افق روشن
www.ofros.com

رشد نيروهای مولد و طبقه‌ی کارگر

آيا مشکل تحول انقلابی روابط توليد سرمايه‌‌داری به سوسياليسم معضل اقتصادی است يا سياسی؟٭

مراد عظیمی                                                                                                        شنبه ٢۵ تیرماه ١٣٩٠

شايد امروز، در قرن بيست و يکم، سخن گفتن از مقوله‌ی کمبود رشد نيروهای مولد، به مثابه سد راه تحول انقلابی روابط بردگی مزدی، بی مورد نمايد. ولی واقعيت ناگوار نشان می دهد که، پرداختن به موضوع رشد نيروهای مولد اقتصادی بی جا نيست. مثل معروفی است که می گويد: طرف به خاطر انبوه درختان جنگل را نمی بيند، و به تشابه اين تمثيل هيولای رشد نيروهای مولد در ابعاد گسترده را مشاهده نمی کند.
اگر آن طيف گسترده‌ای که زير بمباران ممتد رسانه‌های تبليغاتی جهان سرمايه‌داری به آرمان «دنيائی عاری از بردگی مزدی» پشت کرده‌اند را ناديده بگيريم. در آن سو، هنوز گروهی وجود دارد که خود را با سوسياليسم تداعی می کن ند. اما، برای اين ها سوسياليسم نه آرمانی که هم اکنون شرائط مادی يا اقتصادی اش فراهم شده‌‌است؛ بلکه اينها سوسياليسم را به مثابه يک ايده آل دوررس باور دارند. به سخن ديگر سوسياليسم خوب است، اما، اکنون تحقق پذير نيست. سوسياليسم آرمانی است که در آن افق دور خانه کرده، پس بايد به کمتر و کمتر از سوسياليسم قناعت کرد. به باور اينان مشکل عملی شدن سوسياليسم نه تنها عدم آگاهی سياسی طبقه‌ی کارگر-مزدبگيران-، بلکه نبود شرائط توام سياسی-اقتصادی است.بلی، حکم اول، يا نبود آگاهی سياسی صحيح است، ولی فقدان شرط اقتصادی نه. برابر با اين ديدگاه، بايد مقدمتا حکومت سرمايه‌داری ايران با ايدئولوژی مذهبی سرنگون شود. سپس يک دولت متعارف سرمايه‌داری، يا سکولار، فرايند سکان رشد توسعه‌ی اقتصادی را بدست گيرد. سرانجام، اين دولت سرمايه‌داری شرائط لازم اقتصادی برای گذار انقلابی از سرمايه داری به جامعه‌ی سوسياليستی را تامين خواهد کرد. از منظر مارکسی، هر جامعه‌ی طبقاتی، بويژه سرمايه‌داری، همگام با رشد اقتصادی شرائط نفي‌اش را در بطنش می پروراند. مقدمتا، اين شرائط نفی يا گذار انقلابی از روابط سرمايه داری در دو وجه آشکار گرديده ‌است:
اول،گسترش عظيم نيروهای مولد.
دوم، بيرون زدن عناصری از فرايند جامعه‌ی خودگردان يا سوسياليستی در درون روابط توليد سرمايه‌داری. بر اين سياق، تا اواخر قرن نوزدهم، شرائط عينی تحقق سوسياليسم به اجتماعی شدن فرايند توليد و پيدائی کارخانه‌های عظيم محدود می شد. فی المثل، وقتی فردی از يک کارگرفعال سوسياليست پرسش می کرد، لطفا شرائط عينی تحقق سوسياليسم در روابط سرمايه‌داری را برای من نشان دهيد؟ پرسشگر جواب بالا را می شنيد. تا آنموقع کارگر فعال سوسياليست نمی توانست از بعد موسسات توليدی فراتر رود. و نه تنها اجتماعی شدن فرايند توليد و وجود کارخانه‌ها و موسسات توليدی عظيم را، بمثابه پايه‌های عينی سامان جامعه‌ی سوسياليستی فردا، برشمرد، بلکه به عناصر ملموسی از جامعه‌ی سوسياليستی در درون همين روابط توليد سرمايه‌داری انگشت بگذارد.
از بعد از جنگ جهانی اول، در روسيه‌ی شوروی و پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای متعدد اروپائی،مانند سوئد، آلمان،هلند، انگلستان ووو عناصری از جامعه‌ی سوسياليستی پياده‌شدند. من فقط منباب مثل به سه مورد برجسته، يعنی حل مسئله‌ی مسکن، تامين بهداشت و درمان و آموزش همگانی اشاره می کنم. اين سه نمونه نشان می دهند که در کشورهائی نه چندان معدود، نيروهای مولد به آن سطحی از رشد نائل گرديدند که مسئله تامين بهداشت، مسکن و آموزش همگانی حل شدند. بنابراين، اکنون دير زمانی است که گفتمان سوسياليسم، از سطح اجتماعی شدن شرائط توليد و وجود موسسات توليدی عظيم فراتر رفته‌ است. بايد به شکاکان نشان داد همين چند نمونه از عناصر برشمرده در بالا، به نمونه‌‌هائی از عناصر سوخت و ساز جامعه‌ی سوسياليستی‌ آينده تعلق دارند. آيا اين طنز تاريخ نيست، وقتی که احزاب راست افراطی «چائی» و «محافظه‌کار» آمريکا به رفرم کذائی «برک اوباما » به سيستم «بهداشت و درمان» خصوصی فاسد آمريکا برچسب سوسياليسم و کمونيسم بزنند؟ (١) پس، تامين درمان و بهداشت همگانی با سوسياليسم تداعی دارد! تازه، فراتر ازاين، %٢۵ کارگران آمريکا از گونه‌هائی از امکان رفاه اجتماعی استفاده می کنند. اين امکانات به باقيمانده‌ی «قرارداد جديد،Deal New» تعلق دارد، که درپيامد سقوط بورس نيويورک، از طرف جناح ليبرال بورژوازی آمريکا به رهبری فرانکين روزولت درسال ١٩٣٣پياده شدند. عليرغم جيغ و داد جناح راست بورژوازی آمريکا عليه هرگونه دخالت دولت در سوخت و ساز اجتماعی و اقتصادی سرمايه‌داری آمريکا، اين ها موذيانه می دانند که نمی توانند کارگر بيکار و خانواده‌اش را به دهان گرسنگی بياندازند. اين امکانات نيز بطور مستقيم يا غير مستقيم به فضای آرمان خواهی سوسياليستی دهه‌ی ١٩٣٠ تعلق دارد. بالاخره، حتی حمله‌ی سرمايه و بازپس گيری اين ره آوردها، نه نشانه‌ی تضعيف و پس رفت رشد نيروهای مولد، بلکه استنتاج مارکس از فرايند تاريخ را ثابت می کند: در مرحله‌‌ای از رشد نيروهای مولد، ساختار های روبنايی جامعه، يا بنيادهای سياسی، سد راه رشد نيروهای مولد گرديده و تحول انقلابی جامعه‌ی سرمايه‌داری را ناگزير می کند.
ولی، شايد گفته شود گفتمان شرائط عينی سوسياليسم و جاری شدن عناصری از آن در جوامع سرمايه‌داری غرب چه ربطی به سرمايه داری ايران دارد. به باور من بسيار هم مناسبت دارد. همين دولت سرمايه داری ايدئولوژی مذهبی آقای احمدی نژاد قول می دهد تا دو سال ديگر مشکل مسکن را حل کند(٢). گرچه، دولت سرمايه‌داری ايران بارها وعدهائی داده، که يا اصلا عملی نشده‌اند و يا نتيجه‌ی مطلوب نداده‌اند. ولی، نبايد فراموش کرد که عدم تحقق طرح های نافرجام نه ريشه در ناتوانی رشد نيروهای مولد، يا شرائط اقتصادی، بلکه در نارسائی‌های روبنائی يا سياسی ايران داشته‌است. در همين سرمايه‌داری ايران نه تنها تحقق حل معضل مسکن امکان پذير، بلکه فراتر از آن انجام عناصر ديگری از جامعه‌ی سوسياليستی، همچون کاهش ساعات کار تا حداکثر پنج ساعت کار در روز و حداکثر پنج روز درهفته امکان پذيراست(٣،)

