افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


رادیو زمانه                                                                                                                          یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۲ آگوست ۲۰۲۱


وزارت کار : ۳۶ میلیون نفر فقیرند

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران در یک گزارش رسمی درآمد سرانه خط فقر را کمتر از یک سوم رقم واقعی برآورد کرد و از افزوده شدن حداقل ده میلیون نفر طی یک سال به جمعیت زیرخط فقر خبر داد.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران درآمد سرانه خط فقر یک خانواده تک نفره را یک میلیون و ۲۵۴ هزار تومان و برای یک خانوار سه نفره دو میلیون و ۷۵۸ هزار تومان اعلام کرده است؛ رقمی که با واقعیت فاصله زیادی دارد.
بر مبنای گزارش این وزارتخانه که پس از سال‌ها نخستین گزارش یک نهاد دولتی در باره خط فقر است، چنانچه یک خانوار چهار نفره درآمد سرانه معادل سه میلیون و ۳۸۵ هزار تومان داشته باشد، فقیر محسوب نمی‌شود.
همین برآورد نشان می‌دهد درآمد سرانه خط فقر در مقایسه با یک سال پیش‌تر، یعنی سال ۱۳۹۸ معادل ۳۸ درصد افزایش یافته است.

۳۶ میلیون نفر فقیرند
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شمار جمعیت زیر خط فقر را به دلیل آنچه که در دسترس نبودن اطلاعات مربوط به در‌آمد و هزینه خانوار در سال ۱۳۹۹ بیان شده، اعلام نکرده است، اما گفته در سال ۱۳۹۸ نزدیک به یک سوم جمعیت ایران (۳۲ درصد معادل ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر) زیر خط فقر قرار داشته‌اند.
با این حال بر مبنای همین محاسبات که خط فقر را یک سوم رقمی که چندی پیش رئیس کمیته امداد اعلام کرده بود، نشان می‌دهد، در فاصله سال ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ نزدیک به ۱۰ میلیون نفر بر جمعیت زیرخط فقر در ایران افزوده شده است.
یک هفته پیش از این مرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد ایران درآمد خط فقر در سال ۱۳۹۹ را معادل ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده بود.

تورم کُشنده
نرخ تورم فزاینده طی سه سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ اصلی‌ترین عامل افزایش جمعیت زیر خط فقر است. بر مبنای گزارش «پایش فقر» در سال ۱۳۹۶، ۲۲ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر قرار داشتند اما رشد متوالی نرخ تورم در سه سال گذشته موجب افزایش جمعیت زیر خط فقر شده است.
مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه به نقطه را که بیانگر افزایش میانگین قیمت کالا و خدمات در یک دوره ۱۲ ماهه است، برای سال‌های ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به ترتیب ۴۷,۵، ۲۲ و ۴۹ درصد اعلام کرده است.
افزایش نرخ تورم در سال‌های اخیر درآمد سرانه ایرانیان را نسبت به سال ۱۳۹۰ یک سوم کاهش داده است.

فقرا فقیرتر شدند
بر اساس اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گروه‌های کم در‌آمد آسیب بیشتری از افزایش نرخ تورم که در دو گروه کالایی مسکن و مواد غذایی شدیدتر بوده، دیده اند.
همه گیری کرونا که نزدیک به ۲۰ ماه است در ایران همچنان شتابان پیش می رود، یکی دیگر از عوامل فقرزا، به ویژه برای خانوارهای کم درآمد بوده است.
برپایه گزارش های رسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این بیماری ۱,۵ میلیون شغل را طی ماه های گذشته از بین برده است. در گزارش پایش فقر برای اولین بار فاش شده است که ۱۰۰ درصد مشاغلی که به دلیل کرونا از دست رفته‌اند، «غیررسمی» و مربوط به اقشار کم درآمد بوده است.

گزارش‌های متضاد نهادهای حکومتی
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حالی درآمد سرانه خط فقر را یک میلیون و ۲۵۴ هزار تومان اعلام کرده که دو سال پیش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در یک گزارش از رسیدن خط فقر به ۴,۵ میلیون تومان خبر داده و اعلام کرده بود جمعیت زیر خط فقر حدود دو برابر افزایش یافته است.
رئیس کمیته امداد نیز یک هفته پیش درآمد خط فقر در سال ۱۳۹۹ را ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده بود.
تشکل های کارگری و صنفی مستقل و کارشناسان اقتصادی نیز در برآوردهایی که داشته‌اند خط فقر برای یک خانوار سه نفره در سال جاری را ۱۲ میلیون تومان برآورد کرده‌اند که بیش از سه برابر از برآورد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بزرگ‌تر است.
بر مبنای محاسبات مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ۲۳ تا ۴۰ درصد جمعیت ایران در سال ۱۳۹۷ درآمدی کمتر از خط فقر داشتند. پژوهشگران اقتصادی، از جمله حسن راغفر هم در سال ۱۳۹۸ گفته بود که ۳۳ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق قرار دارند.

*************

«خلع‌ید» از مالکان هفت‌تپه به صورت رسمی ابلاغ شد

پس از دو ماه سرانجام حکم خلع ید از مالکان نیشکر هفت‌تپه به آنها و دولت ابلاغ شد. یک عضو خانواده اسدبیگی مدعی است که به رأی اعتراض کرده‌اند و منتظر نتیجه نهایی‌اند. یک فعال کارگری در این کارخانه اما از دولت خواسته تا هرچه سریع‌تر تکلیف مدیریت بزرگ‌ترین مجتمع کشت و صنعت نیشکر خاورمیانه را روشن کند.
شعبه ۵۵ دادگاه تهران سرانجام حکم خلع ید از امید اسدبیگی و مهرداد رستمی را به‌صورت رسمی به آنها ابلاغ کرد. یک فعال کارگری در نیشکر هفت‌تپه مطالبه کارگران را تعیین تکلیف هرچه سریع‌تر مدیریت این کارخانه اعلام کرد.
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران شنبه سی مرداد نوشت: بر اساس رأی شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی تهران «مالکیت هفت‌تپه از خریدار خلع ید و به دولت واگذار می‌شود و با حکم صادره این مجتمع به بیت‌المال بازمی‌گردد.»
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران شنبه سی مرداد نوشت: بر اساس رأی شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی تهران «مالکیت هفت‌تپه از خریدار خلع ید و به دولت واگذار می‌شود و با حکم صادره این مجتمع به بیت‌المال بازمی‌گردد.»
امیر اسدبیگی که خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) او را عضو هیئت‌مدیره هلدینگ آریاک معرفی کرد اما مدعی شد رأی خلع ید به این هلدینگ ابلاغ نشده است.
این عضو خانواده اسدبیگی که در دو ماه گذشته به گفته کارگران نیشکر هفت‌تپه تلاش کرده‌اند تا با رایزنی با مقام‌های قضایی و دولت مانع اجرایی شدن حکم دادگاه شوند، گفت احتمال می‌دهد آنچه که به گفته او «برخی رسانه‌ها و صفحات مجازی با تبانی با برخی افراد» اقدام به انتشار آن کرده‌اند «همان رأی قبلی که حدود دو ماه پیش به‌صورت شفاهی ابلاغ‌شده بود» باشد.
پیش از این در اردیبهشت‌ماه امسال منابع نزدیک به کارگران نیشکر هفت‌تپه گفته بودند که دادگاه رأی به خلع‌ ید از مالکان نیشکر هفت‌تپه داده اما به‌صورت رسمی آن را ابلاغ نمی‌کند.
امیر اسدبیگی که برادرش به اتهام اختلاس ارزی محاکمه شده است، مدعی شد که آنها به رأی دادگاه اعتراض کرده و دادگاه نیز این اعتراض را پذیرفته است.
خلاف اظهارات او و خانواده اسدبیگی که در ماه‌های گذشته با اخراج برخی از کارگران، خروج ذخیره شکر از انبارهای کارخانه و پرداخت نکردن دستمزد کارگران کوشیده‌اند تا در اجرای رأی دادگاه سنگ‌اندازی کنند، یوسف بهمنی، کارگر و عضو مجمع نمایندگان کارگری نیشکر هفت‌تپه در گفت‌وگو با «امتداد»، ارگان حزب اتحاد ملت ایران اسلامی ابلاغ رأی خلع ید را تأیید کرد و گفت:
از بهمن ماه که حکم خلع ید صادر شده بود تا در آستانه انتخابات که به یک‌باره در اردیبهشت ماه اعلام شد و نهایتا امروز، شاهد ابلاغ آن بودیم، عوامل کارفرما در روند فعالیت‌های کارخانه سنگ اندازی‌های زیادی کردند. شل و سفت کردن قوه قضائیه در ابلاغ رای دل کارگران را خالی کرده بود و الان هم که این حکم ابلاغ شده، تعیین تکلیف شرکت، همچنان به عنوان مطالبه اصلی کارگران به قوت خود باقی است.
فرزانه زیلابی که دفاع حقوقی از کارگران بازداشت‌شده نیشکر هفت‌تپه در جریان اعتراضات این کارگران را پذیرفته از سوی دستگاه قضایی ایران به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، «عضویت در گروه‌های معاند»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» محاکمه می‌شود. دومین جلسه رسیدگی به اتهامات او یکشنبه ۳۱ مرداد در شعبه دوم دادگاه انقلاب اهواز برگزار می‌شود.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته شمار زیادی از کارگران نیشکر هفت‌تپه را احضار، بازداشت و محاکمه کرده است. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر، دو تن از کارگران این شرکت که در جریان اعتراضات بازداشت و محاکمه شدند، باوجود لغو حکم محکومیت‌شان هنوز مجوز بازگشت به کار را دریافت نکرده‌اند.
یوسف بهمنی «بازگشت به کار کارگران مطالبه‌گر اخراجی» و «منع تعقیب فرزانه زیلابی» را از جمله مطالبات کارگران که بیش از ۴۰ روز است دور تازه‌ای از اعتراض را آغاز کرده‌اند، اعلام کرد و گفت: کارگران تا تحقق نهایی این حقوق بدیهی بر آن مصر خواهند بود.
او همچنین از دولت خواست هرچه سریع‌تر تکلیف مدیریت کارخانه نیشکر هفت‌تپه را روشن کند و افزود: «تا زمانی که در عمل شاهد آن نباشیم به مطالبه‌گری خود ادامه خواهیم داد.»
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه در سال ۱۳۹۴ در یک معامله مناقشه‌برانگیز به هلدینگ آریاک و شرکت «دریای نور» واگذار شد. دیوان محاسبات ایران در جریان اعتراضات کارگران در سال گذشته رأی به فسخ این معامله داد اما وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان خصوصی‌سازی ایران این رأی را «غیرقانونی» دانستند و پرونده «خصوصی‌سازی» این شرکت را به هیئت داوری خصوصی‌سازی ارجاع دادند.
این هیئت که به اتاق بازرگانی نزدیک است فروش نیشکر هفت‌تپه را قانونی خواند و رأی به تداوم مالکیت هلدینگ خانوادگی اسدبیگی و مهرداد رستمی که در جریان اختلاس‌های ارزی بازداشت و محاکمه شدند، داد.
تداوم اعتراضات کارگران نیشکر هفت‌تپه و پافشاری آنان بر خلع ید از بخش خصوصی درنهایت سازمان خصوصی‌سازی را ناچار کرد تا در اعتراض به رأی هیئت داوری واگذاری‌ها به دادگاه حقوقی تهران شکایت کند.
صدور رأی خلع‌ ید از مالکان شرکت نیشکر هفت‌تپه در شرایطی که در سال‌های گذشته اعتراضات به خصوصی‌سازی واحدهای تولیدی شدت گرفته است، از سوی فعالان کارگری و منتقدان سیاست‌های خصوصی‌سازی در ایران یک «موفقیت بزرگ» برای کارگران و معترضان به خصوصی‌سازی خوانده می‌شود.

