افق روشن
www.ofros.com

«درد مشترك»

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد          آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

فعالان كارگری ضد سرمایه داری                                                                               شنبه ٢۴ اسفند ۱۳۹٢

پیش درآمد
با درود به رفقای کارگر

در پی دست نوشته "درد مشترک" که دنباله ی مقاله "تکلیف چیست؟" بود، ما براساس قولی که داده بودیم ، نقطه نظراتمان در مورد جنبش کارگری را که رد گذشته منتشر شده بود باز انتشار می کنیم تا دوستان کارگرمان با نگاه مان در باب جنبش کارگری ، معضلات ، آسیب شناسی و ... آن آشنا شوند.
در ضمن ما نیز به مانند شما دوستان کارگر می کوشیم به بحث سازماندهی در میان کارگران از پایین بطور میدانی دامن زده و بازتاب آنرا صادقانه بدون دخل و تصرف بازخورد دهیم. -البته در حد امکاناتمان - چرا؟ چون تا به کمک یکدیگر به شناختی شفاف و روشن از سرشت مبارزه طبقاتی بر بستر واقعی زندگی کارگریمان در چارچوب نقدی نقادانه بطور عملی برسیم.
آنچه مسلم است خلاء وجود یک "سازمان سراسری کارگران واقعاً انقلابی " در تلاش بر شالوده یک "وحدت انقلابی" آنهم در سطح مبارزات حقیقی کارگران به چشم می خورد. این "سازمان" بوجود نمیاید تا زمانیکه "فعالان کارگری" از پیله های مختلف گروهها، محفلها و سازمان های خرد در نیایند و تا این رفتار محفلی سازمانی را سلب یا نفی نکنند و از منافع فرقه ای دست نکشند نمی توانند به حقانیت یک سازمان سراسری "بیاندیشند" چه برسد آنرا اجرایی کنند. ما باید در خودمان مخالف خوانی و انتقاد پذیری را تقویت کنیم. در مورد سازمانیابی در تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان درسهای فراوانی وجود دارد که می توان با تحلیل و درک روشن از شرایط جنبش کارگری ایران خلاقانه به کار گرفته شود و نه الگو سازی مطلق، ما نیز در کنار و همانند شما دوستان کارگر ، گوش و چشم خود را به این آموزش ها می سپاریم، تا بیشتر و بیشتر به کار گیریم، ... راستی فراموش نکنیم که سرمایه داری گورکنان خود را به وجود می آورد.
به امید اینکه ، افق روشن جنبش کارگری از پس ابرهای تیره فلاکت و نکبت شب تار ستم نظام سرمایه داری پدیدار گردد. تا طبقه جهانی کارگر به لذت تماشای درخشش و تابش آفتاب زندگی بر سرزمین کار در شرایط "محو شیوه تولید سرمایه داری و لغو بردگی مزدی" بپردازد.
- از پیشنهادات صادقانه شما استقبال می کنیم.

فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان

توضیح:
این نوشته در تابستان ٨٦ در سایت "سیمای سوسیالیسم" و سپس در "نشریه کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری" منتشر شد اینک با اندکی اصلاح آنرا و در ادامه مقاله های از این دست را منتشر می کنیم.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد          آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

