قيام ديماه ١٣٩۶ حکم سرنگونی جمهوری اسلامی داعش را،با شعاراصولگرا اصلاح طلب ديگر تمامه ماجرا، صادر نمود.سرنگونی ج ا د درخود مبشر دموکراسی و رهائی از چنبره سرمايه داری برپايه توليد برای سود و نه توليد برای تامين زيست وزندگی،رفاه و خوشی مردم نخواهد نشد. به سخن ديگر، براندازی ج اد شرط لازم است و نه کافی.
نگاهی به تجربه برون مرزی بهار عربی ٢٠١١ بياندازيم که تقريبا سراسر جهان عرب را فراگرفت.انقلاب بهارعربی نه تنها حکومت های ضد مردمی، فاسد و دزد کشورهای عربی را چالش نمود، بلکه فراتر، قدرت های جهان سرمايه داری را غافلگير کرد. تا زمان جرقه زدن شعله های انقلاب بهارعربی ، پرچم وهابی گری لا اله... القاعده نماد بديلی برای حکومت های فاسدعربی بالارفته بود. با بردميدن بهار عربی با شعارهای نان وآزادی، القاعده و پرچم وهابیگری اش به حاشيه افتادند. انقلاب مصر،قلب دنيای عرب، سرنگونی رژيم جمهوری پادشاهی حسنی مبارک را فرياد زد. کارگران نساجی شهر محله،Mahalla،کارگاه های نساجی را به کنترل خود درآوردند. کل جامعه مصر به جوش و خروش افتاد. اختناق و سرکوب ژنرال ها شکست و فضای باز سياسی گشوده شد، آنچنان که شماری از افسران دون پايه به ميدان التحرير آمده و به تظاهرکنندگان پيوستند.همايش های ميدان التحريرقاهره سمبل بهارعربی مرزهای مصر و قاره ها را پيمود و درآمريکا يکصدهزار معلم مدارس و مدرسين کالج های اعتصابی مديسن ،Madison،پايتخت ايالت ويسکانسن،Wisconsin، ميدان شهررا ميدان التحرير ناميدند.
ولی، بهار عربی همه جا، به غير از يک مورد شکست خورد. درمصر طبقه سرمايه دار و در راسش ژنرال ها، بزرگترين بخش سرمايه داری مصرو ترسان از پيوستن ارتش به انقلاب، و با رايزنی قدرت های منطقه ای و جهانی، با اعلام شورای ژنرالها به رياست فيلد مارشال تنطاوی تصميم گرفتند، به مثابه يک تاکتيک، حسنی مبارک ديکتاتوررا برکنار کنند. انتخابات برگزارشد و اخوان المسلمين برنده شد. بعد از مذاکرات پشت درهای بسته با شورای فرماندهان ارتش، اخوان المسلمين به رياست محمد مرسی به قدرت رسيد. سپس، با وخيم ترگرديدن اوضاع و نارضايتی مردم،ارتش به سرکردگی ژنرال عبدالفتاح سيسی اخوان المسلمين را سرنگون کرد و دوباره رژيم ديکتاتوری دوران حسنی مبارک، و اين بار به رياست ژنرال عبدالفتاح سيسی به قدرت رسيد- صداها خفه شدند وبختک سرکوب آسمان مصررا فراگرفت.
چرا فداکاری توده های مردم مصر و بويژه جوانان دخترو پسر ميوه ندادند؟ چرا انقلاب مصربنا به وزنه و جايگاهش در دنيای عرب و به مثابه مهم ترين جزءانقلاب بهار عربی، فروغ اميد و رهائی در دل ها روشن کرده بود، شکست خورد؟
الف- محمد علی پاشا،١٨۴٩-١٧٦٩ ،خديو مصر آغازگر ورود آرای روابط سرمايه داری در مصر شد، وبالاخره، درامتدادش حزب «وفد ليبرال» و دست نشانده امپرياليسم بريتانيا، در سال ١٩١٨، تاسيس شد.
ب- آخوند حسن البنا حرکت اخوان المسلمين را برای تاسيس خلافت اسلامی شريعت سنی و ضد ديدگاه های چپ در جهان عرب و فراتر، با مشاورت انتلجنت سرويس،MI6، انگلستان، در سال ١٩٢٨، در مصر بنياد کرد. با مرگ عبدالناصر ناسيوناليست و سوسيال پوپوليست، انورسادات با گذشته عضويت در اخوان المسلمين و ضد آرمان های چپ به قدرت رسيد.
