تا پيدائی سرمايه داری توازنی بين طبيعت و انسان- جزئی از طبيعت- برقرار بود. بيشترين جمعيت مردم همه جا دردهات زيست، کشاورزی، باغبانی و دام داری می کردند.جمعيت يک ده اغلب از چند صد نفرتجاوز نمی کرد. توليدات طبيعی دهات در محل مصرف می شدند وقدری نيز با نزديک ترين شهرمبادله کالامی شد. تعداد شهرها کم و جمعيت هر شهر زياد نبود. گذشته از دهات و شهرها، در کشورهائی نظير ايران ايلات و قبايل دامدار چندی با کوچ نشينی،يیلاق قشلاق، زندگی می کردند.
انسان جزئی از طبيعت را تشکيل میدهد. سوخت و ساز ما ريشه در طبيعت دارد. اگرميانگين يک دقيقه نفس نکشيم جان به جان تسليم می کنيم، اگر آب نه نوشيم، همچنانه که اگر طعام نخوريم با زندگی وداع می کنيم.
هر چه به گذشته های دورتر بنگريم، پيوند انسان با طبيعت آن چنان ژرف و گسترده بود، که طبيعت در اشکالش چونان خورشيد، ماه، ستاره ها، آب،آتش، روشنائی، درخت، جنگل، کوه، رودخانه وغيره مورد احترام، تقديس و ستايش انسان ها بودند.. پرستش اين پديده های طبيعی برای انسان های گذشته های دور معنا داشتند، تا اعصاری بعد پرستش خدايان موهوم اديان سه گانه ابراهيمی. هنوزهم ، در ميان اقوام باقی مانده از دوران های گذشته در آمريکای شمالی و جنوبی، آسيا و آفريقا پرستش پديده های طبيعت نمادهائی اند از پيوند عميق و اجين شدن آنان با طبيعت- آنان به طبيعت تجاوز نمی کردند.
١- گرچه، ايران از آغاز قرن نوزدهم لاک پشتواردر سرمايه داری غرب ادغام گرديد، ولی، تا پيش از فرايند اصلاحات ارضی و گذاراز توليد طبيعی به توليد سرمايه داری در دهه ١٣۴٠، ايران در توليدات کشاورزی و مواد غذائی خود کفا بود. مردم ايران از گذشته های دور با بهره گيری از مهندسی قنات در نواحی خشک و کم آب ،اختراع بادگير، کولر يا خنک کننده، طبيعی درمناطق گرم حاشيه کوير، مانند يزد، و درمحدوده های ديگر با ساختن خانه از ديوارهای پهن گلی، عايق به گرما و سرما، به مشکل کم آبی، گرمای سوزان تابستان و سرمای سرد زمستان جواب و راه حل بومی دادند. حفر قنات آب آشاميدنی و مصرف در کشت محصولات گوناگون را تامين می کرد. مردم توانسته بودند شيوه تنظيم آب رودخانه ها را ابداع کنند، سد ساختند وبا شاخه شاخه کردن آب رودخانه، آب ضروری برای کشت محصولات گوناگون در زمين های حاشيه رودخانه سازمان دهند. اگر چاه می کندند، عمق اش چندان گود نبود، وبه نتيجه به سفره آب زير زمين صدمه وارد نمی کرد. در مناطق گرم تابستان و سرد زمستان يخچال يخ مهندسی کردند. مردم ازامکانات طبيعی هر ناحيه نيازهايشان را تامين می کردند. برای نمونه، مردم جنوب ايران خرمای درخت نخل را می خوردند از برگ های درخت خرما حسير وسبد برای حمل خرما می بافتند و ازهسته و تنه اش استفاده های ديگر.
