از روزهای قبل از ٨ مارس تا کنون، حملات نیروهای امنیتی جمهوری سلامی به کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری (غرب) شدت یافته است. آنها به خانه ها و محل کار فعالین کارگری حمله کرده، لوازم شخصی شان را با خود به غارت می برند و جلوی چشمان بهت زده خانواده هایشان با زور و قلدری تنها نان آور خانواده را به پشت میله های زندان روانه می کنند.
اینکه نقطه حمله رژیم تشکل های کارگری بوده است و فعالین کارگری همیشه زیر کنترل نیروهای امنیتی بوده اند، هیچ تازگی ندارد. شرایط کنونی و دستگیری های دسته جمعی فعالین کارگری، بحران حکومتی رژیم جمهوری اسلامی، شرایط وخیم اقتصادی مردم و عدم وجود آزادی های اجتماعی و فردی، همه اینها بارها و بارها مکررا از طرف همه برشمرده شده اند. اما با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری و بحران سیاسی ناشی از آن و درگیری جناح های حکومتی؛ تورم فزاینده و بیکارسازی ها که یک دلیل مهم آن تحریم های اقتصادی است، هر چه بیشتر بر بحران رژیم افزوده و آن را از همیشه متزلزل تر می سازد. هر چند که کارگران و همه توده های زحمتکش در زیر فشار ماوراء تحمل انسانی قرار دارند و زیر منگنه فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به خود می پیچند، با تمام این احوال رژیم در شرایط کنونی خود را جایز به هیچ ریسکی در مقابل احتمال شورش ها و حرکت های اعتراضی از طرف مردم به ستوه آمده ندانسته و برای پیشگیری از آن فشار خود را بر فعالین کارگری و تشکل هایشان افزوده است. با توجه به دلایل بر شمرده در بالا این حمله جمعی و ناگهانی به کمیته هماهنگی غرب از ویژگی خاصی برخوردار است و عدم عکس العمل نیروهای چپ مدعی حمایت از کارگران در خارج از کشور به این دستگیری ها تعجب برانگیز است. اکنون می بایست بگفته برتولت برشت از همه خواست "آنچه دیدید یک حادثه معمولی بود، از آن گونه که هر روز اتفاق می افتد، در پس کارهای عادی آنچه را که ناهنجار است بیابید و درپس امور هر روزه آنچه را که ناموجه است کشف کنید. باش تا آنچه که معمولی میپندارند نگرانتان کند."١ در حال حاضر رژیم هر چه شرایط خود را متزلزل تر بیابد به همان میزان فشار خود را بر فعالین کارگری می افزاید. دستگیری های اخیر و بی پاسخ ماندن خانوادهای این عزیزان در مقابل درب زندان ها، فشار به زندانیان سیاسی و فعالین کارگری در بند همگی گویای موقعیت متزلزل کنونی رژیم هستند. با توجه به این شرایط هر چه فشار رژیم در داخل کشور بر فعالین کارگری افزایش می یابد، هر چه مبارزات کارگری از طرف رژیم ونیروهای امنیتی آن بیشتر زیر ضرب قرار می گیرد، قاعدتا می بایست نیروهای مدعی حمایت از جنبش کارگری در خارج از کشور برای دفاع و پشتیبانی از آن بیشتر به جوش و خروش آمده به فعالیت های حمایتی خود در خارج کشور گسترش بدهند. اما در حال حاضر فعالیت های حمایتی این نیروها به حداقل خود رسیده است. حتی کار به جایی رسیده که برخی از آنها کارشان محدود به بحث عملکردهای اسانلوست تا بدین وسیله رفتارهای ایشان را توجیه (ماست مالی و لاپوشانی ) کنند. با تمام این احوال می توان فکر کرد که شدت اقدامات رژیم و نیروهای امنیتی آن برای همگان روشن است. سرکوب کارگران و فعالین کارگری از طرف رژیم تازگی ندارد، زندانی شدن فعالین کارگری و وثیقه های سنگینی که برای آزادی این فعالین مقرر می شود، برای بینندگانی که تنها از دور ناظر صحنه هستند، دیگر به نظر خیلی عادی می آید و حملات نیروهای سرکوبگر رژیم بصورت یک قاعده مسلم شناسایی شده است. اینجا می توان دوباره به نقل قولی از برشت رجوع کرد " رفتارشان به چشم تان عادی می نماید، ناهنجارش بیابید، درپس کارهای هر روزه، آنچه را که ناموجه است، کشف کنید، در پس قاعده مسلم، نا معقول را تمیز دهید."
از نظر فعالین کارگری و نیروهای چپ داخل کشور، احتمالا این حالت سکوت نیروهای چپ و مدعی حمایت از جنبش کارگری می تواند مدرک دیگری دال بر بی ربط بودن فعالین خارج در قبال شرایط جدید داخل کشور بنظر بیاید. به نظر می رسد که هر چه شرایط برای فعالین کارگری داخل پیچیده تر می شود، اینها بیشتر مسخ شده و سکوت می کنند، یا اینکه به محوری کردن و برجسته کردن مسائلی روی می آورند که بی ربط به مسائل کارگری است. انگار فشارها، بگیر و ببندهای رژیم به چشم این جماعت عادی شده و هیچ حساسیتی را بر نمی انگیزد، فعالیت آنها در حد خیلی محدود و طبق روال معمول ادامه دارد. این عدم تحرک و پاسخ ندادن به ضروریات از طرف نیروهای مدعی در خارج از کشور، به نظر خیلی طبیعی می آید. همانطور که برشت می گوید" آنها فراموش کرده اند که هر جا اجحافی در نظر آورند، درمان آن را بیابند." اما باید یاد آور شد که می بایست آن را طبیعی ندانسته و برای تغییرش تلاش کنند. البته روی سخن نمی تواند با کسانی باشد که فقط سنگ خود را به سینه می زنند، خود و فرقه خود را تنها محور عالم می دانند و یا آنها که شریک دزد ورفیق قافله هستند و تنها منافع فرصت طلبانه خود را دنبال می کنند.
فعالین کارگری داخل کشورکه خود مستقیما در معرض تعرض قرار دارند، در شهر سنندج روز جهانی زن را هر چند که نه به روال هر ساله اما با پخش تراکت ها و اطلاعیه های خود در سطح شهر گرامی داشتند٢. آنها با وجود شرایط ویژه ای که در ایران برقرار است، اکنون هم راهی بجز مقاومت ندارند. مبارزه فعالین کارگری داخل در جهت تضمین آینده جنبش کارگریست. آنها همچنین در راستای مبارزه پیگیر برای احقاق حقوق خود هر چه بیشتر در یاری به فعالین کارگری در بند تلاش می کنند. حتما برخی از مدعیان حمایت از کارگران تمام این ها را خیلی عادی دانسته و خیلی حق بجانب جزو وظایف این فعالین می دانند. از این مدعیان خواهش می کنم شرایط کنونی فعالین کارگری داخل را طبیعی نه انگارند و هر چه بیشتر و مستحکم تر در این شرایط ویژه به یاری این عزیزان بشتابند.
مینا فرخنده
٢٠١٣.٠۴.٠٢
mina.farxonde@gmail.com
١) http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1306:s-2-8-&catid=14:1389-12-23-23-57-18&Itemid=27
٢) http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_6/ketab6149/ketab6149.pdf