تغییرو تحولات درمصر و بررسی عناصر مختلف آن
بحث درمورد استراتژی وعناصر مختلف تغییروتحولات درمصر
اپوزسیون درمصردارای چهار عنصر مختلف می باشد، یکی ازاین عناصرجوانان مصری هستند. این جوانان سیاسی وسازمان یافته حرکت می کنند. جوانان سازمان دهی شده، مبارزات خود را برعلیه نظام اجتماعی وسیاسی به جلو پیش می برند. اگرازآنها پرسیده شود، آیا شما ضد امپریالیسم هستید، این سئوال را فقط درحد یک تئوری می بینند. آنها ضد بی عدالتی های اجتماعی وشرایط نابرابردرسراسر کشور مبارزه می کنند. آنها ازاین نفرت دارند که مصر درمقابل هژمونی آمریکا سربه پایین خم کند وبه همین دلیل هم مخالف صلح با اسرائیل درشرایط کنونی که سرزمین فلسطین را اشغال کرده است ،هستند. یک حکومت دیکتاتوری با شکل نظامی را تمامأ رد می کنند ورهبریت مرکزی ندارند.
جوانان مصری رهبریت مرکزی ندارند. وقتی خبرتظاهرات به گوش آنها رسید، ظرف چند ساعت توانستند پانزده میلیون انسان را ازدهاتها، شهرستانها به خیابانها بکشانند وفعالانه درتظاهرات شرکت کنند. این صدای عظیم ویکدست ملت بود.
دومین عنصر،چپهای رادیکال هستند که ریشه شان ازکمونیست سنتی می آید. آنها ضد کمونیست نیستند ولی این به معنی آن نیست که به حزب ورهبریت ازبالا اعتقاد داشته باشند.
مابین این دوعنصرمشکلی وجود ندارد، چیزی که آنها را بهم می پیوندد، درتظاهرات شرکت کردن، برابری باهم واعتقاد نداشتن به سلسله مراتب(هیراشی) است.
دمکراتهایی که ازطبقه متوسط آمده اند، عنصرسوم راتشکیل می دهند. رژیم مبارک براساس یک رژیم پلیسی ومافیایی بنا شده بود. بسیاری ازشهروندان، حتی کسبه ،بخاطرکسب کارشان، مجبوربودند تمام مدت با شرایطی که موجود بود خودرا وفق دهند. اینها تمایلی به چپ ندارند و ضد سرمایه داری هم نیستند، بلکه دردنیای بازار وقوانینش سیرمی کنند. گرایشات ضد آمریکایی هم ندارند، اسرائیل را دوست ندارند ولی آنراقبول می کنند. اینها نمی خواهند که قدرت دردست ارتش، پلیس ویا مافیا باشد.
یکی ازچهره های سرشناس این طبقه ال برادعی است. اویک برنامه اقتصادی مشخصی ندارد بلکه به وضعیت بازارهمانطور که هست اعتقاد دارد. دررابطه با سوسیالیسم اطلاعاتی ندارد وجزء دمکراتها محسوب می شود.
چهارمین عنصررا اخوان مسلمین تشکیل می دهند که ازنظراجتماعی پایگاه خوبی درمیان مردم دارند. آنها نه تنها ازنظرایدئولوژی بلکه ازنظراجتماعی هم ارتجاعی هستند. دراعتصابات موضع مخالف کارگران وطرفداردولت را داشتند واعتقاد آنان براین است که کارمندان باید خود را با وضعیت بازاروفق بدهند. ازطرفی هم مخالفت خود را با جنبش کشاورزی ابرازکرده واعتقاد دارند که کشاورزان با توان مالی متوسط نباید برضد کشاورزان ثروتمند تروبازاریان مبارزه کنند. آنها تصرف املاک رامالکیت خصوصی می نامند واشاره به مقدس بودنش هم درقرآن می کنند. درنهایت این اخوان مسلمین همدستهای مبارک هستند که به ظاهر با مبارک مبارزه می کنند ولی درحقیقت با او توافق داشتند.
دولت سه نهاد مهم را به اخوان مسلمین داد، آموزش وپرورش، نهاد های قضایی و تلویزیون دولتی. بنابراین دررابطه با آموزش وپرورش اولین کاری که آنها کردند، قانون حجاب را برای دانش آموزان دختروبعد درسطح جامعه اجباری کردند. ازآنجایی که نهاد های قضایی را دردست دارند، قانون را قانون اسلامی اعلام کردند. ازطریق رسانه ها توانستند برافکارعمومی هم تأثیر بگذارند. رهبرسیاسی اخوان مسلمین همیشه ازطریق رشوه دادن کارش را پیش برده وازخا نواده ثروتمند ی است. ازکسانی که او را پشتیبانی مالی می کنند، به طورمثال می شود آمریکا وعربستان سعودی نام برد. اینها عمدتأ بردو گروه ازمردم تاثیرمستقیم دارند، یکی ازاین گروه ها طرفدارسرمایه داری وضد کمونیست است که ازترس مردم درمقابل یک حکومت اسلامی قد علم نمی کند. این گروه ها گاه وبیگاه درکناراخوان مسلمین دیده میشوند. گروه دیگرکه اخوان مسلمین بر آنها تاثیرفراوان دارد، تشکیل شده ازپزشکان، معلمان، وکلا وشبیه اینها. حتی درخانواده های فقیرهم حمایت کننده دارند، ازاین گروه سعی می کنند نسل بعدی مزدوران خود را تعلیم دهند.