کشاورزان، باغداران، صيفی و سبزی کاران برای حاصلخيزی زمين از کودهای طبيعی نظير فضولات انسانی، حيوانات و مشابه استفاده می کردند. برای جلوگيری از کاهش بارآوری زمين کشت، به تجربه کشاورزان به شيوه آيش دست يافتند. بجای کاشت مکرر يک نوع گياه به توالی گياهان مختلف برای يک يا چند سال کشت می کردند. هم چنين دريافته بودند که کشت يونجه برای يک سال ازت زمين کشاورزی را افزايش می دهد- نقش کود طبيعی.
کنش مردم ايران با طبيعت، زندگی طبيعی پيشا-سرمايه داری، در هنجاربود، طبيعت را تخريب و رودخانه ها را آلوده نمی کرد، به جنگل ها تجاوز نمی شد؛ گرچه برای سوخت از چوب درختان استفاده می شد، ولی حجم اش آن چنان نبود که تراز توليد اکسيژن و انيدکربنيک جوبومی را برهم زند.
١- پديداری روابط سرمايه داری در ايران و بروز فاجعه محيط زيست
انباشت اوليه سرمايه و سلب مالکيت از دهقانان و دگرديسی شان به کارگر دو شرط پايه ای برای عروج روابط بردگی مزدی سرمايه داری.
درايران درآمد صنعت نفت و اصلاحات ارضی دو شرط ضروری برای عروج سرمايه داری ايران را فراهم کردند.
الف- کشاورزی، باغداری، دام داری و مرغداری
با اصلاحات ارضی دهه ١٣۴٠ و سلب مالکيت از دهقانان ميليون ها کشاورزروانه شهرها شدند. ظاهرن، هدف از اصلاحات ارضی برچيدن ناهنجای های کشاورزی و بهبود توليدات کشاورزی بود. ولی، هدف واقعی اصلاحات ارضی، با سلب مالکيت دهقانان از زمين، نيروی کار يا کارگر برای توليد سرمايه داری تامين می کرد. با اصلاحات ارضی جمعيت کشاورز رو به کاهش رفت و مردم شهرها روبه افزايش. اصلاحات ارضی بجای اجرای اقدامات مقتضی برای بارآوری توليدات کشاورزی، بويژه گندم و برنج ، به وارد کردن هردو غله يارانه شده آمريکائی مبادرت کرد. اين سياست به سهم خود باعث ورشکستگی کشاورزان اين محصولات و دگرسانی شان به کارگر گرديد.
تا پيش از فرايند توليد روابط سرمايه داری، کشاورزان از فضولات انسانی و حيوانی برای بارآوری زمين استفاده می کردند- توليد اورگانيک. با آغاز توليد سرمايه داری در به روی استفاده از کود شيميائی و مواد آفت زدا در کشاورزی و باغداری با عواقب زيان بار بازشد.يک نمونه. خواص آفت زدائی ددت، ماده شيميائی آلی، در دهه ١٩۵٠ کشف شد وبرای مبارزه با آفت گياهان و حشرات از آن بفراوانی استفاده شد. ولی، زمانی بعد با آشکارشدن خطرات ددت برگياهان و موجودات زنده از جمله انسان، در دهه ١٩٧٠ کشورهای غربی استفاده از ددت راممنوع کردند. يافته های جديد دانشمندان درواقع تاييدی براين باور قديمی است که هر چيزی طبيعی اش بهتراست. براساس مطالعات در ١٠ سال گذشته محصولات غذائی ارگانيک چه بلحاظ طعم و مزه و هم خواص مفيد برمحصولات غذائی توليدی با کودهای شيميائی ارجحيت دارند. در واقع کشاورزی ارگانيک شيوه ای از کشاورزی است که در تمامی مراحل کشت تا برداشت، جمع آوری و بسته بندی محصولات کشاورزی از کود شيميائی استفاده نمی شود.
در توليد طبيعی دامداری و مرغ داری، دامها در علفزار چرامی کردند ومرغ ها درفضای آزاد نزديک محل سکونت. با آمدن سرمايه داری ورق برگشت، گاوها در گاوداری ومرغ ها در مرغداری کنار هم درفضای سربسته و گاهی با تزريق هرمون نگهداری شدند. با اين ترفند حيوان بطور غير طبيعی فربه شد، هم طعم نداشت وهم همراه با عواقب نامطلوب برای سلامتی انسان ها.