به تازگی ما شاهد انتشار نقطه نظرات «فعالان کارگری» بوده ایم که اکثر آنها در چند نکته اتفاق نظر داشته اند.
مهمترین مسائل و مشکلات مطرح شده عبارتست از:
1- پراکندگی در جنبش کارگری و به تبع بین تشکلات مستقل کارگری.
2- ضعف ارتباط گیری و نفوذ فعالان کارگری در بدنه ی کارگران
3- جو پلیسی حاکم بر جامعه به عنوان عنصر تعیین کننده در میزان آشکار سازی اعتراضات کارگری.
4- ضعف شدید رسانه ای در زمینه خبررسانی، تفسیر و تحلیل اعتراضات کارگران و بازتاب آن در بین کارگران.
5- نبود و ضعف اطلاعات آماری از وضعیت کمی، کیفی، توازن قوا، بین طبقه ی سرمایه داری و طبقه کارگر و سایر مزدبگیران ایران
این موارد کلی را باید در ویژگی جنبش کارگری و سابقه مبارزاتی آن دید به عبارت دیگر بحث پراکندگی در جنبش کارگران ایران به طور ریشه ای بررسی نشده است که دلایل خاص خود را دارا است.
مسائلی مانند بحث پراکندگی در جنبش را باید در نشناختن روحیات مبارزاتی کارگران ایران، از جنس کارگر نبودن بعضی از تحلیل گران کارگری ، نبود شناخت عمیق از تهاجم سرمایه جهانی که با در دستور روز قرار دادن خصوصی سازی توسط نهادهای جهانی آن وآثار مخرب از این مرحله ی بحران جهانی سرمایه، همگی اینان دست به دست هم داده تا «فعالان کارگری» را به نسخه پیچی های مختلف ، الگو بردارانه کشاند.
توصیه های کلی، فاخرانه ، کلیشه ای مزین به ادبیاتی ناآشنا به زبان محاوره ای کارگران، آنها را دچار مبهم گویی و تنزل در حد مبتدیان مکتب نظری کارگری کشانده است. اما در کل دو نگرش و رویکرد نسبت به جنبش کارگری ایران وجود دارد. ما در اینجا به تفاوت آنها می پردازیم:
یکم – نگاهی گرایشی مبتنی بر بنیاد گرایی ایدئولوژیکی چپ سنتی که سعی دارد میوه خامی را پخته نشان دهد و نوزاد سالخورده ای را به دویدن وادارد. دوم- نگاهی جنبشی براساس دیدن عملکرد واقعاً انقلابی، زنده و پویای طبقه کارگر علیه طبقه سرمایه دار می باشد. در حالیکه مبارزات و مقاومت خود جوش کارگران با استفاده از ابتدائی ترین اشکال سازماندهی و برگزاری مجمع عمومی و انتخاب نماینده و تشکیل شورا در جهت تثبیت و حفظ حداقل معیشت، دریافت ماهها دستمزد معوقه به درگیری با عوامل سرمایه داری مشغولند، گرایشی ها به دنبال ایجاد تشکیلات "پیشرو و پیشاهنگ" خود می باشند.
جنبشی ها با حوصله مندی در میان کارگران، مرحله به مرحله به پیشبرد مبارزه کارگران کمک می کنند. گرایشی ها در طول تاریخ مبارزات کارگری ایران به علت عدم شناخت دقیق و صحیح از جنبش کارگری آنرا آسیب پذیر ساختند که ما به طور خلاصه به آن می پردازیم.
قبل از انقلاب مشروطیت حدود صدهزار کارگر مهاجر مشغول به کار در حوزه نفتی باکو بودند گروهی از این مهاجران با حزب سوسیال دمکرات فعالیت می کردند. (صفحه 99 ایران بین دو انقلاب) حزب سوسیال دمکرات در آذربایجان باشگاه «همت» را توسط مهاجران و برای آنها راه انداخت (صفحه 99 ایران بین دو انقلاب) و همینطور احزاب اجتماعیون عامیون در اوایل 1283/1904 توسط گروهی از مهاجران که قبلاً در حزب سوسیال دموکرات روسیه فعال بودند در باکو تأسیس شد. که این حزب وارد مجلس شورای ملی اول شده و اسیر دعواهای مجلس گرایانه گردید.(صفحه 99 ایران بین دو انقلاب) اصلاح طلبان باقیمانده از این حزب که با کمیته انقلابی در بیرون از مجلس ، حیدرخان عمواوغلو و محمد امین رسول زاده در ارتباط بودند فرقه دمکرات را در مجلس دوم به رهبری سلیمان اسکندری به راه انداختند (صص 129-130 ایران بین دو انقلاب)
در مجلس سوم سلیمان اسکندری همچنان رهبر دموکراتها بود (ص 139- ایران بین دو انقلاب) همزمان با جنبش انقلابی جنگل ، قیام شیخ محمد خیابانی رهبر دموکرات در آذربایجان (ص 141 ایران بین دو انقلاب) و قیام محمد تقی خان پسیان رهبر فرقه دموکرات خراسان، شعبه سوسیال دمکرات بلشویک در باکو فرقه عدالت را تشکیل و اتحادیه هایی در بین کارگران مهاجر ایرانی در حوزه های نفتی باکو تشکیل داد(ص 142 ایران بین دو انقلاب)
فرقه عدالت به ائتلاف با جنبش جنگل پرداخته و در ژوئن 1920 نخستین کنگره خود را در انزلی برگزار کرد و خود را فرقه کمونیست نامید و با جنگلیها جمهوری سوسیالیستی ایران را تشکیل دادند (ص 99 ایران بین دو انقلاب – پنجاه سال نفت ایران صفحه 389) پس از تغییر سیاستهای اولیه «دولت جوان شوروی» و رها شدن جنبش جنگل ، کشته شدن حیدرخان در توطئه ای به دست جنگلیان ، شکست جنبش جنگل ، فرقه کمونیست کانونهای خود را به تهران آورده و با سوسیالیستها ائتلاف و همکاری کرده (صص 159-160 ایران بین دو انقلاب) و به تشکیل اتحادیه های کارگری پرداخت.(ص161 ایران بین دو انقلاب).
در سال 1300/1921 شورای متحده با 9 اتحادیه شروع به کار کرد سه سال بعد تعداد اعضای آن به 8000 نفر رسید (ص 161 ایران بین دو انقلاب).
تعداد اتحادیه های شورا از 21 اتحادیه در مناطق مختلف ایران به 32 اتحادیه در سال 1304 که تنها 6 اتحادیه نماینده کارگران صنایع مدرن بود.(ص 162 ایران بین دو انقلاب).
به لحاظ نگاه مبارزه مجلس گرایی و اصلاح طلبانه ، سلیمان اسکندری در کابینه دولت رضاخان وزیر آموزش و پرورش از جانب سوسیالیست ها گردید. (ص 163 ایران بین دو انقلاب) و بعد در مجلس همراه دو تن از سوسیالیستهای دیگر به سلطنت پهلوی رای منفی داد (ص 168 ایران بین دو انقلاب).
فعالیت شورای متحده کارگران و همه اتحادیه های کارگری توسط رضاخان ممنوع و از سال 1306 الی 1321 صدو پنجاه و شش تن از رهبران سازمانده کارگری دستگیر شدند.(ص 173 ایران بین دو انقلاب)
مهمترین وقایع جنبش کارگری در سالهای اختناق و دیکتاتوری «سرمایه داری نوپای ناموزون ناقص الخلقه دولتی و ملاک رضاخانی» عبارتند از: اعتصاب کارگران شرکت نفت در سال 1308، اعتصاب کارخانه نساجی اصفهان در سال 1310 ، وکارگران راه آهن اواخر 1310 که با سرکوب شدید و دستگیری رهبران اعتصاب و زندانی شکنجه و کشته شدن تنی چند از آنها تا سال 1320 منجر شد (صص 200-199)
دستاورد اعتصابات کارگران افزایش دستمزد، کاهش یک ساعت از ساعت کار (از 10 ساعت به 9 ساعت) در روز بود. (تاریخچه اتحادیه های کارگری راه آهن، ظفر 18 مرداد 1325) در تابستان 1321، شورای متحده مرکزی کارگران از ادغام 4 فدراسیون کارگری با 40 اتحادیه و حدود صد هزار نفر آغاز به کار کرد (ص 360 ایران بین دو انقلاب)
در تابستان 1322 نخستین کنفرانس شورای متحده در تهران بر پا شد (ص 429 ایران بین دو انقلاب) در این کنفرانس اعلام شد که شورا «سازمانی مستقل و جدا از هر گروه سیاسی است.» (خلاصه بیانیه کنفرانس رهبر – 20 مرداد 1322)
