هدف ما کارگران و مزدبگیران نابودی سیستم سرمایه داری در ایران است
رهایی ما کارگران و مزدبگیران فقط به دست خودمان ممکن است، رهایی ما زمانی امکان پذیر است که کار مزدی از میان برداشته شود.
ناسیونالیستهای کورد، لر، عرب، بلوچ و ترک، مثل همیشه سعی در به انحراف کشاندن مبارزهی طبقاتی کارگران ومزدبگیران کورد، لر، بلوچ، عرب، ترک را داشته وخواهند داشت. شعار ما کارگران و مزدبگیران ایجاد شوراهای کارگران ومزبگیران برای تعیین سرنوشت و خودمدیریتی در مناطق مختلف ایران است « ما حق حاکمیت و خود مدیریتی تمام کارگران و مزدبگیران را در سراسر جهان در تعیین سرنوشت خود به رسمیت می شناسیم»، فدرالیسم، کنفدرالیسم، افکاری پوپولیستی، ناسیونالیستی که بعد ازمتلاشی شدن سرمایه داری دولتی در شوروی و اروپای شرقی از سوسیالیسم نا امید شده اند دوباره سر از لاک خود بر آورده اند. براین بسترلیبرالهای چپ خدمت گذار، از هرنوع خوش خدمتی به ناسیونالیستها سنگ تمام گذاشته اند. این جریانات هیچ ربطی به جنبش شورایی ضد سرمایه داری ندارند و فقط خواهان سهم بری از وضعیت موجود هستند و نمی خواهند از سیستم سرمایه داری گذر کنند. در نتیجه این جریانات رولی را در جنبش شورایی ضد سرمایه داری بازی نخواهند کرد. درظاهر و با نگاهی سطحی اکثرنیروهای موجود جامعه در مورد براندازی رژیم جمهوری اسلامی مخرج مشترک دارند. اما هدف ما تنها سرنگونی رژیم حاکم نیست بلکه نابودی کل سیستم سرمایهداری در ایران است . اما هنگامیکه حاکمیت شوراهای ضد سرمایهداری مطرح میشود ویا نابودی سیستم سرمایه داری طرح می گردد، مخرج مشترک با بقیهی نیروهای سرنگونیطلب از جمله برخی از احزاب و سازمانهای چپ متفاوت و درتناقض باهم قرارمی گیرد. درواقع جنبشی میتواند سیستم سرمایهداری موجود را نابود کند، که یا تولیدگر یدی و فکری ضد سرمایه داری باشد، یا از تولیدگران ریشه گرفته باشد و جنس و ساختاراش شباهتی با ساختار و سازمانیابی هیرارشی سرمایهداری نداشته نباشد. برای نابودی سیستم سرمایهداری لازم وضروری است که سازمانیابی شوراهای کارگران و مزدبگیران افقی، ضد سلسله مراتبی، ضد سرمایه داری و فراتراز شیوهی تولیدی سرمایه داری باجهتگیری سوسیالیستی باشد. جنبش کارگران ومزدبگیران بیش ازیک قرن حول نابودی ساختار استثماری نظام سرمایهداری وهیئت حاکمهی وقت مبارزه کرده است. جنبش شورایی ضد سرمایهداری برای تغییر زیربنا و روبنای جامعه سرمایهداری مبارزه می کند. شوراهای کارگران ومزدبگیران با انحلال پارلمان، مجلس و دولت سرمایهداری سازماندهی و ادارهی جامعه را به عهده می گیرند. تغیییر و تحولات نوین درون جامعه با اتحاد وهمبستگی کارگران و مزدبگیران درکل جامعه عملی خواهد شد. شوراهای مزدبگیران هیچ گونه ربطی با انتخابات پارلمانی وقوانین دولت سرمایهداری ندارد. شوراها قراراست در روند مبارزات خود فاصله های طبقاتی را از میان بردارد، قراراست که تفاوتهای حقوقی، مزدی وتمام تناقضاتی را که بوسیله هیرارشی و ساختارسلسله مراتبی درون جامعه بوجود آمده است را برطرف