افق روشن
www.ofros.com

قهرمانان پوشالی جنبش کارگری ایران و سندیکالیزم ضد کارگری


اتحادیه آزاد کارگران                                                                                          شنبه ٣٠ شهریور ۱۳۹٢

سندیکالیزم یک رگه در جنبش کارگری جهانی برای رفرم و بهبود شرایط معیشتی کارگران در چهارچوب سیستم سرمایه داری است. گذشته از اینکه در شرایط حاضر سندیکالیزم در کدام نقطه از مبارزات جاری کارگران جهان ایستاده است و چه نقدهای جدی بر آن وارد است، باید بگوئیم تا آنجا که به ما کارگران بر میگردد هر گونه رفرم در چهار چوب مناسبات سرمایه داری برای بهبود شرایط معیشتی کارگران یکی از اولویتهای مهم و حیاتی ماست. به همین دلیل نیز ما در اتحادیه آزاد کارگران ایران در تمامی لحظات مبارزه سندیکای کارگران شرکت واحد تهران خود را در کنار این سندیکا یافتیم و دوشادوش کارگران شرکت واحد تهران برای موفقیت و پیروزی آنان مبارزه کردیم و چنین نیز خواهیم کرد. لذا مبارزات سندیکائی در ایران تا آنجا که به ابزاری در جهت به تمکین کشاندن کارگران تبدیل نشود و تا آنجا که منجر به بهبود شرایط معیشتی کارگران گردد برای ما مهم است و ما در مقام دفاع از ایجاد سندیکاهای کارگری و هر درجه بهبود شرایط معیشتی کارگران اجازه نخواهیم داد جریاناتی رفرم خواهی کارگران و خواست آنها برای تشکیل سندیکاهای کارگری را وسیله ای برای حقنه کردن نهادها و تشکلهای دست ساز دولتی کنونی به جای سندیکای خواهی ما کارگران قرار بدهند. یکی از نمونه های چنین تلاشی، کاری است که اخیرا در مورد کانون بازنشستگان صورت گرفته است و کسانی با نام سندیکا و سندیکا خواهی، اعضای این کانون را قهرمانان جنبش کارگری ایران نامیده اند و این نهاد بر آمده از دل خانه کارگر و دست ساز دولتی را حامی سر سخت مطالبات میلیونها کارگر بازنشسته خوانده و برخی امتیازات قانونی همچون افزایش مستمری سالیانه بازنشسته ها و تعلق عیدی وحق عایله مندی به مستمری بگیران تامین اجتماعی و... را حاصل مبارزات این کانون و اعضای هیات مدیره آن دانسته اند. این در حالی است که مادتین *٩۶ و **١١١ مربوط به افزایش سالیانه مستمری بازنشستگان در سال ١٣۵۴ مصوب و توسط شورایعالی تامین اجتماعی در آندوره به مورد اجرا گذاشته شده است. اما اینکه این قوانین پس از پایان جنگ و از دهه هفتاد به این سو، همچون ماده ٤١ قانون کار در مورد حداقل مزد کارگران چقدر اجرائی شده است، مسئولیت اش مستقیما متوجه نهادهای کارگری دست ساز دولتی در مورد حداقل مزد کارگران شاغل و در مورد افزایش سالیانه حقوق مستمری بگیران مستقیما متوجه نهادهای دست سازی همچون کانون بازنشستگان است. به این ترتیب همانقدر که افزایش حداقل مزد کارگران بر طبق ماده ٤١ قانون کار با همسوئی تشکلها و نهادهای دست ساز دولتی با کارفرمایان و دولت، آنچنانکه این قانون صراحت دارد، اجرا نشده است مادتین ٩۶ و ١١١ قانون تامین اجتماعی نیز با همسوئی کانون بازنشستگان با سازمان تامین اجتماعی و دولت، آنچنانکه این مادتین صراحت دارند اجرائی نشده است و حاصل آن همین شرایط بسیار فلاکتباری است که امروز میلیونها کارگر شاغل و بازنشسته در سراسر کشور با آن دست به گریبانند.

