افق روشن
www.ofros.com

آيا خودمديریتی دموکراتيک و شورائی در ايران امکان پذير است

متن سخنرانی بسسی شفاری در اسلو- ٢٦ اوت ٢٠١٦

مراد عظیمی                                                                                                          شنبه ۲۱ مهر ۱۳۹٧ - ۱۳ اکتبر ۲۰۱٨

ما تاکنون در جهت شناسایی اهداف و سیاست هایمان،چندین کنفرانس برگزار کرده، ده ها گفتگوی رادیو وتلویزیونی انجام داده ایم. نشریه کمون، ارگان پلاتفرم دموکراتیک جنبش ها و خلق های ایران، هر دو هفته منتشر می شود و تاکنون ١٣شماره آن منتشر شدهاست. هم چنین ما با انتشار بیانیه ها و اطلاعیه هایی برعلیه حکومت اسلامی ایران، از اعتراضات کارگران،زنان، دانشجویان و خلق های ایران حمایت و پشتیبانی می کنیم. به علاوه به زودی سایت رسمی پلاتفرم فعالیت خود را به زبان های انگلیسی، کردی، ترکی و فارسی آغاز خواهد کرد. در واقع ما فعالیت هایمان را هم زمان در دو عرصه نظری و عملی پیش می بریم. در این راستا، بیش ترین تلاش ما معطوف به داخل ایران است. خطاب عمده ما در جامعه ایران، به جنبش ها و خلق های تحت ستم، به خصوص نیروهای جوان است.ما یک جامعه دمکراتیک و شورایی بدون «دولت -ملت « را تبلیغ و ترویج می کنیم و هر جا هم امکان دارد به شکل گیری شوراها و مجالس عمومی و دیگرنهادهای دموکراتیک فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کمک می کنیم.
در خارج کشور هم تلاش می کنیم شوراهای هماهنگی در کشورها و شهرهای مختلف به وجود آوریم. نهایتا تا اواخر امسال و یا در ماه های آینده سال ٢٠١٩، کنگره پلاتفرم را برگزار خواهیم کرد. به علاوه، ما اعلام کرده ایم که حاضریم با همه نیروهای ضدکاپیتالیست، برابری طلب، فمینیست، آنارشیست، اکولوژیست، سوسیالیست و کمونیست علیه حکومت اسلامی ایران با هدف سرنگونی کلیت آن همکاری کنیم.
عضویت در پلاتفرم به افراد محدود نبوده و سازمان ها و احزاب چپ و آزادی خواه و نهادهای دموکراتيک علاقه مند نیز می توانند عضو آن شوند. همان طور که گفتم فعالیت ما شبکه ای و شورائی است و عضویت افراد و نهادها وسازمان ها و احزاب ضد مدرنيته سرمایه داری را در برمی گیرد.
روشن است که برای ساختن یک جامعه واقعا آزاد، دموکراتیک و رهایی از استثمار و بردگی مزدی، اتحاد و مبارزه مشترک همه این نیروهایی که اشاره کردم امری ضروری است. به طور کلی، ما از دو مرحله متفاوت گذار خواهیم کرد:١ سرنگونی حکومت اسلامی ایران. ٢-دوران نوین پسا حکومت اسلامی. مرحله کنونی که مرحله سرنگونی کلیت حکومت اسلامی ایران است همان طور که اشاره شد ما در این دوره آماده ایم با همه نیروهای چپ و برابری طلب و آزادی خواه و انقلابی همکاری کنیم و هیچ مانعی در مقابل خود نمی بینیم و نه شرطی و مانعی در مقابل دوستان خود قرار می دهیم. علاوه بر این، ما در این مرحله، خودمدیریتی دموکراتیک شورایی را نیز تبلیغ و ترويج می کنيم.
مرحله دوم، پس از سرنگونی حکومت اسلامی است که در این دوره نیز ما در مقابل سیاست های دولت گرا و ملت گرا، هم چنان بر تاسیس کنفدرالیسم دموکراتیک با رد محکم دولت - ملت، تاکید خواهیم ورزید.
