افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


رادیو زمانه                                                                                                                           دوشنبه ۱٦ مرداد ۱۴۰۲ - ٧ آگوست ۲۰۲٣


گزارش هفتگی

شرایط مرگ‌بار کار در صنعت نفت

مروری بر مهم‌ترین خبرهای کارگری هفته

در گرمای توام با رطوبت کشنده جنوب، کارگران اورهال و عملیاتی نفت که در فضای آزاد کار می‌کنند، حتی ساعت کارشان تغییر نکرد. در این هفته، شش کارگر تعمیرات شرکت نفت و گاز اروندان حین کار در اثر آتش‌سوزی دچار سوختگی شدند. همزمان اعتراض‌های کارگری ادامه یافت. این گزارش به مرور خبرهای کارگری هفته گذشته ایران می‌پردازد.

هر رویداد یا اعتراض اردوی رنج و کار به وضعیت کنونی، برآیند مجموعه‌ی درهم تنیده‌ی استثمار، تبعیض، ستم و سرکوب است که با تحمیل بی حقوقی و فقر استخوان‌سوز، جامعه را به مرز استیصال سوق می‌دهد. اعتراض به شرایط موجود، در جایی که حاکمان تمام معیارهای حقوقی، اخلاقی و انسانی را زیرپاگذاشته‌اند، تلاش برای درهم شکستن سامانه سرکوب و بهره کشی است. گزارش زیر مروری بر مهم‌ترین رویدادها و مبارزه‌های کارگری هفته اخیر است. گزارش‌های مربوط به هفته‌های پیشین را را اینجا و اینجا و اینجا و اینجا بخوانید.

در هفته منتهی به ۱۲ مرداد تبعات ناشی از گرمای کشنده به معضلات کارگران به‌ویژه در مناطق جنوب افزود. هیات دولت چهارشنبه ۱۱ و پنجشنبه ۱۲ مرداد را به علت «گرمای بیش از حد هوا» تعطیل عمومی اعلام کرد اما کارگران حتی در گرم‌ترین نقاط ایران تعطیل نشدند.
در گرمای توام با رطوبت کشنده جنوب، کارگران اورهال و عملیاتی نفت که در فضای آزاد کار می‌کنند، حتی ساعت کارشان تغییر نکرد. در این هفته، شش کارگر تعمیرات شرکت نفت و گاز اروندان حین کار در اثر آتش‌سوزی دچار سوختگی شدند. یکی در دم جان باخت و دو تن دیگر در روزهای بعد پس از تحمل تجمل زجر ناشی از سوختگی شدید و دسترسی دیرهنگام به خدمات پزشکی.
در هفته‌ی منتهی به ۱۲ مرداد، کارگران نفت در گچساران و پالایشگاه آبادان، اعتصاب کردند.
نیروی یگان ویژه که برای سرکوب بیکاران به آق‌دره اعزام شده بود، بر روی جویندگان کار تیراندازی کرد. تعدادی مصدوم شدند. و بیش از ۴۰ تن که به اتهام «اخلال در تولید» بازداشت شده بودند، به بازداشتگاه نهادهای امنیتی در ارومیه منتقل شده‌اند.
بازنشستگان تامین اجتماعی، مخابرات و کشوری در حدود ۲۰ شهر به خیابان آمدند. بازنشستگان تامین اجتماعی شعار اتحاد، اتحاد، علیه فقر و فساد سر دادند.

اعتصاب و اعتراض به بهره‌کشی در صنعت نفت
در پی اعلام تعطیلی ۱۱ و ۱۲ مرداد از سوی هیات دولت، مدیر کل اداره کار بوشهر خطاب به کارفرمایان گفت: «هوای محیط کار باید به نحوی که از هر لحاظ قابل تحمل باشد و میزان لباس که فرد می‌پوشد بایستی متناسب با نوع فعالیتی که فرد در محیط انجام می‌دهد باشد.»
سخنان وعظ‌گونه مدیر کل اداره کار قرار بود بر این مساله سرپوش بگذارد که وزارت کار نه تنها اقدامی برای حمایت از کارگران بخش خصوصی نمی‌کند بلکه در صنعت نفت که دولتی است نیز قوانین به سادگی زیر پا گذاشته می‌شوند و کارگران صنعت نفت که سالانه ده‌ها میلیارد درآمد حاصل کارشان به جیب دولت ریخته می‌شود نیز کارگران برده‌وار به کار واداشته می‌شوند. اینجا کلیک کنید.
بهانه دو روز تعطیلی گرما بود اما در گرم‌ترین نقاط ایران کارگران صنعت نفت که از قضا دولتی است نه تعطیل شدند و نه ساعت کار یا زمان کارشان تغییر کرد. در عسلویه که جهنم کارگران خوانده می‌شود کار ادامه یافت. تعداد بیشتری از کارگران در اثر گرما از حال رفتند.
تابستان فصل تعمیرات اساسی است و کارگران توسط پیمانکاران و مدیران پروژه‌های نفتی برای انجام تعمیرات در حداقل زمان ممکن کارگران تحت فشار گذاشته می‌شوند.

سه روز تجمع کارگران اورهال پالایشگاه آبادان
در اعتراض به شرایط کار کارگران اورهال پالایشگاه آبادان پس از دو روز تجمع مقابل پالایشگاه، جمعه اعتراض خود را به مصلای آبادان کشاندند.
تجمع کارگران اورهال پالایشگاه آبادان که چهارشنبه ۱۱ و پنجشنبه ۱۲مرداد مقابل دروازه ورودی پالایشگاه صورت گرفت جمعه ۱۳ مرداد به مصلای آبادان کشیده شد. حدود ۳۵۰ کارگر واحد تعمیرات پالایشگاه آبادان به عدم امنیت شغلی، پایین بودن سطح دستمزد، و شرایط کار طاقت‌فرسا معترض‌اند و خواستار تبدیل وضعیت و امنیت شغلی هستند. مسئولان به آن‌ها وعده تبدیل وضعیت داده بودند اما با گذشت سه سال کار سخت و پر مخاطره هنوز بلاتکلیف‌اند. اعتصاب در شرایطی صورت گرفت که پالایشگاه ابادان به خاطر تعمیرات سالانه (اورهال) تعطیل بود و کارگران تعمیرکار پالایشگاه را برای تسریع تعمیرات شرکت تحت فشار گذاشته شده بودند.

تجمع اعتراضی کارکنان رسمی نفت و گاز گچساران
گروهی از کارکنان رسمی شرکت بهره‌برداری نفت و گاز گچساران یکشنبه ۸ مرداد مقابل ساختمان مرکزی نفت گچساران تجمع کردند.
تجمع‌کنندگان دست‌نوشته‌هایی حاوی مطالباتشان در دست داشتند و با سردادن شعار خواستار اجرای قانون ماده ۱۰ برای کارکنان رسمی نفت بویژه کارگران دارای دیپلم و فوق دیپلم شدند.

شرکت نفت و گاز اروندان؛ مرگ و مصدومیت شش کارگر پیمانی در اثر آتش سوزی
روزشمار واقعه:
۸ مرداد - شرکت نفت و گاز اروندان واقع در غرب کارون، ردیف سوم از تاسیسات شرکت را از ۲۰ روز پیش جهت تعمیرات اساسی از مدار تولید خارج کرده است و کارگران تعمیرات که پیمانی هستند و با حقوق اندکی کار می‌کنند، به سختی کار می‌کنند. ظهر یکشنبه هشتم مرداد کارگران در بخش فرآورش و نمک‌زدایی شرکت اروندان مشغول کارند. حین جوشکاری یکی از تفکیک‌گرها دچار آتش سوزی شد. یکی از کارگران به نام الله‌یار عزیزی در جا در اثر سوختگی شدید فوت کرد. پنج کارگر دیگر با درجات مختلف سوختگی مصدوم شدند. حال دو تن از مصدومان وخیم است. خبرگزاری فارس در گزارش حادثه می‌نویسد: «با اقدام فوری تیم‌های آتش نشانی و امدادی در انتقال حادثه دیدگان به مراکز درمانی اقدامات لازم انجام شد». فارس می‌افزاید مدیر عامل شرکت و حتی فرماندار هویزه برای پیگیری حادثه در محل حاضر شده‌اند. و در ادامه تاکید می‌کند که حادثه در جایی رخ داده که برای تعمیرات از مدار تولید خارج شده بود بنابراین در ادامه تولید خللی ایجاد نشده، و «روند تولید به شکل طبیعی خود استمرار دارد.»

۹ مرداد - وزیر نفت در پیامی اعلام می‌کند از مرگ کارگر قربانی حادثه دچار «اندوهی سنگین» شده است و برای کارگران مصدوم «شفای عاجل» آرزو می‌کند.

در همین روز رئیس روابط عمومی شرکت نفت و گاز اروندان از تشکیل کمیته ویژه تحقیق برای بررسی علت حادثه خبر داد و گفت یکی از مصدومان برای درمان به اصفهان منتقل شده است. او افزود سه تن دیگر از مصدومان از بیمارستان مرخص شده‌اند و کارگر دیگر که در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان گلستان اهواز بستری بود، برای ادامه معالجه به اصفهان منتقل شده است.

۱۰ مرداد - نفت‌آنلاین خبر داد کارگر مصدومی که در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان گلستان اهواز بستری بود به دلیل نبودن بالگرد از طریق زمینی به مرکز سوختگی اصفهان اعزام شده است.

۱۲ مرداد - نفت‌آنلاین با انتشار تصاویر و گزارش‌های ارسالی کارگران عسلویه در حال کار می‌نویسد: اینجا در جهنم عسلویه، کار تعطیل نیست. یکی از تصاویر دماسنجی است که نشان می‌دهد کارگران در دمای بالای ۶۰ درجه کار می‌کنند.

در همین روز کارگران نفت در شبکه‌های اجتماعی از مرگ دومین کارگر مصدوم حادثه به نام فاضل لویمی خبر می‌دهند.

۱۴ مرداد - رییس روابط عمومی شرکت نفت و گاز اروندان تایید می‌کند که دو کارگر مصدوم که برای ادامه معالجه به اصفهان اعزام شده بودند، به دلیل شدت جراحات در بیمارستان فوت کرده‌اند. این دو کارگر علیرضا حجت نیا و فاضل لویمی نام داشتند. فاضل لویمی پدر سه فرزند بود.

