شنبه ٢۵ آبان ۱۳۹۸ - ١٦ نوامبر ۲۰۱۹
معنی کمونيسم چيست
آقای جمشيد هاديان عزيز از منصور حکمت نقل قول آورند: کمونيسم يعنی برگردان اراده انسان به انسان، منصور حکمت اين روايت را ازايدئولوژی آلمانی مارکس آورده بود. مارکس تعريفی از آرمان کمونيسم را بجای معنی لغوی کمونيسم بيان کرده بود. تا آنجا که اطلاع فردی من اجازه می دهد، معنی لغوی کمونيست و کمونيسم در ادبيات چپ مارکسيستی و آنارشيستی غايب بوده، و دليل دارد. هر دو گرايش چپ کارگری، مارکسيست و آنارشيست، اولی با راهکارتکپای سازمان دادن کارگران مرد هدف اش جایگزينی دولت بورژوازی با دولت کارگری تا درفرايندی دولت افول کند. دومی با همان راهکار هدفش سرنگونی دولت وسامان دادن جامعه ای برابر. من از چند مارکسيست کهنه کاريا قديمی همين سئوال راکردم. آنها نيز تعريف آرمان خواهانه و نه معنی لغوی کمونيسم را ابراز کردند.
معنی لغوی کمونيست و کمونيسم
کمونيست و کمونيسم يعنی طرفدار و طرفداری از کمون. درحقيقت واژه کمون ريشه در کمون های اوليه مادرسالاری با برابری اجتماعی دارد.
کمون واحد پايه ای شورا. در اروپا کمون ومعادل اش درانگلستان کميونيتی در آمريکا شهرداری يا ميونی سيپاليتی مصطلح هستند. درشهرهای بزرگ انگلستان نظيرلندن شهر به سی وسه شورا يا ،Council،کانسل و هرشورا به چندين کمون يا ،Ward، تقسيم شده است.
دو خصلت بنيادی کمون و شورا:
يکم نهادی دموکراتيک و دوم سامانی برای اداره محله، شهر، استان و کشور. بنابراين هر نهاد دموکراتيک يک نهاد شورائی نيست.
مارکس در تحليل جنگ داخلی در فرانسه، کمون پاريس- در حقيقت شورای پاريس- چرا که همه مردم پاريس در يک همايش فراگير شهر پاريس، اعضای کميتـه اجرائی را انتخاب نکردند- می گويد اهالی شهرداری های پاريس اعضاء کميـته اجرائی را انتخاب کردند و آنها به شهرداری ها پاسخگو شدند. مارکس می نويسد: کمون پاريس کليد دولت پرلتاريائی-نقل به معنی- را کشف کرد. ولی، مارکس اهميت کمون پاريس را نه از منظر آنی، بلکه نظری و حکومت آينده کارگری ديد. از اين رو، احزاب کارگری مارکسيستی اقدامات کمون را در برنامه هايشان وارد کردند ونه کنش برای سامان يابی کمون در درون روابط سرمايه داری.
کمون پاريس، شهرداری های بورژوائی سامان يافته از بالا را به شهرداری های از پائين، يا دخالت همه اهالی شهرداری ها درسياست متحول کرد. به سخن ديگر، کمون پاريس شهرداری ها،کمون ها،ی ايستاده روی سر را روی پا قرار داد. کمون پاريس دولت بورژوائی را در گستره پاريس نفی کرد، و با فرض اينکه در شهرهای ديگر نيز کمون ها عروج می کردند دولت بورژوائی و نفس وجود دولت از بين می رفت. فراموش نکنيم دولت ساختاری هايراکی يا سلسله مراتبی است، کمون و شورا نهادهای سلسله مراتبی يا هايراکی نيستند، چرا که پاسخگو به انتخاب کننده ها. کمون و شورا نهادهائی برای اداره گستره معينی.
دموکراسی های پارلمانی، اهالی کمون ها و شورا ها رااز دخالت مستقيم در اداره ی شهرداری ها،يا سياست، محروم کرده و حق آنها را به يک روز رفتن پای صندوق انتخابات شهرداری ها محدود کرده است. بنا به تعريف بالا، شوراهای دموکراسی های پارلمانی، شوراهای حقيقی نيستند و با شوراهای جمهوری اسلامی داعش تفاوت ماهوی ندارند.
