در دسامبر ٢٠١٩ ويروس کرونا در شهر«وهان» چين پديدارشد، وسپس به سراسر جهان سرايت کرد. با جهانی شدن بيماری «و ک» هم اکنون تبعات اقتصادی، سياسی و اجتماعی اش جهانی شده و پس از نابودی نيز پژواک هايش جهانی خواهند بود.
مقامات حکومت شهر وهان چه با اطلاع دولت مرکزی و يا به تشخيص خودشان شيوع بيماری در ماه دسامبر ٢٠١٩را علنی نکردند، تا اينکه با افشاگری جوليان آسانژ چينی در فضای مجازی پرده سانسور کنار زده شد و دولت مرکزی فرماندار و مقاماتی ديگر از شهر وهان را به اتهام کوتاهی در مبارزه با «وک» را برکنار کردند و اقدامات پايه ای برای مبارزه با «و ک» به مورد اجرا گذاشته شد. ولی، سانسور وکوتاهی اوليه از ديوارچين عبور کرد و همه جاگير گرديد. سلواج ژیژيک،Slovaj Zizek، فيلسوف صربستانی در خصوص سرايت «و ک» می گويد آمار و ارقام کشورها را بايد با شک و ترديد پذيرفت. ايسلند با کل جمعيت ٣٦٤٢٦٠ نفر را مثال می زند که با آزمايش کل جمعيت دانسته شد ١٢٢٠ نفر به بيماری ويروس مبتلا شدند، ٢٢۵ نفر شفا يافته و ٢ نفر درگذشته اند. اوضاع حکومت ديکتاتوری مذهبی ايران چه در پنهان کاری، دروغ گفتن و کوتاهی در مبارزه با ويروس کرونا و مهندسی افکار عمومی نياز به توضيح بيشتر ندارد. بايد ازقلب ليبراليسم نو و به اصطلاح دموکراتيک سخن گفت.
اساس سرمايه داری توليد برای کسب سود است،توليد نبايد تعطيل گردد، استمرار توليد يا تقدم اقتصاد برنجات جان انسان ها برتری دارد.برای اختصار به دو نمونه کفايت کنم، يکم، ، بوريس جانسن راست نخست وزيرانگلستان عليرغم نشر بيماری «و ک»اقدامات مشابه چين و کره جنوبی دراعمال محدوديت مراواده و تعطيلی توليد و آزمايش فراگير مردمی را عملياتی نکرد. بنا بر راهنمائی جناب پرفسور کريس ويتلی مشاور عالی بهداشت انگلستان راهکار محدود کردن ويروس در فاز اول و سپس کاستن از ابتلا به بيماری انتخاب شد، ازاين رونيازی به تعطيلی توليد و محدوديت تماس افراد نيست.
وزير فرهنگ انگلستان گفتند: اگر مدارس را به بنديم پرستاران در منزل مانده و بيمارستان ها بدون پرستار می مانند! بعد از زمان کوتاهی ديدند بايد دست به اقدامات اساسی زد. نخست وزير، وزير فرهنگ و جناب آقای پرفسور کريس ويتلی مشاور عالی بهداشت همه مهمل می گفتند. بالاخره با تعلل و کوتاهی انگلستان مجبور شد بخشی ازتوليد بويژه خدمات و مدارس را به بندد، ولی برای مقابله با بيماری نه تخت خواب مجهز«بخش مراقبت شديد» وجود داشت، نه دستگاه تنفسی مخصوص،وينتيلتر، نه افزار آزمايش مردم و نه ماسک کم ارزش. شيوه تشخيص ابتلا به بيماری «و ک» تجربه شده در چين و کره جنوبی پياده نشد. سخنگويان دولتی تلاش کردند وضعيت واقعی را لوث کنند، گفته شد فعلن بجای بحث سياسی عمل کرد. با اين طرفند فرجه بيان نظرات و راهکارهای مبارزه با «وک» به حاشيه رانده شد. با اين وصيف بی بی سی معلوم الحال و رسانه های ديگر زير فشار انتقادات کنشگران مستقل و با متعهد اجتماعی مجبور شدند به کم کاری، نبود تجهيزات لازم و وضعيت اسفناک بيمارستان ها درگذشت پزشک و پرستار در مبارزه با ويروس را منعکس کنند. با تعطيلی توليد موضوعات رکود اقتصادی و افزايش بيکاری مسئله ساز شدند، دولت همانند بحران ٢٠٠٨، ۴٠٠ بليون پوند برای کمک به اقتصاد، در واقع ثبات بورس لندن وياری به شرکت های بزرگ تخصيص داد و وعده کمک به بيکاران و توليد کنندگان خرد. حزب محافظه کار مخالف سرسخت بخش دولتی مجبور شد راه آهن را ملی کند، چرا که با افت مسافر ادامه حرکت راه آهن برای سرمايه داران خصوصی اقتصادی نبود.