همکاران کارگران جان‌باخته در کامنت‌های خود در فضای مجازی از نداشتن لباس کار ایمن، اعمال فشار بر کارگران برای اتمام سریع پروژه‌ها و کار در دمای بالا به عنوان عوامل حوادث کار نام برده و خواستار پاسخگویی مسیولان وزارت نفت شدند.
کارگران نوشتند: حقوق کارگران نفت، پول خونشان است. در گرمای بالای ۶۰ درجه کارگرها را مجبور به اورهال می‌کنند.
چرا یکبار نمی‌شنویم که یک مدیر حادثه دیده باشد، همیشه کارگرها هستند که حادثه می‌بینند؟
یک کارگر نوشت:
"البته ما کارکنان صنایع نفت و گاز و پتروشیمی هم خیلی وقته مرد‌ه‌ایم؛ با مرگ تدریجی همراه با فشار روحی روانی، دوری از خانواده، آلودگی، تبعیض و… فقط کسی را نداریم برایمان مرثیه بخونه."

خودکشی یک کارگر پتروشیمی و دو پرستار
پنج شنبه پنجم مرداد ۱۴۰۲حیدر محسنی، یکی از پرسنل پتروشیمی شهرستان چوار از توابع استان ایلام، در پی اخراج توسط حراست این مجموعه به زندگی خود پایان داد. او چهارمین کارگر این مجموعه بود که طی یک سال خودکشی کرد.
خودکشی دو پرستار: یک مرد پرستار بیمارستان خمینی کرمانشاه که با خوردن قرض برنج اقدام به خودکشی کرده بود دوشنبه ۹ مرداد فوت کرد. یک روز بعد، سه‌شنبه ۱۰ مرداد، یک زن پرستار بیمارستان امام رضا کرمانشاه به زندگی خود پایان داد.
در این هفته همچنین نماینده پزشکان متخصص طرحی اعلام کرد طی یک سال ۱۳ رزیدنت به زندگی خود پایان داده‌اند. علی سلحشور (نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی) به ایلنا گفت: «مسئله‌ی اصلیِ ما مشکلاتِ معیشتی است. یک کلام بگویم که حقوقِ یک پزشکِ متخصصِ شاغل در بیمارستان دولتی، کفافِ نیازهای اولیه‌ی زندگی‌اش را هم نمی‌دهد…»
«از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱، یعنی فقط طی یک سال، سیزده رزیدنت خودکشی کرده‌اند». او می‌گوید: «رزیدنت‌ها با حقوق ناچیز و بدون بیمه و سنوات مجبورند کار سنگین انجام بدهند و با این وضعیت، امیدِ چندانی به آینده ندارند»
نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی از حقوق پایین پزشکان شاغل در سیستم دولتی گفت و افزود: «تنها مبلغی که می‌توانیم روی آن حساب کنیم، حقوق ثابتی است که این حقوق برای پزشکان مجردِ متخصص حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان و برای پزشکانِ متأهل متخصص حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان است.»
به گفته‌‌ی سلحشور «تصور مردم نسبت به پزشکان، مربوط به نهایتا ۵ تا ۱۰ درصدِ آن‌ها است؛ پزشکانی که مطب خصوصی دارند و مطبشان همیشه پُر است.»

کارخانه خزر پلاستیک: وعده اداره کار پوچ بود، کارگران مجددا تجمع کردند
کارگران کارخانه خزر پلاستیک گیلان که سوم مرداد در اعتراض به اخراج دو تن از همکارانشان دست از کار کشیده، مقابل اداره کار گیلان تجمع کرده و با وعده بازگشت به کار دو کارگر اخراجی به اعتصاب و اعتراض خود پایان داده بودند، شنبه ۷ مرداد مقابل کارخانه تجمع کردند. وعده معاون اداره کار مبنی بر بازگشت دو کارگر اخراجی پوچ از آب درآمد.
اعتصاب و تجمع شنبه ۷ مرداد پس از آن آغاز شد که به دو کارگر اخراجی اجازه ورود به کارخانه داده نشد. مدیریت خزر پلاستیک گفت کارگران از طریق شرکت تامین نیرو «سپهر عمران شمال» در کارخانه کار می‌کنند و مدیریت خزرپلاستیک مسیولیتی در قبال کارگران پیمانکاری ندارد.
بیش از ۲۷۰ کارگر در کارخانه خزر پلاستیک شاغلند که اغلب با قراردادهای موقت (یکماهه) کار می‌کنند. کارگران به قراردادهای موقت معترضند و خواستار امنیت شغلی هستند. اخراج دو کارگر در شیفت شب دوم مرداد واکنش کارفرما به اعتراضات کارگران به شرایط برده‌وار کار بود که اعتصاب و تجمع کارگران مقابل اداره کار استان را در پی داشت.
کارگران اداره آب و فاضلاب کوهدشت و رومشکان واقع در استان ایلام، شش ماه است حقوق نگرفته‌اند.

سرکوب جویندگان کار روستای آق‌دره
اعتراض مردم محلی روستاهای نزدیک به معدن طلا آق‌دره از یکشنبه هشتم مرداد ماه آغاز شد. نیروهای یگان ویژه که به آق‌دره اعزام شده بودند، بر روی تجمع‌کنندگان مقابل معدن آتش گشودند. دستکم سه تن به نام‌های ناصر بهرامیان، حجت مومن‌زاده و آرمین نیک‌زاد زخمی و بیش از ۴۰ تن بازداشت شدند. اینجا کلیک کنید.

خبرگزاری دولتی کار ایران، ایلنا، به نقل از یکی از کارگران معدن درباره چگونگی آغاز درگیری نوشت:
«از زمان آغاز عملیات استخراج در این واحد معدنی از پاییز سال گذشته، طبق روال معمول شمار قابل توجهی از اهالی این منطقه برای یافتن شغل به معدن سنگ تراورتن و معدن طلای آق دره که تنها منبع اشتغال جوانان بومی است، مراجعه می‌کنند. این جویندگان کار بیشتر از اهالی روستاهای آق‌دره اولیا، وسط و سفلی هستند و از قرار معلوم تا تعداد کمی از اهالی به عنوان کارگر در این دو واحد معدنی مشغول کار شده‌اند.»
ایلنا افزود درگیری پس از آن اغاز شده که یکشنبه ۸ مرداد دو تن از جویندگان کار با مراجعه به معدن برای کار پافشاری کردند و میان آن‌ها و نگهبانان معدن درگیری رخ داد.
شامگاه دوشنبه همزمان با تایید خبر بازداشت شماری از جویندگان کار در روستای آق‌دره، گروهی از خانواده بازداشت‌شدگان در مقابل کلانتری تکاب تجمع کردند.
خبرگزاری‌های محلی نوشته‌اند حمله گارد ویژه به ساکنان آق‌دره چنان وحشیانه بود که ده‌ها تن از اهالی به کوه گریختند.

تبعید و ضبط چهار ماه حقوق از سوی دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر، به جرم اعتراض
یکی از کارکنان حق‌طلب دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر شاغل دربیمارستان خاتم ایرانشهر، در پی اعتصاب کارکنان دانشگاه علوم پزشکی در چند مرکز درمانی، به عدم دریافت چهار ماه حقوق و تبعید محکوم شد.
کارکنان شرکتی دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر شاغل در مراکز درمانی چابهار، کنارک، سرباز، راسک، فنوج و ایرانشهر ۲۷ تیر در اعتراض به عدم پرداخت چهار ماه حقوق اعتصاب کردند. اعتصاب در روزهای بعد نیز ادامه یافت.

تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان خمینی تهران
یکشنبه ۸ مرداد پرستاران بیمارستان خمینی تهران در اعتراض به اجرای ناقص قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، عدم اجرای فوق‌العاده خاص کادر درمان و پرداخت مزایای آن، عدم پرداخت به‌موقع مطالبات و رفتار توهین‌آمیز معاون درمان بیمارستان تجمع کردند.
در پایان تجمع اعتراض پرستاران بیمارستان خمینی، قطعنامه تجمع قرایت شد که در آن به وزارت بهداشت یک هفته برای پاسخکویی به مطالبات پرستاران فرصت داده‌ شده است.
تجمع ۸ مرداد، ادامه اعتراض پرستاران در ۲۱ تیر است که از سوی پرستاران کلان بیمارستان هوشمند مهدی کلینیک واقع در مجتمع بیمارستانی خمینی صورت گرفت. پرستاران این کلینیک به ارجاع بیش از ظرفیت بیمار توسط مسئولان بیمارستان اعتراض کرده بودند، از سوی معاونت درمان بیمارستان خمینی مورد اهانت و هتک حرمت قرار گرفتند.

تجمع کارگران فولاد شایگان مقابل فرمانداری با خواست امنیت شغلی
گروهی از کارگران فولاد شایگان دوشنبه ۹ مرداد با خواست امنیت شغلی مقابل فرمانداری تجمع کردند.
رخی از کارگران ۱۰ سال سابقه کار دارند اما هنوز با قرارداد موقت کار می‌کنند.

بیکارسازی دسته‌جمعی ۶۰۰ کارگر تجهیزات برق و مخابرات و تجهیزات صنایع نفت و گاز جنوب
شرکت تکنو انرژی سپهر (تسکو) تامین‌کننده تجهیزات برق و مخابرات و کنترل و ابزار دقیق پروژه‌های صنایع نفت و گاز جنوب در یک روند ۴۰ روزه حدود ۶۰۰ کارگر را بیکار کرد.
کارگران اخراجی نیروهای متخصص صنعت نفت جنوب کار می‌کدندی هستند که در دو گروه قراردادی و «من‌پاوری» (کارمزدی و روزمزدی) در صنعت نفت جنوب کار می‌کردند.
ایلنا خبرگزاری دولتی کار ایران نوشت تسکو «گویا در سال جاری نتوانسته پروژه بگیرد و اعلام کرده است که تا مدت‌ها امکان ادامه کار به دلیل فقدان سفارش پروژه را ندارد و پروژه‌ها در دست رقبای این شرکت است».

