یک ماه اعتصاب کارگران پیمانی نفت؛ مقامات بر سر تقسیم پستهای مدیریتی درگیرند
یک ماه از اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت میگذرد اما مقامها به جای رسیدگی به مطالبات آنها، از خود سلب مسئولیت کرده اند و در حال چیدن مهرهها بر صندلی مدیران شرکتهای این صنعت هستند.
اعتصاب دهها هزار کارگر پیمانی نفت پس از گذشت یک ماه هنوز ادامه دارد. پیمانکاران صدها کارگر اعتصابی را اخراج کرده و دستمزد هزاران کارگر را گروگان گرفتهاند اما اعتصاب به بیش از ۱۱۰ مرکز گسترش یافته و کارگران اعتصابی با تشکیل مجامع عمومی کارگری بر خواستهای خود پافشاری میکنند.
وزارت نفت به صراحت در قبال خواستهای کارگران پیمانی ار خود سلب مسئولیت کرده است.
همزمان بالاییها درگیر رقابتی کشنده بر سر کسب و بازتقسیم پستهای مدیریتی با حقوقهای ۲۰۰ میلیونی برای اطرافیان، اقوام و فرزندان خود هستند.
مشت نمونه خروار، انتصاب عبدالله مقدم رئیس ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ) در امور نفت، گاز و پتروشیمی به عنوان مدیر عامل شرکت پتروشیمی مهر یکی از شرکتهای مهم پتروشیمی عسلویه است.
خبر این انتصاب در سی امین روز اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت اعلام شد.
صاحبان قدرت درگیر تقسیم قدرت
هنوز مراسم تحلیف رئیس جمهور سیزدهم برگزار نشده و ریاست جمهوری به طور رسمی به عضو هیئت مرگ تحویل نشده اما جایگزینی مدیران وابسته به دولت آینده به جای مدیران دولت روحانی و وزیر نفت او بیژن زنگنه در صنعت نفت به جریان افتاده است. ۱۴ تیر تنها دو هفته پس از بیرون آمدن نام ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ) از صندوق انتخابات، مدیرعامل وقت پتروشیمی مهر «استعفاء» داد.
روز دوشنبه ۲۸ تیر، نام مدیر عامل جدید اعلام شد. او کسی نیست جز عبدالله مقدم رئیس ستاد نفت، گاز و پتروشیمی عضو هیئت مرگ در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که بر صندلی علی حسینی مدیر عامل سابق و از نزدیکان زنگنه تکیه خواهد زد.
سید علی حسینی مدیرعامل سابق پتروشیمی مهر که از او به عنوان یکی از شاگردان بیژن زنگنه وزیر نفت دولت دوازدهم یاد میشود به گزارش سایت نفتیها، روز ۱۴ تیرماه پس از برگزاری مجمع هیات مدیره این شرکت «استعفا» داده است.
گزارش نویس وبسایت نفتیها ابراز نگرانی کرده است این تغییر در مجتمع پتروشیمی مهر که مالکیت آن ایتالیایی- ایرانی است، به لحاظ حضور سرمایه گذار خارجی «در شرایط فشار تحریمها بر اقتصاد کشور و کاهش محسوس سرمایه گذاری خارجی» مشکل آفرین باشد.
حسینی، در دولت روحانی ابتدا به مدیریت برنامهریزی و تولید هلدینگ خلیج فارس منصوب شد؛ جایی که به ادعای جریانات اصولگرا، او به همراه دو تن دیگر از نزدیکان زنگنه بر آن موسسه عظیم چنبره زدند.
رسانههای نفتی پس از این انتصاب نوشتند حسینی به دلیل عدم تائید «نهادهای امنیتی» نتوانست به عضویت هیئتمدیره هولدینگ خلیج فارس درآید، بنابراین عوامل وزیر نفت با تلفیق دو مدیریت در هولدینگ خلیج فارس، او را به مدیریت برنامهریزی و تولید گماردند.
او اوایل بهمن ۹۷ از سوی هیات مدیره پتروشیمی مهر به عنوان مدیر عامل شرکت منصوب شد. این بار بحث میزان حقوق ماهانه او بود که جنجال آفرید. گفته میشود حقوق او به دلار پرداخت میشد و معادل ریالی آن، ۲۲۵ میلیون تومان است.
عبدالله مقدم مدیر عامل جدید پتروشیمی مهر مسیر مشابهی را پیموده است. او پس از پست ریاست کل حسابداری هولدینگ خلیج فارس از سال ۹۷ به معاونت پشتیبانی پتروشیمی مهر منصوب شده بود. یک هفته پیش از انتخابات به عنوان رییس ستاد نفت، گاز و پتروشیمی عضو هیات مرگ منصوب شد و دو هفته پس از انتخابات مدیر عامل پتروشیمی مهر شد.
مقدم قرار است در این پست استثمار کارگران و غارت دسترنج آنها را در شرکتی سازمان دهد که سال ۸۴ با ۶۰ درصد مالکیت شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی اتحاد سنگاپور و ۴۰ درصد پتروشیمی بینالملل ایران به عنوان تولیدکننده گریدهای مختلف پلیاتیلن سنگین تاسیس شد و اولین شرکت پتروشیمی است که در فاز ۲ منطقه اقتصادی ویژه عسلویه به بهره برداری رسیده است.
تداوم و گسترش اعتصاب کارگران
کارگران پیمانی صنعت نفت از ۲۹ خرداد با خواست افزایش دستمزد، امنیت شغلی، بهبود ایمنی و بهداشت محیط کار، حذف پیمانکاران، لغو قوانین مناطق ویژه اقتصادی و برسمیت شناختن حق اعتصاب و ایجاد تشکل اعتصاب کردهاند. عسلویه یکی از مراکز مهم اعتصاب است.
روز سه شنبه ۲۹ تیر، کارگران پیمانی پروژههای نفتی وساکن شهر گهرو در استان چهارمحال و بختیاری با تجمع و تشکیل مجمع عمومی، بر تداوم اعتصاب تا رسیدن به خواستهایشان پافشاری کردند. در روزهای قبل تجمعات مشابهی در سایر نقاط برگزار شده بود.
سه شنبه ۲۹ تیر بخشی از کارکنان رسمی نفت نیز تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارکنان رسمی صنعت نفت که دولت برای ساکت کردن آنها و ایجاد شکاف میان آنها با کارگران پیمانی وعده ترمیم حقوق و بهبود شرایط به آنها داد، به عملی نشدن وعدهها معترضند.
تجمع اعتراضی جمعی از کارکنان عملیاتی شرکت POGC شاغل در سکوی SPQ۲ و در شرکت پالایش گاز فجر جم در همین ارتباط صورت گرفت.
***********
اعلام همبستگی نزدیک به ۱۰۰۰ دانشجو با کارگران اعتصابی نفت
اعتصاب در بیش از صد مرکز نفت، گاز و پتروشیمیها ادامه دارد و همزمان گروههای سیاسی، صنفی و دانشجویی نیز حمایت خود را از خواسته کارگران اعتصابی اعلام میکنند. در تازهترین اقدام، جمعی از دانشجویان در یک بیانیه مشترک خطاب به کارگران نفت نوشتند از مطالبات آنها حمایت میکنند.
در این بیانیه که تا صبح یکشنبه ۲۷ تیر بیش از ۹۰۰ دانشجو آن را امضاء کردند، آمده است:
امروز فریاد دادخواهی طبقه کارگر از هر طرف شنیده میشود. مناسبات ضداجتماعی موجود و سازوکارهای ناعادلانه اعتراض بخش وسیعی از جامعه را بهدنبال داشته است، تجمیع منافع در دست گروههای خاص منجر به بیبهرهگی طبقه عام شده است. کارگران زحمتکش نفت و پتروشیمی در جایجای این سرزمین از چنین رویههای نابخردانهای که نتیجهای جز فرسایش منابع و منافع عمومی ندارد خشمگین هستند و این تکاپو و ایستادگی آنها صدای رسای حقیقت و جستن عدالت است.
امضاء کنندگان با بیان اینکه «ما دانشجویان جایجای این سرزمین به ایستادگی کارگران باور داشته و خود را فرزندان همین طبقه و بخشی از آنان میدانیم»، ضمن اعلام همبستگی با کارگران اعتصابی نوشتهاند:
«با چشمی بینا و نگران و با واکاوی زمینههای موجود تاکید میکنیم که نفوذ خصوصیسازی و به حراج گذاشتن منابع و نیروی کار مردمان این سرزمین ضربات جبرانناپذیری به بخشهای گوناگون جامعه و به کارگران زده است و حیات جمعی را بهخطر انداخته است».
در ادامه این بیانیه همچنین با اشاره به اینکه دانشگاهها و فضاهای آموزشی نیز «از گزند خصوصیسازی و پولیسازی در امان نبودهاند»، آمده است:
رویههای موجود باعث «افزایش تضاد منافع در جامعه» شده است و چهره جامعه را بهسان مردمی تکیده و رنج کشیده درآورده است، درحالی که گروههایی برخوردار به اقلیتی تبدیل شدهاند که با انباشت سوداگرایانه روزبهروز جامعه را فقیرتر میکنند.
دانشجویان امضاء کننده این بیانیه در پایان نوشتهاند:
از اینرو ما دانشجویان خواستههایی مانند مهار گسترش هولناک خصوصیسازیها و پیمانکاریها، حق داشتن تشکل مستقل، افزایش دستمزدها به شکلی که با واقعیت زندگی مطابقت داشته باشد، پرداخت معوقات مزدی کارگران و پرداخت بهموقع دستمزد، بهبود شرایط کار از جمله زمانمندی عادلانه آن، محکوم کردن اخراج کارگران و درخواست بازگشتبهکار کارگران اخراج شده، محکوم کردن برخورد قضایی با کارگران معترض به بیعدالتی، ایجاد امنیت شغلی و حذف قراردادهای موقت و ظالمانه، برخورداری از حق همگانی مسکن، امکانات آموزشی، درمانی و رفاهی را برحق و تحقق آن را ضرورتی فوری و انکار ناشدنی میدانیم.
در میان امضاءکنندگان این بیانیه نام برخی از فعالان دانشجویی برابریخواه، ورزشکاران دانشجو از جمله وریا غفوری، بازیکن تیم فوتبال استقلال تهران و همچنین اسماعیل بخشی، کارگر نیشکر هفتتپه به چشم میخورد.
به گفته منابع نزدیک به امضاءکنندگان، جمعآوری امضاء برای اعلام همبستگی با کارگران همچنان ادامه و امکان افزایش شمار امضاء کنندگان در روزهای آینده وجود دارد.
پیش از این نیز گروهی از شاعران و نویسندگان، اعضای کانون نویسندگان، روزنامه نگاران و همچنین کارگران چندین واحد صنعتی از جمله نیشکر هفتتپه، گروه ملی فولاد اهواز، کارگران سنندج و چندین تشکل کارگری در کشورهای عراق، پاکستان و ترکیه با کارگران اعتصابی صنعت نفت اعلام همبستگی کرده بودند.
کارگران پیمانی صنعت نفت که از آخرین روز خرداد امسال دست به اعتصاب زدند به صورت مشخص خواستار حذف شرکتهای پیمانکاری، حق تشکلیابی، افزایش حداقل دستمزدها، کاهش روزهای کار که به طرح بیست ده شهرت یافته است، توقف برخورد امنیتی و پروندهسازی برای کارگران و افزایش امکانات سکونتی، بهداشتی در محل پروژهها هستند.
وزیر نفت ایران شرکتهای پیمانکاری و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مسئول و پاسخگوی مطالبات کارگران صنعت نفت دانسته و از وزارت نفت رفع مسئولیت کرده است. وزارت کار نیز بنا به آنچه که کارگران روایت کردهاند به دنبال تشکیل شوراهای اسلامی کار در مناطق ویژه اقتصادی و انرژی برای کنترل و هدایت اعتراضات است.
***********
حمایت شماری از چهرههای فرهنگی و اعضای کانون نویسندگان ایران از اعتصابات کارگری
پس از روزنامهنگاران، شماری از کنشگران فرهنگی و نویسندگان نیز از اعتصابات کارگران حوزه نفت و گاز حمایت کردند.
گروهی از شاعران، کنشگران مستقل فرهنگی و اعضای کانون نویسندگان ایران با انتشار یک بیانیه از اعتصابات کارگری اخیر در ایران حمایت کردند.
در این بیانیه که به امضای ۳۹ نفر رسیده آمده است:
«نویسندگان و شاعران و کنشگران مستقل فرهنگی و اعضای کانون نویسندگان ایران، اعتراضات این کارگران را بر حق دانسته و از همه نویسندگان، فرهنگیان، اهالی قلم و همچنین بازنشستگان و کارگران سایر بخشها میخواهیم که در حمایت از مطالبات انسانی و خواستههای به حق صنفی کارگران اعتصابی، از هر کوششی دریغ نکنند.»
در مقدمه این بیانیه شرحی از زمینه شکلگیری اعتراضات و اعتصابات کارگری اخیر و خواستههای کارگران هم ذکر شده است.
امضاکنندگان این بیانیه معتقدند که «افزایش روز افزون مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی و فشارهای بیکاری و اخراجهای دسته جمعی، بیعملی وزارت کار و تاخت و تاز بخش خصوصی، عامل اصلی اعتراض و اعتصاب کارگران حوزه نفت و گاز که شریان حیاتی اقتصاد به گل نشسته است را فراهم آورده است.»
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت که از ۲۹ خرداد آغاز شده، به بیش از ۸۰ مرکز نفتی در استانهای مختلف کشور گسترش یافته و هزاران کارگر را در بر گرفته است.
هر روز ادامه اعتصاب میلیاردها تومان برای پیمانکاران و کارفرمایان آنها هزینه دارد. کارگران خواستار تعیین حداقل دستمزد بالای ۱۲ میلیون تومان، ۱۰ روز استراحت در ماه، حذف شرکتهای پیمانکاری، بهداشت و ایمنی محیط کار، اصلاح وضعیت خوابگاهها و غذاخوریها، لغو قوانین مناطق ویژه اقتصادی، برخورداری از حق تجمع، تشکل و اعتصاب هستند.
آنچنان که در بیانیه نویسندگان و کنشگران فرهنگی هم ذکر شده است، اهم خواستههای کارگران اعتصابی نفت و گاز و پتروشیمیها عبارت است از:
«۱- افزایش دستمزدها برای تأمین معیشت کارگران.
۲- کوتاه شدن دست شرکتهای پیمانکاری.
۳- ۱۰ روز مرخصی در قبال ۲۰ روز کار.
۴- برخورداری از بیمههای درمانی و بهداشتی.
۵- امنیت شغلی و برچیدن فضای امنیتی در کارخانهها و کارگاهها و توقف هر گونه پروندهسازی علیه کارگران معترض.»