با عروج سرمايه داری درايران ،استفاده از موتور چاه برای تامين آب کشاورزی بطور گسترده و بی رويه گسترش يافت و شديدن به سفره آبهای زير زمينی صدمه زد. آنچنان که درادامه اش امروزعمق چاه ها آنچنان پائين رفته که بجای آب شيرين، آب شور-در حاشيه درياچه اروميه- و جاهای ديگرشن پمپ می شود.
ب- توليدات صنعتی
با سرکشيدن کارگاه ها وکارخانه ها واستخراج معادن، سرمايه داری ايران مرگ، بيماری، آسيب ديدگی بدنی و روحی انسان ها،تخريب محيط زيست، آلودگی هوا و رودخانه ها را به ارمغان آورد. برای ناسيوناليست های ايران ساخت کارخانه ذوب آهن آرزوی ديرينه ای بود، روی زمين مانده. اما، اينکه تحقق ساخت کارخانه ذوب آهن اصفهان چه عواقب مضر بر کارگران و آلودگی محيط زيست وارد خواهد کرد، محلی از اعراب نداشت. گرچه عواقب زيانبخش تاسيس ذوب آهن در کشورهای سرمايه داری پيشين پديدار شده بودند.
کارخانه ذوب آهن به ذغال سنگ، سنگ آهن وآهک نيازداشت. کارگران با دستمزدهای فقيرانه و بدون تجهيزات ايمنی يا وسائل سلامتی ناقص در استخراج ذغال سنگ، سنگ آهن، سنگ آهک کارمی کردند و تعداد نه کمی کشته و زخمی شدند و يا دچار بيماری های تنفسی. استخراج و آماده سازی مواد معدنی لازم برای کارخانه ذوب آهن نياز به مصرف کلانی از آب داشت. در فرايند تهيه اين مواد مقادير زيادی مواد زائد و آلوده کننده محيط زيست توليد می شود. با شروع به توليد، کارگاه های ذوب آهن اصفهان گرد ذغال سنگ، گازهای کربنی و مواد شيميائی مضر به دستگاه تنفسی، آب آلوده و مواد زائد ناسالم توليد کردند. کارگران نسل اول که در باطری های کک سازی کارمی کردند، بسياری به تنگی نفس و سرطان ريه دچار گرديدند. عليرغم اينکه کارگاه های ذوب آهن مسافت درازی از درب ورودی کارخانه داشت، ولی شما به محض پياده شدن ازوسيله نقليه بوی گازهای سمی را احساس می کردید.
کارخانه ذوب آهن اصفهان در يک سو چدن وآهن توليد کرد و در طرف ديگر کارگران مبتلا به بيماری های گوناگون و آلوده شدن محيط زيست. ولی، ساخت کارخانه ذوب آهن برای مقاطعه کاران و بويژه شرکت های بزرگ خصوصی پيمانکار ساخت کارگاه ها به مثابه گنج قارون شد. با زد و بند پول های کلانی به جيب زدند. تحقق آرزوی ديرينه ساخت ذوب آهن بودجه کلانی را بلعيد. ساخت کارخانه ذوب آهن همراه با نارسائی های برنامه ريزی و فنی بود. همچنين، برای تامين کارگرارزان يا بدون حقوق صنفی و آگاهی طبقاتی، رژيم ديکتاتوری شاه ضرور دانست که شعبه ساواک،حراست ذوب آهن، در داخل کارخانه تاسيس کند.
آنچه به اختصار در ساخت کارخانه ذوب آهن و عوارض نامطلوبش به کارگران و محيط زيست بيان شد، همزمان فرايند ساخت کارگاه ها و کارخانه های گوناگون در گستره ايران، مسائل ايمنی آلودگی محيط زيست و نارسائی های ساخت کارخانه ذوب آهن را به گونه های جوراجورو در ابعاد کلان بروزدادند.
