انتشار این مقاله، همزمان شد با درگذشت یداله خسروشاهی
نوشته را تقدیم میکنم به او و یادش و بلندای شرافتش، مبارزی
که برای آرمان کارگران با تمام توان کوشنده بود.
اشاره:
در نوشته ای که در پی ملاحظه میکنید تلاش شده است به ترتیب روی این موارد در حد توان و حوصله ی این نوشتار(١)،تمرکز و جمع بندی شود:
- اشاره ای به مفهوم تشکل مستقل کارگری
- روش های سرمایه داری برای تضعیف تشکل کارگری و یا نفوذ در آن
- چرا و چگونه سرمایه داری از طریق مسائل مالی تشکل های کارگری یا افرادی از ان را فاسد میکند ؟
- منابع مالی وابسته به سرمایه داری چه نقشی را ایفا میکنند ؟
- چرا اصولی ترین منبع کمک مالی حق عضویت اعضا است ؟
- حالت اضطراری برای دریافت کمک مالی خارج از حق عضویت چیست ؟
- چرا کسانی حالت اضطرار " پیش هنگام " اعلام می کنند ؟!
- در حالت اضطرار چگونه کمک هایی باید از دیگر کارگران و یا تشکل ها گرفت ؟
- چرا در حالت اضطرار ، فراخوان مالی و دریافت کمک مالی ، باید شفاف باشد ؟
- چرا کمک مالی و فراخوان ان باید علنی باشد ؟
- چرا فراخوان و دریافت کمک مالی باید فراگیر و گسترده باشد ؟
- چرا کمک مالی از تک منبع ( منبع واحد) سنتی کارگری نیست ؟
- چرا فراخوان و دریافت کمک مالی باید رو به تمام کارگران باشد ؟
- تایید و یا تصویب منبع یا نحوه ی کمک مالی چرا باید توسط اکثریت کارگران و نه فقط تعدادی خاص انجام گیرد ؟
- منابع کمک مالی " مجاز" کدامند ؟
- اعتماد سازی ، گزارش دهی ، شفاف سازی در مورد کمک مالی
- چرا در مساله کمک مالی نباید امر واسطه گری و دلالی وجود داشته باشد ؟
- و چرا واسطه گری و دلالی در ارتباطات کارگری سنتی ضد کارگری است ؟
- اهمیت ِ روش های صندوق همیاری و حمایت مالی و صندوق های تعاونی و اعتصاب
پیش درامدی به بحث:
کارگران که با فروش نیروی کار خود امرار معاش میکنند و به جز این راه ، طریقی دیگر برای زنده ماندن ندارند ، تنها و تنها یک راه برای غلبه بر این وضعیت استثمار گرانه دارند؛کارگران باید با اگاهی و اتحاد میان خودشان، دست اندر کار ایجاد تشکل های مستقل کارگری خود شوند و هر روز بیشتر و بیشتر به مبارزه علیه این نظام سرمایه داری برخیزند.(٢)
یکی از اموری که در تشکل های کارگری باید مد نظر قرار بگیرد مسائل مالی ، استقلال مالی و نحوه ی دریافت کمک مالی و سنت های مربوط به آن است.استقلال مالی از سرمایه داری و دولت ها و نهاد های سرمایه داری و به دور بودن از هرگونه نفوذ و تاثیر سرمایه داری ( و کارفرمایان) بحثی است که باید به طور مداوم پیگیری ، ترویج و تثبیت شود.
طبیعتا کارگران باید بتوانند از سنت های کارگری مطابق با منافع طبقاتی خود استفاده کنند تا در به دست اوردن خواسته ها و مطالبات خود ،پیروز شوند.در این نوشته به اختصار در باره ی سنت های مالی ِ کارگری و خطراتی که در در مقابل ِ کارگران در این مسیر وجود دارد بحث خواهد شد.
موارد ِ مورد بحث در این نوشته تا حد زیادی، حداقل های لازم برای یک تشکل کارگری است.این موارد در طیف های مختلف از تشکل های کارگری از سندیکا و اتحادیه و انجمن و شورا و ... میتواند قابل طرح و پیاده کردن باشد.
تشکل های مستقل از دولت ها و کارفرمایان و ...:
تشکل های کارگری برای دفاع از منافع مستقل خود وپیشبردن مطالبات و خواسته های خود ازدشمنان طبقاتی خود مستقل باشند.به همین دلیل ،تشکل های کارگری باید از دولت ها ،کارفرمایان،نهاد های ضد کارگری و هر گروه یا نها دی که برای حمایت و پشتیبانی از منافع سرمایه داری میکوشد مستقل باشند.(٣)
در دوره ی تسلط سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-فکری سرمایه داری و مناسبات آن ، توسط سرمایه داری حداکثر تلاش ممکن انجام میگیرد تا تشکل های کارگری کمترین درجه ی پایگاه کارگری و هر چه بیشتر وابستگی به وجوه مختلف سرمایه داری را داشته باشند.
زیرا چنانچه تشکل های کارگری هر چه بیشتر در روند استقلال خود کامیاب باشند ، آن بنیان های اساسی و اصولی برای قدرت گیری طبقه ی کارگر به عنوان طبقه ای در خود و برای خود مستحکم تر خواهد شد.به همین دلیل ، سرمایه داری همواره سعی می کند در تشکل ها و نهاد های کارگری نفوذ کند تا از هر طریق ممکن ان را از هرجهت گیری مطابق با منافع طبقاتی کارگران باز دارد و تنها ظروفی با بر چسب کارگری ولی تهی از اراده و خواسته و مطالبات کارگری باقی بگذارد.
سرمایه داری نه تنها سعی در سرکوب ، تهدید ، ارعاب و یا تطمیع افراد متشکل شده در یک تشکل کارگری را می کند بلکه در کنار آن نیز ، تلاش میکند با موازی سازی ، تشکل هایی که خود ساخته و پرداخته و حمایت می کند را به عنوان جایگزین ، به کارگران تحمیل کند.
سرمایه داری از نفوذ در هر تشکل کارگری ِموجود فروگذار نمیکند.اینکه ان تشکل کارگری در چه سطحی است ، چقدر پایه ی کارگری دارد و در چه درجه ای از استقلال از سرمایه داری است ، برای سرمایه داری فرقی نمیکند ، نظام سرمایه داری بیشترین تلاش خود را میکند که حداکثر نفوذ خود را در ان تشکل داشته باشد ؛ هر درجه ی بیشتر نفوذ سرمایه داری به مفهوم موفقیت بیشتر اوست.و به همین ترتیب هر درجه تلاش و مبارزه ی کارگران برای کارگری نگه داشتن تشکل شان موفقیتی است برای به عقب راندن سرمایه داری و پیروزی برای کارگران.
بسته به اینکه توازن قدرت طبقاتی به چه شکل باشد ، سرمایه داری گاه در کنار دیگر تشکل هایی که تماما در خدمت سرمایه داری نیستند - اگرچه کارگری هم نیستند - اقدام به ایجاد تشکل هایی متناسب با خواست و منافع خود می کند و چنانچه توان اش را داشته باشد به کمک فضای سرکوب ِ حداکثری خود ، تنها به کارگران " اجازه" ی شرکت کردن در تشکل هایی که خود ِ سرمایه داری بنا کرده است را می دهد.و یا تشکل هایی را ایجاد میکنند که اساسا برای خدمت به منافع سرمایه داری به کار بیایند .مانند شورای اسلامی کار در ایران.