اسامی امضاکنندگان این بیانیه از این قرار است:
علیرضا آبیز، اکبر آزاد، کبوتر ارشدی، سعید اسکندری، نرگس الیکایی، هوشیار انصاریفر، علی باباچاهی، فانوس بهادروند، علیرضا بهنام، امیررضا بیگدلی، مانی پارسا، هادی تقیزاده، علی جانوند، رضا چایچی، آتفه چهارمحالیان، بنفشه حجازی، رضا حیرانی، رحیم رسولی، م روانشید، محمدرضا سالاری، محمدعلی شاکری یکتا، جلیل شاهچشمه، روناک شاهمحمدی، مظاهر شهامت، حسن صفدری، ایرج ضیایی، ریرا عباسی، علی عبداللهی، مصطفی فلاحیان، علیرضا فریدون گودرزی، عزت قاسمی، علی قنبری، پوران کاوه، سعدی گلبیانی، سروش مظفر مقدم، داریوش معمار، عهتا منصوری، روح اله مهدیپور عمرانی و کورش همهخانی.
روزنامهنگاران هم از کارگران حمایت کردند
اما این تنها بیانیه حمایت از کارگران اعتصابی در روزهای اخیر نبود. روز ۲۶ تیر ماه نیز ۶۹ تن از روزنامهنگاران و خبرنگاران طی بیانیهای ضمن اعلام همبستگی با اعتصاب کارگران صنعت نفت، پالایشگاهها و پتروشیمیها از این حرکت حمایت کردند.
در بیانیه روزنامهنگاران هم آمده بود که آنها اجازه نخواهند داد بانگ حقطلبی کارگران خفه شود:
«ما در کنار شما ایستادهایم و فریاد میزنیم که بانگ حقطلبی کارگران اعتصابی صنایع نفت، گاز، پالایشگاه و پتروشیمیها با هیچ ابزاری خفه نخواهد شد. چنان که در روزهای گذشته نیز شاهد بودیم، کارفرمایان بسیاری از کارگران اعتصابی را به اخراج تهدید کردند. تهدیدهایی که ریشه در حقیقت سیاه بیکاری در ایران دارد.»
روزنامهنگارانی که این بیانیه را امضا کردهاند خطاب به کارگران نوشتند که «حق کارگران اعتصابی را علاوه بر برخورداری از یک دستمزد عادلانه، در داشتن تشکل مستقل و بدون حضور و اعمال نفوذ و تهدید کارفرماها، مدیران، دولت و حتی کارگران غیرمستقل، به رسمیت میشناسد.»
آنها نوشتند:
«تا زمانی که شرایطی انسانی برای کار و زندگی شما فراهم شود، در کنار شما ایستادهایم و اعلام همبستگی میکنیم.»
***********
اعتصاب کارگران نفت و گاز در ایران؛ حق اعتصاب و چشماندازِ پیشرو
جواد عباسی توللی
گفتوگو با جعفر عظیمزاده
چرا اعتصاب در ایران ممنوع است؟ آیا کارگران بدون اعتصاب به حق و حقوق خود میرسند؟ آیا اعتصاب را میتوان به عنوان یک حق برای کارگران در نظر گرفت؟ چشمانداز پیش روی طبقه کارگر ایران چیست؟ زمانه این پرسشها را با جعفر عظیمزاده، فعال کارگری در میان گذاشته است.
سه هفته پس از انتشار اولین فراخوان اعتصاب سراسری توسط کارگران نفت و گاز در ایران، کارگران معترض از ۹۶ شرکت صنعتی دولتی و خصوصی به این اعتصاب پیوستهاند. هر چند این اعتصابها با بایکوت خبری گسترده از سوی رسانههای رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی مواجه شده اما در رسانههای مستقل و شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای داشته است.
کارگران این حدود ۱۰۰ شرکت، در روزهای اخیر با انواع فشارها از سوی کارفرما و نهادهای امنیتی مواجه شدهاند.
در ایران در رابطه با «حق اعتصاب» برای کارگران قانون مشخصی وجود ندارد. مراجع قضایی و نهادهای امنیتی نیز با دستاویز قرار دادن همین موضوع و در سایه عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری، کارگران معترض را مجرم و قانونشکن دانسته و آنها را تحت پیگرد قرار میدهند.
اما چرا اعتصاب در ایران ممنوع است؟ آیا کارگران بدون اعتصاب به حق و حقوق خود میرسند؟ آیا اعتصاب را میتوان به عنوان یک حق برای کارگران در نظر گرفت؟ چشمانداز پیش روی طبقه کارگر ایران چیست؟
زمانه با طرح پرسشهایی از این دست با جعفر عظیمزاده، زندانی سیاسی سابق، فعال کارگریِ شناخته شده در ایران و دبیر هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، گفتوگو کرده است.
زمانه: آیا اعتصاب را میتوان بهعنوان یک حق برای کارگران در نظر گرفت؟ تعریف «حق اعتصاب» از نظر شما چیست؟
جعفر عظیمزاده: حق اعتصاب و اساسا «اعتصاب» یکی از مهمترین ابزارهای کارگران برای دستیابی به مطالباتشان است و بیش از اینکه پیشاپیش یک حق به معنای حقوقی کلمه باشد، امری زنده و عینیست در کشمکشی که میان کارگران و صاحبان سرمایه وجود دارد. این رویارویی به موازات توسعه صنایع بزرگ، تولید صنعتی و جمع شدن تودههای هر چه بزرگتری از کارگران در زیر یک سقف، رشد و گسترش پیدا کرده و به مرور تبدیل به یک سنت مبارزاتی شده و بر این بستر، مبارزات بی وقفه و گاه خونین کارگران، نهایتا به مثابه یکی از حقوق اجتماعی آنان در بسیاری از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده است.
کارگران در مقابل صاحبان سرمایه و دولتها که به ویژه در جایی مانند ایران یک کارفرمای بزرگ و مافیایی سرمایه است، هیچ ابزاری به منظور دفاع از حقوق انسانی خود ندارند. تمام دم و دستگاه حکومت از قوه قضاییه و نهادهای امنیتی تا قوه مقننه و مجریه و زندانها و نهادهای نظامی و انتظامی و دیگر امکانات اعمال قدرت، در اختیار دولت و صاحبان سرمایه و مافیای ثروت و قدرت است، طوری که به راحتی کارگران را برای بدیهیترین مطالبات همچون خواست اشتغال در جایی مانند خاتون آباد (شهربابک) به گلوله میبندند و در جایی دیگر مانند آق دره در ملأ عام به شلاق میکشند. فعالین صنفی و پیشروان کارگری را به صرف اظهار نظر یا مسالمتآمیزترین نوع فعالیت از قبیل جمعآوری امضا یا تلاش برای خبررسانی و ایجاد تشکل مستقل به زندانهای طویلالمدت محکوم میکنند. در این مصاف نابرابر و ظالمانه است که اعتصاب و خواباندن چرخ تولید برای کارگران معنا و مکان ویژهای پیدا میکند و جایگاهی فراتر از یک حق قانونی به خود میگیرد. البته به رسمیت شناخته شدن اعتصاب و قانونی شدن آن، یک پیشروی مهم و تاریخی برای طبقه کارگر و مبین یک رشد چشمگیر اجتماعی و سیاسی در جایی مانند ایران خواهد بود.
■ به طور کلی اعتصابات کارگری در چهار دهه اخیر چه دستاوردهایی داشته است؟ چه تغییری در وضعیت کارگران ایجاد کرده است؟
- اعتصابات کارگری در پس سرکوبهای دهه ۶۰، از اواخر دهه ۷۰ تا حدودی گسترش پیدا کردند. از اواسط دهه ۸۰ کارگران موفق به تثبیت آن به عنوان ساز و کاری در مبارزات خود شدند و در دهه ۹۰ و حال حاضر، همانگونه که شاهدیم اعتصاب دیگر به کنشی روزمره و دائمی در مبارزات بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران تبدیل شده و روز به روز از منظر سازماندهی و سراسری شدن نیز در حال انکشاف است.
به عنوان نکته اول در پاسخ به سوالتان باید بگویم تحمیل و رسمیت بخشی به اعتصاب در حکومتی که اعتصاب در آن غیرقانونی است، خود دستاوردی مهم است اما تا آنجا که به دستاوردهای اعتصابات و تحقق مطالبات کارگران در نتیجه اعتصاب بر میگردد، مسأله کمی پیچیده است، به این معنا که از طرفی اعتصابات معطوف به مطالبه کارگران در یک کارخانه و مرکز معین کارگری -به ویژه در رابطه با مسائلی همچون دستمزد معوقه و اخراج و تعطیلی- در موارد قابل توجهی توام با دستاورد و موفقیت بوده است اما تا آنجا که به چهارچوب عمومی و کلی شرایط کار و زیست کارگران به مثابه یک طبقه اجتماعی بر میگردد، نمیتوان از دستاوردهای معینی در به عقب راندن حکومت و صاحبان سرمایه در تحمیل بردهوارترین شرایط به طبقه کارگر چندان سخنی گفت، چون عقب راندن حکومت و صاحبان سرمایه در چهارچوب مطالبات عمومی و پایهای همچون حق تشکل و دخالت و حضور نمایندههای واقعی کارگران در تعیین حداقل مزد و مسائل مربوط به قوانین ضد کارگری، مستلزم اعتصابها و اعتراضهای قدرتمند سراسریست.
باید تأکید کنم که وقتی از مطالبه سراسری و عمومی همچون حق تشکل مستقل و دستمزد و اعتراض به قوانین ضد کارگری صحبت میکنیم، منظور اعتصاباتی نظیر اعتصاب کارگران شرکتهای پیمانکاری نفت بر سر دستمزد نیست. این کارگران هر چند که اعتصابشان سراسریست اما ماهیت سراسری بودن آن معطوف و محدود به شرکتهای پیمانکاری نفت است. این در حالیست که با همین شرایط سخت و تبعیضآمیز تحمیل شده بر کارگران شرکتهای پیمانکاری نفت، صدها هزار کارگر شرکتهای پیمانکاری در صنایع دیگر نیز مشغول به کار هستند.
گذشته از مسائل فوق، از طرف دیگر در تحلیل نهایی درباره اعتصابات کارگری نمیتوان دستاوردهای اعتصاب را صرفا محدود و معطوف به مطالبه بلافصلی کرد که کارگر با هدف دستیابی به آن مطالبه دست به اعتصاب میزند. به این معنا که دستاورد یک اعتصاب معطوف به یک مطالبه معین در یک محیط کار -هر چه که باشد- یا حتی در ارتباط با آن مطالبه معین دستاورد خاصی حاصل نشود، آن اعتصاب در عین حال باعث انکشاف آگاهی و تجربه در میان کارگران و رفتن به پای اعتصابات سازماندهی شدهتر و قویتر میشود یا باعث احتیاط و عدم تعرض بیشتر دولت و صاحب سرمایه به کارگرانی که اعتصاب را به عنوان ابزاری در مقابل تعرض کارفرما به کار میگیرند.
همچنین اعتصاب در یک محیط کار و اعتصابات هر روزه در مراکز مختلف کارگری همانگونه که امروزه در ایران شاهد آن هستیم، از سوی دیگر بسترساز اعتصابات سراسری، ایجاد هستههای اولیه تشکلهای مستقل کارگری و محل پرورش رهبران مجرب و آگاه کارگریست.
اینها آن دستاوردهای ماندگار و پیشبرنده و بسیار مهمی هستند که درباره اعتصابات سه دهه گذشته در مراکز کارگری کشور میتوان از آنها صحبت کرد.
■ آیا اعتصاب کارگران شرکت نفت و کارگران پیمانی عسلویه را به عنوان یک اقدام مترقی ارزیابی می کنید؟ آیا این اعتصابات برخاسته از یک آگاهی طبقاتی است یا موتور محرکه آن را باید صرفا فشارهای معیشتی دانست؟
- اعتصاب همیشه در مبارزه کارگران برای دستیابی به شرایط کار و زیست بهتر و مقاومت آنان در برابر تحمیل شرایط بردهوار از سوی صاحبان سرمایه، به عنوان ابزاری کارآمد و تعیین کننده مورد استفاده قرار گرفته است و مهمتر اینکه چون اعتصاب به عنوان کنشی سیاسی و فراگیر برای تغییر و تحولات بنیادین در مناسبات اقتصادی و سیاسی یک جامعه صورت میگیرد، یکی از مترقیترین و بلکه مترقیترین، پیشروترین و مؤثرترین کنش میلیونها و میلیاردها انسان کارگر و مزدبگیر زحمتکش در جهان معاصر است.
اجازه بدهید جدای از کارکرد اعتصاب به مثابه ابزاری برای دستیابی کارگران در کشمکش روزمره آنان با صاحبان سرمایه برای دستیابی به مطالباتشان، مثالی بزنم برای جایگاه بسیار تعیین کننده آن در تحولات سیاسی و اجتماعی که میتواند به متمدنانهترین شکلی این تحولات را محقق کند:
شما فکر کنید در همان شش ماه اول قیام مردمی در سوریه، طبقه کارگر در همان حد و اندازهای که در تولید و اقتصاد این کشور نقش داشت، قیام را توامان با اعتصاب سراسری میکرد. من مطمئنم در این صورت نه ارتش آزاد میداندار مبارزه با اسد میشد و نه داعش متولد میشد. چنین اعتصابی به سرعت حکومت حاکم بر سوریه را زمینگیر میکرد و بیتردید میدان چندانی برای شکلگیری و تأثیرگذاری جریانات سیاه در فرایند تحولات سیاسی در سوریه باقی نمیگذاشت و چه بسا که امروز جامعه جهانی با سوریه تحول یافته و متمدنی مواجه بود که میتوانست سرمشق تمامی کشورهای خاورمیانه برای تحولات انسانی و بنیادین باشد.
جدای از نکات فوق، من چندان قائل به این نکته نیستم که وقتی انسانهایی مورد وحشیانهترین شکل از استثمار قرار میگیرند -آنگونه که مثلا در عسلویه و شرکتهای پیمانکاری نفت در جریان است- برویم روی مترقی یا غیرمترقی بودن عکسالعمل کارگران تمرکز کنیم؛ هر چند به کار گرفتن ابزارهای هر چه مؤثرتر و پیشروتر در هر مبارزهای یکی از وجوه مهم آن مبارزه است.
مبارزه و اعتصاب کارگران شرکتهای پیمانکاری نفت -آنگونه که امسال به وقوع پیوسته و در جریان است- فارغ از اینکه چقدر موفقیتآمیز خواهد بود در نوع خود در ۴۳ سال گذشته بیبدیل است.
جدای از جایگاه و اهمیت سیاسی ورود دهها هزار کارگر پیمانکاری صنعت نفت به میدان مبارزه بر سر معیشت و اعتراض به شرایط جهنمی موجود، وجه سراسری این اعتصاب آن را تقریبا بر تارک تمامی اعتصابات سالهای پس از انقلاب کارگران ایران قرار میدهد و به این معنا باید بر آگاهانه بودن آن تأکید کنم؛ در عین حال که معتقدم اعتصاب کارگران به دلیل «صرفا فشارهای معیشتی» را نیز نمیتوان فاقد آگاهی طبقاتی خواند، چرا که بدون وجود سطح معینی از آگاهی طبقاتی هیچ شکلی از سازماندهی جمعی و متحدانه کارگران برای دستیابی به مطالباتشان مقدور نیست.
