبودن منابع مالی لازم، اجرای این مصوبه و همسانسازی در سه سال اول برنامه هفتم نیز به شکل فعلی ممکن نیست.
دولت به بهانه نبود منابع مالی از اجرای قانون همسانسازی خودداری کرد. مجلس شورای اسلامی ۲۹ آبان طی بررسی لایحه برنامه هفتم، تصویب کرد در سه سال اول اجرای برنامه هفتم، مستمری بازنشستگان در یک بازه زمانی سه ساله به صورت پلکانی افزایش یابد و به ۹۰ درصد حقوق شاغلان برسد.
**************
گروه کارگری: جنبش کارگری: اعتراضهای متعدد کارگران صنعت نفت،
تجمع پرستاران و اعتراض بازنشستگان بانکها
در هفتهای که گذشت، مبارزه و سرکوب کارگران ادامه داشت. دهها کارگر، کولبر و سوختبر جان خود را از دست دادند یا مصدوم شدند. تجمعهای بازنشستگان نیز در هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان، چه به لحاظ شمار شرکتکنندگان در تجمعها و چه از نظر پیوستن گروههای دیگری از بازنشستگان به معترضان خیابانی گسترش یافت.
هر رویداد یا اعتراض اردوی رنج و کار، برآیند مجموعهی درهم تنیدهی استثمار، تبعیض، ستم و سرکوب است که با تحمیل بیحقوقی و فقر استخوانسوز، جامعه را به مرز استیصال سوق داده است. اعتراض به شرایط موجود، در جایی که حاکمان تمام معیارهای حقوقی، اخلاقی و انسانی را زیرپاگذاشتهاند، تلاش برای درهم شکستن سامانه تبعیض، سرکوب و بهرهکشی است. گزارش زیر مروری بر مهمترین رویدادها و مبارزههای کارگری هفته اخیر است. گزارش هفته پیشین را
اینجا بخوانید.
در هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان، کارگران صنعت نفت در چند مرکز نفتی، پرستاران در یزد، پزشکان درمانگر اعتیاد در تهران، کارکنان شاغل و بازنشسته بانک ملت، کارکنان بازنشسته بانک صادرات، کارگران کارخانه تولید مواد غذایی «تکدانه» در مرند، کارکنان سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری در تهران، کارکنان سازمان همیاری شهرداریها در کهگیلویه و بویراحمد، کارگران شهرداری در ایرانشهر، و بازنشستگان در بیش از ۲۰ شهر و مرکز استان در اعتراض به شرایط کار و زندگی خود به خیابانها آمدند. بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی اهواز در تجمع مشترک خود در روز چهارشنبه سوم آبان، خواستار آزادی معلمان زندانی شدند.
کارگران راهآهن اهواز، کارکنان بخش فروش بلیت مترو تهران، کارگران مشاغل سخت و زیانآور استان گیلان، کارگران شهرداری منجیل به تعویق مطالبات و عدم اجرای وعده بهبود شرایط کاری اعتراض کردند.
این هفته مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی هم به صف انبوه طولانی حقوقنگرفتهها پیوستند. گویا دولت اعتبار لازم برای پرداخت مقرری ناچیز- اغلب چند صد هزار تومانی- این گروه به شدت محروم و آسبپذیر را نیز ندارد.
هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان برای کارگران واحدهای تولیدی و خدماتی و کشاورزی، کولبران و سوختبران مرگبار بود. دستکم ۱۷ کارگر و یک کودک کار جان خود را از دست دادند.
بیش از ۳۰ کارگر هم مصدوم شدند. دستکم چهار کولبر و سوختبر جان باختند و چندین تن مصدوم به بیمارستان انتقال یافتند.
مبارزههای کارگری
شنبه ۲۹ مهر، کارگران پیمانی نگهداری خط و ابنیه فنی راهآهن اهواز خواستار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل شدند. پیمانکار، با خودداری از اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، کارگران را با دستمزد ناچیز که در مورد اکثر کارگران نزدیک به حداقل دستمزد است به کار گرفته، از پرداخت مزایای شغلی به کارگران خودداری میکند، حق اضافهکاری و کار در روزهای تعطیل را به کارگران نمیپردازد و کارگران را از برخورداری از بیمه تکمیلی محروم کرده است.
اینجا کلیک کنید.