*************

به دنبال لقمه‌ای نان؛ کارگران مهاجر در اقلیم کردستان عراق

شیما – این عکسی از مراسم تدفین نوازاد اداک است. از اورامان به کردستان عراق رفته بود برای اینکه کار کند و نانی به دست خانواده برساند. نگاهی به زندگی او و از دریچه آن به وضعیت کارگرانِ مهاجرِ در اقلیمِ کردستانِ عراق.
نوزاد اداک، جوانِ ۳۳ ساله اهل روستای ژیوارِ سروآباد و ساکنِ شهرکِ کانی‌دینارِ مریوان بود که حدود یک ماه پیش پیکرِ بی‌جانش را از اقلیم کردستان عراق بازگرداندند. او گَچ‌کار بود و همانند تعدادِ زیادی از رفقایش در منطقه هورامانِ تختِ کردستان، برای کار راهی هورامانِ لهون در آن سوی مرزها در عراق شده بود. نوزاد هم گَچ‌کارِ ماهری بود و هم صدای دلنوازی داشت. دوستان و همکارانش همیشه با صدای زیبای او در حین کار یا پس از آن خستگی‌‌هایشان را تحمل‌پذیر می‌ساختند. رفته بود تا همچون دفعاتِ قبل دستِ پُر بازگردد و همسر و فرزندانش را خوشحال کند.
اما این‌بار نوزاد هرگز زنده بازنگشت. او در حالی که در یک خانه در روستای «ته‌ویله» در شهرستانِ حلبچه کردستان عراق مشغولِ گَچ‌کاری بود، از مجرای آسانسورِ یک خانه نیمه‌کاره از طبقه سوم افتاد و جانش را از دست داد. پس از حدودِ دو روز کاغذبازی در عراق، سرانجام جسدش را از مرزِ باشماخ مریوان بازگرداندند.
پیش از این در زمستان ۱۳۹۹ زاهد اداک هم که هم‌روستاییِ نوزاد بود درحالی که برای کولبری به خاک کردستان عراق رفته بود، در راه بازگشت مورد اصابت گلوله نیروهای مرزبانی قرار گرفت و او هم جان باخت. زاهد جوان‌تر بود و ۲۲ سال داشت. از کودکی طعمِ تلخِ رنج و زحمت را چشیده بود و کار کرده بود. جزو آن‌هایی بود که از تحصیل بازمانده بود تا کار کند و پول به دست آورد. از زمانی که در مدرسه «یخمک» می‌فروخت. تا آن سِن، مدام زحمت کشیده بود. پدر و مادرش هم به همان روش، او و فرزندانِ دیگرشان را با زحمت بزرگ کرده بودند.
قبل‌تر از زاهد، کاک عارفِ میان‌سال هم از جمله افرادی بود که از همان روستای ژیوار برای کار به کردستان عراق رفته بود. کاک عارف سه فرزند داشت، مردی درشت‌هیکل و زحمت‌کِش بود که معمولاً هر کاری که درتوانش بود را انجام می‌داد. او هم در غروبِ یک روزِ کاری در کردستانِ عراق و از شدتِ گرما و خستگیِ کار، سکته کرد و جانش را از دست داد.

بارِ سنگینِ مزدبگیرانِ مرزنشین
این‌ها گوشه‌هایی از رنج و مصیبتی است که بر مُزدبگیران در گوشه‌ای از این کشور بر آن‌ها می‌رود. وقتی که ما در خبرها می‌خوانیم یا می‌شنویم که مثلاً یک کارگر یا کولبر در مرز توسطِ نیروهای حکومتی کشته شد، نمی‌توانیم به آسانی عُمقِ چنین فاجعه‌ای را درک کنیم. هیچ‌کَس در این اتفاق نمی‌تواند تصور کند که چه بر سرِ خانواده این افراد می‌آید و چگونه زندگیشان تا آخرِ عُمر زیر تأثیرِ این اتفاق قرار می‌گیرد. در این رویدادها پدر و مادری فرزندشان را از دست می‌دهند، کودکانی بی‌سرپرست و یتیم می‌شوند، زنانی همسرشان را از دست می‌دهند، افرادی دوست و همکارشان را از دست می‌دهند و..
با وجودِ این جوانانی که این‌گونه جلو چشمشان رفقایشان کشته می‌شوند، همچنان پا در این راهِ پر خطر می‌گذارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که روزی ممکن است به جای نوزاد، زاهد یا عارف، آن‌ها باشند که با یک آمبولانس به وطنشان بازگردانده شوند. اما با وجود این ، ضرورت‌های مادی حاکم بر زندگی‌شان و نبودِ شغل و درآمد در دیارِ خودشان آن‌ها را وادار می‌کند که تمامِ خطرها را به جان بخرند و پا در راهی بگذارند که دورنمای آن مرگ است. آن‌ها به این منظور از مرزها می‌گذرند تا به جایی برسند که ارزشِ پولِ ملیش بیشتر از به تعبیرِ خودِ آن‌ها «پولِ خمینی» باشد. پولِ خمینی دیگر کار و زندگی هیچ‌کَس را راه نمی‌اندازد. آن‌ها به دلیلِ عبورِ «غیرقانونی» از مرز، در خاکِ کردستانِ عراق هم امنیت ندارند. باید پنهانی بروند، پنهانی کار کنند و پنهانی استراحت کنند تا نیروهای موسوم به «آسایش» در کردستان عراق آن‌ها را مورد پیگرد قرار ندهند.

میزبان‌های نامهربان
آنجایی هم که می‌روند با ستم و سوءاستفاده مواجه می‌شوند. کارفرمان و نیروهای امنیتی «آسایش» دست در دست یکدیگر دارند. اقوامِ همان نیروهای «آسایش» هستند که مستقیم و غیرمستقیم این کارگرانِ جوان را فرامی‌خوانند تا برایشان کار کنند. برتریِ ارزشِ دینارِ عراقی بر تومان، این فرصت را برای آن‌ها فراهم کرده که هیچ کاری انجام ندهند و ابتدایی‌ترین کارهایشان را هم به نیروی جویای کاری بسپارند که به ناچار از حوزه پولی ایرانی به آن‌جا می‌رود. بخشی از کارهای مربوط به ساخت و ساز گرفته تا باغبانی و صنعت را کارگران ایرانی، به ویژه جوانانِ منطقه اورامانِ تخت، برایشان انجام می‌دهند.
فرهنگ و زبانِ مشترک به هیچ وجه مانعی در برابرِ استثمارِ این نیروی کار نیست. صاحبانِ شغل و کار در کردستان عراق به خوبی از جبری که بر زندگی هزاران جوانِ کُرد در کردستانِ روژهه‌لات (ایران) حاکم است آگاهند. به همین دلیل با دستمزدی بسیار ارزان‌تر از مُزدِ واقعی نیروی کار در عراق، آن‌ها را به کار می‌گیرند بدون این که حتی امکاناتِ ابتدایی سکونت و زندگی را در آن‌جا برایشان فراهم کنند. نه تنها وسائل و امکاناتِ سکونتِ آبرومندانه برای این نیروی کارشان فراهم نمی‌کنند بلکه در محیطِ کار هم هیچ اهمیتی به ایمنی و جانِ آن‌ها نمی‌دهند. حوادثی که در این‌موارد منجر به مرگِ کارگران می‌شود و اغلب خبرِ آن منتشر می‌شود، تنها بخشِ کوچکی از حوادثی است که برای این کارگرانِ مهاجر پیش می‌آید. در موراد بسیاری حوادثی برای آن‌ها اتفاق می‌افتد که برای چند ماه یک کاگر را خانه‌نشین می‌کند. مثلاً با نزدیک شدنِ فصلِ برداشتِ گردو، یکی از اتفاقاتِ درکمین برای این کارگران، افتادن از بالای درخت گردو است که می‌تواند عواقبِ جبران‌ناپذیری برایشان داشته باشد. از شکستن دست و پا و دیگر اعضای بدن تا قطعِ نُخاع و فلج شدن. افتادن دست زیرِ یک تکه سنگِ بزرگ که در دیوارچینی استفاد می‌شود، انفجارِ مین‌های بازمانده جنگ در زمین‌هایی که به تازگی می‌خواهند آن‌ها را تبدیل به باغ کنند، گرمازدگی و نبودِ امکاناتِ بهداشتی همگی از رنج‌ها و خطراتی است که همراهِ همیشگی این کارگران است.

قتلِ سیستماتیک
در این نوع کشتارها در ظاهر هیچ‌کَس مُقَصِر جلوه نمی‌کند. مثلا بیشتر افرادی که از بیرون نظاره‌گر هستند ممکن است با خود بگویند که آن نیروی نظامی که در مرز شلیک به کارگران و کولبران شلیک می‌کند «تنها وظیفه سازمانی‌اش را انجام می‌دهد». اما این شانه خالی کردن از بارِ مسئولیتِ انسانی است. در سیستمِ کُشتارِ یهودیان در حاکمیتِ نازی‌های آلمان هم نظامیان و جلادهای رده پایین با همین استدلال قتلِ عام‌ها را توجیه می‌کردند. در حالی که این توجیه سازمانی به هیچ وجه کشتارِ انسان‌های بی‌پناه و بی‌گناه را توجیه نمی‌کند. اگرچه مسئولیتِ اصلی متوجه رأسِ قدرت و نهادهای تصمیم‌گیری است، اما این به هیچ وجه به معنای سلبِ مسئولیت از آن‌هایی نیست که در نهایت عملِ کشتار را انجام می‌دهند.
یا در موردِ کارگرانی که در کردستان عراق دچارِ حادثه شغلی می‌شوند نمی‌توان گفت فقط یک اتفاق بود. در وهله اول باید این موضوع را پیش کشید که اساسا چرا باید این جوانان برای رفعِ ابتدایی‌ترین نیازهایشان مجبور شوند برای انجامِ سخت‌ترین کارها به جای دیگری مهاجرت کنند؟ چه نهادها و اشخاصی در کوچاندنِ آن‌ها مسئول‌اند و چه سیاست‌ها و تصمیم‌هایی یا عدم اجرای کدام برنامه‌ها در سطحِ نهادی آن‌ها را وادار به مهاجرتِ غیرقانونی برای یافتن کار کرده است؟ در آن سوی مرز هم به همین ترتیب باید پرسید چرا آن‌هایی که این جوانان را برای انجام کارهایشان فرامی‌خوانند، امنیت آن‌ها را از هر لحاظ تأمین نمی‌کنند. مگر نه این است که در حال حاضر رفاه و انجامِ امورِ آن‌ها وابسته به نیروی کارِ کارگران مهاجر است؟
یافتن پاسخ برای این پرسش‌ها این موضوع را روشن می‌کند که از نهادها و سازمانها و اشخاصِ متولی در ساختارِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران گرفته تا مسئولانِ اقلیمِ کردستان و زمین‌دارها و بساز بفروش‌هایی که این جوانان را در بدترین شرایط به کار می‌گیرند، در مرگ آنها مقصرند. نباید از دست رفتن این جوانان را به یک اتفاق فرو کاست. مجموعه‌ای درهم‌تنیده از رویه‌های تبعیض‌آلود چه در ایران و چه در اقلیم کردستان دست‌اندرکارِ کشاندن جوانان به کامِ مرگ هستند.

