غوغای محافل چپ و برخی فعالین جنبش کارگری در باره منصور اسانلو، بسیار مشمئز کننده است. رفرمیست های چپ نمای دکاندار چهارسوق سیاست اپوزیسون مداری بورژوازی، ویترین نشینان فرقه ها و سندیکالیست ها، آنچنان با سموم سود حزب داری و سندیکابازی مسخ و شستشوی مغزی شده اند که هیچ نای احساس قبح در قبال آنچه می گویند و می کنند و جار می زنند را ندارند. هفته هاست که در باره اسانلو می نویسند، اسانلو فلان کرد و بهمان نمود، چنان بود و چنین شد، ایمان محکم داشت و مرتد گردید، مقاومت هایش به ستیغ می رفت و اینک مرزهای حضیض را در نوردیده است. پل های پشت سر خویش را خراب کرده است و بهتر است که به مرمت آنها پردازد و باز گردد!! راستی راستی ابتذال هم حدی دارد. موضوع این هیاهوها چیست و چه روی داده است؟ پاسخ روشن است. احزاب و محافل و فعالین طیف رفرمیسم چپ و حلق آویز به رژیم ستیزی فراطبقاتی خارج از مدار پیکار ضد سرمایه داری از فرط فروماندگی و استیصال دست به کار لشکرکشی پرجنجال برای مگس پرانی و شکار مگس هستند. این طیف هیچ دستاویزی برای بود و بقا ندارد، هیچ کاره هیچ جنب و جوش و جنبشی در هیچ کجای کره خاکی نیست. ادعاهایش سر به کهکشان می ساید و وجود واقعی زمینی و اجتماعی اش با هیچ تلسکوپی قابل لمس نمی باشد. اگر شعارهای مریخی و توخالی اپوزیسون نمایانه ضد رژیمی و مداحی آل سندیکا را از وی بگیرند کل موجودیتش دود هوا می گردد. به کارنامه سال های اخیرش نگاه کنید. ١١ سال است که هست و نیست خود را به سندیکای شرکت واحد، سندیکای هفته تپه، کمیته پیگیری، اتحادیه آزاد کارگری، لشکرکشی مغول وار مجهز به اسب تروا برای تسخیر چیزی به نام کمیته هماهنگی، کانون دفاع از حقوق کارگر و چند محفل سندیکالیستی دیگر آویخته است. در تمامی این سال ها چکامه های نغز اندر نعت و ستایش اسانلو و اسانلوها، سروده است. به بارگاه قدس سندیکالیسم و سندیکالیست ها دخیل بسته است. سوء تفاهم نشود، از سر کمونیسم یا زیر فشار درد مبارزه طبقاتی مترصد دفاع از جان اینان یا ستیز با توحش ضد کارگری دولت اسلامی بورژوازی علیه آنان نبوده است، رک و عریان و فاش و لاش از سندیکالیسم این جماعت دفاع کرده است. اسانلو و اسانلوها خود به تمامی زبان ها و بی زبانی ها فریاد می زده اند که سندیکالیستتند و سوای مطالبات سندیکالیستی هیچ حرف و درد و خواست و انتظار دیگری ندارند. آن ها به کرات گفته اند و نوشته اند و تصریح و تأکید نموده اند که مخالف نظام بردگی مزدی نیستند، هیچ خصومتی با دولت سرمایه داری حتی هارترین این دولت ها، حتی با جمهوری اسلامی بورژوازی ندارند، سوگند پشت سر سوگند ردیف کرده اند که مطیع قانون و قرار و نظم و شرع و عرف نظام سرمایه داری هستند و کل دعواهایشان با دولت سرمایه در چند و چون پای بندی به اجرای اصول و قوانین همین نظام بردگی مزدی، همین جمهوری اسلامی سرمایه داری خلاصه می گردد. هر روز و به هر مناسبت و با وقوع هر رخداد سینه چاک کرده اند که می خواهند با ساختن سندیکا خطر هر جنب و جوش ضد سرمایه داری را از سر نظام بشرستیز سرمایه داری دفع و رفع کنند. این ها، این حرف ها، پیام ها و پیغام ها، لب کلام اسانلوها و همراهان و همدلان وی در طی این سال ها بوده است. این ها بیان صریح واقعیت کارنامه سندیکالیسم در سراسر جهان سرمایه داری و در تمامی طول تاریخ این نظام است. سندیکالیسم گورستان و سندیکاسازان گورکنان هر جوشش و خیزش ضد سرمایه اند. طیف احزاب و گروهها و محافل رفرمیسم چپ در طول این 11 سال با بستن چشم بر روی همه این حقایق، شیفته و سینه چاک هر جست و خیز سندیکالیستی، زبان به ستایش اسانلو و اسانلوها و هر سندیکالیست دکه دار اهل معامله با سرمایه برای فروش جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر گشودند. بسیار مزورانه و شیادانه وانمود کردند که گویا واقعاً از جان این سندیکاچیان در مقابل توحش بورژوازی دفاع می کنند، اما همه جا دم خروس از لای عبای آخوند دزد دروغگو پیدا بود. در طول این ١١ سال هیچ کدام این فرقه ها و احزاب و اتحادها یک کلام در نقد رفرمیسم راست اتحادیه ای بر زبان نیاوردند. در هیچ کجا هیچ سخنی از سندیکالیست بودن این جماعت به میان نکشیدند، در هیچ پالتاک و اجلاس و کنگره و کنفرانس و مصاحبه و دستنوشته ای سندیکالیست بودن اینان و خطر سندیکالیسم برای جنبش ضد سرمایه