افق روشن
www.ofros.com

بديل جمهوری اسلامی


مراد عظيمی                                                                                                 پنجشنبه ٢٧ اردیبهشت ۱۳۹٧ - ۱٧ مه ۲۰۱٨

بديل دولت ديکتاتوری جمهوری اسلامی دولت ديگری نيست؟ دولت نه دستگاهی است در خود، نه سازه ای بیطرف و نه ساختاری مترقی. دولت نهادی است بالای سر جامعه و در خدمت طبقه سلطه گر، نمونه زنده اش ديکتاتوری جمهوری اسلامی. دولت سامانیست تاريخی. همانند، هرپديده تاريخی آغاز و پايانی دارد. دولت از ازل وجود نداشته است. بنا بر تحقيقات دانشمندان انسان شناس، باستان شناسان و آثار باستان شناسی دولت در مرحله معينی از حيات بشر پديدار شد. اگر عمردوران دولت يک ثانيه محسوب شود، حيات دوران جامعه بی طبقه يا کمون های اوليه،primitive communities، يک ساعت خواهد بود. يا برحسب سال، سازه دولت حدود ۵٠٠٠ پيش پديدارشد، و حال آنکه زندگانی دوران جوامع اوليه بی طبقه مادر سالاری بر بنياد برابری اجتماعی، اخلاقی و تساوی جنسی حدود ۵/١ تا ٢ ميليون سال قدمت داشته است.
ظهور دولت برمتن مالکيت خصوصی با تقسيم جامعه به طبقات ستمگر وستمکش، دزدی،جنگ، قتل و غارت، استعمار، بردگی، مردسالاری، نابرابری جنسی و تنزل موقعيت اجتماعی زنان هم پيوند بوده است.
اما، با تثبيت و ماندگاری دولت، هرگز خصائل انسانی و اخلاقی دوران برابری اجتماعی مادر سالاری کاملا محو و نابود نگرديد، بلکه، جنبه هائی از منش های دوران بی طبقه مادر سالاری در گوشه و کنار سلطه نکبت بار دولت تا به امروز نفس کشيده است. با استحکام حاکميت طبقات مسلط بر جامعه، وجود جوامع برابری گذشته يا انکار شد ند و يا تحريف. دولت به عنوان تنها ساختار تامين برقراری صلح و امنيت اجتماعی قوام گرفت. حاکمان در قدرت بهر طرفندی دست يازيدند تا ستم بر جامعه را توجيه کنند. برای نمونه، اگر به تاريخ گذشته ايران نظری بيافکنيم کارکرد دولت و دشمنی هار طبقات مسلط در سلسه پادشاهی ساسانی نسبت به جنبش اجتماعی و برابری طلب مزدک را رويت می کينم. خسرواول پادشاه ساسانی، با خدعه مزدک و هزاران نفر از طرفدارانش را کشت، و برای تطهير جناياتش ملقب به خسرو انوشيروان دادگر گرديد. از آن پس آثار جنبش مزدک را نابودکردند و آنچه درتاريخ باقی مانده گفته های دشمنان اين جنبش بوده است. هما کاتوزيان در کتاب پارس ها،Persians، از فردوسی نقل می کند که خسرو پرويز ١٢٠٠٠ کنيز(١) در حرمسرايش داشت. ه ک اضافه می کند که حتی وجود يک صدم اين تعداد کافی بود حدس زد که مزدک در صدد بود حرمسراها را بسته و زنان بی نوا را آزاد کند.(٢).
سيرالملوک يا سياستنامه خواجه نظام الملک وزير ملکشاه سلجوقی اثری کلاسيک در توصيف دولت و حاکميت طبقات مسلط بود. برای خواجه نظام الملک وجود و نياز به دولت بديهی محسوب می شد.
تا پيش از ظهور مدرنيته - سرمايه داری هنوز مقوله دولت تئوريزه نشده بود. در شرائط آشوب اجتماعی در انقلاب بورژوا-دموکراتيک انگلستان(١٦۵١-١٦۴٢ )، وجود و تئوريزه کردن دولت ضرورت يافت. جوهر بحث تامس هابس جامعه شناس انگليسی در کتاب معروفش لويثن،Leviathan، اين است که افراد آزاد با خواست های فردی خودخواهانه و در نبود دولت، جامعه دچار هرج و مرج می گردد. از اينرو، برای تامين امنيت در جامعه ضروری است افراد جزئی ازآزادیهايشان را به نفع دولت از دست بدهند. تامس هابس خواهان دولت مرکزی قوی با سلطنت مطلقه بود (٣).
با گذ شت زمان و پديدارشدن جنبش زنان دوباره گفتمان جامعه کمونی مادرسالاری در دل مدرنيته - سرمايه داری مطرح گرديد. اکنون ديگر مدرنيته - سرمايه داری نمی توانست وجود دوران مادرسالاری بی طبقه با مالکيت عمومی را حاشا کند. از اينرو، مدرنيته - سرمايه داری اقدام به تحريف ماهيت کمون های اوليه مادرسالاری نمود. فرهنگ انگليسی پيشرفته اکسفورد جوامع مادر سالاری را چنين تعريف می کند: مادرسالاری جامعه ای يا سيستمی است که قدرت را به زنان اعطاء می کند و نه به مردها! و قدرت، دارائی و غيره از مادر به دختر می رسد ونه از پدر به پسر! ونيويورک تايمز چنين افاده کلام می کند: پدرسالاری جامعه جوانی است، فمينيست ها ايده جامعه انسانی مادرسالاری- يا حد اقل جامعه ای با محوريت زنان در مادرسالاری و پرستش خدايان زن - از دوره سنگی به عمر ۵/١ تا ٢ ميليون سال پيش تا به زمانی حدود ٣٠٠٠ سال قبل ازميلاد را تبليغ می کنند!. سپس، نيويورک تايمز می گويد: تعابير گوناگونی از اين ايده وجود دارد!