کمون، شورا و دولت
گهگاهی در درون اپوزيسيون با شعار شورا مواجه می شويم، ولی معلوم نيست نيت بيان کننده از شورا چه سامانی است. اين اواخر، آقای اسماعيل بخشی با اعلام ما اداره شورائی می خواهيم و نه گفت حکومت شورائی، نيمی از بدفهمی يک قرن ونيم چپ را تصحيح کرد. ولی، نيمه دوم ، اينکه برای کمون و شورا در درون سرمايه داری چه بايد کرد، بی جواب مانده است.
ماری بوکچين: اولين متفکری است که کمبود هردو نحله مارکسيستی و آنارشيستی را با بيان: احزابی که دراشکال سازمان های مردمی اجين نشده اند، درمعنای کلاسيک سياسی نيستند، اينها هستی هائی بوروکراتيک و طرفدار ضد سياست های مشارکتی و شرکت شهروندان در سياست هستند. درحقيقت واحد واقعی زندگی سياسی اداره شهرداری هاست. جائی که کوچکتر است همه جمعيت را شامل می شود و يا بنا به وسعت اش به مديريت های فرعی-کمون از من - به خصوص محلات تقسيم میشود.
در برآمد وال ستريت، مردم آمريکا در بيش ازهشت صد شهر به خيابان ها آمدند. فعالين در پارکی درنيويورک چادر زدند. ولی، کسی به اين فکر نيافتاد که بروند و شهرداری های از بالا را به هر درجه ای توانستند متحول کنند. هنوز بعد از ماه ها جنبش الجزايردرخيابان ها سيل وار حرکت می کنند، سودان، عراق، لبنان نمونه های ديگر. آيا اين ها نمی توانستندو يا نمی دانستند به موازات کنش در خيابان در محلات کمون سامان دهند. به يک نمونه ايران اشاره کنم. تا برهه معينی حزب کمونيست ايران دربخشی از کردستان نفوذ فيزيکی داشت، ولی اينان با همان درک مارکسيستی، هيچ تلاشی برای دگرگون کردن دهات انجام ندادند.وقتی به تدريج به بخش کردستان عراق عقب نشينی کردند چه دستاوردی از خود بجا گذاشتند. آيا عليه مردسالاری، يعنی تحقير و نابرابری زن تبليغ وترويچ کردند، آيا جلسات آموزشی مشترک اززنان و مردان تشکيل دادند... نه.
دو جريان جرمی کوربين و برنی سندرز با آوردن مبارزه انتخابات به محلات تحولی در سنت انتخابات دموکراسی پارلمانی نوآوری ايجاد کرده اند. درانگلستان و درجريان انتخاب رهبر جديد حزب کارگر جنبش از پائين حرکت،Momentum، از نسل جوانان دختر و پسر تشکيل گرديد و با تشکيل جلسات در محلات، رفتن به در منازل کارگران و ايجاد بانک تلفنی کنش کردند. به تاسی از انگلستان جنبش برنی سندر يک حرکت از پائين يک ميليونی مشابه انگلستان سامان داده است، هم جرمی کربون و هم برنی سندرزدر سخنرانی هايشان تکرارمی کنند، تنها به پشتوانه دخالت هرچه بيشترمردم درسياست منتخب جديد دولت می تواند پلتفرم اش را پياده کند. به باور من اين حرکات از پائين جزئی ازتحول شوراهای از بالای دموکراسی پارلمانی به کمون ها و شوراهای واقعی است.
در ايران چه بايد کرد
فضاهای اجتماعی عبارتند از: يکم موسسات توليدی-خدماتی، دوم محلات کارگری و سوم فضای بين اولی و دومی. گرچه کارگران در موسسات توليدی-خدماتی نمی توانند جلسه علنی تشکيل دهند، ولی تاحدی مراوده وجود دارد. در فضای بين اول و دوم اعتراضات کارگری در خارج از کارخانه و همينطور اعتراضات گوناگون مردمی روی می دهد. فضای مجازی در اينترنت تا حدی کنترل رژيم را دورمی زند. انواع گلگشت های با برنامه، گردش خارج از شهر، کوهنوردی...دراين فضا کنش می شود. اما، تنها منازل کارگران در محلات کارگری است که دست سرکوب، اختناق و کنترل رژيم به درون خانه های کارگران نمی رسد.منازل کارگری ميليون ها تريبون های کوچک را دراختيارزنان و مردان کارگر قرار می دهد. در منازل کارگری است که زنان و مردان متقابلن آموزش و آگاهی کسب می کنند، جنبه های فکری و عملی جنبش سامان يابی کمونی... آموزش شود. من درنوشته های ديگر به تفصيل کاردردرون منازل را توضيح داده ام. ازاينرو، برای رعايت اختصار به همين بسنده می کنم.