کارگر منفرد در برابر صاحب سرمایه که از اقتدار اقتصادی و اجتماعی برخودار است و کل دم و دستگاه حکومت را با خود دارد، هیچ شانسی در مبارزه برای دستیابی به مطالبهاش ندارد. به این معنا باید بگویم آنجا که کارگر به تعیین کنندگی نیروی متحد خود برای دستیابی به خواستههایش واقف میشود، حتی اگر این مطالبهگری در نتیجه «فشار معیشتی صرف» باشد، یعنی سطحی از آگاهی طبقاتی. این یعنی آگاه بودن به منفعت مشترک طبقاتی و آگاهی یک طبقه یا بخشی از آن به قدرت نیروی متحد خود در مبارزه برای زندگی بهتر.
■ تشکلهای موازی و وابسته به حکومت تا چه میزان میتوانند در روند برآورده شدن مطالبات کارگران اخلال ایجاد کنند؟
- وجود این نوع تشکلها در واقع ابزاری در دست حکومتها و صاحبان سرمایه در تحمیل شرایط بردهوار بر کارگران و جلوگیری از مبارزات مؤثر کارگری است.
به نظر من همانقدر که سرکوب خشن و استفاده از نیروی سرکوب در محیط کارخانه و خیابان برای در هم شکستن یک مبارزه میتواند مؤثر باشد، تشکلها و نهادهای موازی کارگری حکومتی و کارفرمایی نیز میتوانند سد راه مبارزات کارگری باشند.
این نوع تشکلها به ویژه در ایران فقط ابزار تحمیق کارگران و ابزار تأثیرگذاری آنها در شکلدهی به سمت و سوی مبارزه کارگران نیستند بلکه این تشکلها علاوه بر این، در ایجاد تفرقه در میان کارگران، تخریب چهرههای شاخص کارگری، لو دادن و به زندان انداختن آنها و جاسوسی در میان کارگران نیز نقش ایفا میکنند.
جدای از اینها، این تشکلها و به ویژه سران آنها حتی در مقاطعی همچون اعتصاب کارگران شرکت واحد تهران در سال ۱۳۸۴، راسا به عنوان نیروی سرکوب وارد میدان عمل شدند.
بنابراین، این تشکلها و وجودشان در مراکز کارگری چیزی نیست که بشود به راحتی از کنار آنها عبور کرد چرا که اینها همانطورکه توضیح دادم، نه تنها در روند برآورده شدن مطالبات کارگری میتوانند اخلال ایجاد کنند بلکه میتوانند مبارزات کارگران برای تحقق مطالباتشان را هم به شکست بکشانند.
این جریانات، تشکلها و محافل موازی بعضا چنان پیچیده و ظریف عمل میکنند که گاهی با گرایشات محافظهکاری که در میان کارگران و در بطن مبارزه آنان حضور دارند یکی گرفته میشوند.
به عنوان مثال اخیرا در مورد دانشجویان عدالتخواه وابسته به ابراهیم رئیسی و برخی از کارگران همراه این جریان در هفتتپه، عدهای نوشتند که اینها یک گرایش هستند. باید فرق قائل شد بین گرایشات محافظهکار در جنبش کارگری با جریاناتی که به صورت سازماندهی شده از سوی کارفرما و حکومت یا بخشی از حکومت به یک محیط معترض کارگری ورود میکنند. اینان هدفی جز منکوب و حاشیهای کردن مطالبات کارگری به ویژه در جایی مانند هفتتپه نداشته و ندارند و سرراست و مسقیم در خدمت منویات حکومت و کارفرما قرار دارند.
در واقع این جریانات در پس از دست رفتن کارآیی شوراهای اسلامی کار و دیگر نهادهای دستساز کارگری حکومتی در سالهای گذشته و نخنما و بیآبرو شدن کامل آنها شکل گرفته و با تلاش برای پر کردن خلأ این نوع تشکلهای دستساز حکومتی در محیطهای به ویژه معترض کارگری ورود کردهاند و طبیعیست که کارگران و فعالان کارگری باید با حساسیت بالایی آنها را افشا کنند و به حاشیه برانند.
■ چشمانداز پیش روی طبقه کارگر ایران چیست؟
- چشمانداز پیش روی طبقه کارگر ایران نه امری ذهنیست و نه تحت فرمولبندی خاص و از پیش تعریف شدهای قرار دارد. کارگر در نظام سرمایهداری یک جایگاه اقتصادی و سیاسی اصلی طبقاتی است و بالطبع پیشروی و چشمانداز جنبش کارگری تابعی از کل شرایط اقتصادی، سیاسی-اجتماعی و تاریخی حاکم بر یک جامعه است.
اگر از این منظر عینی به چشمانداز سیاسی و اجتماعی پیش روی طبقه کارگر در ایران بنگریم، آنوقت باید گفت این طبقه در تاریخ ایران به مثابه یک طبقه اصلی اجتماعی برای اولین بار در حال تأثیرگذاری تاریخی و همه جانبه بر تحولات اجتماعی و سیاسی-اقتصادی است. هیچگاه در تاریخ معاصر ایران طبقه کارگر به اندازه امروز به مثابه یک جنبش مطالباتی عظیم و قائم به ذات، در چرخه تحولات اجتماعی و سیاسی دخیل نبوده است.
طبقه کارگر در ایران در شکل صنعتی و تولید ماشینی، پس از اصلاحات ارضی و رانده شدن نیروی کار از روستاها به شهرها و توسعه صنعتی در دهه ۴۰، شکل و شمایل یک طبقه دارای جایگاه اصلی در تولید و اقتصاد را پیدا کرد اما از آنجا که این فرایند یک فرایند تاریخی و درونزا در ایران نبود و مبتنی بر یک برنامهریزی معین در میانه راه توسعه سرمایهداری در سطح جهانی بود، نیروی کار رانده شده از روستاها در نتیجه اصلاحات ارضی با یک شرایط و موقعیت از پیش داده و برنامهریزی شده مواجه شد و به این معنا اساسا این نیروی کار در یک بعد عظیم اجتماعی در موقعیت یک جنبش مطالبهگر و دخیل در شکلدهی به تحولات سیاسی و اجتماعی -آنچنان که در اروپا برای طبقه کارگر رخ داده بود- قرار نگرفت. اگر هم کارگران در دهه ۲۰ و انقلاب ۵۷ در تحولات سیاسی نقشی مهم ایفا کردند، این نقش نه یک نقش قائم به ذات از سوی یک طبقه اصلی اجتماعی و جنبش متناظر بر آن بر اساس منفعت طبقاتی تعین یافتهاش در چرخه تحولات سیاسی و اجتماعی، بلکه اساسا و به طور عینی ضمیمه دیگر جنبشها از قبیل جنبش استبداد ستیزی و رشد و توسعه صنعتی و ملی بود.
استقرار جمهوری اسلامی، سرکوب انقلاب ۵۷، بیرون افتادن ایران از دایره منویات و رشد و توسعه متعارف جهانی سرمایه، تداوم و تشدید بحران اقتصادی و ضرورت ارزانسازی بیش از پیش نیروی کار و ...، آن مجموعه مسائل بنیادینی بوده و هستند که از دهه ۶۰ به این سو، عملا منجر به شکلگیری یک اقتصاد و مناسبات سیاسی-اجتماعی و روابط کار و سرمایه -به نوعی سرمایهداری قرن نوزدهمی (آن هم از نوع شرقیاش)- در ایران شدند.
شکلگیری چنین وضعیتی در ایران در فرایند تاریخی ۴۳ ساله اخیر که توام با نابود شدن دستاوردهای جهانی طبقه کارگر (در همان حد و اندازهای که در دهه ۵۰ و در پی صنعتیسازی تولید محقق شده بود) از یک سو و از سوی دیگر توام با رشد و گسترش مناسبات کالایی و تولید سرمایهداری در طول این مدت در تمامی جوانب زندگی اقتصادی و اجتماعی در ایران بود، اینک شرایطی را پدید آورده است که جنبش کارگری به طور قائم به ذات و عینی به یک جنبش عظیم اجتماعی تبدیل شده است که میتواند به طور سرراست و بلاواسطه، بی آنکه ضمیمه دیگر جنبشهای ترقیخواهانه بشود، به مثابه یک جنبش دارای منافع طبقاتی معین در تحولات اقتصادی و سیاسی-اجتماعی، نقشی تاریخی ایفا کند.
علاوه بر نکات مهم و عینی فوق، وجه مهم دیگر این تبیین مبنی بر اینکه طبقه کارگر ایران بیش از پیش در حال تبدیل شدن به نیرویی تأثیرگذار و تاریخی در چرخه تحولات سیاسی و اجتماعیست و امروزه عملا به نقطه امید دیگر جنبشهای ترقیخواهانه برای شکلدهی به جامعهای نوین تبدیل شده است، به نافرجامی بورژوازی ایران در شکلدهی به ساز و کارهای متعارف و امروزی در روبنای سیاسی بر میگردد. به عبارتی از آنجا که در طول بیش از یک قرن گذشته، بورژوازی ایران موفق به تحقق آرمانهای اولیه خود نشده است و هنوز اندر خم بحث تفکیک قوا دست و پا میزند، چشم امید جامعه برای تحقق هر درجه از مدنیت نیز به طبقه کارگر دوخته شده است.
***********
#من_هم_کارگرم: اعتصاب کارگران نفت، اطلاع و پشتیبانی
نسخه شنیداری جلسه کارگری زمانه در کلابهاوس با موضوع اعتصاب سراسری کارگری پیمانی صنعت نفت، مسائل و مشکلات کارگران، اهمیت دوره تازه اعتصابات سراسری، چگونگی اطلاعرسانی و پیشتیبانی از کارگران.
محمد صفوی درباره روند خصوصىسازیها و همچنین نقش برونسپارى و لايحه لايحه كردن نيروى كار در ایران صحبت کرد. و علاوه بر این در بخش ديگری به مطالبه کارگران اعتصابی پیرامون اهمین «بهداشت و ايمنى كار» پرداخت.
◾️ نسخه شنیداری جلسه کلابهاوس زمانه با موضوع اعتصاب کارگران را صنعت نفت را بشنوید:
از تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ دوره تازهای از اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت آغاز شده و همچنان ادامه دارد. تاکنون کارگران بیش از ۹۰ مرکز نفتی، گازی و پتروشیمی در بیش از هشت استان به این اعتصابهای سراسری پیوستهاند.
واکنش حکومت و پیمانکاران تا کنون بیاعتنایی به خواستهای کارگران و کوشش برای درهم شکستن اعتصاب بوده است. صدها کارگر در مناطق مختلف از جمله در عسلویه اخراج شده اند. در نخستین روز اعتصاب در پالایشگاه تهران، ۷۰۰ کارگر بخش «اورهال» پالایشگاه، با توزیع فرم تسویه حساب میان کارگران به اخراج تهدید شدند.
اعتصاب جاری (اکنون: ۱۷ تیر ۱۴۰۰) در ادامه سلسله اعتصابهایی است که از دو سال قبل کارگران پروژهای صنایع نفت و گاز و نیروگاهی آغاز کرده بودند. این سلسله اعتصابها نشان داد که پیوند کارگران و کارفرماهای مختلف با یکدیگر نه تنها ناممکن نیست، بلکه با ابزارهای جدید و ترکیب وجه مخفی و علنی سازماندهی، همچنین با به حداقل رساندن هزینههای سرکوب، انجامپذیر است.
رئوس مطالبات کارگران پیمانی که در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ در بیانیهای از سوی «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» اعلام شد، عبارتاند از:
◾️ مزد هیچ کارگر شاغل در نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد. افزایش مزدها با بالا رفتن نرخ تورم، افزایش دستمزد سایر سطوح مزدی با توافق نمایندگان کارگران
◾️ پرداخت به موقع مزدها
◾️ کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت، قراردادهای مستقیم و دائم.
◾️ ممنوعیت اخراج کارگران
◾️ لغو قوانین برده وار مناطق آزاد اقتصادی
◾️ رعایت استانداردهای بهداشتی، محیط زیستی و ایمنی محیط کار، بالابردن استانداردهای بهداشتی خوابگاهها و سرویسهای بهداشتی.
◾️ پایان دادن به امنیتی سازی محیطهای کار، بهرسمیت شناختن حق تشکل، تجمع و اعتراض کارگران
***********
حمید مافی: سپاه و وزارت نفت چگونه کارگران نفت را استثمار میکنند؟
کارگران پیمانی شاغل در بیش از ۷۰ پروژه نفت و گاز و پالایشگاهها دو هفته است که در اعتراض به دستمزد کم و شرایط کاری سخت اعتصاب کردهاند. مسئولان ارشد دولتی در وزارت نفت و نهاد ریاستجمهوری شرکتهای پیمانکاری را مسئول وضعیت کنونی میدانند و از خود سلب مسئولیت میکنند. شرکتهای پیمانکاری از کجا آمده و چگونه بر پروژههای نفت و گاز مسلط شدهاند؟
متن کامل را در
صفحه زمانه مطالعه کنید.
مروری کوتاه بر اعتراضات سیزدهم تیر؛ همزمان با تداوم اعتصاب کارگران پروژهای نفت و معلمان کارنامه سبز، بازنشستگان، کارکنان شرکتی خدمات سلامت قم و سرایداران مدارس هم تجمع کردند.
اعتراضات کارگران، بازنشستگان، معلمان و کارکنان بخش خدمات عمومی و سلامت گستردهتر میشود. در شرایطی که کارگران پیمانکاری نفت، گاز و پتروشیمیها برای چهاردهمین روز متوالی اعتصاب کردند، بازنشستگان تامین اجتماعی در اهواز، شوش و خرمآباد در اعتراض به حقوق ناکافی و اجرا نشدن قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان به خیابان آمدند. در اصفهان نیز بازنشستگان صندوق فولاد با خواستههای مشابه تجمع کردند.
در اهواز بازنشستگان با صدور بیانیهای خواستههای خود را به شرح زیر اعلام کردند:
تداوم همسانسازی و مصوب کردن این همسانسازی به صورت لایحههای قانونی تا رسیدن دستمزدها به سطح حقوق کارکنان تامین اجتماعی طبق مادهی ۶۹.
اجرای صحیح قانون الزام درمان مستقیم. طبق اصل ۲۹ قانون اساسی دولت مکلف است که برای تمامی آحاد ملت شرایط درمان رایگان را فراهم سازد. با توجه به اینکه ما کارگران در زمان اشتغال سهم هزینههای درمان خود و خانواده را پرداخت نموده و در زمان بازنشستگی این مبلغ تحت عنوان ماده ۸۹ از مستمریها کسر میگردد، خواهان درمان رایگان هستیم. متاسفانه شاهد هستیم که تامین اجتماعی برخی از تعهدات درمانی را به شرکتهای رانت خوار بیمه تکمیلی سپرده است. لذا ما کارگران بازنشسته خواهان درمان کاملا رایگان بوده و خواهان برداشته شدن هرگونه واسطهگر درمان پولی هستیم و از صفر تا صد درمان بطور رایگان را از تامین اجتماعی مطالبه میکنیم.