۲۹ مهر، کارکنان فروش بلیط مترو تهران به تعویق حقوق شهریور و نپرداختن حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی اعتراض کردند.
کارگران مشاغل سخت و زیانآور استان گیلان که در هفتههای گذشته بارها مقابل استانداری تجمع کرده بودند، خبر دادند بهرغم وعدههای داده شده هنوز با درخواست بازنشستگی پیش از موعد آنها موافقت نشده است. علت وضعیت فعلی این کارگران این است که کارفرما برای این که حق بیمه کمتری بپردازد، کارگران را به سازمان تامین اجتماعی به عنوان کارگر ساده معرفی کرده است. سازمان تامین اجتماعی نیز با سنگاندازی در راه برخورداری کارگران از بازنشستگی پیش از موعد تلاش دارد کارفرما را به پرداخت مابهالتفاوت حق بیمه کارگران ناگزیر کند.
اسماعیل امیدزاده که خبرگزاری کار ایران (ایلنا) او را عضو اصلی کمیته بدوی مشاغل سخت و زیانآور معرفی کرده درباره معضل کارگران گفته
است تامین اجتماعی در راه بازنشستگی کارگران سنگاندازی میکند. او پرسیده است:
"کارگران مشاغل سخت و زیانآور سالها کار طاقتفرسا انجام دادهاند و به دلیلِ فشارِ ناشی از کار و آسیبهایی که به آنها رسیده دیگرِ توانِ انجام کارِ اضافه ندارند. این کارگران فرسوده شدهاند و اگر در این مدت حادثهی کاری برایشان پیش بیاید چه کسی پاسخگو خواهد بود. چند سال باید صبر کنند تا تامین اجتماعی با بازنشستگیِ آنها موافقت کند؟"
دوشنبه یکم آبان درمانگران اعتیاد با تجمع مقابل وزارت بهداشت به عدم اجرای توافق میان این وزارتخانه، ستاد مواد مخدر، سازمان نظام پزشکی و کمیسیون بهداشت مجلس اعتراض کردند. درمانگران اعتیاد میگویند وزارت بهداشت با عدم اجرای این توافق، موقعیت مراکز خدمات ترک اعتیاد را تضعیف کرده است.
گروهی از کارکنان سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران (فاوا) سهشنبه دوم آبان در اعتراض به پایین بودن حقوق مقابل شهرداری تهران تجمع کردند.
کارگران معترض کارخانه تولید مواد غذایی تکدانه واقع در شهرستان مرند (اآذربایجان شرقی) چهارشنبه سوم آبان در اعتراض به کمی دستمزد و عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل دست از کار کشیدند و در محوطه کارخانه تجمع کردند.
کارکنان سازمان همیاری شهرداریهای استان کهگیلویه و بویراحمد که ۸ ماه است حقوق نگرفتهاند، پنجشنبه چهارم آبان در اعتراض به تعویق حقوق و نپرداختن حق بیمه مقابل این اداره در یاسوج تجمع کردند. معترضان گفتهاند از سال ۹۷ تا کنون، نزدیک به ۲۰ ماه حقوق عقبافتاده دارند و در سال جاری تنها حقوق فروردین را دریافت کردهاند.
کارگران شهرداری ایرانشهر پنج ماه است دستمزد دریافت نکردهاند. کارگران گفتهاند تعویق پرداخت دستمزد گریبانگیر تمام ۴۵۰ کارگر شهرداری ایرانشهر است که در بخشهای مختلف شهرداری از دو ماه تا پنج ماه متغیر است.
اعتراض پرستاران، تجمع پرستاران یزد مقابل استانداری
گروهی از پرستاران یزد سهشنبه دوم آبان مقابل استانداری یزد تجمع کردند و خواستار پرداخت مطالبات معوقه، پرداخت کارانه و اضافه کار یک سال گذشته مطابق قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، پرداخت حق سختی کار، احتساب سابقه کار پرستاران شرکتی و رسیدگی به امور رفاهی پرستاران شدند.
پرستاران نیز مانند سایر مزدبگیران با مشکلات درهمتنیدهای دست و پنجه نرم میکنند که عبارتند از: عدم امنیت شغلی پرستاران قرارداد موقت، کمی حقوق و نپرداختن مطالبات معوقه، فشار کار بالا و اضافهکاری اجباری.