مراد عظيمی
********
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰ نوامبر ۲۰۱۹
درنگی بر نافرمانی مدنی مسالمت آميز
«نافرمانی مدنی مسالمت آميز»به مثابه راهکاری برای تحقق خواست های اجتماعی تازگی ندارد. اعتصاب کارگران جلوه ای است از نافرمانی مدنی مسالمت آميز. وقتی، سرمايه دار به درخواست مسالمت آميز کارگران برای افزايش دستمزد، کاهش ساعت کار، تامين شرائط ايمنی مناسب درمحيط کار وغيره جواب رد داد، ، کارگران برای پيگيری و تحقق مطالباتشان اعتصاب کرده اند تا با تعطيل کار فرايند توليد سود، هدف آنی و آتی سرمايه دار، را متوقف کنند.
مهاتماگاندی در مبارزه برای استقلال هندوستان از امپرياليسم انگلستان شيوه نافرمانی مدنی مسالمت آميز را برگزيد. تهيه نمک مصرفی مردم هندوستان از دريا در انحصار استعمار انگلستان بود. ازاينرو، شکستن انحصار تهيه نمک از دريا نقش مهمی در استقلال هندوستان ايفا کرد. درابتدا، مقامات استعماری انگلستان به حرکت مهاتما گاندی با تعداد معدودی به سوی دريا بی اعتنائی کردند. ولی با اوج گيری حرکت توده ای مردم به طرف دريا، پليس استعماری به مردم مسالمت آميزضد انحصار نمک حمله کرده و سر و دست شان را شکستند. چرخش از تاکتيک بی اعتنائی به کاربرد اعمال قهر. نقاب ادعای تمدن و فرهنگ عدم خشونت واحترام به قانون با سرکوب فيزيکی برافتاد و چهره واقعی تمدن و قانونمداری استعمار انگلستان پديدار شد.
جنبش برای کسب حقوق برابرمدنی اقليت آفريقائی-آمريکائی به رهبری «دکتر مارتين لوتر کينگ کهتر» و جنبش ضد جنگ ويتنام دردهه ۱٨٦۰ راهکار نافرمانی مدنی مسالمت آميز مهاتما گاندی راکنش کردند.
زمينه های پيشين نابرابری نژادی درآمريکا
برخلاف تاريخ رسمی آمريکا، آبراهم لينکلن طرفدار لغو بردگی درآمريکا نبود. به يک فاکت بسنده کنيم. «آبراهام لينکن با شفافيت و شور و شوق ازمنظر اخلاقی عليه برده داری بحث می کرد، ولی، در همان آن از منظر سياسی محتاط بود.او باور داشت که برده داری بر پايه بی عدالتی و سياست بد پي ريزی شده است، ولی تبليغ برای لغو برده داری می تواند طرفداری از برده داری را تشديد کند ونه تضعيف». آبراهام لينکلن درسال ۱٨٦۰ با پلتفرم آزادی برده ها در جنوب به رياست جمهوری آمريکا انتخاب نشد. گسترش نفوذ شمال صنعتی به جنوب برده دار دليل جداشدن کنفدراليسم جنوب از شمال،ايالات متحده آمريکا، و آغازجنگ داخلی در سال ۱٨٦۱گرديد(۱). جنگ زمينه سازبرآمد آزادی برده ها شد. جنوب جنگ را باخت، وبرده داری درجنوب لغو گرديد. ولی شمال برای کاهش تنش وجلب دوستی جنوب قانون منحوس « Jim crow »(۲) جدائی نژادی يا « segregation» را تصويب کرد. اين قانون عملن عنچه تازه شکفته آزادی مردم آفريقائی-آمريکائی را پرپر کرد.