با به قدرت رسيدن رژيم جمهوری اسلامی داعش و تداوم روابط سرمايه داری عوارض زيان بار سيستم سرمايه داری برحيات انسان ها و محيط زيست شتاب آور افزايش کرده است.گرمای تابستان ها بیداد می کنند،در سال ١٣٩۴ گرما در بندرماهشهر به ٧٣ درجه رسيد- نشانه ای از گرمايش کره زمين و سهم معين سرمايه داری ايران درآن. ۴٢ در صد جنگل های شمال نابود شده اند، جنگل های جنوب غربی کشورنيزاز سير نابودسازی مصون نبوده اند.جنگل ها با جذب انيدريد کربنيک و توليد اکسيژن هوای جو را پالوده می کنند.افزايش سرسام آوروسائل نقليه بويژه اتومبيل با سوخت فسيلی هوای شهرهای را آلوده کرده اند. برابر با تحقيقات علمی، تنها در سال ۱۳۹۳، ۵۱۵۸ نفر به دلیل مشکلات تنفسی جان خود را فقط در شهر تهران از دست داده اند. کارگزاران سرمايه داری ايران بواسطه آلودگی محيط زيست مسئول مرگ و بيماری های تنفسی صدها هزارنفراز مردم ايران هستند. گرچه کاهش باران و خشکسالی ايران بری از افزايش درجه حرارت کره زمين نبوده است، ولی سهم کلان تغييربوم زيست معلول کارکرد روابط سرمايه داری ايران بوده است.تالاب ها و رودخانه ها خشک گرديده و يا آلوده شده اند. اهالی چندين صد دهات بخاطر خشک سالی به شهرها مهاجرت کرده اند، دربيش از ٢٠٠ شهر با تانکر آب آشاميدنی توزيع می شود، %١٠ از درياچه اروميه باقی مانده است، نمک گردهای درياچه اروميه نه تنها سلامت ميليون ها انسان و صنعت کشاورزی در حوزه اطراف درياچه، بلکه تا مسافات بس دورتر را تهديد می کند، همچنين خشک شدن آب درياچه اروميه آب و هوای بوم زيست فراتراز اطراف درياچه را تغيير میدهد. ساختن بی ملاحظه بيش از ۵٠٠ سد، يکی از دلائل اصلی خشک سالی، کم آبی، خشک شدن آب رودخانه ها و تالاب ها و خشک شدن بخش اعظم درياچه اروميه بوده است. عليرغم وجود شرائط بسيار مطلوب بومی برای توليد انرژی های تجديد پذير، بويژه صفحات جذب انرژی خورشيدی رژيم سرمايه داری ايران همچنان به استخراج مواد فسيلی نفت و گاز ادامه داده موجب آلودگی محيط زيست، صدمه به سلامت انسان ها و در ظرفيت اش به افزايش گاز انيدريک کربونيک در جو گرديده و کارشناسان و فعالين دلسوز محيط زيست را زندانی، شکنجه و يا کشته است.
انجام اقدامات پايه ای برای گذار کامل از سوخت های فسيلی وهمچنين سهم ايران برای کاهش گاز انيدريد کربنيک جو به فراتر رفتن از روابط توليد سرمايه داری و اداره جامعه توسط مردم در هماهنگی با طبيعت نياز دارد.
٢- سامانه سرمايه داری در بعد عام
روشنفکران دوره روشنگری ساماندهی کمبود توليد را چالش بشر برای چيرگی بر طبيعت تعبيرکردند. هم چنين وقتی دکارت گفت من فکر می کنم، پس من هستم، هردو تلقی اسلحه ايدئولوژيک نيرومندی دراختيار سرمايه داری در حال عروج به مثابه فاعل قرار داد تا هربلائی را تحت عنوان رشد اقتصادی بر سر طبيعت ويران کند.