خانه پرستار که مشکلات پرستاران را بازتاب میدهد، نامهی رییس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر را منتشر کرده که در پاسخ به خواست پرستاران مبنی بر حذف اضافهکار اجباری، بر ادامه اضافهکاری اجباری پرستاران تاکید کرده است و این در حالی است که دیوان عدالت اداری نیز به نفع پرستاران رای داده و تاکید کرده است واداشتن پرستاران به اضافهکاری خلاف قانون است.
ادامه اعتراضهای متعدد ولی پراکنده در صنعت نفت
صنعت نفت در هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان، شاهد تجمع اعتراضی هفتگی کارکنان رسمی در چندین سکو و پایانه نفتی، تجمع اعتراضی روزانه کارگران قراردادی در آغاجاری و اهواز، تجمع کارگران روزمزد، و کارگران پروژهای در چندین مرکز نفتی بود. کارگران اخراجی پایانهها و مخازن بندر ماهشهر نیز بار دیگر مقابل دفتر شرکت تجمع کردند و خواستار بازگشت به کار شدند.
شنبه ۲۹ مهر، کارگران قرارداد معین ستادی مناطق نفتخیز جنوب، شرکت فلات قاره و منطقه یک عملیات انتقال گاز میانکوه مقابل ساختمان مدیریت مناطق نفتخیز در اهواز تجمع کردند.
این تجمع با فراخوان قبلی برگزار شد و کارگران زن نیز در آن شرکت داشتند. کارگران قراردادی نفت، به دلیل نوع قراردادشان میان وزارت نفت و وزارت کار سرگردانند. آنها خواستار اجرای مصوبه دی ماه ۱۴۰۰شورای اداری و استخدامی صنعت نفت و استخدام رسمی در صنعت نفت هستند.
کارکنان رسمی وزارت نفت شاغل در مراکز عملیاتی یکشنبه ۳۰ مهر به روال هفتههای اخیر، دست به اعتراض و تجمع زدند.
۳۳ کارگر پایانهها و مخازن پتروشیمی بندر ماهشهر که از یک ماه پیش توسط کارفرما بیکار شدهاند، مقابل شرکت تجمع کردند و خواستار بازگشت به کار شدند.
کارگران روزمزدی فضای سبز شرکت نفت آغاجاری خواستار تبدیل وضعیت شغلی خود شدند. کمیته ساماندهی پیمانهای حجمی شرکت ملی نفت در مناطق نفتخیز جنوب، که قرار است تکلیف وضعیت شغلی کارگران را روشن کند، در اردیبهشت امسال وعده داد وضعیت شغلی کارگران را مشخص کند اما هنوز اقدامی صورت نداده است. کارگران از سال ۸۶ در استخدام شرکت نفت بودهاند اما سال ۱۴۰۰، شرکت نفت آغاجاری آنها را به یک شرکت پیمانکار سپرده است.
کارگران روزمزد واحد خدمات پتروشیمی جم واقع در عسلویه خواستار تبدیل قرارداد به قرارداد دایم و امنیت شغی شدند. کارگران در واحد خدمات پتروشیمی جم کار میکنند. آنها در ازای کار مشابه با کارگران رسمی، مزد کمتری میگیرند و از حق مرخصی، حق اضافهکاری و سایر مزایا بیبهرهاند.
کارکنان رسمی شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری چهارشنبه سوم آبان در اعتراض به سقف حقوق و محدودیت سنوات بازنشستگی مقابل ساختمان مدیریت شرکت تجمع کردند.
چهارشنبه سوم آبان، تجمعی هم از سوی کارگران ارکان ثالث منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی برگزار شد.
بازنشستگان بانکها به صف بازنشستگان معترض پیوستند
تجمعهای بازنشستگان در هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان، چه به لحاظ شمار شرکتکنندگان در تجمعها و چه از نظر پیوستن گروههای دیگری از بازنشستگان به معترضان خیابانی گسترش یافت.
بازنشستگان چند بانک از جمله بانک ملت و بانک صادرات نیز به اعتراضهای خیابانی روی آوردند. در اهواز، بازنشستگان تامین اجتماعی و بازنشستگان کشوری تجمع مشترک برگزار کردند.