از طرفی سرمایه داری در سطح جهانی نیز سعی میکند نهادهای کارگری مطابق با میل خود را ایجاد کند تا با یارگیری در میان جنبش کارگری در کشور های مختلف بتواند در جنبش های کارگری ان کشور ها نفوذ کرده و حرکت کارگران را در جهت منافع خود و در جهت خیانت به منافع کارگران به پیش ببرد. نهاد های کارگری ِ سازشکار با دولت های سرمایه داری ، با انواع اسامی و ترفند و اشکال و با کمک پول و تبلیغ و رسانه های سرمایه داری ،با حمایت نهاد های سرمایه داری جهانی به وجود می آیند و تقویت می شوند.
کارگران ایران لازم است به خاطر داشته باشند که در دیگر کشور ها به این شکل نیست که کارگران ، شادمان و کامیاب می توانند از تشکل های مستقل بهره ببرند.اوضاع در انجاها نیز بر وفق مراد طبقه ی کارگر نیست . اما در این ادعا میتوان مطمئن بود که شورای اسلامی کار و یا تشکل هایی اینچنینی که تماما وابسته به کارفرما ها و دولت - و به اعتباری وابسته و کارپرداز سرمایه داری - هستند ،مطلقا تشکل مستقل کارگری نیستند.
سرمایه داری می کوشد در هر جا بسته به شرایط تاریخی - اجتماعی - سیاسی و اقتصادی آن جامعه و متناسب با قوای طبقاتی در انجا و با احتساب ِ درجه ی فعالیت آگاهانه ی کارگران در امر مبارزه طبقاتی ، تشکل های کارگری موجود در ان جامعه را بیش از پیش فرمانبردار خود کند. (۴)
سرمایه داری ، درهر جا به تبلیغ ِ تشکل های مدافع سه جانبه گرا میپردازد و در کنار آن با نفوذ در این تشکل ها و یا هرگونه تشکل کارگری ،راه را بر تقویت جنبه های کارگری و منافع طبقاتی انان سد میکند و در عوض به تقویت گرایشات همسو با منافع خود می پرازد. و یا مثلا در ایران ، تلاش میکند هر جوانه ی تازه روئیده ای که " ممکن " است از ان روندی احتمالی برای دستیابی به تشکل و یا تشکل هایی مستقل به دست آید را درجا بسوزاند و هرگونه اقدام در این مورد را با شگردهای مختلف امنیتی – قضایی و یا فشار اقتصادی - مثل اخراج - به ناکامی بکشاند.
البته که رشد - هر چه بیشتر- آگاهی طبقاتی در میان کارگران ، اتحاد و همبستگی آنان و اراده برای سازمانیابی در میان انان می تواند و باید که در مقابل تهاجمات سرمایه داری نه تنها هر روز آن را به عقب براند بلکه به سمتی برود که هر تشکل کارگری در روند مبارزه ی آگاهانه ، دسته جمعی و در طول زمان ِ خود ، بیشتر و بیشتر مستقل شود و با تکیه ی هر چه بیشتر بر بدنه ی کارگری خود و در راستای منافع طبقاتی انان ، حرکت خود را تقویت کند.
ورود به بحث اصلی : مسائل مالی و سنت های حمایت مالی
نفوذ سرمایه داری از طریق مالی:
یکی ازراه های همیشگی که سرمایه داری میتواند به واسطه ی آن در تشکل ها و نهاد های کارگری نفوذ کند ، مسائل مالی و ارتباط مالی است.
برای سرمایه داری (دولت سرمایه داری ، کارفرماها و نهادهای وابسته به انها )، پا نگرفتن و یا تقویت نشدن تشکل های مستقل کارگری یک امر حیاتی است و اصولن ادامه ی حیات اش نظام سرمایه داری ، بدان وابسته است ، بنابراین برای جلوگیری از پا گرفتن و تثبیت تشکل های مستقل کارگری – که زیر بنای یک سازمان ، حزب یا نهاد سراسری طبقاتی کارگران است – صرف کردن مقداری اندک از ثروت سرمایه داری یک سرمایه گذاری مطمئن ،کم هزینه و اجتناب ناپذیر محسوب میشود.
سرمایه داران برای خریدن و وابسته کردن فرد یا افرادی از میان کارگران و یا تشکل ها و نهاد های کارگری با انواع روش ها ، شکل ها و بهانه ها ( از جمله کمک مالی و غیره ) ، همیشه و سنتا تلاش کرده اند.
مواقع اضطرار برای کارگران ، از جمله زمان های اخراج ، زندانی شدن ، اعتصاب و یا زمانی که کارگر یا کارگرانی به نمایندگی کارگران انتخاب میشوند، برای ( دولت های سرمایه داری و کارفرماها ) و در یک کلام برای سرمایه داری ،بهترین و مناسب ترین زمان آغاز ارتباط و ایجاد وابستگی مالی در کارگران است. البته که مساله ی مالی تنها راه نفوذ ، تطمیع و یا خریدن و وابسته کردن کارگران نیست اما قوی ترین آنان است.
سرمایه داران ، دولت های سرمایه داری ، نهاد های سرمایه داری و یا تشکل های سرمایه داری که حتا ممکن است عنوان های کارگری را نیز یدک بکشند ، در انواع و اقسام پوشش ها و عناوین و به بهانه ها و مناسبت ها و از طرق مختلف و به اشکال علنی و پنهان ، منابع مالی را در حد و اندازه های گوناگون و متناسب با شرایط مختلف ، به کارگران و تشکل های کارگری معرفی میکنند و سعی در جذب افرادی از میان کارگران می کنند تا بتوانند از طریق پرداخت مقداری کمک مالی ، وام و ... انان را به خود وابسته نمایند.
در ادامه، آنان با گسترده تر کردن این وابسته سازی مالی ( و با کمک گفته و ناگفته ی دیگر همدستانشان مثلا دولت ها ،یعنی تلفیق این فاسد سازی ها ان با شگردهای دیگر مانند سرکوب های علنی و یا تهدید و ارعاب دیگر کارگران )، در مجموع به خنثی سازی تحرکات کارگران و تشکل های کارگری بپردازند. بسته به اینکه چقدر حرکت کارگران و اقدامات انان در تشکل شان قوی و جدی تر باشد ، سرمایه داری منابع مالی بیشتری را برای پروژه های فاسد سازی کارگران و تشکل های انان اختصاص میدهد.
حق عضویت منبع اصلی مالی در تشکل های کارگری:
کسانی تصور می کنند – ویا به انان اینگونه نمایانده می شود – که کارگران می توانند از هر منبع مالی کمک دریافت کنند اما " سالم " (و در جهت منافع کارگری باقی ) بمانند. این یک توهم است و یا توجیه ِ آن افراد است برای دریافت کمک مالی یا اعتبارات مالی و غیره.
