٢٢ مرداد ٩٠ ( ١۴ آگوست ٢٠١١) هزاران نفر از مردم نیویورک در خیابانهای هارلم بر ضد سیاست های جنگ طلبانه کاخ سفید و کنگره با شعارهای " پایان جنگ برای نفت "
پایان جنگهای امریکا " از لیبی خارج شوید علیه جنگ طلبی و گرانی و بیکاری و شرایط به اقتصادی دست به تظاهرات زدند و در ٢٦ شهریور . حدود سه هزار کارگر طبقه کارگر آمریکا تصمیم گرفتند در حرکت خود جوش مراکز اقتصادی بزرگترین امپراطوری سرمایه داری ( آمریکا ) در خیابان وال استریت را به محاصره خود در آوردند.
و بیش از هزار شهر و منطقه در آمریکاو کشورهای اروپائی به جنبش ضد سرمایه داری وال استریت پیوستند ، همزمان با این جنبش در شهرهای بزرگ و کوچک کشورهای انگلیس ، اسپانیا، ایتالیا ، یونان ، فرانسه ، بلژیک و ... اعلام همبستگی با جنبش ضد سرمایه داری وال استریت کردند.
پس از حدود یک قرن اینک جنبش ضد سرمایه داری در بطن بزرگترین کشور سرمایه داری جهان آشکارا پدیدار شد .اکنون بیش یک از ماه از این جنبش ضد سرمایه داری نگذشته بود که این جنبش فراگیر و جهانی شده و بیش از ١٠٠٠ شهر و منطقه در آمریکا و کشورهای اروپایی را در بر گرفته است بحران ذاتی و دوره ای سرمایه داری که منجر به کاهش دستمزدهای واقعی ، بیکاری گسترده و ورشکستگی بانکهای معروف و جهانی یکی پس از دیگری ، سقوط ارزش سهام بانکها و شرکتهای بزرگ و معروف جهان سرمایه داری گردیده است.
بحران و رکود نسبی نزدیک به مطلق اقتصاد سرمایه داری باعث هرچه فقیرتر شدن طبقه کارگر شده است لایه های پایین طبقه کارگر بر اثر بیکار شدن دیگری چیزی برای از دست دادن ندارد این مراکز شامل Nyse NAspaq ( بازار بورس نا ساداک ) AMEX (بازار بورس آمریکا)- NMEX (بازار بورس تجاری نیویورک و NYBOT (میز بازرگانی نیویورک و ... می شود
جوانان بیکار طبقه کارگر حتی میدان ( لیبرال ) آزادی در واشنگتن را در گهواره "سرمایه داری لیبرال " جهان به تصرف در آورده و نسبت به وضعیت وخیم معیشتشان اعتراض کردند.
اطلاع رسانی برنامه ریزی این اعتراض سرمایه داری از طریق اینتر نت و فیس بوک انجام می گیرد جنبش بسرعت در محل اسکان خود چادرهایشان را برپا کرد حرکت بهداشتی - درمانی و کتابخانه براه انداخت.
در طول روز جلسات عمومی به شیوه ی مجمع عمومی در مورد عملکرد هایشان و تصمیماتشان برگزار می کنند سخنگوی جنبش پاتریک برونر است در این میان از ابتدا ، چهره هایی همچون سوزان سرندون ، مایکل مور معروف ، سندیکاها کارگری ، سندیکای معلمان اتحادیه کارگران حمل ونقل ، حزب خانواده های کارگر ، سازمان "مووان " ، ائتلاف بی خانمانها ، ائتلاف آموزش موثر ، سازمان نیویورک متحد و سازمان اقتصاد قوی برای همه به همه میدان جنبش ضد سرمایه داری وال استریت پیوستند در این میان یکی از گروههای همبستگی بنام TWN ( اعلام آمادگی کرد تا سربازهای بیشتری به قیام اقتصادی ٢٠١١ اضافه کند لیدر این گروه جان ساموئلسن در این میان بدنبال آوردن اسب تروای جمهوریخواهان در میان " جنبش ضد سرمایه داری " است.
که شاید از این نمدکلاهی برای خود درست کند . این مسئله بعید به نظر می رسد چون امواج ضد سرمایه داری آنچنان سهمگین است که کم از یک سونامی درهم کوبنده ندارد . فعلاً در مرحله فرا گیری گسترده جهانی خود است.
در این میان پلیس امریکا بیکار ننشسته به دستگیری و سرکوب کارگران معترض از ابتدا بطرز وحشیانه و با همان روش همیشگی خود پرداخته است . این روش موسوم به « تحمل صفر درجه » به معنای برخورد حتی با تخلفات کوچک است.
