"نگاهی به گزارش کارخانجات صنایع فولاد"
نوشته ی «گزارشی کوتاه از کارخانجات صنایع فولاد شهرک صنعتی مبارکه» از کارهایی است که کمتر در میان کارگران مرسوم است و به سخن دیگر ضرورت کارهایی از این دست پیشتر احساس نشده بود. بی شک نوشتن گزارشاتی از این دست امری ضروری است که دستمایه ی بسیاری از اقدامات دیگری است که در راستای تبلور آگاهی طبقه ی کارگر نسبت به وضعیت خود و سایر بخشهای بدنه ی کارگری و اتحاد بین این بخشها، ضروری است. هر چند که انتظار می رود خود فرایند گزارش نویسی نیز در روند همین تبلور آگاهی قرار گیرد و هدفمند تر و با رویکرد و نگاه مشخص، صورت پذیرد. اگر کارگران یک کارخانه را در کلیتش در نظر بگیریم، بدنه ی کارگری نه تنها از سوخت و ساز کار و سرمایه و قدرت و توانمندی نیروی کارگران، بلکه از بسیاری ازحقوق اولیه ی خود که دستاورد مبارزات طبقه ی کارگر است و اکنون سرمایه داران و دولتهای سرمایه ملزم به رعایت آنها می باشند، بی خبرند. مسائلی چون رعایت بهداشت برای جلوگیری از امراض ریوی و یا کار جلوی کوره ی مواد مذاب که نوشته ی مذکور به خوبی به آن پرداخته است. تا آنجا که به خاطر می آورم گفته می شد کارگران ذوب آهنی که در بخش کوره بلند کار می کنند، به جز کوتاه بودن نسبی ساعات روزکار، به علت سختی کار، عرفا بعد از ١٢ سال باز نشسته می شدند، اگرچه که این موضوع در قانون کار با این جزئیات قید نشده است ولی به عنوان عرف کارگری مرسوم بوده است. به ویژه در کارخانجاتی از این نوع که کارگران عمدتا پایگاه روستایی دارند، با توجه به سنتها و دیگر عوامل (سبد غذایی)، هزینه ی تامین نیروی کاری که در ضمن روزکار صرف تولید کالای مبادله ای می شود بسیار پائین است. مثلا آش که به عنوان پیش غذا محسوب می شود، در میان این کارگران، یک وعده ی غذایی کامل است. که حاصل این سبد کالا ی مصرفی کوچک خانوار، حداقل پیری زودرس است اگر نگوئیم، مرگ تدریجی. دستمزد یک کارگر علاوه بر تامین (مجدد) نیروی کار وی که به کار مجسم تبدیل می شود، در برگیرنده ی هزینه ی خانواده (زن و فرزند)، هزینه ی تحصیلات فرزندان، که نیروی کار آینده ی نظام کارمزدی را تامین می کنند نیز می باشد. مسافرت های تفریحی که لازمه ی سلامت روحی و روانی کارگران است، با توجه به دستمزدهای ۴٨۵٨،٠٠٠ تومانی، به فراموشی سپرده می شود. ناگفته نماند که کارگران خود نیز به مسائل ایمنی کمتر توجه می کنند، به عنوان نیاز ضروری و جزئی از وسائل کار به تجهیزات ایمنی توجه نمی کنند. در ادامه مجددا به این موضوع باز خواهیم گشت.
به سه شیفته بودن خط تولید اشاره شده است، آیا به کارگران شب کار حق شیفت تعلق می گیرد؟ با توجه به اینکه در هر شیفت بایستی ٢٠٠٠ شاخه پرفیل تولید شود (چه در شیفت شب و چه در شیف روز).
نوشته شده است: "لازم به ذکر است که برخی از مدیران عامل فاقد تحصیلات مدیریتی می باشند." برای مدیرانی که از طرف دفتر مرکزی تولید ارزش اضافه را مهندسی می کنند مدیر خوب، مدیری است که بهره کشی از نیروی کار را به خوبی به سرانجام برساند و اینان در این عرصه کاربلد هستند که چگونه کارگران را وادار به کار کنند و بیشترین حجم تولید را در هر شیفت به انجام رسانند. استنباط ما این است که مدیران محلی را به کار می گیرند که به فرهنگ منطقه اشراف دارند. می دانند چگونه احیایاً بعضی سرپرستان (استادکاران) را تطمیع کنند که چگونه محصول کار را بالا ببرند و کارکران به بیست دقیقه وقت ناهار اعتراض نکنند و از سوی دیگر، مدیران غیر متخصص از صاحبان سرمایه حرف شنوی بیشتری دارند.
