افق روشن
www.ofros.com

!حذف یارانه ها، یا تهاجمی دیگر به زحمتکشان


عبداله باوی                                                                                                    سه شنبه ۱٨ آبان ١٣٨٩

جمهوری اسلامی همچون همیشه و در پی سیاستهای ضد مردمی اش، که از ماهیت آن برمیخیزد، اینبار با قانون "هدفمند کردن یارانه ها" زیست زحمتکشان را مورد حمله قرار داده است. هدفمند کردن یارانه ها و یا در حقیقت حذف یارانه ها که معنائی جز گرانی هر چه بيشتر قيمت کالاهای مورد نياز مردم ندارد از سیاستهای دیکته شده صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، این نهاد های شناخته شده اقتصادی نظام استثمارگرانه سرمايه داری جهانی می باشد که هر کجا اجرا شده است مردم زحمتکش را در ابعاد هر چه بيشتری در فقر و فلاکت قرار داده است. سياستی که علنا بر علیه زحمتکشان جهان بوده و همه جا با اعتراض کارگران و شورش توده های ستمديده مواجه گشته است. سردمداران جمهوری اسلامی در جهت اجرای سياستهای اربابان امپرياليست خود از دوره رفسنجانی مزدور قصد عملی کردن اين سياست را داشتند ولی از ترس خشم و شورش مردم از انجام آن صرف نظر کردند، اکنون پاسدار احمدی نژاد این مزدور و منتصب وقيح دیگر خامنه ای در پی اجرای آن است.
اجرای این قانون همچون سایر قوانین وضع شده در رابطه با زندگی توده های زحمتکش، نتایجی جز بیکاری بیشتر، که به معنی فقر بیشتر است نخواهد داشت. کارگران که خود هر روز در معرض خطر اخراج بوده و هیچ تضمینی برای ادامه کار خود ندارند، اکنون با تصویب این قانون، وضع را از آنچه که هست هم فاجعه بارتر خواهند يافت. حذف سوبسیدهای دولتی که سالهاست برای "پایین" نگه داشتن قیمت مواد اولیه و حوایج مردم پرداخت میشدند بيشک باعث رشد افسار گسيخته تورم و در نتيجه پرتاب کارگران و توده های زحمتکش در چنگال نیاز مالی فزون ترشده و آنها را هر چه بیشتر وادار به تن دادن به شرایط ناگوار و غیرانسانی میکند که طبقه سرمايه دار حاکمه برايشان تدارک ديده اند. و این معنائی جز اين ندارد که جمهوری اسلامی به قيمت قرار دادن کارگران و زحمتکشان در يک شرايط جهنمی ، بهشت موعود سرمایه داران زالو صفت داخلی و خارجی را مهيا می سازد. از نظر سردمداران جمهوری اسلامی هر چه بيکاری و فقر و تنگدستی بيشتر کارگر ارزانتر و سود سرمايه دار بیشتر. در این رژیم اجبار بردگی کارگران برای سرمایه داران استثمارگر را "توافق کارگر با کارفرما" می نامند. آنچه در این رژیم به ارزانی و فراوانی یافت میشود سه چیز است: اخراج از کار،عدم پرداخت مرتب دستمزدها و سرکوب هر صدای اعتراض. دستمزدها که حق مسلم کارگران است در چنگال کارفرمایان زالو صفت می ماند تا از سود حاصل از این دستمزدها، اگر کارفرما میل داشت دستمزدها را بپردازد.
پاسدار احمدی نژاد و اربابان داخلی و خارجی او ایران را به سرزمین بردگان، نه، به چیزی بدتر از آن تبدیل کرده اند، زیرا بردگان حداقل قوت لایموت خود را بکف می آوردند ولی توده های زحمتکش و مردم رنج کشیده در شرايطی قرار گرفته اند که گاه چاره ئی جز فروش اعضاء بدن و یا تن خود برای تحصیل قوت لایموت در مقابل خود نمی ببينند. به همين دليل هم هست که زندانها مسکن فریادها شده و جان آدمی به پشیزی نمی ارزد. چنين اوضاعی باعث گشته تا وحشت از اجرای این قانون مخالفت برخی از "خودی" ها را در جمهوری اسلامی برانگيزد ، ولی این مخالفت نه برای اعتراض به شدت استثمار کارگران و وخیم تر شدن اوضاع مالی توده ها، بلکه از ترس وخیم تر شدن اوضاع سیاسی و سرریز کردن خشم انباشته شده توده هاست، برای همین است که دولت جنایتکار احمدی نژاد جهت اجرای این قانون همزمان نیروهای امنیتی خود را به خیابانها ریخته است، زیرا خشم مردم را تجربه کرده و پيش بينی می کند.
بحران سر تا پای اقتصادکشور را فرا گرفته و چپاول و غارت سرمایه های ملی از یک سو، و از سوی دیگر بحران سیاسی و کشمکش های جناح های مختلف با همدیگر و همه این جناحها با توده های زحمتکش، رژیم را به عملکردهای فاشیستی بیشتری کشانده است. در چنین شرایط تاریخی است که توده های زحمتکش نمی توانند بی عمل بمانند، یا باید پیش رفت و یا به قهقراء. ولی زحمتکشان با قیام های پی در پی که موجبات اقتصادیش فراهم شده است پاسخ سياستهای ظالمانه رژيم را خواهند داد. واقعيت اين است که مردم از اين همه ستمگری بجان آمده و جگرخون شده اند، مادرانی که فرزندانشان بیگناه و شبانه دزدیده شده و بزندان انداخته میشوند، زنان و مردانی که همسرانشان بیگناه متهم میشوند و خانواده هایی که در اثر فقر از هم میپاشند آن شرایطی را فراهم آورده است که کوچکترین عمل ضدانقلابی با خشم شدید توده ها روبرو میشود.
تاکيد رژيم جمهوری اسلامی در اجرای اين سياست ضد مردمی آنهم در شرايطی که اکثريت جامعه در زير خط فقر زندگی می کنند بروشنی نشان می دهد که حرص و آز چپاولگران حاکم آنچنان چشم های آنها را کور کرده که قادر به ديدن قانونمنديهای تاريخ نبوده و فکر می کنند با گسيل چماقداران خود به خيابانها قادر به جلوگيری از فوران خشم و نفرت توده هائی هستند که کارد به استخوانشان رسيده است !
بيشک دير يا زود، با قهر انقلابی مردم ،جمهوری اسلامی با همه جناح هایش به زباله دان تاریخ انداخته خواهد شد.

عبداله باوی - ٧ نوامبر ٢٠١٠