مروری بر عناصری از فرايند رشد نيروهای مولد اجتماعی
مانيفست کمونيسم می گويد بورژوازی قادر نيست بدون انقلابی کردن پيوسته‌ی وسائل توليد....به حياتش ادامه دهد. هر فرد با نگاهی به اطرافش می تواند صحت اين حکم مارکس و انگلس را در پيدائی هر روز اين اختراع و آن ابداع، به بازار آمدن اين تلفن موبايل و آن آی پای، مشاهده کند.
مارکس فرايند توليد سرمايه‌داری در فرمول    ارزش اضافی = سرمايه‌ی متغير+ سرمايه‌‌ی ثابت (٤ ) را در دو چرخه‌ی فرايند توليد و فرايند مبادله بحث می کند. در گسترش و تکامل روابط توليد سرمايه‌داری هم نيروهای مولد دخيل در چرخه‌ی اول و هم چرخه‌ی دوم سير پيوسته‌ی توسعه و تکامل را طی می کنند. براين پايه، در پرداختن به مقوله‌ی رشد نيروهای مولد، بايد تحول رشد نيروهای مولد در دو بخش فرايند توليد و فرايند مبادله را مد نظر گرفت.
تاريخا، با آغاز رشد فرايند روابط سرمايه‌داری و سلب مالکيت از دهقانان، نياز به رشد توليدات کشاورزی موجد اولين انقلاب صنعتی در بخش کشاورزی گرديد. در انگلستان اين روند از قرن ١٧ آغاز و تا قرن ١٩ طول کشيد. رشد نيروهای مولد در بخش کشاورزی را می توان در ظهور کود شيميائی، اختراع شيوه‌ی جديد بارآوری زمين به جای طريق آيش( ۵) ، اختراع دستگاه مکانيکی بذرافشان و اختراع ماشين مکانيکی جدا کردن سبوس از گندم (٦)

ماشين مکانيکی سبوس را از دانه‌ی گندم جدا می کرد.

