در منظر سران بی بی سی و کارگردانان بخش فارسی این بنگاه خبرگزاری جهانی، هر چه مبارزه و اعتراض و جنگ و ستیز در ایران جاری است، همه و همه در « موج سبز»، قیام اصلاح طلبان حکومتی و مجادلات میان دو بخش هار و درنده قدرت سیاسی سرمایه داری خلاصه می گردد. بی بی سی در زمره پیشینه دارترین رسانه سرمایه داری جهانی است، تاریخاً تریبون یکی از هارترین و درنده ترین قطب های قدرت سرمایه بین المللی بوده است، چنین بنگاهی قرار نیست جز این کند، مراد ما از پیش کشیدن این بحث هم، چشمداشت ایفای نقشی دیگر از بی بی سی در رابطه با جنبش اعتراضی جاری درون جامعه ایران نیست، قصد افشاء اسرار تازه ای در مورد مؤسسه مذکور را نداریم و انتظار هیچ تغییری در سیره و سنت و اساس کارش را دنبال نمی کنیم. آنچه منظور ماست صرفاً تشریح تیتروار رسالتی است که بی بی سی در طول این یک سال در عرصه جدال میان بخش های مختلف سرمایه جهانی در جامعه ایران، به نفع کل نظام بردگی مزدی و علیه جنبش کارگری ایران به دوش داشته است. بی بی سی این کار را حتی به سطح متعارف نقش رسانه های سرمایه در غرب هم محدود نکرده است. بنگاه های خبری سرمایه در کشورهای اروپای شمالی و غربی زیر فشار اعتراض توده های کارگر در گذشته و حال معمولاً یارای انکار همه سویه وجود جنبش کارگری را نداشته و امروز هم دارا نیستند، اما بی بی سی بر اساس آنچه همواره انجام داده است و در طول یک سال و نیم اخیر بیش از پیش به عرصه بروز نهاده است وجود چیزی به نام طبقه کارگر و جنبش ضد سرمایه داری این طبقه را پاک انکار می کند. گردانندگان و صاحبان این تراست عظیم رسانه ای سرمایه با موجودیت توده های کارگر ایران و اعتراض و مبارزه و ابراز حیات آن ها در عرصه مجادلات اجتماعی درست همان می کنند که مافیای مسلط قدرت سیاسی سرمایه در ایران، شرکای اصلاح طلب آن ها و کلاً دولت درنده اسلامی سرمایه داری کرده است و می کند. بی بی سی عظیم ترین شبکه رادیو و تلویزیونی دنیا به زبان فارسی را داراست. شبکه ای که به یمن سرمایه های انبوه حاصل استثمار توده های کارگر دنیا سراسر جهان موجود را زیر پوشش فعالیت های رسانه ای خود دارد. در طول هر شبانه روز حجم بسیار انبوهی برنامه از اخبار گرفته تا مصاحبه های سیاسی، از ارتباط مستقیم با ساکنان دنیا تا میزگردهای مفصل در باره حوادث جاری، از تفسیر و گزارش و تحلیل رویدادهای روز تا ورزش و هنر و مسائل مختلف فرهنگی از این شبکه پخش می گردد. بیش از ٩٠ درصد کل این برنامه ها به طور مستقیم به جامعه ایران ارتباط دارد و در این ٩٠ درصد تنها چیزی که هیچ گاه، به هیچ میزان و در هیچ سطحی پخش نمی گردد سخنی و نکته ای در مورد زندگی و کار و مبارزه طبقه کارگر ایران است. بی بی سی وجود این طبقه در جهنم بردگی مزدی ایران را اصلاً قبول ندارد. بیش از ۵٠ میلیون نفوس توده های این طبقه را که بالغ بر ٧٠ درصد کل ساکنان کشور را تشکیل می دهند، اصلاً آدم به حساب نمی آورد و موجودات صاحب هیچ نوع حق و حقوق نمی داند. بیکاری، فقر، فلاکت، گرسنگی، تن فروشی، استثمار هولناک، تشدید مستمر و فزاینده این