*************

حمایت شوراهای صنفی دانشجویان ۳۸ مرکز آموزش پزشکی از مطالبات کارورزان پزشکی کرمانشاه

شوراهای صنفی دانشجویان پزشکی نسبت به پیامدهای شنیده نشدن صدای پزشکان جوان و «نابودی بیش از پیش آموزش پزشکی کشور» هشدار داده‌اند.
کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در تجمعی دو روزه به پائین بودن کمک هزینه تحصیل، عدم برخوردای از بیمه، و تحمیل کار سنگین در بیمارستان‌ها اعتراض کردند.
۳۸ شورای صنفی دانشجویان علوم پزشکی کشور در بیانیه‌ی مشترکی حمایت خود را از کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه اعلام کردند و خواستار رسیدگی عاجل به مطالبات آن‌ها شدند.
کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه شنبه و یکشنبه ۱۶ و ۱۷ مرداد در حالی که پلاکاردهایی حاوی مطالباتشان در دست داشتند، با شعارهای «نه به برده‌داری نوین»، «دانشجو می‌میرد ذلت می‌پذیرد»، و «جایگاه خود را پس می‌گیریم» مقابل دانشگاه تجمع کردند.
شوراهای صنفی دانشجویان دانشکده‌ها و دانشگاه‌های علوم پزشکی بهشتی، تبریز، تهران، اصفهان، اراک، مازندران، البرز، اردبیل، لرستان، آبادان، تربت جام، بوشهر، مراغه، گیلان، کرمان، ارومیه، همدان، اهواز، زاهدان، مشهد، بابل، قم، زنجان، جهرم، شوشتر، سبزوار، جیرفت، اسفراین، بم، قزوین، شهرکرد، تربت حیدریه، خمین، سمنان، سراب، بیرجند، نیشابور و علوم توانبخشی در بیانیه مشترکی نوشته‌اند درد و رنج کارورزان پزشکی را می‌شناسند و از اعتراض آن‌ها حمایت می‌کنند.
بیانیه مشترک ۳۸ شورای صنفی دانشجویان علوم پزشکی کشور که بخش هایی از آن توسط خبرگزاری مهر منتشر شده، تاکید کرده است دانشجویان پزشکی در سال‌های پایانی خود تحمل می‌کنند و به بهانه آموزش مورد بیگاری قرار می‌گیرند.
مبنای قانونی این بهره کشی به نوشته شوراهای صنفی دانشجویان، «آئین نامه شرح وظایف کارورزان رشته پزشکی» است که سال ۱۳۸۱ به تصویب شورای آموزش پزشکی عمومی وزارت بهداشت رسیده و این شورا از آن به عنوان سند بیگاری پزشکان جوان یاد می‌کند. بیانیه افزوده است علاوه بر مشکلات یاد شده، عدم شفافیت مصوبه در بیمارستان‌های آموزشی به درگیری‌های فراوانی میان پزشکان کارورز و مسئولان شده است.
امضا کنندگان بیانیه که خواستار اصلاح فوری آئین نامه هستند، افزوده‌اند:
«پس از گذشت ۱۹ سال بیش از پیش ضرورت اصلاح این سند احساس می‌شود. این در حالی است که دانشجویان پزشکی در طوفان سهمگین ویروس منحوس کرونا، بار عظیمی را در سیستم درمیانی کشور به دوش می‌کشند و با وجود تحمیل سختی‌های فراوانی و ابتلا جمع کثیری از ایشان به کرونا از خدمات حداقلی بیمه‌ای بهره مند نیستند.»
به نوشته شوراهای صنفی دانشجویان علوم پزشکی کشور، کارورزان در ازای کار سنگین در این شرایط مبلغ ناچیزی به عنوان کمک هزینه تحصیلی دریافت می‌کنند که در مواردی بسیار کمتر از حداقل حقوق مصوب شورای عالی کار است.
شوراهای صنفی دانشجویان پزشکی نسبت به پیامدهای شنیده نشدن صدای پزشکان جوان و «نابودی بیش از پیش آموزش پزشکی کشور» هشدار داده‌اند.

*************

کارگران پیمانی نفت در چهار محال و بختیاری از تداوم اعتصاب حمایت کردند

در مجمع عمومی کارگران اعتصابی، کارگران پروژه‌ای نفت از مراکز مختلف استان چهارمحال و بختیاری آمده بودند تا ضمن حمایت از اعتصاب سراسری از مشکلات خاص خود بگویند.
کارگران و صنعتگران پروژه‌های نفتی استان چهارمحال و بختیاری برای حمایت از تداوم اعتصاب سراسری کارگران پیمانی صنعت در یک مجمع عمومی گرد آمدند. اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت اکنون در چهل و چهارمین روز خود است و کارگران پیمانی نفت در ۱۵ استان و ۱۱۴ مرکز نفتی به آن پیوسته‌اند.
کارگران پیمانی نفت به کم بودن دستمزدها، تعداد روزهای مرخصی و کار، و نوع بیمه‌هایی که پیمانکاران به آنها می‌دهند معترضند. در این مجمع خاص کارگران پروژه‌ای از مراکز مختلف استان چهارمحال و بختیاری به هفشجان آمده بودند تا ضمن حمایت از اعتصاب سراسری از مشکلات خاص خود بگویند.

کارگران در این مجمع انتقادهایی را به میزان کم دستمزدهای مشخص شده در کمپین ۲۰-۱۰ بیان کردند اما گفتند که از این کمپین شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت حمایت می‌کنند.
در کمپین ۲۰-۱۰، در کنار مطالبه افزایش دستمزدها بنا به تخصص کارگران، این نیز مطرح شده که مرخصی‌ها به‌صورت ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی باشد. مطالبات دیگر کارگانی که با قرارداد با شرکت‌های پیمانکاری کار می‌کنند این است که قراردادهای آنها رسمی شود، وزارت نفت به وضعیت پیمانکاران و قوانین‌شان (به‌ویژه پیمانکاران خرد) سامان دهد و بیمه‌ها متناسب با تخصص‌های کارگران و سختی کار آنها باشد.
در یکی از ویدئوهایی که از این مجمع منتشر شده یکی از کارگان بابیان میزان تخصصش و اینکه زمانی دستمزد یک ماه او می‌توانست پنج سکه طلا بخرد و مقداری هم اضافه بماند، به میزان تورم و کاهش قدرت خرید کارگران با دستمزدهای فعلی اشاره کرد و گفت:
«متأسفانه مسئولین نمی‌خواهند ببیند که تورم و چیزی که الآن در بازار است حقوق ما الآن عقب‌افتاده.»
در بخش دیگری از ویدئوها، یکی دیگر از کارگران با خواندن بیانیه‌ای و انتقاد از کارگرانی که به سر کار بازگشتند به سیاست‌های بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت انتقاد کرد که به کارگران گفته است که بروید مشکلات‌تان را با پیمانکارهای خصوصی حل کنید.
او با بیان اینکه کارگران «قلب تپنده صنعت» هستند خطاب به زنگنه گفت که تمام مدیران میانی وزارت نفت از نزدیک با مشکلات کارگران پروژه‌ای و پیمانی آشنا هستند و می‌دانند که با چه میزان تخصص این کارگران در شرایط سخت کار می‌کنند.
در ادامه این کارگر خطاب به زنگنه گفت:
«عده‌ای از پیمانکاران به مدیران بالادستی چنین القا کرده‌اند که ما تمام سال را کار می‌کنیم. ما باسابقه‌های طولانی، در شغل‌های تخصصی و حساس، در سال چندین بار بی‌کاری را تحمل می‌کنیم و با پرداختی‌هایی با تأخیر چندماهه، شرایط بسیار سخت برای ما و خانواده‌های ما رقم می‌زند.»

وزارت نفت سعی کرده که موضوع کارگان پیمانی را به گردن شرکت‌های خصوصی پیمانکار بیندازد. کسری نوری، مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت پیش‌تر گفته بود «برای پیگیری وضعیت هر دسته از کارگران معترض، باید با سازمان خصوصی خودشان تماس گرفت نه وزارت نفت.»
در بخشی از این سخنرانی‌ها کارگران به وضعیت نامناسب بیمه‌های کارگران پروژه‌ای هم اشاره کردند. یکی از کارگران گفت: «ما از نظر موقعیتی خیلی کمبود داریم و باید بیمه بشویم.»
بیمه کارگران پیمانی بر اساس تخصص و وضعیت سختی کار آنها نیست. پیمانکاران، کارگر متخصص را کارگر ساده ثبت می‌کنند و که پول بیمه ندهند.
جمعیت بزرگی از کارگران در این مجمع عمومی در هفشجان شرکت کردند. برنامه منظم با حضور کارگرانی که با حفظ فاصله روی صندلی‌ها نشسته بودند برگزار شد و نمایندگان کارگران در جمع آنها سخنرانی کردند.
این اولین مجمع عمومی حمایت از اعتصابات سراسری در هفشجان نیست اما این بار جمعیت زیادی از کارگران با مینی‌بوس‌ها از سرتاسر استان چهارمحال و بختیاری با اتوبوس به این منطقه آمده بودند.
مجمع قبلی کارگران هفشجان، روز شنبه۲۶ تیر برگزار شد که در آن کارگران نفت جوشکار پروژه‌ای و کارگران پیمانی خط لوله از تداوم اعتصاب‌ها حمایت کردند و گفتند که تا تحقق مطالباتشان با کمپین عمومی کارگران پروژه‌ای همراه خواهند بود.
از شروع اعتصاب در ۲۹ خرداد، وزارت نفت به پیمانکاران فشار آورده که تکمیل نیرو کنند و نیروهای پیمانی را که اعتصاب کرده‌اند به سر کار بازگردانند. در بیانیه ۱۱ شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که یک هفته قبل در روز سوم مرداد منتشر شد، آنها به این اشاره کردند که برخی از کارگران با قبول مطالبه ۲۰ روز کار، ۱۰ روز مرخصی و افزایش حقوق به سر کار بازگشته‌اند. حدود ۷۰ درصد کارگران پیمانی‌ای که اعتصاب کردند، همچنان از کمپین عمومی حمایت می‌کنند و اعتصاب را ترک نکرده‌اند.
یک عضو شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت به زمانه گفت که باوجود اینکه برخی از کارگران به‌کار بازگشتند، «شمار کارگرانی که به اعتصاب می‌پیوندند به‌مراتب بیش از کارگرانی است که با پذیرش خواست مزد دو برابر و ۱۰روز مرخصی ماهانه از سوی پیمانکاران، به سرکار بازگشته‌اند.»

*************

بحران معیشت: هزینه ساده‌ترین مواد غذایی بیش از نیمی از حداقل دستمزد است

گرانی مواد غذایی سرانه مصرف پروتئین‌ها در سبد مصرف خانوارهای کم‌درآمد را به حداقل رسانده است. ساده‌ترین غذا، یعنی اُملت و نان در ماه ۳۰۰ هزار تومان خرج برمی‌دارد و بیش از نیمی از حقوق یک کارگر برای مواد غذایی ساده و کم‌ارزش هزینه می‌شود.
بر اساس گزارش مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران، نرخ تورم در تیر ۱۴۰۰ به ۴۴,۲ درصد رسید. این شاخص اما برای همه دهک‌ها یکسان نیست. دهک‌های درآمدی نخست، یعنی فقیرترین خانوارها، فشار تورمی بیشتری را تحمل و به همین دلیل کالاهای بیشتری را از سبد خرید حذف کرده‌اند.
در گزارش مرکز آمار، تورم نقطه‌به‌نقطه کالاهای خوراکی که میزان افزایش میانگین قیمت کالاها در یک دوره ۱۲ ماهه را نشان می‌دهد ۵۷,۴ درصد اعلام شد و تورم سالانه ۵۴,۸ درصد.
بیشترین فشار تورمی گروه کالاهای خوراکی و آشامیدنی را دهک اول تا چهارم، یعنی کم‌درآمدترین گروه جامعه تحمل کردند. نرخ تورم کالاهای خوراکی برای دهک دوم ۵۶,۹ و دهک‌های اول و سوم هم ۵۶,۷ درصد گزارش شده است.
بر این اساس، این بخش از جامعه تیرماه امسال در مقایسه با یک سال قبل بیشتر از ۵۶ درصد تنها برای مواد غذایی هزینه کردند. دهک‌های چهارم تا هفتم که بر اساس گزارش دو سال قبل مرکز پژوهش‌های مجلس بدون دریافت کمک‌های دولتی امکان تأمین هزینه معیشت را ندارند هم ۵۶,۲ تا ۵۴,۸ درصد بیشتر از مدت مشابه در سال ۱۳۹۹ برای مواد غذایی هزینه کردند.
افزایش هزینه مواد غذایی در دهک‌های درآمدی نخست به معنای کاهش سهم دیگر کالاها است.