فریاد بازنشستگان: اتحاد، اتحاد، علیه فقر و فساد
بازنشستگان فولاد اصفهان در ادامه اعتراض به وضعیت معیشتی خود و دست‌اندازی دولت بر صندوق بازنشستگی آن‌ها یکشنبه ۸ مرداد مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی فولاد در اصفهان تجمع کردند.
بازنشستگان تامین اجتماعی یکشنبه ۸ مرداد باز به خیابان آمدند و در شهرهای رشت، کرمانشاه، شوش و شوشتر راهپیمایی و تجمع کرده و علیه فقر معیشتی، تبعیض، فساد حکومتی و سرکوب شعار دادند.
بازنشستگان مخابرات دوشنبه ۹ مرداد در اردبیل، اصفهان، مشهد، شهر کرد، اهواز، شیراز، کرمانشاه، رشت، خرم‌آباد، بندرعباس و تهران به خیابان آمدندو تجمع تهران مقابل ساختمان مرکزی مدیریت مخابرات استان تهران برگزار شد و تجمع سایر شهرها مقابل ساختمان شرکت مخابرات استان. بازنشستگان تامین اجتماعی خواستار پرداخت مطالباتی هستند که شرکت مخابرات از سال ۱۳۸۶ تا کنون از پرداخت آن سرباز زده است.
در «سه‌شنبه‌های اعتراضی بازنشستگان کشوری» که این هفته مصادف ۱۰ مرداد بود، بازنشستگان کشوری مقابل دفاتر استانی صندوق بازنشستگی کشور در اردبیل، شهر کرد، شیراز، سنندج، کرمانشاه، و یزد تجمع کردند و علیه فقر تحمیلی، بی‌حقوقی، فساد و بی‌عدالتی شعار دادند.

حوادث کشنده‌ی کار
ششم مرداد، یکی از سه پاکبان مشهدی که در روزهای قبل حین کار در مشهد مصدوم شده بود، در بیمارستان جان باخت.
دوشنبه ۹ مرداد، کارگر آرماتور بندی که سه ماه پیش حین کار ساختمانی در قم مصدوم و قطع‌نخاع شده بود، در بیمارستان جان باخت. نام این کارگر ذکرعلی عبادی اعلام شده است.
یک سوختبر بلوچ به نام اختر صدیقی ۳۷ ساله که ۳۰ تیرماه در اثر تصادف مصدوم و بستری شده بود، پس از ۱۳ روز جدال با مرگ، جان باخت.
شنبه ۷ مرداد، ۲۶ کارگر کشت و صنعت فارس برای کار در شیفت صبح عازم کار بودند اما در اثر تصادف در جاده بیضا، مصدوم شدند و به جای رفتن به مجتمع کشت و صنعت به بیمارستان بیضا و بیمارستان رجایی شیراز منتقل شدند.
یکشنبه هشتم مرداد، ون حامل کارگران در نزدیکی شهر بافق در اثر تصادف واژگون شد. هفت کارگر سرنشین ون که در مجتمع فسفات آسفوردی بافق کار می‌کردند مصدوم و راهی بیمارستان شدند. وضعیت یکی از کارگران مصدوم وخیم اعلام شده است.
یک کارگر ساختمانی ۲۰ ساله هنگام کار در ساختمانی در خیابان وزرای تهران در چاهک آسانسور از طبقه همکف به طبقه منفی هشت سقوط کرد و مصدوم شد.
یکشنبه هستم مرداد، شش کارگر شرکت نفت و گاز اروندان واقع در غرب کارون در میان شعله‌های آتش ناشی از آتش‌سوزی گرفتار شدند. یکی از کارگران در دم جان باخت. کارگران مصدوم که دو تن از آنان وضعیت‌شان وخیم بود به بیمارستان منتقل شدند. حادثه حین تعمیرات در واحد فرآورش و نمکزدایی غرب کارون روی داد. چند روز بعد دو تن دیگر از مصدومان نیز در بیمارستان جان باختند.
در همین روز، یک کارگر ساختمانی ۶۱ ساله به نام عمر صادقی‌نیا حین کار در روستایی در نزدیکی مهاباد سقوط کرد و جان باخت.
نهم مرداد یک کارگر گله‌دار حین کار در جاده‌ی دره شهر به بدره واقع در عباس آباد ایلام بر اثر واژگونی یک جرثقیل، مصدوم شد و در دم جان باخت.
شبانگاه دوشنبه ۹ مرداد، ۱۰ کارگر شاغل در کارخانه‌ای واقع در شهرک صنعتی کاوه بر اثر تصادف سرویس حمل‌و نقل در جاده قدیم ساوه به تهران مصدومو راهی بیمارستان شدند. کارگران پس از یک روز کار به خانه برمی‌گشتند اما راهی بیمارستان مدرس ساوه شدند.
سه‌شنبه ۱۰ مرداد، یک کارگر ساختمانی ۳۷ ساله حین کار در ساختمانی در خیابان آزادی صوفیان واقع در آذربایجان شرقی سقوط کرد و جان باخت.
در همین روز دو کارگر مقنی حین حفر چاه در شهرستان جوین واقع در خراسان رضوی به علت استنشاق گازهای سمی دچار مسمومیت شدید شدند و به بیمارستان انتقال یافتند.
یک کارگر کارخانه سیمان سیستان در ریزش دیوار یکی از ساختمان‌های کارخانه- مصدوم و به بیمارستان خاتم الانبیا زاهدان منتقل شد.
چهارشنبه ۱۱ مرداد، یک کارگر جوان به نام جواد اکبری حین کار در بازارچه مرزی پرویزخان قصر شیرین در اثر برخورد با ماشین جان باخت.
پنجشنبه ۱۲ مرداد، یک کارگر آتش‌نشان مجتمع پتروشیمی شازند در استان مرکزی حین شارژ سیلندر خاموش‌کننده پودری دچار حادثه شد و جان باخت.
پنجشنبه ۱۲ مرداد، یک کارگر فولاد سازی شاهرود حین کار میان جرثقیل و سازه آهنی سوله گیر کرد و جان خود را از دست داد.
پنجشنبه ۱۲ مرداد، در اثر ریزش دیواره یک تونل در اصفهان دو کارگر اداره آب و فاضلاب در عمق پنج متری تونل زیر آوار ماندند. یکی از کارگران جان باخت، کارگر دیگر مصدوم شد.

مصدومیت و مرگ کولبران و سوختبران
شنبه هفتم مرداد جسد یکی از ۱۴ سوختبری که هفته قبل در اثر وقوع سیلاب در رودخانه نهنگ واقع در منطقه پیرکور شهرستان سرباز در استان سیستان بلوچستان ناپدید شده بودند، پیدا شد. این سوختبر که نامش اعلام نشده است، هفتمین سوختبری بود که پس از گرفتار شدن در سیلاب، پیکر بی‌جانش یافت شده است. تلاش ساکنان محلی برای یافتن جسد سایر سوختبران مفقود شده ادامه دارد.
دوشنبه ۹ مرداد یک جوان سوختبر به نام حبیب‌الله براهویی بر اثر تصادف و آتش‌گرفتن خودرو در مسیر سفیدآبه به نهبندان در میان شعله‌های آتش سوخت. او ۲۰ ساله و ساکن یکی از توابع نهبندان بود.
شامگاه سه‌شنبه ۱۰ مرداد دو برادر سوختبر به نام‌های شوکت و ریاض حین حمل سوخت در اثر تصادف و آتش‌گرفتن خودرو مصدوم شدند.
روز چهارشنبه ۱۱ مردادماه یک سوختبر به نام عبدالمالک جاوشیری در اثر واژگون شدن خودرو در مسیر خیرآباد به ایرانشهر مصدوم شد و در جا جان باخت.
‌شنبه هفتم مرداد یک کولبر به نام طیب خسروی بر اثر سقوط از ارتفاع در نوار مرزی نوسود مجروح شد.
بامداد چهارشنبه ۱۱ مرداد، در اثر تیراندازی ماموران مرزی نوسود به سوی گروهی از کولبران دو کولبر به نام‌های ارکان رحمانی و لایق درویشی مصدوم شدند.

***********

از تجمع کارگران صنعت نفت در تهران

تا استیصال مرگبار برای کارگر راه‌آهن: مبارزه علی‌رغم سرکوب ادامه دارد

مروری بر مهم‌ترین خبرهای کارگری هفته
خودکشی یک کارگر پیمانی دیگر و کشته شدن دو کودک کار از ایذه و سرباز؛ تراژدی‌های دیگری در سلسله تراژدی‌هایی که «مازادسازی» از کارگران و اقلیت‌ها، و میل وافر به استثمار هر چه بیشتر در جمهوری اسلامی می‌آفریند. همزمان اما کارگران به مبارزه و مقاومت علیه این سیستم ادامه می‌دهند. مروری بر خبرهای مربوطه در هفته گذشته.
به‌رغم فضای امنیتی و کنترل پلیسی در صنعت نفت، کارگران در دهلران و عسلویه با تجمع و اعتصاب و در تهران با تجمع چند صد نفره خواستار پایان دادن به بی‌حقوقی، تحمیل گرسنگی و شرایط غیر انسانی کار شدند. همزمان بی‌توجهی به معضلات کارگران پیمانی راه‌آهن (شرکت رجا) از سوی مسئولان، فاجعه‌ به بار آورد و کارگری پیمانی در پی اخراج از سوی مدیریت، به زندگی خود پایان داد. بازنشستگان که پای ثابت تجمعات اعتراضی هستند در بیش از ۱۰ شهر تجمع کردند تا بگویند «تاحق خود نگیریم؛ از پای نمی‌نشینیم».
هر رویداد یا اعتراض کارگری در وضعیت کنونی واکنش به مجموعه‌ی درهم تنیده اشکال مختلف تبعیض و استثمار است که دست در دست هم با تحمیل بی حقوقی و فقر استخوان سوز جامعه را به مرز استیصال سوق داده است. تنها بررسی خودکشی کارگر ۵۸ ساله راه آهن کافی است تا روشن شود حاکمان تمام معیارهای حقوقی، اخلاقی و انسانی را زیرپاگذاشته‌اند.