بديل جمهوری اسلامی
ايران کشوری با تبارها، باورهای مذهبی وفرهنگ های متنوعی است. ديکتاتوری جمهوری اسلامی بنا بر ماهيت ضد دموکراتيک اش عليه تبارها، باورها و فرهنگ های متنوع تبعيض اعمال می کند. بنابراين، با سرنگونی جمهوری اسلامی و با به رسميت شناختن احترام برابر به گوناگونی تبارها، باورها و فرهنگ های خلق های ايران:
شرکت مستقيم مردم در اداره جامعه با بهم آمدن در کمون ها و شورا ها بديل جمهوری اسلامی است.
از آخونده ها نقل قول می شود که کمونيست از ريشه کمو، يعنی خدا و نيست ساخته شده است. جنبش جهانی ضد-سرمايه داری، با هر معنائی، واژه کمونيست را به فردی که طرفدار کمون باشد، تجزيه نکرد، تا با درک مقوله کمون در دل مردنيته-سرمايه داری سامان دادن تشکلات کمونی در محلات شهر ها و دهات را پراتيک کند. بلکه، جنبش ضد-سرمايه داری آرمانش را در تحقق نظريه کمونيستی يا سوسياليستی ديد، و شايد انديشه تاسيس کمون به پيروزی انقلاب موکول گرديد- گفتمانی که در ادبيات هواداران کمونيستی غايب بود. اين صحيح است که تاسيس کمون های فراوان در محلات و دهات کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه در پس آغازجنگ د اخلی سوريه در سال ٢٠١١، و فراهم شدن گشايش فضای آزاد تحقق يافت. ولی، نکته بس مهم اينکه «حزب اتحاد دموکراتيک» مردم کردستان شمال سوريه بر پايه انديشه های عبداله اوجان و اگوی کنفدراليسم دموکراتيک او، با پشتوانه کسب آگاهی نظری و اگوی عملی پيشين از کمون وارد فضای گشايش آزاد گرديد و سامان دادن کمونها درمحلات و دهات را شروع کرد. همچنين ضرورت دارد به اين نکته اشاره نمود که جنبش اجتماعی کردها تا پيش از آغاز جنگ داخلی در سوريه، مشابه ايران کنونی تحت اختناق رژيم ديکتاتوری حزب بعث سوريه بودند. درچنان شرائط اختناق و سلب آزادی ها ی دموکراتيک، «حزب اتحاد دموکراتيک» با رويکردی نوين به سازمان دهی مردم کردستان سوريه پرداخت. خيزش فراگيرمردم ايران در دی ماه سال گذشته بی شک برای شنيدن تشکلات کمونی وشورائی مردم بمثابه ارگان های اداره مستقيم جامعه گوش شنوا دارند. فعالين کارگری و اجتماعی با بهره جستن از فضاهای درون کارگاه های توليدی-خدماتی، فضای مجازی و منازل کارگری و هر شيوه مناسب ديگر مردم و کارگران را با اهداف تشکلات کمونی و شورائی آشنا نمايند. آگاهی گسترده مردم ايران از ساختارهای کمونی و شورائی اداره جامعه آنها را عليه جريانات ليبرال خواهان تشکيل دولت-ملت استثمارگر و تبليغات رسانه های قدرت های فرا- مرزی قرنطينه خواهد نمود.
* اين مطلب پيشتر در نشريه کمون چاپ شده است.

مراد عظيمی - ٢٠١٨/۵/۵


ملاحظات


١- ويل دورانت،تاريخدان با نام، معتقد است که نقش پوشش و حجاب زنان در ايران باستان چنان برجسته است که می توان ايران را منشاء اصلی گسترش حجاب در جهان دانست.

٢- کتاب پارس ها، تاليف هما کاتوزيان

٣- وقتی چارلز اول پادشاه انگلستان املاک پاتنی را غارت کرد، برای تامس هابس شايد انگيزه ای شد تا حمايت ازمالکيت خصوصی ونفرت از زحمتکشان را در دانش آموزش چارلز دوم القاء کرد.
The many-headed Hydra, The Hidden History of the Revolutionary Atlantic, Peter Linebaugh and Marcus Redoker