در حالی که همه چهارده رهبر شورای متحده کارگران از اعضای حزب توده بودند (ص 429 ایران بین دو انقلاب)
حضور حزب توده و مهار جنبش کارگری ایران مخصوصاً ممنوعیت اعتصاب در مناطق نفتی و کارخانجات تسلیحات به بهانه حفظ منافع متفقین با توجه به رشدتورم و گرانی و کمبود ارزاق در دوران سالهای جنگ مانع از رشد جنبش مستقل کارگری گردید. مانند محکوم کردن «اعتصاب 1322 در تاسیسات نفت ایران انگلیس در کرمانشاه معادن زغال سنگ شمشک ، کارخانه سیمان تهران و کارخانه دولتی مهمات سازی نزدیک تهران» که به عنوان کارشکنی فاشیستی از جانب حزب توده محکوم گردید. (ص 430 – ایران بین دو انقلاب)
شورای متحده در سال 1322 بیش از 40 اعتصاب بزرگ را رهبری و اعضایش به 000/200 نفر رسید (ص 433 ایران بین دو انقلاب) و در سال 1324 چهل اعتصاب بزرگ را سازماندهی که 33 اتحادیه وابسته در کل بیش از 275000 نفر عضو داشت. شورا اواسط سال 1325 مدعی شد 186 اتحادیه و در کل 335000 عضو دارد. (ایران بین دو انقلاب ص 434 پانویس 2- رضا روستا – سخنانی برای کارگران راه آهن، ظفر – 24 مرداد 1325)
رقیب اصلی "شورای متحده " «اتحادیه کارگران» بود که در سال 1321 توسط یوسف افتخاری که در اعتصابات کارگران نفتی در سال 1308 دستگیر و تا سال 1320 در زندان بود رهبری می شد طرفدارانش به حزب توده و خودش به سید ضیاء (ایران بین دو انقلاب ص 432) و بعدها به حزب دمکرات قوام پیوست.
علی رغم اعتصاب بزرگ سال 1325 در مناطق نفتی جنوب در زمان حکومت قوام که منجر به عقب نشینی موقت دولت قوام گردید قوام سپس تهاجم به جنبشهای دهقانی در آذربایجان ، کردستان پرداخت که محصول قرارداد نفتی قوام ساد چکف بود این موضوع به حیثیت حزب توده و نفوذ آن در بین کارگران لطمه شدیدی زد و آغاز گر سرکوب کارگران شرکت نفت و اخراجشان توسط شرکت نفت ایران و انگلیس شد.
پس از کاهش اعتصابات به تعداد انگشت دست در هر سال از 1326 به بعد ، اما این بار از اسفند 1329 شرکت نفت دست به اعتصاب گسترده ای زدند که سه هفته طول کشید و منجر به استقرار حکومت نظامی منطقه و تقویت ناوگان انگلیسی در خلیج فارس گردید.
شمار اعتصابات صنعتی در ماههای آخر 1330 ، سی و دو عدد و در سال 1331 به استثنای اعتصاب سراسری در جریان قیام 30 تیر به پنجاه و پنج و طی نیمه نخست 1332 با احتساب ملی سالگرد 30 تیر به هفتاد و یک عدد رسید.(ص 256 ایران بین دو انقلاب)
با توجه به تاثیرپذیری سیاست حزب توده از تصمیم گیریهای سیاسی «اتحاد جماهیر شوروی» و انتقال آن به درون جنبش کارگری ایران و اختلاف درونی حزب و انشعابات آن، جنبش مستقل کارگری به زائده این حزب تبدیل گردید و نتیجه آن شد که سرنوشت تاریخی جنبش اجتماعی ضد استبدادی "ضد استعماری" و "ضد امپریالیستی" در ایران با کودتای 1332 رقم خورده و پرونده این مبارزات با نتیجه ای تلخ به تاریخ پیوست.
در حالی که شورا با تشکیل اتحادیه ها برای صدور 75 درصد از نیروی کار صنعتی تقریباً در همه 346 کارخانه جدید کشور شعبه داشت و از سوی فدراسیون جهانی ، اتحادیه های کارگری را تنها سازمان کارگری حقیقی در ایران شناخته شد. (ص 434 ایران بین دو انقلاب)
در دوران اعتلای انقلابی و جنبش ضد دیکتاتوری سالهای 55-57 ، جنبش مستقل کارگری علیرغم آسیبهایی که از گروههای فرقه گرای راست و چپ دید توانست دست به زانوی خود گذارده و با راه اندازی کمیته های اعتصاب که نطفه های شوراهای کارگری بعد شدند شرکت فعال داشته باشد اما به دلیل تبدیل نشدن به تشکل سراسری قدرتمند نتوانست در تصرف قدرت به حساب آید. پس از آنکه بخش سنتی سرمایه داری "تجاری - صنعتی" با حمایت و وساطت سرمایه داری لیبرال به حاکمیت دیکتاتوری سرمایه داری رسید. کارگران از سالهای 58 به بعد به تشکیل «اتحادیه شوراهای سراسری کارگران ایران» اقدام نمودندکه این تشکل سراسری به علت دعواهای سلیقه ای بین فرقه های مختلف سیاسی و سرکوب شدید توسط پلیس سیاسی و نوچه های خیابانیشان نتوانست مهر خود را برمبارزات مستقل کارگری بنشاند.
در دوران سالهای جنگ ارتجاعی نفتی ، ایران و عراق ، کارگرانی که دست به مقاومت می زده و حاضر نبودند گوشت دم توپ سرمایه داری قرار گیرند، از کارخانجات اخراج می شدند و مابقی طبقه کارگر ایران مجبور به تحمل بار سنگین هزینه جنگ شدند.
پس از جنگ ما شاهد شورشهای اجتماعی در استادیوم امجدیه تهران سال 1368 و 1370 در نجف آباد و زنجان ، تظاهرات جانبازان در شیراز ، شورش در مشهد در 9 خرداد 1371 و شورش در اراک در همان سال ، شورش در قزوین در مرداد 1373 ، شورش در منظقه اکبر آباد در شهرک اسلامشهر در حومه تهران در فروردین 1374 بودیم. (محمد باقر حشمت زاده - ایران و نفت ص 442)
اعتصاب و کم کاری در برخی از شهرها در آبان و آذرماه سال 1369 که منجر به افزایش علی الحساب ماهی دو هزار تومان به حقوق کارمندان و معلمان در اول سال 1370 گردید. (ص 441 محمد باقر حشمت زاده - ایران و نفت ص 442)
پس از جنگ ، دانشجویان نسبت به وضعیت غذا و خوابگاه دست به اعتصاب و تظاهرات زدند (ص 440 – محمد باقر حشمت زاده – ایران و نفت) که اوج آن در سال 1378 در دولت اصلاحات خاتمی بود.- همزمان با کاهش درآمد نفت و افت درآمد دولت به طور محسوس از تولید کارخانجات دولتی کاسته شد و به دلیل کمبود ارز امکان تهیه مواد اولیه و دیگر نیازها ، ارزی مانند گذشته موجود نبود از تعداد شیفتهای کارگری کاسته شد که با تنش و مقاومت کارگران و کارکنان روبرو شد این مسئله در جریان اجرای برنامه اول و واگذاری کارخانجات به بخش خصوصی در دوران رفسنجانی ادامه یافت که از طریق باز خرید سنوات کارگران و سرکوب مقاومت آنها سعی در خاموش و خارج کردن مبارزات کارگران از ریل اصلی آن شد. درسال 68 ما شاهد دستگیری و اعدام چراغعلی اویسی در کردستان به اتهام برپایی تظاهرات اول ماه مه شدیم با گسترش امواج خصوصی سازی {ورشکسته سازی کارخانجات دولتی و تقسیم غنایم آن در بین خانواده های سرمایه داری ذینفوذ رانت خوار در حاکمیت} ، کارگران دست به مقاومت و واکنش خود جوش به اشکال گوناگون از قبیل: شکایت به اداره کار دادگاههای حقوقی ، تجمع در مقابل اداره کار ، تامین اجتماعی ، استانداری ها ، فرمانداریها، مجلس بستن جاده حتی گروگان گیری کارفرمایان و کسب حکم توقیف ماشین آلات کارخانه زدند.