در تاريخ اول اکتبر ۱٩۵۵، روزا پارکس افريقائی-آمريکائی خسته و کوفته از کاردر شهرمونتگمری از ايالت نژادپرست آلاباما در ايستگاه منتظر اتوبوس بود، اتوبوس آمد روزا سواراتوبوس شد، ودر صندلی خالی جلو نشست.درايستگاه بعدی يک مسافر سفيد پوست سوارشد و با عتاب به روزا گفت پاشو برو پشت به نشين روزا با خونسردی امتناع کرد، راننده گفت اگر نروی من حرکت نمی کنم، بالاخره پليس آمد باز روزا بلند نشد، پليس روزا را دستگير کرد و جرقه مبارزه برای حق برابری مدنی زده شد. روزا پارکس، نماد مبارزه عليه نژاد پرستی ونافرمانی مدنی مسالمت آميزگرديد .بعد از پيروزی جنبش حقوق مدنی، کنگره آمريکا به روزا پارکس لقب بانوی اول حقوق مدنی و مادر جنبش آزادی اعطا کرد.
گرچه جنبش مبارزه عليه تبعيض نژادی در آمريکا توانست با راهکار نافرمانی مدنی مسالمت آميزهم قانون غيرانسانی «Jim crow» را لغو کند وهم به جنگ جنايت کارانه آمريکا در ويتنام پايان دهد، ولی هنوز تبعيض نسبت به رنگ پوست پديده ای ساختاری در آمريکا جان سختی می کند.
درايران جدا از اعتصابات کارگری، تظاهرات مردم در بيش از صد شهر درسال ۱٣٩٦ يک حرکت نافرمانی مدنی مسالمت آميز فراگير مردمی بود. اين جنبش رژيم جمهوری اسلامی با ايدئولوژی مذهب شيعه متشکل ازدو جناح ˮاصطلاح طلب“ ومحافظه کار را در شعارهايش چالش کرد، ولی شعار فرا-سرمايه داری فرياد نزد.
«جنبش شورش عليه نابودی بوم زيست» انگلستان درنوامبر سال ۲۰۱٨، اعلام وجود کرد وبسرعت به يک جنبش فرا-انگلستان گسترش کرد وهم اکنون حد اقل سی و پنج کشور با پذيرش داوطلبانه استراتژی و راهکار نافرمانی مدنی مسالمت آميز به شيوه خودمختار برای نجات بوم زيست و جلوگيری از تلاشی جامعه مبارزه می کنند(هم اکنون جنبش مردم لبنان برای تحول جامعه به نافرمانی مدنی مسالمت آميز روی آورده اند).
«ج ش ع ن ب ز» انگلستان راهکار نافرمانی مدنی مسالمت آميز جنبش های استقلال طلبانه هندوستان به رهبری مهاتماگاندی و حقوق مدنی آمريکا به رهبری دکتر مارتين لوترکينگ کهتررا هم در سطح تاکتيک ها و هم در قلمروبرنامه ای بسط و گسترش داد(۲).
ج ش ع ن ب زبا تاکتيک های نافرمانی جنبشی فراطبقاتی ا ست و شامل کودکان،نوجوان تا افرد مسن را دربرمی گيرد. ج ش ع ن ب ز برای نيل به هدفش از کاربرد اهرم توقف ترافيک، بستن راه های شريانی شهرها و به ويژه پايتخت به اقتصاد سرمايه داری لطمه می زند. يک روز بستن مرکز اقتصادی ومالی لندن،City، بيش ازبستن پل های روی رودخانه تايمزو توقف ترافيک، جيغ و داد دولت و رسانه های گروهی سرمايه داری را در آورد.
ج ش ع ن ب ز بحث می کند که حرکات خشونت زا افراد مسالمت جو را ترسانه و آنها ازحرکت های خشونت زا پرهيز می کنند، جنبش تلاش می کند افراد هرچه بيشتری در اعتراضات شرکت کننذد .
ج ش ع ن ب ز شرائط افراد علاقمند به شرکت درعمليات را چنين تعريف می کند: يکم. رعايت کامل نافرمانی مدنی مسالمت آميز، دوم پذيرش اصل فداکاری، درشکل محتمل بازداشت، محکوميت به زندان يا مشکل اشتغال.
ج ش ع ن ب زبا درس آموزی از جنبش های گذشته و معاصربراين باوراست که هيچ دستاوردی بدون فداکاری انسان ها تحقق نيافته است. فداکاری جزء جداناپذير مبارزه مردم برای تحقق اهدافشان همه جا بوده است وخواهد بود. مردم ايران در خيزش سال ۱٣٩٦ با آگاهی بر دستگيری، ضرب و شتم اقدام به اعتراض کردند. اين همه مبارزان زن ومرد در زند ان های ديکتاتوری جمهوری اسلامی با پذيرش فداکاری وارد ميدان مبارزه شدند...
