آقای افشین ندیمی نوشته ای با عنوان " كجاست این فعال كارگری ؟؟!! " منتشر كرده است (مندرج در سایت كمیته هماهنگی) كه مطابق آنچه اعلام كرده، نقد اوست به یك نوشتار كارگری با عنوان " گزارش سی ساله " كه تجارب سی ساله ی یك فعال كارگری در كارخانه ی تولید دارو(ایضا مندرج در سایت كمیته هماهنگی) است.
با خواندن نوشته ی كوتاه افشین ندیمی، لازم دیدم نكاتی چند را با ایشان و نیز دیگر كارگران و فعالان كارگری در میان بگذارم.
نقد و نظر من درباره ی نوشته ی ایشان شامل دو قسمت میشود.نخست نشان میدهم ایشان با كم مسوولیتی به گزارش سی ساله برخورد كرده و مطلبی را كه نقد كرده یا اصلا نخوانده است و یا درست و به دقت نخوانده بلكه احتمالن و مثلا بر اساسی یكی دو جمله ی شنیده در جایی بنا بر نوشتن نقد كرده است.در بخش دوم به نقد رویكرد نهفته در نگاه ایشان و سپس معرفی یك رویكرد جمعی در مبارزه كارگری می پردازم.
1-
چنانچه فقط و فقط یك بار نوشته ی " گزارش سی ساله " (از این پس گزارش) را، آنهم سرسری تورقی كنید و سپس نقد 3 صفحه ای افشین ندیمی (از این پس نقد) را بخوانید بلافاصله درخواهید یافت ایشان گزارش را نخوانده(یا با دقت نخوانده) است!
چرا؟
مثلا یكی از دلایل به اندازه ی كافی قوی و پر رنگ میتواند این باشد:
نویسنده ی نقد ادعا كرده :
"... من كه این گزارش را با دقت تمام مطالعه كردم تنها چیزی كه در آن احساس نكردم حضور یك فعال كارگری بود. حتی یك فعال كارگری با خواسته های صنفی را نیز احساس نكردم. چه برسد به یك فعال كارگری با خواسته های طبقاتی و رادیكال ..." ( از سطر 9 به بعد نقد)
قطعا منظور ایشان از احساس، حس سه بعدی و پیش چشم ظاهر شدن تصویر یك فعال كارگری نیست بلكه منظور ایشان این میتواند باشد كه از خواندن این گزارش متوجه شده است كه حضور فرد ِ طرف مصاحبه، به عنوان یك فعال كارگری، در اتفاقات نقل شده، غایب است. و یا ایشان مطلقا خواسته ای نداشته است. به عبارتی و همانطور كه در سطور بعدی نیز تكرار میكند " نقشی كه این دوست عزیز (منظور فعال كارگری مصاحبه شونده در گزارش) طی این سی سال كار و جان كندن در كارخانه تولید دارو داشته است رصد كردن و آرشیو اعتراضات و اعتصابات این كارگران بوده است. نه حضور فعال و پر رنگ در اعتراضات..."
نخست اینكه در این بخش از نوشته ی آقای ندیمی تناقضی با بخش اول نوشته اش وجود دارد: بالاخره نقش این فعال كارگری، در اتفاقات هیچ بوده و با خواندن گزارش، اصلا حس نمیشود و یا اینكه كم رنگ بوده و كم حس میشود؟
باید در مورد كلمات و ادعاها پر وسواس و مسوول بود.
فرض كنیم كه ادعای نخست ایشان نادقیق بوده و منظور نهایی ایشان این است كه این فعال، نقش كم رنگی داشته است. و اگر ادعای اول ایشان نادقیق بوده پس چطور ادعا میكند گزارش را با دقت تمام مطالعه كرده است ؟
اگر ادعای دوم ایشان را مبنا قرار دهیم كه نقش این فعال وجود داشته، اما نقشی كم رنگ بوده است، باز هم اثبات میكنم كه این ادعا نیز ادعایی كاملا نا دقیق است و تنها نتیجه ای كه میشود گرفت این است كه آقای ندیمی متن را یا اصلا نخوانده است یا دست كم بدون دقت و شاید فقط چند سطر از كل گزارش را خوانده باشد.