پایه های امپراطوری سرمایه داری امریکا در قرن نوزدهم مخصوصاً در نیمه دوم آن در طول سالهای ١٨٦۵ الی ١٩٠٠ توسط سلاطین خدعه و نیرنگ و زر و زور پی ریزی شد . امپراطوری سرمایه داری لیبرال آمریکا از طریق بالا بردن شدت استثمار به غارت ارزش اضافی تولید شده توسط کارگران پرداخت.
اسامی اصلی ترین این دزدان غارتگر که خاندان های الیگارشی مالی صنعتی شان بیش از یک قرن و نیم برپاست عبارتست از:
دانیل درو ، کرنیلوس ، ویلیام واندربیلت، جی کوک ، جی گولد ، کالیس هانتینگتن ، للنداستانفورد، جا
.د.راکفلر جی پی مورگان . آندروکارنگی ،و ... از لحاظ تولید زغال سنگ امریکا در طول سالهای ١٨۵٠ مقام سوم در ١٨٧٠ مقام دوم و در ١٨٩٩ مقام اول جهان را داشت . از نظر میزان تولید نفت ناگهان مقام اول جهان را کسب کرد . سالها تنها تولید کننده نفت بود در سال ١٨٩۵ سالانه صد میلیون و در سال ١٩١٧ پانصد میلیون بشکه نفت تولید می کرد . در زمینه استخراج و تولید فلزات بخصوص چدن قبل از پایان نیمه اول قرن نوزده مقام دوم و در ١٨٩٠ مقام اول را داشت .
در سال ١٨٦٠ یک میلیارد دلار در صنعت سرمایه گذاری شد . ارزش سالانه تولید حدود ١٠ میلیارد دلار رسید.
"در ١٩١٠ ارزش سرمایه گذاری برای صنعت و تولید نسبت به سال ١٨٩٠ صددرصد افزایش یافت در حالیکه جمعیت امریکا در فاصله سالهای ١٨۵٠ تا ١٩٠٠ سه برابر شد ه
و از ٠٠٠/١٩٢/٢٣ نفر به ٠٠٠/٩٩۵/٧۵ نفر رسید . تولید کشاورزی تقریباً سه برابر شده بود و از ٠٠٠/٠٠٠/٦٠٠/١ به ٠٠٠/٠٧٠/٧١٧/۴ دلار رسید . ارزش تولیدات صنعتی ١١ برابر افزایش یافته بود . . از ٠٠٠/٧٠١/٩١٠/١ به ٠٠٠/٩٢٧/۴٠٦ /١١دلار رسید تا حدود سال ١٨٨٠ کشاورزی منبع اصلی ثروت ملی بشمار میرفت لیکن از سال ١٨٩٠ صنعت بر کشاورزی پیش گرفت و در سال ١٩٠٠ ارزش تولیدات صنعتی به بیش از دو برابر ارزش تولیدات کشاورزی رسید
١٨٤٠ ایالات متحد از لحاظ ارزش تولیدات صنعتی مقام پنجم در ١٨٦٠ مقام چهارم در ١٨٩٤ مقام اول را احراز کرد
در ١٨٩۴ تولیدات صنعت امریکا ٢ برابر تولیدات صنعتی بریتانیای کبیر و نصف مجموعه تولیدات اروپا بود ما از ١٨٦٠ تا ١٩١۴ توسعه صنعتی و کشاورزی اقتصاد سرمایه داری لیبرال امریکا به گسترش حمل ونقل داخلی یعنی خطوط آهن وابسته د شبکه خط آهن در ١٨٧٠ معادل ٩٢٢/٣٢ مایل در ١٨٩٠ به ١٩١/١٧٦ و در ١٩٠٠ به ٩٦۴/١٩٨ مایل و در ١٩۴ به ٠٠٠/٢٢٨ مایل رسید
در آن تاریخ امریکا دارای بیش از مجموعه شبکه های خط آهن جهان را در اختیار داشت و سرمایه گذاری که قبل از جنگ جهانی اول برای حمل ونقل خط آهن گذاشته بود نزدیک به یک دهم ثروت ملی امریکا را تشکیل می داد.
" از تاریخ ١٨٦٠ تا ١٩٢٠ برمیزان صادرات ٢٤ و بر میزان صادرات ١٦ برابر افزوده شد ...