تغییر ساختار نمایندگان کارگران در شورای عالی کار جهت تعیین حداقل دستمزد موضوع مادهی ۴۱ قانون کار و همچنین نمایندگان واقعی کارگران شاغل و بازنشسته در صندوق تامین اجتماعی. ما کارگران اعلام میکنیم چنین امری بوسیله ایجاد تشکل مستقل و یا تغییر ساختار تشکلهای رسمی امکانپذیر است.
اعمال برابری عیدی بازنشستگان و مستمریبگیران با عیدی شاغلین تامین اجتماعی.
آموزش رایگان برای فرزندان در تمامی سطوح از ابتدایی تا دانشگاه.
تعیین مرجع رسمی خط فقر و اعلان خط فقر از سوی مراکز رسمی بر اساس استانداردهای بینالمللی به گونهای که نمایندگان کارگران در این مرجع حضور موثر داشته باشند.
واکسیناسیون رایگان علیه کرونا بوسیله واکسنهای مورد تایید بهداشت جهانی.
دور تازه اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی که از دی ۱۳۹۹ آغاز شده بود تا نیمه اردیبهشت امسال ادامه داشت. بازنشستگان تامین اجتماعی که به گفته مسئولان کانون بازنشستگان بیش از ۶۵ درصد آنان حداقلبگیر هستند، خواستار افزایش حقوق دوره بازنشستگی بر اساس خط فقر، برخورداری از بیمه درمان رایگان، تغییر ساختار هیئت امناء سازمان تامین اجتماعی و واکسیناسیون همگانی هستند.
۱۵ فروردین امسال ماموران امنیتی با هدف جلوگیری از تداوم اعتراضات بازنشستگان اسماعیل گرامی، فعال صنفی بازنشستگان را در تهران بازداشت کردند. دادگاه انقلاب تهران او را به ۳۶ ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده است.
تداوم اعتراض کارنامهسبزها
همزمان با تجمع بازنشستگان در سه شهر، معلمان «کارنامه سبز» هم به ادامه بستنشینی در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش ادامه دادند. این معلمان که بر اساس ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان به صورت موقت به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند، خواستار افزایش حقوق و استخدام رسمی در آموزش و پرورش هستند.
اعتراض کارنامهسبزها: «معلمی حَقّمه»
کانون صنفی معلمان تهران در هفتمین روز تحصن معلمان کارنامه سبز با صدور بیانیهای ضمن حمایت از مطالبه کارنامهسبزها به مسئولان جمهوری اسلامی هشدار دادند «تداوم چنین وضعیتی میتواند به یک انفجار اجتماعی منجر شود».
تحصن معلمان کارنامه سبز از یک هفته قبل آغاز شده است و این معلمان شبانهروز نیز مقابل ساختمان آموزش و پرورش ماندهاند.
تجمع سرایداران مدارس در تهران
سرایداران مدارس هم که پیش از این در شهرهای محل سکونت خود تجمع کرده و پاسخی نگرفته بودند، به تهران آمدند. خواسته این گروه از شاغلان در آموزش و پرورش که اغلب با قراردادهای موقت و حقوق اندک مشغول به کار هستند، تبدیل قراردادها، افزایش دستمزد و اجرای طرح رتبهبندی مشاغل است.
حاضران در این تجمع که پیش از این نیز در اقدامی مشابه مقابل ساختمان مجلس جمع شده بودند، پلاکاردهای به همراه داشتند که بر آن نوشته شده بود: رتبه بندی مشاغل حق ماست. در یک ویدئو کوتاه که گفته میشود به تجمع امروز سرایداران مدارس مربوط است و در شبکههای اجتماعی منتشر شده، شعار سرایدار/ خدمتکار میمیرد ذلت نمیپذیرد به گوش میرسد.
تجمع سرایداران مدارس در تهران
کارکنان شرکتی مراکز سلامت قم هم که به واسطه شرکتهای پیمانکاری مشغول به کار هستند با خواسته تبدیل وضعیت قراردادهایشان از قم به تهران آمدند و مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
کارکنان شرکتی مراکز سلامت قم به تهران آمدند
کارکنان شرکتی مراکز سلامت قم هم که به واسطه شرکتهای پیمانکاری مشغول به کار هستند با خواسته تبدیل وضعیت قراردادهایشان از قم به تهران آمدند و مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
خواسته مشخص این گروه از معترضان که پلاکاردهایی که بر آن نوشته شده بود «در خط مقدم کرونا با هم بودیم در تبدیل وضعیت با ما باشید»، «ما سربازان گمنام مدافع سلامت و بهداشت معلق ماندهایم» و «خواهان تبدیل وضعیت و همسانسازی نیروهای شرکتی مراکز بهداشت هستیم» به چشم میخورد، حذف شرکتهای واسطه تامین نیروی انسانی از بخش درمان است.
معترضان در تهران به خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) گفتند: «روز گذشته (شنبه ۱۲ تیر) نیر تجمع اعتراضی مقابل ساختمان استانداری قم انجام دادهایم که بیتوجهی این نهاد دولتی پایان یافت و ما ناچار شدیم برای رساندن صدای خود به مسئولان امروز به تهران سفر کنیم.»
تدام اعتصاب کارگران پروژهای
اعتصاب کارگران پروژهای نفت، گاز و پتروشمی که از آخرین روز خرداد آغاز شده بود برای چهاردهمین روز پیاپی ادامه یافت.
کارگران پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی که به واسطه شرکتهای پیمانکاری و با قراردادهای کوتاه مدت اشتغال دارند، پیش از این در بیانیهای خواستار به رسمیت شناخته شدن حق تشکل مستقل، افزایش حداقل دستمزد به ۱۲ میلیون تومان و کاهش روزهای کاری از ۲۴ روز به ۱۰ روز هستند.
***********
پای صحبت کارگران ساختمانی
«کار نیست. قبل از شیوع کرونا وضعیت بهتر بود. الان اکثر همکاران بیکارند. وضعیت مالی خوبی هم نداریم در حالی که زندگی ما آنقدر سخت است و ما با فشار و بدبختی لقمهای غذا به دست میآوریم. الان هم که اصلاً کاری نداریم که بتوانیم چیزی به دست بیاوریم.»
بیش از ۱۶ ماه از شیوع ویروس کرونا در ایران میگذرد. این موضوع به همراه رکود اقتصادی، بیکاری گستردهای را به کارگران بخشهای مختلف در ایران، از جمله کارگران ساختمانی تحمیل کرده است. نبود بیمه بیکاری و کمکهای دولتی باعث شده وضعیت معیشتی هزاران کارگر ساختمانی و خانوادههای آنان تحت تأثیر قرار بگیرد. به گفته اکبر شوکت، رئیس انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی، این کارگران به همراه خانوادههای خود بین ۴ تا ۵ میلیون از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
بخش اعظم کارگران ساختمانی از اسفند ۹۸ و با آغاز شیوع ویروس کرونا تاکنون بیکارند، درآمدی ندارند و بسیاری از آنان کوچکترین حمایتی از سوی دولت دریافت نکردهاند. حبیب یکی از این کارگران است. او که حدود ۵۰ سال سن دارد، در مورد وضعیت کارش میگوید:
«کار نیست. قبل از شیوع کرونا وضعیت بهتر بود. الان اکثر همکاران بیکارند. وضعیت مالی خوبی هم نداریم در حالی که زندگی ما آنقدر سخت است و ما با فشار و بدبختی لقمهای غذا به دست میآوریم. الان هم که اصلاً کاری نداریم که بتوانیم چیزی به دست بیاوریم.»
کارگر دیگری که حدود ۴۰ سال سن دارد میگوید:
«متأسفانه با این شرایط اقتصادی که برای مردم در نظر گرفتند و با این همه گرانی در خرج روزانه خود ماندهایم چه برسد به آنکه بتوانیم اجاره خانه را پرداخت کنیم. من درآمد دیگری هم ندارم تا به آن دلخوش کنم.»
یکی دیگر از کارگران که در غرب تهران به همراه ۶ نفر دیگر مشغول کار است میگوید:
«بعد از عید، این اولین بار است که مشغول کار شدهایم. چند ماه بیکار بودیم و دستفروشی میکردیم. ما اهل کرمانشاه هستیم. آنجا هم اوضاع همینطور است و بسیاری بیکار شدهاند. مدتی برای امرار معاش دستفروشی و باربری میکردیم. هرکاری از دستمان بر بیاید انجام میدهیم اما شغل اصلی ما کارگری ساختمان است.»
بیکاری گسترده
موضوع بیکاری گسترده کارگران ساختمانی در سراسر ایران، باعث شده بسیاری از آنان به مشاغل کاذبی چون دستفروشی روی بیاورند.
مدتی قبل مهرداد سالاری، معاون عمرانی استاندار کرمانشاه، در گفتوگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد که شیوع کرونا باعث بیکاری ۲۵ هزار کارگر ساختمانی در کرمانشاه شده است.
"کارگری هستم با بیشتر از ۱۶ سال سابقه کار. از سال ۱۳۸۳ مشغولم. درآمد ماهانهام در یک سال اخیر به طور متوسط به یک میلیون و پانصد هزار تومان هم نمیرسد. مضاف بر اینکه از جیب خودم بیمه تأمین اجتماعی را پرداخت میکنم. الان هم که بیکارم، گاهی با ماشین برادرم، مسافرکشی میکنم."
این آمار در استان مازندران، طبق گفته هادی ساداتی مسئول انجمن صنفی کارگران ساختمانی این استان، ۸۰ هزار نفر بود. همچنین بر اساس آمار رسمی، شیوع ویروس کرونا در استان تهران منجر به بیکاری حدود ۱۴۰ هزار کارگر ساختمانی شده است.
هرچند دولت در سال گذشته اعلام کرده بود به سه میلیون کارگر روزمزد و فصلی یارانه بلاعوض پرداخت میکند، اما کارگران ساختمانی میگویند بسیاری از آنان کمکی را از سوی دولت دریافت نکردهاند.
یکی از کارگران ساختمانی که هماکنون دوران بیکاری خود را به دلیل موقتی بودن شغلش سپری میکند، از عدم دریافت کمک معیشتی و وعدههای توخالی دولت گله و به نکته جالبی اشاره دارد:
«میگویند شما سال گذشته حدود ۲۰۰ میلیون تومان گردش مالی داشتهاید! تهدیدم کردهاند که اگر اعتراض کنید، یارانهات را هم قطع میکنیم! در حالی که من هرگز چنین پولی نداشتهام.»
او در ادامه جزییات بیشتری از وضعیت خود بیان میکند:
«کارگری هستم با بیشتر از ۱۶ سال سابقه کار. از سال ۱۳۸۳ مشغولم. درآمد ماهانهام در یک سال اخیر به طور متوسط به یک میلیون و پانصد هزار تومان هم نمیرسد. مضاف بر اینکه از جیب خودم بیمه تأمین اجتماعی را پرداخت میکنم. الان هم که بیکارم، گاهی با ماشین برادرم، مسافرکشی میکنم.»
در شمال تهران، به دلیل انبوه ساختوساز کارگران ساختمانی بیشتری مشغول به کارند. حسین، اهل کردستان، یکی از همین کارگرهاست. او در تشریح مشکلات معیشتی و عدم دریافت کمکهای دولتی میگوید:
«یک خانواده ۵ نفری هستیم. درآمد ماهیانهام چون کفاف مخارج زندگی را نمیداد برای کار به تهران آمدم. وضعیت کارگری در ساختمان، همهجا تقریباً یکسان است. در مریوان، بازار ساخت و ساز کساد شده و شرایط کار در تهران کمی بهتر است. البته در گذشته هم برای کار ماهها در تهران بودهام. الان کار کمتر و مصالح هم خیلی گران شده و دیگر خیلیها اشتیاقی به ساخت و ساز ندارند. بسته معیشتی هم به من تعلق نگرفت. به خیلیها ندادند. برعکس به تعدادی از همشهریهایم که بیش از ۱۰ میلیون تومان حقوق دولتی میگیرند و صاحب مسکن و ماشین بودند تعلق گرفت. از نظر دولت شاید آنها نیازمندترند! »
بسته معیشتی
در کنار رکود ساختوساز و بیکاری کارگران ساختمانی، دریافت نکردن بسته معیشتی یکی دیگر از مشکلات این کارگران است. دیماه سال گذشته بود که سخنگوی «حمایت جبرانی معیشت خانوارها» گفت: «کارگران ساختمانی که بیمه تأمین اجتماعی هستند مشمول دریافت بسته معیشتی کرونا نیستند چرا که یکی از شرایط پرداخت این حمایت معیشتی، عدم بیمهپردازی برای افراد است.»
"ما کارگران و استادکاران ساختمانی به عنوان کارگر فصلی شناخته شدهایم یعنی در سال ۵ الی ۶ ماه میتوانیم کار کنیم و در بقیه ماههای سال یا باید بیکار شویم یا مشغول کار دیگری باشیم. بیش از ده سال است که شرایط ساخت و ساز در کشور و بهخصوص در استان ما به صورتی بوده که هیچ کارگر یا استادکار در ۵ ماه به صورت کامل امکان کار کردن نداشته. حالا با این شرایط و شیوع کرونا و رکود ساخت و ساز و فشار گرانی و تورم، چه باید کنیم؟"
از طرفی توزیع بستههای حمایتی از سوی نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان هم به درصد پایینی از کارگران تعلق گرفته است. اکبر شوکت رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی با اشاره به این موضوع میگوید:
«به عنوان مثال از ۲۵ هزار کارگر ساختمانی در قم، تنها حدود ۳۰۰ نفر این بستهها را دریافت کردهاند. در استان یزد همین تعداد از بستههای معیشتی بنیاد مستضعفان بهره بردند. آمارهایی که از سراسر کشور داریم بیانگر آن است که وضعیت در همهجا به یک شکل میباشد و تفاوت محسوسی ندارد.»
فروردین ماه، مهدی خجسته، یکی از اعضای هیأت مدیره کانون سراسری انجمنهای صنفی کارگران در اینباره به خبرگزاری ایلنا گفت:
«از آنجا که دولت پرداخت کمک معیشتی را به سه میلیون نفر محدود کرده، کمتر کارگر ساختمانی کمک وعده داده شده را دریافت کرده است. اگر حمایتها شامل حال کارگران ساختمانی نشوند و بازهم نام آنها را قلم بگیرند، خسارتهای فراوانی بر دوش دولت میماند. دولت باید دهها برابر ارقام فعلی را در حوزه سلامت صرف کند؛ در حالی که میتوانست با پرداخت حمایتهای اجتماعی مناسب، از خروج کارگران ساختمانی از خانههایشان برای در آوردن یک لقمه نان جلوگیری کند.»