ایشان احتمالن و مثلا یك تك جمله از كسی شنیده كه "در فلان مطلب منتشر شده طرف مصاحبه در اتفاقات بی نقش بوده " و آقای ندیمی هم به هر دلیلی بر خود واجب دانسته كه بر اساس این یك جمله شروع به نوشتن یك انشا كند.
اكنون من باید نشان دهم كه ادعای بی نقش بودن و یا كم نقش بودن و یا بی خواسته بودن ِ فعال كارگری طرف ِ مصاحبه در گزارش سی ساله، نه تنها ادعایی سراسر اشتباه است بلكه اگر یك بار – و حتا بدون دقت زیاد – متن را بخوانید، جا به جا نقش این فعال را درمی یابید. در مورد رادیكال بودن یا نبودن این نقش هم سر جایش صحبت خواهم كرد.
نیز باید تاكید كرد كه رویكرد این فعال نه فقط در حین مصاحبه بلكه از خلال متن گزارش میتوان دریافت كه در روزگار فعالیت و مبارزه نیز این بوده كه فعالیت ها را جمعی انجام دهد؛ بنابراین برخی نقل قول ها حاكی از كار جمعی ایشان و چند نفر دیگر است.
البته چنانچه كسی اندكی ذكاوت به خرج بدهد حتا میتواند بفهمد حدود تعداد این نفرات فعال چند نفر بوده است. كه من این معمای ساده و دریافت پاسخ آن را به خواننده ی با دقت در مطالعه ی اصل متن گزارش واگذار میكنم.
برای نشان دادن داشتن نقش جدی ِ این فعال و دوستانش در تمامی این پروسه ی سی ساله و داشتن خواسته و مطالبات كارگری و طبقاتی، كافی است یك رشته نقل قول ها و بدون نیاز به هیچ توضیح و تشریح و تحلیلی از متن به صورت مستقیم در اینجا بیاوریم.
در مصاحبه نام این فعال كارگری نیامده است. بیایید به صورت قراردادی نام این فعال كارگری را تقی بگذاریم. تقی در مورد بسیاری چیزها صحبت كرده و من در اینجا به صورت تصادفی فقط بخش هایی از جملات او را میآورم كه در ارتباط با كنش گری او و دوستانش در اتفاقات بوده است:
تقی در ابتدا، نحوه ی استخدامش را میگوید و توضیح میدهد به من گفتند سراغ فلان افراد نرو ضد انقلاب هستند. منظور اینكه به دنبال مسائل كارگری هستند. از جمله آقای خراسانی را برای او نام میبرند. تقی میگوید: " كم كم سراغ همان آقای خراسانی رفتم " (ص.11 گزارش-از این پس شماره صفحات مورد اشاره، ناظر بر شماره صفحه در اصل متن گزارش است)
"بخش هایی از این فعالین رفتند و واقعا ما بعد از مدتی دیدیم كه دیگر اثری از آن جمع ها و فعالین نیست. در طی دو سال ... فقط 10-12 نفر باقی مانده بودند"(ص.14 )
و این مربوط به دو سه سال اول استخدام اوست. بعدها اعداد و ارقام فعالین به یك چندم این هم نمیرسیده كه در متن قابل ایفاد است.