جش ع ن ب زتحقيقات دانشمندان بوم زيست در چهار دهه گذشته را به مثابه يک حقيقت علمی می پذيرد و برای جلوگيری ازفروپاشی جامعه بشری انجام اقدامات راديکال را مطالبه می کند. ج ش ع ن ب ز از دولت انگلستان می خواهد:
۱- با اعلام شرائط اضطراری بوم زيست حقيقت را به مردم بگويد و با نهاد های مدنی برای نشر ضرورت انجام تغييرات بوم زيست همياری کند.
۲- دولت انتقال صد درصد از سوخت های فسيلی به انرژی های تجديد پذيررا تا سال ۲۰۲۵ انجام دهد.
۳- // يک مجلس مردمی مستقل برای احيای سازگاری انسان با طبيعت را سامان دهد.
مقوله نافرمانی مسالمت آميز و ايران
حاکميت استبداد وبه تبع آن خشونت و کشتاردرايران سابقه تاريخی دارد. تنها خشايارشا پسر ننرداريوش می توانست تخت داريوش را لمس کند. شاه عباس چشمان دو پسرش را کور کرد، آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را به شهر کورها تبديل کرد،... بالاخره، خمينی دستور کشتن چندين هزار زندانی را ،به صرف اعتقادشان، صادر کرد. خشونت حاکميت درايران به سطح جامعه و خانواده کشيده شده است، بسياری از مردان به عنوان حق رئيس خانواده خود را مجازمی بيند همسر و فرزندانش را کتک بزند. نه تنها، درانقلاب ۱٣۵٧ چپ ها کشتار هويدا، ارتشبد نصيری، خانم فرخ رو پارسا، وزيرفرهنگ، و غيره توسط رژيم اسلامی نو خواسته را تائيد کردند. بلکه، مردم عادی به کنار، اکنون نيزکم نيستند چپ هائی که درانتظار فرصت نشسته اند تا ملا کشی راه بياندازند. تو کشتی، پس بايد ترا کشت. حمورابی پادشاه بابل، اولين حاکمی بود که درکتيبه به جا مانده اش می گويد: فردی که فرد ديگری را کشت بايد قاتل را کشت، اگر حکيمی چشم بيمار را کور کرد، چشم حکيم را کور کرد. قصاص حمورابی وارد اديان ابراهيمی شد و جمهوری اسلامی قصاص را به عنوان قانون شرع اجرا می کند. گرچه، کشورهای اروپائی اعدام را لغو کرده اند، ولی خشونت در اعتراضات مدنی درشکل حمله به بانک ها و آتش زدن اماکن و غيره روی می دهد.
اگر، ما خواهان جامعه ای انسانی وبدون خشونت هستيم بايد همين امروز ذهنيت وفرهنگ عدم توسل به خشونت را در هر شکلی تبليغ و ترويج کنيم. پراتيک راهکار نافرمانی مدنی مسالمت آميزدر پيکار عليه گرمايش کره زمين و عواقب فاجعه باربربوم زيست نمونه پرباری برای تامل در فرهنگ خشونت نهادينه شده درجامعه ايران را عرضه می کند.
مراد عظيمی
چشمه
۱- تاريخ مردمی آمريکا، نويسنده هاود زين
۲- زندگینامه پل رابينسن هنرمند و انقلابی آفريقائی-آمريکائی (Paul Robinson, Artist and revolutionary)، نويسنده، جرالد هورن(Jerald Horne)
۳- متن راهنمای ج ش ع ن ب ز ،Extinction Rebellion, Handbook ، دراينترنت .
********
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ - ۸ نوامبر ۲۰۱۹
انقلاب عراق خواهان چه جامعه ايست؟
اکنون چند هفته از اشغال ميدان تحرير، آزادی، بغداد می گذرد. ميدان تحرير بغداد به يک فضای خود سازمانيانی تبديل شده است.