شنبه ۲۹ مهر بازنشستگان بانک ملت و بانک صادرات در اعتراض به وضعیت معیشتی خود و عدم پرداخت مطالباتشان از سوی صندوق بازنشستگی تامین آتیه مقابل ساختمان مرکزی این صندوق در خیابان سمیه تهران تجمع کردند.
بازنشستگان فولاد یکشنبه ۳۰ مهر در اصفهان، اهواز، رودبار و تهران تجمع کردند. بازنشستگان تامین اجتماعی در همین روز، در اراک، دزفول، شوش، اهواز، کرمانشاه و مشهد تجمع کردند.
تجمع هفتگی بازنشستگان مخابرات دوشنبه اول آبان در دستکم ۱۶ مرکز استان و چند شهر برگزار شد.
بازنشستگان کشوری سهشنبه دوم آبان در چند شهر به خیابان آمدند و به فقر معیشتی، نداشتن بیمه درمانی کارآمد و عدم اجرای وعدههای دولت تجمع کردند.
برخی شعارهای این هفته بازنشستگان
لشکری کشوری تامین اجتماعی، اتحاد اتحاد
ازبس دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمیدیم
نه خواری نه ذلت، مرگ براین عدالت
پیام ما به دولت، خجالت خجالت
ازخوزستان تا تهران، ننگ بر این مدیران
نوبت ما که میشه، خزانه خالی میشه
تامین اجتماعی، چه اسم اشتباهی
یخچال بازنشسته، خالی تر از گذشته
حقوق نصف نیمه، سکوت کنی همینه
ننگ ما ننگ ما، صدا وسیمای ما
هفتهای مرگبار برای نیروی کار
در هفتهای که دهها کارگر، کولبر و سوختبر جان خود را از دست داده یا مصدوم شدند، مدیرکل پزشکی قانونی مازندران- از افزایش حوادث منجر به مرگ کارگران در شش ماهه اول امسال خبر داد. علی عباسی گفت حوادث منجر به مرگ به نسبت شش ماه اول سال ۱۴۰۱، پنج درصد افزایش داشته است. در این دوره، ۶۹ نفر (همگی مرد) در مازندران در اثر حوادث کار جان باختهاند. «۲۵ نفر از این افراد بر اثر سقوط از بلندی، ۱۹ نفربر اثر برق گرفتگی، ۱۳ نفر بر اثر اصابت جسم سخت و ۱۲ نفردیگر در حوادث کار دیگر جان خودرا از دست دادهاند.»
جمعه ۲۸ مهر، شش کارگر کشاورزی شهر مزرج از توابع قوچان، در اثر واژگونی سرویس حمل و نقل دچار حادثه شدند. پنج تن از کارگران که چهار نفرشان زن بودند، در دم جان باختند. یک زن کارگر هم که مصدوم شده بود به بیمارستان انتقال یافت.
جمعه ۲۸ مهر، یک کودک کار به نام مارتین حسینپناهی هنگام کار در یک کارخانه سبد سازی در سنندج، در چرخ دنده دستگاه گیر کرد و جان خود را از دست داد. مارتین حسینپناهی ۱۶ ساله بود.
۲۸ مهر، یک کارشناس بهداشت حرفهای و ایمنی کار در یک واحد تولیدی در نجفاباد اصفهان بر اثر سقوط دستگاه تهویه جان خود را از دست داد. نام این کارشناس بهداشت و ایمنی محیط کار، یاسین ویسی اعلام شده است.
۲۹ مهر، یک کارگر ساختمانی در شیراز هنگام کار در اثر وقوع زلزله از ارتفای به پایین سقوط کرد و جان باخت.
یکشنبه ۳۰ مهر، انفجار سایت ۲۵ مگاواتی نیروگاه پرند دو کارگر، یکی در دم و دیگری پس از انتقال به بیمارستان جان باختند. چهار کارگر که مصدوم شده بودند نیز به بیمارستان الزهرا در تهران انتقال یافتند. مصدومان و جانباختگان کارگر گروه «مپنا» بودند. جانباختگان این حادثه خلیل نوروزی و معین جامهبزرگ نام داشتند. خلیل نوروزی سوپروایزر ارشد شرکت توگا بود و معین جامهبزرگ مهندس بهرهبرداری. مدیر کل مدیریت بحران و پدافند غیر عامل وزارت نیرو علت حادثه را نقص فنی اعلام کرد.