- در مورد مسائل زمان جنگ و دخالت گری های این فعالین :
" ما واقعا چندین سال مشكل داشتیم. هر دفعه كه حرفی میزدیم اعتراضی میكردیم میگفتند آقا حرف نزن مگر نمیبینی كه جنگ است...این عوامل باعث یك حالت ترس و عقب نشینی در جنبش كارگری شد. سطح خواسته های كارگران پایین آمد. طوری شده بود كه عمده كارها و اعتراضاتی كه ما در آن سال ها كردیم صنفی بود..."(ص.22)
- درباره ی طرح های ضد كارگری:
"من همان موقع بحثی را با فعالین كارگری كردم كه بیایید كار كنیم و جلوی این طرح ها را بگیریم. حتا رفتم به شورای اسلامی داخل كارخانه اعتراض كردم. یكی از این طرح ها این بود كه ..." (ص.23 )
"به شورای اسلامی كارخانه رفتیم و اعتراض كردیم و گفتیم كه ما این سهمیه ها را نمیخواهیم.اما خود كارگران جلوی ما ایستادند و به ما اعتراض كردند..." (ص.25 )
- در مورد بهره وری ها :
"...تا آن سال یكی از عمده اعتراضات ما بر سر بهره وری بود....ما اعتراض میكردیم..." (ص.28)
"...جو امنیتی سنگینی حاكم بود. مثلا در آن سال ها خود من با توجه به شرایطی كه داشتم منتقل شد ه بودم واحد تهیه مواد اولیه كه سرپرست آن به رئیس شورا گفته بود كه این فرد ضد انقلاب است و همیشه در حال بحث سیاسی است..."(ص.28 و 29 )
- در مورد نقش شان در سازماندهی صندوق های مالی :
"...این صندوق ها كه دست ما بود موجودی اش را از خود كارگرها میگرفتیم و به خود كارگرها میدادیم..."(ص.30)..."مثلا ما اصرار داشتیم كه در اساس نامه صندوق مان یك سری شرایط ویژه بگذاریم و ..."
" ما خودمان به عنوان تشكیل دهندگان و گردانندگان صندوق هدفمان این بود كه وسعت دیدها را بیشتر كنیم همدلی و همكاری را بیشتر كنیم...."(ص.31)
"...در عین حال همه ی ما به این شرایط تسلیم نمیشدیم. سعی میكردیم بحث اساس نامه و جایگاه آن را جا بیاندازیم و راهكار پیش روی كارگران بگذاریم كه مثلا چگونه میتوانند در این صندوق ها نقش داشته باشند و یا در انتخابات هیات مدیره و چگونگی نظارت بر آن دخالت داشته باشند. این كارها هم را در نهایت با هدف پیشبرد بحث "نهاد های كارگری" انجام میدادیم." (ص.31)
- سختی جو فعالیت:
"جوی بود كه مثلا من وقتی میخواستم در محیط كار با بچه هایی كه میشناختم قراری بگذارم مجبور بودم كه از اشاره استفاده بكنم ..." (ص.37)
- اختلاف نظر حین اعتصاب :
" بله. آن دوران بین ما و دوستان¬مان و بخشی از فعالین كارگری بر سر شیوه ی برخورد با بعضی از مسائل اختلاف نظر وجود داشت..." (ص.43)
- درباره ی نقش¬شان در افشای هر دو باند سرمایه داری :
"...اختلاف نظر بر سر این موضع بود كه ما باید چه چیزی را به كارگران منتقل كنیم. ما میخواستیم به آنها بگوییم كه دو روز دیگر باند قمصری هم منافع شما را برآورده نمیكنند. الان ممكن است نارضایتی شما را تایید كنند....یعنی معتقد بودیم باید واقعیت ها را در همین زمان به آنها گفت ولی بعضی از دوستان میگفتند نه .صرف حركت را باید ستایش كرد."(ص.45)
- درباره ی دست تنها بودن¬شان و كم بودن تعداد فعالین برای مقابله با ترفند های مدیر عامل:
"...از این نوع ترفند ها در محیط های كارگری زیاد اتفاق میافتد، مخصوصا اگر حضور فعالین كارگری كمرنگ باشد. كه در كارخانه ی ما حضور فعالین خیلی كم بود..." (ص.49)
- اعتراض برای بهره وری:
"...هر شب عید یا اول تابستان جمع میشدیم، دعوا میكردیم، اعتراض میكردیم و افزایش تولید میگرفتیم و این اتفاقات فراوان انجام میشد."(ص.54)
"در سال های قبل ما هر وقت میگفتیم كه باید افزایش تولیدمان را بگیریم حتی در اوج جنگ كارگران به راحتی جمع میشدند بر سر این خواسته و جلوی در كارخانه تجمع میكردند. اما از سال 74،73 به بعد به مرور این مساله ضعیف شد، كمرنگ شد و سطح مبارزات پایین آمد."(ص.65)