کند. قراراست که تقسیم کاراجتماعی موجود سیستم را بکلی دگرگون کند و توافقها و قرارهای جمعی را جایگزین آن کند. قراراست مشارکت همگانی در تمام عرصه های اجتماعی جامعه را با رای و سهم و حقوق مساوی در تولید توزیع و مصرف جایگزین سیستم استثماری موجود کند. قراراست با ایجاد آزادی بدون قید و شرط برای عملی کردن موضوعات نام برده با تصمیم و رای همگانی کارگران ومزدبگیران پیش ببرد. قرار است تمام قراردادهای اجتماعی بازبینی و دگرگون شود، قراراست که آموزش وپرورش همگانی همراه با عمل همگانی از آموزش محض نظری دوری جوید. قراراست که تولید یدی و تولید فکری نظری تنیده درهم به امری همگانی و اجتماعی جلوهگرشده وتغییر کند. سازمانیابی شورایی از یک سو در رفع و تغییر شیوه تولید سرومایه داری مثل تولید ارزش اضافی، توزیع غیرعادلانهی ثروت و نفی استثمارفرد از فرد و رد کارمزدی را عملی کند. و ازسوی دیگر خواهان نفی و رفع سریع واستههای کاذب بین تولید و مصرف است. درحاکمیت شورایی هر فرد فقط در مجامع عمومی با رای مخفی می تواند انتخاب و یا از نمایندگی خلع شود. این سازمان تنها سازمانیاست که شرکت و نقش مؤثر همهی کارکنان و مزدبگیران زن و مرد ازهر نژاد وجنسی جنسیتی برای حقوق برابر و دخالتگری برابر را در سطح جامعه به رسمیت می شناسد وعملی کند.
احزاب و سازمانهای سرنگونی طلب چه هدفی دارند و چه می خواهند؟
احزاب و سازمانهای سرنگونی طلب وآنهایی که هدف وهم وغم شان براندازی رژیم کنونی است« برخی از احزاب و سازمانهایچپ، سلطنتطلبان، جمهوریخواهان لايیک، جمهوریخواهان، سوسیال دموکراتها، مجاهدین ،احزاب موجود کورد و غیر کورد و آنهایی که خواهان، خود مختاری، فدرالیسم و یا کنفدرالیسم و افکار پوپولیستی » اساسن خواهان تغییرات در سطح هیئت حاکمه بوده و خواهان تغییر شیوهی تولیدی سرمایه داری و رابطه سرمایه دارانهی درون جامعه نیستند« خوهان از بین بردن تولید ارزاضافی و سود، مبادله، توزیع غیر عادلانه ثروت ونابودی کارمزدی و استثمار فرد از فرد نیستند». لازم به یاد آوری است که برخی از این نیروها حال چه احزاب و سازمانهای چپ رفرمیست و چه فعالین منفرد چپ باشند، عملن خواهان گرفتن قدرت سیاسی با تغییراتی بسیار سطحی در درون جامعه میباشند، زیرا انقلاب را مرحلهای می دانند« مرحلهی اول جمهوری دموکراتیک به رهبریطبقهی کارگریا جمهوری دموکراتیک خلق و... »و مراحل مختلفی برای کارگران و مزدبگیران تبلیغ و ترویج می کنند و هدف ازبین بردن کارمزدی و نابودی سیستم سرمایه داری را به آینده ای نامشخص حواله میدهند و عملن سنگ اندازی می کنند. بعنوان مثال: گرایش سرمایهداری دولتی به رهبری لنین دربلوک شرق، مائو در چین و … توانست با بدست گرفتن قدرت سیاسی، کارگران را برای تولید ارزش اضافی بیشتر راهی کارخانه ها و مؤسسات کند و روند کارمزدی و استثمارکار را ادامه دهد. اما سازمانیابی شورایی و جنبش شورایی ضد سرمایهداری خواهان حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران در ایران است و حاکمیت هیچ حزب یا سازمانی را نمی پذیرد.