دوم، در آنسوی اقيانوس اطلس نگاهی به دولت ترامپ بياندازيم. ترامپ مشابه بوريس جانسن انگلستان تداوم توليد را بر حفظ جان انسان ها ترجيح، و در مبارزه با «و ک» آگاهانه اهمال کرد. گرچه به زبان نياورد ولی با شيوع گسترده بيماری «و ک» و بستن فرايند توليد درچين قند در دلش آب شد که رغيب اش بد جوری به هچل افتاده است.ولی، پس اززمانی کوتاه زنگ های خطر در آمريکا نيز به صدا درآمدند. برای جلوگيری از سقوط سهام بورس نيويورک وورشکسته شدن شرکت کلان، باز نسخه دخالت دولت دربحران ٢٠٠٨ تکرار شد و ترامپ تصويب کرد که خزانه داری آمريکا ٢ تريليون دلاربه اقتصاد تزريق کند و همسان برادر راست افراطی اش بوريس جانسن وعده داد که به کارگران بيکارشده و مشاغل کوچک هم کمک مالی عرضه کند! با تجربه بحران ٢٠٠٨ فردا در پايان شيوع «و ک» هم درانگلستان و هم آمريکا کارگران بايد با تحمل رياضت اقتصادی تاوان کمک دولت به گنده سرمايه داران را به پردازند. ترامپ نه محدوديتی برحضور و تماس مردم دربيرون از منزل ونه بستن فرايند توليد صنعتی-خدماتی را به مورد اجرا گذاشت، اوضاع وخيم تر گرديد و دخالت دولت مرکزی اجتناب ناپذير. برخلاف کشورهای اروپائی و همسايه اش کانادا آمريکا خدمات بهداشت عمومی يا دولتی ندارد و استفاد از بهداشت و درمان به داشتن بيمه بهداشت شخصی نيازدارد. ترامپ، پيش تربه سود وال استريت از بودجه نازل بخش عمومی برای استفاده افراد فاقد بيمه بهداشت کسرکرده بود. با شيوع بيماری «و ک» ونبود بهداشت و درمان دولتی عواقبش به زودی در مبارزه با بيماری «و ک» هويدا گرديد. معلوم شد آمريکای قدرقدرت نه ماسک ساده را دارد نه دستگاه تنفسی مخصوص،ونتيليتر، نه تخت خواب «بخش مراقبت شديد» و نه افزارآزمايش بيماری. همه صنايع درآمريکا خصوصی هستند، برای توليد دستگاه تنفسی ترامپ می توانست با رجوع به «قانون توليد برای دفاع» مشکل نبود دستگاه تنفسی را برطرف کند. ولی، مسامحه کرد تا اينکه با سيرصعودی ابتلا به بيماری و زير فشار افکار عمومی بالاخره درتاريخ ٢٠٢٠/۴/٢ با توسل به «قانون توليد دفاعی» از جنرال موتورز خواست دستگاه مخصوص تنفسی توليد کند. با مزه تر اينکه درفقدان ماسک چند دلاری جناب ترامپ به مردم راهنمائی دادند که می توانند به عوض ماسک از شال گردن استفاده کنند! چين و کره جنوبی برای تشخيص مبتلايان به «و ک» به آزمايش گسترده مردم اقدام کردند. ولی، ترامپ دستور اجرای آزمايش همگانی را صادر نکرد. درفقدان رهبری کاخ سفيد دولت های محلی به ابتکار خود اقدامات گوناگون برای مبارزه با بيماری «و ک» به مورد اجرا گذاشتند. با گسترش تعطيلی توليد بويژه دربخش خدمات ۵/۶ ميليون کارگر به صف ظاهرن ۵/٣ ميليون کارگربيکارپيشين اضافه شدندو١٠ ميليون کارگرمواجه با مشکل معيشتی. همچنين، گذشته از موضوع معيشت کارگران بيکار، ٨۵ ميليون نفر يا بيمه بهداشتی ندارند ويا بيمه بهداشتی ناقص. برابر با تحقيق صاحب نظران بهداشت و درمان در آمريکا حدود ٠٠٠، ٢۴٠ نفر از بيماری «و ک » فوت خواهند کرد. دولت ترامپ مفتضحانه نا توانی اش در مبارزه با «و ک» را نشان داد.
