افق روشن
www.ofros.com

مبارزۀ کارگران تولید « جین» علیۀ آلودگی مرگزای محیط کار


فعالین جنبش لغو کار مزدی                                                                                      شنبه ٢٣ مرداد ١٣٨٩

از هر دو کارگر تولید پارچه در ترکیه که با پارچۀ جین فرسوده کار می کنند یکی مبتلا به مرض مرگ آور سیلیکوس است. میزان پیشرفتگی بیماری در مورد کارگران مختلف فرق می کند اما همه این کارگران به گونه ای فاجعه بار، در معرض مرگ و میر قرار دارند. سیلیکوس یک بیماری مهلک ریوی است که از استنشاق ذرات ریز سیلیس و تراکم این ذرات در مجاری تنفسی و به طور خاص شش ها ناشی می گردد.
روز ٢٢ ماه ژوئیه ۵٠ کارگر نساجی با فراخوان کمیتۀ همبستگی با کارگران تولید پارچۀ جین، در پارک عبدی ایپکی در شهر آنکارا، پایتخت ترکیه دور هم جمع شدند تا از طریق سخنرانی، تنظیم گزارش، صدور بیانیه و مانند این ها، اذهان عمومی ساکنان جامعه و به ویژه توجه توده وسیع همزنجیران خود را نسبت به شرائط کار بسیار فاجعه آمیز خویش جلب نمایند. فقط در طول چند سال اخیر ۴٩ کارگر در کارخانه های تولید جین فقط در کشور ترکیه جان خویش را از دست داده اند.
اجتماع اعتراضی کارگران ٣ روز طول کشید. چندین سازمان و گروه و اتحادیه از همان روز نخست برگزاری اجلاس، با ارسال پیام یا اعزام نماینده حمایت خود را از کمپین اعتراضی و اهداف و برنامه کار آن اعلام داشتند. انجمن پزشکان در زمره فعال ترین تشکل های حامی کمپین بود. نمایندگان انجمن با حضور مستقیم در این نشست اعتراضی آمادگی خود را برای هر نوع همکاری لازم با کارگران نساج شاغل در مراکز تولید جین ابراز کردند. از رویدادهای بسیار پردرخشش و مهم اجلاس نمایندگان کمپین کارگری ضد آلودگی شرائط کار در آنکارا، همبستگی بسیار پرشور طبقاتی توده وسیع کارگران دخانیات با این کمپین بود. شمار قابل توجهی از آنان با شرکت در نشست ها و گفتگوی سه روزه به ویژه بر این نکته مهم اصرار ورزیدند که برای مبارزه با نظام سرمایه داری و برای مقابله با جنایات روزمره این نظام علیه کارگران باید هر چه سراسری تر، سازمان یافته تر و آگاه تر دست اتحاد و همپیوستگی طبقاتی را فشار داد. شمار کسانی که به نمایندگی از کارگران توتون و تنباکو در اجلاس شرکت داشتند ٣٠ نفر بود.
صنعت نساجی از جمله بزرگترین صنایع ترکیه می باشد. حدود دو و نیم میلیون کارگر فقط در این حوزه، به صورت هر چه مرگبارتر مورد استثمار قرار می گیرند. ٩٠ درصد این کارگران فاقد هر نوع قرارداد استخدامی می باشند و درست به همین دلیل فاقد هر نوع بیمه بیکاری، دارو و درمان یا هر حق و حقوق اولیه انسانی دیگر هستند. سطح دستمزد آنان از ٨٠٠ لیر ترکیه یا ٣٩٠٠ کرون سوئد پائین تر است. روزانه کارشان از ١٢ ساعت متجاوز است و غالباً ١۴ ساعت و بیشتر در هر شبانه روز کار می کنند و استثمار می گردند. محیط کار به تمامی مواد و املاح مرگزای شیمیائی از جمله بسون و سولونت آلوده است و خطر مرگ ناشی از بیماری های مهلک به طور مدام جان آنان را تهدید می کند. قابل ذکر است که مصرف مواد شیمیایی بسون و سولونت ممنوع و عیرقانونی می باشد.
