افق روشن
www.ofros.com

تعیین تکلیف افزایش حداقل دستمزدها

فقط با اعتراضات سراسری کارگران امکان پذیر خواهد شد


شاپور احسانی راد                                                                                             سه شنبه ١۵ بهمن ۱۳۹٢

جوش وخروش کارگران برای افزایش دستمزدها در چند سال گذشته تاکنون چنان گسترش و فراگیر شده است که به چالشی تعیین کننده برای دولت روحانی و رویکردش به طبقه کارگر به طور خاص و جامعه به طور عام تبدیل شده است ابعاد هولناک تعرض و تهاجم همه جانبه نظام سرمایه داری درسه دهه گذشته به مزد و معیشت کارگران کار را به جایی رسانده است که دیگر عملا راه میانه روی، اصلاح و تدبیر را ما بین کار و سرمایه از میان برداشته است اگرچه نمایندگان سرمایه داران و دولت عاجزانه و با هیاهو و تبلیغات عوامفریبانه می خواهند بیش از پیش ضامن حفظ منافع صاحبان سرمایه باشند و بار دیگر با بسته بندی اعتدال، دستمزدهای زیر خط فقر را به کارگران تحمیل کنند اما این تو بمیری از ان تو بمیری ها نیست و بدون شک واکنشها و اعتراضات سراسری و شدید کارگران را درپی خواهد داشت و مسئولیت عواقب و تبعات گسترده اجتماعی ان به عهده دولت و کارفرمایان خواهد بود.
ازجمله این هیاهوها و تبلیغات عوامفریبانه، بر پائی مناظره ایی در شبکه یک سیما با حضور عوامل دولتی و ضدکارگری بود تا با توجیه بحران عظیم اقتصادی اجتماعی و با خاک پاشیدن در چشمان همه مردم حقوق بگیر وزحمتکش صورت اصلی مسئله رابی شرمانه پاک کنند و بدینوسیله معاش کارگران را به حاشیه برانند عوامل اجرایی برنامه اقایان نبی و حیدری با این سوال مشمئز کننده برنامه راشروع کردند: ایا موافقید حداقل دستمزد کارگران به اندازه تورم افزایش یابد حتی اگر باعث افزایش بیکاری یاگرانی شود؟!!! طراحی این سوال خود گویای همه چیز هست که مجریان ومهمانان برنامه بدنبال چه نتایجی بودند؟ اگرچه در پاسخ این نظرسنجی حدود ٩٠ درصد گزینه بلی را انتخاب کردند وبدینوسیله مکر وحیله ضد کارگری را به خودشان برگرداندند و نشان داد جامعه فهیم ایران نه تنها احتیاج به روشنگری ندارد بلکه بیشتر از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی سرمایه داری درک صحیح وروشنی از جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی حاکم برآن دارند. از همین رو بعنوان طبقه کارگر مسایل مطرح شده در این مناظره را نقد وبررسی خواهیم کرد تا نمایندگان سرمایه داران و عوامل دولتی آنها بدانند تا زمانی که عده ای مفت خور، حاصل دسترنج کارگران را به یغما می برند طبقه کارگر هرگز سکوت نخواهد کرد واز منافع خود تا پای جان دفاع خواهد نمود و ذره ایی از افشای سیاستهای ضد کارگری