کارگر - یا تشکل ، یا گروهی - که بخواهد مدافع حقوق کارگران و هم طبقه ای های خود باشد باید – در صورت ضرورت برای دریافت کمک مالی – از کارگران تامین شود تا " مدیون " آنان باشد و پشت به منافع انان نکند. کسی که از سرمایه داری یا نهاد های وابسته به سرمایه داری تامین مالی شود ، لاجرم رو به منافع سرمایه داری و پشت به کارگران و منافع انان خواهد داشت.
در تشکل های کارگری بنا به دلایلی که اشاره شد ، نقش و جایگاه کمک مالی و حق عضویت توسط اعضا اهمیتی اساسی و حیاتی دارد.
حق عضویت اولا باعث ِ ایجاد شبکه های ارتباطی راس و بدنه ی یک تشکل کارگری میشود و این مورد یکی از راه های تقویت ارتباط مداوم نمایندگان کارگری و بدنه ی کارگری است.
و دوما اینکه کارگری که به تشکل خود مبلغی به عنوان حق عضویت پرداخت نماید از نمایندگان و تشکل خود " طلبکار" خواهد شد و به شکلی جدی تر پیگیر نتایج فعالیت تشکل خود خواهد بود.چرا که علاوه بر مشارکت مستمر در امور تشکل ، تصمیم گیری و اقدامات تشکل ، از جمله آن تشکل را از نظر مالی نیز زنده نگه داشته است ؛ و از طرفی نمایندگان وقت در هر تشکل از جمله به دلیل دریافت کمک مالی کارگران – از طریق حق عضویت – و بنا بر این به خاطر ِ تامین مالی هزینه های فعالیت از " جیب کارگران " ، به عنوان نمایندگان در یک تشکل مستقل کارگری ، خود را به کارگران " بدهکار " خواهند دانست و ملزم به پیگیری مطالبات کارگران خواهند بود.(۵)
گزارش های مالی مداوم ( دخل و خرج ) به صورت ِ دوره ای و مداوم ، توسط مسوولین مالی تشکل به اعضای تشکل کارگری ، علاوه بر شفاف سازی در چگونگی دریافت و منابع دریافت کمک مالی و نحوه ی هزینه کردن ان ، برای اگاهی کارگران و نظر دادن روی ان ، باعث می شود که کارگران بدانند مبالغ موجود نزد بخش مالی تشکل شان ، در چه راه هایی و به چه شیوه هایی هزینه شده است.
شرایط اضطرار و جذب کمک مالی از کارگران دیگر:
تشکل های کارگری و یا کارگرانی که به دلیل حملات سرمایه داری ( دولت های سرمایه داری و کارفرماها ) ، در موقعیتی گرفتار می آیند که منابع مالی خودشان کفایت برای رفع موانع مالی را ندارد ،باید توسط هم طبقه ای های خود در دیگر واحد های کاری و تشکل ها مورد حمایت قرار بگیرند.
در واقع زمانی که در شرایط سرکوب پلیسی توسط سرمایه داری ، تشکل های کارگری فرصت ِ جمع اوری حق عضویت از اعضا را نداشته اند و به یکباره مورد حمله قرار گرفته اند، شرایط " اضطراری " رخ داده است و نیاز است تا از طریق فراخوانی علنی و گسترده از دیگر کارگران و هم طبقه ای ها ، کسب حمایت مالی شود.
البته کارگران در اینگونه مواقع باید همواره مراقب باشند که اضطراری ترین وضعیت ممکن هم نباید باعث شود که انان دست یاری به سرمایه داری و نهاد های وابسته به آن دراز کنند و یا به چراغ سبز سرمایه داری و عوامل و نهاد های ان پاسخ مثبت دهند.
سنتی که در تاریخ مبارزات طبقه ی کارگرثبت شده است و از جمله در ایران و در این سال ها قابل اجراست این است که در این گونه موارد باید یک فراخوان مالی شفاف ، علنی ، فراگیر و گسترده و رو به تمام کارگران داد.
پیداست که فراخوانی اینچنینی ، تهدید ها ، فشار ها و آزار و اذیت هایی را از سوی نظام سرمایه داری برای کارگران و یا خانواده های انان در پی خواهد داشت ،اما اصرار بر این سنت کارگری و مقاومت در مقابل فشار ها ی سرمایه داری ، خود بخشی از مبارزات کارگری است. و البته همیشه بوده اند کسانی که در اثر نا اگاهی و یا به دلیل منافع خود ، این تهدید ها و فشار های سرمایه داری را بهانه میکنند تا سنت های درست کارگری در مسائل مالی دچار خلل شود ، اما کارگران پیشرو و جنبش کارگری به خوبی میداند که به هر ترتیب باید از کمند این فشار ها و تهاجمات سرمایه داری عبور کرده و هر روزباید بیشتر برای تثبیت سنت های کارگری مبارزه کرد.
اضطرار " پیش هنگام "!
تجربه ای که نباید از نظر دور داشت و باید مد نظر قرار داد ، این است که کسانی اعلام " پیش هنگام " شرایط اضطرار نکنند ! بدین معنا که نمایندگان کارگران پیش از انکه " به طور جدی " تلاش کرده باشند که حق عضویت ، از کارگران ِ عضو دریافت کنند ، شرایط سرکوب و خفقان پلیسی ِ سرمایه داری را بهانه میکنند تا به این نتیجه برسند که دریافت حق عضویت امکان پذیر نیست و لازم است تا کمک مالی دریافت شود.
البته که در اغلب موارد وجود این فشار های پلیسی صحت دارد ، اما چنانچه ذهنیت مبارزاتی در راستای رسیدن به مطالبات کارگری وجود داشته باشد پیش از دریافت هر کمک مالی دیگر ، کارگران و نمایندگان کارگری باید حداکثر تلاش خود را برای دریافت کمک مالی از اعضای خود انجام دهند.زمان ِبه بن بست رسیدن دریافت کمک مالی از اعضا موضوعی است که توسط خود کارگران و نظرجمعی ِ انان ، " حس " و نتیجه گیری میشود.
(برخی حتا پیش ازایجاد یک تشکل کارگری و یا به هنگام ایجاد ان و قبل از هر اقدام برای دریافت
حق عضویت ، چشم به راه هستند که از حمایت های مالی " غیر " برخوردار شوند!
و البته کم نیستند دلالان سرمایه داری که در شایع کردن این طرز فکر در میان کارگران نقشی اساسی بازی میکنند.گویا کسانی به این دلیل نماینده ی کارگران میشوند که از "حقوق" هایی از منابع کمک مالی برخوردار شوند! )
ناگفته نماند که پیش امده است که گاهی ،برخی، حتا پس از رفع شرایط اضطرار ، مثلا ازادی اززندان ، بازگشت به کار ، مهیا بودن شرایط فعالیت و جذب حق عضویت از اعضا و یا مواردی شبیه به اینها ، کماکان تمارض به شرایط اضطرار می کنند و از انجا که عادت به دریافت کمک مالی کرده اند باز هم منتظر دریافت کمک مالی خارج از تشکل خود هستند.و یا اصولا بدون اینکه دیگر نیازی به دریافت کمک مالی داشته باشند باز هم اقدام به فراخوان کمک مالی و یا دریافت ان می کنند.