کوتاهی ترامپ در تعطيل نکردن توليد صرفن ازمنظر اقتصاد در خود نبود، بلکه وی در هوای پيروزی مجدد در انتخابات رياست جمهوری آمريکا پيوسته و به دروغ از رونق اقتصادی سخن می گفت و تکرار می کرد در ۵٠ سال گذشته هرگز نرخ بيکاری پائين به اندازه امروز نبوده است. ولی، ازسال گذشته اقتصاد آمريکا و اروپا وارد رکود شدند. ادعا می شود «و ک» موجد بحران اقتصادی شد، ولی در حقيقت «و ک» بادکنک بورس نيويورک را ترکانيد. اگر آمريکا دررونق اقتصادی بود، دليلی نداشت سال گذشته خزانه داری آمريکا نرخ بهره را تا صفردرصد پائين آورد! ترامپ در چهار سال گذشته با قلدری از اسلحه تحريم اقتصادی عليه چين، اروپا، ژاپن وهمسايه اش کانادا برای ساخت به اصطلاح دنيای يک قطبی تحت زعامت اليگارشی آمريکا استفاده کرد. ولی طنز روزگار اينکه با کاهش قيمت نفت به حدود هربشکه ٢۵ دلار، ترامپ دست به دامن عربستان سعودی و روسيه شد تا با کاهش توليد قيمت نفت افزايش يابد. هزينه توليد هر بشکه نفت شل آمريکا حدود ۴٠ دلارتمام می شود و شرکت های نفتی آمريکا با استمرارقيمت پائين نفت با ورشکستگی روبرو شده اند.
در اخبار آمده بود که در پيامد بروز «وک» گروه معروف به هفت کشورمقتدر اقتصادی از خواب کهف بيدار شدند و کنفرانس ويدئوئی برگزار کردند ولی ديگر خبری نشد. سپس، ٢٠ کشور اقتصاد برتر نيزکنفرانس ويدئوئی برپاداشتند و اظهار کردند حاضرند هراقدام لازم در خصوص بيماری «و ک» انجام دهند، باد خالی. نيم کره جنوبی به شدت درنشر«و ک» آسيب پذيراست. شمال دموکراتيک بيشرمانه گسيل دکتر ازسوی کوبا را نه به خاطرروح همبستگی وانسان دوستی بلکه برای کسب ارز دلارانتقادکردند. بايد پرسيد، شما می توانستيد با اساس روح همبستگی و انسانی دوستی دکتر و امکانات پزشکی مجانی دراختيار مردم آفريقا بگذاريد.بولسرانو رئيس جمهور فاشيست برزيل دکترهای کوبا را از اين کشور بيرون کرد و اکنون مردم برزيل خواهان برگشت شان شدند.