سرمایه داری حاکم کوتاهی نخواهد کرد. نخست اینکه، پنج مهمان این برنامه مشترکا، تورم و دولت و بطور کلی سیاستهای دولتهای تاکنونی را، مقصر و مسئول تمام نابسامانی های اقتصادی اجتماعی سه دهه گذشته دانستند وکارگران را قربانی دولت و مدیریت بد اقتصاد جامعه قلمداد کردند حسین راغفر اقتصاددان و پژوهشگر فقرگفت: کارگر و کارفرما قربانی سیاستهای غلط دولت شدند. صادقی از خانه کارگر: مهمترین دلیل افزایش تورم در جامعه سیاستهای اقتصادی دولت است. عدالتیان عضو اتاق بازرگانی: سیاستهای غلط مسئول تورم جامعه بوده است. چمنی از کانون صنفی کارگران: دولت کارفرمای بزرگ است .فروتن مهر از کانون عالی کارفرمایان: مدیریت بد اقتصاد و جامعه مشکل اصلی ماست
از نظر طبقه کارگر شما آقایان و همه کارفرمایان و سرمایه داران ریز و درشت، تجار، بانکداران، ارگانها، سازمانها، نهادها، بنگاهها و موسسات مالی واعتباری با دولت منافع مشترک دارید واز جمله تشکلهای کارگری دولتی به زعامت آقایان محجوب، صادقی، چمنی و...دراین سه ده همگی به یک اندازه در استثمار و بهره کشی کارگران با دولت سهیم و شریک جرم بوده اید اگرچه در ایران دولت با تکیه بر درآمدهای سرشار نفت، بطور بلاواسطه نماینده کارفرمایان و سرمایه داران نمی باشد و آقای عدالتیان بدرستی می گوید دولت نماینده نفت است! اما اگر ما کارگران به جای طرح مطالبات پایه ای و اهداف انسانی طبقه کارگر، خود را در چهارچوب همین وضعیت موجود قرار دهیم و از همینجا نیز بخواهیم قضاوت بکنیم انوقت باید از اقای عدالتیان پرسید: دولتهایی که در سه دهه گذشته با سود آوری و انباشت سرمایه و درآمدهای سرشاری که از نفت و گاز و پتروشیمی (به رغم سیر صعودی و سرسام آورشان، به ویژه ٨٠٠ میلیارد درهشت سال گذشته ) بدست آوردند چرا به جای هزینه برای تهیه وسایل تولید، تجهیزات و تکنولوژی مدرن یا هزینه در جهت زیر ساختها و تامین اعتبار بودجه های عمرانی و تامین اجتماعی، به پرورش یک لایه بزرگ انگلی با تغذیه از محل این درآمد دامن زدند که تبعات آن ماشین دولتی حجیم، گسترده ، غیر قابل کنترل و ناکارآمدی شد که باعث و بانی تخلفات گسترده ، اختلاسهای پی درپی در نظام بانکی، بیمه، تامین اجتماعی، گمرکات و بنیاد شهید شد و در عین حال به رشد قارچ گونه مافیای شکر،فولاد،دارو، ارز، خودرو، زمین و.......انجامید. آقای عدالتیان چرا این مسائل را از افکار عمومی وکارگران مخفی میکند؟ آیا جنابعالی و شرکا و اقشار مختلف سرمایه داری وابسته به جنابعالی در تمام موارد بالا ذینفع وشریک جرم دولت نبوده اید؟ آیا همه این موارد باعث تورم لجام گسیخته نشدند؟ آیا از سال ۵٧ تاکنون که تمام کالاها بیش از ۵٠٠ برابرگران شدند سودهای نجومی نبردید در صورتیکه در بهترین حالت حقوق کارگران ٢٠٠ برابر افزایش یافته است. آقای راغفر! طبقه کارگر "تورم" این اژدهای هفت سر را بهتر از شما می شناسند چون این پدیده شوم را با گوشت و پوست خود لمس میکنند. کارگران برخلاف دیدگاه شما آقایان، تورم را نه یک پدیده غیبی که حتی "کارفرمایان را قربانی آن می دانید" بلکه آنرا محصول مشترک و دست پخت شما و دولت در اقتصاد ایران میدانند که اتفاقا بیشترین سود را نصیبتان کرد. آقای راغفر کارگران از شما می پرسند: ۴۴ درصدی که زیر فقر هستند از کدام طبقه اجتماعی هستند؟ کارگران یا کارفرمایان هستند؟ آقای راغفر استاد دانشگاه الزهرا!، آیا هشت ماه حقوق نگرفتن برای خانه خرابی کارگر کافی نیست؟ و اگرحقوقهای معوقه تا ٢۴ ماه و ٣٧ ماه برسد شما راضی می شوید؟ آیا شما فریاد خشم آلود کارگران را نشنیدید؟ آقای راغفر تعارض کارگر با کارفرما خیلی هم جدی است و این مغلطه طبقاتی جنابعالی نیز ره بجای نخواهد برد. همان بهتر که شما افسوس واگذاری مخابرات را به یک نهاد نظامی بخورید! ایشان با حسرت می گوید: مخابرات این بنگاه عظیم اقتصادی را به قیمت ١٢٠٠ میلیارد واگذار کردند که سال اول ١٢٠٠ میلیارد سود وسال ٩١ بیش از ١٨٠٠ میلیارد سود داشت. ظاهرا از این لقمه لذیذ چیزی عاید شرکای سرمایه دار آقای راغفر نشده است! آقایان عدالتیان،راغفر و فروتن مهر باید به طبقه کارگر پاسخ دهید، آیا سیاستهای دولت در سه دهه گذشته درجهت حفظ وپشتیبانی منافع سرمایه داران وکارفرمایان نبوده است؟ آیا ١٢ سالی که دولت دستمزد کارگران را منجمد کرد بنفع شما نبود ؟ آیا خارج شدن کارگاههای ۵ نفره و ١٠ نفره از شمول قانون کار، رایج شدن قرارداد ننگین موقت، طرح استاد و شاگردی و..... درجهت منافع شما نبود؟ آیا شما سرمایه داران با پشتیبانی همه جانبه قوه قهریه دولت، کارگران معترض به پایین بودن دستمزدها واجرا نشدن طرح کارهای سخت وزیان آور و دیر پرداختن حقوقها تا٣٧ ماه و...را اخراج نکردید؟ و آیا به کمک همین قوه از ایجاد تشکل های واقعی و مستقل کارگران جلوگیری نکردید وباعث و بانی زندانی شدن دهها رهبر عملی کارگران نشده اید؟ سود سرشار شما از شیفت های ١٢ ساعته و اضافه کاریها، نپرداختن حق اضافه کاری و مزایا، به تعویق انداختن آنها، عدم هزینه جهت بهداشت عمومی، ایمنی و حفاظت فردی و ایمنی محیط کار، به قیمت جان باختن روزی شش کارگر را، فقط با سرکوب و عوامفریبی پژوهشگران فقر می توان سرپوش گذاشت. معلول، مجروح و آسیب دیدن جدی دستگاه تنفسی، گوارشی و شنوایی هزاران کارگر در محیط های پر سر وصدا وغبارآلود، شیمیایی و غیر استاندارد به کمک دولت به کام شما و به قیمت سلامتی وجان کارگر امکان پذیر شده است.