ووورا نشان داد.
جالب است به اين نکته اشاره کرد، که پيشتر از اينکه کارگران نساجی دستگاه های پارچه بافی را بشکنند؛ در هراس از بختک بيکاری، کارگران کشاورزی دستگاه‌های مکانيکی کشاورزی را داغان می کردند. رشد نيروهای مولد در بخش کشاورزی زمينه ساز و محرک رشد نيروهای مولد دربخش صنعت گرديد. در ادامه‌ی بهره‌گيری از نيروی باد و آب در دستگاه‌های مکانيکی، نيروهای مولد جهش عظيمی به پيش برداشتند. ديگ بخار، دستگاه نخ ريسی و دستگاه پارچه بافی، راه آهن ووو اختراع شدند. از سال ١۵۵٠، در آلمان جاده ها با ريل چوبی، بنام «راه واگنرو» مورد استفاده داشتند. روی ريل های چوبی اين جاده های بدوی، واگن يا ارابه توسط اسب - آسانتر از جاده‌های گل آلود- کشيده می شدند. اين «راه های چوبی واگنرو» نطفه های ابتدائی راه آهن های مدرن دوران آينده را تشکيل می دادند.
«جرج ستوکسن» مخترع و طراح انگليسی، برای حمل مسافر و کالا، اولين راه آهن را برای کمپانی «ستوکسن و دارلينگتن» طراحی کرد. در سال ١٨٢۵، اين راه آهن شروع بکار کرد و موتور بخارش تعداد ٢١ واگن مسافربری، با ٤۵٠ نفر مسافر، و ۶ واگن ذغال سنگ را با سرعت ١۵کيلومتر در ساعت حرکت داد. اختراع و طرح «جرج ستوکسن» آغاز انقلاب عصر راه آهن را بشارت داد. کاربرد اختراع ماشين بخار، هم نيروهای مولد در بخش توليد و هم مبادله را جهش وار افزايش داد.
تا مقطع اختراع ديگ يا ماشين بخار، استفاده از نيروی باد و نيروی انسانی پاروزن، نيروی محرکه‌‌‌‌ی کشتی ها را تامين‌ می‌کردند. طبيعی بود که کشتی ها کوچک و سرعت‌شان کند باشد. اختراع کشتی بخار تحول دوران‌سازی در صنعت حمل و نقل دريائی و بر اين پايه در رشد نيروهای مولد در بخش مبادله ايجاد کرد. تا پيش از اختراع راه آهن، وسيله‌ی حمل و نقل از راه خشکی بدو طريق انجام می شد. اول، استفاده از اسب، قاطر، الاغ وگاری. دوم، حمل کالا توسط قايق از راه کانال های آبی.(٧)


کارگران «باج» ،يا قايق باری، را روی رودخانه‌ی ولگا بجلو می کشند. سال ١٩٠٠.

اختراع ماشين بخار و استفاده‌اش در راه آهن انقلابی در صنعت حمل و نقل کالا و مسافر از طريق خشکی فراهم کرد.


John Fitch - Design Sketch ca. 1787
طر ح کشتی جان فيچ. سال ١٧٨٧

در سال ١٧٦٩، «جمزوات» سکاتلندی طرح به آمد شده‌ی نوعی از ديگ بخار را به نام خود ثبت کرد. اين اختراع، آغازگر انقلاب صنعتی گرديد. ايده‌ی استفاده از نيروی بخار برای بحرکت در آوردن کشتی، بعد از اختراع ديگ بخار جديد «جمز وات»، بزودی مورد توجه مخترعين قرار گرفت. «جان فيچ» آمريکائی اولين کشتی بخاری‌اش، بطول ١۵ متر، را در حضور اعضای کنوانسيون قانون اساسی، در ٢٢ اوت ١٧٨٧، با موفقيت روی «رودخانه‌ی دلاور» آزمايش کرد.
بالاخره، در اشاره‌ی مجدد به رخداد اختراعات در صنعت نساجی، مارکس در گروندريسه ياد آور می شود: ماشين‌هائی در صنعت نساجی اختراع شدند، که کار ٢۵٠ تا ٣٠٠ نفر کارگر، در ٧٠ سال پيش، را انجام می‌دادند.

شعار ٨ ساعت کار روزانه در سال ١٨٣۵- نزديک به دو قرن پيش
وقتی درسال ١٨٣۵، کارگران نساجی منچستر خواهان ٨ ساعت کار در روز شدند، بر زمينه‌ی اختراعات گوناگون هم در صنعت نساجی و هم صنايع ديگر بارآوری کار، به نسبت گذشته، قويا افزايش يافته‌بود(٨). مطالبه‌ی ٨ ساعت کار روزانه از جانب فعالين کارگری شعاری ايدآليستی و تخيلی نبود. بلکه، پيش شرط بيش از دو قرن رشد نيروهای مولد، پشتوانه‌ی مادی و عينی خواست ٨ ساعت کار روزانه‌ی کارگران نساجی را پشت سر داشت. اينکه کارگران نساجی نتوانستند خواست ٨ ساعت کار روزانه را بر سرمايه‌داران تحميل کنند، سدش نه کمبود رشد نيروهای مولد ، يا عقب ماندگی اقتصادی، بلکه عامل بازدارنده‌ی‌ تحقق مطالبه‌شان ضعف سياسی جبهه‌ی کار بود. به سخن ديگر، سمبه‌ی اردوی کار ضعيف و از آن سرمايه قوی بود.[ بعد از پايان جنگ داخلی آمريکا-١٨۶۵تا ١٨۶١- جنبش ٨ ساعت کار روزانه در ميان کارگران آمريکا آغاز شد. بعد از سه ماه اعتصاب، ٠٠٠ ،١٠٠ کارگر شهر نيويورک موفق شدند ٨ ساعت کار روزانه را به سرمايه‌داران تحميل کنند. حمايت اولين «فدراسيون ملی اتحاديه ها» يا « اتحاديه‌ی ملی کارگران» تازه تاسيس شده سهم مهمی در توفيق کارگران اعتصابی داشت(٩)].