گرچه در بحران اقتصادی سال ٢٠٠٨ اتحاديه اروپا عدم وحدت وهمبستگی در درون اتحاديه را برملا کرد، ولی با پديداری «وک» عدم وحدت اتحاديه اروپا با زمختی عيان شد. آن کشوری که موقعيت اقتصادی بالنسبه بهتری داشت به خود فکر کرد و کشوری که شديدن به ياری وهمبستگی به اصطلاح برادران اتحاديه نياز داشت به حال خود رها کردند. اتحاديه اروپا دور خودش ديوارکشيده و به پناهندگان کشورهائی که در پايه قربانی سياست های استعماری و استثماری اروپا بودند، اجازه ورود نداد و چندين هزار نفر پناهجو در دريا غرق شدند. اکنون با سرايت «وک» اتحاديه اروپا يک قدم جلوترگام برداشته و بين کشورها مرز برقرارکرد. برابربا قانون شنگن شهروندان اتحاديه اروپا حق داشتند بدون کنترل از يک کشوراتحاديه به کشور ديگر سفر کنند، اين حق از آنها سلب شد. بالاخره، و درناکتراينکه مردم ايتاليای فرو رفته در بختک «و ک» به کمک فوری کشورهای ديگر اتحاديه اروپا، بويژه آلمان و هلند، داشتند، با بی رحمی به حال خود رها کردند. ليبراليسم نو اتحاديه اروپا بی اعتبار شده بود، ولی اکنون بی اعتبار ترگرديد. بی شک، با فرونشستن معضل بيماری «و ک» بحث های تند و تيزی حول بقا - همين که هست يا فرارفتن از ليبراليسم نو-يا فروپاشی اتحاديه اروپا رخ خواهد داد.
جنگ اقتصادی و سياسی پيشين، اکنون با شيوع «و ک»،به قدرت های جهانی به ويژه آمريکا و انگلستان فرصت داد که از آن به مثابه نرم افزار جنگی استفاده کنند. آمريکا از ابزار تحريم و شيوه های دسيسه و توطئه تا تهديد به دخالت مستقيم عليه دولت ونزوئلا استفاده کرد و اتحاديه اروپا پشتش اش صف کشيدند. با نشر بيماری «و ک» آمريکا تحت ادعای دروغين مبنی براينکه نيکولاس مدورا رئيس جمهور ونزوئلا مواد مخدر قاچاق می کرد، تحريم اقتصادی جديدی عليه اين کشور صادر کرد و حتی ناو جنگی به ونزوئلا گسيل کرد و برای هرکسی که نيکولاس مدورا را دستگيرو يا به قتل رساند ١۵ ميليون دلار جايزه گذاشت. دولت ونزوئلا برای مبارزه عليه بيماری«وک» از «آی ام اف،صندوق بين المللی »، درخواست ۵ ميليارد دلار وام کرد، ولی درخواست اش با مخالفت پشت پرده آمريکا و حاميانش رد شد! اتحاديه اروپا و کشورهای ديگر با سکوت اين سياست های امپرياليستی ترامپ فاشيست عليه ونزئولا را تائيد کردند. هر دو دولت آمريکا و انگلستان در پديداری «وک» و تعطيلی توليد و افت چشم گير اقتصادی در چين، فرايند توليدشان را متوقف نکردند. ولی، طولی نکشيد که هردو کشور با بستن درجه ای از فرايند توليد وارد فاز رکود شدند. اکنون هر دوکشور ادعا می کنند سرايت«و ک» چين به اقتصاد دنيا لطمه وارد کرد و دولت انگلستان گفته است چين بايد بزودی تاوان شيوع بيماری« و ک» را بايد بدهد و تهديد کرد استفاده از سيستم مخابراتی جی فايو،G5، چين را ملغی کند! برای جلوگيری از شيوع «و ک» در زندان، بوريس جانسن۴٠٠٠ نفر زندانی را آزاد کرد، ولی جوليان آسانژ وجدان آگاه و متعهد روزنامه نگاری جهان را همچنان در زندان فوق امنيتی بلمارش با نيت کشتن اش آزاد نکرد. درحقيقت جوليان آسانژ نمی بايستی زندانی می شد، ولی وی را در سلول انفرادی با شرائط سخت زندانی کرده اند. آمريکا به اتهام جاسوسی و چند فقره مفاد قانونی مشکوک خواهان استرداد جوليان آسانژ به آمريکا شده است. اگر دولت کثيف محافظه کار وی را به آمريکابرگرداند جوليان آسانژبه ١۵٠ سال زندان محکوم خواهد شد، تا روزنامه نگاران متعهد حواس شان باشد. تمام رسانه های جمعی از جمله گاردين ليبرال نسبت به رفتار غير انسانی دولت انگلستان سکوت کرده اند. توگوئی جوليان آسانژ در انگلستان و زندان فوق امنيتی بلمارش زندانی انفرادی نيست.