استثمار، بی دکتری و بی داروئی و بی بهداشتی، بی آموزشی و دنیای محرومیت ها و سیه روزی های این جمعیت کثیر ۵٠ میلیونی را اصلاً موضوعات قابل طرح و شایسته اشاره و گفتگو تلقی نمی کند. دستمزدهای پرداخت نشده شش ماه، شش ماه یا یک سال و بیشتر این جمعیت انبوه بردگان مزدی سرمایه، اصلاً شایستگی انعکاس در حجم بسیار سنگین و سهمگین اخبار روزمره بی بی سی پیدا نمی کند. زندگی مرگ آلود و سراسر ذلت و نکبت میلیون ها کودک خردسال کارتون خواب خیابانی در ایران فاقد هر نوع ارزش انعکاس توسط ژورنالیست های بی بی سی است. در یک کلام هر آنچه که به استثمار جنایتکارانه نیروی کار توسط سرمایه مربوط می شود، هر سبعیت و درندگی و توحشی که سرمایه علیه ده ها میلیون برده مزدی در ایران اعمال می کند اصلاً و ابداً هیچ موضوعیتی برای یک گوشه چشم چند ثانیه ای سرمایه داران صاحب بی بی سی، برای دولت سرمایه داری بریتانیا، برای برنامه ریزان و اداره کنندگان این بنگاه عظیم سرمایه داری و برای مستشاران و مشاوران و رؤسا و مسؤلان و دست اندرکاران فارسی زبان آن احراز نکرده و نمی کند. بی بی سی تاریخی صد ساله دارد و کمتر از قرنی است که تفسیرهای سیاسی و برنامه های خبری خود را به زبان فارسی هم پخش می کند. در طول این مدت کمتر از یک قرن، حتی در سال های نخست آن طبقه کارگر ایران یک نیروی عظیم حاضر در میدان نبرد طبقاتی و جنگ و ستیزهای جاری درون جامعه بوده است. بیشتر از نیم قرن است که یکی از دو طبقه اساسی و نیروی اصلی میدان دار مبارزه طبقاتی است. در لحظه لحظه این دوران طولانی با استثمار و دیکتاتوری و خفقان و گرسنگی و فقر و فلاکت و تبعیضات جنسی و زن کشی و کودک کشی ناشی از موجودیت و حاکمیت سرمایه داری در جنگ بوده است. در همین راستا میلیون ها اعتصاب بزرگ در مراکز کار و تولید به راه انداخته است، به خیزش های سراسری عظیم دست یازیده است، شکست های موحش و فاجعه بار را تحمل کرده است، آماج گسترده ترین قتل عام ها قرار گرفته است، در یک کلام نیروی همه جا حاضر و همواره در جنگ یک تاریخ طولانی بوده است. بی بی سی در تمامی این سال ها، هر روز چند بار به زبان فارسی برنامه های متعدد و متنوع پخش می کرده است اما کل حجم مطالب و اخبار و ساعاتی که به جنبش کارگری ایران اختصاص داده است بسیار بعید است که از چند ساعت متجاوز باشد، اشتباه نشود، این چند ساعت را هم به مبارزات طبقه کارگر ایران و به جنگ این طبقه با سرمایه اختصاص نداده است، اگر چیزی گفته است یک راست گفتگوی شمشیرکشی عده ای کارگر در رکاب این یا آن بخش طبقه سرمایه دار و این یا آن جناح قدرت سرمایه بوده است. در طول سی سال اخیر نیز بی بی سی با آنکه تریبون قطبی از سرمایه داری هار جهانی است که به طور مستمر با دولت درنده اسلامی سرمایه در ایران، بگو مگوی تعیین سهم در استثمار طبقه کارگر دنیا و طول و عرض حصه ها در ساختار قدرت سرمایه جهانی داشته است اما در هر کجا که پای جنبش کارگری و پیکار توده های کارگر علیه این رژیم و علیه نظام بردگی مزدی به میان آمده است، سکوت مطلق اختیار کرده است، تا از این طریق