اما همانطوری که اشاره شد، گرایشات فکری که از براندازی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، نمی خواهند به سیستم سرمایه داری خدشهای وارد شود. از این رو طرفدارن این طرح باحفظ سیستم سرمایه داری درایران، فقط خواهان تغییر هیئت حاکمه می باشند. سلطنت طلبها« البته سلطنت طلبها و شاه پرستان حکومت مطلقه میخواهند»، سازمان مجاهدین، احزاب نایونالیست ترک، کورد، بلوچ، عرب و لر، جمهوری خواهان، جمهوری خواهان لائیک، جبههی ملی، توده ای واکثریتیها «حزب چپ که البته این گرایش فکری همیشه به حکومتها آویزانند، سوسیال دموکراتها، حزب سبز و محیط زیستی و غیرو» خواهان فضای بازبرای خرید و فروش نیروی کار، آزادی احزاب و سازمانها و آزادی های سطحی دیگر تحت حاکمیت و دولت سرمایه هستند. آنها سیستم حکومتی شبیه “دموکراسی بورژوازی غرب” را می خواهند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری خواهان آزادی سیاسی بدون قید و شرط، آزادی عقیده، اجتماعات، اعتصاب، تظاهرات، علیه اعدام و زندان، آزادی زبان مادری و هر آنچه که آزادیهای انسانها را تضمین می کند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری خواهان برابری زن و مرد و از بین بردن مردسالاری و آپارتاید جنسیجنسیتی در تمام حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و هنری است. به باورمن برخی ازجریان چپ موجود، به پیروزی جنبش شورایی ضد سرمایهداری با حاکمیت سیاسی و اقتصادی این جنبش باورندارد، آنها از گرفتن قدرت سیاسی حرف می زنند. حقیقت این است که احزاب و سازمانهای چپ، به جنبش خودانگیخته و خودسازمانده اهمیت کمتری می دهند. برای ما کارگران و مزدبگیران روشن شده، آنجایی که چپ ازسازمانهای مستقل کارگری، اتحادیهها و یا شوراها سخن میرانند فقط به این خاطراست که این سازمانها را رهبری کنند. هم چنین اگرازایجاد شورا یا حاکمیت شوراها صحبت می کنند، هدفی مقطعی دارند. برخی جریانات چپ به این نهاد ها فقط بعنوان ظروفی که بتواند هدایت اش کند، نگاه میکند. اکثر نیروهای چپ به حاکمیت شورایی کارگران و مزدبگیران یا باور ندارند و یا کم باورند. همچنین حاکمیت این جنبش را بدون نقش رهبری احزاب و سازمانها غیر ممکن می دانند. مجددن به این نکته اشاره می کنم، اگر رفقا و همکاران دقت کرده باشند و نشریه و دیدگاههای برخی از جریانات چپ را مطالعه و دنبال کرده باشند، متوجه خواهند شد که اساسن همهی این جریانات خواهان سرنگونی هیئت حاکمه هستند اما صحبت دقیقی از نابودی سیستم سرمایه داری نمی کنند. کاملن روشن است که برخی ازجریانات چپ تمام نیرو وانرژی خود را برای بدست گرفتن قدرت سیاسی صرف می کنند.
پیش به سوی ایجاد شوراهای کارگران ومزدبگیران ضد سرمایه
زن، زندگی، آزادی حاکمیت شورایی
علی برومند - مهر ۱۴۰۲
**************
هدف ما نابودی سیستم سرمایه داری در ایران است
جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ - ٣ فوریه ۲۰۲٣
رهایی ما کارگران فقط به دست خودمان ممکن است، رهایی ما زمانی امکان پذیر است که کار مزدی از میان برداشته شود.