در زندگی و فعالیت کمونال، با وجود تفاوت ها، تاکید ما بر وحدت طلبی و همبستگی و زندگی طبیعی است. اساسا یک وجه مهم جوهر یک جامعه دمکراتیک، غلبه بر کدورت ها، مناقشه ها و کمشکش های تاریخی بین خلق های مختلف ایران و حتی منطقه و جهان است. شرط ساختن یک جامعه واقعا دموکراتیک و سوسیالیستی، برخورداری از یک ریشه مشترک متکی بر صنف، ملیت، جنسیت، رنگ و یا پیوند خونی نیست، بلکه مورد اساسی اجین شدن رابطه انسان با طبیعت و جامعه است.
مدل کنفدرالیسم دموکراتیک و یا خودمدیریتی دموکراتیک شورایی، تلاش می کند روحیه همبستگی و فعالیت جمعی برابری طلبانه را در جامعه رشد و رواج دهد. جنبش ما جهت چاره یابی مسائل سیاسی -اجتماعی برای پسا حکومت اسلامی،تاسیس کنفدرالیسم دموکراتيک در سراسر جامعه ايران را مبنا قرار داده است. از اينرو، تلاش ما براين است که توجه جنبش ها و خلق های ايران را به اين مدل سياسی جلب کنيم.
ما بر تاسیس شوراها، آکادمی ها، کمون ها، مجالس خلق، تعاونی ها و سازماندهی دفاع عمومی تاکید داریم. چرا که برای پایان دادن به خودبیگانگی انسان ها در جامعه، باید زمینه فعالیت مشترک آن ها را فراهم کرد. افق و چشم انداز روشن و ملموسی در برابر جامعه قرار داد. برای مثال، اگر قرار است در آینده، دولت- ملت خودی ساخته شود با این اهداف و جهت گیری هایی که ما اشاره کردیم مغایر است. اما اگر قرار است جامعه پس از حکومت اسلامی از فلسفه » دولت - ملت « خودی عبور کند باید راه حل و اهداف اداره جامعه را در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دفاع عمومی، دیپلماسی و غیره شفافیت بخشد . به این دلیل نیز موضوع سازنده و شکل دهی به ذهنیت حیات اجتماعی، باید به دور از هرگونه تفکر دولت گرایی و ملی گرایی باشد. بدون فعالیت و تلاش کافی در این خصوص، عبور از مسائل و موانع و برپایی یک جامعه دموکراتیک سخت و دشوار است. جوهر کنفدرالیسم دموکراتیک، این است که راه و روش آزاد اندیشیدن، آزادشدن و آزادزیستن را به جامعه نشان دهد. در این چارچوب نیز متحول ساختن سازمان یابی و شخصیتی شهروندان، از بنیادی ترین اهداف فعالیت های ماست. بدون این تحولات سازمانی و ذهنی مهم، ساختن جامعه آزاد و خودمدیريت، و هم چنین ایفای نقش در این راستا ممکن نیست.
ضرورت دارد که گرایشات جدی دموکراتیک و سوسیالیستی و انقلابی، برای ارتقا سطح مشارکت و زندگی کمونالیسم و جمعی در روند ساختن یک جامعه واقعا آزاد و خودگردان، تمام سعی و کوشش خود را به کار گیرند. به عبارتی دیگر، ارتقا آگاهی و شخصیت دادن به شهروندان در سطوح بالایی نیاز دارد که در مبارزه تاریخی برای آزادی و رهایی از بردگی پیش روی ما قرار دارد.