یکی از استادکاران ساختمانی که اهل کرمان است و مدتیست برای کار به تهران آمده با اشاره به مشکلات معیشتی و عدم دریافت بسته حمایتی دولت میگوید:
«ما کارگران و استادکاران ساختمانی به عنوان کارگر فصلی شناخته شدهایم یعنی در سال ۵ الی ۶ ماه میتوانیم کار کنیم و در بقیه ماههای سال یا باید بیکار شویم یا مشغول کار دیگری باشیم. بیش از ده سال است که شرایط ساخت و ساز در کشور و بهخصوص در استان ما به صورتی بوده که هیچ کارگر یا استادکار در ۵ ماه به صورت کامل امکان کار کردن نداشته. حالا با این شرایط و شیوع کرونا و رکود ساخت و ساز و فشار گرانی و تورم، چه باید کنیم؟ کارگران ساختمانی بیشترین تعداد کارگران کشور را تشکیل میدهند. اگر به هر بهانهای آنان را از دادن بسته حمایتی محروم کنند، پس از چه کسانی میخواهند حمایت کنند؟ »
مشکل بیمه
در حالی دولت برای عدم پرداخت بسته معیشتی به کارگران ساختمانی به بیمه بودن آنان استناد میکند که مشکل بیمه نیز یکی از مشکلات کارگران ساختمانی است. اوایل تیرماه امسال مهرداد قریب معاون بیمهای سازمان تأمین اجتماعی خبر داد که از یک میلیون و دویست هزار کارگر ساختمانی در سراسر کشور، ۳۵۰ هزار نفر از آنان، فاقد بیمه تأمین اجتماعی هستند. این در حالی است که آن دسته از کارگرانی که از پوشش بیمه تأمین اجتماعی برخوردارند هم روز به روز از خدمات کمتری بهرهمند میشوند. این مطلب را علی قیاسی رئیس هیأت مدیره کانون کارگران ساختمانی کشور میگوید:
«حدود ۱۰ سال است که کارگران ساختمانی حق بیمه خود را به صندوق سازمان تأمین اجتماعی واریز میکنند ولی این نهاد، آنها را از خدمات متعددی محروم کرده است. کارگران ساختمانی باید ۳۵ سال سابقه پرداخت بیمه داشته باشند تا شرایط بازنشستگی را احراز کنند، همچنین آنها از غرامت ایام بیکاری و بیماری برخوردار نیستند و مشمول آییننامه مشاغل سخت و زیانآور نمیشوند.»
کارگری که در شمال پایتخت مشغول به کار است میگوید چند ماه است که هیچ سهمیهای بابت حق بیمه به او و همکارانش پرداخت نشده است:
«چون کارفرمای ما دولت است، بیمه بیکاری هم شامل حال ما نمیشود. از طرفی بسته معیشتی به ما تعلق نگرفت چون میگویند بیمهاید. اما از بیمه هم عملاً خیری ندیدهایم.» همکارش نیز بیان میکند: «مجبوریم در مواقعی که کار نیست، به مشاغلی دیگر روی بیاوریم تا بتوانیم حق بیمه خود را به موقع بپردازیم و از قطع شدن بیمهها جلوگیری کنیم. از هرجا که شده باید حق بیمه را جور کنیم.»
کارگران منتظر - امروز کاری مییابند؟
کارگران ساختمانی از مقرری بیکاری یا غرامن ایام بیماری بیبهرهاند. تنها امید آنها اما بیمه درمان است. یک کارگر دیگر که در ساختمانی واقع در مرکز تهران مشغول به کار است در این مورد میگوید: «اگر چندماه بین بیمهپردازی ما فاصله بیفتد، بازنشستگی ما به مشکل میخورد.»
بر اساس قانون کار، پرداخت هفت درصد از حق بیمه به عهده خود کارگر است. اما کارگرانی که دچار بیکاریهای متناوب هستند، از جمله کارگران ساختمانی، از عهده پرداخت این مبلغ برنمیآیند.
رکود ساخت و ساز و در نتیجه بیکاری کارگران ساختمانی در پی شیوع ویروس کرونا، عدم برخورداری از بسته حمایتی دولت، عدم برخورداری از امکانات بیمه، محرومیت از غرامت ایام بیکاری و بیماری و مشمول نبودن در آییننامه مشاغل سخت و زیانآور، تنها بخشی از مشکلات کارگران ساختمانی سراسر کشور است. مشکلاتی که زندگی یک میلیون و دویست هزار کارگر ساختمانی و خانوادههای آنان را تحت تأثیر قرار داده و شرایط معیشت را برای آنان سختتر از گذشته کرده است.
"شرایط ما زمانی بهتر میشود که دست دزدان و اختلاسگران از کشور کوتاه شده و کسانی که از خود مردم هستند و درد کارگران را میفهمند، روی کار بیایند."
دولت جدید
در یک فرصت از چند کارگر میپرسم آیا با روی کار آمدن دولت جدید، میتوان به بهبود وضعیت امیدوار بود.
یکی از کارگران پاسخ میدهد:
«من در دوران احمدینژاد هم کارگر بودهام. در دوران روحانی که میگفتند شرایط بسیار متفاوت شده هم در ساختمان کار کردهام. باور داریم تغییر دولتها هیچ تغییری در وضع ما ایجاد نمیکند چون همیشه دزدانی بودهاند که مشغول چاپیدن اموال کارگران هستند و کسی هم به آنان کاری ندارد.»
کارگر دیگری میگوید: «شرایط ما زمانی بهتر میشود که دست دزدان و اختلاسگران از کشور کوتاه شده و کسانی که از خود مردم هستند و درد کارگران را میفهمند، روی کار بیایند.»
یکی دیگر از کارگران هم اضافه میکند: «الان شما ببینید چند سال است که هم مجلس و هم دولت وعده میدهند که چنین و چنان میکنیم. مجلس قبلا گفته بود که ما فکر معیشت کارگران هستیم و بیمه آنان را اصلاح میکنیم. اما چه شد؟ ما که هیچ ندیدیم.»
***********
کارگر اعتصابی عسلویه: ما مصممایم
در عسلویه علاوه بر تحمیل گرسنگی و تشنگی به کارگران اعتصابی باقیمانده در کمپها، دسترسی به تلفن و اینترنت در طول روز محدود شده تا کارگران به زانو درآیند. روایت اعتصاب و وضعیت اعتصابکنندگان عسلویه از زبان یک کارگر اعتصابی.
دستگاههای اطلاعاتی، دولت و پیمانکاران همه شیوهها را برای درهم شکستن اعتصاب به کار گرفتهاند. به راه انداختن جنگ روانی علیه اعتصاب کنندگان، نفاق افکنی میان کارگران پیمانی و کارکنان رسمی، شایعه پراکنی در باره پایان اعتصاب با تهدید، اخراج گروهی، تحمیل گرسنگی و تشنگی به کارگران اعتصابی باقیمانده در کمپها قرار است کارگران را به زانو درآورند. یک کارگر اعتصابی عسلویه میگوید: ما به اعتصاب ادامه میدهیم. آنها به ما نیاز دارند. ناگزیرند حقوق مان را افزایش دهند و کارگران اخراجی را به سرکار بازگردانند.
تصاویری از وضعیت کمپ های کارگران پیمانی نفت در عسلویه
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت که از ۲۹ خرداد آغاز شده، به بیش از ۷۰ مرکز نفتی ۸ استان کشور گسترش یافته و هزاران کارگر را در برگرفته است. هر روز ادامه اعتصاب میلیاردها تومان برای پیمانکاران و کارفرمایان آنها هزینه دارد.
در پالایشگاه تهران به نوشته شورای سازماندهی اعتصاب، ۷۰۰ کارگر اخراج شدهاند. مدیر روابط عمومی پالایشگاه دستکم بیکار شدن ۳۵ کارگر را تائید کرده است. در یکی از مراکز نفتی، یک پیمانکار همه ۷۰ کارگر اعتصابی را یک جا اخراج کرده است. در عسلویه صدها کارگر اعتصابی اخراج شدهاند.
عسلویه، بدتر از زندان
"عملا وضعیتی به وجود آوردهاند که نتوانی در کمپ بمانی. آب قطع است. مجبوریم آب معدنی را یک بطری ۴ هزار و ۵۰۰ تومان بخریم. غذا باید خودمان بخریم، صابون نداریم. اینترنت را روزها قطع میکنند. تلفن روزی چند ساعت آنتن نمیدهد. مسئول کمپ هم میتواند هر لحظه تو را بیرون کند."
این را یک کارگر اعتصابی عسلویه به «زمانه» گفت.
بخش غالب ۱۲ هزار کارگر عسلویه در اعتصاباند. پیمانکاران در اقدامی که هماهنگ به نظر میرسد کارگران را وادار به ترک کمپها میکنند. کارگر عسلویه میگوید: همان چند نفری هم که از هر شرکت سر کار حاضر میشدند دیگر سر کار نمیروند. برخی شرکتها کاملا تعطیل شدهاند و حتی نگهبان نیز دست از کار کشیده است. صدها کارگر اعتصابی اخراج شدهاند.
غذا خوری پالایشگاه ۷ عسلویه از پنجشنبه سوم تیر ماه از دادن غذا به کارگران اعتصابی که در کمپها ماندهاند، خودداری کرده است. صدها کارگر در روزهای اخیر ناگزیر به تهیه غذا به خرج خود شدهاند، پیمانکاران و نیروهای امنیتی آب را هم به روی کارگران بستهاند و از توزیع وسایل بهداشتی از جمله صابون به کمپها خودداری میکنند. کارگران که در گروههای حداقل ۱۰ نفره در اتاقهای به شدت غیربهداشتی کمپها ساکناند در گرمای کشنده جنوب بدون آب و وسایل بهداشتی ماندهاند و برای خرید غذا و آب پول ندارند.
فراتر از اعتصاب ۹۹
کارگران پیمانی صنعت نفت مرداد سال ۹۹ نیز اعتصابی فراگیر را سازمان دادند که به بیش از ۵۰ مرکز در ۱۰ استان کشور گسترش یافت. کارگران پایپینگ سازماندهندگان اعتصاب، پس از پایان اعتصاب اعلام کردند به ۸۰ درصد مطالبات خود رسیدهاند. مزدها افزایش یافت اما تنها برای کارگران لوله کش.
اعتصاب فراگیر ۱۴۰۰، گسترده تر از اعتصاب ۹۹ است و مراکز بیشتری را در بر گرفته است. علاوه بر تعمیق خواستها، تفاوت دیگر این اعتصاب با اعتصاب ۹۹، ترکیب کارگران شرکت کننده است.
کارگر اعتصابی عسلویه به زمانه میگوید:
"هرسال در مرداد حقوق لوله کشها را افزایش میدهند. کارگران میگویند متناسب با نرخ تورم باید حقوقشان اضافه شود. پارسال آنها اعتصاب کردند و پس از اعتصاب افزایش حقوق داشتند، امسال هم همین را اعلام کردند. سایر کارگرها که دیدند اعتصاب پارسال لوله کشها موفق بود، گفتند ما هم اگر با اینها همراه شویم، میتوانیم حقوقمان را بالا ببریم. امسال داربست کارها و آلماتوربندها هم اعتصاب کرده اند."
جنگ روانی علیه اعتصاب کنندگان
چهارشنبه ۹ تیر در یازدهمین روز اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت، حسن روحانی که ظاهرا صبح همان روز شنیده بود ممکن است «برخی از کارگران و کارکنانی که در اختیار پیمانکاران هستند مشکلی داشته باشند، گفت دستور بررسی میدهد.
کارگر اعتصابی عسلویه میگوید: «دقیقا دولت باید پاسخگو باشد. دولت قراردادها را به پیمانکاران داده و میتوانست برایشان در باره مزد و وضعیت کار کارگران شرط بگذارد. چطور از ما در قرارداد تعهد میگیرند، دولت هم میتواند از پیمانکاران موقع دادن پروژهها بخواهد رضایت کارگران در رزومهشان باشد».
انواع قرارداد، ابزار ایجاد شکاف میان کارگران
در وزارت نفت مانند سایر دستگاههای دولتی کارگران و کارکنان با قراردادهای مختلف کار میکنند. به جز آن دسته از کارگران که اساسا بدون قرارداد (و اغلب به واسطه پیمانکاران دست چندم) در صنعت نفت کار میکنند، و اطلاعاتی در باره آنها موجود نیست، قرارداد دارها به سه دسته عمده تقسیم میشوند. کارکنان رسمی که در استخدام وزارت نفت هستند. کارکنان قراردادی شامل «کارکنان مدت موقت» و «کارکنان مدت معین». این کارگران پس از سالها کار پیمانی، با قرارداد موقت در وزارت نفت به کار گرفته شدهاند و گرچه وضعشان کمی از کارگران پیمانی بهتر است، اما در برزخ میان وزارت نفت و وزارت کارقرار دارند. کارفرمایشان وزارت نفت است ولی مشمول قانون کارند.
پیمانیها، که سازمانده اعتصاب فراگیر هستند، از طریق شرکتهای پیمانکاری جذب وزارت نفت شدهاند. قراردادهایشان سه ماهه تا یک ساله است. خوابگاه، امکانات رفاهی، بهداشت و ایمنی کار و غذای مناسب ندارند.
دستمزدشان در ازای روزی ۱۲ ساعت کار، دستمزدی یک دوم تا یک چهارم کارکنان رسمی است. ۲۴ روز کار میکنند و تنها ۶ روز در ماه مرخصی دارند که دو روز آن صرف رفت و آمد به محل سکونتشان میشود.
ایسنا، خبرگزاری دولتی دانشجویان ایران، با استناد به یک بررسی نوشته است در اسفند سال ۹۹، حقوق پرداختی یک کارکن رسمی صنعت نفت که ۱۵ سال سابقه کار دارد، حدود ۱۵ میلیون بوده است و یک کارگر پیمانی پیمانی با شرایط و سابقه کار مشابه، حدود ۵ و نیم میلیون تومان حقوق گرفته است.
وزارت نفت در قبال کارگران پیمانی از خود سلب مسئولیت میکند. ۱۰۶ هزار تن کارگران پیمانی بیمه شده مشمول قانون کار صنعت نفت پس از سالها مبارزه، وزارت نفت را ناگزیر به تصویب و ابلاغ طرح طبقه بندی مشاغل کارگران پیمانی کردهاند. این طرح قرار بود از فروردین ۹۹ اجرا شود. عدم اجرای طرح در برخی مراکز و نحوه اجرای آن در مراکز دیگر به موضوع دیگری برای اعتراضات کارگران پیمانی نفت شد که هنوز به پایان نرسیده است.
تفرقه افکنی میان کارگران پیمانی و کارکنان رسمی
به کار گرفتن کارگران به کار با قراردادهای متنوع، با هدف بهره کشی بیشتر از کارگران و ایجاد تضاد میان کارگران است. بدیهی است که همبستگی کارگران پیمانی و کارکنان رسمی نفت بزرگترین کابوس حکومت است. وعده افزایش حقوق کارکنان رسمی و سخن سرایی درباره اهمیت آنان برای صنعت نفت، و همزمان بی اعتنایی به کارگران پیمانی و مطالبات آنان تلاشی برای جلوگیری از همبستگی کارگران و منزوی کردن کارگران اعتصابی است.
از ماهها پیش برای اولین بار در سه دهه اخیر، نشانههای همگرایی کارگران پیمانی و رسمی نمایان شد. کارگران پیمانی از مطالبات کارکنان رسمی از جمله اعتراض به نحوه افزایش حقوق در سال ۱۴۰۰، حمایت کردند. رسمیها هم در تجمع مقابل مجلس، خواستهای کارگران پیمانی را به مطالبات خود افزودند. کارگران پیمانی اعلام کردند اعتصاب خود را روز ۹ تیر به اعتراض و تجمع سراسری کارکنان رسمی پیوند میزنند.