شوراهای اسلامی ، خانه کارگر و دیگر عوامل ضد کارگر در طول این مدت با عملکرد خود سعی به سازش کشاندن ، آرام سازی بستر مقاومت کارگران می کردند که به مرور و گاهی به سرعت ماهیت واقعی سرمایه دارانه آنها در بین کارگران آشکار می شد.
با اوج گیری جنبش اجتماعی ایران و تحت کنترل قرار گرفتن آن توسط اصلاح طلبان دوم خردادی و لیبرالها و نقطه عطف آن به شکل جنبش دانشجویی، مبارزات کارگران در محاق جدلهای سیاسی فرو رفت و فریاد اعتراض جنبش کارگری در غبار اصلاح طلبی کم صوت شد.
اما پس از کمرنگ شدن این سایه – حضور اصلاح طلبان - و بروز ناکارایی آنها به عنوان سوپاپ اطمینان سرمایه و سرکوب و کاهش فشارهای اعتراضی اجتماعی و کم ارتفاع شدن امواج جنبش اجتماعی، جنبش کارگری با دستهای پینه بسته گریبان سرمایه داری را گرفته و آنرا از سنگر اصلاح طلبی بیرون کشید.
اولین لایه آسیب پذیر در این بین کارگران قرارداد موقت بودند که به سرعت از صف کارگران شاغل، کنده و به خیل بیکاران پیوستند و به سرنوشت نامعلوم دچار شدند.
ستون اصلی بدنه کارگری در مبارزه علیه سرمایه داری و طرح های ویرانگر آن را کارگران شاغل، قرارداد دائم استخدامی و پیمانی تشکیل می دادند.
پس از طولانی شدن زمان مقاومت با معرفی کردن آنها به بیمه بیکاری در بین صفوف شان فاصله و پراکندگی به وجود آمد که در طول دهه هفتاد شمار زیادی از آنان بازنشسته و یا بازخرید شدند.
با گسترش تعطیلی کارخانجات مخصوصاً در بخش نساجی کارگران با درخواست بازگشت به کار توانستند در کارخانه تردد داشته و با تجدید دیدار و تصمیم گیری های جمعی به مقاومت بپردازند. در سال 1383 شاهد دستگیری 7 تن از برگزار کنندگان اول ماه مه سقز بودیم!! و همین طور کشتار وحشیانه کارگران معدن زغالسنگ خاتون آباد کرمان!! ایجاد سندیکای شرکت واحد گامی عملی در به رسمیت بخشیدن هویت کارگری تشکل مستقل در جامعه ایران بود آنان در مدت کوتاهی توانستند با ایجاد کلاسهای آموزشی عضوگیری در بدنه شرکت واحد تهران پرداخته و به چندین اعتصاب و اعتراض حول خواستهای حداقل رفاهی معیشتی، افزایش دستمزد و به رسمیت شناختن سندیکای خود نزد جنبش کارگری دست بزنند.
اعتراضات و اعتصابات شرکت واحد در سالهای 85 ، 84 ، 86 به شدت سرکوب و دستگیریهای گسترده ای به راه افتاد و در حالیکه سندیکا و رهبران آن تحت حمایت کنفدراسیون اتحادیه های کارگری ، اتحادیه های کارگران حمل و نقل ، سازمان جهانی کار و ... قرار گرفته بود. سرمایه داری در مقابل جبهه ضد سرمایه داری و امواج مقاومت کارگران به پر رنگ کردن خط قرمز خود پرداخت او شکستهای سیاسی، اقتصادی و بحران ناشی از هضم بحران سرمایه در داخل و خارج را بدین روش جبران می کرد و به دنبال کسب صندلی در سازمان تجارت جهانی و سهم خواهی از ارزش اضافی و سود موجود در بازارهای جهانی می باشد. این خط قرمز توسط نمایندگان اصلاح طلب سرمایه داری تعیین شد تا از طریق مانورهای خود چه در داخل و چه در خارج به جذب سرمایه گذاری شرکتها و کارخانه های بزرگ چند ملیتی در بخشهای مختلف انرژی و صنعتی بپردازد.
سرمایه داری با نفرت عمیق تاریخی و هراسان حاضر نیست کارگران از ان خط قرمز عبور کرده و گریبان وی را در چنگال حق طلبانه کارگری خویش بفشرند و تبدیل به قهرمانان جنبش کارگری بشوند.
سرمایه داری با مکر و حیله «امنیتی نشان دادن» حرکتهای کارگری و وابسته نشان دادن رهبران آن به گروههای سیاسی در دادگاههای فرمایشی سعی در جداسازی فعالان کارگری از بدنه آن می کند. تعدادی از فعالان کارگری به دنبال مشاوره حقوقی در متن مبارزه با فعالان اجتماعی کارگری آشنا شدند و ماحصل این آشناییها شکل گیری کمیته های کارگری بود.
این تشکلات به زودی دچار تفرقه گرایی، کاهش ضربان قلب و انحصار طلبی و مالخود کردن جنبش شده و کارایی خود را از دست داد و فقط به ایستگاه انعکاس نظری مبارزه و خبررسانی در سایتها و حداکثر تلاش جمع اکثریت این تشکلات به تدارک سالگرد اول ماه مه گردید. در مقابل، جنبش کارگری به مسیر طبیعی مبارزاتی خود ادامه داد و نطفه های اولیه تشکلات واقعاً انقلابی حاصل از مبارزات و مقاومت خود جوش کارگری را در بطن خود پرورش داد آن هم با ساز و کار شورایی.
اگر تشکلات کارگران خباز سقز و شرکت واحد هنوز پابرجاست- علیرغم ضعف و کمبودها و هزینه های پرداخت شده آن – تنها به دلیل مشخص برخاسته شدن این تشکلات از بطن و متن مبارزات اعتراضی کارگران بوده است.
در پایان ما از کلیه ابتکار عملهای کارگران در ایجاد تشکل و سازماندهی و ساماندهی در بین و حین مبارزات کارگران مستقل جنبش کارگری به شیوه انقلابی با سازوکاری شورایی انقلابی برخاسته از بطن مبارازت انقلابی کارگران علیه سرمایه داری ، باشد- حمایت می کنیم . دستشان را فشرده و در خدمتشان قرار می گیریم. اما حق اظهار نظر و نقد انحراف از جنبش انقلابی کارگری و بردن آن در میان هم طبقه ایهایمان (کارگران) را برای خود محفوظ می دانیم.
ما در اینجا پیشنهادات خود را مطرح می کنیم: 1- رشد ، گسترش ، تماس گیری به کارگران فعال و تشکلات موجود واقعاً کارگری انقلابی ، پیوند با گارگران شاغل در صنایع بزرگ و کلیدی و سایر مزد بگیران تولیدی، خدماتی جهت بستر سازی یک تشکل سراسری کارگری واقعا انقلابی از طریق اتصال این حلقه ها و ایجاد یک ستاد شورایی جهت هماهنگی و ارتباط اعتراضات جنبش کارگری.
2- استفاده از هر گونه امکان حداقل رسانه ای موجود در بضاعت فعالان کارگری و کارگران فعال جهت تکثیر و خبررسانی اعتراضات کارگران و سایر مزدبگیران.
3- به وجود آوردن صندوقهای همیاری و استفاده ازظرفیت آن جهت کمک به کارگران اعتصابی
4- تلاش جهت تماس گیری و استفاده از فعالان کارگری برای کرایه با حداقل پخش به مدت یک ساعت در روز در یک ایستگاه رادیویی یا شبکه ای ماهواره ای در خارج از کشور ، جهت بازتاب به روز مبارزات کارگران.
5- تشکیل یک دایره حقوقی از وکیلان متعهد به جنبش کارگری جهت دفاع از حقوق کارگران چه در نشستهای سه جانبه گرایی اداره کار و یا دفاع هنگام دستگیری کارگران معترض.
6- ............................................. خودتان پیشنهاد بدهید. ما آماده شنیدن، پیشنهادات و انتقادات و ................ شما هستیم.
ما قبلاً نقطه نظرات خود را از طریق جمعی از فعالان کارگری انتشار داده ایم.
«خورشید انقلاب کارگری جهان این بار از خاور آنهم از «ایران» طلوع خواهد کرد پس لرزه های این زلزله ی عظیم در کشورهای نفت خیز آثار خود را در جهان سرمایه نشان خواهد داد.»