بین سالهای ١٨٧٠ تا ١٨٩٠ ارزش سالانه واردات ٧٤% و صادرات ١١٨% افزایش یافت در فاصله سالهای ١٩٠٠ و ١٩١٠ بر ارزش صادرات ٢۵% و بر ارزش واردات ٨٣% اضافه شد.
در ١٨٩٨ در حدود ٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/١ دلار سرمایه امریکا به خارج صادر شد - از ١٨٩٧ به بعد مریکا احتیاجی به جلب سرمایه های اروپایی نداشت در ١٨٩٧ سرمایه گذاری امریکا ییان در خارج معادل ٠٠٠/۵٠٠/٦٨٤ دلار در ١٩١۴ بر ٠٠٠/٠٠٠/۵٠٠/٢ دلار یعنی 4 برابر شد صاریان دویوزی سرمایه داری امریکا و با چه ساز و کاری چگونه این کشور سرمایه داری توانست به چنین قدرت و ثروتی در نیمه دوم قرن نوزده و اوایل قرن بیستم برسد.
سرمایه داری امریکا با کشیدن تسمه از گرده ی کارگران و غارت ارزش اضافی تولید شده توسط کارگران با دغلبازی در مناقصه های ساخت راه آهن ، با ایجاد شبهه در قیمت سهام و ایجاد سرمایه های مجازی در بازار بورس با دوز و کلک ورشکسته ساختن کمپانیهای مختلف و خریدسهام کمپانیهای ورشکسته و راه اندازی جنگ داخلی ، و سوء استفاده در بحرانهای ادواری سرمایه ، به تمرکز سرمایه در بانکها تراستها بعد کارتلها و هلدینگها و ... پرداخت.
سرمایه داری در امریکا با تصویب قانون قراردادهای کار ١٨٦٤ و تشویق مهاجرت نیروی کار بیکار از اروپا وکانادا توانست این سپاه عظیم کار را فراهم و سازماندهی کند "
آمار کارگران که از کشورهای اروپایی و کانادا به امریکا مهاجرت کردند
در سالهای ( ١٨٧٠-١٩٠٠ )
از آلمان ٠٠٠/٦٧٦/٢ نفر
از بریتانیا ٠٠٠/٦١٢/١ نفر
از ایرلند ٠٠٠/۴٨١/١ نفر
از کشورهای اسکانیناوی ٠٠٠/٢١١/١ نفر
از اروپای جنوب شرقی ٠٠٠/٠۵٦/١ نفر
از ایتالیا ٠٠٠/٠١۵/١ نفر
از روسیه ٠٠٠/٩٢٠ نفر
از کاندا ٠٠٠/٧٨٠ نفر
از لهستان ٠٠٠/١٠٠٠ نفر
از فرانسه ٠٠٠/١۵٤ نفر
از هلند ٠٠٠/١٤٣ نفر
از سویس ٠٠٠/١۴٢ نفر
پیدایش حزب جمهوریخواه در ١٨۵۴ و پیروزی نسبی آنها در انتخابات سال ١٨٦٠ باعث خروج جنوبیها از واشنگتن و افتادن حکومت فدرال بدست جمهوریخواهان شد جنگ داخلی بین اشراف زمیندارو برده دار جنوب از یکسو و شمالیهای سرمایه دار صنعتی از سوی دیگر آغاز شد.
این جنگ داخلی فرصتی بود تا سرمایه داری صنعتی زیر شعار لغو برده داری زمینی آنرا تبدیل به برده داری نوین در کارخانجات کند "
" در آغاز جنگ سالمن پی چیس. وزیر دارایی جمهوریخواه در خزانه دولتی فقط ٠٠٠/٧١٦/١ را دلار پول داشت او متوسل به دو راه یکی نشر اسکناس و دیگری صدور اوراق قرضه ملی کرد در حین جنگ بر قرض ملی مبلغی ٠٠٠/٠٠٠/٦٠٠/٢ دلار افزوده شد و ٠٠٠/٠٠٠/۴۵٠ دلار اسکناس چاپ گردید.
تا اوایل سال ١٨٦۴ طبق دستورهای چیس دارندگان اسکناسهای منتشر در دو نوبت اول می توانستند با تنزیل ٦% به حواله طلا تبدیل کنند ارزش هر دلار کاغذی به طلا پس از نوسانهایی که به ٣٩ سنت هم میرسید در ١٨٦۴ به ٦۴ سنت بالغ گردید.