گذشته از نکات فوق:
١- کانون بازنشستگان همچون دیگر نهادهای کارگری دست ساز دولتی در هر دوره ای نه تنها تسلیم رای و تصمیم دولتها بوده است بلکه در جنگ قدرت نیز برای حمایت از جناحهای حکومتی از هیچ کوششی دریغ نکرده است. نمونه اخیر چنین حرکتی از سوی کانون بازنشستگان و آقای علی اکبر خبازها و شرکایش را در جمع آوری طومار حمایتی از مرتضوی شاهد بودیم اما خوش خدمتی اینان برای مرتضوی و دیگر مقامات فراتر از این بوده است بطوریکه کانونیها از هیچ تلاش و هزینه کردی برای رای آوردن همسر آقای مرتضوی در انتخابات شورای شهر تهران از دادن پیامک تا دادن شام دریغ نکردند.
٢- اینان در راستای تحکیم حاکمیت مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی، پارسال بدروغ وعده افزایش ١٠٠ هزار تومان در ماه را علاوه بر افزایش سالیانه مستمری بازنشستگان طی مصاحبه هایی در بوق کردند و آقای خبازها برای رای گیری کانون بازنشستگان تهران در سالن نگین به جای پاسخ به عملکرد گذشته خود که مورد سوال حاضرین قرار گرفته بود، قول محقق شدن صد در صدی این افزایش را داد اما خود بیش از هر کس دیگری خوب میدانست که چنین وعده هایی برای تثبیت ریاست مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی است و لاغیر.
٣- کانون بازنشستگان به ریاست خبازها و شرکا در برابر دزدی آشکار از افزایش مستمری بازنشستگان که هر ساله از طریق تاخیر چندین ماهه در پرداخت آن صورت گرفته است نه تنها هیچ اعتراضی را سازمان نداده اند بلکه در جا انداختن این روند و دعوت بازنشستگان به تمکین در برابر این وضعیت نقش بسیار مهمی داشته اند
۴- در سال ١٣٨٩ و بدنبال افزایش بسیار ناچیز سالیانه مستمری بگیران به میزان ۶ درصد، نه تنها کانون بازنشستگان علیرغم خواست اعضایش برای اعتراض به این وضعیت، حرکتی را انجام نداد بلکه اعضایش را از طرح شکایت در دیوان عدالت اداری نیز منع کرد
۵- تعداد بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی بیش از دو میلیون و سیصد هزار نفر "اصلی" است اما علیرغم اینکه کانون بازنشستگان از بین دو میلیون و سیصد هزار نفر مستمری بگیر، فقط چهارصد و سی هزار عضو دارد با اینحال ١ درصد از حق مسکن ماهیانه همه ی دو میلیون و سیصد هزار نفر بازنشسته در سطح کشور که اکثریت قریب به اتفاق آنان هیچ نفعی در کانون ندارند بطور خودکار کسر و به حساب کانون بازنشستگان واریز میشود. مبلغ حاصل از این کسر از حقوق بازنشستگان، گذشته از مبلغی است که سازمان تامین اجتماعی هر ساله جهت سفرهای زیارتی و همچنین دادن وام به بازنشسته ها بر اساس آمار دو میلیون و سیصد هزار نفری بازنشستگان در اختیار کانون قرار میدهد و هیچکس نیز از میزان این بودجه خبری ندارد. این بودجه های کلان از برکت وجود دو میلیون و سیصد هزار بازنشسته در شرایطی در اختیار کانون بازنشستگان قرار میگیرد که این کانون تمامی این بودجه را که متعلق به همه بازنشستگان در سراسر کشور است فقط هزینه چهار صد و سی هزار عضو خود(اگر کرده باشد) و در این میان بطور ویژه ای هزینه اعوان و انصار خود میکند.
٦- اعتراض دائمی بازنشسته ها در جلسات کانون به عملکرد ضد کارگری خبازها و شرکاء طی سالهای گذشته کار را به جائی رساند که آنان مجبور شدند برای جلوگیری از این اعتراضات ابتدا جلسات هفتگی را به دو هفته یکبار و سپس به ماهی یکبار و اخیرا به ۴۵ روز یکبار تقلیل دهند چرا که این قهرمانان پوشالی و ضد کارگری دیگر نمیتوانستند بازنشسته های معترض را ساکت و رام کنند. این به اصطلاح سندیکالیست ها همچنین از حضور زنان بازنشسته در جلسات مردانه ی کانون جلوگیری میکنند بطوریکه در موردی ، سلطانی این قهرمان پوشالی سندیکالیزم دولتی در مقابل اصرار شرکت یکی از زنان در جلسات مردان به وقیحانه ترین شکلی اقدام به فحاشی این خانم کرد.