کدام جنبش سیستم سرمایه داری و هیئت حاکمه را همزمان هدف قرار می دهد و چه می خواهد؟
ظاهرا اکثرنیروهای موجود جامعه دریک مورد مخرج مشترک دارند. نمود ظاهری آن براندازی رژیم جمهوری اسلامی است درصورتیکه هدف ما تنها سرنگونی رژیم حاکم نیست بلکه نابودی کل سیستم سرمایهداری در ایران است . اما هنگامیکه ضد سرمایهداری بودن جنبش شورایی را مطرح میشود ویا نابودی سیستم سرمایه داری طرح می گردد، مخرج مشترک با بقیهی نیروهای سرنگونیطلب از جمله برخی از احزاب و سازمانهای چپ متفاوت و درتناقض باهم قرارمی گیرد. درواقع جنبشی میتواند سیستم سرمایهداری موجود را نابود کند، که یا تولیدگر یدی و فکری ضد سرمایه داری باشد، یا از تولیدگران ریشه گرفته باشد و جنس و ساختاراش شباهتی با ساختار و سازمانیابی هیرارشی سرمایهداری نداشته نباشد. برای نابودی سیستم سرمایهداری لازم وضروریاست که سازمانیابی شوراهای کارگران و مزبگیران افقی، ضد سلسله مراتبی، ضد سرمایه داری و فراتراز شیوهی تولیدی سرمایه داری باجهتگیری سوسیالیستی باشد. جنبش کارگران ومزدبگیران بیش ازیک قرن حول نابودی ساختار استثماری نظام سرمایهداری وهیئت حاکمهی وقت مبارزه کرده است. جنبش شورایی ضد سرمایهداری برای تغییر زیربنا و روبنای جامعه سرمایهداری مبارزه می کند. شوراهای کارگران ومزدبگیران با انحلال پارلمان، مجلس و دولت سرمایهداری سازماندهی و ادارهی جامعه را عهدهار میشوند. تغیییر و تحولات نوین درون جامعه با اتحاد وهمبستگی کارگران و مزدبگیران درکل جامعه عملی خواهد شد. شوراهای مزدبگیران هیچ گونه ربطی با انتخابات پارلمانی وقوانین دولت سرمایهداری ندارد. شوراها قراراست در روند مبارزات خود فاصله های طبقاتی را از میان بردارد، قراراست که تفاوتهای حقوقی، مزدی وتمام تناقضاتی را که بوسیله هیرارشی و ساختارسلسله مراتبی درون جامعه بوجود آمده است را برطرف کند. قراراست که تقسیم کاراجتماعی موجود سیستم را بکلی دگرگون کند و توافقها و قرارهای جمعی را جایگزین آن کند. قراراست مشارکت همگانی در تمام عرصه های اجتماعی جامعه را با رای و سهم و حقوق مساوی در تولید توزیع و مصرف جایگزین سیستم استثماری موجود کند. قراراست با ایجاد آزادی بدون قید و شرط برای عملی کردن موضوعات نام برده با تصمیم و رای همگانی کارگران ومزدبگیران پیش ببرد. قرار است تمام قراردادهای اجتماعی بازبینی و دگرگون شود، قراراست که آموزش وپرورش همگانی همراه با عمل همگانی از آموزش محض نظری دوری جوید. قراراست که تولید یدی و تولید فکری نظری تنیده درهم به امری همگانی و اجتماعی جلوهگرشده وتغییر کند. سازمانیابی شورایی از یک سودررفع و تغییر شیوه تولید سرومایه داری مثل تولید ارزش اضافی، توزیع غیرعادلانهی ثروت و نفی استثمارفرد از فرد و رد کارمزدی را عملی کند. و ازسوی دیگر خواهان نفی و رفع سریع واستههای کاذب بین تولید و مصرف است. درحاکمیت شورایی هر فرد فقط در مجامع عمومی با رای مخفی می تواند انتخاب و یا از نمایندگی خلع شود. این سازمان تنها سازمانیاست که شرکت و نقش مؤثر همهی کارکنان و مزدبگیران زن و مرد ازهر نژاد وجنسی جنسیتی برای حقوق برابر و دخالتگری برابر را در سطح جامعه به رسمیت می شناسد وعملی کند.
احزاب و سازمانهای سرنگونی طلب چه هدفی دارند و چه می خواهند؟
احزاب و سازمانهای سرنگونی طلب وآنهایی که هدف وهم وغم شان براندازی رژیم کنونی است« برخی از احزاب و سازمانهایچپ، سلطنتطلبان، جمهوریخواهان لايیک، جمهوریخواهان، سوسیال دموکراتها، مجاهدین ،احزاب موجود کورد و غیر کورد » اساسن خواهان تغییرات در سطح هیئت حاکمه بوده و خواهان تغییر شیوهی تولیدی سرمایه داری« مثل تولید ارزاضافی، مبادله، توزیع غیر عادلانه ثروت ونابودی کارمزدی و استثمار فرد از فرد نیستند و همه چیز را به بعد از گرفتن قدرت سیاسی و ساقط رژیم حاکم میسپرند». این نیروها حال چه احزاب و سازمانهای چپ و چه فعالین منفرد چپ باشند، عملن خواهان گرفتن قدرت سیاسی اند و تغییراتی نه عمیق بلکه تغییراتی بسیار سطحی در درون جامعه میباشند، زیرا انقلاب را مرحلهای می دانند« مرحلهی اول جمهوری دموکراتیک به رهبریطبقهی کارگریا جمهوری دموکراتیک خلق و... و مراحل مختلفی برای کارگران و مزدبگیران تبلیغ و ترویج می کنند و هدف ازبین بردن کارمزدی و نابودی سیستم سرمایه داری را به آینده ای نامشخص حواله میدهند. بعنوان مثال: گرایش سرمایهداری دولتی دربلوک شرق، چین وکوبا و … توانست با بدست گرفتن قدرت سیاسی، کارگران را برای تولید ارزش اضافی بیشتر راهی کارخانه ها و مؤسسات کند و روند کارمزدی و استثمارکار را ادامه دهد. اما سازمانیابی شورایی و جنبش شورایی ضد سرمایهداری خواهان حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران در ایران است. جنبش شورایی ضد سرمایه داری به طرد افکار انحرافی احزب وسازمانهایی خواهد پرداخت، که بخواهند درمقابل حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران ومزدبگیران ایستادگی و کارشکنی کند.