سفره بدون پروتئین
تداوم روند صعودی نرخ تورم که از سال ۱۳۹۷ آغاز شد در کنار سرکوب دستمزدها موجب حذف اجباری برخی اقلام غذایی از سبد خرید خانوارهای کم‌درآمد شده است.
همشهری آنلاین در یک گزارش به نقل از مسئولان اتحادیه‌های صنفی گوشت قرمز و لبنیات نوشته سرانه مصرف گوشت قرمز از ۵۷ کیلوگرم در سال ۱۳۸۴ به ۲۴ کیلوگرم، یعنی کمتر نصف در تیر ۱۴۰۰ تنزل یافته و سرانه لبنیات نیز از ۱۲۰ کیلوگرم در سال ۱۳۸۹ به ۶۰ کیلوگرم در تابستان امسال رسیده است. البته به روایت مدیرعامل اتحادیه دام سبک سرانه مصرف گوشت قرمز یک چهارم رقم اعلام شده، یعنی تنها شش کیلوگرم است.
مصرف ماهی که به دلیل گران بودن آن پیش از افزایش قیمت‌ها نیز سهم اندکی در سبد خانوار داشت، در یک دوره زمانی ده ساله از چهار کیلوگرم به دو کیلوگرم تنزل یافته است.
در دوره‌های پیشین، رشد نرخ تورم در ایران خانوارهای کم‌درآمد مواد غذایی نشاسته‌ای را جایگزین مواد غذایی پروتئینی می‌کردند. در این دوره اما به روایت گزارش‌های رسمی سرانه مصرف مواد غذایی نشاسته‌ای نیز کاهش یافته است. برنج یک نمونه از مواد غذایی نشاسته‌ای است که سرانه مصرف آن در یک دوره ده ساله ۹ کیلوگرم کاهش یافته است.
نرخ نان نیز در سه سال اخیر سه مرتبه افزایش یافته است. آخرین بار، در بهار امسال سرانجام مقام‌های دولتی با افزایش نرخ نان موافقت کردند. بر اساس نرخ جدید، قیمت نان در مناطق مختلف ایران حداقل ۳۰درصد و در برخی مناطق مانند تهران تا ۸۱ درصد افزایش یافته است.
افزایش قیمت نان و دیگر کالاهای خوراکی که به عنوان غذای غالب اقشار کم‌درآمد استفاده می‌شوند، تأمین غذاهای ساده را برای بخش بزرگی از حداقل‌بگیران سخت کرده است.
ارزیابی روزنامه همشهری نشان می‌دهد یک فرد چنانچه بخواهد در تمامی روزهای سال تنها دو وعده املت و نان بخورد، در ماه باید حدود ۳۰۰ هزار تومان برای این غذای ساده و کم کالُری هزینه کند.
در این شرایط، یک خانوار چهارنفره چنانچه بخواهند در روز تنها یک وعده غذای گرم ساده در نیم‌روز، و صبحانه و شام سرد یا حداقل یک روز در میان نان و پنیر یا نیمرو بخورند در ماه باید بیش از نیمی از دستمزد یک کارگر با دو فرزند را هزینه کنند.
بر اساس برآورد روزنامه همشهری هزینه ساده‌ترین و ارزان‌ترین مواد غذایی برای یک خانوار چهارنفره در تهران رقمی معادل یک میلیون و ۸۰۶ هزار تومان خواهد بود که ۴۷۸ هزار تومان از نصف حداقل دستمزد یک کارگر با دو فرزند- ۴ میلیون و ۱۱۱ هزار تومان- بیشتر است.

کار کردن برای زنده ماندن
شورای عالی کار در اسفند سال قبل در حالی که تشکل‌های مستقل کارگری هزینه سبد معیشت را ۱۲ میلیون تومان برآورد کرده بودند، در نهایت حداقل دستمزد را معادل یک سوم این رقم تعیین کرد. تازه‌ترین ارزیابی «کمیته مزد» شورای عالی کار که از تشکل‌های کارگری دولتی تشکیل شده است نیز هزینه معیشت حداقلی را رقمی بیشتر از ۱۰ میلیون برآورد کرده است.
گزارش نهادهای حکومتی مانند مرکز آمار و بانک مرکزی نیز نشان می‌دهد در سال گذشته مواد غذایی بیش از یک چهارم و مسکن و انرژی بیش از نیمی از هزینه خانوار را تشکیل میدهند.
در این وضعیت که بر اساس اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی دهک های اول تا هفتم بدون دریافت کمک‌های دولتی توان تأمین معیشت روزانه را ندارند، درآمد بخش بزرگی از جمعیت شاغلان در ایران در بهترین حالت تنها هزینه مسکن و خوراک را پوشش می دهد.

*************

امیرسام گودرزی: کارکنان بیمارستان "امام خمینی" کرج: وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه

بیمارستان خودش بیمار است. دچار بلای خصوصی‌سازی شد، اکنون تکلیفش روشن نیست. حقوق کارکنان را مدتهاست که نپرداخته‌اند. کارکنان گردهمایی‌هایی اعتراضی برپا می‌کنند.
سه‌شنبه پنجم مردادماه، دهها تن از پرسنل بیمارستان امام خمینی کرج در اعتراض به رسیدگی نشدن به مشکلات‌شان در برابر سازمان همیاری شهرداری‌های استان البرز گرد آمدند. معترضان بنر بزرگی را در دست گرفته بودند که مطالبات‌شان را در ۴ محور بیان می‌کرد:
۱. برآورده شدن درخواست‌‌ها درباره حقوق و مطالبات پرسنل، بازنشسته‌ها و پزشکان
۲. عدم اجاره بخش قلب به بخش خصوصی
۳. واگذاری بیمارستان به نهادهای معتبر و دلسوز نظام و مردم
۴. راه‌اندازی کامل بیمارستان امام خمینی کرج
پرسنل این بیمارستان روز قبل هم برای حل مشکلات‌شان، در همین مکان دست به تجمع زده بودند. آنان شعار می‌دادند:
«پول‌های ما کجا رفت، تو جیب مسئولان رفت»
«وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»
«عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز
زندگی پرستار (کارگر)، روی هواست امروز»

مشکلات و خواست‌ها از زبان خود کارکنان
یکی از پرسنل این بیمارستان می‌گوید:
«در سه سال گذشته، در هیچ نقطه‌ای از ایران به اندازه بیمارستان امام خمینی کرج اعتراض و تجمع برگزار نشده است. از زمانی که یادمان می‌آید همیشه مشکلات زیادی داشتیم. بارها تجمع کرده‌ایم و حتی صداوسیما هم چندین بار از اعتراضات‌مان گزارش تهیه و پخش کرد، هر بار هم جلسه‌ای تشکیل و وعده‌هایی داده شد، اما هیچ‌گاه مشکلات ما به‌طور کامل رفع نشد.»
او به پرداخت نشدنِ مطالبات مزدی به عنوان مهمترین مشکل خود و همکارانش اشاره می‌کند و می‌گوید: «دریافتی هرکسی متفاوت است‌. بخش‌های مختلف بیمارستان هم هر کدام چندین ماه حقوقی دریافت نکرده‌اند. یک بخش ۶ ماه، بخش دیگر ۸ ماه، خود من نزدیک به یک سال حقوق طلب دارم. اکثر پرستاران بیشتر از ۶ ماهه است که ریالی دریافت نکرده‌اند. شما حساب کنید با این وضعیت بحرانی کرونا که هر روز وضعیت بدتر هم می‌شود، پرستاری که حقوقی دریافت نکرده، چطور می‌تواند تمرکزش را روی کارش بگذارد و با انگیزه فعالیت کند؟ »
یکی دیگر از پرسنل این بیمارستان که با روپوش مخصوص پرستاران در تجمع حاضر بود می‌گوید:
«مشکل مالکیت بیمارستان یکی از مهمترین مشکلات ما در چند سال اخیر بوده و از آنجا که این موضوع به امنیت شغلی و معیشت ما گره خورده، به دغدغه کلیه پرسنل مجموعه تبدیل شده است. ما از مسئولین می‌خواهیم تا وضعیت مالکیت بیمارستان را هرچه زودتر مشخص کنند و آن را به دست افراد نالایقی چون مدیرانی که دو سال پیش بیمارستان را تحویل گرفتند و به خرابه تبدیل کردند، نسپارد.»

ماجرای خصوصی‌سازی بیمارستان
شهریور ۱۳۹۸ بود که پس از دو سال و نیم انتظار و با برگزاری هفت مزایده، بیمارستان امام خمینی کرج با قیمت ۲۶۰ میلیارد تومان به بخش خصوصی واگذار شد.
کارکنان بیمارستان خمینی کرج مدتهاست که به وضعیت‌ بیمارستان و پرداخت نشدن حقو‌ق‌شان اعتراض دارند. عکس صحنه‌ای از یک تظاهرات کارکنان این بیمارستان در مهر ۱۳۹۷ است.بزرگ‌ کنید
کارکنان بیمارستان خمینی کرج مدتهاست که به وضعیت‌ بیمارستان و پرداخت نشدن حقو‌ق‌شان اعتراض دارند. عکس صحنه‌ای از یک تظاهرات کارکنان این بیمارستان در مهر ۱۳۹۷ است.
تعهد مالکان جدید بیمارستان هم این بود که مبلغ ۱۰ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان را به عنوان قسط اول طی چند مرحله پس از عقد قرارداد به سازمان همیاری شهرداری‌های استان البرز به عنوان یکی از مالکین بیمارستان پرداخت کنند. قسط دوم هم در آذر ۹۹ باید پرداخت می‌شد. هرچند پس از واگذاری این بیمارستان، رئیس سازمان همیاری شهرداری‌های البرز گفته بود «این بیمارستان ظرف یک تا سه ماه آینده می‌تواند به دوران اوج خود برسد و به عنوان یکی از برندهای درمانی استان البرز فعالیت کند» اما چیزی که در عمل اتفاق افتاد ادامه بلاتکلیفی‌ها بود.
هشتم آبان ۱۳۹۸، دهها پرسنل معترض در خیابان بهشتی کرج تجمع کردند و خواستار دریافت مطالبات مزدی ۱۱ ماهه خود شدند.
حدود ۴۰ روز بعد و در ۲۴ آذرماه خبرگزاری ایسنا از تعطیلی بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی کرج خبر داد. قاسم طاهری رئیس شورای اسلامی کار این بیمارستان «توقیف و بردن بخشی از تجهیزات بیمارستان از سوی طلبکاران» را دلیل وضعیت پیش‌آمده اعلام کرد.
این ماجرا و عدم پرداخت قسط اولیه توسط مالکان جدید باعث شد تا با ورود قوه قضاییه به ماجرا در آذرماه ۱۳۹۹ از مالکان جدید خلع ید شده و بیمارستان مجدداً در اختیار سازمان همیاری شهرداری‌های استان البرز و بنیاد شهید امور ایثارگران به عنوان دو مالک اصلی این مجموعه قرار گیرد. پس از این اتفاق بود که علیرضا عباسی نماینده مردم کرج، فردیس و اشتهارد در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد قدم بعدی حل مشکلات این بیمارستان توافق با یک مجموعه و خریدار دارای اهلیت برای تملک بیمارستان و سامان بخشیدن به امور و همچنین پرداخت معوقات پرسنل است. موضوعی که تاکنون اتفاق نیفتاده و نگرانی پرسنل بیمارستان امام خمینی کرج را سبب شده است. پرسنل معترض بیمارستان می‌گویند نگران این موضوع هستند که با واگذاری‌ این مجموعه به افراد نالایق همچون گذشته، مشکلات آنها نه تنها حل نشود که بر آن افزوده گردد.