منظور از کنفدرالیسم دموکراتیک، کنفدرالیسم جامعه است. یعنی کنفدرالیسم، به معنای مردم آزاد و دموکرات است. مردم آزاد نیز به معنای ساختار جامعه ای است که خارج از محدوده دولت قرار گرفته است. در کنفدرالیسم دموکراتیک، دموکراسی مستقیم است نه دموکراسی رایج و نیابتی موجود در جامعه سرمایه داری. به علاوه این کنفدرالیسم، نه توسط دولت، بلکه توسط مردم آزادی خواه و برابری طلب مخالف هرگونه تبعیض و نابرابری ملی، جنسی و کاپیتالیستی ساخته می شود.
نيروهائیکه به تاسيس جامعه کنفدرال مبادرت می ورزند، در واقع پایه های مدیریت خویش را درمبارزه پیگیر با ستم ملی و استثمار مستحکم می کنند. در این اندیشه، شهروندان در هر مکانی، سازمان های متعدد خود را به وجود می آورند و این سازمان ها نیز از طریق کنفدرالیسم دموکراتیک خود را به یکدیگر مرتبط می سازند. کنفدرالیسم دموکراتیک به معنای سیستم سازمان های اجتماعی است. موسسات اجتماعی می توانند در کنفدرالیسم دموکراتیک جای گرفته و به بیان مطالبات خود بپردازند. این نوع از ارتباطات، آزادی را در خود و در جامعه بازتولید می کند. ارتباطات وسیع انسانی و برابر و داوطلبانه را در بطن خویش می پروراند .دموکراسی مستقیم خارج از محدوده دولت را در جامعه رشد می دهد. در کنفدرالیسم دموکراتیک، تمامی اقشار جامعه، یعنی زنان،جوانان، کارگران و حتی اقلیت های ملی و مذهبی نیز با تفاوت های اجتماعی شان دخالت مستقیم دارند.
اين جامعه نه به رقابت و تجزیه درونی ، بلکه به اتحاد و همبستگی می اندیشد. در این راه، شرط اساسی زندگی اجتماعی و حفظ حرمت و موجودیت انسان در فضای آزاد، برابر و دموکراتیک است. اجزای کنفدرالیسم دموکراتیک، به مثابه بخش یا جزئی از جامعه طبیعی دارای جایگاه و احترام خود هستند. اجزای جامعه ای که نه به صورت سلسله مراتب کاپیتالیستی، بلکه به موازات هم و در کنار یکدیگر و دست در دست هم حرکت می کنند. یعنی انسان ها بر اساس موازین آزاد و برابر و آگاهانه با یکدیگر متحد می شوند. در کنفدرالیسم دموکراتیک هر جزء، بخش و سازمان ابتکار عمل مستقیم دارد. برای این که این اجزا بتوانند ساختار جامعه ای نیرومند را بنا نهند، بایستی همه اجزاء و عناصر آن متحد گردند. برای این که متحد شوند نیز به هم آهنگی نیاز دارند. شوراها، مجالس مردمی، کمیته ها، واحدها و سازمان های مختلف ابتکار عمل خود را دارند. ما این سیستم را در هر شرایطی، در مقابل جامعه قرار می دهیم و آن را تعطیل نمی کنیم.
در تاریخ دیده ایم که کارگران و خلق های محروم و اقشار ستم دیده با جانفشانی های زیادی با انقلاب خود سیستم دولت را سرنگون کرده اند، اما نهایت دولت دیگری را به قدرت رسانده اند. این چرخه تاکنون هم چنان از سوی نیروهای ضدسرمایه داری و انقلابیون تکرار شده است.
پلاتفرم دموکراتیک جنبش ها و خلق های ایران، به این دلیل تاسیس شده است که از قدرت طلبی ها، کشمکش ها و رقابت ها و آسیب دیدن اتحاد و همبستگی طبقاتی و انسانی جلوگیری کند. باید فضایی به وجود آورد تا افراد و نهادها و نیروهای آزادی خواه و برابری طلب و عدالت جو مجال بروز خلاقیت ها و استعدادهایشان را پیدا کنند؛ همه به فکر خروج از وضع موجود باشند؛ همه به آفرینش بپردازند، همه از آزادی اندیشه و قلم وتشکل برخوردار گردند تا بر این اساس، انرژی نیروهای اجتماعی به طوری آزاد شود که امکان رشد و گسترش کافی داشته باشند. انسان ها، باید ارگان ها و نهادهای دل خواه خود را به وجود آورند و میدان عمل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آزادانه ای پیدا کنند. چنین انسان هایی هرگز زیر بار زور و قدرت نمی روند و خواهان دخالت مستقیم در مدیریت و اداره جامعه خویش می شوند.