حاکمان سرمايه از ابزار نرم تفرقه بياندازو حکومت کن برای بی حقوقی و بهره کشی توده های مردم استفاده می کنند. رژيم عراق نماد يک دولت فرقه ای مذهب شيعه، تاکنون نتوانسته است حتی ابتدائی ترين نياز های جامعه را تامين کند. امروز خيزش نسل جوان عراق در ادامه اعتراضات گسترده پيشين مبشر يک چرخش پايه ای برای بنياد کردن يک جامعه انسانی است. سرمايه داری عراق دراعترضات سال های گذشته از ابزار مذهب برای مهار جنبش استفاده می کرد. دولت های عراق و سرآخوندها اقوال خالی به مردم محروم عراق می دادند. درآمد نفت بيش از ۹۰ درصد بودجه کشور از طريق اليگارشی بالای قدرت بلعيده می شود و هنوز ١٦ سال بعد از حمله جنايتکارانه امپرياليست های آمريکا وانگلستان دولت های فاسد عراق از تامين نيروی برق کشور ناتوانند.
خيزش جاری درعراق نه تکرار سترون حرکت های پيشين، بلکه، اين بارخيزش مبارزان عراق تا رسيدن به مطالباتشان و نه باور به قول و قرارهای توخالی وبعضن آبکی دولتمداران، با پايداری برای تحقق اهداف انقلابی به مبارزاتشان ادامه می دهند. برخلاف اعتراضات گذشته، نشانی از علم حسين و حضور اين آخوند وآن آخوند حقه باز ديده نمی شود. حتی در شهر کربلا، اين مرکز خرافه و بيگانه سازی مردم از سرنوشت روی زمين شان، نشانی از حضور مذهب نيست. جنبش مهرسکولاريسم ،غيرمذهب گرائی، و غير فرقه ای را برپرچم اش نگاشته است. ازاين گذشته، جنبش با درس آموزی از راهکاربرادران لبنانی به شيوه نافرمانی مدنی مسالمت آميزبرای کسب اهدافش گرويده است. صلابت و محتوای خيزش جنبش، فراتراز حاکميت عراق کشورهای ديکتاتوری خاورميانه و به بويژه همسايه ديکتاتوری ايران را عميقن به هراس انداخته است. تمام رسانه های سرمايه داری منطقه و فراتر به گونه های متفاوت اهداف جنبش را تحريف وتخيف می کنند. خامنه ای ديکتاتور جنبش برحق ستمديدگان را عراق را به توطئه خارجی ها و بويژه آمريکا نسبت می دهد. ولی، طنز تاريخ اينکه، آمريکا و انگلستان وغيره به همان درجه خامنه ای ها ازبرآمد خيزش سکولار از پائين و با اهداف راديکال می ترسند. (امروز ٢٠١٩/١١/٧ مردم کويت عليه فساد دولت تظاهرات کرده اند).
بيانيه مطالبات جنبش*
١- برکناری دولت عراق و محاکمه نخست وزيرعبدی عبدالمهدی به اتهام کشتارتظاهرکنندگان
٢- پارلمان عراق منحل شود.
٣- تدوين قانون اساسی جديد.کميسيون مامور نوشتن قانون اساسی بايد از ميان متخصيصين قانون اساسی و افراد مستقل و غير حزبی انتخاب شوند. تمام مقامات موسسات دولتی از سال ٢٠٠٣ تا زمان حاضر نبايد درکميسيون تدوين قانون اساسی جديد شرکت کنند.
۴- جدائی کامل مذهب از سياست و دولت.
۵- مقاماتی که منابع مالی کشوررا به خارج از انتقال داده اند، به عراق برگرداند.
٦- يک سيستم قضائی جديد و مستقل ازاحزاب تدوين شود.
٧- تشکيل دولت جديدی که، بايد نماد کل مردم عراق باشد ونه حزبی، اقليت قومی و يا مذهب خاصی را نمايندگی کند.
٨- بايد تمام نيروهای مسلح کشورمنحل شده و تجهيزات نظامی شان به دولت تحويل داده شوند.
٩- هرچه زودتر فراخوان يک انتخابات جديد تحت نظارت مقامات بين المللی تشکيل شود. احزابی که در انتخابات گذشته شرکت کرده و در امور کشورحضور داشتند، از شرکت در انتخابات محروم کردد.
١٠- تمام متهمان به فساد از سال ٢٠٠٣ تا زمان حاضر شناسائی شده و دادگاهی شوند.
١١- يک نيروی نظامی مستقل از احزاب و نهادهای مذهبی تاسيس شود. بايد به روشنی وظيفه اين نيرو برای حفاظت ازمردم ونه دولت تعريف گردد.