شاید بتوان این وضعیت را اضطرار " خود خوانده " و یا "نابجا و ادامه یابنده " دانست.این مشکل را خود کارگران باید با بحث و نظر و تشویق و ترغیب برای فعال سازی این دسته از اعضا برطرف نمایند و این اعضا را به فعالیت کارگری در میان اعضای تشکل خود و از جمله دریافت حق عضویت اعضا برای پیش برد امور فعالیت های تشکل خود ترغیب کنند.
بنابر انچه گفته شد در مواردی که حق عضویت اعضا کفاف عبور از شرایط و دشواری های اقتصادی ِ رخ داده برای کارگران و تشکل انها را نمیکند کارگران و تشکل شان اعلام فراخوان نیاز به حمایت مالی میکنند.زیرا حالت " اضطرار " رخ داده است.
و اما در حالت اضطرار،فراخوان برای جذب کمک مالی و دریافت کمک مالی باید به چه شیوه هایی انجام بگیرد؟ تجربیات جنبش کارگری چه مواردی را به ما اموزش میدهد ؟
چرا فراخوان و دریافت کمک مالی باید شفاف و علنی باشد ؟
شفاف و علنی بودن فراخوان و دریافت کمک مالی ، در را به روی هر زد و بند ِ پشت پرده و تطمیع کارگر یا کارگرانی ، توسط سرمایه داری و افراد و یا نهاد های وابسته به ان می بندد و کل عملیات مالی و کمک رسانی را در معرض دید همگان قرار می گیرد که کدام فرد یا کدام نهاد و به چه مقدار وبه کدام انگیزه ی طبقاتی به کارگران و یا تشکل تحت اضطرار کمک مالی کرده است.
در این وضعیت ، کار برای عوامل و کار چاق کن های سرمایه داری و دولتی و برای کارفرما ها و عوامل انان ، در هر لباس و با هر ادعایی ، دشوار و بلکه غیر ممکن می شود و دست کم سرمایه داری از این طریق، امکان تطمیع و یا خریدن کارگر و یا کارگرانی را از دست میدهد.در شرایطی که ملاحظات امنیتی و فشار نهاد های سرکوبگر سرمایه داری بسیار است ، درجه ی علنی بودن دریافت کمک مالی و نحوه ی دریافت ان باید توسط نظر اکثریت کارگران انتخاب شود و نه به روشی که توسط "برخی " منتخبین کارگران اتخاذ یا " بهانه " میگردد.
فراگیر و گسترده بودن فراخوان و دریافت کمک مالی و تعدد منابع کمک کنند :
فراگیر بودن فراخوان کمک مالی و درخواست حمایت مالی از تمامی کارگران بدین معناست که کارگر را به هم طبقه ای خود نیازمند و مدیون کند.و علاوه بر این باعث تقویت این اگاهی می شود که کارگران باید مدافع دیگر کارگران ِ در اضطرار باشند و نه اینکه سرمایه داری به " حمایت " – بخوانید ایجاد وابستگی – در مورد کارگر دست بزند.
گسترده بودن - مخاطبین ِ - فراخوان و درخواست حمایت مالی و در نتیجه انجام حمایت مالی از منابع گوناگون کارگری نیز اهمیت دارد. کمک های مالی نباید از یک یا چند منبع خاص باشد مگر انکه اکثریت کارگران عضو در یک تشکل با بحث و نظر و با دید باز، کارگری بودن و " سلامت " منبع مالی پیشنهادی را تایید و تصویب کنند.اما باز- حتا به همان اکثریت کارگران نیز- باید تاکید کرد که دریافت کمک از یک منبع واحد ، یا چند منبع " خاص " باید از سنت کمک مالی کارگری به دور باشد.
دریافت کمک مالی از یک منبع واحد ( تک منبع ) – حتا گیرم که بهترین و مناسب ترین و مورد وثوق ترین فرد یا نهادی باشد که فرد یا افرادی بر روی آن توافق داشته باشند ، باعث می شود که ان منبع واحد بتواند سمت گیری و نگرش ِ دلخواه خود را به ان کارگران و یا تشکل کارگری آنان تحمیل کند.و حتا در بهترین حالت که این نگرش، به دلیل " سلامت " ( ،کارگری بودن ِ ) طرز دید و عمل منبع کمک مالی ، نگرشی درست باشد ، بازهم ایراد کار در اینجاست که از انجا که این طرز فکر و عمل توسط منبعی به جز تجربه و خرد جمعی خود ِکارگران در روند کارِ کارگران و تشکل شان وارد شده است بنابراین ، کمکی به مسیر راه مبارزه و تجربه ی دسته جمعی کارگران نخواهد بود و به همین دلیل این تاثیر از منبع مالی واحد نمی تواند رویه و سنتی کارگری و درست محسوب شود و نتیجتا علت ایجادی این تاثیر از منبع واحد ، یعنی کمک مالی توسط آن منبع واحد ، باید از دستور کار و روش های یک تشکل کارگری خارج شود.
و اما سوال اینجاست که اصلا چه کسی قرار است تایید کند که این منبع کمک مالی ، منبعی درست و روش های انان ، کارگری و " درست " است؟
فرد یا افراد خاص مجاز به این " تایید صلاحیت" هستند؟
چه کسی خود ان افراد ِ تایید کننده را تایید می کند ؟
تنها " مجوز " برای تایید اینچنین منبع واحدی ، همانا خرد جمعی کارگران و تصویب آن از طریق آرا عمومی اکثریت کارگران – و نه فقط تعدادی از نمایندگان کارگران در راس تشکل - است.
در این صورت کمک مالی و یا خط فکری ارائه شده توسط یک منبع مالی ، مورد انتخاب اکثریت کارگران است ودرستی یا نادرستی این انتخاب و نتایج ان ، خود تجربه ای در روند تکمیل دانش جمعی کارگران خواهد بود. و خود ِکارگران ، بر اساس این تجربه خواهند فهمید که کجای کار را اشتباه رفته اند و چه چیزی را باید تصحیح یا تقویت نمایند .اما تمامی این مراحل ، ازابتدای ان باید توسط خرد جمعی ِ " اکثریت " کارگران و بر اساس ِ منافع طبقاتی انان ،اغاز و انجام شود .(۶)
هر چه تعداد منابع کمک مالی بیشتر و بیشتر شود اولا این پیام و حس و دید ِ طبقاتی در میان تعداد بیشتری از کارگران گسترده و تقویت میشود که کارگران را چاره ای جز تکیه بر هم طبقه ای های خود نیست و دوما ، این امکان را کاهش میدهد که پُر وزنه بودن یک یا چند منبع کمک مالی بتواند نفوذ و تاثیر در تشکل کمک گیرنده داشته باشد.
و برعکس با تعدد منابع کمک مالی ( ِ کارگری ) ، این امکان که منابع خاص و " درشت " ، بتوانند تشکل کمک گیرنده را به سمت خاصی ببرند کمترمیشود. بدین ترتیب کمک های مالی از استقلال در حرکت و رویه ی تشکلِ کمک گیرنده نمی کاهد.