- در مورد كم شدن فعالین و كناره گیری شان :
"...كسی كه سال های سال با من بود فعالیت های منسجمی میكردیم اواخر دهه 60 كم كم خودش را كنار كشید و بیرون رفت ..." (ص.67)
"... ما در كارخانه حقیقتا دست تنها شده بودیم..." (ص.68)
- در مورد یكی از ماجراهای جنجالی درگیری با مدیرعامل و كتك خوردن مدیر عامل و مساله ی شیفت:
"... در آن جلسه هی بچه ها گفتند كه گروسی محمد زاده را زده. من میگفتم: زده كه زده ! خوب كاری كرده زده ! ولی محمد زاده چرا در خانه ی طرف آدم فرستاده تا با چوب او را بزنند؟ و كارگرها هم همگی واقعا ایستادند و این مساله مجروح شدن آقای گروسی و مساله ی شیفت را با هم حل كردند..." (ص.74)
نیز صفحه ی 77 از سطر 8 به بعد.
- دخالت درباره ی مساله ی تشكل یابی و افشای شورای اسلامی:
"(سوال ( این یك بحث جدید در كارخانه است. یعنی در حالی كه شورای اسلامی وجود دارد شماها بحث نماینده ی كارگر را معرفی میكنید. عكس العمل كارگران چه بود؟
(جواب: ) كارگرانی كه از آنها میخواستیم در این انتخابات نماینده شركت كنند سوال میكردند كه وقتی شورای اسلامی هست این چهار نفر چه كاره اند و ما هم پاسخ میدادیم...."
ادامه را در ص.85 گزارش بخوانید.
"... اسم این گروه نمایندگان 4 نفره شد مكمل شورا..." (ص.86)
"...یعنی ما آن موقع مینشستیم صحبت میكردیم كه سندیكا این است ولی واقعا جا نیافتاد. زورمان نرسید. شاید هم به این دلیل كه تعدادمان كم بود و هم اینكه بضاعتش را نداشتیم. شاید كارگرها هم در آن شرایط روحی بیشتر از این كشش نداشتند..."
(ص.87)
- "...تحلیل ما هم این بود كه در این وضعیت كارگران پای اعتراض نمیایند. بنابراین بهتر بود كه یك كانال دیگر به تجربه گذاشته شود و ضمنن انرژی اعتراضی كارگران نیز ذخیره شود" (ص.105)
- مقبول و معتمد بودن نزد بقیه :
"...مثلن خیلی از این نامه هایی كه محرمانه بود و ما میتوانستیم پیدا كنیم با همكاری این بچه ها و نگهبانی بود..." (ص.107)
- در مورد مخالفت¬شان با طرح بازنشستگی زود تر از موعد و ارائه تحلیل به كارگران:
"...خود من تحلیلم آن زمان این بود كه اصلن بازنشستگی چیست؟ برای چه میخواهید بازنشسته بشوید؟ ولی آنها میگفتند ..." (ص.108)
- موضوع شورای اسلامی :
"...نظرات مختلف بود. ما و دوستان دیگری میگفتیم كه شورای اسلامی با توجه به قوانینی كه دارد و شرایطی كه بر آن حاكم است و مسائل دست و پا گیری ..." (ص.112)
"...من خودم در چند جلسه از این اكیپ ها حضور داشتم و این مساله را مطرح میكردم كه تشكل های دیگری نیز وجود دارد..." (ص.120)
- نقش مهم این فعالین و اعتماد مطلق كارگران به آنها:
"...ولی كارگران میگفتند كه شما شركت كنید اگر حذف شدید ما حرف شما را قبول میكنیم. ما میگفتیم مدیریت قصد دارد امتحان بگیرد و میخواهد اصول خودش را بر امتحانات و گزینش حاكم كند. كارگران هم میگفتند: شما آدم هایی هستید كه ما سال های سال شما را میشناسیم. به شما اعتماد داریم و جز شما حرف كس دیگری را قبول نداریم." (ص.120)
"این سوال برای فعالین مطرح شد كه چه باید كرد؟ ...به این نتیجه رسیدیم كه راه دیگری را باید انتخاب كرد... ما ماهیت قوانین را برایشان باز كردیم و علاوه بر این حتا نشان داده بودیم كه مدیریت حاضر نیست قوانینی را كه وجود دارد رعایت كند..."(ص.121)
- درمورد ترویج رویكرد خودشان در حضور در مبارزات روزمره و نقش ایفا كردن:
"...با توجه به این جزئیات مهم است كه من فكر میكنم لازم است كسانی كه فعال كارگری هستند در زندگی روزمره كارگران حضور داشته باشند و در مسائل آنها شركت كنند..."