آقای عدالتیان مسائلی را مطرح کردند که در اینجا به بعضی ازآنها می پردازیم. ایشان فرمودند: ما از جنس مردم هستیم با این تفاوت که هرچه داشتیم را درکارخانه ایی گذاشته ایم که هیچ سودی برایمان ندارد! ما کسانی هستیم که سرمایه خود را به کار زده ایم و با اشتغالزایی تولید ثروت کرده ایم و ادامه دادند بنگاه اقتصادی که بنگاه خیریه نیست! آقای عدالتیان ظاهرا در قرون وسطی بسر می برند که نمی توانند درک وشناخت بهتری ازاوضاع اقتصادی اجتماعی کنونی داشته باشند.اولا میتوان با قاطعیت گفت " کار" منشاء حیات و آفرینش است و ایشان باید بداند که این " کار" است که مولد " ارزش" و ثروت است و هیچ ثروتی بدون نیروی کار خلق نمیشود و اکنون حتی اگر فرض کنیم سرمایه آقای عدالتیان وامثال ایشان مال خودشان است، این پرسش مطرح می شود که درمقیاس اجتماعی، اگر طبقه سرمایه دار، سرمایه شان را داده اند که از آن در تولید استفاده شود و در مقابل طبقه کارگر کل سلامتی، عمر، جان و بطور کلی هستی شان را برای تولید گذاشته اند آیا این معادله، کل ثروت با کل جان و هستی ، اصلا می تواند مساوی باشد و اگر جان با هیچ ثروتی قابل قیاس نیست، چرا نباید این سرمایه دار باشد که در جنوب شهر زندگی کند و از ویلا، پارک، استخر، دانشگاه، پزشک و ...محروم باشد و کارگری که شیره جانش را درتولید می گذارد باید حق داشته باشد از کلیه مواهب زندگی بهره مند باشد و لذت ببرد و درشمال شهر زندگی کند ونکته قابل تامل اینکه آیا درصورتیکه نیروی کار نخواهد برای سرمایه کارکند، سرمایه دار با تمام سرمایه اش قادر خواهد بود کالایی راتولید کند؟ اما شکی نیست کارگران با دراختیار گرفتن ابزار تولید خواهند توانست همه کالاهای مصرفی را دراختیار جامعه قرار دهند و هزار و یک مشکل، تناقضات و بحران سرمایه داری را نخواهند داشت و هزار و یک هزینه برای حفظ سرمایه و مالکیتشان اعم ازنیروی سرکوب، زندان، دادگاه و تبلیغات را نخواهند داشت و بدین ترتیب خواهند توانست نیازهای زندگی را به هرکس به اندازه توانش و به هرکس به اندازه نیازش تامین نمایند و بی شک در این مرحله اگر چه درب بنگاه خیریه آقای عدالتیان تخته خواهد شد اما می تواند خوشحال باشد که از مستاجری خلاص خواهد شد.
آقای عدالتیان درجای از مناظره گفتند: در دنیا سالانه 2هزار ساعت کارمفید است، این رقم درایران ٨٠٠ ساعت است! عدالتیان در اینجا نیز به بیراهه زدند و بی شرمانه پایین بودن بهره وری کاری را به گردن کارگران انداختند، ایشان بخوبی میداند بارآوری کار بطور مستقیم با ابزار تولید وتکنولوژی مدرن گره خورده است نه به کار کارگر و اتفاقا ایشان باید پاسخگو باشند چرا ایشان و همپالگی هایشان از این همه سود آوری و انباشت سرمایه که در طی این سه دهها از تشدید استثمار کارگران بدست آوردند در جهت تهیه وسایل تولید و فناوری پیشرفته بکار گرفته نشد و به همین علت با کاهش بارآوری کار زمینه ورشکستگی و تعطیلی بسیاری از بنگاههای تولیدی رقم خورد و باعث بیکاری بیش از شش میلیون کارگر شد.
اما مسئله دستمزد برای کارگر، دیگر چندرغاز پولی نیست که پس از یکماه تلاش و جان کندن در تولید ، کارفرما به او می پردازد بلکه دستمزد در چهارچوب همین دنیای موجود نیز باید به اندازه ایی باشد که بر طبق امکانات و سطح عمومی جامعه و استانداردهای روز، شامل مجموعه وسایل و سبد معیشتی باشد که کارگر برای تجدید قوای خود و آغاز پروسه کار به استفاده از آنها نیاز دارد. کمیت و کیفیت این سبد حائز اهمیت، مجموعه ایی از خوراک، پوشاک، دارو، درمان، مسکن مناسب، اتومبیل، تلویزیون، یخچال فریزیر، مبلمان، دسترسی به بهترین مراکز آموزش عالی، استفاده از سینما، تئاتر، گالری،بهرمندی از استخر وپارک ومسافرت و...راشامل می شود و این دستمزد باید بالاتر از خط فقر( دو میلیون و پانصد هزار تومان) باشد و کارگر آنرا حق خود می داند و هرگز حاضر نیست ذره ایی ازحقوق خود کوتاه بیاید ثانیا کلیه آزادیهای فردی واجتماعی، اعم از حق ایجاد حزب، تشکل، تجمع، اعتراض، اعتصاب وحق داشتن آزادی بیان و داشتن روزنامه، هفته نامه و سایت را جزء حقوق شهروندی خود میداند امروز طبقه کارگر ایران روی پای خود ایستاده است و به همه حقوق صنفی، اجتماعی وسیاسی خویش آشناست و به ظرائف ودقایق قانونمندی حرکت اقتصادی جامعه اشراف دارد. بنابر این از همه حقوق خویش، بی کم و کاست دفاع میکند.