خواست ۴ ساعت کار روزانه و ۵ روز در هفته، شعار محوری انقلاب سوسياليستی
با وضع و اوضاع موجود طبقات کارگر جهان و ايران، من اين گمان‌زنی را طبيعی می دانم که با نيم نگاهی به شعار بالا مودبانه بگويند شعار بالا و اعلام کننده‌اش را ناديده بگيريد. ولی، يک لحظه صبر کنيد. خطاب من چندان نيز بی جانيست. چرا که آماج من طيف معينی است، که درابتدای نوشته سخنم با آنها بود؛ آنهائی که هنوز به آرمان رهائی طبقه‌ی کارگر و به تبعيت از آن به نجات بشريت پشت نکرده‌اند. اين طيفی است که انتظار می رود مشعل سوسياليسم را همچنان بالا نگاه‌دارند.
در تائيد شرائط مادی اقتصادی، يا رشد نيروهای مولد ضروری، برای تحقق ۴ ساعت کار روزانه، تنها رج کردن اسامی اختراعات و اکتشافات بعد از سال ١٨٣۵ يک صورت سياهی بس مطولی را شامل خواهد شد. از اينرو، اشاره به عناصری از رشد نيروهای مولد، در چرخه‌ی توليد و مبادله، در دوره‌ی نزديک به دو قرن از تاريخ فوق الذکر حق مطلب را تامين خواهد کرد.
تاريخ تکامل جوامع بشری، يا مفهوم مادی تاريخ با مراحلی چون دوران‌های حجر پسين، ميانه و نوين و مفرغ و آهن برجستگی پيدا می‌کنند. تا پيش از اختراع توليد آهن و فولاد به روش «بسمه»، آهن به مقدار بسيار قليل توسط صنعتگران تهيه می شد. تهيه‌ی آهن از سنگ آهن با روش «بسمه» انقلاب يا دگرگونی تاريخ ساز در فرايند توليد سرمايه‌داری ايجاد کرد. تا به امروز، آهن در توليد صنايع کشاوزی، صنعتی و تهيه‌‌ی وسائل مبادله نقش محوری داشته‌‌است:

١- تحول در صنعت کشاورزی.
کاربرد خيش، خرمن کوبی، کشت روی زمينی کوچک، جای خود را به ترتيب به تراکتور، کمباين (١٠) و کشت روی زمين‌هائی تا وسعت صدها هکتار داد. کشف گندم با ساقه‌ی کوتاه و خوشه‌ی پر بار ،در سال ١٩۴۴، در ژاپن و استفاده کردن از وسائل بالا، هندوستان را از تکرار قحطی های ادواری نجات داد.

٢- صنعت راه آهن
راه آهن ستوکسن، سال ١٨٢۵، با سرعت ١۵ کيلو متر، ٤۵٠ مسافر و ٦ واگن باری، جايش را به ترن های درازتر و سريع السير تا سرعت بيش از ٣۵٠ کيلو متر در ساعت داده است. کشتی های اقيانوس پيما، تا ظرفيت٠٠٠ ،۵٠٠ تن، جانشين کشتی جان فيچ ١٧٨٧شده‌است. اگر تا دهه‌ی ١٩٦٠، بار کشتی با دست و يا با استفاده از جرثقيل های کوچک و ظرف توری تخليه يا بارگيری می شد. امروز ظرف هائی- کانتينر- به اندازه‌ی طول تريلی با جرثقيل غول پيکر بار کشتی و يا از کشتی روی تريلی پائين آورده می شود. بدين‌ترتيب کار هزاران کارگر بارانداز چندين دهه‌ی پيش، جايش را به چندين راننده‌ی جرثقيل‌های هيولاوار و تعدادی ماشينيست داده‌است.

٣- اختراع وسائل صنعتی جديد
تا سال ١٨٦٠، عمليات حفاری و استخراج مواد با دست، بيل و کلنگ و ابزاری نه چندان متفاوتر ديگر انجام می گرفت. اختراع ماده‌ی منفجره‌ی ديناميت «نايتروگليسرين» توسط آلفرد نوبل، در سال ١٨٦٠ و بعد‌ها استفاده از ماشين‌های غول پيکر، يا بيل های مکانيکی عظيم، و کاميون‌های عظيم الجثه‌، با بيش از ٤٠ تن ظرفيت بار و نوار نقاله چهره‌ی صنعت را دگرگون کردند. با انفجار ديناميت ده ها هزار تن خاک از کوه جدا می شود. سپس، يک نفر راننده‌ی بيل مکانيکی، يک نفر راننده‌ی کاميون و چند نفر دستيار، کار چندين هزار کارگر يدی را انجام می دهند. اگر کارگران بختياری با دست و ابزاری چون کلنگ و قلم و کار شاق، برای ساخت تونل راه آهن کذائی شمال-جنوب رضاشاه، شکم کوه‌های لرستان را سوراخ کردند. امروز، گردونه‌های تونل کنی مدرن، به اندازه ی مقطع تونل، جانشين نيروی يدی کارگران ديروز شده است. ١٩١٧