"....ما اگر حضور فعال و آگاهانه در میان كارگران نداشته باشیم در عمل میدان را به ناآگاهی واگذار كرده ایم. ما باید حضور داشته باشیم و آگاهی بدهیم." (ص.121)
"...با وجود اینكه من یا چند نفر محدود از اساس شورای اسلامی را قبول نداشتیم و لحظه لحظه در مسائل عینی سعی میكردیم نظریات خود را با كارگران در میان بگذاریم...."(ص.122)
- درباره ی نقش شان در تمامی عرصه ها و همیشه :
"... و این كار یكی دو روز نبود. كار بیست و چند سال بود. كارگران دیده بودند كه این فعالین در عرصه های مختلف عینی زندگی شان از جنگ بر سر یك كفش ایمنی گرفته تا مسائل سیاسی و برخورد با كارفرما و حاكمیت همراه آنان بودند"(ص.122)
..............
باری اینها نمونه هایی از جملات بی شماری بود كه میتوانید در متن گزارش ببینید.
بار دیگر جمله ی آقای ندیمی را یادآوری میكنم:
"...من كه این گزارش را با دقت تمام مطالعه كردم تنها چیزی كه در آن احساس نكردم حضور یك فعال كارگری بود. حتی یك فعال كارگری با خواسته های صنفی را نیز احساس نكردم. چه برسد به یك فعال كارگری با خواسته های طبقاتی و رادیكال..."
میبینید كه بی دلیل نمیگویم نویسنده ی نقد مذكور، گزارش را (دست كم به دقت ) نخوانده چه رسد به اینكه با دقت خوانده باشد. زیرا در سرتاسر گزارش، شما میتوانید نقش فعال این فعال كارگری و دوستانش را دریابید.
علاوه بر دلیل فوق الذكر، چنانچه به بقیه ی نوشته ی آقای ندیمی نیز نگاه كنید مشمول همین وضعیت خواهد بود. مثلا ایشان از كمبود مواردی سخن گفته كه اتفاقا متن گزارش از آنگونه موارد مملو است. و یا سوال هایی را طرح كرده كه اتفاقن متن گزارش بارها و به روش ها ی مختلف مختلف بدان پاسخ داده است.
تمامی نوشته ی ایشان را بخوانید و سپس یك دور رشته نقل قول هایی كه من از متن گزارش در بالا ذكر كردم را نیز نگاه كنید.نه تنها كل گزارش بلكه فقط همین نقل قول ها از متن، ذهن شما را روشن میكند و متوجه میشوید كم مسوولیتی عجیبی در نوشتن نقد توسط آقای ندیمی رخ داده است.
به گمانم سی سال از این دست تجارب كارگری برای نویسنده ی نقد " كجاست این فعال كارگری؟!" و همچنین برای من و بسیاری دیگر، جای بارها مطالعه و درس آموزی دارد و بیراه نخواهیم رفت اگر چنانچه اندكی كرنش و تعظیم برای آموختن از این گونه فعالین از خود نشان دهیم و به هنگام نقد نیز با دقت و مسوولیت قلم برانیم.