در مدل سیاسی کنفدرال، علاقه توده ها به سیاست و سایر امور جامعه، افزایش می یابد و به خودبیگانگی و سیاست گریزی پایان داده می شود. از این رو، کنفدرالیسم دموکراتیک سیستمی است که راه را بر ای شرکت عموم جامعه هموار می سازد. کنفدراليسم دموکراتيک مستقیما جامعه و فرد را تشویق می کند که تمام ظرفیت ها و پتانسیل خود را در رفع مشکلات جامعه به کار اندازند. بدین صورت، محیطی ثمر بخش و پرنشاط برای سیاست و سازمان دهی ایجاد می کند. هر واحدی که در سازماندهی کمونالیسم جای می گیرد استقلال خود را داراست. چرا که مستقیما مسئول سازمان دهی مناطق خود است.
هر واحد، سازماندهی خود را در میان کارگران، زنان، جوانان، اندیشه ورزان و دیگر اقشار اجتماعی دارد. زنان و جوانان و دیگر بخش های اجتماعی با سازمان دهی خود می توانند این واحدها را به قدرت بسیار تاثیرگذاری ارتقا دهند. این واحدها، نقش دموکراتیزه کردن جامعه را ایفا کرده و نیز دموکراسی را غنی کرده، تعمیق داده و همه بخش ها را سازمان دهی می کند. روشن است که بدون مشارکت عمومی و در جامعه ای از خود بیگانه دموکراسی، آزادی و سوسیالیسم تحقق نمی یابد.
اساسا یک وجه مهم هر انقلابی، تغییری است که در وضعیت اجتماعی زنان ایجاد می کند. احتمالا یکی از دقیق ترین معیارهای سنجش مترقی بودن یک جنبش و یک نماد دموکراتیک بودن یک انقلاب، رشد آگاهی اجتماعی زنان و تغییر شرایط زیستی آنان به سوی بهترشدن است. اما این که زنان، به طور عملی دوشادوش مردان در فرایند انقلابی شرکت کنند، البته در جای خود نمود رشد دموکراتیک آن جنبش مفروض است. اما، مسئله اصلی که تعیین کننده ماهیت برابری جنسیتی هر انقلابی است، عموما به پس از پیروزی جنبش مربوط می شود.این که آیا پس از پیروزی نیز، زنان هم چنان نقش برجسته فرضی خود در فرایند انقلاب را حفظ می کنند و یا در عوض همانند دیگر گروه های فرودست اجتماعی گوناگون که نقشی سرنوشت ساز در فرایند انقلاب داشته اند، به طور سیستماتیک از دست یابی به موقعیت های قدرت محروم می شوند. برخلاف دیگر جنبش هایی که پس از دست یابی به قدرت، جایگاه پیشین زنان مبارز را از آنان دریغ می کنند. در مدل سیاسی و اجتماعی کنفدرال، زنان در قدرت سیاسی به طور واقعی هم قبل و هم پس از انقلاب سهیم هستند.
بنا براین، در کنفدرالیسم دموکراتیک، زنان از جایگاه مهمی برخوردارند. در این مدل سیاسی، زن و مرد دوش به دوش هم حرکت می کنند و در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دفاع عمومی از جایگاه یک سان و برابری برخوردارند. در طول تاریخ بشر، همیشه مبارزه و مقاومت زنان ادامه داشته و دارد. زنان برای آفریدن زندگی اجتماعی، برای تامین زندگی و مبارزه با شرایط سخت، رنج ها و سرکوب های زیادی را متحمل شده است. از این رو، تاسیس و تثبیت یک جامعه نوین، باید از جامعه مردسالار کاپیتالیستی عبور کند تا به یک جامعه آزاد و برابر برسد.