٧- در قوانین سازمان تامین اجتماعی قانونی به نام "قانون الزام" وجود دارد که تامین اجتماعی را مکلف میکند بیمه شده خود را تا آخرین مرحله درمان در هر سطحی حتی نیاز به اعزام به خارج از کشور به طور کاملا رایگان درمان کند. اما کانون بازنشستگان به جای اصرار بر اجرای این قانون، در همدستی با سازمان تامین اجتماعی بیمه تکمیلی را به میان کشید و به عنوان وکیل تمامی کارگران بازنشسته در سطح کشور و نه اعضای معدود خود، دست در دست مافیای دزدان سازمان تامین اجتماعی راسا اقدام به عقد قرارداد با بیمه تکمیلی نمود تا این اقدام غیر قانونی سازمان تامین اجتماعی، اقدامی مستقیم از سوی بازنشستگان برای بهبود شرایط درمانی شان تلقی شود. در قرارداد کانون بازنشستگان با بیمه دی مبلغ ده درصد از پول از حاصل از هر بیمه گذار به عنوان پورسانت متعلق به کانون بازنشستگان است. اینکه چه میزان از این پورسانت نجومی حاصل از مبلغ قرارداد دو میلیون و سیصد هزار بازنشسته در سطح کشور و پورسانتهای غیر رسمی معمول به جیب آقای خبازها و شرکاء رفته است روشن نیست اما با دستگیری آقای خبازها و سپس آزادیش به قید وثیقه در طی هفته های گذشته، وی به ناچار به استعفا از سمت اش در کانون عالی بازنشستگان شد و اگر دادگاه عادلانه ای برگزار شود به زودی اختلاسها و دزدیهای این قهرمان جنبش سندیکائی دست ساز و شرکایش روشن خواهد شد. گذشته از همه اینها در طول سالهای گذشته از آنجا که در نتیجه اقدام ضد انسانی و ضد کارگری کانون بازنشستگان بخش اعظمی از بازنشسته ها ندانسته و بی خبر از همه جا با کسر مبلغی از حقوق شان تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار گرفته اند، به دلیل کم سوادی و کهولت سن و ندادن فیش حقوق از طرف شعب تامین اجتماعی متوجه نشده اند که بیمه تکمیلی هستند و به همین دلیل با عدم استفاده این دسته از بازنشستگان از بیمه تکمیلی سودهای کلانی به جیب بیمه دی سرازیر شده است.
٨ - در طی نزدیک به بیست سالی که از تاریخ تاسیس کانون بازنشستگان در خانه کارگر دولت جمهوری اسلامی میگذرد این کانون بزرگترین خدمتها را به دولتهای وقت برای ساکت نگه داشتن میلیونها بازنشسته انجام داده است، بطوریکه همه دولتها قادر شده اند سازمان تامین اجتماعی را به حیات خلوت خود تبدیل کنند و با سرمایه های آن هر کاری را که خود میخواهند انجام دهند تا جایی که امروز از هر گوشه ایی خبر اختلاس و تاراج و ورشکستگی صندوق سازمان تامین اجتماعی به گوش میرسد. بطوریکه در مناظره ای که روز جمعه ٢٢ شهریور ماه در تلویزیون در مورد سازمان تامین اجتماعی برگزار شد تنها گوشه کوچکی از ابعاد غارت این صندوق در معرض افکار عمومی قرار گرفت.
*ماده‌ ٩۶: سازمان‌ مكلف‌ است‌ میزان‌ كلیه‌ مستمریهای‌ بازنشستگی‌، از كارافتادگی‌ كلی‌ و مجموع‌ مستمری‌ بازماندگان‌ را در فواصل‌ زمانی‌ كه‌ حداكثر از سالی‌ یكبار كمتر نباشد باتوجه‌ به‌ افزایش‌هزینه‌ زندگی‌ با تصویب‌ هیأت‌ وزیران‌ به‌ همان‌ نسبت‌ افزایش دهد.
