آقای بهمن شفیق که ظاهرا بنا به تقسیم کار موجود در چپ اپوزسیون تخصص ویژه ای در امر مساله سازی و پیچیده کردن امور دارند، بار دیگر اطلاعیه جمعی از دوستان و خانواده محمود صالحی برای کمک به این رهبر جنبش کارگری را بهانه و دستاویز نقد خود قرار داده اند، بدون این که دست کم اطلاعات خود را درباره وضعیت جسمی محمود صالحی به عنوان یک بیمار کلیوی و روند درمانی چنین بیماری در سیستم پزشکی ایران را تدقیق نماید.
آنچه که مستمسک بهمن شفیق برای نقد خانمان برانداز! این اطلاعیه گشته است، در واقع این جمله است:
"بدین وسیله ما از همه شما عزیزانی که می خواهند به محمود صالحی کمک کنند می خواهیم که با تمام توان طبقاتی و اراده انسانی تان به یاری ما برای نجات جان این دوست، همراه و رهبر جنبش کارگری ایران بشتابید و برای اهداء کلیه چه باهمت و چه با قیمت با گروه خونی(o -) (او/منفي) یا هرگونه کمکی در این راستا در کنار ما قرار بگیرید."
شاید چون این اطلاعیه مختصر، مساله مکانیزم دریافت کلیه از طریق پرداخت وجه را به دقت و با جزئیات تصویر نکرده است، و خیلی فوری درخواست کمک را طرح نموده ابهاماتی در آن به چشم می خورد، اما بدون شک دو دسته افراد، چه کسانی که به دلیل نزدیکی و تماس مستقیم با خانواده و دوستان محمود صالحی در جریان امر هستند و چه کسانی که دقیق تر از مکانیزم دریافت کلیه آشنایی دارند، می دانند که بانکی به نام "بانک کلیه" وجود دارد که بیماران برای دریافت کلیه در این بانک ثبت نام می کنند و با قیمت دولتی پس از گذشت ماه ها و یا سال ها کلیه ای برای پیوند دریافت می کنند.
این روند برای بیمارانی که وضعیت اورژانسی و ویژه ای ندارند و می توانند طی این ماه های انتظار، با دیالیز روزگار را به سختی بگذرانند و وضعیت مالی مناسبی هم ندارند ناگزیر است، اما همین بانک در ازای پرداخت مبلغ بالاتری (نزدیک به قیمت بازار آزاد خرید و فروش کلیه که مد نظر آقای شفیق است) کلیه به بیماران اورژانسی می دهد که اطلاعیه، ناظر به کمک مالی برای خرید خارج از نوبت کلیه از این بانک می باشد. لازم به توضیح است که کلیه های موجود دراین بانک، نه از طریق خرید و فروش، بلکه از بیماران دچار مرگ مغزی، یا دیگر بیمارانی که دچار چنین ضایعاتی شده اند و بسیاری خود فرم های مخصوص اهدای اعضاء پس از مرگ را در دوران حیات خود امضا نموده اند تامین می شود، نه از کلیه های فقرا و دردمندان جامعه که به دلیل فشارها و تنگناهای معیشتی دست به این اقدام دردناک می زنند.
نکته دیگر این است که در این اطلاعیه تاکید اولیه بر اهدا کلیه توسط یکی از دوستان، آشنایان و یا کسانی است که به هر دلیلی نسبت به سلامت و ادامه حیات محمود صالحی به عنوان یکی از درخشان ترین چهره های جنبش کارگری ایران بدون در نظر داشتن وجه مالی! احساس مسئولیت دارند!
در غیر این صورت درخواست کمک مالی، رو به جنبش کارگری و سوسیالیستی طرح شده است تا از طریق آن بتوان از بانک مذکور کلیه تهیه نمود، زیرا محمود صالحی به دلیل خونریزی های پیاپی و ضعف قوای جسمانی قادر به تحمل زمانی طولانی و انتظار در صف کلیه به قیمت دولتی نیست. چنان چه منظور اطلاعیه تهیه کلیه از بازار آزاد یا به قول شفیق از طریق "ارگانی که «دوستان صالحی» به دنبال خرید آن در بازار هستند،.... که برای مقابله با فقر و گرسنگی خود و خانواده اش به بازار عرضه کرده است..."
اگر چنین بود، به جای سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ، و دیگر سایت های خبری و کارگری که شاید معدودی از دردمندان مورد نظر جناب شفیق گذرشان به آن می افتد، این اطلاعیه در بازار آزاد، بیمارستان های مرتبط و ... نصب می شد!!!!
متاسفم که آقای شفیق در این برهه حساس، پس از گذشت حدود سه هفته از صدور این اطلاعیه، ناگهان سوژه جذاب برای خلاف جهت شنا کردن و نمایش متفاوت بودن خود را، در این مساله و با زدن اتهاماتی چنین گزاف به محمود صالحی، خانواده و اطرافیانش یافته اند. محمود صالحی که، مطابق آن چه در اطلاعیه به درستی آمده " گنجینه ایست که در دامن مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان ایران پرورده شده است و هرگونه اتفاق سوئی برای او، ضایعه ای برای جنبش کارگری ایران خواهد بود" و این هیچ ربطی به پرورش الیت طبقاتی که شفیق با کینه ای بی پایه و اساس آن را طرح می کند ندارد. کسانی که زندگی محمود صالحی را از نزدیک دیده باشند، لحظه ای در وفاداری و پایداری او بر ارزش های طبقاتی و اراده اش برای پیش بردن این جدال آشتی ناپذیر به نفع طبقه کارگر ایران تردید نمی کنند، و با خواندن مطلب مغرضانه شفیق و توضیحِ پاره ای ابهامات و سوء تفاهم هایی که شاید نگرانی های خانواده و اطرافیان در نگارش اطلاعیه ایجاد کرده باشد، بیشتر یه این نکته می رسند که در میانه این همه هیاهو و دغدغه، این مو از ماست کشیدن های با تاخیرِ آقای شفیق و نکته سنجی های نا مربوطشان چه معنی جز اخلال گری خرده بورژوایی می تواند داشته باشد؟؟؟ و این که آیا آقای شفیق تمام موها را به همین دقت از ماست می کشند!؟ جایگاه کنونی ایشان و نقطه ای که بر آن ایستاده اند خلاف این را نشان می دهد!
گویا بهتر است جناب شفیق رو به آینه بایستند و این عبارت واپسین مطلب خود را تکرار کنند:
"هنوز هم دیر نشده است. برای این کار نخست باید از مرکب تکبر پایین آمد."
یکی از دوستان محمود صالحی
٢ تیرماه ١٣٨٩