منابع کمک مالی " مجاز " کدامند ؟
کارگران باید بدانند که از کارفرماها ، و از هیچ دولت و یا نهاد و سازمان تحت نفوذ دولتهای سرمایه داری ، نهاد های ضد کارگری و نهاد های به نام کارگر، اما در خدمت سرمایه داری ، کمک مالی دریافت نکنند.
در درجه ی نخست باید کمک ها از افراد و آحاد طبقه ی کارگر ( کارگران و فعالین کارگری و اشخاص باشد ) و هرگونه کمک از تشکل های کارگری باید منوط به نظر اکثریت اعضا باشد . کمک مالی از اتحادیه های کارگری ، یا تشکل های کارگری داخلی و یا خارجی نباید هیچ گونه وابستگی سیاسی – فکری – عملی برای انان به وجود اورد.
لازم است کارگران پیش از دریافت کمک مالی - حتا از تشکل های داخلی - تا حد امکان از منبع مالی انان اطلاع کسب کنند.کارگران ِ با تجربه و صادق لازم است تجربیات خود را از دریافت کمک های مالی از اتحادیه های کارگری بیان کنند تا دیگر هم طبقه ای های انان بتوانند از این تجربیات درس بگیرند.
همچنین، افرادی که سعی در وصل کردن تشکل های مستقل و یا حرکت های نوپای کارگری به نهاد های غیر کارگری اما به نام کارگری میکنند باید در کار خود بازنگری کنند.ودر صورت اصرار انان بر اقدامات اینچنینی ،این رویه باید توسط کارگران پیشرو به عموم کارگران و فعالان این عرصه معرفی شوند تا عملکرد ان افراد و تخریب هایی که اینگونه معرفی ها و ارتباط برقرار کردن ها یشان برای یک حرکت نو پا ی کارگری دارد ، مورد نقد و درس اموزی برای دیگران قرار گیرد.
چنانچه در سطح جنبش کارگری ائتلافی از تشکل های مستقل ، همراه با هم اقدام به کمک کنند و ان را با اعلامیه ی دسته جمعی منتشر سازند ، ضمن تضعیف احتمال هر گونه انگ های امنیتی و غیره توسط حاکمیت یا دیگران ، نمایشی از اتحاد طبقاتی در مقابل حاکمیت سرمایه داری نیزبه اجرا گذاشته خواهد شد.
این امر ، بدین معنا خواهد بود که اگر بخشی از هم طبقه ای های ما مورد فشار و سرکوب قرار بگیرند ما همگی به یاری انان خواهیم شتافت.به علاوه انجام کمک مالی از چنین تشکل هایی در جنبش کارگری ، حاشیه ی امنیتی بیشتری را برای تشکل دریافت کننده ایجاد میکند زیرا دریافت کننده میتواند از این قضیه دفاع کند که تشکل هایی مثل خود ما ،به ما کمک کرده اند و نه ان دسته از نهاد هایی که میتواند برای حاکمیت بهانه قرار بگیرد و یا اندسته از نهاد های غیر کارگری.
نکته ی دیگری که در این گونه اقدام ها حائز اهمیت است این است که اینگونه ائتلاف ها برای حمایت از هم طبقه ای ها ، خود نوعی نزدیکی و اتحا د و تمرین اقدامات مشترک به نفع خواسته های مشترک طبقاتی خواهد بود.و بدین ترتیب خود تشکل های موئتلف برای کمک ، به نوعی اتحاد و سازمانیابی مشترک بین خود ایجاد خواهند کرد.
باید سازمان ها و نهاد هایی که به اسم و عنوان کارگری فعالیت میکنند اما چیزی جز دنبالچه های نظام سرمایه داری نیستند را به دیگر کارگران معرفی کرد. نهاد هایی که با ظاهر ِ کارگری رخ می نمایانند، اما عملکردی جر تخریب تشکل های کارگری و نفوذ در انها و ایجاد تفرقه و یا رخوت در اعضای ان ندارند و یا گاه با کمک مالی های خود افرادی از یک تشکل کارگری را " معتاد" به کمک مالی خود می کنند ، انان را حقوق بگیر خود میکنند ، تا پیشاپیش از هرگونه تلاش برای رو کردن به بدنه ی کارگری توسط این افراد یا نمایندگان کارگری ، جلوگیری کرده باشند و در یک کلام ان حرکت کارگری را در نطفه خفه و تشکل آنان را عقیم کنند.
البته همیشه بهانه برای حضور و اقدام ِ دلالان سرمایه داری و نهاد های به ظاهر کارگری اما واقعیتا سرمایه داری وجود دارد: فشار مالی بر روی کارگران و یا پیشروان کارگری ، خطر اخراج ، زندانی شدن ،خطر ایجاد فشار اقتصادی برای کارگران مبارز و خانواده هایشان . اینها نقطه های فرود این دلالان و نهاد های متبوعشان هستند.کارگران و فعالان کارگری ، باید در این مواقع هشیاری به خرج دهند و با تامین مالی از منبع کارگران و حمایت هایشان عملا راه را بر نفوذ این افراد یا نهاد های سرمایه داری ببندند.
اعتماد سازی و گزارش در مسائل مالی :
روش های اعتماد سازی در نحوه ی دریافت ، اشخاص دریافت کننده ، نحوه ی هزینه کردن کمک های مالی و گزارش مالی شفاف به کارگران ِ عضو تشکل باید همواره در دستور کار تشکل های کارگری باشد و منابع و افراد کمک کننده نیز برای تکمیل روند حمایتی خود نیاز است تا از رسید کمک های خود و در جریان بودن افراد مسوول در امر مالی در تشکل کارگری و یا افراد کمک گیرنده اطمینان حاصل کنند.
هر عضو در یک تشکل کارگری حق دارد بر نحوه ی هزینه کردن منابع مالی در تشکل خود نظارت داشته باشد.هر عضو حق دخالت و بازرسی بر مسائل مالی را دارد و چنانچه نظری خلاف روند انجام شده بر نحوه ی هزینه کردن منابع مالی داشت و یا ملاحظه و اعتراضی داشت باید بتواند با همراه کردن نظر حداکثر کارگران ان روند را مورد بازخواست قرار داده و تغییر دهد.
چرا ارتباط مالی باید بدون واسطه و بدون نیاز به دلال باید انجام پذیرد ؟
از دیگر اصولی که در سلامت روند حمایت مالی ، لزوما باید رعایت شود این است که دریافت کننده و پرداخت کننده ی کمک مالی لازم است مستقیما با هم در ارتباط باشند و یا در صورت امکان نداشتن ارتباط مستقیم ، رساندن کمک مالی به طوری مستقیم به انها باشد، مثلا از طریق ِ حساب بانکی ، پست و یا ...
حساب بانکی اگر برای دریافت ِ کمک برای بیش از یک نفر باشد ، لازم است حساب بانکی مشترک باشد و هر چه تعداد ِ بیشتر افراد کمک گیرنده و یا نمایندگان انها (که به طور رسمی ، توسط شخص، معرفی برای نمایندگی از طرف وی شده) ،در این حساب ِ مشترک سهیم باشند،سلامت کار بیشتر خواهد شد.
