منشور مطالبات حداقلی ۲۰ تشکل مستقل صنفی و مدنی نمی تواند منشوری برای طبقهی کارگر و مزدبگیران باشد
امضا کنندگان منشور، دولتی را «که معلوم نیست چه دولتی است» می خواهند با اختیارات محدود و دخالت دائم مردم در امور کشوراز طریق شوراهای محلی و سراسری.
اما جنبش کارگران و مزدبگیران خواهان همهی قدرت بدست شوراها است و خود سرنوشت خویش را مدیریت کند وهدفش نابودی سیستم سرمایه داری است.
چنانکه مشخص شده، امضاکنندگان منشورامیدی به روبنای سیاسی موجود نداشته و از روبنای سیاسی آینده انتظاردارند که اختیارات دولت محدود باشد و ارگانهای سرکوب برچیده شوند. امضاکنندگان منشور به محتوای دولتی که قراراست اختیاراتاش محدود شود اشاره ای نمی کنند و یا اینکه چه نهادی اختیارات دولت را محدود میکند مجهول گذاشته اند. درواقع این منشوردچار تناقضات و نا روشنیهای زیادی است، منشوری است که هنوز از سیستم سرمایه داری کنده نشده بلکه منشور آشتی طبقهی کارگر با سرمایه داران است. به باور من از بیست تشکل صنفی و مدنی نمی توان انتظار داشت که ضد سیستم سرمایه داری عمل کنند. لذا نهادهای صنفی نسبت به شرایط به وجود آمدن وشکل گیری خود در چهارچوبهی جامعه سرمایهداری می توانند عمل و مبارزه کنند، البته منشور کوشش کرده که هیئت حاکمه آینده را خارج از سیستم سرمایهداری موجود جلوه دهد اما موفق نشده و دچار ابهام وتناقض گویی شده است. شکل و ایجاد سندیکاها و اتحادیه های کارگری و نهاد های مدنی نه تنها در ایران بلکه در جهان کم و بیش چنین است: ۱- اتحادیه ویا سندیکاهای کارگری و دیگر نهادهای مدنی با قبول و تایید قوانین سیستم سرمایه داری ایجاد می شوند و در چهارچوب قانون کار می توانند فعالیت کنند. ۲- سندیکاها و اتحادیههای کارگری و نهادهای مدنی افق و توانایی زیرورو کردن و نابودی سیستم سرمایه داری ندارند و نمی خواهند این سیستم نابود شود چنانکه دراین منشور صحبت و یا اشارهای به نابودی سیستم سرمایداری هم نشده است. درتاریخ جنبش کارگری تا کنون اتحادیه های کارگری یا سندیکا فراخوانی برای نابودی سیستم سرمایه داری نداده اند، در کشورهای اروپایی بخصوص یونان، اسپانیا و فرانسه شاهد دهها اعتصاب عمومی بوسیلهی سندیکاها و اتحادیهی کارگری بودیم، دریونان بیش از بیست اعتصاب عمومی اتفاق افتاده است، اتحادیه های کارگری حاضر به عقب نشینی شده اند اما فراخوانی برای تعرض به سیستم سرمایه داری نداده اند. این نهاد ها با قوانین سرمایه داری زنده اند و زنده می مانند. در این منشورنابودی سیستم سرمایهداری به وضوح مجهول است. برخی احزاب، سازمانها و منفدین چپ برای ماستمالی کردن مضمون بورژوا دموکراتیک منشور بیان می کنند: که این منشورحداقل است و ... اما این منشور حد اقل پا فراتر از سیستم سرمایه داری نگذاشته است. مطالبات ۱۲ ماده ای منشور مضمون سوسیالیستی کارگری ندارد بلکه مضمونی بورژوا دموکراتیک را حمل می کند. همانطوری که اشاره شد من انتظاری بیش ازاین از امضاکنندگان منشور نداشتم و ندارم، احتمال این است که این منشوردر رقابت با منشور شش نفری منتشر شده و انتشارآن هم کمی عجولانه بوده است. به باور من این نهاد ها با شکل گیری شوراهای انقلابی کارگران که حاصل مجمع عمومی توده های کارگر و مزدبگیراست فاصلهی زیادی دارد، این بیست نهاد حاصل مجمع عمومی تودهی کارگران نیستند و چگونگی ایجاد برخی از این تشکل ها برای ما و یا حد اقل برای من روشن نیست. نهاد یا تشکلی را باید جدی گیرفت که نتیجهی انتخاب کارگران و مزدبگیران در مجمع عمومی باشد و از اصول دموکراسی شورایی برخوردار باشد. حقیقت این است که ۲۰ تشکل ونهاد امضاکنندهی این منشور شامل:« شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران»، «اتحادیه آزاد کارگران ایران»، «اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد»، «کانون مدافعان حقوق بشر»، «سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه»، «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت»، «خانه فرهنگیان ایران(خافا)» ،«بیدارزنی»، «ندای زنان