پ- جنبش جوانان دختر و پسرمصر معروف به آوريل ۶، در بهار سال ٢٠٠٨ ، در حمايت از کارگران نساجی شهرمحله،Mahalla،تشکيل شد. با بهره گيری از مديای مجازی، فيس بوک، تويتر، بلاگ نويسی وديگر وسايل فضای مجازی جديد، تا ژانويه ٢٠٠٩، تعداد ٠٠٠ ،٧٠ به جنبش آوريل ۶ پيوستند. اينان، عمدتن افراد جوان پسر دختر تحصيل کرده و پيشتر فعاليت سياسی نداشتند. گوهر مطالبات آوريل ۶ آزادی بيان، مخالفت با پارتی بازی و رکود اقتصادی بود- گرايشی ليبرال . آوريل ۶ به تاسی از جنبش جوانان صربستان،Otpor،همان جنبش انقلاب مخملی بود که دولت های صربستان، گرجستان و اوکراين طرفدار روسيه را سرنگون کردند و حکومت های نوليبراليسم بازار را به قدرت رسانيدند. جوانان دختر و پسرآوريل۶ در جنبش برکناری حسنی مبارک و حرکت ميدان التحريرفعالانه شرکت کردند و سپس در خلال بی اعتبار شدن رئيس جمهور محمد مرسی با جديت عليه وی فعاليت نمودند و ٢١ ميليون امضا برای برکناری مرسی جمع آوری کردند. برای تائيد صحت شماره طوماراسامی امضا کنندگان را با شناسنامه هايشان مقابله کردند.ولی، عليرغم، تمام عمليات و کوشش شان، در فقدان راهکار و برنامه ای راديکال برای ذهنيت سازی در درون دريای توده های کارگر موسسات توليدی-خدماتی و محلات زندگی، جنبش جوانان آوريل ۶ در ظرفيتش جاده صاف کن به قدرت رسيدن دوباره ارتش با رياست جمهوری عبدالفتاح سيسی شدند، و ديکتاتور جديد به پاس خدمات آوريل ۶، فعالين اصلی اين جنبش را در سال ٢٠١٤، دستگير و زندانی کرد.
با اين مختصر، اخوان المسلمين، احزاب سرمايه داری و به ويژه ارتش بزرگترين سرمايه دار مصر، با آمادگی پيشين و با هدف اعاده آرامش به فرايند روابط سرمايه داری وارد فرايند انقلاب مصر شدند.
برعکس، تا برهه انقلاب، مردم و طبقه کارگرزائده افکارو ديدگاه های روابط سرمايه داری و ذهنيت ايدئولوژی مذهب بودند، و هرگز اين آمادگی شعوری يا ذهنی را نداشتند تا از فرجه گشايش فضای باز برای متشکل شدن بهره بگيرند.گرچه، کارگران نساجی شهر محله کنترل کارخانه را بدست گرفتند و به نوعی تشکل شورائی سامان دادند، ولی، هرگز اين نوع نوين بهم آمدن بسط و گسترش نيافت. بدين سان، جنبش مردم و بويژه نسل جوان دختر و پسر مصرمحتوم به شکست بود، سرنوشتی که با برگشت دوباره رژيم سرکوب گذشته ژنرال ها به سرکردگی ژنران عبدالفتاح سيسی مهر خورد.
من در بالا گفتم که انقلاب عرب در بهار عربی به جزء يک مورد همه جا محکوم به شکست شد. اين مورد استثنائی انقلاب روژآوا بود. به تمثيل انگليسی، شاه مرد زنده باد شاه، انقلاب بهار عربی مرد زنده باد انقلاب روژوآ. چرا، من چنين شعاری را ندا دادم وندا می دهم؟
با حمله ارتش های متجاوز دو قدرت امپرياليستی آمريکا و بريتانيا به عراق درسال ٢٠٠٣، حزب اتحاد دموکراتيک،PYD، روژآوا،کردهای شمال سوريه، در حلب تشکيل گرديد. برخلاف، احزاب نخبه گرا،بخوان سازمان فعالين حرفه ای ،لنينی،ح ا د سازمانی در خدمت متشکل کردن توده های مردم در نهادهای از پائين گرديد. طی زمان بين ٢٠٠٣ تا ٢٠١١، ح ا د به فعاليت مخفی ادامه داد و با گشايش فضای بازسياسی در سال ٢٠١١، اعلام موجويت نمود.طی ٨ سال فعاليت زيرزمينی ح ا د توانست ذهنيت ساختار اداره شورائی جامعه روژآوا را در سطح فعالين و کنش گران پی ريزی کند. اکنون، درشرائط فضای باز سياسی، ح ا د شروع به سامان دادن تشکلات مستقيم مردم در شوراها نمود و يک سال بعد، ٢٠١٢، سامان خودمديريتی دموکراتيک در سه کانتون جزيره، کوبانی و عفرين را اعلام کرد.