در نوشته به کارگران «بدنی» اشاره شده است که به نظر می رسد، منظور نویسندگان کارگران روزمزدی باشد که مثلا برای دپو کردن ضایعات، به طور روزمزد یا ماهیانه کار می کنند. به نظر ما منظور کارگران ساده (غیر فنی) بوده است (١) کارگران بر اساس نوع کارشان به کارگران یدی و فکری تقسیم می شوند، که این شیوه ی تقسیم کار خود، محصول شیوه ی تولید سرمایه داری است. "در کار یدی نیز دستان و پاها در ارتباط با مغز عمل می کنند." کار یدی مثل کارگران کارخانجات صنایع فولاد که در بخش تولید و خدمات کار می کنند و معلمان، مترجمان، یا کارگران مزدی ای که در دفاتر کار می کنند، مثل کارکنان دفتری که در بخش اداری کارخانجات صنایع فولاد یا ذوب آهن کار می کنند، کارگران فکری هستند. مدیرانی که در خدمت سرمایه به تولید ارزش اضافه سر و سامان می دهند، جزء کارگران مزدی محسوب نمی شوند. پس با این توضیحات، کارگرانی که در جمع آوری قراضه های آهن به خدمت گرفته می شوند، بخشی از کارگران یدی هستند که از راه فروش نیروی کارشان زندگی می کنند. حتی کارگران بیکار هم اعم از اخراجی و بیکار بخشی از طبقه ی کارگر می باشند. کارگر بیکار و اخراجی در نظام کار مزدی مقوله ای غیر عادی نیست. یکی از تبعات ناگزیر شیوه ی تولید سرمایه داری اخراج و بیکارسازی است و در سایه ی همین خیل عظیم کارگران بیکار و اخراجی است که صاحبان سرمایه کارگران را با ماهی ۴٨۵٠٠٠ تومان، در بدترین شرایط کاری مورد بهره کشی قرار می دهند. با شرایط سخت کار و آن هم بدون وجود یک واحد بهداشت و پزشکی در کارخانه، بدون استفاده از وسائل ایمنی و بدون دسترسی به آب آشامیدنی سالم، بیشترین بهره کشی از نیروی کار ارزان انباشت می شود. کار در صنایع فولاد مصداق واقعی بردگی مزدی است. البته کم توقع بودن کارگران روستایی و از همه مهمتر ناآگاهی کارگران باعث شده است که کارخانجات صنایع فولاد و کارخانه های مشابه، بدون وحشت از اعتراض کارگران، آنچه می خواهند بی رادع و مانع بر سر کارگران بیاورد. البته نمی شود حمایت دولت سرمایه که با ایجاد جو اختناق و سرکوب و نبود آزادی، شرایط مناسب را برای این سرمایه دارن فراهم آورده است، نادیده گرفت. که بی حقوقی و زندگی فلاکت بار را به کارگران تحمیل نماید و آنان را نسبت به دستاوردهای مبارزاتی کارگری که به نظام سرمایه تحمیل شده است، در بی خبری نگه دارد. اما این موضوع در نظامهای سرمایه داری در سراسر جهان صدق می کند. افت مبارزات کارگری به سرمایه داران اجازه می دهد، در سایه ی قدرت دولتهای سرمایه، دستاوردهایی را که کارگران طی مبارزات خود تحقق بخشیده اند، مورد هجوم قرار دهد. این واقعیت نظام سرمایه داری است، تغییر سن بازنشستگی در فرانسه، یا کم کردن هزینه های رفاه اجتماعی در اکثر کشورهای اروپایی بیانگر بارز این گفته اند. اما واقعیت اینست که در ایران هر حرکتی در تقابل با سرمایه برای گرفتن مطالباتی چون امنیت شغلی، مقابله با اخراج و ... سرکوب می شود و سرمایه ایجاد هیچگونه تشکلی را بر نمی تابد. در اروپا و امریکا، برای مقابله با مبارزات کارگری علیه سرمایه از تشکلهای رفرمیستی مستقل از دولت ولی همسو با نظام سرمایه داری استفاده میشود. این تشکل ها از مبارزه و اعتصاب بر علیه سرمایه داران جلوگیری می کند و به واقع باید گفت، اعتصاب در این کشورها هم ممنوع است مگر با مجوز هیئت مدیره ی سندیکا که آن هم صرفا در رابطه با افزایش دستمزد است. در یونان حرکتهای علیه سرمایه داری و برنامه های ضد کارگری کشورهای اروپایی (حوزه ی یورو) با کارشکنی سندیکا ها و اتحادیه های کارگری روبرو می شود.