با درود به کلیه جان باختگان سنگر مبارزه ضد سرمایه داری کارگران.

فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان


منابع :

1- ایران بین دو انقلاب - یرواند ابراهامیان
2- پنجاه سال نفت - مصطفی فاتح
3- ایران و نفت - محمد باقر حشمت زاده

*************************

«درد مشترك»

با درود
پیام «علی نجاتی *عضو هیئت مدیره سندیكای كارگران نیشكر هفت تپه به تمام كارگران كشور» را خواندیم.
- در جواب باید گفت ما نیز به مانند شما دوستان كارگر خوزستانی در این « درد مشترك» كه گریبان طبقه كارگر ایران و با نسبتی متفاوت كارگران جهان را گرفته هم نظریم.
- معتقدیم كه این « درد مشترك هرگز، جداجدا، درمان نمی شود»
- این مشكل اساسی از نگاهها و عملكردهای مختلف در شرایط گوناگون حتی در گذشته ی نه چندان دور توسط كارگران فعال و فعالان كارگری در عمل و گفتار به نقد كشیده شد.
- علی رغم آنكه دوستان فعال كارگری مان بارها پای عمل همكاری، اتحاد، وحدت و ... در سطوح متفاوت رفته اند اما متأسفانه پس از مدتی از هم گسیخته اند. چرا؟
- ما در اینجا قصد قضاوت و بررسی علل شكست تجربه های گذشته را نداریم اما آنچه كه در این میان آشكار شد چیزی نبود جز گرایشهای فرقه ای، انحصار طلبی حصار كشی و ... از یكسو و از سوی دیگر سركوب پلیسی فعالان كارگری توسط پلیس سرمایه داری، فشار بحرانهای اقتصادی و بیكاری گسترده و شدید كارگران و عدم وجود صندوقهای حمایتی، كه در مجموع نتوانست به احیاء جنبش مستقل سراسری سازمان یافته كارگری بیانجامد.
- نتیجه اینكه ، اعتراضات، مقاومتهای كارگران در راستای مطالباتشان به شكل، منطقه ای و محلی، جدا از هم ادامه یافت و علیرغم پایداری جانانه ی كارگران به دستاوردهای اندكی بسنده گردید و در مجموع در زمین سرمایه داری زمین گیر شدند.
- از سوی دیگر شاهدیم سرمایه داری توانست با موج سواری در انتخابات دولتی خود با استفاده از وجود بخشی از این امواج ناراضی اجتماعی در بالا بردن آرای خود سود جوید.
- حضور كارگران و مزدبگیران در جنبش اجتماعی سال 88 آنهم به گونه ای كه 8 ماه تمام در كف خیابانها حضور داشتند دلیل محکمی بر عدم اثرگذاری سازمان یافتگی از جانب طبقه كارگر ایران بود. ناگفته ها زیاد است و فرصت كم ... .
- علی جان با توجه به آمارهای ارائه شده از طرف شما ، ما نیز به چند آمار و به چند نكته بطور خلاصه اشاره می كنیم:
نکته اول - در اینكه اقتصاد سرمایه داری ایران در تقسیم جهانی كار خود حلقه ای ست و جایگاهی دارد شكی نیست، همانطور كه میدانیم در تقسیم كار جهانی با توجه به عضویت ایران در « كارتل نفتی اوپك » نقش عمده ی اقتصادی وی همان صادرات نفت می باشد البته صادرات میعانات گازی و مواد خام كانی بخش جانبی صادرات آنرا تشكیل می دهد.
- در نتیجه اقتصاد ایران نیز بدنبال موج نئولیبرالها در قالب الگوی اقتصاد نئوكلاسیك از اوایل دهه هشتاد میلادی تحت عنوان ریگان - تاچریسم براساس تنیدگی اقتصاد جهانی با این موج همراه شد.
- طرحهای تعدیل اقتصادی در دولتهای 8 ساله، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد خود گویای همراهی اقتصاد سرمایه داری ایران با طرحهای دیكته شده و تحمیلی توسط سه نهاد معروف جهانی سازی سرمایه داری ، صندوق بین الملل پول، بانك جهانی، سازمان تجارت جهانی، می باشد.
طرح تعدیل ساختار اقتصادی - كاهش نقش دولت در اقتصاد و افزایش نقش بخش خصوصی سرمایه – طرح هدفمندی یارانه ها (تو بخوان حذف یارانه ها)، كاهش تعرفه های گمركی بر روی كالاهای وارداتی ، بالا بردن سطح قیمت حاملهای انرژی و ... می باشد. حاصل این سیاست اقتصادی رشد سطح عمومی كالاهای اساسی و مصرفی در سطح جامعه ، بیكار سازی گسترده كارگران، ناامنی شغلی كارگران و ... كه از ابتدای دهه هفتاد خورشیدی شدت گرفته و در دولت احمدی نژاد به اوج خود رسید.
- البته دولت احمدی نژاد با كوبیدن بر طبل "یهودی- اسراییلی" ستیزی محض و دامن زدن به درگیریهایی در روابط سیاست خارجی به تشدید بحران اقتصادی در مقابل به تحریمها دامن زد به گونه ای كه در سال 91 شاهد كاهش تعداد خریداران برون مرزی نفت ایران و كاهش صادرات نفتی به میزان سالهای گذشته بودیم.
آری اجرای طرح اقتصاد سیاسی نئولیبرالها در ایران به گونه ای دیگر رقم خورد.
- بخش سرمایه داری و دولتی با توجه به فرانشیز خود "انحصار اقتصاد دولتی" ابتدا به ساكن به حراج صنایع و كارخانجاتی پرداخت كه ورشكسته یا نیمه ورشكسته و بدهكار به بانكها بودند بیشتر این صنایع توسط سازمان ورشكستگی و با همكاری قوه قضاییه به قیمتهای نازلی به بانكها و یا سازمان بورس (تو بخوان مركز اقتصادی كازینویی) به چوب حراج گذاشته شد.
- و بخش سود ده صنایع با همان "فرانشیز دولتی" توانست به سرمایه شبه دولتی تبدیل شده و مالكیت انحصار خود را با تعریف جدید - شبه دولتی یا خصولتی حفظ كند، تا منافع و سود حاصل از یك جیب دولت به جیب دیگرش سرازیر شود.
- در این میان می توان به مخابرات، صدرا، فولاد اهواز، كشتیرانی، شركتهای زیرمجموعه شستا شركتهای كوچك و متوسط دیگر اشاره كرد كه خارج از حوصله این مقاله و خوانندگانش می باشد.
- حال چرا بروز بحران جهانی سرمایه داری در ایران ناشی از اجرای سیاستهای اقتصادی لیبرالهاست ؟ - البته ما بحران را ساختاری و سرشتی، در شیوه تولید نظام سرمایه داری میدانیم و چرا اجرای سیاستهای نئولیبرالها در كشورهایی به مانند یونان، ایتالیا، اسپانیا و ... بدلیل استقراض و بدهكاری به صندوق بین المللی پول تشدید شد؟
باید آنرا در درآمد بی سابقه نفتی دولت سرمایه داری در ایران مخصوصاً دوران احمدی نژاد جستجو كرد كه به عنوان پس انداز دم دستی كمبود ناشی از هزینه های دولت را مرمت می كرد دانست.
- آری دوستان كارگر در آمد 800 میلیارد دلاری حاصل از فروش و صادرات نفت و میعانات گازی كه معادل حدود 96 سال درآمد نفتی ایران از آغاز فروش و صادرات نفت تا ابتدای دولت احمدی نژاد بود.