دین خود را هم به قطب غربی سرمایه، هم به جمهوری اسلامی و هم کل نظام سرمایه داری بسیار خوب ادا کند. در این سی سال هیچ روزی نبوده است که در ده ها کارخانه، مرکز کار و محل زیست کارگران در جهنم سرمایه داری ایران صدای اعتراض بلند نباشد، فاصله هیچ طلوع و غروبی بدون وقوع چند تحصن و اعتصاب و راه پیمائی و سایر اشکال جنگ و ستیز توده های کارگر طی نشده است. هیچ هفته ای نگذشته است که کارگران این محله و آن محله در این شهر یا آن شهر علیه مظالم و جنایات سرمایه داری دست به شکوه و شکایت و تظاهرات نزده باشند. بی بی سی از همه این رویدادها به اندازه کافی خبر داشته است یا لااقل می توانسته است بسیار خوب خبر داشته باشد. اما در تمامی این موارد و در مقابل همه جنگ و ستیزها لام تا کاف سکوت می کرده است زیرا که انعکاس اعتراض و فریاد و خشم کارگران نه کار بی بی سی بلکه درست عکس رسالتی است که بر دوش دارد. بی بی سی صدای سرمایه است، نهاد خفه کردن صدای توده های کارگر است. اگر در بریتانیا آن گونه که دلخواه اوست قادر به انجام این رسالت نیست فقط تقصیر طبقه کارگر این کشور است. کارگر انگلیسی به رغم فرسودگی و استهلاک و استیصال زدگی سالیان داراز ناشی از میدان داری بی مهار رفرمیسم راست اتحادیه ای بر ساحت حیات و پیکارش، بالاخره هنوز هم به بی بی سی اجازه نمی دهد تا کل موجودیت و مبارزات روز او را انکار نماید. توده کارگر انگلیس سکوت این تریبون کهنه کار سرمایه جهانی در مقابل موج اعتصاب و جنگ و جدال های خویش را به راحتی تحمل نمی کند، دست به اعتراض می زند و صدرنشینان این تریبون را مجبور به درج اخبار مبارزات خود می سازد. بی بی سی در اینجا از وحشت خشم کارگر انگلیسی است که در باره اعتصابات کارگری سخن می گوید. فشاری که مطلقاً از ناحیه کارگر ایرانی و طبقه کارگر ایران احساس نکرده است و نمی کند. در این مورد دولت درنده اسلامی سرمایه کار را برای بی بی سی بسیار آسان کرده است. صدای جنگ کارگر ایرانی تا آنجا خفه شده است و آنچنان سرکوب گردیده است که هیچ فشاری نه فقط بر یک شبکه قدرتمند سرمایه بین المللی مانند بی بی سی که بر هیچ سرمایه دار، هیچ دولتمرد سرمایه و هیچ دولت سرمایه داری نمی تواند وارد سازد. بی بی سی از این لحاظ خیالش راحت است و به همین دلیل هم اصلاً این دغدغه به مخیله دولتمردان مالک یا مدیران و گردانندگان و برنامه ریزانش خطور نمی کند که شاید روزی به خاطر این همه کارگرستیزی مورد اعتراض جدی و تعیین کننده کارگران ایران قرار گیرند.
در سالی که گذشت ایفای نقش بی بی سی به مثابه یک سلاح رسانه ای کارزار سرمایه داری علیه طبقه کارگر به طور کلی و در بحث مشخص ما طبقه کارگر ایران از همیشه داغ تر و وسیع تر و سازمان یافته تر بود. ٧٠ درصد جمعیتی که به خیابان ها ریختند توده های کارگر بودند. انسان هائی که زیر فشار شدت استثمار، بی حقوقی، تحقیر، توهین و همه جنایات دیگر ٣٠ ساله تلنبار شده سرمایه و دولت اسلامی سرمایه از دبرباز آماده انفجار بودند. بی بی سی از همان روزهای نخست، سوای برنامه های رادیوئی دیرینه با یک شبکه گسترده