۴- صنعت ذغال سنگ
تا زمانی نه چندان دور، ذغال سنگ، به عنوان منبع سوخت در صنعت، نقشی برابر با استفاده از آهن در فرايند توليد سرمايه‌داری ايفاکرد. بدون ذغال سنگ، نه کارخانه‌ی ذوب آهن با کوره بزرگ و کنورترش امکان پذير، و نه بدون آهن ساخت کارخانه‌ی ذوب آهن ميسربود. برای نمونه، برابر با يکی از شيوه های بدوی، معدنچی با استفاده از ابزاری چونان چکش و قلم ذغال را از بدنه‌ی معدن می کند. حمل ذغال سنگ از درون تونل نيز به شيوه ی بسيار ابتدائی انجام می‌شد.اين شيوه‌‌های قديمی پر زحمت و نا کارا، با توليد ناچيز ، جايش را به دستگاه های برش دوار و حمل ذغال با نوار نقاله با نيروی برق داد. در سال ١٩٠۵، مقدار ٢٣۶ ميليون تن ذغال سنگ در انگلستان استخراج گرديد. در دهه‌ی ١٩۵٠، تعداد ٠٠٠،١٠٠ نفر معدنچی در معادن ذغال سنگ آمريکا کار می کردند. اکنون، تعداد معدنچيان به ٠٠٠، ٢٠ نفر تقليل کرده، ولی بارآوری کار افزايش يافته‌است. با فرض توليدی برابر با گذشته، بارآوری کار ۵٠٠ در صد افزايش کرده‌است. با جانشين شدن بخش قابل ملاحظه‌ای از ذغال سنگ، مطابق برآورده‌ها، امسال روزانه ۵، ٨۵ ميليون بشکه نفت استخراج و ١٢٧، ٣ تريليون مترمکعب گاز توليد خواهد شد.


در يکی از شيوه‌های منسوخ، يک کارگر نوجوان بار ذغال سنگ را در درون تونل ذغال بجلومی کشد.

۵- صنعت کشتی سازی
تا سال ١٩١۴، گرچه کشتی های باری و مسافربری بزرگتری به نسبت پيش از سال ١٨٣۵ ساخته می شدند، ولی زمان ساخت کشتی بسيار طولانی تر بود. تا مقطع بالا، قطعات بدنه‌ی کشتی های بزرگ با ده ها هزار پرچ بهم پيوند می شدند. با اختراع دستگاه جوشکاری، شيوه‌ی پرزحمت پرچ کردن زائد شد. کشتی‌ای که ساختش يک سال و نيم طول می کشيد به يک ماه و نيم تقليل يافت.

٦- صنعت چوب
به مثابه نمونه‌ای از بهره‌گيری از اتوماسيون کامل در فرايند توليد چوب و مشتقاتش، اين صنعت مورد توجه من قرار گرفت. سرمايه‌دارانی از فروشگاه‌های وسائل منزل-معروف به خودت بساز يا خودت نصب کن- انگلستان بخشی از جنگل‌های کشور کوچک «ستونی»، واقع در کنار دريای بالتيک را سر قفلی يا ليز کرده‌اند. در اين پروژه، ما‌شين چوب بری درخت را می برد و شاخه‌ها يش را تميز می کند. واگنی تنه‌های درخت را به مسافت کوتاهی، به کارخانه‌ی چوب بری، در کنار دريا میبرد. از اين لحظه به بعد، تنه‌ی درخت وارد ماشين‌های اتومات و در پايان فراوردهای گوناگون بار کشتی می شوند.

٧- صنعت چاپ
بارآوری مقايسه‌ی صنعت چاپ امروز، نه با دوران پيش از ١٨٣۵، بلکه با دوره‌ی پيش از اختراع تکنولوژی عالی شگفت‌انگيز است. گذشت دورانی که کارگر حروف چين، حروف متن طبع‌شدنی را بچيند. گذشته فرايند آهسته‌ی حروف‌چينی، سرب ماده‌ی سمی حروف‌چين را مسموم می کرد. امروز، کل متن کتاب يا روزنامه با استفاده از نرم‌افزار آماده می شود. کاغذ با چنان سرعتی حرکت می کند، که بواسطه‌ی اصطکاک در مسيرش آتش