١٢- تمام نيروهای امنيتی مسئول در کشتار غيرنظاميان منحل گرديده و نيروی انتظامی جديدی با هدف پاسداری از مردم و نه ازصاحبات قدرت و دولت تاسيس شود.
١٣- اداره کشوربه شيوه رياست جمهوری تغييرکند.
١۴- يک قانون جديد انتخابات تدوين شود. افراد متخصص در زمينه تدوين قانون انتخابات بايد از افراد مستقل برگزيده شوند.
١۵- بايد دادگاهی برای محاکمه متهمين کشتار مردم به دستور دولت در تظاهرات سال ٢٠١٣ برگزار شود.
١٦- امتيازات ويژه رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس پارلمان بايد لغوگردد.
١٧- امتيازات رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس پارلمان از پائين به بالا، همچنين امتيازات مسئولين موسسات برچيده شوند.
١٨- فعاليت موسسات شهدای دوران صدام حسين تعليق گردد.افرادی که بابت شهيدانشان از موسسات شهدا مستمری دريافت می کنند بايد بازرسی شوند. تنها به خانواده های واجد شرائط مستمری پرداخت شود.
١٩- کميسيون پاک سازی فساد تشکيل شده از سوی دولت ها بايد منحل گردد و فعاليت اش تحقيق شود.
٢٠- حقوق افسران ارتش نبايد برحسب رتبه و موقعيت فرماندهی، بلکه با احتساب سنوات تعيين شود.
اين بيانيه، به گونه ای قانون اساسی ابتدائی، به نسبت نبود مطالبات اعلام شده در خيزش های مردم الجزاير، سودان و لبنان درجه ای از بلوغ خيزش مردم عراق را نشان میدهد. همچنين، بيان روشن دست مذهب از سياست واداره کشور دور، دستاورد بسيار مهمی- درکنار مديريت خودمختاری شمال و شرق سوريه سکولار- درخاورميانه فرورفته در شب سياه ديکتاتوری مذهبی بشمار می رود. به اميد پيروزی رزمندگان انقلاب عراق.
پس نوشته، از متن بيانيه منتشر شده در تاريخ ٢٠١٩/١١/٦ در سايت فيرات نيوز ،firat new، به فارسی برگردانده شد.
مراد عظيمی - ٢٠١٩/١١/٠٧
********
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ - ۷ نوامبر ۲۰۱۹
دشمنان روجاوا* کيانند
چرا قدرت های جهانی و منطقه ای به اردوغان فاشيست چراغ سبز داده اند تا او با برچسب دروغين نيروهای حفاظت خلقی تروريست هستند به شمال سوريه حمله کند. اردوغان فاشيست رياکارانه ازن ح خ حرف می زند و نه دشمنی اش با مردم کرد سوريه. با انقلاب تابستان ۲۰۱۲ در روجاوا جامعه شورائی با شرکت ودخالت مستقيم مردم، برابری واقعی جنسی، ساختارهای شورائی، کمونی و تعاونی پيگيرانه سامان می يابند. اين پروژه نه تنها ديکتاتوری های خاورميانه را به هراس انداخته، بلکه، دموکراسی پارلمانی، يا نيابتی غرب را نيز به چالش کشيده است.
اساسن، دموکراسی پارلمانی بر محروم کردن مردم ازدخالت در سياست بنياد شده است. در دموکراسی پارلمانی شرکت مردم در سياست به يک روزرفتن پای صندوق رای انتخابات پارلمان و يا صندوق انتخابات شوراهای شهری از بالا محدود شده است. بقای دموکراسی پارلمانی به استمرار پروژه دموکراسی از بالا گره خورده است، هر حرکت مردمی از پائين و فرا-پارلمانی فيتيشسم، بتواره، دموکراسی پارلمانی را در توانش به چالش می کشد.
اردوغان فاشيست وجود سامانی در آنسوی مرزترکيه در سوريه را تهديد جدی بر ديکتاتوری سرمايه داری با ناسيوناليسم افراطی يا بنيادگرای نژاد ترک و دموکراتيزه شدن جامعه ترکيه می بيند. اردوغان فاشيست از همان لحظه اعلام خودمديريتی درروجا کينه توزانه مصصم به نابودی اين اولين جامعه دموکراتيک از پائين گرديده است.