آقایان به اصطلاح نمایندگان کارگری و کارشناسان اقتصادی سرمایه داری بدانند شخصیت و منش اجتماعی کارگران ایران هرگز اجازه نخواهد داد این تحقیر و توهین یعنی دستمزد غیر نقدی به آنها تحمیل شود و بخشی از مزدشان با سیب زمینی و پیاز پرداخت شود. طبقه کارگر ایران کارد به شکم خود خواهد زد اما زیر بار این خفت و ذلت نخواهد رفت و این موقعیت اجتماعی را نخواهند پذیرفت، تا محجوب و صادقی و چمنی با افتخار درجهان اعلام کنند دولت ما را به عنوان نمایندگان کارگر انتخاب کرد و ما هم توانستیم مزد کارگران را با نخود و لوبیا بپردازیم.
نظام سرمایه داری ایران در این سه دهه هرگز نتوانسته است با تمام رعب و وحشت و اخراج و زندانی کردن کارگران معترض، از حق خواهی آنان برای افزایش مزد، دستمزدهای معوقه، سختی کار و تشکل خواهی جلوگیری کرده و آنان را خفه وسرکوب نماید این امر از دهها و صدهها اعتراض، اعتصاب و تجمع های کارگری از پتروشیمی ماهشهر، نیشکرهفت تپه، قند وشکر اهواز، نفت آبادان تا پلی اکریل اصفهان، قروه زاگزس، پروفیل ساوه، صنایع فلزی و....از شمال تا جنوب واز شرق تاغرب قابل مشاهده است. اما شکی نیست با سرکوب عریان ومداوم توانسته است از متحقق شدن خواسته ها و مطالبات کارگران جلوگیری کند و مطالبات به حق کارگران را به بن بست بکشاند ولی همین به بن بست رسیدن کارگران و ناتوانی آنان از تحقق مطالباتشان خط بطلانی بر هر گونه راه حل اعتدال خواهد کشید ومهر تاییدی برتضاد آشتی ناپذیر کار و سرمایه خواهد زد. کارگران دیگر تحمل نخواهند کرد جانشان را درزیر آوار معادن ازدست بدهند، در انفجار مخازن تکه تکه شوند و در آتش سود پرستی سرمایه داران بسوزند یا خود را به خیابان پرتاب کنند. واقعیت تلخی که اکنون مثل روز برای کارگران روش است این است که سیاست و دولت همه جانبه و با کل نیروی قهریه خود حامی کارفرمایان وسرمایه داران است و با هرگونه اعتراض، اعتصاب وتجمع برای خواسته هایشان درمقابل کارفرماهایشان، عوامل دولتی و امنیتی، آنها را سرکوب و درنهایت مطالباتشان را به بن بست می کشانند. دولت با تصویب دستمزدهای زیرخط فقر، قوانین وسیاستها، عملا زندگی و نفس کشیدن کارگران را به بن بست کشانده است بنابراین تنها راه ممکن برای تحقق مطالبات کارگران، تعیین تکلیف افزایش دستمزدهاست که با اعتراضات متحدانه و سراسری درخیابانها و در مقابل دولت امکان پذیر خواهد شد.

شاپور احسانی راد

اتحادیه آزاد کارگران ایران