وقتی همه درها به روی کارگر پیمانی بسته می‌شود- مورد شرکت رجاء
کارکنان پیمانی شرکت حمل و نقل ریلی رجا پس از مدت‌ها اعتراض به اخراج‌های دسته جمعی، تبعیض و بی حقوقی یک ماه پیش در نامه‌ای به اداره بازرسی کل کشور خواستار رسیدگی شدند.
آن‌ها نوشتند: «دیگر توانایی یک زندگی معمولی را نداریم».
"رئیس محترم اداره بازرسی کل کشورسلامما کارکنان قطار شرکت حمل و نقل ریلی رجا به وضعیت موجود شکایت داریم. با توجه به اینکه شغل مهمانداری، سرمهماندار، آشپزی و خدمات سیر با دوره‌های آموزشی و تخصصی می‌باشد، ولی متأسفانه سال‌هاست که شرکت‌های پیمانکاری زیرمجموعه شرکت رجا لیست کارگران ساده را به بیمه تأمین اجتماعی ارسال می‌نمایند و همچین با توجه به اینکه طرح طبقه‌بندی مشاغل به تصویب هیئت دولت رسیده و ابلاغ گردیده، هیچ اقدامی در شرکت رجا صورت نگرفته و حداقل حقوق بعد از سال‌ها سابقه در سازمان به کارکنان پرداخت می‌شود. دیگر توانایی یک زندگی معمولی را نداریم. لذا خواهشمند است نسبت به موارد ذکر شده رسیدگی بفرمایید. همه کارکنان قطار همراه خانواده‌هایشان، نگاهشان به لطف و اقدامات شماست".

اما مدیریت شرکت رجا با فراغ بال به اخراج کارگران باسابقه به عنوان «مازاد» ادامه داد.
دوشنبه ۱۹تیر خبر خودکشی یک کارگر پیمانکاری شرکت قطار رجاء منتشر شد. بنا بر خبر، «آقای صدیقی» کارگر پیمانی راه‌آهن پس از آن که توسط مدیریت اخراج شد، روی ریل قطار پرید و در اثر اصابت با قطار در حال حرکت جان خود را از دست داد.
روابط عمومی رجا پس از انتشار خبر فوت این کارگر، مرگ این کارگر را تایید کرد بدون آن که درباره جزییات آن اظهار نظر کند. یک روز بعد شرکت رجا با انتشار بیانیه‌ای فوت کارگر را به خانواده‌اش تسلیت گفت اما اخراج او را تکذیب کرد.
دیماه ۱۴۰۱ روزنامه اعتماد نوشت در ۱۰ ماه اول سال ۱۴۰۱ دستکم ۲۳ کارگر خودکشی کرده‌اند؛ یعنی به طور میانگین هر ۱۲ روز یک کارگر به زندگی خود پایان داده است. تمامی کارگران پیمانی و فاقد امنیتی شغلی بوده‌اند. تنها علت دو مورد خودکشی روشن نیست. در ادامه گزارش آمده است:
«از مجموع ۲۱ مورد دیگر، ۱۱ مورد، به دلیل اخراج از محل کار، ممنوع‌الورود شدن به محل کار، تنبیه و توبیخ انضباطی با تهدید به اخراج بوده، ۵ کارگر به دلیل فقر و بیکاری خودکشی کرده‌اند، ۴ مورد از خودکشی‌ها به دلیل مشکلات معیشتی ناشی از معوقات مزدی رخ داده و یک کارگر پس از درگیری با کارفرما خودکشی کرده که البته هنوز معلوم نیست این اختلاف کارگری و کارفرمایی، تا چه حد با مشکلات مزدی و معیشتی کارگر در ارتباط بوده است.»
«آقای صدیقی» کارگر پیمانی راه‌آهن پس از آن که توسط مدیریت اخراج شد، روی ریل قطار پرید و در اثر اصابت با قطار در حال حرکت جان خود را از دست داد. روابط عمومی رجا پس از انتشار خبر فوت این کارگر، مرگ این کارگر را تایید کرد بدون آن که درباره جزییات آن اظهار نظر کند. یک روز بعد شرکت رجا با انتشار بیانیه‌ای فوت کارگر را به خانواده‌اش تسلیت گفت اما اخراج او را تکذیب کرد.»
اعتراض کارکنان راه آهن شرکت قطارهای مسافری رجاء به بی‌حقوقی و اخراج سابقه‌دار است. این شرکت طی پاندمی کرونا کشور ۸۰ ترمزبان و ۴۰۰ مهماندار قطار را که پنج تا ۱۰ سال سابقه کار داشتند، از کار بیکار کرد. با عادی شدن اوضاع تنها بخشی از بیکارشدگان به کار بازگشتند.
اعتراض کارکنان پیمانی به سیاست‌های مدیریت به جایی نرسید.

تجمعات کارگری در تهران و چندین شهر دیگر
در هفته‌ای که گذشت، صدها کارگر ارکان ثالث صنعت نفت در تهران تجمع کردند. کارگران پیمانی پتروشیمی دهلران و کارگران پلیمر آریاساسول در عسلویه دست به اعتراض و تجمع زدند. یک کارگر صنعت نفت در عسلویه می‌گوید اداره‌ها را به علت دمای بالای هوا تعطیل کرده‌اند اما کارگران در این دما بیرون کار می‌کنند. این اعتراضات نشان داد به‌رغم سرکوب امنیتی در مراکز صنعت نفت بویژه در منطقه آزاد پارس کارگران دست از اعتراض بر نمی‌دارند.
تجمع اعتراضی دیگر از سوی کارکنان استانداری ایلام برگزار شد. آن‌ها شنبه ۱۷ تیر همچنین در اعتراض به عدم صدور مجوز برای تعاونی مسکن تجمع کردند. معترضان گفتند سال ۹۰ برای ساخت مسکن قطعه زمینی خریده‌اند اما اداره کل راه و شهرسازی استان مدعی مالکیت زمین شده و از صدور مجوزهای لازم جهت ساخت و احداث مسکن برای اعضا جلوگیری می‌کند.
سه شنبه ۲۰ تیر پرستاران اورژانس بیمارستانی در اعتراض به عدم اجرای قانون تعرفه‌گذاری تجمع کردند.

سه روز تجمع سراسری بازنشستگان
بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان مخابرات، و بازنشستگان کشوری و معلمان بازنشسته به ترتیب در روزهای یکشنبه ۱۸ تا سه شنبه ۲۰ تیر در اهواز، کرمانشاه، شوش، شوشتر، اهواز، مشهد، کرمانشاه، سنندج، شیراز، تهران و… تجمع کردند.
بازنشستگان معترض مستمری بگیر صندوق‌های بازنشستگی تامین اجتماعی، مخابرات و صندوق کشوری هستند و برخوردای از معیشت مناسب و بیمه درمانی کارا مهمترین مطالبه آن‌ها.
وضعیت صندوق‌های بازنشستگی به ادعای مسیولان بحرانی است. صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی که حق بیمه سی سال کار میلیون‌ها کارگر در آن ذخیره شده در نتیجه بدهی کلان دولت به صندوق و فساد و دزدی مدیران ورشکسته شده است. اسماعیل گرامی، کارگر بازنشسته که به علت اعتراض به وضعیت بازنشستگان زندانی است در یادداشتی ۲۲ تیر نوشت:
با در نظر گرفتن این مسئله که نیمی از جمعیت این کشور با حقوق‌های سازمان تامین اجتماعی زندگی می‌کنند، ورشکسته شدن سازمان تامین اجتماعی یعنی پایان عمر حکومت.
این کارگر بازنشسته زندانی افزود «هنگامی که کارد به استخوان برسد، بازنشستگان در کف خیابان نشان خواهند داد: ما بازنشستگان با حکومت طرف هستیم نه با سازمان تامین اجتماعی.»

صنعت نفت: این همه تبعیض برای چیست؟
صبح شنبه ۱۷ تیر صدها کارگر ارکان ثالث (شرکتی) شاغل در صنعت نفت مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند.

با در نظر گرفتن این مسئله که نیمی از جمعیت این کشور با حقوق‌های سازمان تامین اجتماعی زندگی می‌کنند، ورشکسته شدن سازمان تامین اجتماعی یعنی پایان عمر حکومت. اسماعیل گرامی، کارگر بازنشسته از زندان
کارگران ارکان ثالث خواستار حذف شرکت‌های پیمانکاری نیروی انسانی و قرارداد مستقیم هستند. خواست دیگر آنان اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، استفاده از امکانات رفاهی و بهبود وضعیت غذاخوری هاست.
کارگران شرکت‌های ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، ملی حفاری و دیگر شرکت‌ها برای تجمع به تهران آمده بودند. برخی کارگران ارکان ثالث پالایشگاه تهران با خانواده‌های خود در تجمع شرکت کردند.
کارگران شعار می‌دادند: «رئیسی، به وعده‌هات عمل کن» و «رئیسی، رئیسی، استعفا، استعفا». تجمع کارگران ارکان ثالث نفت مقابل نهاد ریاست جمهوری اینجا کلیک کنید.

کارگران درباره شرایط کار خود نوشته‌اند:
ما هم مانند سایر ارکان شاغل در حوزه‌های نفت و گاز، در شرایط سخت کاری، آب و هوای بد و آلوده در مناطق دور افتاده مشغول به کاریم، هیچ نهاد و ارگانی به مشکلات صنفی و معیشتی ما رسیدگی نمی‌کند، مورد تبعیض و ظلم و ستم و استثمار پیمانکاریم، از بی حقوقی و بی تامینی و فقر و فلاکت و محرومیت و پاسخ‌های سربالا و سرکوب حراست خسته شده‌ایم. پیمانکاران مفتخور به پشت گرمی و زد و بند هرروزه که با مدیریت فاسد نفت و گاز «ناظر بر اجرای پیمان نامه‌های اجرایی» دارند، به هر شکل ممکن بساط دزدی و چپاول را رقم زده، از هیچ تلاشی برای سود حداکثری حاصل از پیمان‌های پروژه‌ای دریغ نمی‌کنند.
مهران ربانی که خبرگزاری ایلنا از او به عنوان «نماینده بخشی از کارگران ارکان ثالث» نام برده است، می‌گوید کارگران ارکان ثالث دیگر به آنچه از دولت و نمایندگان مجلس می‌شنوند باور ندارند. زیرا «رئیس جمهور وعده داد بساط شرکت‌های پیمانکاری و تامین نیروی انسانی برچیده می‌شود» اما اتفاقی نیفتاد و پیمانکاران سرجای خودشان نشسته‌اند.
مطالبه کارگران ارکان ثالث به تصویب و اجرای طرح ساماندهی کارکنان دولت بر می‌گردد. این طرح پس از کش و قوس فراوان سرانجام اسفند ۱۴۰۱ در مجلس تصویب شد اما پیش از تایید در شورای نگهبان، برای بازبینی به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده شد. اینجا کلیک کنید.
در پتروشیمی دهلران کشاکش کارگران با مدیریت شرکت و مقامات استانی بر سر ادامه کار پتروشیمی ادامه دارد. کارگران شنبه ۲۰ تیر در اعتراض به تصمیم مدیریت به تعطیلی شرکت مقابل استانداری ایلام تجمع کردند. استاندار ایلام گرچه خبر تعطیلی پتروشیمی را تکذیب کرد اما توضیحات پرتناقض او بر ابهامات افزود.
حسن بهرام نیا استاندار ایلام تلویحا گفت منابع مالی پایدار برای ادامه کار پتروشیمی وجود ندارد. او سه روز بعد در تجمع کارگران در شرکت حاضر شد و گفت: «پتروشیمی دهلران تعطیل نمی‌شود و کارگران به کار باز می‌گردند.» اما در ادامه افزود رایزنی برای ادامه کار پتروشیمی ادامه دارد و «چنانچه در مقطعی پروژه تعدیل نیرو کند باید حقوق کارگران پرداخت شود.»
تجمع اعتراضی دیگر کارگران نفت در منطقه ویژه پارس جنوبی واقع در عسلویه برگزار شد. کارگران و مهندسان شرکت پلیمر آریاساسول در اعتراض به هفت ماه عدم دریافت حقوق تجمع ادامه‌داری را آغاز کردند که پنجشنبه ۱۵ تیر، برای پانزدهمین روز ادامه یافت.
اعتصاب کنندگان نوشته‌اند:
از مهندسین پروژه تا کارگرها ۷ ماهه حقوق نگرفتیم. آیا این درسته تو دمای بالای ۵۰ درجه و دور از خانواده و زن و بچه کار کنی و هیچ‌کس جوابگوی ما و" "خانواده‌هامون نباشه؟
شرکت شرکت پلیمر آریاساسول در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، واقع در عسلویه، قرار دارد. تولیدکننده اتیلن، پلی‌اتیلن و سایر محصولات پتروشیمی است. ۱۵۰۰ تن از از ۲۴۰۰ شاغل در این شرکت به واسطه شرکت‌های پیمانی به کار گرفته شده‌اند.