صنعت نساجی تاریخاً، به ویژه در جوامعی مانند ایران و ترکیه و مصر و کل سه قاره آسیا، افریقا و امریکای لاتین حتی در قیاس با برخی صنایع دیگر درون همین جوامع، مرکز جذب و استثمار نیروی کار هر چه ارزان تر بوده است. بخش قابل توجهی از کارگرانی که در این حوزه استثمار می شوند مهاجرین روستاها می باشند، به لحاظ مهارت و تخصص در موقعیت نامساعدی قرار دارند. سطح دانش و آگاهی آنان بسیار نازل و فاقد تجارب مبارزاتی می باشند. به کم ترین میزان دستمزدها رضایت می دهند و خود را مجبور می بینند که وحشیانه ترین شرائط کاری را تحمل کنند. بخش وسیعی از کارگران نساجی ترکیه به ویژه در کارخانه های تولید جین کسانی هستند که از روستاهای دوردست کردنشین و زیر فشار گرسنگی به این مراکز روی نهاده اند. سرمایه داران ترک استثمار جنایتکارانه این کارگران را با همه درندگی و ددمنشی ناسیونالیستی به هم می آمیزند و از اعمال هیچ توحشی در حق آنان دریغ نمی ورزند. استثمار مداوم آنان بدون هیچ نوع قرارداد و هیچ بیمه درمانی یا بیکاری جزئی و فقط جزء اندکی از همین توحش هاست. این عده از کارگران در ابتلاء به سیلیکوس و غلطیدن به باتلاق بیماری و از دست دادن جان نیز بیشتر از دیگران بار سبعیت سرمایه داران را تحمل می کنند. سیلیکوس در زمره امراض ریوی غیر قابل علاج می باشد. نخستین بار در دهۀ ٣٠ قرن گذشته بود که معضل شیوع آن در میان کارگران معدن، موضوع گفتگو شد و اعتراضات پاره ای محافل کارگری را به دنبال آورد. آلودگی محیط کار تنها علت بروز و سرایت این بیماری است. به طور معمول ١۵ تا ٢٠ سال طول می کشد تا بیماری به صورت گسترده رشد کند. مبتلایان به سیلیکوس معمولاً در سن ۵٠ تا ٦٠ سالگی فوت می کنند. یک نکته بسیار مهم این است که میزان بروز سیلیکوس، سرعت سرایت، وسعت انتشار و میزان مرگ و میر بیماری در میان کارگران صنعت جین با سایر محیط های کار تفاوت فاحش دارد. در اینجا زمان پیشرفت ضایعات بیماری بین ٦ ماه تا یک سال است. سال گذشته تعداد ١٠ کارگر جوان شاغل در این حوزۀ کاری قبل از آنکه به سن ٢۵ سالگی برسند بعلت ابتلا به این بیماری مردند. موضوع همان گونه که اشاره شد ارتباط تنگاتنگی با محیط کار کارگران این صنعت دارد. در صنایع جین رسم است که بخشی از شلوارهای آماده، درست در امتداد پروسه تولید به صورت کاملاً برنامه ریزی شده، در معرض استهلاک قرار گیرند. سرمایه داران صاحب کارخانه های جین در طول سالیان دراز میلیاردها، میلیارد دلار حاصل کار و استثمار توده های کارگر دنیا را در حوزه گسترش بازار مصرف این محصول هزینه کرده اند و از جمله مصرف شلوارهای پاره پاره را برای جمعیت کثیری از ساکنان کره زمین به نوعی « مد»، تشخص، هویت، حیثیت و اعتبار مبدل نموده اند!! سرمایه داران جین برای تولید این کالا کارگران را مجبور می سازند تا توده بسیار متراکمی از شن و ماسه را با امواج هوای حامل قوی ترین فشارها بر پارچه های آماده سرشکن نمایند. کارگر با این کار آنچه را که تبلور نیروی کار وی، محصول مستقیم فرسایش جسم و جان او و سرمایه مورد تملک سرمایه دار است، به کالائی فرسوده و مستهلک تبدیل می کند تا از این طریق شرائط فروش کالا به بالاترین بهای ممکن را برای سرمایه دار فراهم سازد. کارگر برای انجام همین بخش آخر کار نیز مجبور است مجدداً خود را در باتلاق مرگ فرو کند. در کشور ترکیه، در صنعت نساجی جین فقط در حوزه انجام این بخش کار حدود ١٠ هزار کارگر استثمار می شوند. ۵٠ درصد کل این کارگران مبتلایان حی و حاضر بیماری سلیکوس می باشند.