با سرزدن سرمايه داری در قرن شانزدهم در انگلستان، ازذغال سنگ برای سوخت منزل وسپس در صنعت استفاده شد. با گسترش روابط سرمايه داری از انگلستان به اروپا و آمريکا و سير صعودی فرايند توليد سرمايه داری، اکنون ٦۵ ميليون تن مواد سوخت فسيلی ذغال سنگ و گازهرروز درجهان استخراج شده و طی يک سال معادل ٢١/٣ ميليادر تن گاز انيدريک کربنيک وارد جو می شود، و برابر با تخمين تنها ١٠/٦۵ ميليارد تن انيدريک کربنيک با سيکل طبيعی به گياهان جذب می شود.
در دهه ١٩٧٠ دانشمندان محيط زيست و تحقيقات ناسا، سازمان ملی فضانوردی آمريکا به تغيير شرائط محيط بوم زيست و افزايش درجه حرارت کره زمين هوشدار دادند. سپس، در دهه ١٩٨٠ کمپانی های عظيم اکسان موبايل و شل محرمانه تغيير محيط زيست را پذيرفتند. ولی، نفوذ شرکت های توليد سوخت فسيلی در دولت ها موضوع افزايش درجه حرارت کره زمين و تغيير شرائط محيط زيست جدی تلقی نشد. با رخداد تکراری گردبادهای اقيانوسی و طوفان های خشکی و باران های شديد ويرانگرو آتش گرفتن جنگل ها، بالاخره درنشست ٢٠١۵ سازمان ملل در پاريس کشورهای شرکت کننده توافق کردند افزايش درجه حرارت متوسط کره جهان پائين تراز ٢ درجه به نسبت دوره پيشا-سرمايه داری افزايش يابد و تلاش نمايند که افزايش درجه حرارت متوسط کره زمين به ١/۵ درجه بالاتراز دوره پيشا-سرمايه داری محدود شود. ولی تحقيقات ٦٠٠٠ نفر از دانشمندان محيط زيست حاکی از اين است که در سال ٢٠٣٠ درجه حرارت متوسط جهان به ١/۵ درجه بالاتراز دوران پيشا-سرمايه داری می رسد. ازاينرو، عواقب تغيير محيط زيست بس شديدتر روی خواهد داد. تخريب و خسارات گسترده و مرگ و مير بواسطه طوفان گردبادی و گردباد اقيانوس اطلس در موزامبيک و باهاماس در يکی دو ماه ماه گذشته، افزايش درجه حرارت در کشورهای اروپائی، آتش سوزی بی سابقه جنگل ها درسوئد-کشوری نزديک قطب شمال- بارش سيل آسا در تمام قاره ها وتغيير مسير گلف استريم، شتاب آب شدن يخچال های قطبی، آب شدن ٢٠ ميليارد تن يخ های ايسلند دريک روزگرم و آب شدن ٢٠٠،٠٠٠ تن يخ هرثانيه در قطب شمال، آتش سوزی جنگل ها و نمايان شدن کوههائی بدون برف در قطب شمال در تابستان وغيره.
عدم تعهد کشورهای شرکت کننده به اجرای عملی توافق نامکفی نشست سال ٢٠١۵ سازمان ملل در پاريس آشکارا ثابت نمود سرمايه داری جهان برای پاسداری از منافع کوتاه مدت شرکت های توليد کننده مواد فسيلی بی پروا حيات بشرومحيط زيست را جدن به خطر می اندازند.(دانلد ترامپ رئيس جمهور راست افراطی آمريکا تغييرمحيط زيست را شوخی يا جوک انگاشت و از عضويت در نشست پاريس بيرون آمد. پنج کشور آمريکا، عربستان سعودی،روسيه، چين و هندوستان درشکست نشست سازمان ملل در پاريس سهم مهمی داشتند).