داری را با هیچ کارگری در میان نگذاشتند. تمامی این ها پیشکش، کثیف ترین و رسواترین و ننگین ترین جنگ ها را علیه رویکرد لغو کار مزدی جنبش کارگری به راه انداختند و هر نقد مارکسی و ضد کار مزدی این رویکرد بر سندیکالیسم را از زمین و آسمان تیرباران و بمباران کردند. بخش عظیمی از ادبیات زشت فرقه ای آن ها در این سال ها، به فحش و ناسزا علیه ما به جرم افشاء ماهیت کمونیسم ستیز سندیکالیسم اختصاص داشته است. پرونده ای سراسر ننگ که هر کارگر آگاهی از ورق زدنش احساس شرم می کند. طیف فرقه ها و احزاب رفرمیسم چپ با پوشش میلیتانت، در این سال ها و در همه عمرش چنین نموده است. این چپ مطلقاً ظرفیت و شایستگی و توان طرح کلامی در افشاء رفرمیسم راست سندیکالیستی را دارا نیست، زیرا خود طفیلی بسیار حقیر سندیکالیسم است. کارش حزب سازی بالای سر کارگران، فریب دادن توده های کارگر، استمداد از سندیکالیسم، تاختن به سوی تسخیر ماشین دولتی سرمایه، کسب قدرت سیاسی و تحکیم پایه های قدرت سرمایه داری در شکل و شمایل و نوع دیگر برنامه ریزی و تقسیم کار این نظام زیر اسم و رسم و بیرق دروغین سوسیالیسم است. احزاب طیف رفرمیسم چپ آویزان به رژیم ستیزی خارج از مدار پیکار ضد کار مزدی طبقه کارگر، با سندیکالیسم همخون، همجوش، همزاد و همپیوندند. اینان حال و آینده خود را در گرو آویختن به آن می بینند و به همین خاطر از هر نوع هیاهوی سندیکاسازی دفاع می کنند و علیه هر نقد مارکسی سندیکالیسم دست به طغیان می زنند. در این میان اما جار و جنجال روزهای اخیر این طیف در مورد اسانلو، از همه چیز ابتذال آمیزتر، چندش بارتر و مسخره تر است. اینان که سالیان دراز با تمامی وجود از سندیکالیسم اسانلو و اسانلوها دفاع کرده اند و دفاع می کنند، کسانی که هر روز کل ادبیات خویش را به گزارش طول و عرض رهبری برحق و شایسته اسانلوها بر جنبش کارگری ایران اختصاص می دادند، اکنون علیه رشوه گیری این سندیکالیست، از سرمایه داران کمپین رادیکال راه انداخته اند!! معنی واقعی کار زشت این جماعت فقط یک جمله است. اینکه در منطق و مسلک و آیین و دین آنان فروش جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر به نظام بردگی مزدی، کفن و دفن کامل این جنبش در گورستان سازش با بورژوازی و بالاخره انحلال تام و تمام پویه مبارزه طبقاتی توده های کارگر دنیا در ساختار نظم سرمایه کاملا حلال!، فقط و باز هم فقط مزد گورکن حرام است. اما این، همه بحث نیست. حرف ها زیادند، از جمله این مهم که: گر حکم شود که مست گیرند، در شهر پلشت رفرمیسم راست و چپ، هر چه هست گیرند. احزاب، گروهها و جمعیت هائی که به دنبال سالها نعت و مدحت و ستایش اسانلوها و کل سندیکالیسم ایرانی، به دنبال سالیان دراز آستانبوسی امثال اسانلوها با هدف ویترین نشین نمودن آنان در دکه های حزبی و سکتی خویش، به دنبال سالها تقلای شوم و نفرت بار در راستای آویختن جنبش کارگری ایران به دار سازمان کار بورژوازی بشرستیز جهانی، به دنبال سال ها عریضه نگاری کثیف پرتعفن به گای رایدرها، به دنبال سالیان دراز پایبوسی اتحادیه های کارگری دشمن هر جنب و جوش ضد سرمایه داری طبقه کارگر به امید کشاندن اسانلوها به درون ویترین کسب و کار خود، به دنبال همه این کارهای کمونیسم ستیزانه و ارتجاعی، اکنون به نکوهش باجگیری اسانلو از صاحبان سرمایه می پردازند، خود، پرونده مشروح و بازی در قلمرو مزدوری، جیره خواری و رشوه بگیری از هارترین دولت های سرمایه داری دارند. غالب اینها که امروز بیرق ضدیت با ارتشاء اسانلو به دوش می کشند همین چند سال پیش رهبران و سکانداران سیاست حزبی بوده اند که به پاداش کفن و دفن جنبش توده های کارگر کردستان در گورستان رژیم ستیزی ناسیونالیستی، تبدیل کارگران کرد به پیاده نظام ارتش حق تعیین سرنوشت ملی یا سرنگونی طلبی بورژوامداری خارج از میدان جنگ ضد سرمایه داری پرولتاریا، مستمری و جیره سالانه از بورژوازی هار منطقه و جهانی دریافت می کرده اند. جار و جنجال های این جماعت در مورد ارتشاء اسانلو ظرفیت فریب هیچ کس را دارا نیست. شاید جماعت متوسلین به امامزاده گای رایدر، سازمان جهانی کار و اتحادیه های مأمور قلع و قمع جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر تنها فریب خوران این فرقه ها و ریاکاری های آن ها باشند.
فعالین جنبش لغو کار مزدی - ژوئن ٢٠١۴