٨- زيست شناسی. تئوری داروين و کشف «دی ان ا، DNA».
در پی بيش از بيست سال تحقيق و کاوش، داروين دريافت که تفاوت انواع گوناگون موجودات به شرائط زيست و تغيير محيط بستگی دارد. بدين ترتيب تئوری «منشا بقا، Origin of Species» يا انتخاب اصلح عرضه شد. اما، بنا به سطح دانش زيست شناسی نازل دورانش، داروين قادرنبود توضيح دهد چگونه تاثير وتغيير شرائط جهان مادی به موجود زنده انتقال و تثبيت می‌شود. به فاصله يک دهه بعد از داروين، اولين کار تحقيقی در باره‌ی «انتقال وراثت، Genetics » توسط مندل انجام گرفت. تحقيق مندل نطفه‌ی «دانش وراثت» را تشکيل داد. تداوم تحقيقات زيست شناسان روی کروموزم های حامل «ژن » ها و شرکت رياضيدانان برای ساختن مدل های رياضی «ژن» ، بالاخره در سال ١٩۵٣ ساختار شيميائی «د ن ا» ژن ها کشف شد. بدينسان، گرچه تئوری داروين واقعيتی انکارناپذير بود. ولی، بهرو، با کشف کنش «د ان ا» راز چگونگی پيدائی و تثبيت تغييرات در موجودات زنده هويدا گرديد. معلوم شد، تاثيرات و تغييرات معينی در جهان مادی در ژن ها ايجاد تغيير کرده و اين تغييرات در ژن‌ها تثبيت می شوند. اکنون ما می فهميم سلول تخم انسان طی نه ماه، تا لحظه‌ی تولد نوزاد، فرايند تکامل چندين ميليارد سال موجودات تک ياخته‌ی را همچون حرکت سريع نمايش ويدئوئی طی می کند. مشابه تعبير اخير، فرايندی که در نوعی از شاميانزه ها ۵/٧ ميليون سال طول کشيد تا قد راست کرده و به انسان‌های نيمه ميمون تکامل يابند، بچه از بدو تولد تا بلند شدن و ايستادن را ،در زمانی کم و بيش يک سال، طی می کند. تئوری داروين بانی، آغازگر و پيش زمينه‌ی سه مجموعه دستاوردهای تاريخ ساز گرديد: يکم، تيشه به ريشه‌ی خرافات مذاهب زد. معلوم شد، داستان قوم شبانی يهود راجع به آدم و حوا و چگونگی خوابيدن شان و موضوع ازدواج فرزندانشان، داستان بچگانه‌ای بوده‌است. دوم، محرک زيست شناسی و ظهور دانش زيست شناسی مدرن گرديد. سوم، و بريايه‌ی دومی، با کشف «دی ان ا»، نه تنها مشکل تشخيص و معالجه‌ی بسياری از بيماری های علاج ناپذير حل شدند، بلکه منشا و جلوگيری از انتقال بيماری های ارثی شناخته‌شدند. بالاخره، دانش ژن‌ها به بهبود و بارآوری توليدات گوناگون، کاهش هزينه های معالجات و ارتقای سلامت انسان ها ووو منجر شد‌.

٩- صنعت اتومبيل سازی
اولين اتومبيل با موتور بخار در سال ١٧٦٩ساخته شد. اختراعات و بهبود اتومبيل از موتور بخار تا اختراع ماشين‌های مدرن با محفظه‌ی احتراق و استفاده از سوخت بنزين، بهبود و تکامل ماشين، منجر به آغاز صنعت ماشين‌سازی، از سال ١٩٠٠، در کشورهای متعدد غربی شد.


ماشين بخار نوع سال ١٧٧٧

تا پيش از پياده شدن طرح مديريت بارآوری «فردريک تيلور» آ مريکائی، کارگر ماهر روی قطعات متعدد اتومبيل در سالن توليد کارمی کرد. با تقسيم کار قطعات اتومبيل به اجزای ساده و کوچک، هم نقش کارگر ماهر زايد شد و هم بارآوری توليد فوق العاده بالا رفت. کار متنوع کارگر ماهر به کار ساده‌ی يک نواخت کسل کننده تبديل گرديد. اين فرايند خردکننده‌ی جسم و روان صدها کارگر در سالن های اتومبيل سازی، با ظهور روبات ها از اواخر دهه‌ی ١٩٧٠ تغيير کرد. اين صحيح است که روبات کاملا جای کارگر را اشغال نکرد، ولی صف دراز روبات‌ها چهره‌ی جديد کارگاه‌های اتومبيل سازی گرديد. بارآوری کار بشدت شديدا افزايش يافت. عصر روبات ها آغاز گرديد.

١٠- ظهور رايانه‌ها، نرم‌افزارها و دستگاه های هوشمند
اواخر دهه‌ی ١٩٧٠ نداگر عصر انقلاب اکترونيک و اطلاعات گرديد. شما اکنون عرصه‌ای از صنعت را سراغ نداريد که بگونه‌ای از «تکنولوژی عالی، های تک» و ابزارهای هوشمند استفاده نکند. ربات‌ها، رايانه ها و نرم ‌افزارها رشد بارآوری عظيم دوران ما را رقم می‌زنند. اين اظهار که، دنيا دهکده‌ی کوچکی شده‌است، نه اغراق بلکه واقعيتی انکارناپذير است. تکامل بشريت به مراوده و وسائل مراوده بستگی داشته‌است. دهه‌ها پيش، پيش بينی می شد تلفن‌هائی اختراع خواهند شد که طرفين صورت همديگر را خواهند ديد. امروز، بپاس رشد تکنولوژی مسئله مراوده‌ی پرهزينه‌ی گذشته حل شده‌است. به نعمت ابزار مراوده، انتقال دانش، تکنولوژی و آموزش از گوشه‌ای از جهان به گوشه‌ی ديگری از جهان عملی شده‌است. با رعايت اختلاف زمانی، افراد قادرند از کشورهای دور با همديگر جلسات زنده برگزار کنند. تا پيش از ظهور «تکنولوژی عالی» موسسات توليدی و خدماتی مجبور بودند هزينه های زيادی برای انبارکردن مقادير زيادی از مواد و کالاها در انبارهايشان متحمل شوند. در ظرفيتش، با تکنولوژی عالی اين مشکل برطرف گرديده‌است. برای نمونه، امروز به لطف « تکنولوژی عالی، های تک»، قطعات فلان کامپيوتر آمريکائی با هماهنگی در کشورهای مختلف از چين، مالزی، تايلند، فرمز، ژاپن، کره‌ی جنوبی، در خاور دور گرفته، تا آلمان ساخته می شود. و در کوتاه‌ترين زمان، پستچی با کامپيوتر زنگ در خانه‌ی مشتری آمريکائی را به صدا در‌می‌‌‌‌‌آورد. به نمونه‌ی ديگری از تکنولوژی عالی اشاره کنم. اخيرا، ژاپن موشکی را به سوی «سنگ آسمانی، کامت» دوری پرتاب کرد. ربات موشک روی سنگ آسمانی پائين آمد. سپس تکه‌ای از سنگ آسمانی را جدا و پودر کرد، و بعد از تجزيه نتيجه را به زمين فرستاد.
«های تک» عصر ما نيروهای مولد را غول آسا جلو برده‌است. همانگونه که کشتی های اقيانوس پيما محمولات را در جهان سرمايه‌داری حمل می کنند. بهمان گونه، وسائل نقليه همچون ترن‌های سريع السير و هواپيما‌ها انسان ها را جا بجا می کنند. اهميت عامل زمان در توليد سرمايه‌داری نياز به توضيح ندارد. جا بجا شدن سريع مواد مورد نياز توليد و کسب اخبار و اطلاعات سريع تابعی از رشد نيروهای مولد دارد. تا پيش از اختراع تلگراف، دريافت اطلاعات صنعتی و مالی، برای مثال از آمريکا به انگلستان و بالعکس تابعی از سرعت حرکت کشتی‌‌های بادی و سپس به سرعت اسب و کالسکه بستگی داشت. اختراع تلگراف انقلابی در حوزه‌ی مراوده بوجود آورد. و براين پايه سهم مهمی در فرايند توليد. اکنون، مقايسه‌ی محدوديت تلگراف با انقلاب اطلاعاتی، يا اينفرميشن، نشان می دهد چه جهش عظيمی در وسائل مراوده رخ داده‌است. به استناد رشد نيروهای مولد، مطالبه‌ی 4 ساعت کار روزانه و نهايتا 5 روز در هفته يک خواست عينی و عملی است.

حسن ختام
الف- مارکس در نقد برنامه‌ی گوتا عنصری از جامعه‌ی سوسياليستی را اينگونه تعريف می کند: جامعه برای هر فردی کارتی صادر می کند. با استفاده ازاين کارت، هر فردی مواد و وسائل مورد نيازش را از انبار جامعه تحويل می گيرد. ظهور و کاربرد کارت‌های بانکی، اين پيش بينی مارکس را عملی کرده‌است. امروز، مردم در سراسر جهان به سمت استفاده‌ی هرچه بيشتر از کارت بانکی اقبال نشان میدهند. و عملا در کشورهای توسعه يافته و در حال رشد، مردم بيش از پيش در کيف‌شان بجای پول کارت بانکی حمل می کنند.
ب- مارکس، با همان سطحی از اتوماسيون در زمانش، آينده‌ی رشد اتوماسيون را در گروندريسه چنين توصيف می کند: در مرحله‌ای از رشد اتوماسيون صنعتی، دستگاه ها و ماشين‌هائی ساخته می شوند، که توليد ارزش اضافی توسط کارگران را زائد می کنند. يک نفرکارگر يا اپراتور با فشار کليدی تمام فرايند توليد معينی را، از اول تا پايان، به راه می اندازد. ديگر نه کارگر، بلکه ربات منشا توليد ارزش اضافی می شود. ولی سرمايه‌داری بنابه ماهيتش نمی خواهد استفاده از رباط ها را گسترش دهد.
بنا به نگرش مارکس از تکامل آينده‌ی روابط توليد سرمايه‌داری: يکم، در مرحله‌ای از رشد نيروهای مولد، يک تکامل کيفی درسطح وسائل توليد يا تکنولوژی رخ می‌دهد. در اين بعد، تکامل تکنولوژی شرائط محو کارمزدی را فراهم می کند. دوم، در سطح ساختار اجتماعی، با تحول انقلابی روابط توليد سرمايه‌داری به جامعه‌ی همياری يا تعاونی سوسياليستی، توليد اجتماعی برای تامين نياز های اجتماعی آحاد توليد کننده سامان می يابد.