حوادث کار
یک کودک کار اهل ایذه، یک مقنی جوان در مشهد، دو کارگر ساختمانی یکی در خمینی شهر و دیگری در بروجرد، یک کودک سوختبر در ایرانشهر، یک کارگر اداره برق در بانه، یک کارگر آهنگر در قروه از جمله کارگرانی هستند که در یک هفته جان خود را از دست داده‌اند. سه انگشت یک کارگر در معدن مس گودکان قطع شد. دو کارگر و یک آتش نشان در کرمان بر اثر نشست گاز آمونیاک مسموم شدند.
روز سه‌شنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲، بر اثر تصادف و آتش‌سوزی یک خودرو سوختبر در محور ایرانشهر به سرباز یک کودک سوختبر بلوچ زنده‌زنده در شعله‌های آتش جانش را از دست داد. هویت این کودک سوختبر بلوچ "محسن حملی" ۱۷ساله فرزند کریم‌بخش اهل شهرستان سرباز است.

***********

تجمع سراسری معلولان برای حداقل مستمری در آغاز هفته بهزیستی در ایران

یک فرد دارای معلولیت شدید، ماهانه ۶۵۵ هزار تومان مستمری می‌گیرد. معلولان در تجمع‌های سراسری‌شان خواهان مستمری برابر با حداقل دستمزد وزارت کارند؛ مطالبه‌ای که حق قانونی آنها بنا به ماده ۲۷ قانون حمایت از معلولان است.
هفته بهزیستی در ایران در حالی آغاز شد که معلولان پنج سال است منتظر اجرایی شدن قانون حمایت از معلولان و ماده ۲۷ این قانون هستند. ماده ۲۷ نهادهای حمایتی دولت را مکلف می‌کنند که افراد دارای معلولیت شدید و بسیار شدید و معلولانی که کار ندارند، مستمری‌ای را برابر با حداقل دستمزد وزارت کار پرداخت کند.
کمپین معمولان ازاین‌رو با آغاز هفته بهزیستی، یکشنبه‌های اعتراضی را در سراسر کشور آغاز کرد. بنا به برنامه‌ریزی‌های کارزاری این کمپین قرار شد که از روز یکشنبه ۲۵ تیر، هر هفته یکشنبه‌ها معلولان در مقابل اداره بهزیستی شهر و یا استان خود تجمع برگزار کنند.
روز یکشنبه ۲۵ تیر، معلولان در بیش از ۲۰ شهر ازجمله تهران، کرج، قزوین، قم، البرز، شهریار، قرچک ورامین، ساری، همدان، اصفهان، مشهد، شیراز، چابهار، میانه، بروجرد، کرمان، اردبیل، کرمانشاه، شاهین‌شهر، و سنندج تجمع یا اقدام‌های اعتراضی تک‌نفره کردند.
بیشتر شعارها حول موضوع اجرایی شدن قانون حمایت از معلولان و ماده ۲۷ این قانون بود.
یکی از رایزنی‌های کمپین معلولان در ماه گذشته در رابطه با برنامه هفتم توسعه بوده که در آن بسیاری از برنامه‌های حمایت از معلولان برنامه توسعه ششم حذف شده است. در لایحه برنامه توسعه هفتم، دولت خیال دارد معلولان را از شمول حمایتی به‌تدریج حذف کند. کمپین معلولان و سازمان‌های غیردولتی معلولان سعی کرده‌اند در ماه گذشته با نمایندگان مجلس استان‌ها و شهرهای خود دیدار کنند و به این روند معترض شوند. توجه به موضوع لایحه برنامه توسعه هفتم در تجمع‌های روز یکشنبه معلولان مشهود بود. زنی جوان که با دو عصا در دست در تجمع اردبیل حاضر شده بود، بر پلاکاردی نوشته بود:
"بدون ما، برای ما تصمیم نگیرید."

سازمان برنامه‌ و‌ بودجه به مطالبات معلولان پاسخی نداد
در شهر تهران، فعالان کمپین معلولان ابتدا مقابل مجلس تجمع کردند. آنها پیشنهادات الحاقی خود را برای اضافه کردن ماده‌های حمایت از معلولان در برنامه توسعه هفتم، تحویل سه کمیسیون مجلس دادند.
پس از تجمع مقابل مجلس، معلولان به‌سوی سازمان برنامه‌ و بودجه رفتند و در مقابل این سازمان تجمع کردند. این سازمان در حذف ردیف بودجه‌ای معلولان و ادغام آن در بودجه بهزیستی در سال ۱۴۰۲ نقش داشت. معلولان این سازمان را مسئول بودجه‌ریزی برای مطالبات خود می‌دانند و این سازمان تاکنون در برابر آنها کوتاهی کرده است.
«زنی جوان که با دو عصا در دست در تجمع اردبیل حاضر شده بود، بر پلاکاردی نوشته بود: «بدون ما، برای ما تصمیم نگیرید.»

از طرف کمپین معلولان در تجمع روز یکشنبه بهروز مروتی با رضا عوض‌پور، رییس امور سلامت و رفاه اجتماعی سازمان برنامه‌ و بودجه دیدار کرد. عوض‌پور در این مسند، متولی بودجه‌ریزی و نظارت بر مجموعه‌های مرتبط با وزارتخانه‌های کار، تعاون، رفاه و بهداشت است.
در این دو دیدار در مورد پرداخت مابه‌التفاوت ۲۰ درصدی افزایش مستمری معلولان و ایجاد خط بودجه برای اجرایی شدن ماده ۲۷ صحبت شد.
پس از این دیدار، مروتی به دیگر معلولان همراه گفت که هیچ اراده و امیدی به اجرای ماده ۲۷ از سوی سازمان برنامه‌وبودجه وجود ندارد. او گفت:
"در خصوص پرداخت مابه‌التفاوت دو ماهه حق پرستاری و مستمری قرار شد پیگیری بیشتری صورت گیرد."
مسئولان سازمان برنامه‌وبودجه به مروتی گفته‌اند برای مابه‌التفاوت افزایش ۲۰ درصدی مستمری معلولان هم بودجه ندارند. مجلس در قانون بودجه ۱۴۰۲ مستمری مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی را ۴۰ درصد افزایش داد. اما هنگام واریز مستمری این میزان تنها ۲۰ درصد افزایش یافته بود. رئیس سازمان برنامه‌وبودجه پنج ماه پیش اعلام کرد که مستمری، ۲۰ درصد دیگر هم افزایش خواهد یافت که به خط بودجه تصویب‌شده در مجلس برسد. اما این هنوز اجرایی نشده است و این سازمان مابه‌التفاوتی که بدهی دارد را به معلولان پرداخت نمی‌کند.
مستمری مددجویان برخلاف مصوبه مجلس اکنون برای یک نفر معلول ۶۵۵ هزار تومان است.

توجه تنها یک نماینده مجلس به تجمع معلولان
فاطمه محمدبیگی، نماینده مجلس از حوزه قزوین و آبیک که پزشک و عضو کمیسیون بهداشت و درمان است، در زمان تجمع معلولان مقابل مجلس شورای اسلامی به میان معلولان آمد. او تنها نماینده‌ای بود که در این روز از جایگاه و مسند خود به مقابل درب مجلس آمد که با معلولان گفت‌وگو کند. با این حال او قول همکاری مشخصی به کمپین معلولان نداد و تنها از نقش خودش در انتقاد از سازمان برنامه و بودجه گفت:
من کسی بودم که در اولین نطق مجلس، در فروردین‌ماه و پس از بازگشایی مجلس، بر علیه رئیس سازمان برنامه و بودجه، سخنرانی کردم. که کنار هم گذاشتنش. چون ایشان مسائل مربوط به حقوق مظلومان را رعایت نمی‌کردند؛ بحث‌های معلولان، کارگران. الان هم ما خدمت کارگران بودیم.
درحالی‌که محمدبیگی در حال گفت‌وگو با برخی از معلولان بود، یکی از معلولان که بر ویلچر نشسته بود این شعار را با حفظ فاصله از این نماینده مجلس در دو دستش بلند بالاگرفته بود: «نه صدقه، نه منت، حق رو بدید با عزت».
فاطمه محمدبیگی سه‌شنبه، ۱۵ فروردین، در نطق میان دستور، کوتاهی‌های دولت و سازمان برنامه‌ و بودجه را در رابطه با تخصیص بودجه لازم برای مطالبات مزدبگیران و معلولان «کارشکنی» خواند و گفت:
آقای رئیس‌جمهور، چکش عدالتتان را این بار روی میز سازمان برنامه و بودجه فرود آورید تا کم‌کاری‌ها و کارشکنی‌های این سازمان نیز پایان یابد. متأسفانه عدم تخصیص عملکردی بودجه برای قوانین حیاتی از جمله... ضعف در بودجه «حمایت از معلولان»، تعلل در پیگیری برخی کلان پروژه‌های حیاتی مرجعیت علمی کشور، نقایص مکرر بودجه ۱۴۰۲ نشان از معضلات عمیق در این سازمان دارد.