شيوع «و ک» به دولت ها فرصت داد تا مسئله اضطراری بحران محيط زيست را پشت صحنه به رانند. بوريس جانسن مست از پيروزی در انتخابات پارلمانی دم در ساختمان نخست وزيری با ريشخند گفت جرمی کوربن می خواست تا عصرامروزمسئله محيط زيست را عملی کند. ترامپ درمبارزه انتخابات رياست جمهوری آمريکا در سال٢٠١٦ با لاقيدی بحران اضطراری بوم زيست را «شوخی فريب آميز، Hoax» ناميد. ولی، چه بيماری «وک» در چند ماه آينده ريشه کن يا ادمه يابد موضوع حياتی اضطراری بحران محيط زيست با فرارسيدن ماه اوت فصل گردبادهای ويرانگراقيانوسی وخشکی، بالا رفتن گرمايش محيط زيست، خشک سالی و آب شدن باز هم بيشتر يخچال های قطبی، آتش سوزی جنگل ها با عواقب هولناک تر دوباره موضوع حياتی بحران اضطراری بوم زيست از پشت صحنه هويدا شده و مشغله نگران کننده جهانی خواهد شد. جنبش عليه نابودی بوم زيست،Extinction Rebellion، به زمين نخورد و نابود نشد. قرار بود در ماه می دوباره اعتراضات گسترده درانگلستان و کشورهای ديگر برگزار شود. شکی نيست وقوع بيماری «و ک» اهميت حياتی مبارزه عليه بحران اضطراری محيط زيست را دو چندان ضروری کرده است. ولی، فراموش نکنيم که خواست حياتی گذار از سوخت فسيلی به انرژی ها ی تجديد پذير نبايد فرايند توليد برای کسب سود را فراموش کند، بلکه خواهان استفاده مقتصد ازمنابع طبيعی برای توليد نيازانسان ها و مراقبت از طبيعت با علم براينکه ذخاير طبيعی بی پايان نيستند. با فروکش شدن سرايت «و ک» سرمايه داری جهانی با چالش دوگانه بحران عميق اقتصادی و بحران اضطراری محيط زيست مواجه خواهد شد.
بحران اقتصادی ٢٠٠٨ به جزم يا دگم اقتصادی ليبرالی يا مکانيسم بازار-تاچر با نخوت گفت بديلی وجود ندارد- ضربه ای گرانبار وارد کرد. کتب فراوانی در نقد اقتصاد بازار تحرير شدند. ولی خيل اقتصاد دانان ليبرال نو ساکت ماندند، آشکار شد بديل فرا- ليبراليسم نو وجود دارد. پژواک بحران اقتصادی در بعد سياسی تجلی کرد. جنبش وال ستريت درسال ٢٠١١ عروج کرد و شعار ما ٩٩ درصد هستيم به شعاری تا برافتادن سلطه يک درصد تبديل شد. چهار سال بعد، در سال ٢٠١۵حزب چپ «سريزا،Syriza،» در يونان بقدرت رسيد، و با استقبال گرم چپ در اروپا و فراتر روبرو شد. در اسپانيا حزب «پودموس،«Podemos چپ تاسيس شد و درانگلستان جرمی کربن رهبر حزب کارگرگرديد. برنی سندرز درفضای ضد چپ هار اليگارشی آمريکا بلند شد و ندای انقلاب سياسی و سوسياليسم دموکراتيک را سرداد. نسل جوان با شور و شوق چرخش به چپ را پذيرا شدند.