- این درآمد برای دولت احمدی نژاد آنچنان حاشیه امنی ایجاد كرد كه در سیاست خارجی به نفی هولوکاست و یهودی ستیزی دامن زد به گونه ای كه در روابط خارجی منجر به تشدید تحریم سیاسی و اقتصادی علیه ایران به بهانه "گسترش برنامه هسته ای ایران " از سوی اتحادیه اروپا و امریكا (گروه ) گردید روابط سیاست خارجی به بن بست رسید و ایران به انزوای سیاسی رسید فقط از طرف دولتهای دیگر سرمایه داری مانند روسیه و چین و هند و ... بعضی کشورهای افریقایی یا امریكای لاتین با پرداخت امتیازهای سیاسی اقتصادی مورد توجه قرار می گرفت.
- چرا اینگونه شد؟ ساده است.
چون كنترل انحصار- آنهم از نوع دولتی سرمایه - از نقطه نظر كارایی دولت (مركزی، ایالتی یا محلی) فقط اجازه به انحصارات طبیعی (مانند خدمات عمومی) آنهم با تبعیت از مقررات "خود نوشته" را میدهد طبق آمار، 5/47 درصد شاغلان تولید در بخش خدمات ، خودگویای این نظر می باشد. به دیگر معنا انحصار شركتهای دولتی منابع را نادرست تخصیص میدهند.
سود انحصار ممكن است در بلند مدت به علت بسته بودن یا محدودیت ورود به صنعت باقی بماند كه در این میان سهامداران شركت های دولتی بیشتر گروه های با درآمد زیاد هستند حتی در حفظ شكل دیگر انحصاری آن یعنی شبه دولتی ها.
همچنین به علت انحصاری بودن بازار علیرغم ژست رقابتی گرفتن كه بیشتر در قالب تولید و توزیع در چارچوب انحصار می باشد بر تعیین قیمت كالاها از طریق بالانس تولید به شیوه دستوری اثر گذاری می كند.
نكته دوم- برای روشن شدن بیشتر وضعیت وخیم اقتصادی ما نیز به برخی آمارهای ارائه شد در روزنامه های كثیرالانتشار می پردازیم.
- حاصل عملكرد دولت سرمایه داری اسلامی ایران در دوران احمدی نژاد که به روایت آمارهای رسمی منتشر شد.
- نرخ رشد اقتصادی در پایان دولت خاتمی نزدیك به 8 درصد، شرق 23/7/92 و یا در شرق 13/5/92 (4/6 درصد) ذكر شده است یعنی یك بالانس منفی حدود (13-12) درصدی
- رشد اقتصادی طبق منطق اقتصاد سرمایه داری زمانی اتفاق میفتد كه منابع جدید كشف شده و مورد استفاده قرار گیرد.
عواملی كه در رشد اقتصادی موثرند عبارتند از:
1- ذخیره سرمایه
2- تغییرات تكنیكی
در حالیكه رشد تشكیل سرمایه ثابت ناخالص نیز (منفی 9/21) درصد در سال 91 البته در بخش ساختمان (منفی32) درصد بود شرق 23/7/92
- نماینده بخش خصوصی در دولت (جهانگیری): دولت تلاش می كند كه رشد اقتصادی تا پایان سال (92) صفر شود! شرق 23/7/92 ، علامت تعجب از ماست.
- سیف نماینده دیگر بخش خصوصی (رئیس كل بانك مركزی): رشد اقتصاد امسال كشور (92) از (منفی 4/5) درصد فعلی به (منفی 6) درصد میرسد شرق 23/7/92 البته بخش خصوصی سرمایه در توجیه: گرفتن سكان كابینه ورشكسته دولت سرمایه داری ایران و با مظلوم نمایی به ارائه آمار پرداخته تا بتواند خود را كارگزار شایسته ای برای اجرای طرح لیبرالهای ورشكسته جهانی جابزند وگرنه دلش به حال كارگران نمیسوزد. مانند آمار زیر:
- رشد مصرف بخش خصوصی (منفی 91 درصد) كه در بخش كسب و كار، كشور در وضعیت 144 قرار دارد كه شاخص نامناسبی برای اقتصاد (سرمایه داری) ایران می باشد 23/7/92 شرق
اما در مورد تورم، دوستان آمارها از این قرارند:
- تورم رسمی پایان سال 91 حدود 5/31 درصد ، شرق 23/7/92
كه تا پایان نیمه اول سال 92 از مرز 1/40 درصد عبور كرد كه ایران رتبه اول در جهان را داراست 23/7/92 شرق
- تورم از 4/10 درصد در سال 84 به 5/30 درصد در پایان سال 91 و در مرداد 92 به 40 درصد رسید. 13/5/92 شرق
- البته قابل ذكر است كه سال پایه از 81 به 91 در محاسبات نرخ تورم توسط بانك مركزی انتقال یافته است.
عامل تورم در ایران پایه نقدینگی دارد یعنی رشد بی رویه حجم پول و بدنبالش ركود تورمی آنها در شرایط رشد كاهنده و رشد منفی اقتصادی است میدانیم تورم شکل دیگر مالیات می باشد .
زیرا باز هم در منطق اقتصاد سرمایه داری رابطه (سرعت گردش پول حجم پول = قیمت كالا حجم كالای تولید شده) باید برقرار باشد.
- در حالیكه اگر بخش عظیم صنایع تولیدی رو به ركود برود و بیشتر از تولید، كالا وارد كنیم یعنی دلار تبدیل به رالع شود و "نه در زیر ساختهای اقتصادی تولیدی سرمایه گذاری شود" سطح عمومی قیمتها بالا می رود در مقابل قدرت عمومی خرید مزدبگیران و كارگران كاهش می یابد. آنهم با علم به اینكه ورود كالاهای واراداتی خود بخشی از تورم كشورهای صادركننده متاثر از بحران اقتصاد جهانی را وارد می كنند.
عامل تورم در ایران گفتیم ریشه در رشد بی رویه نقدینگی دارد پس به آمارهای زیر دقت كنیم:
- حجم نقدینگی در نیمه دوم سال 84 حدود 4/78 هزار میلیارد تومان كه پس از گذشت هفت و نیم سال به 464 هزار میلیارد تومان - اخیراً در پایان نیمه اول سال 92 به 500 هزار میلیارد تومان رسید . 13/5/92 شرق
- بودجه كل كشور در سال 84 حدود 8/155 هزار میلیارد تومان كه اكنون به 727 هزار میلیارد تومان رسیده كه نشان از رشد 367 درصدی طی هشت سال دارد. 13/5/92 شرق
- معوقات بانكی در سال 84 اندكی بیش از 5 هزار میلیارد تومان بوده كه اكنون به 80 هزار میلیارد تومان رسیده . 13/5/92 شرق
نتیجه می گیریم كه شاخص فلاكت سال 84 حدود 8/20 درصد حالا (مردادماه 92) به نزدیكی 50 درصد رسیده است. 13/5/92 شرق
بهمنی - در سال اول دولت دهم (احمدی نژاد) سرمایه بانك مركزی 200/11 هزار میلیارد تومان بود كه با تصویب در مجتمع بانك مركزی سال 92 بانك این مبلغ به 37 هزار میلیارد رساند. شرق 10/5/92 که ناشی از سیاست پولی انبساطی بانک مرکزی طبق دیکته سیاست مالی دولت احمدی نژاد برای جبران کسری بودجه بود.
از 200 كشور عضو سازمان ملل 190 كشور تورمی كمتر از 5 درصد دارند. شرق 10/5/92
- ارزش پول ملی در سایه تورم و افزایش نرخ دلار از هزار تومان به بالای سه هزار تومان طی دو سال اخیر به شدت كاهش یافت. 10/5/92 شرق
- بازهم نتیجه می گیریم افزایش تورم و كاهش ارزش پول ملی توجیه اقتصادی همه پروژه ها در تمامی بخشها حتی صنعت و تولید و كشاورزی را از بین برد. آنهم با درآمد 700 میلیارد دلاری نفتی در طول عمر دولت احمدی نژاد 10/5/92 شرق، این تورم در قدرت خرید عمومی آثاری بشدت منفی گذاشت و از حجم كالاهای اساسی و مصرفی خانوارهای كارگری كاست. به آماری در زمینه گروه عمده ی كالاهای مصرفی توجه كنیم:
- شاخص گروه عمده (خوراكی ها، آشامیدنی ها، دخانیات) در ماه تیر 92 به رقم 206 رسید كه نسبت به ماه قبل (خرداد 92) 2/2 درصد افزایش داشته
- شاخص گروه اصلی خوراكی ها در (تیرماه 92) به 8/203 نسبت به ماه قبل (خرداد 92) 2/2 درصد افزایش داشته.
- شاخص گروه اصلی نسبت به ماه مشابه سال قبل (91) 5/51 درصد افزایش داشتند، نرخ تورم 12 ماهه این گروه (2/51) درصد است.
- شاخص گروه عمده خوراكی ها، آشامیدنی ها، دخانیات نسبت به ماه مشابه سال قبل (4/53) درصد افزایش یافته.
- درصد تغییرات این گروه در 12 ماهه منتهی به تیرماه 92 نسبت به دوره مشابه سال قبل 7/52 درصد است كه نسبت تورم 12 ماهه منتهی به خرداد 92 به میزان 9/51 درصد افزایش یافته شرق 15/5/92 یعنی جمع جبری تعداد شاغلان در بازرارکار.
- در مورد اشتغال:
نیلی- رقم اشتغال خالص ظرف سالهای 85 تا 90 تنها 70 هزار شغل بود - در ادبیات اشتغال تعداد شغل ایجاد شده مهم نیست بلكه تغییرات تعداد كل شاغلان مهم است 5/5/92 دنیای اقتصادیعنی جمع جبری تعداد شاغلان در بازار کار.
نیلی- یكی از بخشهای تأثیرگذار در اشتغال نرخ رشد تشكیل سرمایه ثابت است - براساس آمار بانك مركزی این نرخ 2/1 درصد كاهش یافته که در مقایسه با سال قبل (91) كاهش 5/4 درصدی داشته.
در شرایطی كه روند سرمایه گذاری كاهنده است افزایش اشتغال تقریباً ممكن نیست.
- شاخص دیگر ارزیابی نرخ اشتغال بودجه عمرانی كشور است، گزارشها از تخصیص كمتر از 30 درصد بودجه مصوب خبر میدهند. 5/5/92 دنیای اقتصاد
- مورد دیگر تعداد دانشجویان و تمایل به تحصیلات عالی سبب شده كه ورود متولدین دهه 60 به بازار كار دچار تعویق شود 5/5/92 دنیای اقتصاد
نكته مهم اینكه دولتها گفته اند: حدود یك میلیون نفر سالانه به سن كار رسیده اند (سرشماری 85-90) فرض نیمی وارد آموزش عالی شدند پس نیم دیگر چه شد حتما شغل ایجاد شده ! 5/5/92 دنیای اقتصاد
- براساس طرح نیروی كار در فاصله سالهای 85-90 بطور متوسط 744 هزار نفر و نه یك میلیون نفر) به سن كار رسیده اند از این تعداد 137 هزار نفر وارد بازار كار كه تنها 14 هزار نفر شغل پیدا كرده اند و 123 هزار نفر به بیكاران اضافه شده اند. دنیای اقتصاد 5/5/92
- رقم مهمتر این است تفاوت بین 744 هزار نفر از 137 هزار نفر 600 هزار نفر وارد بازاركار نشده اند كه یا جذب آموزش عالی شده یا افسرده و یا معتاد شده اند كه همان اثر افسردگی است. 5/5/92 دنیای اقتصاد
- در فاصله سالهای 84 تا 91 بیش از هفت میلیون و 202 هزار نفر بر جمعیت بالای 10 سال كشور افزوده شد. اما تنها 812 هزار و 61 نفر جزء ، جمعیت فعال اقتصادی قرار گرفتند. شرق 5/5/92 - در سال 84 نرخ بیكاری كل كشور 5/11 درصد و در سال 91 با افزایش 7/0 درصدی به 2/12 درصد رسید. شرق 5/5/92
- در پایان سال 91 بیش از 24 میلیون و 105 هزار نفر از 63 میلیون و 965 هزار ایرانی بالای 10 سال یا 7/37 درصد به بازار كار رسیده اند. 5/5/92 شرق حال به آمار سیف رئیس كل بانك مركزی) توجه كنیم:
- ما حدود 5 میلیون جوان فارغ التحصیل آماده به كار داریم، نبود اشتغال در كشور 13 درصد برآورد شده در سطوح مختلف، متوسط 3 تا 5/3 میلیون نفر را در بر میگیرد. (اطلاعات 23/7/92)
البته با ورود پنج میلیون دانشجوی فارغ التحصیل به بازار كار كشور شمار بیكاران با 5/3 میلیون نفر فعلی به 5/8 میلیون نفر خواهد رسید شرق 28/7/92 - بعد چه خواهد شد ما نمیدانیم!
- از بین بیش از بیست و یك میلیون نفر جمعیت شاغل در حدود 10 میلیون نفر در بخش خدمات فعال هستند. سهم بخش خدمات حدود 5/47 درصد در اشتغال كشور از دو بخش دیگر، صنعت با 6/33 درصد و كشاورزی با 9/18 درصد بیشتر است (اطلاعات 14/5/92)
- شاید آمارهای ارائه شده خارج از حوصله دوستان عزیز كارگر باشد. اما هدف آشنا شدن با جغرافیای اقتصادی، سیاسی، انسانی. بستر زیست مان می باشد. ما نمی توانیم به رشد منفی اقتصادی و ارتباط آن با بیكاری روزافزون و یا به نرخ تورم و اثر آن در قدرت خرید كارگران اشاره نكنیم.
البته ما دیگر به آمارهای جرائم روز افزون ، میلیونها پرونده در مراكز قضایی، وجود سركوبهای پلیس با بهانه های واهی در جهت تشدید رعب و وحشت در سطح جامعه، وجود ده ها هزار زندانی وجود فساد اقتصادی و فساد اداری در قوه قضاییه ، بانكها، ادارات و مراكز دولتی، رشد فحشا و اعتیاد و سرقت و سایر جرائم كه همه آنها را ناشی از عملكرد نظام سرمایه داری و حاصل رشد بیكاری در جامعه می دانیم نمی پردازیم. ما به تراز منفی تجاری اقتصاد ایران نمی پردازیم.
- ما دیگر وارد بحث اقتصادی، بیماری هلندی كه یكی از پیامدهایش، صنعت زدایی در جامعه سرمایه داری ایران - موسوم به در حال توسعه - نمی شویم.
- ما به آماری از وضعیت منابع نفت و گاز و معدن و طرحهای زود بازده اقتصادی در این زمینه نمی پردازیم و یا از حذف سازمان برنامه و بودجه از مراكز تصمیم گیری اقتصاد ایران چیزی نمیگوئیم تا بعد. آنچه مسلم است فاجعه شكل گرفته ناشی از عملكرد سرمایه داری اسلامی در ایران آنچنان عمیق است و در تاروپود زندگی ما كارگران تنیده كه نیازمند همتی والا و كاری عظیم و میدانی از پایین توسط كارگران فعال و فعالان كارگری در یك تعامل و تضارب آرای گسترده برای رسیدن و عملی كردن یك ساختار سراسری تشكل كارگری مستقل از دولت و كارفرما می باشد ما به مانند سابق که در دست نوشته هایمان اعلام كردیم دست دوستی بسوی شما دراز می كنیم لازم به ذكر است نقطه نظراتمان را در گذشته مطرح كرده ایم آنهم از منظر "دشمنی با شیوه تولید سرمایه داری" كه بدنبال این مقاله به سایت ارسال می كنیم. ضمناً ما قبلاً نیز دو مقاله در مورد اكثریت 99 درصدی استشمار شونده در سایت افق روشن زده ایم.
- به امید دیدار و تلاش بیشتر در ایجاد سازمان سراسری كارگران حول مطالبات پایه ای كارگران ایران در بستر مبارزه كارگری با هدف راهبردی ضدسرمایه داری.