درصورت اعلام یک محل یا مقصد برای دریافت کمک مالی ِ معین و علنی ( مانند حساب بانکی) ، کمک های دریافتی (با انتشار و یا نشان دادن صورت حساب کمک ها به کارگران ِ در درون جمع خود کارگران ) و مقادیر کمک و منابع ان در معرض دید کارگران قرار میگیرد وهر گونه ادعا یا اشتباه یا نقص فنی در ارسال و یا دریافت و یا ایراد یا شبهه در تقسیم یا تخصیص کمک ها ، قابل پیگیری ، روشنگری و درس اموزی توسط کارگران خواهد بود.
اگر در امر کمک مالی واسطه گری وجود داشته باشد ، ممکن است افراد یا نهاد های واسط ، زیر پوشش نام یک منبع مالی که مورد تایید عده ای از کارگران و یا یک تشکل است ، کمک مالی از منابع مالی "دیگر" دریافت کنند و به ان تشکل پرداخت نمایند.
مثلا فرد یا نهادی ادعا میکند که از منبع "الف" کمک مالی دریافت میکند و به تشکل کارگری یا کارگران تحویل میدهد.
آن تشکل کارگری با رای جمعی این منبع را یک منبع مالی " سالم " و کارگری میداند ؛ اما ممکن است فرد واسط کمک مالی را از منبعی دیگر دریافت کند که کارگران از آن خبر ندارند.
مثلا ممکن است فرد واسط به جای اینکه کمک مالی را از منبع "الف" گرفته باشد ، ازجایی دیگر مثل " ب" دریافت کند ، که این منبع " ب" مورد تایید و تصویب کارگران و تشکل انان نباشد.
این امر می تواند باعث به خطر انداختن کارگران و حرکت تشکل انان شود. اگر منبع "ب " ، منبعی درست و سالم و کارگری بود ، فرد واسط نیازی به پنهان کردن نام ان نداشت و یا همان منبع "ب" نیز نیازی به انتخاب واسط و دلال در این امر نداشت.
از طرفی امکان بسیار هست – و تجارب بسیاری این را نشان میدهد – که فرد واسط در این میان ، خود نیز به منافعی رسیده است.گذشته از منافع مالی که افراد واسط ممکن است داشته باشند ،حداقل این منفعت وجود داشته که فرد واسط ، به هر دو سوی کمک گیرنده و کمک دهنده " فخر " فروخته است و " اعتبار" کسب کرده است تا به اهداف خود برسد.و اینگونه وانمود کرده است که او تسلط بسیاری بر طرف ِ کمک گیرنده دارد و یا به صورت شفاهی طوری وانمود کرده است که سخنگو و یا نماینده ی "کمک گیرنده " است و به این ترتیب ضربات بسیاری به استقلال کاری آن تشکل زده است. و از طرفی با واسط بودن در مساله کمک مالی ، کم کم به فرد یا جریان ِ صاحب نفوذ ی در ان تشکل بدل گشته است و حتا گاه به جای آن تشکل تصمیم گرفته است.
در بعدی دیگر و در بهترین حالت که واسطه قصد رساندن کمک مالی "کارگری" به تشکل کمک گیرنده را دارد در صورتی که این انتقال کمک از طرق شفاف مانند واریز به حساب بانکی انجام نگیرد ، حداقل مشکلی که پیش خواهد امد ، این است که با تشکیک و یا پیش امدن اندکی تاخیر یا مشکل فنی در ارسال،عدم اعتماد و مسائل حاشیه ای از جمله سوء تفاهم پیش میاید.و ممکن است تصور شود واسط قصد اهمال در رساندن امانت به ان تشکل را داشته است.در این حالت بحث مهم و طبقاتی کمک کارگری جای خود را به مسائل حاشیه ای و عدم اطمینان میدهد و اصل اقدام کارگری را تضعیف میکند یا به حاشیه میکشاند.
امرواسطه گری ، دلالی و به گروگان گرفتن ارتباط بین تشکل ها و نهاد های دیگر،علاوه بر امکان قریب به یقین در سو استفاده های مالی و نیز وابسته کردن یک تشکل به منابع غیر کارگری و محتملا به منابع سرمایه داری ،در دیگرجنبه های ِ فعالیت تشکل ها ( به غیر از زمینه ی مالی ) نیز تاثیر سوء می گذارد.
این گونه واسطه ها اغلب تا بدانجا پیش میروند که در برخی و یا حتا بسیاری از شئون ، مصوبات ، فعالیت ها ، ارتباطات و روش های یک تشکل کارگری دخل و تصرف میکنند و مانعی جدی در راه حرکت های مستقل یک تشکل کارگری می شوند.
نتیجتا ، واسطه گری در ارتباطات ِ تشکل های کارگری سنتی ضد کارگری و خلاف اصل ِ استقلال تشکل های کارگری است .
افراد و یا نهاد هایی که به امر واسطه گری تن در میدهند و یا این روند را ادامه میدهند ، خود نشانه ی غیر کارگری بودن خود را در معرض دید و تجربه ی کارگران قرار داده اند وبلافاصله باید انان را از گردونه ی ارتباطات و یا همکاری و یا مشورت حذف کرد.
صندوق های همیاری مالی ، صندوق اعتصاب و ...
در تکمیل اصول پیشنهادی فوق یعنی لزوم رو کردن بر بدنه ی کارگری برای کمک مالی ، و در حالت اضطرار ،لزوم فراخوان کمک مالی و حمایت مالی گسترده ، شفاف ، علنی ، همه گیر و رو به همه ی کارگران ،همچنین لزوم حذف هر گونه واسطه گری در ارتباطات از جمله ارتباط مالی ، سنت ها و ابزارهای دیگری نیز برای حمایت مالی به کارگران و تشکل های کارگری ِ در معرض تهدید و سرکوب و اضطرار وجود دارد.
صندوق های تعاونی مالی کارگری و صندوق های اعتصاب ( که بیشتر مربوط به کارگران متشکل در یک تشکل و امری درون تشکیلاتی محسوب میشود و البته در صورت بالا بودن سطح مبارزه و آگاهی کارگری ،میتواند به مساله ای فرا صنفی ، فرا کارخانه ای و فرا تشکلی تبدیل گردد ) از جمله این موارد است.
همچنین وجود صندوق های همیاری مالی دائمی توسط کارگران ، فعالین کارگری ، و تشکل های کارگری در سطح داخل و خارج کشور می تواند و باید در دستور کار کارگرا ن و روند ِ مبارزات کارگری قرار گیرد.این صندوق های همیاری مالی صندوق هایی فرا تشکلی و فرا صنفی خواهند بود و میتواند حتا در میان کارگرانی در صنف های مختلف و یا پراکندگی گوناگون ملیتی و جغرافیایی ، تشکیل شود.
این صندوق ها میتوانند و(باید) در ائتلاف عملی با دیگر تشکل ها یا بین کارگران و فعالین کارگری مختلف تشکیل گردند.
شکل بندی و نحوه ی ایجاد و راهبری این صندوق ها و حتا اسم ان ، و چه مقدار علنی یا غیر علنی بودن آن همه و همه بسته به شرایط خاص موجود در جامعه دارد و انتخاب هر شکل و مکانیزم اجرایی ان توسط خود کارگران و فعالین کارگری انجام میشود.