و بسیار مجهز تلویزیونی وارد میدان مجادلات شد اما تنها کاری که مطلقاً انجام نداد این بود که کلمه ای از زبان یک کارگر ایرانی درگیر ماجرا و جنگ، به گوش سایر کارگران دنیا برساند. این کار پیشکش، کل رادیو و تلویزیون و دنیای بیکران امکانات بخش فارسی خود را یکجا و یک سره در اختیار هر دو باند مافیائی قدرت سیاسی سرمایه داری ایران، در اختیار جناح مسلط و مغضوب حاکمیت، در اختیار دولتیان و اصلاح طلبان قرار داد تا هر کدام به هر میزان که در توان دارند بر زمینه ها، مطالبات، انتظارات و اهداف اعتراض کارگران پرده اندازند. تا واقعیت اشتعال خشم و انفجار اعتراض کارگران علیه مصائب سرمایه داری را به تمام و کمال جعل کنند و کل عصیان ها، نارضائی و اعتراضات را به حساب مشاجرات میان باندهای مافیائی قدرت سیاسی سرمایه واریز سازند. بی بی سی با همه توان کوشید تا وجود کارگران معترض در خیابان ها را تکذیب نماید، برای میلیون ها انسان کارگر عاصی علیه مصائب سرمایه داری، شناسنامه طبقه متوسط و عاشق سینه چاک جنبش اصلاحات جعل نماید و اگر هم در جائی از کارگری نام برد حتماً او را هوادار دین و دل باخته جناح مسلط قدرت و بیت رهبری قلمداد کرد. بی بی سی از دستگیری های کارگران، از حبس های طولانی مدت فعالین کارگری، از وضعیت جسمی زندانیان کارگر در سیاهچال ها در طول سی سال گذشته و یک سال اخیر، از شکنجه های بسیار موحش آن ها توسط رژیم اسلامی سرمایه هیچ کلامی در هیچ کجا بر زبان نراند و به جای همه این ها به تشکیل میزگردهای لحظه به لحظه با حضور گسترده سران اصلاحات پرداخت. همزمان هر آروغ خدمه بیت رهبری، هر عربده قداره بندان سپاهی، هر جنجال مجلس نشینان و دولتی ها و تشخیص مصلحتی ها و شورای نگهبانی ها را برای سراسر جهان در بوق و کرنا کرد. ثانیه به ثانیه گفت و خبر داد و نوشت که جناح مسلط چه می گوید و نمایندگان گذشته و حال داخل کشور و خارج کشور و هر کجائی باند مغضوب قدرت سرمایه چه حرفی دارند. کار بی بی سی در همه این مدت انتقال مجادلات جناح های رقیب در قدرت سیاسی سرمایه بوده است و البته تلاش داشته است تا تظاهرات خیابانی روز را هم در بخش های خبری خود بازتاب دهد یا بر روی سایت اینترنتی خود درج کند. چهارچوب بی بی سی برای این کار آخری، بسیار حساب شده، دارای آب بندی کافی و در همه وجوه مبتنی بر معیارها، مبانی و ملاک های تفتیده و ریخته گری شده سرمایه داری بوده است. اینکه باز هم هیچ چیز سوای کشمکش میان جناح های قدرت سرمایه به بیرون درز نکند، همه چیز در همین مجادلات خلاصه شود و کل توده معترض درون خیابان ها حتماً عمله و اکره جنبش اصلاحات و عاشقان سینه چاک این و آن جناح حاکمیت معرفی شوند. بی بی سی فارسی همه این مدت را به عنوان فرصتی بسیار مغتنم در اختیار طبقه سرمایه دار ایران قرار داد تا با تمامی قدرت به انکار موجودیت طبقه کارگر، هر نوع مطالبه کارگران، هر اعتراض کارگری و هر میزان جدال توده های کارگر علیه سرمایه بپردازند، در همین راستا هر جسد مدفون هر جناح بورژوازی ایران را از هر گورستانی نبش قبر کرد و بر صندلی میزگردهای