کنفدرالیسم متکی بر آزادی، برابری و عدالت اجتماعی است. ما تاریخا در مدل حکومتی شوروی سابق و یا یوگسلاوی سابق، شاهد اعمال قدرت از بالا بودیم و نه از پایین. چنان چه دیدیم پس از فروپاشی این دو مدل، چگونه گرایشات ناسیونالیستی و مذهبی به جان مردم افتادند. بنابراین، کنفدرالیسم راه حلی انسانی و کم دردسراست. در کنفدرالیسم دمکراتیک، محیط زیست جایگاه خاصی دارد . یعنی در این مدل انسان و طبیعیت با همدیگر اجین می شوند و اجازه نمی دهند محیط شان آلوده شود. امروز مسئله محیط زیست در ایران، نه یک مسئله لوکس، بلکه یک مسئله دردآور و فلاکت بار و تکان دهنده است. چرا که فقط در پایتخت نمایندگان خدا، هر سال حدود چهار هزار انسان به دلیل آلودگی هوا، جان خود را از دست می دهند. اکنون ریزگردها درخوزستان و سیستان وبلوچستان فاجعه بار و غیرقابل تحمل شده است. دریاچه ها و تالاب ها، یکی پس از دیگری خشک می شوند و جنگل ها نابود می گردند. اکنون در بسیاری از شهرها و مناطق مختلف ایران، کم آبی به یک معضل بزرگ انسانی تبدیل شده است و در بعضی مناطق به درگیری منجر شده و یا جیره بندی آب و آوردن آب با تانکر از نقط دیگر به مرحله اجر درآمده است.
خشک شدن دریاچه نمک ارومیه، تنها خشک شدن یک دریاچه نیست که در جای خود دردناک است. اما خشک شدن این دریاچه، کوهی از نمک را بر جای می گذارد که با وزیدن هر باد و طوفانی به مناطق دیگر می رود و باعث خشک شدن مراتع و باغ ها می شود و بیماری های پوستی و چشمی به وجود می آورد. این مسئله جان و زندگی حدود ٢۵ تا ٣٠ميليون انسان و هم چنین میلیون ها موجود زنده دیگر را تهدید می کند. گفته می شود تاکنون بیش از٦٠ درصد دریاچه ارومیه خشک شده و عامل اصلی آن نیز حکومت اسلامی است.
ده ها سد در اطراف این دریاچه ساخته شده و آب آن ها مانند سابق به این دریاچه نمی ریزد. از وسط دریا جاده ای بین ارومیه و تبریز کشیده شده است که از هر طرف بخشی از دریاچه را با شن و سنگ پر کرده اند و این مسئله مانع جزر و مد طبیعی دریاچه شده است. بنابراین مسئله زیست محیطی در ایران، یک مسئله سیاسی و امنیتی شده است و فعالین این عرصه در زندان ها هستند و حتی اخیرا یک کارشناس دانشگاهی را نیز در زندان زیر شکنجه کشتند. از این رو، اهمیت ویژه به مسئله محیط زیست در سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک یک امر حاشيه ای نيست، بلکه يک امر مرکزی و مهم است.
اقتصاد در کنفدرالیسم دموکراتیک چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ اصولا اقتصاد بر چه مبنایی سازمان دهی خواهد شد؟ مسئله مزدبگیران چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ رابطه اقتصادی کماکان با جهان سرمایه داری چگونه تنظیم خواهد شد؟ و... چنان چه در سطح محلی، شوراهایی که کنترل تولید و توزیع در مراکز تولید و اداره جامعه را برعهده گرفته اند و به شیوه ای خودگردان محلات را اداره می کنند اگر در سطح سراسری و ارتباطات بین المللی با سرمایه و جهان بیرون خود را تنظیم نکند چه بسا مسیر آن منحرف خواهد شد.