دستمزدهای پرداخت نشده
پرداخت حقوق و دستمزد معوق‌شده، یکی از مطالبات اصلی پرسنل بیمارستان امام خمینی کرج است.
یک پرسنل معترض بیمارستان می‌گوید:
«این بیمارستان زیر نظر استانداری اداره می‌شد که یه چیزی بالغ بر ۶۰۰ پرسنل داشت به لطف این دولت، بیمارستان چهار ساله که به ورشکستگی افتاده و الان هم تقریباً نیمه تعطیل شده است و هیچ حقوقی هم به ما ندادند. بسیاری از ما از سال ۹۷ تاکنون چندین ماه دستمزد طلب داریم و از ترس اینکه بیمارستان تعطیل نشود هم دست به هر کاری زده‌ایم. هیچ نهادی در استان جوابگوی مشکل ما کادر درمان نیست.»
پرسنل دیگری می‌گوید: «ماهی نیست که ما تجمع نکرده باشیم. از ابتدای سال تا الان، ۷ یا ۸ بار دست به اعتراض زده‌ایم. موضوع تنها حقوق نیست، بلکه سنوات پایان خدمت بسیاری از پرسنل نیز پرداخت نشده است. بازنشستگان هم ماههاست پول بیمه‌شان را دریافت نکرده‌اند. هربار هم وعده‌های توخالی می‌شنویم. گاهی هم عده‌ای از ما را به حراست سازمان همیاری احضار می‌کنند و از ما می‌خواهند که اعتراض نکنیم تا کارها روی روال خود پیش برود. اما تا کی باید صبر کنیم؟»

وضعیت بلاتکلیف
کارکنان بیمارستان امام خمینی کرج چند سالی‌ است که در بین کشمکش‌های مالی میان نهادهای مختلف گرفتار شده‌اند و منتظر تحقق وعده مسئولان هستند. از سوی دیگر بخشی از تجهیزات مدرن این بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی نیز به دلیل بدهی بیمارستان به فروشنده آن، در بیمارستان دپو شده و خاک می‌خورد.
پس از مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۲، بیمارستان‌های دولتی ملزم به دریافت نرخ دولتی از مردم شدند. این بیمارستان هم به دلیل وابستگی به سازمان همیاری شهرداری‌ها، جزو فهرست بیمارستان‌های دولتی قرار گرفت و ملزم به دریافت تعرفه با نرخ دولتی شد اما درآمد بیمارستان کفایت نکرد و با بالا گرفتن بدهی‌ها، این بیمارستان دیگر تا امروز نتوانسته حقوق کارکنان خود را به موقع و به‌طور کامل بپردازد.
یکی از پرسنل این بیمارستان به نکته‌ای مهم اشاره دارد. او نقش سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران به عنوان یکی از مالکین بیمارستان را در عدم تحقق مطالبات پررنگ می‌بیند:
«سازمان بنیاد شهید مؤسس این بیمارستان است. با اینکه بخش عمده‌ای از آن در سال ۱۳۸۳ به سازمان همیاری شهرداری‌های استان البرز واگذار شده اما همچنان دو دانگ آن به اضافه جواز بهره‌برداری این مجموعه در اختیار بنیاد شهید است و همین موضوع بیمارستان را مشمول قانون تعرفه‌های دولتی مجلس شورای اسلامی کرده است.» از سوی دیگر به گفته رسانه‌های داخلی رییس کل دادگستری البرز در آذرماه سال ۱۳۹۹ اعلام کرد که برای رسیدگی به وضعیت حقوق کارکنان و بازنشستگان بیمارستان و هم‌چنین اموال توقیفی آن، به پرونده ورود کرده است و قرار است حکمی صادر کند اما با وجود گذشت ماه‌ها این پرونده تاکنون تعیین تکلیف نشده است و همچنان صدایی برای شنیدن خواسته‌های کارکنان بیمارستان امام خمینی کرج وجود ندارد.

*************

در پانزدهمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه

پرونده خلع ید راکد است، محاکمه وکیل کارگران در جریان

کارگران نیشکر هفت‌تپه از دو هفته پیش در اعتراض به بلاتکیفی شرکت و عدم تحقق مطالباتشان دست از کار کشیده‌اند. اجرای حکم خلع ید از مالک قبلی شرکت راکد مانده ولی دستگاه قضایی وکیل کارگران را با اتهامات امنیتی محاکمه می‌کند.
سه‌شنبه پنجم مرداد، در پانزدهمین روز اعتصاب کارگران، پرونده فرزانه زیلایی وکیل آنان، با مهر امنیتی، در دادگاه کیفری اهواز بررسی می‌شود. ناصر زرافشان وکیل زیلایی می‌گوید: دادرسی این پرونده در دادگاه، با مهر محرمانه و امنیتی بی‌معناست.
اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه از دو هفته پیش در اعتراض به بلاتکلیفی وضعیت شرکت به‌رغم خلع ید از مالکان و اسدبیگی مدیر عامل شرکت، و با خواست اخراج کارفرمای خلع ید شده و محاکمه اختلاس‌گران آغاز شد. کارگران با درخواست پرداخت حقوق معوقه، تمدید قراردادهای کارگران از جمله کارگران دفع آفات و غیرنیشکری، بازگشت به کار کارگران اخراجی از جمله اسماعیل بخشی، و واکسیناسیون عمومی و رایگان در مقابل کرونا دست به اعتصاب زده‌اند.
آن‌ها وضعیت فعلی شرکت و پرونده‌سازی علیه فرزانه زیلایی را جزئی از روند کارشکنی در کار خلع ید عملی از کارفرمای سابق می‌دانند. در پی چهار سال اعتراض و اعتصاب کارگران و افشای فساد مدیران خصوصی نیشکر هفت تپه، سرانجام هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ رای دادگاه به خلع ید از مالک خصوصی هفت تپه اعلام شد.
اما این شرکت عملاً در کنترل امید اسدبیگی مدیرعامل خلع شده، و متهم اول پرونده اختلاس یک و نیم میلیارد دلاری، قرار دارد. به فاصله اندکی از خلع ید از کارفرمای خصوصی نیشکر هفت تپه، حق‌آبه مجتمع به شدت کاهش یافت. دستمزد کارگران نیز بلوکه شد.
کارگران نیشکر هفت تپه بر این اعتقادند که اسدبیگی مالک سابق و صاحب منصبان دولتی، امنیتی و حکومتی حامی او استراتژی زمین سوخته را دنبال می‌کنند. قصد دارند شرکت را به زمین بزنند و با تحمیل گرسنگی از کارگران انتقام می‌گیرند.

تشکیل پرونده محرمانه برای وکیل کارگران
پرونده‌سازی برای فرزانه زیلابی که بارها برای اثبات بی‌گناهی کارگرانی که با اتهامات قضایی و امنیتی محاکمه شدند در دادگاه آنان شرکت کرده، در همین راستاست. او در ارتباط با دفاع او از کارگران نیشکر هفت‌تپه در دادگاه به عضویت در گروه‌های معاند، اجتماع و تبانی علیه نظام، توهین به رهبری، و نشر اکاذیب متهم شده و پرونده او با مهر محرمانه در شعبه دوم دادگاه انقلاب اهواز در دست بررسی است.
ناصر زرافشان یکی از وکلای فرزانه زیلابی پیش‌تر در گفت‌و‌گو با امتداد گفته بود از آن جا که روی پرونده تیک محرمانه زده شده است موکلش از کم‌و کیف پرونده خود بی‌اطلاع است. و تا زمانی که به صورت محرمانه درباره پرونده صحبت می‌کنند، دادرسی در دادگاه بی‌معناست. او افزوده بود که «مهم‌ترین مسئله در حال حاضر برای ما این است که مضمون این قرارها و استدلالی که در لغو آن قرار نظارت قضائی بوده را به عنوان یک حق طبیعی بدانیم. والا، اصلا کل دادرسی بی معنا خواهد شد».
دستگاه قضایی در ارتباط با همین اتهامات، زیلابی را به محرومیت موقت از شغل وکالت محکوم کرد که موجی از اعتزاض را برانگیخت. از جمله بیش از ۳۰۰ وکیل دادگستری و حقوقدان در نامه‌ای سرگشاده اعتراض شدید خود را به این حکم اعلام کردند. ناصر زرافشان یکی از وکلای زیلابی می‌گوید این حکم ظاهرا نقض شده بدون آن که به او و موکلش اطلاع داده شده باشد.
به گفته‌ی زرافشان «کل گردش کار پرونده با مقررات قانون آئین دادرسی کیفری و مقررات قانونی همخوانی ندارد. حق دفاع که طبیعی‌ترین حق یک متهم در پرونده بوده، سلب و نقض شده است».
کارگران اعتصابی نیشکر هفت‌تپه خواستار بازگشت شرکت به دولت و اداره آن تحت نظارت کارگری‌اند. آن‌ها در روزهای اعتصاب با برگزاری تریبون آزاد به بیان مسایل و مشکلات خود می‌پردازند. اعتصاب با راهپیمایی در شهر شوش و ابراز همبستگی با اعتراضات مردم خوزستان نیز همراه بوده است.

*************

مرحله تعیین‌کننده در اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت

گفت‌وگو با عضو شورای سازمانده اعتراضات

عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت به «زمانه» از تأکید کارگران بر ادامه اعتصاب خبر می‌دهد. او موفقیت‌های اعتصاب تا کنون را برمی‌شمرد و می‌گوید: «ما به آینده مبارزات‌مان بسیار امیدواریم».
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت ۳۷ روزه شد. بخشی از ده‌ها کارگر اعتصابی (عمدتا کارگران متخصص) با پذیرش خواست‌هایشان به‌ویژه دو برابر شدن دستمزد و افزایش روزهای مرخصی به ۱۰ روز در ماه به سر کار بازگشته‌اند. حدود ۷۰ درصد کارگران هنوز در اعتصابند و روزهای حساسی را در پیش رو دارند.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت دوشنبه ۴ مرداد، موکدا از کارگران خواست برای حفظ دستاوردهای کنونی و به نتیجه رسیدن اعتصاب، هر چه سریعتر در شرکت و محل کار خود نمایندگان قابل اعتماد خود را انتخاب و تشکل مستقلی ایجاد کنند و به شکل متحد در برابر پیمانکاران قرار بگیرند.
این شورا نوشته است: نباید اجازه دهیم پیمانکاران کارگران منفرد را با ارعاب و تحمیل گرسنگی در تنگنا قرار دهند و اعتصاب بدون نتیجه پایان یابد.
پیمانکاران گرچه از سوی شرکت‌های پتروشیمی مادر تحت فشار قرار گرفته‌اند تا ظرف ۱۰ روز آینده آغاز به کار کنند، اما بخش اعظم آن‌ها در برابر مطالبات کارگران مقاومت می‌کنند با این امید که بتوانند کارگران را با ارعاب و تهدید به اخراج و تحمیل گرسنگی فرسوده کنند و در لحظه‌های آخر با کمترین امتیازات به سر کار بازگردانند.
از شروع اعتصاب در ۲۹ خرداد، تلاش جریانات وابسته به حکومت و جریانات رفرمیست برای بازگرداندن اعتراض کارگران به مسیر چانه‌زنی قانونی در کار بوده اما با بی‌اعتنایی کارگران به امضای طومار و توسل به نمایندگان مجلس و وزرا مواجه شده است.
سازماندهندگان جمع آوری امضاء که یک ماه پیش اعلام کردند با جمع‌آوری امضای پنج هزار کارگر مطالبات کارگران را از طریق ویدیو کنفرانس با نمایندگان مجلس و وزرا در میان خواهند گذاشت، دوشنبه چهارم مرداد با اعلام این که تنها ۱۴۰۰ کارگر حاضر به ارسال کد ملی خود شده اند، به شکست خود اذعان کردند.
در حالی که بخش قابل توجهی از کارگران در ماه‌های پیش از اعتصاب نیز دستمزدی دریافت نکرده بودند و در تنگنای شدید مالی و مشکلات معیشتی به سر می‌برند، در ادامه اعتصاب پایداری می‌کنند و مشوق همکاران خود نیز هستند.
زمانه در گفت‌و‌گو با یک عضو شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت به بررسی روند اعتصاب، دستاوردها و چالش‌های کارگران پرداخته است.

▪️ لیلا محمودی: بیش از یک ماه از آغاز اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت می‌گذرد و بنا بر بیانیه شماره ۹ «شورای سازماندهی»، دامنه اعتصاب بیش از ۱۱۴مرکز نفتی را فراگرفته است. در همان بیانیه نوشته شده شمار کارگرانی که به اعتصاب می‌پیوندند به مراتب بیش از کارگرانی است که با پذیرش خواست مزد دو برابر و ۱۰روز مرخصی ماهانه از سوی پیمانکاران، به سر کار باز گشته‌اند و اعتصاب با قدرت در حال پیشروی است. ابتدا صحنه کنونی اعتصاب را برایمان ترسیم کنید.
عضو شورای سازمانده: درست است. اعتصاب ما با قدرت جلو رفت و دامنه آن ۱۵ استان و ۱۱۴ مرکز نفتی را در بر گرفت. اما همانطور که در بیانیه شماره ۱۱ گزارش کرده‌ایم هم اکنون یک سری از شرکت‌ها شروع به کار کرده‌اند. بعلاوه پتروشیمی‌های مادر نیز به یکسری شرکت‌ها اولتیماتوم داده‌اند که ظرف ده روز نیروی خود را تکمیل و کارشان را آغاز کنند. طبق همین گزارشات شماری از کارگران اعتصابی بسر کار بازگشته‌اند. اما بخش بیشتر آنان همچنان در اعتصابند و اعتصاب در بخش بزرگی از نفت ادامه دارد.
تاکید ما این است که اجازه ندهیم که بصورت فرد به فرد ما را به کار فرا بخوانند و هر چقدر توانستند زور بگویند.
عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت
کارفرمایان باب مذاکره را با کارگران رده تخصصی آغاز کردند و آنها را با افزایش دوبرابری مزد و بیست روز کار و ده روز مرخصی به سر کار بازگرداندند. همانطور که در بیانیه قبلی اشاره کردیم این عقب‌نشینی‌ها نیز خود نتیجه فشار اعتصاب ما کارگران بوده است.
خبر داریم که در جاهایی هم پیمانکاران فریبکارانه کارگران را با دستمزد دو برابری و بیست روز کار ــ ده روز مرخصی سر کار بازگردانده‌اند و حتی ساعت کارشان را روزی هشت ساعت تعریف کرده‌اند. اما قرارداد آنها یک ماهه است و ما نسبت به آن قبلاً هشدار داده‌ایم. تاکید ما این است که اجازه ندهیم که بصورت فرد به فرد ما را به کار فرا بخوانند و هر چقدر توانستند زور بگویند. بنابراین باید خودمان با دخالت‌گری حداکثری وارد کار شویم.