تشکيل و کنش حزب اتحاد دموکراتيک حول افق خودمديريتی دموکراتيک شورائی در سال ٢٠٠٣، رمز برآمد اد اره شورائی، يا مديريت دموکراتيک، روژآوا، يا کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه گرديد. سيستم نوين اداره جامعه،امروزنه تنها حکومت های سرکوب و اختناق و دزد منطقه، بلکه سيستم دموکراسی نيابتی قلب جهان سرمايه داری را به چالش کشيده است. بی دليل نيست که قدرت های منطقه و جهانی چراغ سبز به اردوغان فاشيست داده اند که اين نمونه نوين اداره شورائی جامعه و يا جاری شدن قدرت از پائين جامعه را به خاک و خون به کشد.
با شرح مصاديق بالا، به شرائط حاضر ايران نگاه کنيم. جمهوی اسلامی داعش در ابعاد اقتصادی،سياسی،اجتماعی و اخلاقی رژيمی ورشکسته است. مشابه مصر، اپوزيسيون های تداوم روابط سرمايه داری ايران نه در خلاء ذهنيت سازی مردم، بلکه در درازا و بويژه در تند پيچ های ج ا د، از طريق رسانه های جمعی برون-مرزی ذهنيت سازی تداوم سرمايه داری پسا - ج ا د را تبليغ و ترويج نموده بودند. اکنون، با توشه ذهنيت سازی پيشين، وارد فازبديل سازی ج ا د شده اند. اپوزيسيون تداوم سرمايه داری به ريا و دروغ بديل دموکراسی و رفاه را در تقابل با رژيم اختناق و بی حقوقی ج ا د را برای مردم ايران تبليغ می کنند.
تمام حکومت های سرمايه داری و بالطبع بديل های سرمايه داری هميشه حکومت های اقليت عليه سلطه بر اکثريت مردم جامعه بوده اند. هميشه، رمزحاکميـت اقليت سرمايه دار اين بوده است که با سرکوب و اختناق و يا با منفعل کردن مردم از ورود شان به حيطه سياست جلوگيری کنند. دراين شق دوم،يا دموکراسی نيابتی، دخالت مردم در سياست تنها به يک روز در انتخابات محدود می شود. دراين روز، مردم پای صندوق رای می روند تا به کارگزاری از روابط سرمايه، با دادن اين عهد و آن پيمان ،به عنوان نماينده انتخاب کرده و تا دور بعدی انتخابات به خانه هايشان برگردند.گرچه، ج ا د اساسن با سرکوب و اختناق برمردم حکومت می کند، ولی دربالماسکه های انتخابات رياست جمهوری مردم پای صندوق انتخابات رياست جمهوری رفته اند و در متاخر ترين مورد برای بار دوم به آخوند حسن روحانی رای دادند.
من در بالا گفتم قيام ديماه ١٣٩۶، نماد ورشکستگی اقتصادی، سياسی، اجتماعی و اخلاقی ج ا د گرديد. ج ا د برلبه سرنگونی ايستاده است. اپوزيسيون تداوم روابط سرمايه داری خواهان تحول ج اد از بالاست تا از طريق براندازی.
برعکس، بديل جنبش ضدسرمايه داری و اداره شورائی جامعه، گذشته از امکان پديدار شدن فضای گشايش سياسی، هم اکنون برای سرنگونی ج ا د با هدف تضعيف روحيه دشمن و هم تاثيرگذائی در بالا رفتن اعتماد به نفس و کاهش محافظه کاری و ترس مردم عمليات ايذائی انجام می دهند. گرچه، راهکار عمليات ايذائی با هدف تسهيل شرائط برای براندازی ج ا دمهم است،اين ملاحظه را بايد درمد نظرگرفت که عمليات ايذائی بموازات ذهنيت سازی بديل ج اد برای مردم فراگير هم زمان پيش برود.