اقتصاد کمونال، همانند سیاست آن در مقابل اقتصاد کاپیتالیستی قرار دارد و این اقتصاد نباید مبتنی بر کسب سود و کار مزدی باشد. تولید هم باید بر مبنای نیازهای جامعه صورت گیرد نه برای انباشت سرمایه. در این سیستم اقتصاد همگانی است. يعنی همه از حق و حقوق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی یک سانی برخوردارند و مازاد اقتصادی نیز به توسعه خدمات عمومی و نیازهای جامعه به ویژه آموزش و پرورش و درمان و بهداشت اختصاص داده می شود که رایگان هستند. در واقع رسیدن به خودگردان اقتصادی مبتنی بر صنعت اکولوژیک و اقتصاد کمونی محوریت دارد. اقتصاد و صنعت و توسعه باید هم سو با محیط زیست باشند. سیستم مالی و بازاری در این سیستم بر کسب پول از طریق پول مبتنی نیست، بلکه در پی بازدهی اقتصادی است و تلاش برای تحقق شعار » کار کردن آزاد است « به جای تصور کار به مثابه عمل شاق و بیگاری . بر این اساس، » حفظ خاک و جنگل کاری… مقدس ترین نوع کار است. «
دفاع در این سیستم مبتنی است بر سیستم خوددفاعی. بر این اساس کلیه امور امنیتی داخلی و دفاع ملی مشترکی که در برابر خارج صورت می گیرد، باید توسط خود جامعه سازمان دهی شوند، چرا که در یک جامعه کنفدرالیسم دموکراتیک، اصل بر دفاع است نه تهاجم. بنابراین در این مدل سیاسی روابط و مناسبات دیپماتیک بر اساس منافع عموم مردم و علنی و دوستانه و مسالمت آمیز است. کنفدرالیسم دموکراتیک از دیپلماسی به مثابه ابزار صلح و برقراری روابط مفید و دوستانه با خلق های همسایه و اجتماعات خویشاوند بهره می گیرد و هم چنین برای سازمان دهی اجتماعات مشترک می پردازد.
در پایان و در جمع بندی بگویم که طبق نظریات آخرین دستاوردهای علمی و آگاهی بشر، به خصوص علوم اجتماعی، تمامی مشکلاتی که انسان درگیر چاره یابی آن است، با هم مرتبط هستند. امروز گام های زیادی نیز برداشته شده اند که حائز اهمیت هستند. دیگر معضل کارگران فقط با نابرابری صنفی و جامعه طبقاتی ارزیابی نمی شود. دیگر کارخانه ها هم چون تنها علت اصلی مشکلات اکولوژیک پنداشته نمی شوند. ما در جامعه کنونی ایران، میلیون ها بیکار و میلیون ها زن خانه دار داریم که هیچ گونه درآمدی ندارند. دیگر بر این واقفیم که حاکمیت سوسیالیستی حزبی و سوسیالیسم موجود و با اتکا به تجارب شوروی سابق و چین به اصطلاح کمونیست امروز، به معنی تحقق سوسیالیسم علمی و راستین نیست. دیگر آشکار شده که اقتصاد فقط بخشی از زندگی اجتماعی است و تعیین کننده هر چیزی نیست. بنابراین، ما موظفیم دوباره جهان مان را تفسیر کنیم. دوباره خودمان را سازمان دهی کنیم. ما در قرن بیست و یکم، وظیفه داریم جهان و همه پدیده هایش را با دیدگاهی نو و با اتکا به آخرین دستاوردهای علمی و آگاهی بشر ارزیابی کنیم. امروز باید خوش بینی تدریجی و قطره چکانی اصلاحات در ایران را کنار گذاشت و به فکر سازمان دهی انقلاب بود. نهایتا امروز باید تصورات و تخیلات خودمحوری بینی، فرقه گرایی، کیش شخصیت و رقابت های کاذب سازمانی و شخصيتی را کنار گذاشت و با پیرامون خود به بحث و گفتگو نشست.