دوم آبان، یک مامور آتشنشانی هنگام خاموش کردن آتش یک ساختمان چهارطبقه در شهر انزلی از ارتفاع سقوط کرد و مصدوم شد.
دوم آبان، ۱۶ کارگر کارخانههای واقع در شهرک صنعتی رشت در اثر تصادف سرویس حمل و نقل کارگران مصدوم و روانه بیمارستان شدند.
سوم مهر، یک کارگر راهآهن جنوب شرق زاهدان به نام حسین خدری در اثر برخورد با واگن قطار جان خود را از دست داد. در همین روز یک کارگر باغبان در استان البرز در اثر سقوط از درخت به شدت مصدوم شد و حین انتقال به بیمارستان جان باخت. یک کارگر مبلسازی از دیگر قربانیان این روز بود. این کارگر ۲۰ ساله حین استراحت در کارگاه مبلسازی به دلیل گازگرفتگی با اجاق خوراک پزی جان خود را از دست داد.
کولبران و سوختبران نیز در هفتهی منتهی به پنجشنبه چهارم آبان از مرگ و مصدومیت در راه کسب لقمهای نان بینصیب نماندند. ۲۷ مهر جهانگیر براهویی سوختبر ۲۰ ساله در محور نهبندان به سفیدآبه جان باخت.
یکشنبه ۳۰ مهر، سه کولبر اهل شهر جوانرود در نوار مرزی نوسود هدف گلوله ماموران قرارگرفته و مصدوم شدند. در همین روز، یک کولبر ۱۸ ساله در همان مسیر هدف تیراندازی ماموران قرار گرفت و مصدوم شد. آرمان برزگر، از دیگر قربانیان شلیک مستقیم ماموران در این روز بود.
اول آبان، کولبر ۲۵ سالهای به نام زانکو گوهری در نوارمرزی هنگهژال بانه هدف گلوله قرار گرفت و مصدوم شد.
سەشنبە ۲ آبان، محسن کانی ۳۵ ساله در نزدیکی بانه هدف گلوله ماموران قرار گرفت و جان باخت.
**************
گروه کارگری: از تجمع کارگران قراردادی
صنعت نفت در چند منطقه نفتی تا تجمعهای هفتگی بازنشستگان
در هفته گذشته کارگران ایران چه اعتراضهایی و اعتصابهایی ترتیب دادند؟ چه حادثههایی در محیط کار به رنج آنها دامن زد؟
هر رویداد یا اعتراض اردوی رنج و کار به وضعیت کنونی، برآیند مجموعهی درهم تنیدهی استثمار، تبعیض، ستم و سرکوب است که با تحمیل بیحقوقی و فقر استخوانسوز، جامعه را به مرز استیصال سوق داده است. اعتراض به شرایط موجود، در جایی که حاکمان تمام معیارهای حقوقی، اخلاقی و انسانی را زیرپاگذاشتهاند، تلاش برای درهم شکستن سامانه سرکوب و بهرهکشی است. گزارش زیر مروری بر مهمترین رویدادها و مبارزههای کارگری هفته اخیر است. گزارشهای مربوط به هفتههای پیشین را
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا و
اینجا بخوانید.
در هفتهی منتهی به پنجشنبه ۱۳ مهر، صنعت نفت باز شاهد اعتراض، اعتصاب و تجمع کارگران بود. وسیعترین تجمع و اعتراض کارگران نفت این هفته مربوط به کارگران قرارداد مدت بود که در چند شهر از جمله کنگان، گچساران، عسلویه، ایلام و اهواز به طور همزمان تجمعات اعتراضی برپا کردند. کارگران پیمانی (اورهال) پالایشگاه آبادان چهارشنبه دست از کار کشیدند و در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق تجمع کردند. کارکنان رسمی در سکوها و چند مرکز نفتی تجمع و اعتراض کردند. در سکوهای نفتی اعتراض با برگزاری تجمع و اشکال اعتراض نمادین ادامه یافت. اعتصاب غذای کارگران پتروشیمی رازی ادامه یافت. کارکنان مناطق نفت خیز جنوب در اهواز تجمع کردند.
باز شدن مدارس، شرایط زندگی خانوادههای کارگرانی که حقوقشان پرداخت نشده را دشوارتر کرده است. کارگران که به طور معمول با دستمزد اندک خود توان پرداخت هزینههای تحصیل فرزندان خود را ندارند در واحدهایی که ماهها حقوق کارگران پرداخت نشده، گرفتار دشواریهای دو چندان شدهاند. خرید لباس، کیف و کفش و لوازم تحریر به معضلی غیرقابل حل تبدیل شده است.