اما، با کاپيتولاسيون يا تسليم شدن سيپرياس نخست وزير يونان به «ترويکا»،متشکل از بانک مرکزی اروپا، کميسيون اروپا و صندوق بين الملل مالی، سريعن پودموس اسپانيا هم برنامه اش را تعديل داد. دوضربه به چپ نو پا و دو امتياز به نفع وضع موجود. مارگرت تاچرو رونالد ريگان دراواخر دهه ١٩٧٠پرچم ليبراليسم نو رادر انگلستان و آمريکا بلند کردند.عروج جرمی کوربين درانگستان و برنی سندرز در آمريکا ميرفت تا پرچم ليبراليسم نو را درزادگاهشان پائين بکشند. درانگلستان کل نهاد دولت، جناح راست درون حزب کارگر و رسانه های جمعی شکست جرمی کوربين را فراهم کردند. جناح راست درون حزب کارگر شکست جرمی کوربين را به بقای حزب محافظه کار در دولت ترجيح دادند.درآمريکا همان استراتژی عليه برنی سندرز پياده شد. مشابه رفتار جناح راست درون حزب کارگر، در آمريکا نيز حزب دموکرات شکست برنی سندرز و در قدرت ماندن ترامپ فاشيست را اولويت داد، بسياری از سياست های ترامپ مورد تائيد اليگارشی حزب دموکرات آمريکا است.
ظاهرن چنين می نمايد که راست پيروز شده است و چپ نوجوان شکست خورد. پس از پايان بيماری«وک» جهان سرمايه داری بدون دغدغه سياست های رياضت يا انقباض اقتصادی را برای برونرفت ازبحران سرمايه داری اتخاذ خواهند کرد و از بيکاری ده ها ميليون کارگر به عنوان اسلحه ای عليه کارگران شاغل بکار برده و شرائط کار بدون هيچ تضمين شغلی و دستمزدهای زير فقر را اجرا کنند.
ولی، صبر کنيد. اين صحيح است که اليگارشی سرمايه داری پيروزی هائی بدست آورده است، ولی ده ها ميليون دختر و پسری که نه بخاطر شخص جرمی کوربين و برنی سندرز بلکه جذب سياست ها و اهدافشان قدم در سياست گذاشته و آگاهی سياسی کسب کرده اند، فردا برای خواست های زمين خورده چاره ای جز مبارزه با اليگارشی سرمايه نخواهند داشت.
جامعه مشارکتی،يا تعاونی، Cooperative/Participatory society،
چند نمونه ازتعاونی های موجود:
تعاونی صنعتی موندرگون در ايالت باسک اسپانيا در سال ١٩۵٦ تاسيس شد و اکنون بيش از ٠٠٠، ٨٠ پرسنل کارگری دارد. روژوا يا خودمختاری دموکراتيک شمال وشرق سوريه در سال ٢٠١٢ بنياد شد وعليرغم دسيسه های بين المللی و اشغال بخشی از خاک خودمختاری توسط اردغان فاشيست و دشمنی بشاراسد قاتل، جامعه مشارکتی خودمختاری دموکراتيک شمال وشرق سوريه همچنان برای غنا بخشيدن به جامعه تعاونی برابر تلاش می کند. جنبش مشارکتی زاپاتيستا در چياپس مکزيک. تعاونی ۵/۴ ميليونی زنان ايالت کرالا در هندوستان. تعاونی توليدات کشاورزی « Cooperative operates of Thessalonica » تسالونيکا در يونان. اين تعاونی بدون خط واسطه ها ودلالان مستقيمن از کشاورزان و باغداران توليدات کشاورزی را خريده وبا قيمت ارزانتر ازسوپرمارکت ها دراختيار اعضای تعاونی قرار می دهد. تاکنون دولت محافظه کار يونان موفق به ازبين بردن اين تعاونی مصرفی نشده است.