اما همانطوری که اشاره شد، گرایشات فکری که از براندازی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، نمی خواهند به سیستم سرمایه داری خدشهای وارد شود. از این رو طرفدارن این طرح باحفظ سیستم سرمایه داری درایران، فقط خواهان تغییر هیئت حاکمه می باشند. سلطنت طلبها« البته سلطنت طلبها و شاه پرستان حکومت مطلقه میخواهند»، سازمان مجاهدین، جمهوری خواهان، جمهوری خواهان لائیک، جبههی ملی، توده ای واکثریتیها «حزب چپ که البته این گرایش فکری همیشه به حکومتها آویزانند»، سوسیال دموکراتها، حزب سبز و محیط زیستی و غیرو خواهان فضای بازبرای خرید و فروش نیروی کار، آزادی احزاب و سازمانها و آزادی های سطحی دیگر تحت حاکمیت و دولت سرمایه هستند. آنها سیستم حکومتی شبیه “دموکراسی بورژوازی غرب” را می خواهند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری خواهان آزادی سیاسی بدون قید و شرط، آزادی عقیده، اجتماعات، اعتصاب، تظاهرات، علیه اعدام و زندان، آزادی زبان مادری و هر آنچه که آزادیهای انسانها را تضمین می کند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری خواهان برابری زن و مرد و از بین بردن مردسالاری و آپارتاید جنسیجنسیتی در تمام حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و هنری است. به باورمن برخی ازجریان چپ موجود، به پیروزی جنبش شورایی ضد سرمایهداری با حاکمیت سیاسی و اقتصادی این جنبش باورندارد، آنها از گرفتن قدرت سیاسی حرف می زنند. حقیقت این است که احزاب و سازمانهای چپ، به جنبش خودانگیخته و خودسازمانده اهمیت کمتری می دهند. برای ما کارگران و مزدبگیران روشن شده، آنجایی که چپ ازسازمانهای مستقل کارگری، اتحادیهها و یا شوراها سخن میرانند فقط به این خاطراست که این سازمانها را رهبری کنند. هم چنین اگرازایجاد شورا یا حاکمیت شوراها صحبت می کنند، هدفی مقطعی دارند. برخی جریانات چپ این نهاد ها را فقط بعنوان ظروفی که بتواند هدایت اش کند، نگاه میکند. اکثر نیروهای چپ به حاکمیت شورایی کارگران و مزدبگیران یا باور ندارند و یا کم باورند. همچنین حاکمیت این جنبش را بدون نقش رهبری احزاب و سازمانها غیر ممکن می دانند. مجددن به این نکته اشاره می کنم، اگر رفقا و همکاران دقت کرده باشند و نشریه و دیدگاههای برخی از جریانات چپ را مطالعه و دنبال کرده باشند، متوجه خواهند شد که اساسن همهی این جریانات خواهان سرنگونی هیئت حاکمه هستند اما صحبت دقیقی از نابودی سیستم سرمایه داری نمی کنند. کاملن روشن است که برخی ازجریانات چپ تمام نیرو وانرژی خود را برای بدست گرفتن قدرت سیاسی صرف می کنند.
پیش به سوی ایجاد شوراهای کارگران ومزدبگیران
زن، زندگی، آزادی، حکومت شورایی
علی برومند - بهمن ۱۴۰۱