اینجا کلیک کنید.
کارگران پیمانی راه آهن قم و کارگران خط و ابنیه فنی راهآهن لرستان و زاگرس (شرکت تراورس) اعتصاب کردند.
کارگران شرکت آب و فاضلاب کهگیلویه و بویراحمد مقابل اداره آبفا تجمع کردند.
کارگزاران مخابرات روستایی به تعویق در پرداخت حقوق، عدم امنیت شغل و سطح نازل معیشت اعتراض کردند.
کارگران معدن زغال سنگ طزره خواستار حذف پیمانکار شدند. کارگزاران مخابرات روستایی کشور به دیرکرد حقوق و تعویق مطالبات اعتراض کردند. کارگران شهرداری زاهدان به اخراج دسته جمعی اعتراض کردند. کارگران پیمانکاری معدن زغال سنگ رزمجای البرز شرقی به قراردادهای یک ماهه اعتراض کردند. کارگران قرقبان جنگل مازندران به تعویق حقوق اعتراض کردند.
مبارزههای کارگری
شنبه هشتم مهر، کارگران معدن زغالسنگ طزره واقع در استان سمنان دست از کار کشیدند و خواستار بهبود شرایط کار، لغو قراردادهای یک ماهه و امنیت شغلی شدند. هزار کارگر این معدن از امنیت شغلی بیبهرهاند و با سالها سابقه کار در معدن، گروهی از آنان قراردادهای یک ماهه دارند.
این در حالی است که شرایط کار کارگران دشوار و مخاطرهآمیز است. در آخرین حادثه کار در این معدن که ۱۲ شهریور رخ داد، شش تن از کارگران در اثر انفجار ناشی از نشت گاز جان خود را از دست دادند. برغم ابراز تاسف و همدردیهای صوری مسئولان دولتی، و اعلام تشکیل یک کمیته فنی برای بررسی علل حادثه، هنوز علت حادثه به طور رسمی اعلام نشده است.
ایلنا به نقل از کارگران معترض نوشته است کارگران علاوه در کنار امنیت شغلی و امنیت جانی، همچنین خواستار افزایش دستمزد هستند.
مبارزات کارگران نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن این هفته نیز در چند نقطه ادامه یافت.
این کارگران که عمدتا به واسطه شرکتهای پیمانکاری در راهآهن کار میکنند خواستار امنیت شغلی، بهبود شرایط کار، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، پرداخت مطالبات معوقه و افزایش دستمزد هستند.
کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن کرمان شاغل در محور زرند که در هفتههای گذشته دستکم سه بار مقابل استانداری کرمان تجمع کردند، میگویند به آنها وعدن رسیدگی داده شده اما از عملی شدن این وعدن خبری نیست.
کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن قم (شرکت فلق) که پنجشنبه ششم مهر در اعتراض به تعویق حقوق و نپرداختن مطالبات اعتصاب کرده بودند، جمعه هفتم مهر مجددا مقابل استانداری قم تجمع کردند. کارگران گفتهاند تا پرداخت مطالباتشان و اجرای طبقهبندی مشاغل دست از اعتراض برنمیدارند.
یکشنبه ۹ مهر، کارگران نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن لرستان و زاگرس در اعتراض به عدم پرداخت حقوق دست از کار کشیدند.
کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن جنوب به تعویق پرداخت حقوق و عدم واریز حق بیمه از سوی پیمانکار، اعتراض کردند.
اعتراض پرستاران به ساعات طولانی کار، اضافهکاری اجباری و دستمزد کم این هفته هم ادامه داشت. دبیرکل خانه پرستار خراسان رضوی به شرایط کار سخت و دستمزد پایین پرستاران اعتراض کرد و خواستار آن شد که اصلاح تعرفههای پرداختی به پرستاران در دستور کار مجلس قرار بگیرد.
کارگران شهرداری زاهدان که در هفتههای گذشته خبرهای اعتراض و تجمع آنها به رسانهها راه یافت، این هفته به طور دستهجمعی از سوی پیمانکار اخراج شدند. پیمانکار این کارگران را که ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه کار دارند، بدون پرداخت مطالبات بیکار کرده است.