درقاهره با ١۵ میلیون جمعیتش چیزی معادل ۵ میلیون بی بضاعت وجود دارد. دربین فقیرترین اینها برادران اخوان مسلمین یک "ارتش منظم " تربیت کرده است که هرآن می تواند آنها را بکاربگیرد، افرادی که اصلا سواد سیاسی ندارند.
چه تکاملی درپیش است؟ حرکت ازطرف جوانان آغازگشته وچپهای رادیکال همراه آنها دریک صف ودرپی آنها دمکراتهای بورژواقراردارند. درطی چهارروزاول تظاهراتها، برادران اخوان مسلمین آن را تحریم کردند چرا که معتقد بودند با سرکوب ازطرف پلیس روبرومی شوند. بعد ازآنکه دیدند این جنبش را دیگر هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد، رهبریشان تصمیم گرفت درجنبش شرکت کند.
حالا نگاهی برسراستراتژی آمریکا ودیگران بیاندازیم. مبارک یک سیستم نبود بلکه جزئی ازیک سیستم بود واما مردم درابتدا درمقابل نماد یک سیستم برخواستند. بعد ازچند ساعت که مبارک، عمرسلیمان را نماینده خود اعلام کرد، مردم فریاد زدند: نه مبارک، نه عمرسلیمان هردوی اینها آمریکایی هستند. دراینجا اوباما صحبت ازیک انتقال صلح آمیز میکند ( چیزی مثل فیلیپین ). یکباره مردم مصربا هم فریاد زدند، ما نمخواهیم فقط یک جنایتکاربرود بلکه همه جنایتکارها باید بروند، ما یک انتقال درست را خواهانیم. سطح بالایی ازآگاهی سیاسی برجامعه حاکم شده است. اما آمریکا یک انتقال آرام را درنظرداشت، اماچگونگی پیشرفت آن مهم بود. آمریکایی ها شروع کردند با دست راستیها، خرده بورژواها و گروهی ازاخوان مسلیمن مذاکره کردن و شاید هم می باید ازدمکرات بورژواها هم استفاده می کردند. دراینجا جوانان وچپهای رادیکال می باید به گوشه انزوا کشانیده شوند، این استراتژی آمریکایی هابود.
آنها معتقد بودند، حتی اگرمبارک رفرمی بکند یانکند، درهرصورت او بازنده است. معاون رئیس جمهور، عمرسلیمان آغازبه مذاکرات کرد، اما رهبری اخوان مسلمین نمی گذارد که دست کم گرفته شوند، زیرکانه فقط پیشنهاد شروع مذاکرات را قبول می کند.
درهمین حین جنبش مردمی بازنمی ایستد و هرروزه کنفرانس ها یی را برای بحث وگفتگو برنامه ریزی می کند، موضوع این کنفرانسها بحث برسر یک انتقال واقعی است.
اولین کارمنحل کردن مجلس قلابی است. قدم بعدی پایان دادن به حکومت نظامی وآزاد کردن تظاهرات هاست. سومین مرحله نوشتن پیش نویس قانون اساسی است. چهارمین مرحله مجلس بعدی باید قانون اساسی جدید را پیش ببرد. پنجمین مرحله جلوگیری از انتخابات سریع می باشد. قبل ازهرچیزباید فضایی آزاد ایجاد کرد وگرنه مسلمان ها با توجه به سازماندهی که داشتند ودردست داشتن رسانه ها می توانند آراء را برای خود کسب کنند. درطی این سال جوانان وچپهای رادیکال هم فرصتی برای سازماندهی می یابند.
آیا می تواند مبارزه ای طولانی بشود، مبارزه ای که تازه شروع شده است. اگرما به سالهای ١٩٢٠ تا ١٩۵٢ با تمام بالا و پایین شدنش نگاه کنیم همانطورکه مصرمعروف به انقلابهای طولانی اش می باشد دردراز مدت جوانان وچپهای رادیکال میتوانند در اکثریت قراربگیرند. احتمال حملاتی ازطرف اخوان مسلمین به جوانان وچپهای رادیکال داده می شود همانطورکه تلاشهایی دراین جهت تاکنون شده است. ما با یک سیستم فاسد اداری، ارتجاعی سروکارداریم. رژیم مبارک ١٧.٠٠٠ جنایتکاررا اززندان ها آزاد کرد، به آنها پول، اسلحه وتعهد داد که دیگربه زندان برنخواهند گشت با این شرط که آنها به تظاهرکنندگان حمله کنند. جنبش مردمی درهای زندان را بازنکرد، بلکه زندانیان با پشتیبانی پلیس فرارکردند.
سمیر امین - سارا نبوی
توضیح مترجم: منظورنویسنده ازچپهای رادیکال، آنارشیستها هستند.