شدت استثمار و وسعت دامنه توحش سرمایه در صنعت جین به ویژه در این حلقه تولید از مدت ها پیش کارگران را به عصیان و ابراز خشم و مبارزه واداشته است. کمیته همبستگی با توده کارگر تولید کننده جین در سال ٢٠٠٨ میلادی تشکیل گردید. بنیانگذاران و فعالین این کمیته در طول همین مدت ه برای کاهش آلودگی محیط کار در صنعت جین و به ویژه برای نجات جان کارگران بخش مستهلک سازی محصول، دست به پاره ای اقدامات و تلاش ها زده اند. معضل اساسی اما این است که کارگران و کمیته متبوع آنان تمامی این تغییرات را به عبور از پیچ و خم مجاری « قانونی» ارجاع داده اند و بر همین مبنی بر روی کل هست و نیست قدرت طبقاتی خود، چگونگی به کارگیری این قدرت علیه سرمایه و دستیابی هر میزان موفقیت، از پیش خط کشیده اند. کمیته با صدور بیانیه ای مفاد انتظارات و مطالبات خود را به شرح زیر به اطلاع دولتمردان سرمایه رسانده است.
١. کلیۀ کارگرانی که در این حوزه کار می کنند باید از حق دریافت امکانات درمانی و پزشکی برخوردار باشند
٢. دولت باید امکان رجوع همۀ کارگران به پزشکان متخصص ریه را فراهم آورد
٣. وزارت دادگستری باید کارگران را از پرداخت هزینه های دادگاه ها معاف کند.
۴. اشتغال کارگران تضمین گردد.
۵. برای ایمنی محیط کار در صنعت جین اقدامات اساسی انجام گیرد.
همان گونه که مشاهده می شود، بیانیه صرفاً لیست خواسته هائی است که قرار است برای تحقق آن ها مبارزه شود اما در زمینه چگونگی این مبارزه و چشم انداز تحمیل مطالبات بر صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری هیچ راه حل و راهکار و راه چاره مشخصی ارائه نگردیده است. کارگران شرکت کننده در اجلاس کمپین اعتراضی علیه آلودگی محیط زیست در صنایع جین بعد از 3 روز بحث و مذاکره، آنکار را ترک کردند. طی این مدت با برخی احزاب سیاسی تماس گرفتند، همه این احزاب به طور معمول با دنیائی از ترفند و دروغ و نیرنگ کوشیدند تا کارگران را به حمایت های آتی خود امیدوار سازند. در همان حال که سطح انتظار توده های کارگر معترض را هر چه بیشتر به قهقرا رانند. همه چیز بانگ می زند که کارگران و کمیته تشکیل شده توسط آنان ریشه های واقعی تشدید موحش استثمار و علل بنیادی آلودگی محیط کار و استثمار خود را با سر هشیار ضد سرمایه داری نمی کاوند. آنان این مسأله اساسی را تعمق نمی کنند که فرار سرمایه داران از هر میزان تلاش برای بهبود محیط کار و کاهش خطر مرگ و میر کارگران، برنامه ریزی بسیار آگاهانه و سازمان یافته آنان برای دستیابی به اضافه ارزش هر چه انبوه تر و سرمایه اندوزی هر چه بیشتر و نجومی تر است. سرمایه داران بسیار خوب می دانند که ذرات بسون و سولونت و سایر املاح شیمیائی متراکم در محیط کار چگونه و به چه شکل و در چه ابعادی برای کارگران مرگ آور و کشنده است. آنان بسیار خوب درک می کنند که هر لحظه غفلت در کار کاهش این مواد مضر و مهلک لحظه ای در تسریع مرگ کارگران و گرسنگی هر چه هولناک تر افراد خانواده آنان است. سرمایه داران به همه این ها و به همه دنیای جنایات خود وقوف دارند اما تشدید مستمر استثمار کارگر و از جمله فرار هر چه پرشتاب تر از قبول هر ریال هزینه بهبود شرائط کار و ایمنی محیط استثمار او عین هستی سرمایه، دانش سرمایه، بنیاد کار سرمایه، راه و رسم و منطق و شعور سرمایه، وجدان قضاوت، قانون، مرام و مسلک، دین و آئین و شریعت و فرهنگ و تفکر سرمایه است. با سرمایه نمی توان به زبان قانون و قرار و منطق و میعاد سخن گفت. قانون سرمایه قانون قتل عام توده های کارگر در پای معبد سود، قانون فرسایش هر چه دهشتناک تر کارگر برای افزایش هر چه بیشتر سرمایه، قانون سقوط انسان از هستی خویش برای نیرومندی هر چه کوه آساتر سرمایه است. سرمایه فقط زبان قدرت را می فهمد، قدرت متحد و متشکل ضد کار مزدی توده های کارگر، تنها و تنها این قدرت است که سرمایه و سرمایه داران و دولت آن ها را مجبور به تمکین و قبول خواسته های کارگران می سازد. کمیته همبستگی اگر قرار است کاری برای کارگران انجام دهد باید به سهم خود دست به کار سازمانیابی قدرت ضد سرمایه داری کارگران صنعت جین و کل کارگران همزنجیر آن ها در سایر بخش های کار و تولید گردد، باید برای هموارسازی راه اعمال این قدرت علیه سرمایه و سرمایه داران تلاش نماید. توسل کمیته و همه کارگران صنعت جین به احزاب اپوزیسون ترکیه نیز گواه فشار بسیار سهمگین توهمات رفرمیستی بر آنان است. این احزاب سوای ترفندبازی برای سوار شدن بر موج توهم توده های کارگر هیچ دلیلی برای ارتباط خویش با کارگران و یا فعالین جنبش کارگری نمی بینند. کل تلاش احزاب مذکور این است که از همین طریق و با تبدیل نارضائی توده های کارگر و نیروی پیکار آن ها، به نردبان قدرت خویش به عرش حاکمیت سرمایه عروج کنند و کل جنایات و توحش لحظه لحظه سرمایه را علیه کارگران اعمال نمایند. چرا باید به این احزاب دل بست و مبارزه جاری خود برای تحقق مطالبات را به دار فریب و دروغ و نیرنگ این امامزاده های ساخته و پرداخته سرمایه آویزان ساخت. دل بستن به کمک این احزاب یا اتحادیه های کارگری در واقع فقط بستن پل بر قدرت ضد کار مزدی خویش و کفن و دفن این قدرت در گورستان رفرمیسم است. برای تحمیل مطالبات خود بر سرمایه، برای کاهش تشدید استثمار سرمایه، برای هر میزان بهبود ایمنی محیط کار و کاستن از مخاطرات جانی ناشی از آلودگی محیط کارگاه ها و مراکز کار و استثمار فقط یک راه وجود دارد. باید راه اعمال قدرت متشکل علیه سرمایه را در پیش گیریم. باید توان لازم برای انسداد مجاری تولید سود را در طبقه خود و در جنبش طبقه خویش سازمان دهیم. باید نیروی لازم برای اختلال هر چه وسیع تر روند کار و پروسه تولید اضافه ارزش را وارد میدان کارزار کنیم. ما این توان و نیرو و ظرفیت و امکان اعمال آن را داریم. باید دست به کار شویم.

فعالین جنبش لغو کار مزدی

اوت ٢٠١٠