ایلنا به نقل از کارگران نوشته است شهرداری زاهدان، «با این بهانه که بعد از خروج پیمانکار قبلی، به دنبال قرارداد کار با پیمانکار جدید برای ادامه کار است، کارگران را در انتظار نگه داشته است».
اعتصاب، تجمع و اعتراض در صنعت نفت
در گزارشی از اعتصاب کارگران قرارداد موقت آمده است:
«صبح امروز چهارشنبه دوازدهم مهر، مطابق تدارک قبلی، صدها تن از کارگران قرارداد موقت صنعت نفت در چند شهر از جمله کنگان، گچساران، عسلویه، ایلام و اهواز به طور همزمان تجمعات اعتراضی برپا کردند. در اهواز بیش از ۲۰۰ تن از کارگران در مقابل درب شرکت مناطق نفتخیز اهواز تجمع کردند. معاون مدیر مناطق نفتخیز استان، در میان کارگران حاضر شد و قول داد شخصاً موضوع را در وزارت نفت پیگیری کند. کارگران لیست مطالبات خود را در شکل طوماری تهیه و به مدیریت ارائه دادند و هشدار دادند اگر تا یکماه این وعده عملی نشود، تجمعات خود را از سر خواهند گرفت و تا رسیدن به خواستهای خود، این تجمعات را به طور هفتگی ادامه خواهند داد.
اهم خواستهای اعتراض کنندگان به قرار زیر است:
تبدیل وضعیت به مدت معین
توانمندسازی و امکان بکارگیری در برابر سمتهای سازمانی بلاتصدی
اجرای کامل مصوبه دی ماه ۱۴۰۰ شورای اداری و استخدامی صنعت نفت (فوق العادههای تخصصی و مخصوص)
عیدی کارگری
بازخرید مرخصی بر اساس قانون کار
محاسبه اضافه کاری و پاداش بهره وری مطابق نیروهای قرارداد معین
اعطای پاداش تحصیلی به فرزندان کارکنان. یک شاهد عینی/ چهارشنبه دوازده مهر ۱۴۰۲»
کارگران پیمانی (اورهال) پالایشگاه آبادان در تجمع چهارشنبه ۱۲ مهر که در کوی مطهری (بریم) آبادان خواستار اصلاح طرح طبقهبندی مشاغل، و پرداخت بهموقع دستمزد شدند.
۱۰ مهر ماه کارکنان رسمی نفت در سکوهای دریایی در شرکت فلاتقاره ایران و نفتوگاز پارس به گذاشتن سقف حقوق برای کارکنان رسمی نفت اعتراض کردند. دور جدید اعتراضات کارکنان رسمی از هفتهی گذشته آغاز شده است. کارکنان رسمی اعلام کردهاند اعتراض خود را هر دوشنبه پی میگیرند.
چهارشنبه دوازده مهر ۱۴۰۲، کارکنان قرارداد مدت موقت وزارت نفت در چند مرکز نفتی تجمع اعتراضی برپا کردند.
بازنشستگان
تجمعهای هفتگی بازنشستگان ادامه یافت؛ کارگران بازنشسته مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی یکشنبه ۹ مهر در اهواز، شوش، کرمانشاه و… به خیابان آمدند. در این روز بازنشستگان فولاد نیز در… تجمع کردند. دوشنبه ۱۰ مهر بازنشستگان مخابرات در… مرکز استان به خیابان آمدند. سه شنبه نوبت بازنشستگان کشوری بود که با تجمع و راهپیمایی در مراکز چند استان به شرایط خود اعتراض کنند.
یکشنبه این هفته (۹ مهر) بازنشستگان معادن و فولاد کشور با فراخوان قبلی مقابل صندوق بازنشستگی قائمشهر تجمع کردند. ششم مهر بازنشستگان معادن و فولاد اعلام کردند در پیوند با تجمع سراسری بازنشستگان معادن و فولاد که قرار است ۱۶ مهر در تهران برگزار شود، ۹ مهر در قائمشهر گرد خواهند آمد تا درباره پیوستن و اتحاد و همبستگی با دیگر واحدهای معدنی و فولادی هماندیشی کنند.
صحبت های نیکوفرد کارگر بازنشسته هفت تپه در جمع بازنشستگان شوش
اینجا کلیک کنید.