ايران، عربستان سعودی، قطرو ديگرديکتاتوری های خاورميانه به کنار، دموکراسی های پارلمانی وجود روجاوا را برنتابيده و به اردوغان فاشيست چراغ سبز داده اند تا خودمديريتی دموکراتيک شمال سوريه را به خاک و خون به کشد. ترزا می نخست وزير مستعفی انگلستان در ديدارش از ترکيه درمصاحبه مطبوعاتی مشترک با اردوغان بيشرمانه گفت: ما نگرانی های شما را از وجود تروريست های کرد درک می کنيم. چراغ سبز پوتين و آمريکا اجازه داد که اردوغان اول جرابلس و الباب، بخشی از ادليب و کانتون عفرين را اشغال کند. بعداز اينکه ن ح خ با دادن بيش از ۱۰۰۰۰ کشته و ۲۴۰۰۰ زخمی داعش را شکست دادند. ترامپ در ماه دسامبر ۲۰۱۸ خوابنما شد و با اعلام خروج نيروهای آمريکائی از شمال سوريه به اردوغان چراغ سبز حمله به شمال سوريه را داد. ولی، اعتراضات گسترده ترامپ را به تغيير تصميمش وادر نمود. دوباره هفتم اکتبر ۲۰۱۹ ترامپ دستور خروج نظاميان آمريکائی را داد و اين بار اردوغان حمله کرد. ولی، رقابت با روسيه و اعتراضات گسترده باز ترامپ را به تغييرتصميمش مجبور کرد. و برای حفظ ظاهر گفت سربازان آمريکائی برای حفاظت از چاه های نفت در شرق سوريه عليه حمله داعش وارد سوريه شدند. روز پنجشنبه ۱۸/۱۰/۲۰۱۹ ن ح خ اعلام کردند خودروی زرهپوش آمريکائی وارد کوبانی شد- شهری در مرز ترکيه و سوريه و در فاصله ای دور از جنوب مکان چاه های نفتی در«دير ازور»
درپی حمله اردوغان به شمال سوريه دوباراعلام جلسه اضطرای غير علنی شورای امنيت لغو گرديد. پنج کشور آمريکا، انگلستان، فرانسه، چين و روسيه اعضای دائمی شورای امنيت سازمان ملل متحد حق وتو دارند! لغو جلسه پاداش حمله ترکيه به شمال سوريه بود.
اردوغان فاشيست در حمله به کنفدراليسم دموکراتيک شمال و شرق سوريه اهداف چند گانه ای را دنبال می کند:
۱-اردوغان انتخابات شهرداری ها را در هر دوبخش ترک نشين و اقليت های قومی در کردستان را باخت. در دومی، اردوغان يک بار ديگر شهرداران کرد را برکنار و يا زندانی کرد و به جايشان قيم ترک گذاشت. شکست در انتخابات محلی، بحران اقتصادی، گرانی، افزايش نرخ بيکاری و غيره بيانگرريزش طرفداران ديکتاتور. او نياز به پيروزی در حمله به شمال سوريه دارد.
۲- هم اکنون، اردوغان کانتون عفرين، جرابلس، الباب و بخشی از ادليب را اشغال کرده، و اين مناطق را ترکزائی می کند. اردوغان از تسخير اين مناطق و تبليغ سياست توسعه طلبی و زنده کردن امپراطوری عثمانی به سود خود تبليغ می کند.
۳- با نابودی پروژه دموکراسی مستقيم در شمال سوريه وتغيير بافت جمعيت کرد شمال سوريه با اسکان کردن جنايتکاران جهادی النصره وداعش و پناهنده های سوريه، اردوغان وجود ساختاری دموکراتيک در جنوب مرز ترکيه و سوريه را از بين می برد.
اردوغان در رويای پياده کردن طرح های بالا به سود خود و پيروزی در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۲۲ است.
ولی، آيا تناقضات متقابل قدرت های درگير در سوريه، آمريکا، روسيه، انگليس، فرانسه،چين، ايران، عربستان، قطر و دولت سوريه اجازه خواهد داد که رويای توسعه طلبی و ضد مردمی اردوغان تحقق يابد؟ وگر نه سقوط اردغان بعيد نيست.
مراد عظيمی
* به زبان کردی، روجاوا يعنی کردستان غرب، باکور کردستان شمالی يا ترکيه و باشور کردستان شمال عراق