به عدم ایمنی کار در کارخانجات فولاد، پرداخته شده است و گفته شده است که در این کارخانه ها به ایمنی که یکی از ضروریات کار است توجه نمی شود. اما قابل ذکر است که ما کارگران نیز خود کمتر مسائل ایمنی را رعایت می کنیم. به عنوان مثال جوشکاران از وسایل ایمنی استفاده نمی کنند تا کار را با سرعت بیشتری انجام دهند. اما ذکر این نکته نیز ضروری است که کارفرما نیز هیچ اصراری به استفاده از وسایل ایمنی نمی کند چرا که استفاده از وسایل ایمنی از سرعت کار می کاهد و در عین حال هزینه ای را نیز به وی تحمیل می کند، مسلما سلامت و زندگی کارگران هیچ اهمیتی برای وی ندارد و اگر هم در مواردی در بعضی کشورها این اجبار از جانب کارفرما اعمال می شود به دلیل شرایط خاصی است که در آن عدم استفاده از این وسائل است که هزینه ای را به وی تحمیل می کند.
در این نوشته جای پرداختن به روابط اجتماعی کارگران خالی است. آیا کارگران در این مجموعه ی تولیدی رفت و آمد خانوادگی دارند؟ چه فیلمهایی تماشا می کنند؟ چند درصد از کارگران از تعطیلات خود برای رفتن به مسافرت استفاده می کنند؟ یا تعطیلات را صرف اضافه کاری در کارخانه می کنند.تحصیلات کارگران در چه حدی است؟ گفتگوهای کارگری هنگام صبحانه و ناهار و در سرویسهای رفت و آمد حول چه مسائلی می گردد؟ آیا به اخبار کارگری می پردازند؟ آیا تا کنون شده است که کارگران احساس همبستگی خود را با دیگر کارگران ابراز دارند؟
اما مطالبات کارگران کارخانجات صنایع فولاد، کارگرانی که با قراردادهای یک طرفه که تنها در یک نسخه به امضا می رسد و آنهم هم در دفتر مدیریت باقی می ماند و مدیریت کارخانه می تواند هرچه بخواهد در قرارداد بگنجاند. اما اگر به خواست و مطالبات کارگران نگاه کنیم خواستها و مطالباتی است که دیگر کارگران هم با آن روبرو هستند. آنها از ترس اخراج شدن به دستمزدهای پائین اعتراض نمی کنند و پرداخت به موقع حقوق کارگران از سوی مدیریت به رخ کارگران کشیده می شود که شما دستمزدهایتان را سر وقت می گیرید. موضوع مشترکی که بین بیشتر ما کارگران وجود دارد عدم شرکت در مبارزات کارگری یا مبارزات سیاسی است. این معضل کارگری یکی از موضوعاتی است که می توان گفت دامنگیر کلیه ی کارگران است که می تواند به عنوان یک موضوع جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
بدیهی است که کارگران خود از نقض قوانین کار در محیط های کاریشان با خبرند و از ظلم و ستم مضاعفی که به آنها روا می شود نیز آگاه. اما دلیل اینکه به این وضعیت اعتراض نمی کنند آگاهی مضاعفی نسبت به این نکته است که اداره ی کار، خانه ی کارگر و کلیه ی نهادهایی که مثلا قرار بوده است مدافع حقوق کارگر باشند همه در پشت سر سرمایه ایستاده اند. کارگران با نا امیدی احساس می کنند که فریاد زدن مطالبات خود در برابر نهادهایی که از برآورده نشدن مطالبات آنان است که کسب منفعت می کنند، کار چندانی از پیش نمی برد. در این میان آنچه که ما کارگران می بایست به عنوان بدیل، در برابر خود قرار دهیم حرکتی به سمت تغییر و مبارزه ی متشکل و ضد سرمایه داری در پیوند با سایر حلقه های جنبش کارگری است، و این تنها راهی است که در برابر ما وجود دارد.
در پایان اینکه تهیه ی این گزارش که توسط کارگران کارخانجات صنایع فولاد در شهرک صنعتی مبارکه انجام شده است، کار بسیار ارزشمندی است که می بایست توسط سایر کارگران نیز در دیگر مراکز تولیدی و خدماتی مورد توجه واقع شود. تهیه ی اینگونه گزارشها در درجه ی اول زمینه ساز ارتباط مستحکم تری مابین پیشروان کارگری و بدنه ی کارگری است که مسلما هر یک بدون پیوند با دیگری راه به جایی نمی برند و در عین حال چنین گزارشاتی، تدارک همبستگی بین حلقه های جنبش کارگری است، و همچنین آگاهی دیگر بخشهای کارگری است از اینکه وضعیت حاکم بر آنها وضعیتی حاکم بر کل طبقه ی کارگر و نشات گرفته از ذات شیوه ی تولید سرمایه داری است.
"چند کارگر"
* افق روشن: گزارشی کوتاه از کارخانجات صنایع فولاد "شهرك صنعتی مبارکه"
اینجا کلیک کنید.