با فرض محال، حتی، اگر سيستم سرمايه داری جهان اقداماتی برای گذار کامل از سوخت های فسيلی را به مورد اجرا بگذارد، هنوز سرمايه داری با هدف توليد برای رشد به تخريب و تجاوز به طبيعت ادامه خواهد داد. بنابراين مبارزه راديکال و بنيادی برای انتقال کامل از سوخت های فسيلی و جلوگيری از فاجعه عنقريب جامعه بشری و طبيعت، به چالش سيستم سرمايه داری جهان گره خورده است.
لاقيدی سيستم سرمايه داری نسبت به گرمايش کره زمين و شکست نشست ناکافی سازمان ملل در پاريس ٢٠١۵ تشکيل جنبش شورش عليه نابودی،Extinction Rebellion، در نوامبر ٢٠١٨ درشهر کوچکی از انگلستان را جرقه زد، و سه مطالبه پايه ای به قرار زير را اعلام نمود:
اول، دولت انگلستان ˮحقيقت شرائط اضطراری تغيير محيط زيست“ را پذيرفته و به مردم اعلام کند و با نهادها و موسسات ديگر برای تغيير وضعيت محيط زيست همکاری کند.
دوم، اقدامات ضروری برای انتقال کامل از سوخت های فسيلی به انرژی های تجديد پذير را تا سال ٢٠٢۵ اجرا کند
سوم، مجلس مردمی،Peoples Assembly ، برای تصميم گری در اداره جامعه دوستدار وهمگون با محيط زيست و طبيعت با قرعه کشی يا شانسی شهروندان کشورانتخاب شوند.
جنبش شورش عليه نابودی، زود فراترازبسياری از شهر های انگلستان در بيش از 30 کشور جهان با سه خواست بالا و جنبشی خودمختار تشکيل شدند و عمليات گوناگون با اصل نافرمانی مدنی مسالمت آميز را کنش می کنند. درپی اعلام پذيرش شرائط اضطراری محيط زيست از طرف جرمی کوربن، پارلمان انگلستان تشکيل جلسه داد، جرمی کوربن سخنرانی پرمغذی دراين باره بيان کرد و پارلمان وضعيت اضطراری محيط زيست را پذيرفت. هم چنين ج ش ع ن انگلستان درادامه فعاليت های گوناگون، درهفته نمايش مدلندن، ج ش ع ن ˮفست فشن“، به اقتباس از فست فود، غذای سريع، ناميد، جلو ساختمان برگزاری نمايش تظاهرات نمودند. درپی فعاليت ج ش ع ن در نيويوک، دولت نيويورک وضعيت اضطراری تغيير بوم زيست را پذيرفت. ˮگرتا ثونبرگ،Greta Thunberg ˮ دختر نوجوان سوئدی و مبارزشناخته شده جهانی عليه تغييرمحيط زيست درمسافرت اش به سازمان ملل برای ايراد سخن رانی با هواپيما مسافرت نکرد و با قايق بادبانی به آمريکا رفت. درمصاحبه ای وی گفت لباس دست دوم می خرد و يا لباس های خواهرش را می پوشد. تعداد ٢۵٠ نفر گزارشگر رسانه های عمومی در آمريکا و جهان- حتی در ترکيه اردوغان فاشيست، به خاطراينکه موضوع شرائط اضطرای تغيير بوم زيست را ناديده می گرفتند ازخودشان انتقاد کرده و اعلام کردند بعد ازاين مجدانه شرائط اضطراری بوم زيست را گزارش خواهند داد.
فاجعه بوم زيست ، به عنوان مسئله ای حياتی، و ارائه برنامه، راهکار و استراتژی همگن با آن به سرعت ˮجنبش شورش عليه نابودی“ را به جنبشی جهانی ارتقاء داد.
شيپور نبرد سرنوشت ساز جنبش شورش جهانی عليه نابودی در٧ اکتبرنواخته می شود.
مراد عظيمی - ٢٠١٩/٠٩/١٦