جنبش دموکراسی پان- اروپا «دی ام ٢۵، DieM25 »
در پيامد تسليم سيپرياس نخست وزير يونان به بوروکراسی اتحاديه اروپا درسال ٢٠١۵، «يانيس وروافاکوس،Yanis Vardoulakis» اقتصاد دان چپ گرا و وزير اقتصاد يونان در اعتراض از کابينه استعفا داد وبرای افشا وبی آبرو کردن رهبری بوروکرات اتحاديه اروپا اقدام به کمپين جهانی کرد. «ی و» سال بعد با همياری فيلسوف جوان «سرجکو هووارد»نويسنده و کنشگراجتماعی اهل کروشيا «جنبش دموکراتيزه کردن اروپا، دی ام ٢۵ » باانتشار «بيانه، مانيفست» تاسيس کردند١. ويژگی جنبش دموکراسی برای اروپا اصل فرا-ملی يا پان اروپائی است. شهروندان دی ام ٢۵ کشورهای اروپا حق دارند به کانديداهای دی ام ٢۵ هم در انتخابات يونان وهم پارلمان اروپا رای دهند. هم اکنون دی ام ٢۵ جدا از يونان درچندين کشور اروپا واز جمله ترکيه شعبه دايرکرده است، حتی طرفدارانی در استراليا دارد. نوآم چامسکی متفکربانام جهانی هوادار«دی ام ٢۵» است، دی ام ٢۵ تعداد ٩ نماينده واز آن ميان «ی و» در پارلمان يونان دارد.اخيرن دی ام ٢۵ تلويزيون اينترنتی٢راه انداخته و با صاحبان انديشه چپ و با نفوذ اجتماعی مصاحبه کرده وپشتيبانی و همکاری آنها را جلب میکند. برنامه فوری سه ماده ای دی ام ٢۵ بسيار ساده، ولی چاره سازبرای مبارزه با «و ک»، و برون رفت اتحاديه اروپا از تشدد و بحران اقتصادی و اعاده دمکراسی به اتحاديه اروپاست. برنامه سه ماده ای٣: يکم: انتشارا تريليون يورو باند توسط بانک مرکزی اروپا برای پرداخت وام دولت های مقروض اتحاديه، دوم: پرداخت ماهانه ٢٠٠٠ يورو به هر شهروند اتحاديه اروپا۴. سوم: تاسيس بانک توسعه و سرمايه گذاری اتحاديه اروپا با تخصيص سالانه ۵ درصد از بودجه اتحاديه برای انجام برنامه «قرار داد سبز نو»،يا انتقال از سوخت فسيل به انرژی های تجديد پذيروغيره. مشابه همين برنامه درآمريکا. برنامه فوری افق تحقق دموکراسی در اتحاديه اروپا و فرايند پياده شدن جامعه همياری يا تعاونی در آينده مد نظر دارد.
شورش عليه نابودی بوم زيست،Extinction Rebellion
«ش ع ن ب» جنبشی جهانی است. آتش سوزی مهيب جنگل ها در استراليا دراواخر سال ٢٠١٩ به سهم خود تاثير ژرفی در خودآگاهی مردم فراتر از استراليا عليه صنعت سوخت های فسيلی بوجود آورد. ش ع ن ب براين باوراست که مبارزه برای انتقال از سوخت های فسيلی به انرژی های تجديد پذير بدون گذار از توليد برای سود بوم زيست را نجات نخواهد داد. «ش ع ن ب» تشکيل مجامع مردمی فرا-پارلمانی را بهينه ترين ساختار اجتماعی برای تحقق انتقال به انرژی های تجديد پذير به رسميت می شناسد.
مراد عظيمی
ملاحظات
١- بيانيه،مانيفست
diem25.org
٢- تلويزيون دی ام ٢۵
DIEM25 TV
٣- گرچه متن صحبت «ی و» پرداخت ماهانه ٢٠٠٠ يورو به هر شهروند اروپائی را توضيح می دهد، من به نقل قول ايشان از استراليا و هنگ کنک اکتفا می کنم. دليل اينکه اين دو کشوردر بروز بحران ٢٠٠٨ وارد فاز رياضت اقتصادی نشدند، به شهروندان استراليا و هنگ کنک ماهانه پول پرداخت کردند.
۴- توضيح مطالبات فوری سه ماده ای دی ام ٢۵:
What Europe Must Do: our 3 point plan for dealing with Covid-19 depression1DIEM25