هفته گذشته دولت نظامیان در مصر خبر از کشته شدن بیش از ۷۰۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۴۰۰۰ نفر داد. علاوه بر آن، در هفته پیش خبر انتصاب ۲۵ استاندار که از میان آنها ۱۷ ژنرال ارتش، ۲ ژنرال پلیس، و ۲ قاضی وفادار به رژیم مبارک قرار دارند گزارش شد. و دست آخر امروز خبرگزاریها از قول قوه قضاییه مصر خبر آزادی عنقریب دیکتاتور سابق مصر، مبارک، را مخابره کردند.
این دور و تسلسل قضایا، به همراه ادامه کشتار مخالفین حکومت نظامی مصر توسط این حکومت و مجیز گویان سکولارو مدرنش (چه در مصر و چه در سایر نقاط) بایستی روشن کرده باشد که ارتش مصر و حامیانش نه طرفداران انقلاب و ادامه آن، بلکه جریاناتی ضد انقلابی و ارتجاعی هستند که هدفی جز بازگشت نظم و آرامش سیاه سرمایه به جامعه پر تلاطم مصر به قیمت جاری کردن رودی از خون مردم زحمتکش و خفه کردن انقلاب نیمه تمام مصر ندارند.
اما اینکه ارتش مصر، که مورد حمایت مادی و معنوی حکومت های عربستان، کویت، و امارات هست، و ارگانهای رسانه ای آن کشور معترضان خیابانی و مخالفان حکومت را تروریست های طرفدار مرسی و دار و دسته اخوان المسلمین (حمایت شده از طرف حکومت ترکیه، و قطر ) بنامند و خبرگزاریهای غربی هم کمابیش همین گفتار را تکرار کرده و درگیریهای خیابانی را جنگ میان "نیروهای انقلاب" و "نیروهای اخوان المسلمین"اعلام کنند، نبایست دلیلی بر حقیقت این مدعا برای ما باشد. به عبارت دیگر هر چند دو طرف ظاهری کشمکشی که امروز در خیابانهای مصر برقرار است نیروهای ارتجاعی خواهان حاکمیت بلا منازع برای بدست گرفتن سکان اقتصاد سرمایه داری مصر هستند، ولی پیشروی انقلاب مصر و برچیدن نظام سرمایه داری و به زیر کشیدن جناح های مختلف خواهان حفظ حاکمیت سرمایه داری نه در حوزه ای انتزاعی یا، مثل آنچه که برخی چپ های غیر کارگری باور دارند، پس از خاتمه یافتن این دور از کشمکش های خیابانی بین نیروهای ارتجاعی در گیر، بلکه از دل همین کشمکش ها و از درون تلاش برای شکل دادن به یک قطب انقلابی و کارگری ، در تقابل با جناح های مختلف سرمایه میگذرد.
در واقع میتوان به این گمان باور داشت که، مخصوصا با سرکوب عریان مخالفان حکومت (که در نبود آلترناتیو حزبی سوسیالیستی و انقلابی همگی با "طرفداران اخوان المسلمین" در زیر یک چتر"مخالفان حکومت" قرار میگیرند) آن لایه ها و اقشاری که موجبات به زیر کشیدن رژیم مبارک را با مبارزات خود فراهم کردند - مبارزاتی که "اخوان المسلمین" به صورت فعال و تشکیلاتی مشخصا در آن غایب بود- ولی در دوران پس از برکنار مرسی به دست ارتش در انتخاب جهت گیری در کنار و یا بر علیه ارتش مردد بودند، برای ادامه انقلاب و به تحقق رساندن شعارهای اصلی آن دوران، یعنی نان و آزادی، در کنار جان باختگان و برعلیه ارتش می ایستند.
هر چند این ممکن است به مذاق چپ سکولار و "اسلام زده" ما خوش نیاید که نیروهای انقلابی و مترقی را در همسویی با جریانی اسلامی، خصوصا جریانی که تا همین یک ماه اخیر در قدرت بود و به سرکوب مخالفین خود، از جمله نیروهای کارگری و سوسیالیست، میکوشید، بیابند، ولی مبارزه طبقاتی معادله ریاضی نیست که در آن همه شسته و رفته و همواره در جایگاه ثابتی قرار داشته باشند.
معیار نیروهای سوسیالیستی و کارگری برای شرکت در اعتراض یا حرکتهای مردمی، بر خلاف آنچه که برخی چپ های غیر کارگری می انگارند، نه درجه نزدیکی آن اعتراض با نیروهای سوسیالیست و کارگری، بلکه همانطور که همراهی کمونیستها در تظاهراتی که به رهبری کشیش گاپون در مقابل قصر زمستانی برای تحویل عریضه به درگاه تزار نشان داد، درجه آگاهی توده ها و نیاز به کار در میان آنها برای بالاتر بردن آگاهی آنها نسبت به دوستان دروغین و دشمنان آنها، و نیز سازماندهی آنها برای پیشبرد ملزومات انقلاب میباشد.
دست بر روی دست گزاردن و شرکت نکردن در صحنه مبارزه ای که زندگی حال و آتی توده ها را به انحاء مختلف متاثر میکند، تحت اینکه "دو طرف این جنگ نیروهای ارتجاعی هستند" و پس " این به ما و طبقه کارگر مربوط نیست" انگار آن است که بگوییم چون جنبش سال های ۵۵-۵۷ تحت رهبری خمینی و نیروهای اسلامی بود و در واقع آن مبارزه ای بین "اسلامیون" و "طرفداران سلطنت" بود، پس طبقه کارگر و کمونیستها نمیبایست در آن شرکت میکردند.... همان سفسطه ای که برخی چپ های خرده بورژوایی و غیر کارگری در مورد جنبش سال ۱۳۸۸ چیدند.
سوسیالیستهای کارگری در کنار مخالفین حکومت در مصر ایستاده و کشتار مخالفین حکومت را توسط دولت محکوم میکنند. آینده انقلاب و پیشروی آن به شکست و عقب نشینی ارتش و دولت مصر بستگی دارد. این مهم نه تنها در عرصه خیابانها و در تقابل با قوای نظامی حکومت، بلکه در این هنگام که حکومت مشغول به سرکوب خیابان است (و در پی موفقیت آن به سرکوب محل کار خواهد پرداخت) لازم است که به جد در مقابل حکومت سرمایه در محیط های کار ایستاد و بر تحقق فوری خواست های نان و آزادی پای فشرد. به نظر میرسد این یکی از راه های اصلی به زانو در آوردن ارتش و حکومت سرمایه و ضامن ادامه انقلاب در مصر باشد.
بهمن فیروز
بیستم اوت ۲۰۱۳ - بیست و نه مرداد ۱۳۹۲
bahmane57@yahoo.com