شعارهای معلولان،‌ بیانگر مشکلات آنها
در شهر کرمان، در تجمعی ده نفره، یکی از معلولان مجموعه‌ای شعارها را حمل می‌کرد، از جمله: «کشور ما پولداره، واسه ما پول نداره.»
در تجمع چهارنفره بروجرد، یکی از معلولان بر پلاکارد این شعار را حمل می‌کرد: «ظلم به معلول عیان، خفیف و شدید نداره». معلولان نسبت به اعمال دسته‌بندی‌هایی تبعیض‌آمیز با عنوان‌های معلولیت خفیف، متوسط، شدید و خیلی شدید در سازمان‌های حمایتی از جمله بهزیستی و کمیته امام معترض‌اند. این دسته‌بندی‌ها بیشتر افرادی که معلولیت خفیف و متوسط دارند را از شمول مستمری‌های بهزیستی خارج کرده است. و همین هم موجب شده که افراد بر اساس نوع معلولیت، و نیازهای خاص آن، مستمری و کمک‌های لازم را دریافت نکنند. معلولان خواهان حمایت‌های مناسب با نوع معلولیت هستند.
در شهر مشهد، در تجمعی که در آن بیش از ۵۰ نفر شرکت کردند، جمع بزرگی از ناشنوایان هم حضور داشتند. در این تجمع که مقابل بهزیستی خراسان رضوی برگزار شد، معلولان با این پلاکاردها حاضر شدند:
"با ۶۵۵ تومان چگونه زندگی کنیم؟»؛ [با اشاره به قانون حمایت از معلولان] «پنج ساله تصویب شده، وقتشه اجرا بشه»؛ «معلول ناتوان نیست، عدالت برقرار نیست."
در شهر شیراز یک روز قبل از اعتراضات سراسری در روز شنبه ۲۴ تیر، افراد دارای معلولیت این ابتکار را زدند که در مراسم جشن و دورهمی در محل فرهنگسرای جامعه معلولین استان فارس از همه بخواهند که طومار درخواست اجرای ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان را امضاء کنند.
یک روز بعد در کرمانشاه این کنش کارزاری تکرار شد و معلولان مقابل بهزیستی کرمانشاه مراسم امضا طومار در حمایت اجرای ماده ۲۷ برگزار کردند. آنها از رهگذران خواستند که طوماری را که آنها از قبل آماده کرده بودند، امضا کنند.
اعتراض تک‌نفره معلولان در میان کمپین معلولان با استقبال روبه‌رو شد و بسیاری از معلولان در بخش نظرها از آنها که تنها تجمع برگزار کرده بودند، تشکر کردند. در شهر میانه، یک معترض معلول با شعار «ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه» مقابل بهزیستی، اعتراض تک‌نفره برگزار کرد. در چابهار، یک معلول بر ویلچر تک‌نفره به مقابل بهزیستی استان سیستان و بلوچستان رفت و این پلاکارد را به‌دست گرفت: «عدم اجرای قانون معلولان اهانت به‌ شأن و منزلت انسانی و نقض حقوق بشر در کشور محسوب می‌شود.»

***********

قتل اسماعیل دهقانی با شلیک گلوله به سر: آنچه تا کنون می‌دانیم

فرزاد صیفی‌کاران، روزنامه‌نگار، در این گفت‌و‌گو از آخرین اطلاعات درباره قتل اسماعیل دهقانی به دست پلیس سخن می‌گوید. اسماعیل دهقانی از پرسنل اورژانس ۱۱۵ کاشان بود و اهل ابوزیدآباد، بخش کویرات استان اصفهان.
خبر قتل اسماعیل دهقانی بر اثر اصابت گلوله پلیس شب گذشته ۲۰ تیر منتشر شد. بر اساس گزارش‌ها، این پرستار را در جریان درگیری لفظی با اصابت گلوله به سر به قتل رسانده بودند.
فرزاد صیفی‌کاران، روزنامه‌نگار، نویسنده و عضو ارشد تحریریه زمانه، در گفت‌و‌گوی زیر از آخرین اطلاعات درباره قتل اسماعیل دهقانی سخن می‌گوید.
در ساوندکلاود بشنوید:     اینجا کلیک کنید.

فرزاد صیفی‌کاران کشته شدن اسماعیل دهقانی را تأیید می‌کند و می‌گوید برخی از دوستان و آشنایان اسماعیل دهقانی که با «زمانه» سخن گفته اند، کشته شدن او به دلیل اصابت گلوله به سر را تأیید کرده اند.
این منبع‌های آگاه گفته اند که خودروی دهقانی «به رگبار بسته شده است». دلیل آن نیز جر و بحث با یکی از کادرهای نیروی انتظامی عنوان شده است. این حادثه شنبه ۱۷ تیر بین ۱۱ تا ۱۲ صبح در روستای توریستی یزدلان اتفاق افتاد.
اسماعیل دهقانی ۳۵ ساله بود و به تازگی دو ماه پیش ازدواج کرده بود. آشنایان او گفته اند که دهقانی در زمان همه‌گیری کرونا به شدت در زمینه کمک‌رسانی به بیماران فعال بود. او از پرسنل اورژانس ۱۱۵ کاشان بود و اهل ابوزیدآباد، بخش کویرات استان اصفهان.
به گفته فرزاد صیفی‌کاران، هم‌اکنون فضای امنیتی بر شهر زادگاه دهقانی حاکم است و خانواده او برای اینکه اطلاع‌رسانی نکنند، تحت فشارند. در خاکسپاری او یکشنبه ۱۸ تیر مأموران امنیتی بسیاری حضور داشتند و اجازه فیلم‌برداری را ندادند.

***********

کارگاه به مثابه قتل‌گاه کارگران: مرگ هفت کارگر در ۲۴ ساعت

ساعت کار طولانی در برابر دستمزد اندک و خودداری کارفرماها از تأمین وسایل کار استاندارد و ایمن، کارگاه‌ها را به قتلگاه کارگران بدل کرده است. در فاصله کوتاه هفت کارگر در نقاط مختلف ایران جانشان را حین انجام کار از دست دادند.
هفت کارگر در پنج حادثه کاری جداگانه جانشان را از دست دادند. تمامی این حوادث در روزهای شنبه ۱۷ و یکشنبه ۱۸ تیر رخ دادند.
صبح شنبه ۱۷ تیر در یک حادثه کاری دو کودک کار در آزادراه تهران_ شمال با یک خودرو وانت تصادف کردند. یکی از کارگران به نام آرمین سلحشور به دلیل شدت جراحات وارده در دم جان باخت و علیرضا الماسی هم به بیمارستان منتقل شد. برخی از کانال‌های تلگرامی گزارش کرده‌اند که علیرضا الماسی هم در بیمارستان فوت کرده است.
به گفته مدیران پروژه این کارگران اهل ایذه در استان خوزستان بودند که برای کار به شمال مهاجرت کرده بودند.
در یک حادثه دیگر در آمل هم دو کارگر چاه کن در یک ساختمان نیمه‌کاره در چاه خفه شدند. رئیس آتش‌نشانی آمل گفت که این حادثه بعدازظهر شنبه ۱۷ تیر رخ داد و جسد کارگران از عمق ده متری چاه بیرون آورده و به ماموران نیروی انتظامی تحویل شد. نام هیچ یک از این کارگران تا به حال فاش نشده است.
یک کارگر چاه‌کن دیگر هم در مشهد جانش را در حین انجام کار از دست داد. احمد نگهبان، فرمانده نیروی انتظامی مشهد بدون اینکه نام کارگر فوت شده را اعلام کند، گفت: «مردی حدودا سی ساله در هنگام لایروبی چاهی در یک دامداری در یکی از روستاهای حاشیه شهر مشهد، به دلایل نامشخصی با سقوط به داخل این چاه به عمق یکصد و بیست متر جان خود را از دست داد».
در خمینی‌شهر نیز دو کارگر ساختمانی به دلیل ریزش آوار یک ساختمان قدیمی دچار حادثه شدند. یکی از کارگران در دم جان باخت و کار دیگر به مراکز درمانی منتقل شد. به مانند بسیاری دیگر از حوادث ناشی از کار، هویت این کارگران هم نامشخص است.
صبح ۱۸ تیر نیز یک کارگر ۳۰ ساله در یکی از روستای چناران مشهد به دلیل برق‌گرفتگی از تیر چراغ برق سقوط کرد و در دم جان باخت.
حوادث کار روزانه جان بیش از ۵ کارگر را در ایران می‌گیرد. سازمان پزشکی قانونی ۱۹۰۰ مرگ ناشی از حوادث کار را در سال ۱۴۰۱ ثبت کرده است که ۱۱۸۹ مورد بیشتر از آمار مورد تایید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
تفاوت در آمار ارائه شده از سوی این دو نهاد حکومتی نشان می‌دهد بیشتر حوادث کار در کارگاه‌های خارج از شمول قانون، یعنی کارگاه‌هایی که کارگران بدون قرارداد و بیمه مشغول به کار هستند، رخ می‌دهد.
ساعت کار طولانی در برابر دستمزد اندک که موجب خستگی جسمی و ذهنی کارگران می‌شود، ابزار کار ناایمن و غیراستاندارد که کارفرمایان برای کاهش هزینه تهیه می‌کنند و عدم نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر کارگاه‌ها برای الزام کارفرمایان به رعایت ایمنی کار از عوامل موثر در افزایش حوادث کاری مرگبارند.

***********

وحشت حکومت از توماج صالحی

معین سخامنش ــ توماج با وجود تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی مکانیک در کارگاهی فلزکاری کارگری می‌کرد. این پیشه و آگاهی او از منافع طبقه کارگر،‌ او را به کاوه افسانه‌ای ایران باستان که هم آهنگر بود و هم شورشی متصل می‌کند. آگاهی و محبوبیت او «نظام» را به وحشت انداخته و اهمیت دستگیری توماج نیز از همین روست.