طولانی و گسترده خود نشاند تا افکار، انتظارات و دیدگاه های طبقه سرمایه دار را در نقطه نقطه پهندشت اعتراض روز توده های عاصی کشت و آبیاری کنند. تا تمامی وارونه پردازی ها، شستشوی مغزی دادن ها، تحریف کردن ها و توهم آفریدن های نمایندگان هار فکری سرمایه را در شرائطی هر چه مساعدتر، با ولتاژی هر چه نیرومندتر به اذهان انسان های در حال انفجار معترض به بربریت بردگی مزدی و دولت اسلامی این نظام منتقل سازند و تزریق نمایند. تریبون ها با تمامی ساز و برگ ها برای انتشار آنچه بیت رهبری و جناح مسلط قدرت برزبان می راند مهیا گردید و همزمان تمامی ایادی اصلاحات از فرانسه و انگلیس و امریکا و کاناد و استرالیا و آلمان و سراسر دنیا و همه شهرهای ایران برای تحلیل و تفسیر و نقد و گفتگو و مقابله جوئی و هر چیز دیگر به میزگردها، کنفرانس ها، صفحه دوها، به عبارت دیگرها، ٦٠ دقیقه ها، خبرنگاران و سایر برنامه ها دعوت گردیدند. به بخشی از بورژوازی ایران که در عرصه جدال روز یا دیروز خویش با رقیبان سخت جان حکومتی سلاح رسانه ای کافی برای تحمیق هر چه هارتر و سبعانه تر توده های کارگر به نفع باند خویش نداشتند، این فرصت عطا گردید تا جبران مافات کنند، تا میان آن ها و جناح درنده مسلط قدرت سیاسی، هیچ بی عدالتی روی ندهد. تا هر دو جناح به اندازه کافی از ساز و کار و سلاح لازم شستشوی مغزی کارگران برخوردار باشند و تا توده های کارگر و موج خشم و قهر و عصیان انسانی آن ها علیه جنایات سرمایه به تمام و کمال به عنوان حماسه طرفداری از این یا آن باند مافیائی قدرت سرمایه معرفی گردد. رادیو و تلویزیون بی بی سی در همه این مدت میزبان عوامفریبان و واعظان و روحانیون و جلادان و خونخواران و دژخیمان و عمله و اکره سیاسی و فکری هر دو جناح حاکمیت سرمایه داری بود، عناصر این هر دو جناح روزها و ساعت ها به هر میزان که خواسته و احتیاج داشته اند از این تریبون برای پراکندن سموم گمراهی و گمراه سازی در ذهن کارگران ایران بهره گرفته اند. هیچ کارگری، هیچ فعال کارگری و هیچ انسان معترض به استثمار و توحش و جنایات سرمایه داری تحت هیچ شرائطی و برای هیچ لحظه ای امکان طرح هیچ کلمه ای، هیچ مطالبه ای، هیچ حقی و هیچ انتظاری از انتظارات طبقه خود را در این وضعیت و در کل جنگ و ستیزهای همیشه جاری درون جامعه ایران پیدا نکرد. «صادق صباح» رئیس بخش فارسی بی بی سی روزی می گفت که شبکه رسانه ای وی نه دوست دولت ایران است، نه دشمن این دولت، نه دوست سران اصلاحات است نه دشمن آن ها، نه دوست دولت امریکاست، نه دشمن سران واشنگتن، نه دوستدار دولت بریتانیاست و نه دشمن این دولت. صادق صباح این ها را گفت، نکاتی که راست و دروغ آن ها اصلاً مهم نیست. آنچه مهم است این است که بی بی سی یکی از عظیم ترین تریبون های سرمایه جهانی است، برای اینکه رسالت بی بی سی و دوستی و دشمنی و محتوای کار و برنامه هایش خوب شناخته و داوری شود باید واقعیت انسان ستیزانه سرمایه و اختاپوس توحش سرمایه داری و نقش هر رسانه این نظام از جمله نقش بی بی سی را خوب تعمق کرد.
فعالین جنبش لغو کار مزدی - ژوئن ٢٠١٠