انتخاب نماینده واقعی یک قدم مهم در سازمان یافتن اعتراضات ماست و اکنون بسیار ضروری است. در عین حال برای پیگیری مطالباتمان برای برداشتن قدم‌های بعدی اعتراض این کار لازم و حیاتی است. با توجه به این تاکیدات در خواست فوری ما از همکاران این است که در تمام شرکت‌ها بصورت فوری و اضطراری نمایندگان خود را برای مذاکره با پیمانکاران بر سر خواستها و مطالبات مان انتخاب کنیم. این راهکار ما برای ادامه اعتصاب و تحمیل خواست‌های فوری ما به پیمانکاران است.

▪️ ل. م.: کارگران اعتصابی با چه چالش هایی روبرو هستند؟
ــ: ما کارگران اعتصابی در شرایط سختی قرار داریم. از یکسو می‌بینیم که در میان بخشهای مختلف حکومت، البته هر کدام با تعبیر خود، تلاشی وجود دارد برای برپا کردن شورای اسلامی در مراکز نفتی. از جمله حتی دیدید که صحبت از تغییر اداره کار منطقه ویژه اقتصادی و سپردن آن به شورای اسلامی بود. ما همان اول اعلام کردیم که شورای اسلامی پاسخ ما کارگران نیست. حراست کافی نیست که می‌خواهید شورای اسلامی را هم کنار آن قرار دهید که فضای امنیتی را تشدید کنید.
چالش دیگر ما با سردمداران گروه‌های موسوم به مدیریت پایپینگ است که می‌بینیم هر دم از مسیری وارد می‌شوند و همه تلاش‌شان این است که مبادا ما کارگران به‌جان‌آمده در نفت از چهارچوبه‌های تعیین شده قوانین جمهوری اسلامی قدمی آن‌طرف‌تر بگذاریم. از همین رو از همان آغاز در حالیکه ما به عنوان شورای سازمانده کارگران را به اعتصاب فراخواندیم و بر تجمع به عنوان یک شکل موثر اعتراض جهت جلب همبستگی مردمی تاکید کردیم، اینان با عجله تحت عنوان کمپین تخلیه سراسری کمپ‌ها همه تلاش را برای پراکنده کردن کارگران و فرستادن آنها به خانه‌هایشان به خرج دادند و یک تاکید‌شان هم این بود که تجمع نکنید چون کار خراب می‌شود و حتی رسما تجمع را اغتشاش خواندند.
ولی ما همان موقع این سیاست را رد کردیم و گفتیم تخلیه کمپ‌ها جواب نیست باید کارگران خود در میدان باشند، در کمپ‌ها بمانند و در مقابل مراکز نفتی تجمع کنند و اعتراض‌شان را عنوان کنند. و اگر هم به خانه‌ها می‌روند، از طریق گروه‌ها در شبکه‌های اجتماعی مجازی مرتب در تبادل نظر باشند و دخالت‌گری کنند.
انتخاب نماینده واقعی یک قدم مهم در سازمان یافتن اعتراضات ماست و اکنون بسیار ضروری است. در عین حال برای پیگیری مطالباتمان برای برداشتن قدم‌های بعدی اعتراض این کار لازم و حیاتی است.
عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت
البته قابل فهم است که کارگران در ابتدا کمپ‌ها را ترک کردند و به خانه رفتند. ولی خوشحالی‌شان اساسا بخاطر عمل اعتراضی متحدی بود که شروع کردند و در عین حال ماندن در کمپ‌ها در این گرمای سوزان تابستان عذاب‌آور بود. و نیز فرصتی شد که دیداری با خانواده داشته باشند.
ولی دیدیم تعدادی در کمپ‌ها ماندند تا حواسشان باشد که پیمانکاران در نبود آنها دست به دسیسه‌چینی نزنند. از همین رو بود که آنها هم غذا و آب را برای کارگران قطع کردند، ولی یکباره کمک‌های مردمی به کمک کارگران رسید. بعد از آن هم سریع ابراز نگرانی‌ها از سوی کارگرانی که به خانه‌ها رفته بودند شروع شد و زمزمه‌هایی بلند شد که بسیار خوب، تکلیف پیگیری مطالبات چه می‌شود؟ در پی آن، علیرغم تاکیدات سران گروه‌های مدیریت پایپیگ کارگران پروژه‌ای اعتصابی تجمعاتی زنجیروار را در شهرهای مختلف به پا کردند و در این تجمعات بر ادامه اعتصاب تا تحقق خواست‌های خود تاکید کردند.
بعد از آن با گسترش اعتصابات و زمزمه‌های گسترش تجمعات اعتراضی مدیران گروههای پایپینگ که خود را "صاحب" کمپین می‌دانند به دست و پا افتادند و یک‌باره با این طرح جلو آمدند که بیایید مثل سال گذشته برای پیگیری خواست‌های خود فردی به نام مازیار گیلانی‌نژاد را به عنوان وکیل تعیین کنیم و وارد مذاکره شویم. برای این کار هم ۵۰۰۰ رای لازم داشتند. بعد شاهد نزاع در میان خودشان بر سر نمایندگی بودیم و در عین حال کارگران اعتصابی در شهرهای مختلف با تجمعاتشان برنامه‌های اینها را عملاً داشتند خنثی می‌کردند. ما نیزهمان موقع بیانیه دادیم و اعلام کردیم که اجازه نمی‌دهیم تجربه سال گذشته تکرار شود و اتفاقاً چون وعده‌های سال گذشته عملی نشد اکنون دوباره با قدرت بیشتری وارد اعتصاب شده‌ایم.

بدین ترتیب دیدیم که طرح دوم اینها نیز نگرفت. حالا با طرح دیگری تحت عنوان نظرخواهی برای پایان اعتصاب جلو آمده‌اند. و سه گزینه موافقت با پایان اعتصاب، مخالفت با پایان اعتصاب و سپردن تصمیم‌گیری به مدیران گروه‌هایشان را در پاسخ تعیین کرده‌اند. بدین شکل بدون اینکه ما کارگران اعتصابی به خواست‌هایمان رسیده باشیم و حتی بدون اینکه شرط و شروطی برای پاسخگویی به مطالبات طرح کنند که قابل بحث باشد، رسماً دارند اعتصاب شکنی می‌کنند.
در برابر این کار، ما بیانیه شماره ۱۰ را دادیم و اعلام کردیم این طرح تفرقه‌افکنی و اعتصاب‌شکنی است و بر ادامه اعتصاب با شرایطی که خود کارگران تعیین می‌کنند، تاکید کردیم. همانجا مشکلات کار را بر شمردیم و با تاکید بر چهار خواست فوری اعلام کردیم که می‌شود در همان مجامع عمومی‌ای که در شهرهای مختلف برای تاکید متحدانه بر روی اعتصاب تشکیل داده‌ایم، نمایندگان واقعی خود را تعیین و از موضع قدرت و با اتکا به اعتصاب متحدانه خود به پای مذاکره برویم.
ما در این بیاینه اذعان کرده‌ایم که به خوبی واقفیم که شرکت‌ها پراکنده هستند و انجام این کار در سطح سراسری مشکلاتی دارد. اما اتحاد ما حول خواست‌های واحد این مشکلات را کاهش می‌دهد و اگر در ده شرکت بتوانیم با سمبه پرزور مطالباتمان را جلو ببریم، راه برای بخش‌های دیگر همکاران‌مان باز می‌شود و در نتیجه این اعتصاب برای ما دستاوردها بیشتری خواهد داشت. بنابراین مشاهده می‌کنید که ما اعتصاب پر چالشی را به جلو برده‌ایم.
به کمپ‌های کاری ما نگاه کنید. وضع غذا و حمام‌ها و دستشویی و سطح پایین بهداشت را در آنها ببینید. به معنای واقعی یک اردوگاه اجباری کار است. عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت

▪️ ل. م.: معیشت کارگران اعتصابی و خانواده‌شان چگونه تامین می‌شود؟ خانواده‌های کارگران چگونه به اعتصاب می‌نگرند؟ کارگران اخراجی چه وضعیتی دارند؟ آیا مواردی هست که به سر کار بازگشته باشند؟
ـ: ما کارگران در نفت مثل همه بخش‌های دیگر کارگری زیر فشار سنگینی قرار داریم. از جمله افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها فشار سنگینی بر روی ماست. به‌ ویژه آن بخش از همکاران پروژه‌ای روزمزد ما که نهایتا سقف حقوقشان به چهار و نیم میلیون می‌رسد در شرایط دشوارتری زندگی می‌کنند. دوسال پیش بود که گفته شد نرخ خط فقر ۱۲میلیون است. با این حساب چگونه زندگی خود را بگذرانیم؟
اما مسایل دیگری هم کار و زندگی را بر ما سخت کرده است. به کمپ‌های کاری ما نگاه کنید. وضع غذا و حمام‌ها و دستشویی و سطح پایین بهداشت را در آنها ببینید. به معنای واقعی یک اردوگاه اجباری کار است.
به لحاظ ایمنی نیز وضع وحشتناک است. آلودگی صوتی و تنفسی و دیگر آلودگی‌های ناشی از حریق‌ها ما را به عذاب آورده است. بخاطر استشمام هوای آلوده ریه خیلی از همکاران ما آسیب دیده است. به علاوه به خاطر اینکه نفت یک مرکز صنعتی حساس کشور است، فضا به شدت امنیتی است. ما یک عمر است کار می‌کنیم بدون اینکه بتوانیم نفس بکشیم. تا حرف بزنی، در لیست سیاه قرار می‌گیری و این شروع دربه‌دری و بی‌تامینی بیشتر است. از دست پیمانکاران ظالم عاجز شده‌ایم. قوانین ویژه اقتصادی هم قوانین بردگی کارگر است. تا کی این وضع را ادامه بدهیم؟ بنابراین درست است که در کوران اعتصاب فشار اقتصادی سنگینی به ما و خانواده‌هایمان وارد می‌شود. اما ما نگران آینده خود و خانواده‌مان و بویژه کودکان‌مان هستیم.
فشار کار آنقدر بالاست که خیلی از ما با توجه به دوری از خانواده، حتی از لذت بودن با بچه‌هایمان و دیدن کودکی کردن و بزرگ شدن آنها محرومیم. بنابراین مرگ یک‌بار شیون یک‌بار. ما دیگر حاضر به ادامه این بردگی نیستیم.
حالا به دنبال این توضیحات می‌توانیم جواب سوال شما را هم بدهیم. دوستان، روشن است که همین الان ما با مشکلات معیشتی سختی روبرویم. همانطور که گفتم اصلا دلیل این اعتصاب به‌خاطر همین سختی معیشتی و نگرانی ما از آینده خانواده و فرزندانمان بوده است. به‌خصوص هر کدام از ما حقوق های معوقه داریم و پیمانکاران چپاولگر مزد ما را هم به گرو گرفته‌اند تا بلکه مجبور به بازگشت بر سر کار بشویم. از سوی دیگر شماری از همکاران روزمزد ما در جریان این اعتصاب اخراج شده‌اند و یک مطالبه ما امروز بازگشت به کار همه کارگران اخراجی است.
البته این راه هم بگوییم که مشکل معیشتی در میان رده‌های مختلف همکاران ما متفاوت است. همکارانی که کار تخصصی دارند و حقوق‌هایشان مثلا بالای پانزده میلیون است تا حدودی حاشیه امن دارند که خود را به سختی تا دو ماهی بکشانند. اما آن بخش از همکاران ما که روزمزدند و مزدشان نهایتا چهار و نیم میلیون است، تازه حقوق عقب افتاده نیز دارند، همانطور که گفتم تحت فشار سنگین اقتصادی هستند و ما سعی می‌کنیم با جلب همبستگی‌های مردمی بر این مشکلات فایق آییم.
قسمت دیگر سوال شما در مورد خانواده‌هایمان بود. خانواده‌های ما همدرد ما هستند. همراه ما هستند. این وضعی که توضیح دادم دامنگیر خانواده‌های ما نیز هست. بنابراین آنها با حساسیت اخبار اعتصاب را دنبال می‌کنند. و گاهی اوقات از ما پیگیرتر هستند و این برای ما بسیار دلگرم کننده است.
ه خاطر اینکه نفت یک مرکز صنعتی حساس کشور است، فضا به شدت امنیتی است. ما یک عمر است کار می‌کنیم بدون اینکه بتوانیم نفس بکشیم.عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت

▪️ ل.م.: در کنار اعلام حمایت بی نظیر اقشار و گروه‌های مختلف در داخل و خارج ایران از اعتصاب، خبرها و تصاویری از اقدامات حمایتی ساکنان و زحمتکشان محل اقامت کارگران اعتصابی منتشر شده است. حمایت‌های محلی چه ابعادی دارد؟
ـ: حمایت ها چه در داخل ایران و چه از سوی هم طبقه‌ای‌های ما در سطح جهان بسیار وسیع و دلگرم‌کننده است و همین جا از جانب همه همکارانم از همگان تشکر و قدردانی می‌کنم. اما در مورد اقدامات حمایتی مستقیم مردمی، بیشتر مربوط به روزهای اول اعتراضمان است. مربوط به روزهایی است که چنانچه اشاره شد بخشی از همکاران ما برای اینکه از نزدیک اوضاع را تحت کنترل داشته باشند و مراقب دسیسه‌گری‌های کارفرمایان باشند و بقیه را خبردار کنند در کمپ‌ها باقی مانده بودند. اما در اعتصاب بودند. پیمانکاران که دیدند کار خوابیده است. غذا و آب را برای این همکاران قطع کردند. شما تصور کنید در این گرمای تابستان بر آنها چه می‌گذشت. در آن هنگام کمک‌های حمایتی ساکنان و زحمتکشان محل اقامت کارگران اعتصابی بسیار زیبا و به موقع بود. غذا آوردند. مخازن آب را برای همکاران ما پر کردند وغیره. مشخصا در عسلویه ما شاید این کمک‌ها بودیم.

▪️ ل.م.: می‌بینیم برخی کارگران در مناطقی به سر کار بازگشته‌اند ولی آن چه به دست آورده‌اند عمدتاً افزایش دستمزد بوده است. در برخی قراردادها که در فضای مجازی منتشر شده می‌توان دید یکی از مواد آن، تعهد به عدم اعتراض و شرکت نکردن در اعتصاب‌هاست. اگر قراردادهای منتشر شده واقعی باشند، امضای چنین قراردادهایی توسط کارگران را نگران‌کننده نمی‌دانید و راهی برای مقابله با آن در نظر گرفته‌اید؟
ـ: بخشی از پاسخ این سوال را در بالا دادیم. پیمانکاران دست به همه این توطئه‌گری‌ها زده‌اند. در جاهایی کارگران وقتی با چنین تعرضی روبرو شدند، همانطور که اشاره کردم، کار را فورا ترک و به اعتصاب پیوستند.

ضمن اینکه ما در مورد قراردادها بر ۴ نکته تاکید کرده‌ایم:
یکی اینکه قراردادها رسمی و کتبی باشد.
دوم اینکه کارگران هوشیار باشند که با وعده‌هایی چون افزایش دو برابری مزد و غیره، اما قرارداد یکماهه فریبشان ندهند. قرارداد حداقل باید تا آخر پروژه پابرجا باشد.
سوم اینکه قراردادهای موفقی که زیر فشار اعتصاب ما پیمانکاران وادار شدند به دو برابر کردن دستمزد و بیست روز کار و ده روز مرخصی تن بدهند، مبنای بازگشت به کار کارگران دیگر و قراردادهای آن ها باشد و به کمتر از آن رضایت ندهیم.
و بالاخره این که در هر کجا که امکانش را داریم جمع شویم. مجمع عمومی تشکیل دهیم و نماینده واقعی خود را انتخاب کنیم و از طریق نمایندگانی که انتخاب میکنیم شروط خود را برای بازگشت به کار طرح کنیم. ضمن اینکه، توافقات هیچ مذاکره‌ای تا زمانی که کارگران آن بخشی که در موردشان مذاکره‌ای صورت گرفته، رضایت نداده باشند رسمیت ندارد.
فشار کار آنقدر بالاست که خیلی از ما با توجه به دوری از خانواده، حتی از لذت بودن با بچه‌هایمان و دیدن کودکی کردن و بزرگ شدن آنها محرومیم. بنابراین مرگ یک‌بار شیون یک‌بار. ما دیگر حاضر به ادامه این بردگی نیستیم. عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت



کارگران پیمانی نفت در بیدخون زنگ اعتصاب را در بیست و نهم خرداد به صدا درآوردند.

همین جا قاطعانه خطاب به همکاران‌مان تاکید می‌کنیم که به هیچ‌وجه و در هیچ کجا قراردادی که شما را به عدم اعتراض و اعتصاب متعهد می‌کند را امضا نکنید. امضاء گذاشتن پای چنین قراردادهایی امضای بردگی شماست. ما با پیمانکارانی که کارگر را با چنین قراردادهایی به بردگی می کشند مقابله می کنیم. افشایشان می‌کنیم. بگذارید این بار این پیمانکاران باشند که در لیست سیاه ما کارگران قرار می‌گیرند.
در مورد خواست‌ها نیز ما علاوه بر افزایش مزد ــ دستمزد هیچ کارگری نباید کمتر از ۱۲میلیون باشد ــ بر پرداخت به‌موقع دستمزدها، بهبود جدی وضع کمپ‌ها و غذا و ایمنی محیط کار نیز تأکید داریم و آنها را مواردی می‌دانیم که باید جزئی از قراردادی باشند که امضا می‌کنیم. در عین حال ما همه با هم مبارزه می‌کنیم برای بازگشت به کار همکاران اخراجی‌مان.
ما در بیانیه‌هایمان تاکید کرده‌ایم که خواست اساسی ما برچیده شدن بساط پیمانکاران و لغو قوانین مناطق ویژه اقتصادی است که دست کارفرمایان را چنین در کشیدن عصاره جان ما باز گذاشته است.
با فشار آوردن به کارفرمایان برای تحمیل مطالبات فوری خود در واقع عرصه را آنچنان بر آن‌ها تنگ می کنیم که دیگر ماندن برایشان سودی نداشته باشد و بساطشان را جمع کنند و بروند.

▪️ ل.م.: یک بند از مطالبات کارگران به خواست ایمنی و بهداشت محیط کار و کمپ‌های محل اقامت کارگران اختصاص یافته است. این خواست در اعتصاب مرداد ۹۹ هم از سوی کارگران نفت مطرح بود. آیا در این فاصله بهبودی در این زمینه حاصل شده و اصولا برای ایمن شدن محیط کار چه مکانیزمی را در نظر دارید؟
ـ: درست می گویید. خیر، هیچ کدام از مطالبات ما پاسخ نگرفت و فقط یک مشت وعده به ما تحویل دادند. سال گذشته نیز همین دارودسته گروه مدیریت پایپینگ وقتی دیدند که اعتراضات ما کارگران با قدرت جلو می‌رود، سعی کردند با فرستادن کارگران به خانه و نامه‌نگاری با مجلس و دولت و تحویل یک مشت وعده، ختم اعتصاب را اعلام کنند.
این ها گویی شغل‌شان همین است. وقتی می‌بینند اوضاع طوفانی است می‌پرند جلو و سکاندار می‌شوند. اما امسال ما اجازه ندادیم اینطور بشود. تجربه سال گذشته را مقابل همکاران خود گذاشتیم و گفتیم باید درس گرفت و اجازه نداد تکرار شود. و الان هم هنوز این چالش ادامه دارد.
بنابراین در یک کلام بگویم که به هیچ یک از وعده‌ها عمل نشد و با توجه به خراب تر شدن وضع اقتصاد کشور، وضع ما هم بدتر و بدتر شده است.

▪️ ل. م.: شورای سازماندهی خواست برچیدن قوانین مناطق ویژه اقتصادی را نیز به عنوان یک خواست مهم مطرح کرده است. می‌دانیم که در این مناطق دست سرمایه داران در بهره کشی از کارگران کاملا باز است. اگر ممکن است توضیح دهید در پروژه‌های نفتی، شرایط کار کارگران پیمانی مناطق ویژه اقتصادی با کارگران پیمانی سایر مناطق چه تفاوتی دارد؟
ـ: کار پیمانی، کار پیمانی است. ماهیت آن در همه جا یکی است. معنایش نداشتن امنیت شغلی و بخاطر آن تعرض هر روزه به زندگی و شرایط کار کارگر و به بردگی کشیدن او است. قوانین ویژه اقتصادی هم مکمل آن است. این قوانین دست کارفرمایان را باز می‌گذارد که هر چه خواستند بدزدند و چپاول کنند و کارگر را بدوشند.
اما فرق آن با نفت این است که به دلیل کلیدی بودن صنعت نفت در کشور، همه این‌ها به زور پادگانی کردن محیط‌های کار و حاکم کردن فشار امنیتی سنگین در مراکز نفتی به جلو برده می‌شود. در نفت، بخش حراست بخش گردن‌کلفتی است که به لحاظ سازمان کاری به طور کامل مستقل از نفت است و فقط حقوق هایشان از صنعت نفت پرداخت می‌شود. این‌ها پاسپانان مراکز نفتی هستند.
با این ساختار و با سپردن کار در مراکز نفتی به شرکتهای خصوصی مختلف، کارگران را چنان تکه پاره کرده‌اند که بطور مثال برای تعیین نمایندگان سراسری جهت نشست با پیمانکاران و مذاکره بر سر خواست‌ها و مطالبات مشکل داریم. ما باید راهکارهایمان را با توجه به همه این مشکلات در نظر بگیریم.
اعتصاب ما در سال گذشته و به ویژه امسال فضای امنیتی و پادگانی را هم تا حد زیادی شکسته و با فشار بر روی پیمانکاران دایره تحرکات آن‌ها را هم محدود کرده است. این‌ها خود دستاوردهای ماست که راه را برای پیشروی بیشتر و از جمله برچیدن بساط پیمانکاران و قوانین ویژه اقتصادی باز تر می کند.
خواست اساسی ما برچیده شدن بساط پیمانکاران و لغو قوانین مناطق ویژه اقتصادی است که دست کارفرمایان را چنین در کشیدن عصاره جان ما باز گذاشته است. عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت

▪️ ل. م.: همراه با گسترش اعتصاب، شاهد تلاش پیمانکاران، وزارت کار و تشکل‌های وابسته به این وزراتخانه، جریانات وابسته به حکومت موسوم به عدالتخواهان برای کنترل و در هم شکستن اعتصاب با استفاده از شیوه‌های مختلف بوده‌ایم. شورای سازماندهی در بیانیه ۱۲ تیر خود نوشت افرادی از کمپین ۲۰-۱۰ با تعدادی از مسئولان دولت ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ) و از جمله با سعید جلیلی دیدار داشته و بر سر اعتصاب و مطالبات کارگران نفت گفتگو کرده‌اند. بارها درباره چند دستگی میان کارگران هشدار داده‌اید و آن را خطر و تهدید اصلی برای اعتصاب خوانده‌اید. اخیرا هم درباره گرایش رفرمیستی «مطالبه گری در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی» و طرح جمع آوری امضای ۵ هزار کارگر برای نامه نگاری با مجلس و مسئولان هشدار داده‌اید. ابعاد این تلاش‌ها و تاثیر آن بر کارگران چیست و آیا قادرند به شکست اعتصاب بیانجامند؟
ـ: همان طور که در پاسخ به سوال دوم گفتیم، این ها الان در فکر ختم اعتصاب هستند و ما نسبت به آن نیز هشدار داده و راه‍‌کارهای خودمان را توضیح داده‌ایم. طبعا زمان پایان اعتصاب را نمی‌شود به سادگی اعلام کرد. دلیلش نیز گستردگی نفت و وجود شرکت‌ها و مراکز مختلف نفتی در سراسر ایران است. مطالبات ما کارگران نیز هنوز پاسخ نگرفته است.
در همین نظرسنجی‌ای که مدیریت گروه پایپینگ در کانال خود گذاشتند، خیلی‌ها شوکه شده بودند. همین الان شهر به شهر کارگران دارند جمع می‌شوند و بر ادامه اعتصاب تاکید می‌کنند. بنابراین حتی اگر اعتصاب در این شکل سراسری ادامه نیابد ولی بدون شک ما شاهد اعتصابات اخطاری پی در پی و ادامه اعتراضات در سطح گسترده خواهیم بود و این روند پشت کردن کارگران به سردمداران راست و سازشکار کانال‌هایی چون مدیریت پایپینگ و دخالت‌گری حداکثری خود کارگران در سرنوشت مبارزاتشان است.
این روند رادیکال‌تر شدن مبارزات کارگران و اتحاد سراسری آن‌ها حول خواست‌های اساسی خود است و راهکارهای شورای سازماندهی اعتراض با استقبال سراسری و گسترده کارگری روبرو خواهد شد.
یک نکته‌ که الان وجود دارد، اعتراضات مردمی در خوزستان است که بخش بزرگی از ما کارگران نفت ساکن همین مناطق و بخشی از همین مردم معترض و تشنه آب و تامین معاش هستیم و این را در اطلاعیه حمایتی شورای سازمانده از اعتراضات مردمی ذکر کرده‌ایم. اعتصاب ما ادامه دارد، اما این وضعیت قطعا روی اعتصاب ما نیز تاثیر می‌گذارد. همه تلاش ما در این شرایط، متحد نگاه داشتن صف اعتراضمان، اتکا به نیروی اعتصاب خود و تحمیل باقدرت مطالبات فوری‌مان است.
صرف نظر از اینکه اعتصاب سراسری ما کارگران پروژه‌ای پیمانی نفت چه صورتی بخود بگیرد، لازم است تاکید کنم که ما تا همین جا موفقیت‌هایی داشته و دستاوردهای بسیاری برای امروز و پیشروی بیشتر و آینده مبارزاتمان داشته‌ایم که تیتر وار به آنها اشاره می‌کنم.
ما با اعتصاب سراسری خود کاری کرده‌ایم که پیمانکاران مجبور شوند در جاهایی با پیشنهاد افزایش دو برابری دستمزد و بیست روز کار و ده روز مرخصی جلو بیایند و این بر دیگر قراردادها در سطح سراسری تاثیر می‌گذارد.
ما این گفتمان که کمپ‌ها و غذا باید بهبود یابد را تا حد زیادی جلو برده‌ایم و الان به بحث مهمی در درون مسئولان تبدیل شده است. به نظر ما اینها راهی ندارند جز بهبود وضعیت زیستی و شرایط کاری ما کارگران.
به علاوه، ما با اعتصابات دو ساله اخیر خود توانسته‌ایم فضای امنیتی نفت را تا حد خوبی بشکنیم و زبان پیمانکاران را کوتاه کنیم. این موفقیت‌ها راه را برای پیگیری مطالبات برحقمان فراهم تر کرده است.
مهم تر از همه ما کارگران در این اعتصابات قدرت عظیم خود را تجربه کرده‌ایم و این ما را برای پیگیری مطالبات در موقعیت قویتری قرار می‌دهد. ما موفق شده‌ایم شورای سازماندهی خود را ایجاد کنیم تا کارگران سخنگوی واقعی خود را داشته باشند. و در جریان یک کشاکش مهم توانسته‌ایم دست کسانی چون سردمداران مدیریت گروه پایپینگ و جریانات راست و سازشکار مشابه را برای کارگران بیشتر باز کنیم. ما از همان آغاز اعلام کرده‌ایم که اجازه نمی‌دهیم مبارزات ما به دنبال این جناح و آن جناح حکومتی کشیده شود و پیگیر خواسته‌های خود هستیم.
به طور طبیعی این پیشروی‌ها حتما تاثیر خود را بر اعتراضات دیگر هم‌طبقه‌ای‌هایمان، که دردهای مشترکی با ما دارند، می‌گذارد. از این بابت هم خوشحالیم.

▪️ ل. م.: در سال‌های اخیر با گسترش اعتصاب‌های کارگری، دولت و کارفرمایان بارها سیاست بی اعتنایی به خواست کارگران و مستهلک کردن انرژی جمعی آن‌ها را در پیش گرفته‌اند. آیا قادرند این سیاست را در صنعت نفت عملی کنند؟
ـ: درست است، این یک روش کار سرمایه داران مفت‌خور است. یک شرط اینکه اعتصاب به فرسودگی انرژی کارگران کشیده نشود این است که نگذاریم فرد به فرد ما را پای قرارداد و بازگشت به کار بکشند و صف اعتراض‌مان متفرق شود و راهکار آن همانطور که اشاره کردم این است که در تمام شرکت‌ها نمایندگان مورد اعتماد خود را برای طرف شدن با پیمانکاران انتخاب کنیم و متحد باشیم. انتخاب نمایندگان هم توسط همکارانی که به کار بازگشته‌اند ممکن است و هم همکاران دیگر از طریق ارتباطاتی که دارند و به‌کار گیری ابزار مدیای اجتماعی.
طبعا خوب است این را هم اشاره کنم که ابعاد اجتماعی همبستگی‌هایی که با مبارزات ما کارگران شده است. بیش از بیش شور و نشاط را در ما زنده می‌کند و نشان می‌دهد که دوره آن نوع سیاست‌ها گذشته است. امروز توجه همه مردم به اعتصاب ما کارگران نفت جلب کرده است.
ما نیروی بزرگی هستیم و کارفرمایان نمی‌توانند در مقابل قدرت ما مثل گذشته شانه بالا بیندازند. ما به آینده مبارزات‌مان بسیار امیدواریم.
همین الان شهر به شهر کارگران دارند جمع می‌شوند و بر ادامه اعتصاب تاکید می‌کنند. بنابراین حتی اگر اعتصاب در این شکل سراسری ادامه نیابد ولی بدون شک ما شاهد اعتصابات اخطاری پی در پی خواهیم بود.عضو شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت

▪️ ل. م.: «شورای سازماندهی» در بیانیه فراخوان اعتصاب به تاریخ ۳۰ خرداد، در کنار بیان مطالبات کارگران پیمانی، یک پاراگراف از بیانیه را به مطالبات کارکنان رسمی نفت و همبستگی با آن‌ها اختصاص داده بود. نقطه عزیمت شما در اعلام همبستگی کارگران قراردادی با کارکنان رسمی، صرفا اعتقاد به هم سرنوشتی این دو لایه کارگری و ضرورت اتحاد آن‌ها بود یا از شرایط تحلیل عینی هم داشتید و از سوی کارکنان رسمی گرایش به همبستگی را مشاهده کرده بودید. این سوال را از این رو می‌پرسم که پس از اعلام سیاست تفرقه افکنانه دولت و مجلس مبنی بر افزایش حقوق کارکنان رسمی، آن‌ها تجمع سراسری خود را لغو کردند و حمایت‌شان از مطالبات کارگران پیمانی هم متوقف شد یا لااقل نمود بیرونی نیافت. از سوی دیگر در میان برخی کارگران پیمانی هم به لحاظ تفاوت فاحش حقوق، امکانات و موقعیت شغلی این دو لایه، دید مثبتی نسبت به کارکنان رسمی وجود ندارد و البته رسانه‌های حکومتی هم در تعمیق شکاف میان این دولایه کوتاهی نکرده‌اند. موانع و چشم انداز همبستگی کارگران پیمانی، قرارداد موقت و رسمی را چگونه می‌بینید؟
ـ: روشن است که کارکنان رسمی نفت هم طبقه‌ای‌های ما هستند. سعی شده است که با دادن عنوان کارمند و کارکنان و غیره شکاف بزرگی بین ما کارگران ایجاد کند. جالب است در همین روزهای اعتراض یکی از کارکنان رسمی نفت می‌گفت که ما هم مثل همکاران پیمانی خود قربانی محیط کار هستیم. آنجا که انفجاری رخ می‌دهد ممکن است هر دو کنار هم جان خود را از دست بدهیم. ما هر دو از استشمام هوای مسموم و همجواری با مواد شیمایی آسیب می‌بینیم و درد می‌کشیم. ما هر دو درد جدایی از خانواده و از شهر و امکانات شهری و غیره را داریم. این فضای امنیتی نفت، هر دوی ما را زندانی کرده است.

همین گفته‌ها نشان می‌دهد که وظیفه ما کارگران پروژه‌ای پیمانی نفت است که دیوارهایی که بین همه ما کارکنان نفت کشیده شده است را بشکنیم و در کنار هم کل این وضعیت بردگی را پایان بدهیم. شک نداشته باشید که تبدیل استخدام‌های پیمانی به وجه غالب استخدام ها در صنعت نفت بر روی کارکنان رسمی نفت هم فشارش را وارد می‌کند. البته این را هم می‌دانیم که بخاطر حساسیت صنعت نفت در اقتصاد کشور همواره تلاش شده است که حواسشان به کارکنان رسمی باشد. اما الان وضع اقتصاد آنقدر خراب است که دیگر دوره این سیاست هم تمام شده و امروز زمزمه‌های اعتراضات در میان کارکنان رسمی نفت و بخش‌های مختلف نفت بالا است.
شما به عقب نشینی دولت در قبال اعتراض کارکنان رسمی نفت به نحوه افزایشات مزدی سال ۱۴۰۰و حذف برخی آیتم‌های مزدی آنها اشاره کردید. ولی می‌بینید که این عقب‌نشینی فقط وعده بود و هنوز خیلی از مشکلات کارکنان رسمی نفت باقی مانده و دوباره اولتیماتوم داده‌اند که دست به اعتراض خواهند زد.
از سوی دیگر باید این را هم اشاره کنیم که ما رده‌های مختلف تخصصی در کار را به رسمیت می‌شناسیم. از جمله در میان کارگران پروژه‌ای پپمانی نفت نیز رده‌های مختلف تخصصی با سطوح مختلف مزدی را داریم. برای همین ما گفته‌ایم ضمن افزایش سطح مزد تمام این رده‌های شغلی نباید دستمزد هیچ کارگری کمتر از ۱۲ میلیون باشد. حالا تا آنجا که به فاصله مزدی بین کارگر پیمانی و کارکنان رسمی بر می گردد، باز بحث اینست که اگر کار پیمانی و کار موقت نبود ــ که بخش عمده صنعت نفت به این شکل اداره می‌شود ــ الان این شکاف عظیم مزدی بین کارگر پیمانی نفت و کارکنان بخش رسمی که خیلی جاها کار یکسانی را انجام می‌دهند وجود نداشت. و این اندازه تفاوت در سطح اختصاص امکانات زیستی و کاری برای این دو بخش نبود.
اینجا خشم و اعتراض‌مان نباید متوجه همکاران‌مان یعنی کارکنان بخش رسمی باشد. خشم و اعتراض ما متوجه ساختارهای موجود است، متوجه کار پیمانی و قوانین ویژه مناطق اقتصادی است.
بنابراین این‌ها همه دلایل حمایت ما از مبارازت همکاران رسمی‌مان است. به نظر ما اگر همه ما بخش‌های مختلف نفت در کنار هم قرار بگیریم و بخواهیم که بساط پیمانکاری جمع شود، قوانین ویژه اقتصادی لغو گردد، به فضای امنیتی حاکم خاتمه داده شود، و استانداردهای زیستی و کاری و ایمنی محیط‌های کار در حد قابل قبول بالا رود، پیشروی بزرگی خواهیم داشت. این همان جهتی است که شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت دنبال می‌کند.