پیش از برگزاری نشست ویژه کمیسیون انرژی مجلس در ارتباط با اعتصاب کارگران، به کارگران وعده داده میشد که خواستهای آنان در این نشست بررسی میشود.
یکشنبه ۶ تیر پس از نشست ویژه کمیسیون انرژی مجلس، وزیر نفت و نمایندگان مجلس به کارکنان رسمی نفت اطمینان دادند که خواست آنها مبنی بر افزایش حقوق با تصویب طرح مشترک دولت و مجلس و تصویب آن در شورای سران قوا و از طریق پرداخت علی الحساب به وزارت نفت حل خواد شد.
زنگنه وزیر نفت در ارتباط با مطالبات کارگران پیمانی گفت: «مشکل این افراد ارتباطی به قانون بودجه ۱۴۰۰ ندارد و مربوط به قانون کار است. لذا طبق قانون کار هر آنچه به آنها تعلق بگیرد را پرداخت میکنیم، اما درخواستهای فراقانونی آنها مسئله دیگری است».
کافی است به حجم مطالبی که پس از نشست کمیسیون انرژی مجلس در رسانههای وابسته به حکومت درباره «تضاد میان کارگران رسمی و پیمانی» منتشر شده، توجه شود. این رسانهها که پیش از برگزاری نشست ۶ تیر، اعتصاب کارگران پیمانی و پیامهای حمایت کارکنان رسمی از آن را بایکوت خبری کرده بودند، بلافاصله پس از پس از آن در پوشش دلسوزی برای کارگران پیمانی حجم زیادی از مطالب خود را به تشدید تضاد رسمیها و پیمانیهای صنعت نفت اختصاص دادند که هدفی جز منحرف کردن جهت مبارزه کارگران پیمانی از حکومت و در نهایت تضعیف مبارزه و اعتصاب آنها نداشت.
کارگران پیمانی نفت در بیانیه اعلام اعتصاب خود تاکید کرده بودند در تداوم اعتصاب، مبارزات خود را به اعتراضات ۹ تیر کارکنان رسمی پیوند میزنند.
در همین زمینه: گسترش اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت، چاره جویی در شورای سران سه قوه
صبح روز ۹ تیر حسن روحانی در نشست هیات دولت از اهمیت کارکنان رسمی برای صنعت نفت گفت و افزود: «من به این کارکنان شرافتمند صنعت نفت قول میدهم که مشکل آنها حل خواهد شد و ما و وزیر نفت این مشکل را دنبال میکنیم و این را حل خواهیم کرد و نمیگذاریم از نظر حقوق و دستمزدی که باید دریافت کنند محدودیت داشته باشند و اگر در گوشهای از قانون بودجه محدودیتی آمده آن را حل خواهیم کرد.»
زمزمههای لغو تجمع چهارشنبه ۹ تیرماە کارکنان رسمی مقابل مجلس به واقعیت پیوست. هر چند که برگزاری تجمع کارکنان رسمی نفت و گاز گچساران در محوطه این شرکت، نشان داد دولت موفق به خاموش کردن اعتراض کارکنان رسمی نشده است.
آیا حکومتیها در این اعتصاب نقش دارند؟
با آغاز اعتصاب کارگران پیمانی، این مساله عمدتا از سوی افراد ذینفع در پروژههای نفتی شایع شد که جناحی از رژیم در راه انداختن این اعتصاب سهیم است تا پیمانکاران را ورشکست کند و پروژهها به دست سپاه پاسداران بیفتد.
کارگر عسلویه در اشاره به این مساله میگوید:
"کارگران آگاهند. برای ما فرقی نمیکند پیمانکار چه کسی باشد. ما در برابر کار زیاد مزد کم میگیریم. ما گوشت قربانی هستیم، هر کسی بیاید ما را کباب میکند. این مساله که کسی بخواهد پروژهها را از دست یک پیمانکار بگیرد و به دیگری بدهد، به ما ربطی ندارد."
«آنها به ما نیاز دارند!»
بهرغم محدودیتهای ایجاد شده برای اعتصاب کنندگان، کارگر اعتصابی عسلویه میگوید: ما به اعتصاب ادامه میدهیم. آنها به ما نیاز دارند و ناگزیرند حقوق مان را افزایش دهند. این جا از زندان بدتر است، باید این جا باشی تا وضعیت را درک کنی. بفهمی که وقتی یک شب در خوابگاه همه مان بعد از خوردن غذا دل پیچه و اسهال میگیریم، و روز بعد که میروی سر کار میبینی همه دل درد دارند، آن رنج و هم سرنوشتی را حس میکنی. دردهای مشترک اینجا واقعی است. این اعتصاب نیرویی پشتش هست. سازماندهی دارد و کارگران مصمماند. آنها با هم رنج کشیدهاند، با هم متحدند».
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی حمایت و اعلام همبستگی تشکلهای مستقل کارگران، معلمان، بازنشستگان و فعالان حقوق بشر داخلی گسترده است. دهها اتحادیه و سندیکای کشورهای مختلف جهان نیز از اعتصاب و خواستهای کارگران حمایت کردهاند.
***********
آسیه احمدی: گذشته و چشمانداز جنبش معلمان
مروری بر یک دهه کنشگری معلمان
مروری بر کنشگری معلمان در دهه نود و بررسی گذشته، حال و چشمانداز مبارزات آنان در گفتوگو با یک فعال صنفی .
سال ۱۳۹۳ را میتوان آغاز فصل جدیدی در مبارزات معلمان دانست. همزمان با روی کار آمدن دولتی که به اعتبار هیئت وزیرانش معنایی جز تعمیق بیش از پیش سازوکارهای نئولیبرالی در حیات جمهوری اسلامی نمیداد، معلمان رادیکالی که متأثر از تجربیات پُرهزینهی نیمهی دوم دههی هشتاد، بحرانِ تمرکز فعالیت در هیئت کانونها را پُشت سر میگذاشتند در ۱۸ مهر بیانیهای ۱۰ بندی به مناسبت بازگشایی مدارس منتشر کردند که در آن ضمن اعتراض به خصوصیسازی آموزش عمومی، تعدیل نیرو در آموزش و پرورش، پروندهسازی برای معلمان، مطالباتی چون رفع تبعیضهای جنسیتی- دینی- قومیتی و حق تشکلیابی مستقل را مطرح میکرد.
شکلگیری ارتباطات مجازی به اعتبار رونق اَپهای اینترنتی از ابتدای دههی ۹۰، زمینهساز آن شد که در کنار بیانیهی گروهی غیرکانونی معلمان رادیکال، اولین تحصنِ بدون میدانداری کانونها شکل گیرد. در دی و بهمن ۱۳۹۳ معلمان در سراسر کشور (کمتر در تهران و بیشتر در شهرستانها) از رفتن به سر کلاسها خودداری کردند و این اقدام موجب تعطیلی برخی مدارس شد. برائت جستن کانونهای صنفی از این تحصن با انتشار بیانیهای، دوران جدید سازمانیابی معلمان در هیأت یک «جریان صنفی» را بیش از پیش آشکار کرد. این فاصله اما دیری نپاید و با هرچه بیشتر رادیکال شدن بدنه، سازمان مرکزی شورای هماهنگی کانونها خود را ناگزیر از همصدایی دید و در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ در جریان درخواست فراخوان تجمع به وزارت کشور، کمابیش مطالبات نهفته در بیانیهی ۱۸ مهر را تکرار کرد. به این ترتیب تجمع ۱۰ اسفند معلمان مقابل ادارات شهرستانها و ادارات کل استانها و در تهران مقابل مجلس، به یکی از گستردهترین اقدامات اعتراضی پس از ۱۳۸۵ تبدیل شد.
تبعیت کامل کانونها به عنوان اُرگان سازمانی معلمان از فعالیت جریانی کلید خورده از مهر ماه به بارزترین شکلی خود را در بیانیهی کانون تهران در اسفند ۱۳۹۴ نشان داد:
«ده اسفند ۱۳۹۳ از این منظر برای ما اهمیت دارد و یک سرفصل تلقی میشود که طی روزهای قبل از آن، ما شاهد طرح مطالبات سراسری توسط همکاران در سراسر کشور بودیم. اعتراضات دی و بهمن ۱۳۹۳ که به طور خودجوش در شهرهای مختلف شکل گرفت، مجموعهی شورای هماهنگی و تشکلها را به این جمعبندی راسند که یک تشکل صنفی مستقل باید در کنار بدنه بایستد. پیش از هر اقدامی توسط تشکلها، معلمان آگاه ایران بر اثر فشار تبعیضها و نارساییها، به مدد شبکههای اجتماعی مجازی که پلی ارتباطی میان صدها هزار فرهنگی در سراسر کشور بود، مسیر و افق جدیدی برای تحقق مطالبات خود گشودند.» (نک به: بختیاری، «جنبش معلمان؛ فرآیند سازمانیابی ۱۳۹۹-۱۳۰۰»، نسخه PDF: ص ۱۸۳)
به این ترتیب اولین تجمعِ متأثر از هماهنگی اَدمینها در دنیای مجازی در ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ شکل گرفت. در این تجمع، همچون موارد گذشته، معلمان با حمل پلاکاردهایی بر ضرورت تحول وضعیت نظام آموزشی، آزادی معلمان زندانی و نهادینه شدن تشکلهای صنفی تأکید کردند.
روابط مسئولانهی کانونها با حرکاتِ خودجوشی از این دست هرچه بیشتر تعمیق شد و کانونها بار دیگر این حرکات خودجوش را تحسین و خود را تریبونی برای انعکاس این صدا دانستند. پیوند حداکثری بدنه و نهاد کانون خود را تجمع بزرگ روز معلم تهران (علیرغم تهدیدات امنیتی مُکرر دستگاه امنیتی) نشان داد. همچنان که قابل انتظار بود برخوردهای امنیتی شدت گرفت و چند تن از سازماندهندگان و اعضای کانون بازداشت شدند. بار دیگر ۳۱ تیر ۱۳۹۴ در اعتراض به بازداشت فعالان صنفی معلمان به تجمع فراخوانده شدند. این بار هجمهی امنیتی شدید مقابل مجلس امکان شکلگیری تجمع را نداد. پس از آن برخوردهای امنیتی باز هم شدت گرفت و فعالان صنفی معلمان احضار و دستگیر شدند.
«معلمان عدالتخواه»
روند خودپو و خودجوش جریانی معلمان که به شکل جدیدی از فعالیت کردن از طریق استقلال نسبی بدنه از کانونها رسیده بود، با لحاظ فاکتور ضرورت حفظ ارتباط با کانونها، کوشش کرد تا به روند سازمانیابی جریان تعین بیشتری ببخشد. شکلگیری کانال «معلمان عدالتخواه» در سال ۹۵، پیرامون بیانیهای با عنوان «تعیین حداقل دستمزد برای نیروی کار حوزه آموزشی و تمامی زحمتکشان» را باید از این منظر فهمید.
برقرار شدن ارتباط ارگانیک میان این جریان با جریان صنفی دانشجویی که آن هم از ۱۳۹۳ شروع به بالیدن کرده بود و دوران بلوغ خود را میگذراند، در کنار انرژی جدید پدیدار شده در جنبش کارگری به اعتبار فعالیتهای کارگران در نیشکر هفتتپه، هپکو و آذرآب اراک، یک شبکهی جریان صنفی معلمی-کارگری-دانشجویی ایجاد کرد که آمادهی حمایت از یکدیگر و رفتن پای عمل مشترک بودند.
لغو ممنوعیت فعالیت ۱۶ تشکل صنفی معلمی در استانهای مختلف در تابستان ۹۵، در شرایطی که بدنه بهخوبی فعال شده بود، باعث شد تا در نشست مجمع عمومی کانون تهران در ۲۷ مهر ۱۳۹۵، نیروهایی با یک پا در جریان و یک پا در نهادی سازمانی کار هماهنگی را بهعهده بگیرند. هرچند که تعداد تجمعات معلمان در این سال کم است، اما آنچه توجیه کنندهی این وضعیت است، سازمانیابی جدیدیست که به اعتبار فرصت فعالیت مجدد کانونها در بستر جدید فراهم شده بود. مهمترین جلوهی این وضعیت جدید پیوند بیش از پیش معلمان شاغل با بدنهی بازنشستهی فرهنگی است. ماحصل این فاز جدید سازمانیابی، تجمع مهر ۱۳۹۶، به مناسبت روز جهانی معلم است. صدور بیانیههای تبریک به دانشجویان به مناسبت ۱۶ آذر و یا ۱ می به مناسبت روز جهانی کارگر، آغازگر همدلی و هماهنگی جریانهای صنفی در سپهرهای دانشجویی و کارگری و معلمی با یکدیگر است.
پیوند با بیرون
خیزش دی ۹۶ لحظهی اوج پیوند خوردن سه جریان صنفی با یکدیگر است. معلمان و کارگران به تمامی از اعتراضات دفاع و به ویژه از نقش دانشجویان دانشگاه تهران در جریان آن تقدیر کردند. در حالی که بدنهی جریان صنفی مورد حمله قرار گرفته بود، جریان صنفی معلمان از بهمن ۹۶ کُنشگری میدانی خود را آغاز کرد و به حمایت از بازنشستگان فرهنگی فراخوان تجمع داد. در کنار تجمع فعالیتهای دیگری شکل گرفت: دیدار با خانوادهی زندانیان سیاسی، تقدیر از همکاران بازنشسته و ... که حضورهای جمعی ارتباطات ارگانیک درون جریانی را هرچه بیشتر تقویت میکرد.
۱۹ اردیبهشت ۹۷ فراخوان تحصن در دفتر مدارس داده شد و روز بیستم مطابق با برنامهی قبلی این اتفاق در مدارس مختلف از یک معلم تا چند معلم بهوقوع پیوست و بازتاب رسانهای گستردهای یافت. به دنبال آن بار دیگر حملات امنیتی اوج گرفت و فعالان بازداشت شدند. همبستگی هرچه بیشتر بدنهی معلمان و فعالان صنفی دانشجویی و کارگری با بازداشتیهای جریان صنفی معلمان (به ویژه محمد حبیبی)، پشتوانهی اجتماعی بیسابقهای را برای جنبش معلمان ایجاد کرد. قدرت و تأثیرگذاری فضای مجازی باعث شد تا نیروهای امنیتی کانالهای تلگرامی و انواع مسیرهای ارتباطی این جنبش را هک و کنترل کنند.
با تمامی ضربهها، تحصن (سر کلاس نرفتن) معلمان در مهر ماه ۱۳۹۷ بازتاب گستردهای داشت و بدنهی فعال از آن استقبال کردند. تحصن دوم در آبان ماه با مطالباتی همچون «آزادی معلمان زندانی، آموزش و پرورش رایگان، توقف طرح معلم تماموقت» مطرح شد. دانشجویان با صدور بیانیه از این مطالبات حمایت و در همبستگی با معلمان تحصن و تجمع کردند. به همین قیاس معلمان در دفاع از مبارزات کارگران هفتتپه و بازداشتیهای آن (به ویژه اسماعیل بخشی) بیانیه دادند. در واقع سال ۹۷ را باید اوج همبستگی سه جریان صنفی معلمان، کارگران و دانشجویان با یکدیگر دانست.