ایران»، «صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز»، «کانون مدافعان حقوق کارگر»،«انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه»، «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری»، «اتحاد بازنشستگان»، «شورای بازنشستگان ایران»، «تشکل دانشجویان پیشرو»، «شورای دانشآموزان آزاد اندیش ایران»، «سندیکای نقاشان استان البرز»، «کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران» و «شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)» تشکلاتی هستند که در گذشته و هم اکنون اساسن خواهان اجرای اصلاحات قانون کار و یا اجازه ایجاد تشکلات صنفی کارگران مرد و زن بوده اند و تا آنجا که من مطلع هستم این نهادها مبارزهی رادیکالی برای تغییرحاکمیت سیاسی و سیستم سرمایه داری در ایران را نداشته اند و مضمون این منشور هم نشان می دهد که امضاکنندگان قصد نابودی سیستم را ندارند. البته این منشور به برخی از احزاب و سازمانها و منفردین چپ داخلی وخارج کشوری که از همه جا رانده و مانده شده اند وسیلهای برای راه نجاتشان شده است. بازار کلاب هاسها به رهبری بوروکراتها موقتن گرم شده است. مارک زدن ها و از دور خارج کردن منقدین منشور از سوی رفرمیستها مثل نقل و نبات شاباش می شود و .... مسئله این است که چپ خارج از کشورمنشور رفرمیستی را قبلهی عالم خود کرده و می خواهد با بزک کردنش بعنوان منشور رادیکال به طبقهی کارگر و مزدبگیران بفروشد. به باور من محتوای این منشوردر طرح و برنامه برخی از احزاب سوسیال دموکرات اروپا مثل سوئد، آلمان ... هست وکم و بیش به اجرا در آمده است. با هم بندهایی از این منشور را بررسی کنیم. دوستان و همکاران چنین شروع می کنند: «مردم شریف و آزاده ایران! در چهل و چهارمین سالروز انقلاب ۵۷، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم از اینرو است که مردم ستمدیده ایران - زنان و جوانان آزادیخواه و برابریطلب - با از جان گذشتگی کمنظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضدانسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش -به رغم سرکوب خونین حکومت- لحظهای آرام نگرفتهاند.» دراین جا امضاکنندگان منشور مسبب اصلی در بحران اقتصادی سیاسی را رو بنای سیاسی موجود می بینند و سخنی از سیستم سرمایهداری درمیان نیست و فکر می کنند با عوض شدن روبنای سیاسی همهی مشکلات حل خواهد شد. منشور ۲۰ تشکل صنفی و مدنی خواسته یا ناخواسته طبقهی کارگر و مزدبگیران را به مسلخ بورژوازی می برند و چپهای خارج کشورهم مشغول دست زدن و هورا کشیدن اند. به یاد بیاوریم که درانقلاب شکست خوردهی ۵٧ احزاب و سازمانهای رفرمیست به شیوهای دیگر مانع سازی و سنگ اندازی کردند، شعار ضد دیکتاتوری بر علیه شاه را عمده کردند، تبلیغات چی و سرباز پیاده نظام خمینی شدند و مبارزات ضد سرمایه داری جنبش کارگری را به باد حمله گرفتند وایجاد و شکل گیری شوراهای کارگران و مزدبگیران در کارخانهها، مؤسسات و محلات را یک عمل آنارشیستی دانستند، سندیکاها و اتحادیهی کارگری تنها راه حل را در حمایت از حکومت و دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی می دانستند. درخارج از کشورهم می بینیم که چگونه همهی رفرمیستهای حزبی غیر حزبی و آنهایی که بی افق شده اند، به گفتهی برخی از آنها با این منشور جانی دوباره گرفته اند. امید و آرزی برخی از شیفتگان و عاشقان منشور چنان اوج گرفته است که توان گوش فرادادن به نقد و ایرادات منشور را نداشته و به نحوی خاص و اقتدارگرایی هرگونه انتقاد و ایرادی را به منشور مانع می شوند. برگردیم به خود منشور. به هر رو امضاکنندگان ارعرق مبارزهی ضد دیکتاتوری و ضد استبدادی اشان بالا می گیرد «البته نه مبارزهی ضد سرمایهداری» و چنین نگاشته اند: «از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سرآغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.» یا در بند ٨ منشورچنین آمده است: «بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.» بند ٩ در مورد مصادره ... و یا بند ۱۲ در مورد عادی سازی روابط خارجی و... در