توماج صالحی
شنبه ۸ ژوئیه/۱۷ تیر در مونترال، ونکوور، لندن، اسلو، برلین، اشتوتگارت، هامبورگ، فرانکفورت، آمستردام، استکهلم، مالمو، گوتنبرگ، استانبول، بروکسل و شمار دیگر از شهرهای اروپا و کانادا تجمع‌های اعتراضی علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از توماج صالحی، خواننده معترض برگزار شد. حاضران در این تجمع‌ها خواهان آزادی این خواننده معترض و دیگر معترضان بازداشت شده در ایران و توقف صدور و اجرای حکم اعدام شدند.
صبح چهارشنبه ۱۴ تیر، تسنیم خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران مدعی شد که حکم توماج صالحی به‌دلیل همکاری با نهادهای امنیتی، از اعدام به حبس تقلیل پیدا کرده است.رزا اعتماد انصاری، وکیل مدافع توماج صالحی، در گفت‌وگو با «شبکه شرق» این خبر را تکذیب و اعلام کرد که پرونده توماج هنوز به مرحله انشاء رأی هم نرسیده است.
او تأکید کرد که از زمان آخرین جلسه رسیدگی تا اتخاذ تصمیم و ابلاغ رأی حدود ۱۰ روز طول می‌کشد. بنابراین احتمالا در هفته جاری رأی دادگاه توماج صالحی اعلام می‌شود.
دومین جلسه دادگاه توماج صالحی، یکشنبه ۱۱ تیر به شکل «غیرعلنی و پشت درهای بسته» برگزار شد. مقام‌های قوه قضائیه و دادگاه انقلاب اصفهان تاکنون جزئیات جلسه دادگاه توماج صالحی و اتهام‌های واردشده به او را اعلام نکرده‌اند.
امیر رئیسیان، یکی دیگر از وکلای توماج اردیبهشت سال جاری گفته بود که او با پنج اتهام شامل «افساد فی‌الارض»، «تبلیغ علیه نظام»، «همکاری با دولت متخاصم»، «دعوت مردم به کشتار و اغتشاش» و همچنین «توهین به رهبری» مواجه است. محاربه و افساد فی‌الارض از جمله اتهاماتی‌ست که بر اساس قوانین کیفری ایران ممکن است حکم اعدام به‌دنبال داشته باشد.
توماج صالحی ۸ آبان در روستای گِردبیشه در استان چهارمحال و بختیاری ایران بازداشت شد. این خواننده سبک رپ، اهل شاهین‌شهر اصفهان است که در جریان اعتراضات سراسری محل زندگی‌اش مخفی بود و پیام‌های بسیاری را در حمایت از مردم منتشر می‌کرد.

زندان برای توماج صالحی، مهندس مکانیک و کارگر تراشکاری، رپر معترضی که در اعتراضات جنبش مهسا در صف مردم ایستاد امر تازه‌ای نیست. او پیش‌تر هم بارها به زندان افتاده بود اما این بار با اتهام «افساد فی‌الارض» روبه‌روست. دلایل دستگیری‌اش مستقیماً به ترانه‌هایش برمی‌گردد همان‌طور که پیش‌تر به خاطر ترانه «سوراخ موش بخر» به زندان افتاده بود، حالا با برچسب اتهاماتی عجیب محاکمه شده است که به جز افساد فی‌الارض، «همکاری با دول متخاصم» را نیز به پرونده‌اش افزوده‌اند.

توماج صالحی که محبوبیتش بعد از ترانه «ترکمنچای» به اوج خود رسیده بود، هیچ‌گاه نه در بیان اعتقاداتش عقب‌نشینی کرد و نه ذره‌ای در مقابل حاکمیت سر خم کرد. همین شخصیت اوست که حاکمیت سعی کرد علاوه بر دستگیری، او را در بین مردم بدنام کند و با گرفتن اعترافات اجباری چهره‌ای تسلیم شده از او را نمایش دهد؛ چهره تسلیم شده‌ی کسی که که همواره مردم را به اعتراض فرامی‌خواند که البته مردم و هوادارانش آن را باور نکردند. حالا پس از چندین و چند ماه حبس موقت غیرقانونی و شکنجه و اعتراف اجباری، دادگاه توماج پشت درهای بسته و بدون حضور وکیلش در حالی برگزار شد که بنا به گفته وکلا، حتی با همین قوانین ناکافی موجود قضایی در ایران هم، محاکمه‌ای غیرقضایی (به لحاظ قانونی) بود و حکمی که برایش صادر شد نه شبیه حکم قضایی که شبیه فتوای قتل است. پس از اعلام حکم، خبرگزاری تسنیم اعلام کرد که به دلیل همکاری او، مجازاتش از اعدام به حبس ابد تقلیل یافته است؛ موضوعی که وکیلش آن را رد کرده است. اعدام شاعر بدعتی است که در تاریخ ایران بی‌سابقه بوده است.

گفته می‌شود موسیقی رپ اختراع برده‌های امریکایی است که به ۲۰۰ سال پیش برمی‌گردد. این موسیقیِ بردگان، در نبودِ ابزار آلاتِ در دسترس موسیقی و بی‌نیاز از آن، به جای توجه به ریتم و ملودی بر کلام و اصوات تکیه می‌کند. کلام در اصل همه چیز رپ‌‌خوانی است؛ کلامی که با جادوی شعر به کار بیان اعتراض می‌آید. خواننده‌ی رپ نمی‌تواند جز معترض چیز دیگری باشد، گرچه که برخی خوانندگانِ این سبک، به تفنن، در فضاهای غیر اعتراضی هم طبع‌آزمایی کرده‌اند اما حتی در بیان موضوعات عاشقانه هم رنگی از اعتراض در رپ هست.

برخورد حاکمیت با رپ
موسیقی رپ چنان برای حاکمیت غیرقابل اغماض بود که تا مدت‌ها هنرمندان رپر را به گروه‌های شیطان‌پرست مربوط می‌دانست و از تمام توان رسانه‌ای خود برای به حاشیه کشاندن و بدنام کردن رپ بهره می‌برد و خانواده‌ها را از حضور در کنسرت‌های زیرزمینی آن‌ها منع می‌کردند. وقتی قطعه‌ای «رپ پاپ» در مجموعه تلویزیونی خانه به دوش از تلویزیون پخش شد، تا مدت‌ها موضوع گلایه‌های داغ ارشاد از صدا و سیما بود در حالی که این ترانه، به شکلی خیلی خفیف، چه در سبک و چه در محتوا، توانسته بود تا مدتی به خانه‌های مردم راه یابد. گلایه اصلی بر این بنا شده بود که پخش این موسیقی از تلویزیون باعث رواج رپ می‌شود و این سبک موسیقی دیگر آن قبح مورد نظری راکه آن‌ها می‌خواستند مردم از این موسیقی تصور کنند نداشته باشد. با این همه و از آنجا که به قول ابوالفضل بیهقی، «قضا در کمین بود و کار خود می‌کرد»، موسیقی رپ هم «قضای در کمین» حاکمیت شد، محبوبیتش در بین جوانان فزونی گرفت و تبدیل به پاشنه‌ی آشیل حکومت اسلامی شد که همواره از این «قضا» در گریز بود و در ترس از رپ‌خوان‌ها، کج‌دار و مریز با آن‌ها رفتار می‌کرد. این رفتار ادامه داشت تا شهریور ۱۴۰۱ و جنبش ژینا که عملاً موسیقی رپ رودرروی حاکمیت ایستاد.

عکس‌العمل حکومت به اعتراضات، سرکوب شدید و دستگیری‌های گسترده بود؛ دستگیری‌های گسترده‌ای از همه طیف‌های هنری از نوازنده و موزیسین گرفته تا شاعر و هنرپیشه و کارگردان و نویسنده و رپر که توماج صالحی برجسته‌ترین آن‌هاست. به دلیل نحوه‌ی دستگیری، محتوای ترانه‌ها، فعالیت انقلابی خود توماج در جریان اعتراضات بی‌هیچ بیم و هراسی و طولانی شدن دوره زندان موقت او تا موعد دادگاه، دستگیری توماج از همان اول تا اکنون که حکم او صادر شده است دارای اهمیتی ویژه است. او هنوز که هنوز است در زندان است و با وجود اعلام حکم، حکومت سعی دارد به لطایف‌الحیل چهره‌ی مردمی او را مخدوش کند تا به اجرای حکم ظالمانه‌ی اعدام که برای او تراشیده‌اند نزدیک‌تر شوند. حکمی که نه تنها در تاریخ معاصر ایران که در تاریخچه خود جمهوری اسلامی هم که، قتل و ترور هنرمندان در آن کم نیست، عجیب و بدعت است.

قتل هنرمند به دست حاکمیت در تاریخ معاصر ایران
تاریخ معاصر ما، خالی از قتل هنرمندان و شاعران نبوده است: فرخی یزدی و میرزاده‌‌ عشقی، دو شاعر کشته شده در دوره رضاشاه، یکی با ترور و دیگری زیر شکنجه. حکومت وقت که نمی‌خواست مسئولیت قتل شاعر را به عهده بگیرد، با این روش‌ها به دنبال مفری برای خود بود که دست‌های آلوده خود را پنهان کند. در دوره جمهوری اسلامی نیز که قتل‌های سیاسی گسترده نویسندگان موسوم به قتلهای زنجیره‌ای رخ داد، حاکمیت این قتل‌ها را به گروهی از عوامل خودسر وزارت اطلاعات نسبت داد تا خود را از این قتلها مبرا کند تا مثلاً مستقیماً خود را رودر روی مردم قرار ندهد اما حالا حتی ابایی هم از این کار ندارد.
حکم اعدام توماج صالحی را، به لحاظ نوع حکم، شاید بتوان با حکم خسرو گلسرخی در دوره محمدرضاشاه مقایسه کرد با این تفاوت که بیدادگاه توماج پشت درهای بسته و بدون حضور وکیل برگزار شد. در هر دو حکم، حکومت با وقاحت در چشم مردم نگاه کرد و در یکی حکم اعدام و در دیگری حکم تیرباران صادر کرد. مرتضی کیوان هم نمونه‌ دیگری است از کشتار اهالی فرهنگ به دست حکومت‌ها. کیوان و گلسرخی هر دو فعال سیاسی، با تمایلات حزبی بودند که تیربارانشان گذشته از همه‌چیز، پایه‌گذاری بدعتی در رودررویی حیات ادبی و فرهنگی ما با سیاست است. توماج اما اهل سیاست نیست؛ او فعال حزبی نیست، فقط خواننده و شاعر است. خواننده‌ای معترض که تنها سلاحش کلامی است برگرفته از خشم فروخورده‌ی جمعی که به عصیان برخاسته است؛ مردمی که سال‌هاست مجبور به سکوت و تظاهر شده‌اند، مجبور به نمایش اعلام رضایت از وضعیت موجود و تصویرشان در تلویزیون و رسانه‌های رسمی چنان مخدوش است که خودشان را در آنجاها بازنیابند. پاسخ کلمه اگر طناب دار باشد به این معناست که حکومت را یارای پاسخ به او نیست و تنها راه چاره را در قتل او می‌بیند.