معلمان به فعالیت زنجیرهوار خود ادامه دادند و اسفند ۱۳۹۷ فراخوان تحصن دیگری داده شد. تحصن با استقبال گسترده مواجه گردید و در بیش از ۱۱۰ شهر معلمان از رفتن به کلاس درس خودداری کردند. با سرکوب تجمع بزرگ کارگران، دانشجویان و معلمان در روز کارگر ۱۳۹۸ (۱۱ اردیبهشت)، یک روز بعد، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ معلمان تجمع گستردهای را با سه شعار «آموزش رایگان و باکیفیت برای همه، توقف پولیسازی و خصوصیسازی آموزش، و آزادی معلمان زندانی» شکل دادند؛ دو تجمعی که جلوهی بارزی از همبستگی صنفی جریانها (علیرغم ضربههای بسیار) را نمایان میکند.
با وقوع قیام آبان ۹۸، معلمان به حمایت از این اقدام سراسری برخاستند، آشکارا در کنار معترضان ایستادند و به دیدار خانوادههای جانباختگان رفتند. تجمعات خودجوشی توسط معلمان گروههای مختلف در دی و بهمن شکل گرفت و در ادامهی آنها ۲۶ آذر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان در حمایت از بازنشستگان تامین اجتماعی که مقابل مجلس تجمع کردند، معلمان را به نرفتن به کلاس درس و تحصن در دفاتر مدارس فراخواند. پس از این بار دیگر موجی از فشارهای امنیتی متوجه جریان صنفی معلمان شد. احضارها شدت گرفت و برخی معلمان نیز تهدید شدند.
همهگیری کرونا، تعطیلی مدارس و مجازی شدن آموزش تا اندازهی زیادی امکانهای کُنشگری میدانی را از معلمان و همینطور دانشجویان سلب کرد. با این حال اعلام مواضع و همبستگی از طریق فضای مجازی ادامه یافته است.
نگاهی به روند طی شده و تعطیلی فعالیت پس از شیوع کرونا، گواهی میدهد که بحرانی در جریان فعالیت صنفی بروز کرده که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. اگر اوضاع وخیم معیشتی و فشارهای امنیتی عوامل بیرونی تحمیل کنندهی انجماد به فعالیت هستند، موانع درونزای جدیای نظیر داشتن رویکرد تحلیلی به شرایط کنونی، و فقدان جمعبندی راه طی شده و بار دیگر جداافتادگی کانونها از بدنه، عواملی هستند که شاید به مراتب بیشتر از سرکوب نقشآفرینی میکنند. مصاحبهی زیر با یکی از فعالین صنفی، هرچند که کوتاه اما یک ارزیابی سریع و درونی از اوضاع و احوال کنونی جریان صنفی بهدست میدهد که به اعتبار آن میتوان نسبت به شرایط امکان پُشت سر گذاشتن انجماد حاضر در فعالیت اندیشید.
زمانه برای ارائه تصویری دقیقتر از وضعیت کنونی و امکانهای پیشروی جنبش معلمان با یک معلم و فعال صنفی معلمان در ایران گفتوگو کرده است. این فعال صنفی که زمانه به دلایل امنیتی نام او را فاش نمیکند، معتقد است کرونا موجب رکود و رخوت مبارزات معلمان شده و حکومت با ایجاد «گروههای معلمان» تلاش میکند تضاد منافع در میان معلمان را دامن بزند.
«گروههای معلمان» و شکافی که باید پر شود
◙ پس از بحران کرونا و تعطیلی اجباری مدارس، فعالیت های جریان صنفی معلمان ظاهرا دچار افول و رکود شد. آیا شما با این نظر موافقید؟ درمورد وضعیت فعالیت معلمان در این دوران توضیح دهید.
تجمعات معلمان در همه این سالها ریشه در مطالباتی دارد که برگرفته از وضعیت عینی زندگی آنهاست. تا وقتی که وضعیت معیشتی معلمان همچنان در مسیر سقوط باشد همواره شاهد این تجمعات خواهیم بود. اما لزوما این تجمعات به معنی کنشگری نیست. مشخصا منظورم تجمعاتی است که اخیرا برگزار شده است، چرا که به صورت جزیرهای و جدا از هم انجام میشود؛ خارج از چارچوبهای نهادمند و حتی در گریز از نهادهای صنفی معلمان.
به دلیل فشارهای امنیتی به تشکلهای صنفی معلمان و تلاشهای نیروهای امنیتی برای ایجاد هراس از این تشکلها، بسیاری از افراد حاضر در این تجمعات علاقمند به نزدیکی و پیگیری مطالبات در غالب تشکلها نیستند.اگر چه دراین میان از نقش نفوذیهای نیروهای امنیتی هم نمیتوان چشم پوشی کرد. نکته دیگر اینکه در تجمعات اخیر شاهد بودیم که تجمع کنندگان درخواست حمایت مقاماتی را مطرح میکنند که خود آنها عامل مشکلات و مسبب گرفتاری هستند. به نظرم از این نظر شکافی میان تشکلهای صنفی معلمان که تلاش میکنند مستقل از حاکمیت باقی بمانند و بخشهایی از بدنه معلمان وجود دارد. باید در مورد این شکاف اندیشید و چاره ای یافت. در کل من این تجمعات اخیر را احیای کنشگری نمی دانم .
◙ یکی از راههای حکومت برای ایجاد گسست در جنبشهای اجتماعی شکل دادن به تفاوت و تضاد منافع است. حکومت از چه راههایی برای گسستن پیوند معلمان استفاده کرده، آیا از این روش هم بهره جسته است؟
در طول دو دهه اخیر خصوصیسازی و کالاییسازی به حوزه آموزش عمومی هم رسیده و در حال رشد و پیشروی است. در نتیجه ما شاهد شکلگیری گروهای مختلف معلمان هستیم که لزوما منافع مشترکی ندارند؛ البته اگر خارج از چارچوب طبقاتی به منافع مختلف این گروها نگاه کنیم. معلمان غیرانتفاعی، معلمان خرید خدمتی، معلمان حقالتدریس و ...شکلهای مختلفی از تفاوت منافع میان این معلمان و منافع معلمان رسمی را نشان میدهد. به نظرم حاکمیت در این زمینه با جدیت در حال تلاش است و فرقی هم میان دولتهای مختلف در پیگیری این سیاست وجود ندارد. تهاجم به حوزه آموزش عمومی ادامه پیدا خواهد کرد و به تدریج شاهد گسست و حتی تعارض میان منافع گروهای مختلف معلمان خواهیم بود. به این گروها باید معلمان بازنشسته را نیز اضافه کرد.
یکی از مشکلات تشکلهای صنفی دقیقا همین است. از منظر نگاه طبقاتی میان همه این گروها منافع مشترکی وجود دارد ،اما از منظر نگاه صرف صنفی پیدا کردن منافع مشترک میان همه این گروها کار دشواری است. از آنجا که این آگاهی از منافع مشترک در میان بدنه معلمان وجود ندارد، حمایت تشکلهای صنفی از منافع همه این گروها بعضا با مشکل مواجه می شود.
◙ چشمانداز جریان صنفی معلمان را چگونه و چه راههایی برای احیای همبستگی پیش رو میبینید؟ آیا راهی وجود دارد؟
نگاهی به خط سیر فعالیت های جریان صنفی معلمان در طی ۲۰ سال گذشته نشان می دهد که فراز و فرودها با دوعامل پیوستگی مستقیم دارد؛ یکی افزایش یا کاهش مشکلات اقتصادی و دیگری فشار نهادهای امنیتی .
هر زمان گشایشی در وضعیت اقتصادی بوجود آمده و فشار نهادهای امنیتی و میزان سرکوب کاهش یافته، استقبال از فعالیتهای صنفی معلمان بیشتر بوده است و برعکس.
در نتیجه آینده فعالیتهای صنفی درغالب نهادهای مدنی بستگی تام به نوع واکنشها و تصمیم گیریهای حاکمیتی در حوزههای اقتصادی و امنیتی دارد. در حال حاضر ما با فقر تئوری و راهکار در این زمینه مواجهایم. اینکه مستقل از حاکمیت و تصمیمسازیها چگونه میتوان به پویایی فعالیتهایی که به جذب معلمان به این فعالیت ها و نهادهای صنفی منجر شود کمک کرد ،سوال اصلی پیش روی فعالان صنفی است .البته این مشکلی است که در دیگر تشکلهای صنفی همچون کارگران و دانشجویان هم مشاهده می شود.
***********
گسترش اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت، چاره جویی در شورای سران سه قوه
مقامات از انتشار خبرها و طرح خواستههای کارگران خودداری میکنند و در تکاپو هستند تا جلوی گسترش موج اعتصابها را بگیرند. همبستگی کارگری، راهکار کارگران در برابر تهدیدها و وعدههای حکومت است.
اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت به مراکز بیشتری گسترش یافته و اعتصاب و تجمعات کارکنان رسمی نفت نیز در راه است.
مسئولان، همزمان با تحمیل بایکوت خبری شدید اعتصاب، در بالاترین ردههای حکومت برای پایان دادن به اعتصاب نقشه میکشند. «راهکار» برخورد به اعتصاب و کارگران اعتصابی در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا بررسی شده، کمیسیون انرژی مجلس نیز روز یکشنبه نشست ویژهای با شرکت وزیر نفت، نمایندگان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و چند ارگان دیگر برگزار میکند.
تا کنون دستکم ۳۵ کارگر اعتصابی پالایشگاه تهران اخراج شدهاند. انتشار دهندگان اخبار اعتصاب هم تهدید به تعقیب قضایی شدهاند.
«مزد هیچ کارگر شاغل در نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد. مزدها باید به موقع پرداخت شوند. دست پیمانکاران باید از صنعت نفت کوتاه شود و قراردادهای کارگران به قرارداد مستقیم و دائم تبدیل و اخراج کارگران ممنوع شود. قوانین برده داری مناطق آزاد باید لغو شوند. استانداردهای بهداشتی، محیط زیستی و ایمنی محیط کار، خوابگاهها و سرویسهای بهداشتی باید رعایت شوند. امنیتی سازی محیطهای کار پایان یابد و حق تشکل، تجمع و اعتراض کارگران به رسمیت شناخته شود.»
این فهرست خواستهای کارگران پیمانی نفت است که از ۲۹ خرداد اعتصاب خود را آغاز کرده و تاکید دارند چنانچه پاسخی نگیرند، اعتصاب خود را به اعتصاب و اعتراض کارکنان رسمی صنعت نفت (که قرار است ۱۱ تیر آغاز شود) پیوند میزنند. این نخستین بار در چهار دهه گذشته است که کارگران پیمانی و کارکنان رسمی صنعت نفت به شکل فراگیر و در همبستگی با یکدیگر اعتصاب و اعتراض میکنند.
با گذشت نزدیک به یک هفته از آغاز اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی، کارگران بیش از ۴۰ مرکز نفتی به آن پیوستهاند. روز جمعه ۴ تیر کارگران پیمانی مراکز دیگری از جمله شرکت سازه فرافن قشم، پتروپالایش کنگان، تلمبه خانه شماره ۵ شرکت پایندان بندرعباس، گروه پیمانکاری زلال در پالایشگاه اصفهان و کارگران پیمانکاری جوشکار، فیتر و مونتاژکار جهان پارس ایلام دست از کار کشیدند.
شرایط کار
حدود ۱۰۶ هزار کارگر پیمانی بیمه شده موسوم به "ارکان ثالث" در صنعت نفت به کار اشتغال دارند که برغم تخصص بالا و سالها تجربه، در ازای کار سخت در شرایط طاقت فرسا دستمزد اندکی میگیرند. حقوقشان کمتر از نصف حقوق کارکنان رسمی نفت است و از بسیاری از مزایای کارکنان رسمی از جمله امکان استفاده از امکانات درمانی بیمارستان وزارت نفت محرومند.
پنجشنبه سوم تیرکارگران کارگران پیمانکاری و پروژهای اورهال ۱۵ و ۱۶ پالایشگاه ششم مجتمع گاز پارس جنوبی به اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت پیوستند.
یک کارگر ارکان ثالث میگوید: «هم از لحاظ جمعیت آماری و هم از لحاظ مختصات کار، نیروهای ارکان ثالث جزء بزرگترین و زحمتکشترین نیروهای صنعت نفت هستند، که اکثراً تحصیلکرده و دارای سابقهی کار بالا هستند؛ با این حال ما زیر ظلم پیمانکار، با دستمزدهای خجالتآور کار میکنیم و از پاداش نیروهای رسمی (ارکان اول) نیروهای پیمانی و مدت موقت (ارکان ثانی) بیبهره هستیم. صنعت نفت نظام طبقاتی شکل داده که از درون آن، نفت برای کارگران بوی تبعیض میدهد».
این دومین اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت در یک سال اخیر است. مرداد سال ۹۹ نیز کارگران پیمانی صنعت نفت اعتصابی را سازمان دادند که بیش از یک ماه ادامه یافت و در تداوم خود به بیش از ۵۰ مرکز نفتی و نیروگاه برق در ۱۰ استان کشور گسترش یافت. اعتصاب در اغلب مراکز به پذیرش خواست افزایش دستمزد از سوی پیمانکاران منجر شد.
رسانههای حکومتی: بایکوت خبر اعتصاب کارگران، تریبون پروپاگاندای مسئولان
از چند مورد معدود که بگذریم، رسانههای رسمی داخل همزمان با بایکوت خبری اعتصاب کارگران، به تریبون اشاعه وعدههای تکراری مسئولان و تهدیدات آشکار و پنهان کارگران تبدیل شدهاند.
روز جمعه ۴ تیر، ایرنا، خبرگزاری دولتی حکومت اسلامی، به نقل از محمد تقی ایرانی، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار بوشهر توصیه کرد: «کارگران و مهندسان صنعت نفت و گاز اجازه ندهند چرخ تولید متوقف شود».
معاون امنیتی استاندار بوشهر بدون کوچکترین اشاره به اعتصاب و خواستهای کارگران اعتصابی، از برگزاری جلسات کمیسیون کارگری استان برای رسیدگی به مشکلات پرسنل نفت خبر داد و وعده کرد تبعیضها در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس برطرف شود، «تعدیلها به کمترین میزان برسد»، بهبود مسائل رفاهی کارگران از سوی منطقه اقتصادی انرژی پارس و بازرسی از شرکتها و پتروشییها صورت بگیرد و حقوقها به موقع پرداخت شود. او با توجه به اعتراضات کارکنان رسمی نفت، وعده داد مصوبه مجلس درباره حقوق این کارکنان اصلاح شود.
وزارت نفت و سیاست انکار
گرچه مسئولان بالاترین ردههای حکومت در تکاپوی یافتن راهی برای کنترل و پایان دادن به اعتصاب هستند، وزارت نفت به روال گذشته، در پاسخگویی به خواستهای کارگران از خود سلب مسئولیت میکند.