مراد عظيمی - ١۵/٠٧/ ٢٠١١

٭ تمام برجستگی های متن از من می باشند. (افق روشن: برجستگی ها با رنگ آبی مشخص شده است.)
توضيحات و چشمه ها
١- در سيستم بهداشت و درمان آمريکا، شرکت‌های عظيم دارو سازی در تبانی با اعضای کنگره و سناتورها هم قيمت داروها را گران نگاه‌ داشته‌اند، و هم برای کسب سود بيشتر داروهای معينی توليد می کنند. بسيار از کارگران بازنشسته صد ها کيلو متر سفر می کنند تا از مکزيک دارو به قيمت ارزان تر ابتياع کنند.
٢-برای اطلاع بيشتر از پروژه‌ی تعاونی مسکن مهر و پيشرفت ساختمان ۵/١ ميليون خانه، طرح پائين آوردن ارزش قيمت زمين و ساخت باغ های شهری، برای نمونه به سايت ب ب سی فارسی رجوع کنيد.
٣-مارکس فرايند توليد را به مولد و غير مولد تقسيم می کند. گذشته از اين تقسيم بندی، مارکس يک طيف انگل، همچون زالو، را توصيف می کند، که جزئی از توليد ارزش اضافی جامعه را تصاحب می کند، بی آنکه در توليد اجتماعی دخيل باشد. دستگاه گسترده‌ی آخوندها با ضمائمشان بخش مهمی از طيف زالوئی روابط سرمايه‌داری ايران را تشکيل می دهند. شما اين هزينه‌ها را در کنار هزينه های کلان نيروهای سرکوبگر و نظامی قرار دهيد؛ آنوقت نه تنها عناصری از جامعه‌ی سوسياليستی، بلکه انقلاب سوسياليستی قابل تحقق خواهد بود.
۴-سرمايه‌ی ثابت ماشين آلات، مواد اوليه-خام، نيمه کامل يا کامل-،تاسسيات و ساختمان را شامل می گردند. سرمايه‌ی متغير نيروی يدی و فکری کارگر. چرخه‌ی توليد ارزش ارزش اضافی به دو بخش تقسيم می شود. اول فرايند توليد ارزش اضافی- در شکل کالا. دوم مبادله کالا و تجلی ارزش اضافی، در شکل پول. زمان يک چرخه‌ی توليد ارزش اضافی تابعی از زمان فرايند توليد کالا و زمان مبادله‌ی کالا دارد. سرعت مبادله‌ی کالا به سرعت وسائل حمل و نقل بستگی دارد. براحتی می توان تفاوت زمان حمل کالا با گاری و اسب را با ترن و يا تفاوت يک کشتی کوچک با سرعت باد و پارو را با يک کشتی مدرن هزاران تن را دريافت.‌
۵- در شيوه‌ی آيش يا کشت متناوب، زمين يک سال کشت می شود و سال ديگر به استراحت گذاشته می‌شودد. در بديل شيوه‌ی آيش سنتی، زمين به سه قسمت تقسيم می‌شد. برای نمونه:
                 سال اول    سال دوم    سال سوم
قسمت اول........گندم        جو        آيش
قسمت دوم.........جو        آيش        گندم
قسمت سوم......آيش        گندم        جو
ملاحظه می شود که بجای استراحت دادن کل يک مزرعه، هر سال تنها يک سوم زمين آيش می شد.
٦-در شيوه‌ی بدوی، برای نمونه، کارگر کشاورز ساقه‌های گندم را با نوعی چوب می کوبيد.
٧-مارکس در سرمايه شرح می دهد، سرمايه‌دران ترجيح می دادند، در کانال ها از زنان کارگر برای کشيدن قايق های باری استفاده کنند و نه از اسب. به اين دليل که، هزينه ی نگهداری اسب گران تر از مزد کارگران زن بود.
٨-پائين آمدن هزينه‌ی نيروی کار بواسطه‌ی بارآوری کار در بخشی از توليد اجتماعی، هزينه‌ی نيروی کار را مستقيم يا غير مستقيم در قسمت های ديگر پائين می آورد. برای نمونه، کاهش هزينه‌ی حمل و نقل کالائی، قيمت اين کالا و هزينه‌ی کارگر خريدار اين کالا و متقابلا هزينه‌ی نيروی کار را پائين می آورد. در نتيجه، زمان کوتاهتری صرف توليد نيروی کار کارگر، يا بارآوری کار افزايش می يابد).
٩- تاريخ مردمی آمريکا، تاليف هاود زين
١٠- مضاف بر نقش بارآوری عظيم تراکتور بجای خيش، بايد به اهميت بارآوری کمباين توجه کرد. شايد هنوز هم بعدازاصلاحات ارضی در سال ١٣۴١، در دهات دورافتاده‌ای ازايران ، بعد از خرمن کوبی، يعنی تبدل ساقه‌ی گندم به مخلوطی از کاه و دانه‌های گندم، دهقانان منتظر وزش بادی باشند تا با چنگک مخلوط کاه و گندم را به هوا پرتاب کنند.
بخاطر سنگينی گندم از کاه جدا شده و در مسافت جداگانه‌ای روی زمين جمع می شوند. کمباين غول پيکر ساقه‌ی گندم را درو کرده، دانه‌های گندم را از طريق خرطومی بداخل کاميون، که بموازات کمباين حرکت می کند، می ريزد. ازسوی ديگر، کمباين ساقه های گندم را بسته بندی می کند.