2-
نقد دیدگاه آقای ندیمی:
از محتوی نوشته ی آقای ندیمی دیدگاهی استنتاج میشود كه لازم میدانم اندكی آن را مورد مداقه قرار دهم.
ایشان عبارت بندی های انتزاعی و كلی ای درباب فعالیت رادیكال و طبقاتی كرده اند.(اصل نوشته ایشان را ببینید).
آنچنان كه من متوجه میشوم دیدگاه ایشان- و البته نه تنها ایشان- مبتنی بر رویكردی آكسیونیستی، هیجانی، قهرمان پرورانه و مُنجی گرایانه دارد.در این رویكرد، فعال كارگری ( ِرادیكال) كسی است كه با مشت های آهنین به ناگاه از راه میرسد و در طرفه العینی كارگران را نجات میدهد. چه بسا كه همان دم كشته نیز شود. و یا آنچنان باید در تمامی صحنه ها، رو، علنی و بی محابا و نابخردانه فعالیت كند كه روزی چند بار دستگیر شود و یا بارها اخراج شود.
این رویكرد اتفاقا در سبك كار فعال كارگری مورد مصاحبه در گزارش سی ساله مشاهده نمیشود. بلكه رویكردی دیگر در آن معرفی شده است.
به باور من نیز فعال كارگری ( ِ رادیكال) كسی است كه با دخالت روزمره در مبارزات جاری كارگران تلاش میكند به آنها كمك كند تا خودشان دست بر زانو زده و با تكیه بر نیروی هر چه جمعی تر، مبارزه را به پیش ببرند.
فعال كارگری رادیكال قرار نیست به جای طبقه قیام كند. او تلاش میكند بر بستر مسائل ملموس و عینی كارگران و در كنار آنها، درك و مبارزه ی جمعی و سازمانیافته را معرفی و تقویت كند.
از این روست كه فعال كارگری كارخانه ی تولید دارو دائما از بردن مباحث در دل كارگران سخن میگوید و در تمام این سی سال مبارزه اصل تلاش خود را بر این رویكرد بنا میكند.
همچنین فعال رادیكال باید به طرز دقیقی بتواند خود و گروه همكارش را از معرض بخشی از تعرضات مصون نگه دارد. او و همكارانش باید بتوانند با تلفیقی هنرمندانه از سطوح گوناگون كار مخفی و علنی، زمین مبارزه را واگذار نكرده ،بلكه بر عكس بتوانند اصل فعالیت جمعی و طبقاتی را حفظ و گسترش دهند. اگر چه در این راه از اخراج و دستگیری و آزار و اذیت نیز بیم ندارند اما عامدانه و ماجراجویانه نیز به استقبال آن نمیروند.
اینكه در كدام یك از مصادیق این تعریف كلی ِ فوق، تقی (نام فرضی فعال كارگری مورد بحث) موفق بوده و در كدام زمینه ها ضعف داشته البته جای بحث دارد و باید با ذكر مصادیق و با شرح دلیل و تحلیل مشخص و نه ذكر چند جمله ی كلی به نقد فعالیت های او پرداخت.
كار ما فتوا دادن برای رد یا قبول كلی یك ادعا، مفهوم یا عملكرد نیست؛ بلكه برای پیشبرد كارمان و افزودن تجربه ای بر تجربه هایمان، ضروری است به شیوه ای عینی و انضمامی بحث ها و نقد های خود را مطرح كنیم.
نكته ی پایانی:
امیدوارم این نوشته ی مختصر باعث بشود آقای ندیمی و دیگر دوستان، نوشته - جاتی مانند گزارش سی ساله را با دقت بخوانند و مورد نقد قرار دهند. همچنین امید دارم انگیزه ی من از تحریر این نوشته را نیز كمك به شفافیت و دقت بیشتر در نوشتار و نقد كارگری و كمك به مبارزه ی جمعی و انتقاد دوستان از یكدیگر، قلمداد كنند.
نقد مسوولانه و با دقت قطعا به دانش كارگری ما خواهد افزود.
علیرضا عسگری - ١٦ دیماه ٩٠