طرفداران نشر فوق العاده اسکناس مربوط به سالهای ١٨٩٠ -١٨٨٠ ادعا می کردند که هزینه جنگ داخلی با دلارهایی به ارزش ۵٠ سنت تامین شده است حال آنکه قرضه های پرداختی به دولت با اسکناسهایی به ارزش هر دلار ١٠٠ سنت وصول میشد.
و در این میان عده زیادی ازرباخوران و سرمایه داران بخش صنعت که سفارشهای جنگی دریافت کرده بودند ثروتهای سرشاری اندوختند " ص ٢۵
وضعیت اقتصادی امریکا در طول سالهای ١٩١٣ تا ١٩٣٠ نشانگر بدهی امریکایی ها در سال ١٩٢٩ که تقریبا" سه برابر بدهی آنها در سال ١٩٢٠ بود علت آن انباشت ثروت در دست عده معدودی از سرمایه داران می توان بقول جنبش ضد سرمایه همان ١% خواند مشابه همین شرایط در سالهای ١٩١٣ تا ١٩٣٠ قبلا" رخداده بود بحرانی کتونی آمریکا که از سال ٢٠٠۶ تاکنون مشاهده می شود که نتیجه آن بروز دو بحران شدید در سالهای ٢٠٠٨ و ٢٠١١ است امریکا با تولید ناخالص داخلی بیش از ١٣ تریلیون دلار تقریبا" ٢٠ درصد تولید ناخالص جهان را در اختیار دارد ، سهم دولت در تولید ناخالص جهان را در اختیار دارد ، سهم دولت در تولید ناخالص ملی فقط ۵/١٢ درصد بقیه متعلق به بخش خصوصی است در خوشبینانه ترین حالت آمریکا بیش از ١٢ تریلیون دلار بدهی دارد این بدهی ها از سال ١٩٨٠ تاکنون ١٠ برابر شد "
این احساس وجود دارد در جریان بحران مالی ٢٠٠٨ ،بانکها و سرمایه دارانی که در جریان بحران مالی ٢٠٠٨ دچار زیان شده از رکود و بحران صدمه ندیده اند منابع عمومی امریکا برای کمک به ملاکان، بانکداران و مدیران ثروتمند بانکها ی خصوصی مصرف شده است.
رابرت شابیرو مشاور صندوق بین المللی پول هشدار دارد در صورت عدم ارائه طرحی برای نجات یورو و اقتصاد جهان ظرف دو تا سه هفته آینده سقوط خواهد کرد - او گفت رکورد دامن بزرگترین بانکهای جهان در آلمان ، فرانسه و انگلیسرا گرفته و جدی تر از بحران ٢٠٠٨ می داند.
شابیرو گفت در مورد باز پرداخت بدهی ، بدهی ملی و بدهی بانکهای اروپایی اطلاعاتی وجود ندارد موسسه مورگان استانلی هشدار داد بحران را وخیم تر از بحران ٢٠٠٨ می دانند بلومبرگ موسسه مورگان استانلی افزود اکنون اقتصاد اروپا با رکود نسبی و روبرو است احتمالا" اقتصاد آمریکا نیز دچار چنین وضعی می شود - بازارهای جهانی در ماههای اخیر تحت تاثیر بحران مالی و بدهی منطقه یورو بوده است.
کارشناسان مورگان استنلی معتقدند اقتصادهای توسعه یافته وصنعتی تا می داند ١٢ ماه آینده با رکود و بحران روبرو خواهند شد رشد اقتصاد جهان را در سال ٢٠١٢ کمتر از ۵/٣ در صد رشد خواهد داشت.
آیا این بحران آغاز ی بر انهدام نظام سرمایه داری خواهد شد ؟
ما در اینجا نوشته را به پایان برده و در نوشته های بعدی به ارائه آمار و روند رشد سرمایه داری در آمریکا و اروپا و جهانی شدن سرمایه و دلایل نظری بحران در نظام سرمایه داری خواهیم پرداخت . ما همبستگی خود را با جنبش کارگری ضد سرمایه داری جهانی وال استریت اعلام می کنیم.
"پاینده باد جنبش جهانی کارگری ضد سرمایه داری"
"فعالان کارگری جنبش ضد سرمایه داری گیلان"
منابع:
١ ) روزنامه اطلاعات ٢٤ مرداد ١٣٩٠
٢) روزنامه شرق : چهارشنبه ١٣ مهر ١٣٩٠
٣) ماریان دوبوزی سرمایه داری امریکا ، ترجمه محمد قاضی ، سال ١٣۵٢
۴) روزنامه ایران ٢١/٧/٩٠
۵) روزنامه اطلاعات ١٧ /٧/٩٠