در صورت وجود این چنین صندوق های همیاری مالی ، در صورت نیاز ، از جمله موارد اعتصاب ِ کارگران ، اخراج یا زندانی شدن ِ کارگران و فعالین کارگری که در مبارزات برای منافع کارگران تحت فشار اقتصادی هستند ، کمک رسانی و حمایت مالی و روند انجام آن تسریع می یابد.
همچنین به لحاظ روانی و امنیت فکری و با وجود تجربه و خاطره ی اینگونه کمک رسانی ها در سطح جنبش کارگری و در موارد اضطرار مشابه ، اسایش خاطری نسبی برای کارگران پیش می اید تا در روند مبارزه ، مستحکم تر به تلاش خود ادامه دهند.زیرا در گوشه ای از ذهن آنها این اطمینان وجود دارد که در صورتی که " اتفاقی " برای آنان افتد ، صندوق همیاری مالی به انان و خانواده یشان یاری خواهد رساند.
صندوق های همیاری در داخل و خارج کشور میتواند امر کمک رسانی ِ گاه گاه و پراکنده را منسجم تر و پر بار تر کند و تخصیص کمک و حمایت مالی را با تاخیر کمتردرامر حمایت مالی و به وقت نیاز به انجام برساند.
پیداست که این صندوق های همیاری نیز لازم است تا خود ، اصول برشمرده برای منابع کمک مالی به کارگران و تشکل ها ی کارگری را رعایت کنند و مبالغ جمع آوری شده در صندوق های مالی ِ خود را با کمک های شفاف ، علنی ، فراگیر و کارگری تامین نمایند.
(پایان)
علیرضا عسگری مرند - پاییز و زمستان ٨٨
....................................................................
پی نوشت :
(١) باید اشاره کنم که نوشته ی پیش رو علاوه بر مبانی و اصول ِ فکری و باورهای شخصی نگارنده به منافع طبقاتی کارگران ، همچنین مبتنی بر تجاربی است که در فعالیت های انجام شده در روند مبارزات ِ اخیر در جنبش کارگری ایران به دست امده است.به عبارتی علاوه بر تجارب جنبش کارگری در ایران و جهان در طی سالیان سال ،این نوشته از این موارد ،به طور اخص بهره برده است : حمایت ها و مسائل ِ مالی تجربه شده در کمیته ی دفاع از محمود صالحی ،موارد و حمایت های مالی انجام شده در اتفاقات مربوط به سندیکای کارگران واحد و نیزموارد مربوط به حمایت های مالی از کارگران هفت تپه و اتفاقات مربوط به سندیکای کارگران هفت تپه .
و نیز نوشته ی حاضر مبتنی بر تجارب به دست آمده است،در گذرِ مشاهده ی تلاش های افراد یا تشکل های مختلف با پوشش ِ نام های فعال کارگری و تشکل های داخلی و جهانی با عناوین کارگری ، برای تاثیر گذاری، نفوذ،- و دست کم در اثر ِ کم تجربگی یا نا آگاهی - تخریب و تفرقه افکنی در تشکل های کارگری و سهم خواهی از حرکت های کارگری .
بسیار نوشته و بیش از آن گفته هایی بوده است که به جای بحث و تبادل نظر به حواشی پرداخته شده است و در نتیجه با تقلیل این بحث مهم و اساسی به برخورد شخصی و انگ زدن ،فضای سوء استفاده و یا سوء تفاهم هر چه فراخ تر و آب ، هرچه گل آلود تر شده است.
من حتا این توضیح بر حواشی را به حاشیه ی نوشته ی خود واگذار کردم تا اشاره کرده باشم که اصل بحث استقلال مالی و نحوه ی کمک مالی کارگری بحثی اساسی است و تهمت و انگ زنی به مدافعان استقلال مالی تشکل های کارگری ، باید در یک اراده و اقدام حداکثری در جنبش کارگری و با خرد جمعی و تحمل وتبادل نظر و نقد ،به حاشیه رانده شود و لازم است که با تدقیق اصل بحث و پیش روی گذاردن جنبه ی اثباتی قضیه راه درست را به عنوان تجربه به دیگران بازنمود.
بی گمان - چه در تجارب جهانی چه محلی و در زمان های مختلف - همیشه اینگونه بوده است که کسانی چند ، در همین حاشیه ها و از همین رهگذر ارتزاق میکنند .اما کارگران اگاه با دامن زدن به جنبه های سازنده و اموزنده ی این بحث و تلاش برای تثبیت سنت های اصولی کارگری ، بهترین پاسخ را به توهم پراکنی ، تهمت ها و انگ زدن ها و سو استفاده های این افراد یا نهاد ها خواهند داد و پا در راه نهادگان در میان کارگران و فعالان ، با دقت و نقد در کار ِ خویش به تصحیح هر گونه ایراد و نقیصه در کار خود خواهند پرداخت.
امید دارم که کارگران و فعالان کارگری و تشکل های کارگری ، در این بحث مشارکت کنند تا بتوان در تثبیت یکی از اصولی ترین و مهم ترین سنت های کارگری ،قدمی رو به جلو برداشت. اکنون جنبش کارگری ایران به اندازه ی کافی تجربیات تلخ و شیرین درچنته ی خود دارد که بتواند به یک جمع بندی نسبتا مفید و کارگری در زمینه ی فوق الذکربرسد.
همچنین این بحث بدون بررسی دقیق در موارد دیگر بحثی کامل نخواهد بود که پرداختن به ان را به مجالی دیگر واگذار میکنم. از جمله مهم ترین این موارد : چگونگی جهت گیری سیاسی و اقدامات سیاسی ِ مطابق با منافع کارگران، بررسی درباره ی " استقلال سیاسی " تشکل کارگری ،نسبت یک تشکل کارگری با امور سیاسی ، درستی یا نادرستی و یا چگونگی مشارکت و یا ائتلاف یک تشکل کارگری با سازمان یا سازمان های سیاسی کارگری و ...
و در پایان ِاین توضیح مختصر باید افزود که کلیت بحث حاضر ، از آبشخور تئوری توطئه سرچشمه نمیگیرد.سرمایه داری به خاطرمنافع خود برای منحرف کردن مبارزات کارگری،هر گونه اقدامی می کند.
و البته باید تصریح کرد که :صد البته که کارگران هم ، همپای تاریخ مبارزه ی طبقاتی خود ، برای کسب مطالبات خود - با درجات مختلف - در مقابل نظام سرمایه داری ایستادگی کرده اند.نباید از "لحن " این نوشتار ، رنگ و بوی یاس برای کارگران استشمام شود.نکات برجسته و امیدوار کننده ی مبارزات کارگری خود بحثی است اساسی.اما در اینجا سعی شده است ، هشدار های لازم در مورد روش های نفوذ ِ مالی سرمایه داری داده شود.
به دلایلی چند در این مقال از آوردن مثال ها ،جزئیات و مصادیق ِ مربوط به بحث های مالی ، پرهیز شده است.نکات و تجربیات مثبت و منفی در سال های اخیر در جنبش کارگری ایران ،در صورت نیاز،خود بحثی جداگانه میطلبد.