واقع این منشور، نمی تواند منشور جنبش خود انگیختهی کارگران و مزدبگیران باشد، بلکه مطالبات تعدادی از نهادهای رفرمیستی درون جنبش کارگری ایران می باشد. همکاران عزیز جنبش شوراهای کارگران و مزدبگیران در راه است و این منشور را پشت سرمی گذارد و در روند مبازهی طبقاتی قوانین ضد سرمایهداری خود را قدم به قدم در کارخانهها، مؤسسات و محلات و سراسرایران پیاده خواهد کرد. در آخر پیشنهادم به همکارانی که این منشور را امضا کرده اند این است که نسبت به جنبش شورایی ضد سرمایه داری که در راه است بی تفاوت نمانید. با تکیه بر تجربیاتمان، آگاه هستیم که دیر یا زود موج توفندهی جنبش شورایی در راه است و محتوای منشور را بنیادن تغییر خواهند داد و قوانین ضد سرمایه داری و اجتماعی که برپایهی خرد جمعی بیش از ۵٠ میلیون کارگر و مزدبگیر را بدست می آید را جای گزین این منشور خواهند کرد. در اینجا بد نیست یادآوری کنم، برخلاف برداشت برخی از احزاب و سازمان های چپ که شرایط را شرایط انقلابی می دانند، من فکر می کنم که جامعه ما یک وضعیت انقلابی را طی نمی کند و ما در حال گذار به یک اعتلای انقلابی هست و هنوز با اعتلای انقلابی فاصله داریم. آیا در این شرایط درست بود که لیست بلند بالای ۱۲ مادهای متناقض و پر از ابهام را که شامل قوانین، قواعد و قراردادهای اجتماعی است که اکثریت کارگران و مزدبگیران جامعه درکوران مبارزات طبقاتی خود آن را تجربه نکرده اند را طرح کنید و ازمردم بخواهید که حول این منشور مبارزه کنند؟ این روش انقلابیون حرفه ای ست که خودسرانه کفالت دیگران را به عهده می گیرند. من فکر میکنم که ٢٠ تشکل صنفی خوب می دانند که عدهی کثیری از کارگران و مزدبگیران از این منشور بی اطلاع هستند و از بالای سر اکثریت طبقهی کارگر ایران این منشور نوشته شده است. من ایراد نمیگیرم که چرا این منشور نوشته شده است، بلکه انتقادم این است که این تشکلها قوانین سلسله مراتبی و هیرارشی را ترک نکرده و مثل احزاب و سازمانهای چپ سنتی قوانین بوروکراسی را به کارگران و مزدبگیران می خواهند دیکته کنند. ایراد بعدی این است که چرا و با چه معادله ای ٢٠ تشکل صنفی و مدنی به نمایندگی ازبیش از ۵٠ میلیون کارگر و مزدبگیر ایرانی منشوری را طرح کنند که اکثر طبقه کارگر و مزدبگیر با محتوایش غریبه اند؟. من این منشور را به این دلیل حمایت نمی کنم که نتیجهی مبارزهی عملی و فکری اکثر جنبش کارگران و مزدبگیران نیست و تعداد زیادی از تشکل های کارگری از انتشار این منشور یا خبر نداشته اند و یا بدلیل کوتاه بودن زمان نتوانسته اند نقد و یا نظرتکمیلی خود را ارائه دهند. روند کار شما این حدث و گمان را قوی می کند، که ٢٠ تشکل صنفی و مدنی تحت فشار ودر رقابت با منشور ضد انقلابی شش نفری تمامیت طلب و مرکز گرا، منشور ۱۲ بندی را منتشر کرده است؟. به هر رو منشور منتشر شده پر از ابهام و سردر گمی است. دوستان عزیزمن بعنوان یک کارگر این منشور را از آن خود نمی دانم و نمی توانم تبلیغش کنم، نا روشنی های زیادی در خود نهفته دارد که برخی از آنها را با شما در میان گذاشتم. دوستان عزیزشما خواسته یا نا خواسته شروع به سنگ اندازی و مانع تراشی در روند خود مدیریتی کارگری کردهاید. لذا احتمال می دهم که شما نمی خواستید منتظر منشوری باشید که از کوران مبارزات جنبش شورایی شکل گرفته باشد. مطمعن باشید که این جنبش در راه است و بند بند این منشور دررابطه با چگونگی شیوهی نابودی سیستم سرمایه داری خواهد بود و از سوی دیگر رهایی کار از زیر یوغ سرمایه را با توافق و قرارداد اجتماعی ۵٠ میلیون کارگر و مزدبگیر زن و مرد برای خود مدیریتی شورایی جامعه را طرح وعملی خواهد کرد. پیشنهادم به ٢٠ تشکل و نهاد مدنی این است که به دموکراسی شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران باور داشته باشید نه به هیرارشی یا سلسله مراتبی گرایشات سنتی، زیرا راه رهایی ما با حاکمیت شوراهای کارگران و مزدبگیران ممکن است.
زنده باد حاکمیت سیاسی و اقتصادی شوراهای کارگران و مزدبگیران،
نابود با سیستم سرمایهداری در ایران و جهان
علی برومند - ۱۴۰۲