شعر توماج
شعر توماج همچون شمن‌های عهد باستان مردم را سحر نمی‌کند، او حرف‌های کوچه و خیابان خود مردم است که به وضعیت ریاکاری اجباری جمعی می‌تازد:
«بله چشم قربان زندگی نرماله//به جز اینیم نمیگیم مبادا که جرم باشه. بله بله قربان، زندگی نرماله/ یکی تو گور خوابه یکی ده تا برج داره، بله چشم قربان، زندگی نرماله/ حق‌مون رو نمی‌خوایم مبادا که جرم باشد/ قربان پایین رو دیدید سفره خالی رو دیدید؟ شما نورتون زیاده، شهر تاریک رو دیدید؟» (ترانه نرمال/ توماج صالحی)
در این ترانه توماج، به صراحتی که سبک رپ است و با شجاعتی که خاص خود اوست، کارگران را به سخن آورده است که سفره‌های خالی‌شان را در چشم بالادستی‌هایی می‌کنند که از معنویت و نور حرف می‌زنند و بر اریکه قدرت تکیه زده‌اند. زبان او همان حرف‌هایی است که سالیان سال است مردم در حرف‌های در گوشی، در تاکسی‌، صف‌های نان و متروها و اتوبوس‌ها در گوش هم پچپچه می‌کردند و او فقط انگشت اشارتش را با صدای رسا به سوی هدف نشانه گرفته است. او به فاصله‌‌ای اشاره می‌کند که بین مردم و سردمداران، مرزی پررنگ کشیده است. صحبت‌هایی که گاه و بیگاه از دهان این امام جمعه و آن مسئول در مورد تعداد وعده‌های غذایی مردم یا سبک تغذیه‌ای و زندگی آن‌ها از دهان‌هایشان بیرون می‌پرد، تنها مصداقی است بر شکم‌بارگی خودشان و شاهدی بر دوری هولناک آن طبقه‌ی مرفه رانت‌خوار حاکم از مردم پایین‌دست.
شعر توماج فقط به بیان وضعیت موجود اشاره نمی‌کند، بلکه امید می‌بخشید، به اتحاد فرامی‌خواند و همچون کاوه افسانه‌ای مردم را به ندای خود می‌خواند و مانند ترانه دیوار پینگ فلوید، بر قوانین تحمیل شده می‌شورد و از دیگران می‌خواهد، همراه او این قوانین نابرابرانه را به زیر کشند: «ایول بشکن قانون نداریم/ قول میدم خوابی رو آروم نذاریم/ قول میدم کمتر از طاعون نباشیم/ متحد میشیم و باتوم فراری» (بازمانده. توماج و افراسیاب)
توماج همان نقشی را ایفا می‌کند که شاعران سیاسی معترض در دوره‌های پیشتر داشتند؛ در زمانی که شعر هنوز محبوبیت عام داشت و شعر شاعران در زبان مردم می‌چرخید و دست به دست می‌شد. همان وقتی که اخوان ثالث شعر تلخ زمستان را در اعتراض به کودتای ۲۸ مرداد سرود و یا شاملو که شعرش یکسره انقلابی و معترض بود. زمانی که شعر محبوبیتی عام داشت و شاعران در بین مردم شناخته شده بودند وکلامشان نفوذ داشت، شاعران معترض با سرودن اشعار سیاسی واکنش خود را به مسائل روز نشان می‌دادند. به دلیل ساختار اجتماعی خاص این دوره، فشار سانسور، مدرنیزاسیون و بسیار دلایل دیگر که در این مجال فرصت پرداخت آن نیست، مردم کوچه و خیابان رفته رفته از شعر فاصله گرفتند و شعر به محافل روشنفکری و خواص تحصیلکرده اهل ادبیات عقب نشست. تجلی ساختار اجتماعی در بافت زبان از نفوذ عام شعر کاست و این ویژگی تمام انواع شعر را در برگرفت. با وجود اینکه ما در همین دوره چند ماهه جنبش ژینا، سیاسی‌ترین اشعار را خوانده و دیده‌ایم اما می‌بینیم که از حد خوانندگان محدودی فراتر نمی‌رود و به ندرت ممکن است شعر دیگر از آن نفوذ اولیه در بین مردم برخودار شود. در چنین شرایطی است که ترانه جایگزین شعر مردمی-اعتراضی شد و ترانه‌خوانان جای خالی محبوبیت شعرا را در بین عامه مردم پر کردند. در این بین، موسیقی رپ به دلیل ماهیت اعتراضی که دارد یکسره جایگزین شعر سیاسی دوره‌های قبل در بین مردم شد. از همین روست که رپرها که همواره مغضوب حکومت بوده‌اند، در دوره‌ی جنبش ژینا بیش از پیش زیر ضرب حکومت‌ رفتند و آماج فشار و سرکوب بیشتر شدند.

شعر توماج چه در قبل از جنبش ژینا و چه بعد از آن یکسره بر چنین بستری رشد کرد. از طرفی شخصیت صادق و صریح خود او، در کنار پایگاه طبقاتی‌اش و هنری که ممر معاشش نیست (برخلاف خواننده‌های پاپ یا سنتی مجاز)، درآمدش نه ازطریق هنرش که از طریق شغلی است که او را مستقیم به طبقه کارگر و دیگر اقشار فرودست اجتماعی مربوط می‌کند. او که پدرش هم زندانی سیاسی بوده است گفته است که هیچکس در خانواده او شغل دولتی ندارد و با وجود تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی مکانیک دو مدرک تراشکاری دارد و در کارگاهی فلزکاری می‌کند؛ پیشه‌ای که او را به کاوه افسانه‌ای ایران باستان که هم آهنگر بود و هم شورشی متصل می‌کند. مجموع این عوامل همچنان‌که به محبوبیت عام او دامن می‌زند ترس را در دل دستگاه حاکم می‌اندازد و اهمیت دستگیری توماج نیز از همین روست.

در بیدادگاه
حکمی که برای توماج صالحی در دادگاه دربسته بدون حضور وکیل داده شد با عنوان پرطمطراق «مفسد فی‌الارض» (که بر اساس قوانین کیفری فقهی به معنای اعدام است)، ما را به واکاوی متن ترانه‌های او و بازتاب اجتماعی آن‌ها می‌رساند. ترانه‌هایی همچون «سوراخ موش»، «ترکمنچای»، «درد»، «فال»، «ببخشید»، «میدون جنگ» و... نوک تیز پیکان انتقاد را بدون هیچ پرده‌پوشی مستقیم به سوی حاکمیت گرفته است: «گرگه در نزد/ اونا درو شکوندن/بابا رو زندون کرد/ علفزارو سوزندن» (از: حبه انگور). حکم صادر شده برای توماج علیرغم تمام خشونت، بدعت، ناباوری و وقاحتی که دارد نشان از این است که حاکمیت از شعر و ترانه می‌ترسد و در مقابل آن کم آورده است.

او نمی‌تواند پاسخ شعر انتقادی را با شعر بدهد بنابراین چاره را در معدوم کردن و قتل نفس می‌بیند. حتی معدود لشکریان هنوز طرفدار حاکمیت نیز باید زبانشان از این حکم بند آمده باشد چون در سال ۱۴۰۰، سایت مشرق از توئیت یکی از طرفداران حاکمیت گزارش داد که نوشته بوده است: «آیا می‌دانستید زمانی در ایران، آزادی بیان این طور بوده که شاعر برجسته‌ای مثل میرزاده عشقی را به خاطر اشعار سیاسی و مخالفتش با رضاخان ترور میکردند و آب از آب تکان نمی‌خورد!» همین توئیت سایبری یا طرفدار نظام نشان می‌دهد که حتی برای آنها هم قتل هنرمند، امری ناباورانه است و نمی‌شود با کسی که تنها ابزارش قلم و زبان است با اسلحه و طناب اعدام مقابله کرد. ترس آنان از توماج و هر صدای معترضی آنقدر هست که نه تنها دادگاه را پشت درهای بسته برگزار کنند، بلکه بعد از اعلام حکم، خبرگزاری تسنیم، وابسته با سپاه پاسداران، ادعا کند که به دلیل همکاری توماج، حکم او از اعدام به حبس ابد تقلیل پیدا کرده است تا بدین طریق به سنجش افکار عمومی از میزان محبوبیت او دست بزنند. ادعایی که وکیل توماج به شدت آن را رد کرد و تقلیل حکم را کذب محض خواند.

توماج صالحی حالا فقط نام یک رپر نیست. حتی تنها نام یک خواننده معترض هم نیست و یا نماد اعتراض، او نماد هنرمند معترض است در جایی نه مثل هر جا، بلکه جایی که تاوان هنر مرگ است. حتی همین آزاداندیشی او که در شغلش هم نمود پیدا کرده است او را به نمادی از اعتراض در جامعه‌ای تبدیل کرده است؛ جامعه‌‌ای که در آخرین ترفند حکومت، برای به سکوت و تسلیم کشاندن مردم، بسط افسردگی در بین جوانان معترض است تا شعله‌های به زیر خاکستر رفته جنبش یکسره به خاموشی گراید. حکم ظالمانه‌ای که برای توماج صالحی صادر شده است چه به حبس ابد تقلیل بیابد و چه نه، در یک چیزثابت است: وحشت حاکمیت از هنر و هنرمند که سلاحی جز کلام ندارد از آن روی که حاکمیت توان دفاع از عملکرد خود را ندارد و چاره‌ی خود را در قتل هنرمند می‌بیند.

رادیو زمانه


_________________________________

برای مطالعه مطالب بهار ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه اخبار سال گذشته اینجا کلیک کنید.

ادامه اخبار کارگری تا هشت بهمن اینجا کلیک کنید.