فعالان كارگری ضد سرمایه داری گیلان

پانویس:
طبق منطق سرمایه داری - سود ورزی - بطور مشخص در الگوی اقتصاد كلاسیكها و نئوكلاسیكها، حتی کینزینها و نئوکینزینها رشد اقتصادی تابع انباشت سرمایه و انباشت سرمایه تابع نرخ سود است. بنابراین نرخ رشد اقتصادی تحت تأثیر نرخ سود قرار می گیرد.
نرخ رشد اقتصادی تا زمانی مثبت ودر حال افزایش است كه نرخ سود مثبت باشد.
نزولی بودن نرخ سود موجب كاهش سرمایه گذاری شده و شرایط ركودی را برای اقتصاد سرمایه داری فراهم می كند.
- اما دوستان كارگر همانطور كه میدانیم ،

نرخ سود مساویست با نرخ استثمار تقسیم بر تركیب ارگانیك سرمایه


یعنی

= نرخ سود


نرخ استثمار هم نسبت ارزش اضافی به سرمایه متغیر (دستمزد پرداختی)

= نرخ استثمار

در نتیجه، نرخ سود با نرخ استثمار رابطه مستقیم و با تركیب ارگانیك سرمایه رابطه معكوس دارد. از سوی دیگر سرمایه دار مجبور است برای بقا در بازار رقابت نسبت سرمایه ثابت به سرمایه متغیر را افزایش دهد كه با این افزایش نرخ سود كاهش می یابد. كارگران اخراج می شوند و به جای آنها ماشین آلات را جایگزین می كند این مسئله منجر به كاهش سود و افزایش ذخیره ارتش بیكاران و رشد و عمیق شدن تضاد طبقاتی در جامعه سرمایه داری می شود و نظام سرمایه داری را بطرف از هم پاشیدگی می برد.

* افق روشن "پیام به منظور چاره یابی در اوضاع کنونی" از علی نجاتی را اینجا کلیک نمائید.