بازنشستگان مخابرات که دوشنبه هر هفته در مراکز استانها تجمع میکنند، این هفته شنبه هشتم مه نیز در تبریز تجمع کردند. این تجمع همزمان بود با سفر هیات مدیره و مدیرعامل مخابرات به آذربایجان شرقی. به همین مناسبت کارگران شاغل و بازنشسته مخابرات آذربایجان شرقی در محوطه ساختمان مرکزی مخابرات استان در تبریز تجمع کردند و اعتراضشان به سطح نازل معیشت را با پهن کرده سفرهی خالی روی زمین ابراز کردند.
بازنشستگان مخابرات خواستار اجرای آیین نامه سال ۸۹، پرداخت مطالبات معوقه، افزایش حقوق و بیمه کارآمد هستند.
بازنشستگان مخابرات دوشنبه ۱۰ مهر در ۱۳ مرکز استان از جمله تهران تجمع کردند.
برخی شعارهای بازنشستگان: فقط کف خیابون به دست میاد حقمون / تامین اجتماعی چه نام اشتباهی / تا حق خود نگیریم آروم نمینشینیم / کار جدید دولت ایجاد رعب و وحشت / دشمن ما همینجاست دروغ میگند آمریکاست / لشکری، کشوری، تامین اجتماعی، اتحاد اتحاد / اتحاد اعتراض علیه فقر و فساد
حوادث کار در جاده و کارگاه؛ مرگ کولبران و سوخت بران در مناطق مرزی
حوادث کشندهی کار این هفته در مشهد و بناب در یک روز ۱۳ کارگر مصدوم و روانه بیمارستان شدند. یک کارگر پتروشیمی شازند در میان شعلههای آتش سوخت. یک کارگر فولاد کویر اردستان در اثر گیر کردن در نوار نقاله جان باخت. یک کارگر ریختهگری شاغل در شهرک صنعتی کاوه واقع در نزدیکی شهر ساوه که هفتهی گذشته در اثر انفجار کوره ذوب مواد بشدت مصدوم شده بود، جان باخت.
دو کارگر مقنی در کاشان در اثر گازگرفتگی جان باختند. دو کارگر ساختمانی در جوپار کرمان و یک کارگر ساختمانی در فردیس در نتیجهی سقوط از بلندی جان باختند. یک کارگر ساختمانی در آستانه اشرفیه در اثر سقوط مصدوم شد. یک کارگر ساختمانی در شهر یاسوج بر اثر سقوط در چاه آسانسور مصدوم شد. یک کارگر کارخانه معدن شن و ماسه خرسدر در پلدختر هنگام نظافت تسمهنقاله در اثر سقوط دستگاه سنگشکن بر روی سرش جان باخت.
یک پرستار حین کار در بیمارستانی در تهران فوت کرد.
هفت کارگر فصلی هنگام رفتن به سر کار در مسیر اشنویه به پیرانشهر در اثر تصادف جادهای مصدوم شدند.
چند تن از سوختبران و کولبران در این هفته هم در جدال با ماموران مرزی کشته و زخمی شدند.
شنبه هشتم مهر دو سوختبر تصادف و آتشسوزی خودرو در مسیر جالق به سراوان جان خود را از دست دادند. یکی از سوختبران قربانی مسعود محمدزاده نام داشت.
یک سوختبر دیگر به نام مجید بارانزهی در حادثهی مشابهی جان باخت.
در غرب کشور، یک کولبر به نام رحمان جمشیدی، در اثر تیراندازی ماموران مرزی منطقه مرزی نودشه مصدوم شد.
کولبرنیوز که خبرهای مربوط به کولبران را رصد میکند نوشته است در شش ماه نخست سال جاری، «جمعاً ۸۵ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جادهای استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بر اثر عواملی همچون تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی رژیم، بهمن و سرمازدگی، رفتن روی مین، سقوط از کوه و ارتفاع و سایر موارد کشته و زخمی شدهاند.»
۷۷ مورد مصدومیت یا مرگ کولبران در نتیجه شلیک مستقیم ماموران مرزی صورت گرفته است.
رادیو زمانه
_________________________________
برای مطالعه
تابستان ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه مطالب بهار ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه اخبار سال گذشته
اینجا کلیک کنید.
ادامه اخبار کارگری تا هشت بهمن
اینجا کلیک کنید.