**ماده‌ ١١١: مستمری‌ از كارافتادگی‌ كلی‌ و مستمری‌ بازنشستگی‌و مجموع‌ مستمری‌ بازماندگان‌ در هر حال‌ نباید از حداقل‌ مزدكارگر عادی‌ كمتر باشد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران - ٢٨ شهریور ماه ١٣٩٢

****************************************************
نوشته زیر اخیرا در نشریه فلزکار منتشر شده است که عینا ضمیمه "قهرمانان پوشالی جنبش کارگری ایران و سندیکالیزم ضد کارگری" از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران منتشر میشود

کانون بازنشستگان،دستاورد کارگران سندیکایی مبارز - مازیار گیلانی نژاد

وقتی به نقدهای ایراد شده به جنبش سندیکایی نظر می اندازم،بسیار آزرده خاطر می شوم. بسیاری از این نقد ها نه از روی اطلاع و تحقیق، بلکه از روی تصورات خام در مورد سندیکا و سندیکالیست ها اظهار گشته است. هیچ کدام از افرادی که دست به قلم می برند از تاریخ جنبش سندیکایی و دستاوردهای مختص به آن آگاهی درستی نداشته و هیچ گاه سندیکالیست نبوده اند.به جز چند کتاب وجزوه کوچک و چند مصاحبه، یکصد سال تاریخ سندیکایی چیزی از خود به جا نگذاشته است.آنچه مانده نیز از طرف هیچ پژو هنده ای مورد بررسی قرار نمی گیرد. متاسفانه روشنفکران کارگری ما که می باید این خلا را به گونه ای رفع کنند آنچنان با این موضوع بیگانه اند که تاسف برانگیز است.البته از طرف دیگر رقبای سندیکالیست هابسیار فعالند و تا می توانند در این مورد از آنچه نمی دانند داستان سرایی می کنند .چه آنانی که در خارج از کشور هستندوچه آنانی که درایران هستند وهرروزه از دستاوردهای سندیکاهای کارگری بهره می برند،هرگز نخواسته اند به روی خود بیاورند که قانون کار، ٨ ساعت کار،بازنشستگی ،تعطیلی روز جمعه با حقوق ،تعطیلات تابستانی باحقوق وبیمه تامین ا جتماعی که هر روزه مورد استفاده اشان است چگونه و با چه تلاشی به ثمر نشسته است. کارگران جوان ومبارز هم فکر می کنند که این دستاوردها از روز اول بوده وحتا گاه به غلط فکر می کنند که این زحمات همگی محصول دوران سلطنت بوده است. من می خواهم برای اولین بار از دستاوردی که چندسالی است بدست آمده،صحبت کنم.امیدوارم در آینده ای نزدیک به نگارش تاریخچه آن بپردازم.کانون بازنشستگان کارگران تامین اجتماعی که بطور روزمره دردسترس مستمری بگیران است ودر سراسر ایران شعبه دارد وبازنشستگان همه روزه برای رفع مشکلات خود به آنجا مراجعه می کنند وهنوز بنیان گذاران آن زنده هستند،یکی از دستاوردهای سُترگ جنبش سندیکایی است که هیچگاه مهلت آن را نیافته که به عنوان یک دستاورد معرفی وشناسانده بشود.
پس از بستن غیرقانونی سندیکاها در سال ١٣٦٢ و دستگیری بسیاری از اعضای هیات مدیره های سندیکاها،وخانه نشین کردن سندکالیست های مبارز،در اواخر دهه شصت تفکری در سندیکالیست های مجرب شکل گرفت تا باایجاد انجمنی،بتوانند دستاوردهای سندیکایی وحقوق زحمتکشان را گسترش دهند .این افراد که اکثر پا به بازنشستگی می گذاشتند به فکر تاسیس کانونی برای تجمع افتادند . این گفتگوها که بین علیرضا فرهادی آخرین رییس هیات مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی واحد که پس از آزادی از زندان،ازمحل کارش،شرکت واحد به موتوری شهرداری تهران باجبار منتقل شده بود و احمد کربلایی از سندیکای کارگران شهرداری آغاز و درسالهای بعد رضا پاکزاد از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد - سیف اله اسدی دبیرسندیکای کارگران برق شرق تهران - ابوتراب فیضی از سندیکای کارگران گروه صنعتی بهشهر -علی دادبختیاری ،محمدآتشکار ومحمود ابراهیمی ازسندیکای کارگران چیت سازی - علی اکبر خبازها دبیر سابق و علی سلطانی و حجت اله حسینی،خدابخش پورهادی از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی نیز به این تفکر سندیکایی پیوستند.این گروه گفتگو هایشان درمحل خانه کارگر شکل می گرفت،درسال ١٣٧٠ وبا بازنشسته شدن این افرادشکل جدی تری یافت. این گروه سندیکایی به دنبال سازمان دادن و گردآوری نظرات افراد،به سمت برپایی مجمع عمومی نیز بود. در ١٣٧٣/۴/٢٧ مجمع عمومی برگزار و منجربه ثبت کانون کارگران بازنشسته شهرستان تهران در وزارت کار باشماره ١٠١ به تاریخ ١٣٧٣/۵/٢ گشت.