(٢) واقعیت این است که طیف های مختلفی از گرایشات فکری در جنبش کارگری میتوانند بر سر روش ها و سنت های درست کارگری در زمینه ی مساله مالی توافق داشته باشند.
در واقع مواردی که در این نوشته روی ان بحث میشود ، سنت های درست کارگری است که میتوانند سنت های رادیکال کارگری نیز باشند.
از جمله در ادامه ی بحثی که اشاره به لزوم تشکل یابی کارگران شد ، باید اشاره کنم که برای گرایشات رادیکال این عبارت بندی به این شکل ادامه پیدا میکند که، سپس کارگران در ائتلاف این تشکل های مستقل خود و با ایجاد سازمان سیاسی-اقتصادی و کارگری خود اساس نظام طبقاتی و برده ای را از میان بردارند.
برای گرایشات رادیکال کم و بیش قضیه به این شکل درک و پیگیری میشود که ، تضاد منافع طبقات رو در روی هم تضاد آشتی ناپذیر ِسازمان های سیاسی متناسب با خودشان را درپی دارد.در واقع جدال و تضاد ِ اشتی ناپذیر،بر سر این است که سرمایه داری سهم هر چه بیشتری ازارزش افزوده ی حاصل از نیروی کار ببرد.و کارگران و سازمان هایشان نیز باید بتوانند در این جدال ، منافع ِ سیاسی –اقتصادی ِ هر چه بیشتری به نفع خود کسب کنند.و البته طبقه ی کارگرباید بتواند در نبرد نهایی ، اساس این سیستم طبقاتی را از میان بردارد.به عبارتی ، زمینه گستره ی مطالبات ، از حداقل ها تا حداکثر آن قابل طرح است.از کمترین مقدار دستمزد به کارگر تعلق گرفتن، آنمقدار که این برده ی ارزش افزا زنده بماند تا حد اکثر آن یعنی لغو کار مزدی با پیش زمینه ی حداکثر بودن قدرت سیاسی طبقه ی کارگر.و تسلط سیاسی طبقه ی کارگر خود باید بر پایه ی موجودیت تشکل های کارگری مستقل از دولت و کارفرما باشد. این تشکل ها باید دارای ِ روند رو به رشد دیدی سیاسی مطابق با منافع کارگران ، و جهت ِ ضدیت با سرمایه داری باشد.
(٣) به جز دولت ها و کارفرماها ، استقلال از هر گونه نهاد ضد گارگری و یا تحت پوشش دولت ها لازم است. به علاوه مورد ِ مشخص استقلال ِ مالی از احزاب ،میتواند در بحث عدم دریافت کمک ازمنبع مالی " واحد " ( تک منبع ) و یا لزوم کمک گرفتن از هر گونه منبعی تنها با تصمیم گیری جمعی کارگران ،جای بگیرد که در این نوشته به آن اشاره خواهد شد.
بحث موسوم به "استقلال تشکل ها از احزاب " و جنبه های مختلف آن به اندازه ی کافی بحثی جدی و اساسی است و نیازمند بررسی جداگانه است.
(۴) سرمایه داری با چهره کردن افرادی از جنبش کارگری سعی در معرفی کردن انها به عنوان رهبر کارگران دارد.حمایت های مالی از انان میکند تا در روز " مبادا " به بر دوش گرفتن انان جهت حرکت و منافع خود را از طریق انان به پیش ببرد. به عنوان مثال " لخ والسا " کارگر لهستانی که توسط عوامل سرمایه داری " خریده شد " و تبدیل به چهره و رهبر شد و سپس به منافع کارگران لهستان خیانت کرد و با دستان خود منافع کارگران را در آستان سرمایه داری سر برید !
(۵) ضرورتا باید اشاره ای کوتاه کرد که قبل از اینکه یک تشکل به مرحله ی اضطرار برسد ، و چنانچه موفق شده باشد از طریق حق عضویت ،منابع مالی خود را تامین کرده باشد،لزوما این بدان معنا نیست که بحث فساد مالی در ان تشکل وجود ندارد.
اتحادیه های "سازشکار" بسیاری وجود دارند ، که حق عضویت اعضا را صرف اشرافی گری سران اتحادیه و خرج دم و دستگاه اداری خود و ... میکنند.دخالت حداکثری کارگران در همه ی امور و شئون یک تشکل یکی از باید هایی است که میتواند اینگونه موارد را نیز محو کند.
ویا استقلال مالی صرفا در زمینه ی دریافت کمک مالی توسط تشکل های گارگری نیست ؛بلکه این استقلال در مورد کمک کردن توسط تشکل های کارگری نیز وجود دارد ؛ ازجمله ی انهاست بسیاری تشکل های کارگری که به احزاب سازشکاربه نام کارگر، کمک مالی میپردازند تا انها در نبرد های انتخاباتی خود پیروز شوند.مثلا یکی از اتحادیه های کارگری در انگلیس که به "حزب کارگر" کمک مالی میکرد اخیرا این کمک را قطع کرده است .آنها به درستی به این تصمیمی رسیده اند که چرا باید حق عضویت کارگران را به این حزب ضد کارگر پرداخت.حزبی که به نام کارگران اما به کام سرمایه داری چه کارها که نمیکند.یکی از اتحادیه های کارگری کمک مالی خود را به این حزب خیانتکار قطع کرده است.
(٦) به عنوان مثال به هنگام اعتصاب نفت گران ،در تهران و در استانه ی پیروزی قیام ۵٧ ، ابتدا نمایندگان کارگران ،سراغ دانشگاهیان رفتند که حدود دو و نیم میلیون تومان جمع آوری شد. اما چون این (مبلغ) کفاف یکروز دستمزد را هم نمی داد، به سراغ طالقانی رفتند که او یک بازاری را معرفی کرد. از آن به بعد کمک مالی به نفتگران سرازیر شد. همین مسئله باعث شد که کمیته مخفی نفتگران یکی از بازاریان را بدرون خود جای دهد. و این شروع مصیبتی شد که نفتگران به سوی درخت سیب روی آورند
در این شکی نیست که بسیاری از اعتصابات به درستی برای پیش برد مطالبات کارگری انجام گرفتند.و نیز، تمام انگیزه های اعتصاب نفتگران ، به دلیل پشتگرمی به کمک مالی سرمایه داری بازاریان مسلمان نبود .اما از طرفی ، اعتصابی که - در جنبه ی مالی خود - از جمله ،با حمایت مالی بازار و یا منابع غیر کارگری دیگر باشد - از جمله به دلیل - قطع ِحمایت مالی انان فروخواهد نشست.چه اینکه شرایط سیاسی اقتصادی و اجتماعی دیگر نیز از دلایل اصلی دیگر این فرو نشستن خواهند بود.
کارگران باید براساس سنت مالی کارگری خود ، اقدام به مبارزه کنند تا بتوانند منافع خود را به پیش ببرند.
(عبارتی که با حروف ایرانیک (کج نوشت ) امده است ،مستقیما نقل قول یکی از رهبران اعتصاب نفت در انزمان است )