مرداد سال ۹۹ که کارگران پیمانی در بیش از ۵۰ مرکز نفتی به طور همزمان در اعتصاب بودند، زنگنه وزیر نفت گفت برخی از این اعتراضات مربوط به پیمانکاران دسته دوم است و به وزارت نفت ربطی ندارد. او با طرح این موضوع که برخی دیگر از کارگران خواستار حقوق چند برابر هستند، کارگران اعتصابی را به زیاده خواهی متهم کرد.
برخورد کسری نوری، مدیر کل روابط عمومی وزارت نفت به اعتصاب کنونی کارگران پیمانی صنعت نفت نیز جز سلب مسئولیت چیز دیگری نیست. تجارت نیوز نوشت کسری نوری، مدیر کل روابط عمومی وزارت نفت به پرسشهای این رسانه درباره وضعیت کارکنان پیمانی و مطالباتشان پاسخ درستی نداده و صرفاً میگوید: «اصلا این شرکتها به وزارت نفت ارتباطی ندارند و جزو بخش خصوصی هستند. برای پیگری وضعیت هر دشته از کارگران معترض، باید با سازمان خصوصی خودشان تماس گرفت نه وزارت نفت.»
با این حال گفته میشود وزارت نفت برای رسیدگی به مطالبات کارگران و پایان دادن به اعتصاب دو هفته مهلت داده و آنها را تهدید به لغو قرارداد کرده است.
نشست سران سه قوه، جلسه اضطراری کمیسیون مجلس
فریدون حسنوند رئیس کمیسیون انرژی مجلس از بررسی اعتصاب کارگران نفت در نشست روسای سه قوه خبر داد. او به نفت آنلاین گفت کمیسیون انرژی مجلس و دستگاههای دیگر در حال پیگیری موضوع هستند.
او افزود قالیباف رئیس مجلس مساله را در «نشست شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا مطرح کردند تا برای مشکل کارکنان صنعت نفت راهکاری پیدا شود». در همین رابطه، نشستی نیز در مورد مشکلات کارکنان صنعت نفت با رئیس دیوان محاسبات برگزار شده است.
کمیسیون انرژی مجلس روز یکشنبه ۶ تیر نشستی با حضور زنگنه وزیر نفت و نمایندگان چند نهاد از جمله سازمان اطلاعات سپاه پاسدران، وزارت اطلاعات، سازمان برنامه و بودجه، دیوان محاسبات کشور و مرکز پژوهشهای مجلس تشکیل خواهد داد.
در حالی که سالها تلاش کارگران پیمانی نفت برای دخالت مجلس در حل مشکلاتشان بی نتیجه مانده است، حسنوند به کارگران وعده داد کمیسیون انرژی «با جدیت مسأله را پیگیری و حل خواهد کرد».
شلاق و نان قندی
پالایشگاه تهران حدود ۱۷ تا ۲۰ درصد انرژی کشور را تولید میکند. کارگران این پالایشگاه که سال گذشته در اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت شرکت نداشتند، امسال به اعتصاب پیوستند.
سه شنبه اول تیر، ساعاتی پس از آن که کارگران پالایشگاه تهران اعتصاب را آغاز کرده و به اعتصاب فراگیر کارگران صنعت نفت پیوستند، مدیران شرکت با توزیع فرم تسویه حساب میان کارگران اورهال، ۷۰۰ کارگر را تهدید به اعتصاب کردند.
شاکر خفایی، مدیر روابط عمومی پالایشگاه تهران، جمعه ۴ تیر اخراج ۷۰۰ کارگر اورهال این پالایشگاه را تکذیب کرد و گفت تنها ۳۵ کارگر «تعدیل» شدهاند. او برای بی اهمیت جلوه دادن اخراج کارگران مدعی شد اخراج این ۳۵ کارگر به اعتصاب کارگران مرتبط نیست و شرکت پیمانکاری «اویکو» به دلیل کاهش دستورات تعمیرات «با ۳۵ نفر از نیروهای روزمزد خود که بخش کوچکی از نیروهای محترم روزمزد شاغل در آورهال طرف قرارداد اویکو هستند، طی ۲ روز (روزهای دوازدهم و سیزدهم تعمیرات اساسی) مطابق توافق و کاهش کار، تسویه حساب کرده است». مدیر روابط عمومی بدون آن که درباره همزمانی اخراج کارگران با اعتصاب و توزیع فرم تسویه حساب در میان ۷۰۰ کارگر اعتصابی اورهال پالایشگاه توضیح دهد، تهدید کرد از انتشار دهندگان خبر به قوه قضائیه شکایت خواهد کرد.
فرم تسویه حساب را میان کارگران اعتصابی پالیشگاه تهران توزیع کرده اند.
هنوز از اخراج، و یا دستگیری کارگران در سایر مراکز اعتصاب خبری منتشر نشده است. روشن است که حکومت هر چند با دادن امتیازاتی، در صدد مقابله با تداوم و گسترش اعتصاب کارگران باشد. برگزاری نشست اضطراری در کمیسیون مجلس با شرکت نهادهای امنیتی گویای همین امر است.
مادر ستار بهشتی پیامی در حمایت از اعصاب کارگران نفت منتشر کرد.
با این حال به نظر نمیرسد کارگران به سادگی عقب نشینی کنند. «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» به عنوان هماهنگ کننده اعتصاب کارگران اعلام کرده است در صورت عدم پاسخگویی مسئولان، اعتصاب خود را به اعتراضات کارکنان رسمی نفت که قرار است ۹ تیر در نقاط مختلف بطور همزمان آغاز شود، پیوند میزنند.
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت مورد حمایت نهادهای مستقل کارگری قرار گرفته است. سندیکای کارگران و رانندگان شرکت واحد تهران، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، شورای بازنشستگان ایران، و جمعی از معلمان شاغل و بازنشسته کشور از آن جملهاند.
فدراسیون جهانی پتروشیمی اینداستریال نیز با صدور اطلاعیهای همبستگی خود را با کارگران اعتصابی نفت اعلام کرده است.
***********
گسترش اعتصاب کارگران صنعت نفت به ده ها مرکز نفتی؛ تهدید به اخراج ۷۰۰ کارگر پالایشگاه تهران
در نخستین روز اعتصاب ۷۰۰ کارگر بخش «اورهال» پالایشگاه، با توزیع فرم تسویه حساب میان کارگران آنها را به اخراج تهدید کردند. کارگران خواستار حمایت شدند.
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت به دهها مرکز نفتی گسترش یافته است. مسئولان پالایشگاه تهران روز سه شنبه اول تیر در نخستین روز اعتصاب ۷۰۰ کارگر بخش «اورهال» پالایشگاه، با توزیع فرم تسویه حساب میان کارگران آنها را به اخراج تهدید کردند. کارگران خواستار حمایت شدند.
عمده ترین مطالبات کارگران کاهش روزهای کار و افزایش روزهای مرخصی (۲۰ روز کار، ۱۰ روز مرخصی)، افزایش دستمزدها، کوتاه کردن دست پیمانکاران و حذف قراردادهای موقت است.
اعتصاب که از ۲۹ خرداد در نیروگاه بیدخون آغاز شد، سه شنبه اول تیر به بیش از ۲۵ مرکز از جمله پالایشگاه تهران گسترش یافت. صبح چهارشنبه دوم تیر کارگران شرکت کیهان پارس در پالایشگاه اصفهان، کارگران پیمانی عسلویه، کارگران پروژهای پتروشیمی دماوند، پتروپالایش آدیش، شرکت پتونیا فاز ۲۲ و ۲۴ و شرکت تهران جنوب ماهشهر نیز به اعتصاب پیوستند. کارکنان رسمی فاز دو پالایشگاه آبادان نیز دست از کار کشیده و تجمع کردند.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» به عنوان هماهنگ کننده اعتصاب کارگران، در بیانیهای خواستهای اعتصاب را افزایش دستمزدها به بیش از ۱۲ میلیون تومان، کوتاه شدن دست پیمانکاران، لغو قوانین برده وار مناطق ویژه اقتصادی، بهبود ایمنی و بهداشت محیط کار، پایان دادن به امنیتی سازی محیط کار و به رسمیت شناختن حق تشکل، اعتصاب و اعتراض اعلام کرد.
تهدید به اخراج دسته جمعی در پالایشگاه تهران
کارگران «اورهال» پالایشگاه تهران روز سه شنبه اول تیر با ترک محل کار به اعتصاب فراگیر صنعت نفت پیوستند. مدیران پالایشگاه کمی پس از آغاز اعتصاب، روش تهدید به اخراج را در پیش گرفتند و فرمهای تسویه حساب را میان کارگران پخش کردند. مریم وحیدیان روزنامه نگار با انتشار کلیپی از کارگران در اینستاگرام نوشت:
«وزارت نفت حتی یک روز اعتصاب کارگران پروژهای پالایشگاه نفت تهران را تحمل نکرد».
در کلیپ منتشر شده، کارگران در حالی که فرمهای تسویه حساب را در دست دارند، خواستار حمایت میشوند و میپرسند: چه کسی از ما حمایت میکند؟
حدود ۱۰۶ هزار کارگر پیمانی در صنعت نفت به کار اشتغال دارند که برغم تخصص بالا و سالها تجربه، حقوقشان کمتر از نصف حقوق کارکنان رسمی نفت است و از بسیاری از مزایای کارکنان رسمی از جمله امکان استفاده از امکانات درمانی بیمارستان وزارت نفت محرومند.
کارگران پیمانی در سالهای اخیر دهها اعتصاب پراکتنده را با خواست رفع تبعیض و امنیت شغلی سازمان دادهاند و تابستان ۹۹ برای اولین بار در چهار دهه اخیر دست به اعتصاب فراگیر زدند.
اعتصاب جاری دومین اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی نفت در یک سال اخیر است. مرداد سال ۹۹ نیز کارگران پیمانی صنعت نفت اعتصابی را سازمان دادند که بیش از یک ماه ادامه یافت و در تداوم خود به بیش از ۵۰ مرکز نفتی و نیروگاه برق در ۱۰ استان کشور گسترش یافت. اعتصاب در اغلب مراکز به پذیرش خواست افزایش دستمزد از سوی پیمانکاران منجر شد.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» اعلام کرده است در صورت عدم پاسخگویی مسئولان، کارگران به اعتصاب را ادامه میدهند و اعتصاب خود را به اعتراضات کارکنان رسمی نفت که قرار است ۹ تیر در نقاط مختلف بطور همزمان آغاز شود، پیوند میزنند.
اعتصاب کارگران پیمانی نفت با حمایت فعالان و تشکلهای کارگری روبرو شده است. سندیکای کارگران و رانندگان شرکت واحد تهران و سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه با صدور بیانیه هایی همبستگی خود را با کارگران نفت اعلام کردهاند.
***********
فراخوان اعتصاب سراسری کارگران پیمانی صنعت نفت
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» ضمن تعیین ضرب الاجل اعلام کرد اگر خواستههای کارگران پیمانی برآورده نشود به اعتصاب کارکنان رسمی نفت میپیوندد.
کارگران پیمانکاری صنعت نفت دور دیگری از اعتصاب و اعتراض هماهنگ را با خواست افزایش دستمزد، برچیدن شرکتهای پیمانکاری، امنیت شغلی و ایمنی محیط کار آغاز کردهاند. «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» با صدور بیانیهای خواستهای کارگران پیمانی را طرح و اعلام کرده است کارگران پیمانی پس از «یک اعتصاب اخطاری» یک هفتهای اعتصاب و اعتراض کارکنان رسمی نفت میپیوندند که قرار است روز ۹ تیر آغاز شود.
اعتصابی که روز پنجشنبه ۲۹ خرداد از سوی کارگران پروژهای شرکت فراب در نیروگاه بیدخون و کارگران پیمانی جوشکار مخازن کروی پتروشیمی بوشهر آغاز شد، ۳۰ خرداد به شرکت پایانههای نفتی منطقه خارک، شرکت ریتون، شرکت سینا پالایش جزیره قشم سرایت کرد.
دوشنبه ۳۱ خرداد جوشکاران شرکت اکسیر صنعت، کارگران پیمانی شرکت ساتراپ، ۴۰۰ نفر از کارگران شرکت پایندان شاغل در فاز ۱۴ عسلویه را نیز در برگرفت.
یک هفته «اعتصاب اخطاری»
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» در بیانیهای به تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ که توسط اتحادیه آزاد کارگران منتشر شده، خواستهای کارگران پیمانی را اعلام کرد. رئوس مطالبات عبارتند از:
مزد هیچ کارگر شاغل در نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد. افزایش مزدها با بلا رفتن نرخ تورم، افزایش دستمزد سایر سطوح مزدی با توافق نمایندگان کارگران
پرداخت به موقع مزدها
کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت، قراردادهای مستقیم و دائم.
ممنوعیت اخراج کارگران
لغو قوانین برده وار مناطق آزاد اقتصادی
رعایت استانداردهای بهداشتی، محیط زیستی و ایمنی محیط کار، بالابردن استانداردهای بهداشتی خوابگاهها و سرویسهای بهداشتی.
پایان دادن به امنیتی سازی محیطهای کار، برسمیت شناختن حق تشکل، تجمع و اعتراض کارگران
اعتصاب برای تحقق این خواستها از ۲۹ خرداد آغاز شده است. روز ۲۹ خرداد کارگران اعتصابی شرکت فراب نیروگاه بیدخون به طور دسته جمعی محل کار را ترک کردند و به شهرهای محل سکونت خود بازگشتند. آنها علاوه بر افزایش دستمزد، خواستار ۱۰ روز مرخصی در قبال ۲۰ روز کار هستند.
کارگران پیمانی جوشکار مخازن کروی پتروشیمی بوشهر نیز ۲۹ خرداد پس از تسویه حساب محل کار را ترک کرده و راهی خانههای خود شدند.
در همین روز کارکنان رسمی عملیاتی نفت در شرکت پایانههای نفتی منطقه خارک اعتصاب کردند.
۳۰ خرداد کارگران شرکت ریتون واقع در عسلویه و کارگران شرکت سینا پالایش جزیره قشم با تحویل وسایل کار راهی خانههای خود شدند و اعلام کردند تا پذیرش مطالباتشان به سرکار باز نمیگردند.
۳۱ خرداد جوشکاران شرکت اکسیر صنعت، کارگران پیمانی شرکت ساتراپ، ۴۰۰ نفر از کارگران شرکت پایندان شاغل در فاز ۱۴ عسلویه نیز به اعتصاب پیوستند و محل کار را ترک کردند.
کارکنان شرکت نفت فلات قاره منطقه خارک با تجمع مقابل ساختمان مرکزی شرکت از اعتصاب همکاران خود در شرکت پایانههای نفتی حمایت کردند.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت از مطالبات کارکنان رسمی نفت نیز اعلام حمایت کرده است. کارکنان رسمی نفت در سال جاری چند بار در اعتراض به شرایط کاری و کمی دستمزد اعتصاب و تجمع کردهاند و در صددند روز ۹ تیر در تهران مقابل وزارت نفت و در سایر شهرها در محل کار تجمع کنند.