تا آن جا که به پلاتفرم دموکراتیک جنبش ها و خلق های ایران برمی گردد این پلاتفرم... مستقل است و به هیچ نیرویی وابسته نیست. این پلاتفرم و نیروهای آن، خود را رقیب هیچ سازمان و حزبی نمی داند. سیاست ها و اهداف این پلاتفرم جدی است و حرف تازه برای گفتن دارد. این پلاتفرم... علیه هرگونه تبعیض و ستم و نابرابری و علیه کاپیتالیسم است. این پلاتفرم...، آمادگی دارد که حتی با منتقدان خود گفتگو کند و از نیروهایی که خواهان پیوستن فردی و جمعی و سازمانی به پلاتفرم هستند استقبال می کند. نهایت این پلاتفرم، برای ساختن جامعه نوینی مبارزه می کند که در آن همه شهروندان بدون توجه به جنسیت، ملیت، رنگ، اختلافات سیاسی و مذهبی، دور هم جمع می شوند و در جهت تاسیس و تثبیت یک جامعه دموکراتیک، آزاد و برابر بحث و گفتگو و تصمیم گیری می کنند و خودشان نیز مستقیما مجری تصمیمات مجامع عمومی خود می شوند.
در حقیقت، پروژه کنفدرالیسم دموکراتیک در پروسه ساختن زیربنای فکری و عملی خود، باید به طور جدی به مسئله طبقاتی کارگران، زنان، خلق های ایران و مسئله زیست محیطی توجه کند و دست به ریشه مناسبات سرمایه داری ببرد. در غیر این صورت آسیب پذیر خواهد شد.به خصوص باید توجه کنیم که دشمنان زیادی در سطح منطقه و جهان خواهان نابودی این الگو در روژآوا هستند.
یک ویژه گی مهم و برجستگی کنفدرالیسم دموکراتیک بامناسبات شورایی این است که بیان شکل های هویتی نه از قبیل هویت های ملی، جنسیتی، نژادی و مذهبی، بلکه به واسطه شوراها و نمایندگان اجرایی آن به شیوه دمکراتیک و انسانی و برابری طلبانه تضمین می شود و از شکل گیری کانون های خصمانه سیاسی و نابرابر ثروت وقدرت در کنار هم ممانعت به عمل می آورد.
اهداف و رئوس راهکارهای پلاتفرم دموکراتیک جنبش ها و خلق های ایران، فرم عضویت در این جا در مقابل شماست. در این میان، صادقانه بگویم که ما ادعایی نداریم که سیاست های ما بی عیب و نقص است از این رو، از هر انتقاد سازنده و رفیقانه و صمیمانه به شدت استقبال می کنیم. ما موظفیم در میان بیگانگی امروز، به سوی جهان دیگری حرکت کنیم. ما باید حامل آن پیام و فرهنگ جهان شمول انسانی باشیم که انسان ها همدیگر و طبیعت شان را دوست دارند. انسان ها آگاهند که چگونه خلاقیت های مشترک شان را شکوفا سازند. ما به تغییر جهان و فعالیت هایمان همانند تغییر فصل ها باور داریم و همواره به بهار آزادی، نوید لغو کار مزدی و بردگی، به برابری زن و مرد، به رعایت حقوق کودکان، به احترام بازنشستگان، به گلستان آزادی زبان های مادری، مذاهب، محیط زیست سالم و در یک کلام به جامعه خودمدیریت دموکراتیک شورایی و سوسیالیستی و نهایتا به یک جامعه بی طبقه شهروندان آزاد بیندیشیم!

برقرار باد خودمدیریتی دموکراتیک و شورایی در ایران!

ممنونم که حوصله کردید و به سخنان من گوش دادید.