اولین هیات مدیره به شرح زیر شکل گرفت : علی اکبر خبازها رییس هیات مدیره ،رضاپاکزاد نایب رییس هیات مدیره.اعضا هیات مدیره و بازرسین نیز به این شرح انتخاب شدند:علیرضا فرهادی،علی سلطانی، پورهادی،حجت اله حسینی،احمدکربلایی، ابوتراب فیضی،مجید سبزعلیان، ناصر ملک نژاد، علی اکبرفارسیجانی،مهدی حسینی،ذبیح اله چگینی، سیف اله اسدی،علی داد بختیاری.با نگاهی به اعضای منتخب مشاهده می گردد که علی سلطلنی،علیرضا فرهادی رضاپاکزاد،علی اکبرخبازها،ذبیح اله چگینی، پورهادی،حجت اله حسینی از فعالین سندیکای بسته شده کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی واحمد کربلایی از سندیکای کارگران شهرداری ،ابوتراب فیضی ازسندیکای کارگران گروه صنعتی بهشهر، سیف اله اسدی از سندیکای کارگران برق شرق تهران،ناصرملک زاده،مهدی حسینی،علی داد بختیاری ازسندیکای کارگران چیت سازی بوده اند. بازنشستگان تهرانی به این افراد که سابقه درخشانی درامر سازماندهی مبارزات سندیکایی کارگران داشتند رای داده بودند.اولین هیات مدیره که با کارشکنی های افراد به اصطلاح مدافع کارگر تشکیل شده بود به سرعت با تلاش های خود در میان بازنشستگان چنان همه گیر شد که امروز ۴٣٠ هزار نفر عضو دارد. از اولین اقدام های کانون می توان به تصویب رساندن افزایش مستمری هرساله بود که تا آن زمان سابقه نداشت. تا تاریخ تشکیل کانون، عیدی وحق عایله مندی به مستمری بگیران تامین اجتماعی تعلق نمی گرفت که با کوشش این سندیکالیست های قدیمی ومبارز به حقوق شان اضافه شد. این سندیکالیست ها که در طی سالیان مبارزه ،بکارگیری قوانین رابه نفع طبقه کارگر خوب آموزش دیده بودند به تلاش های خود افزوده ودر سال ١٣٨٠ مواد قانونی را به تصویب رساند که نشان از آگاهی این موضوع داشت.
«اگردختر پس از طلاق به خانه والدین بازگردد تامین اجتماعی باید دفترچه بیمه برایش صادرکند. ویا اگر دختر وپسری حتا در ۵٠ سالگی شروع به تحصیل کنند ،حق اولاد به مستمری بگیر تعلق خواهد گرفت وهم دفترچه تامین اجتماعی صادر خواهدشد.اگر دختری پس از طلاق به خانه پدری بازگردد باید مستمری پدر و یا مادر برایش برقرار شود.یا اگر خانمی همسرش فوت می کرد بیش از ۴٨٠ هزارتومان(با احتساب نرخ امروزی)به او پرداخت نمی شد که درسال ١٣٩٠/۴/١ از دیوان عدالت اداری رایی گرفته شد که حتا اگر مستمری بگیر ٢میلیون تومان هم دریافتی داشته باشد کلیه حقوق را کامل به همسرش ،مادرش،پدرش، و فرزندش(چنانچه زنده باشند) بدون کسری پرداخت شود.درحال حاضر بجز کوشش های این چنینی که مشتی ازخروار بود ازطرف کانون ،به بازنشستگان وام،سفرزیارتی،کارت منزلت ،بیمه تکمیلی،بلیط استخر که با هزینه ای ناچیزتعلق گرفته وبرای فوت بازنشسته۵/١ میلیون پرداخت می شود.»این دستاورد ها تا پیش از تشکیل کانون بازنشستگان تهران وجود نداشت.درحال حاضر درسراسر ایران کانون بازنشستگان دایر شده است.
سالها خواهد گذشت واین فداکاران و قهرمانان گمنام جنبش کارگری از یادهاخواهند رفت.منتقدین سندیکایی امروزی هم که فردا به جمع بازنشستگان خواهند پیوست ،از این امکانات استفاده خواهند کرد وباز هم نخواهند گفت که این دستاورد طبقه کارگر و فرزندان قهرمان جنبش سندیکایی ایران است.

مازیارگیلانی نژاد ١٣٩٢/۵/١٠