افق روشن
www.ofros.com

رأفت اسلامی برای روغن کاریِ "ساز و کارِ" نظام غارت و سرکوب


ناهید قادری                                                                                                    سه شنبه ۲٦ آذر ۱۳۹۸ - ۱٧ دسامبر ۲۰۱۹

در این نوشتار، زنجیرۀ مثلث بنیادگرایی، غارت اموال عمومی و بلاخره قتل عام مردم معترض، که در یک نقطه همدیگر را قطع می کنند پرداخته، سپس جایگاه رأفت اسلامی برای روغن کاری و کارکرد مکانیسم این زنجیره در حدّ بضاعت توضیح داده می شود. مجموعۀ سیاست ها و اقدامات نظام حاکم در ایران و تفاوت های آن با طبقات حاکم در نظام سرمایه داری در دیگر کشورها نشانگر ویژگی های خاصّ این حکومت، علی رغم وجود مشخصه های عام تمامی کشورهای سرمایه داری است. در ایران نوعی نظام غارتگرانه از ثروت و دارائی های عمومی، اجتماعی و مردم وجود دارد، که حداقل سطح معیشت برای طبقه کارگر و بازگشت وی در روز بعد برای فروش نیروی کارش را قائل نیست. سبک برخورد نیز با اعتراضات مردم تفاوت های جدی دارد. در این نوشتار به ویژگی نوع نظام سرمایه داری با ویژگی های بنیادگرایی دینی در ایران پرداخته می شود، با توجه به کارکردهای کلیّت نظام، جایگاه رأفت اسلامی مشخص می شود

منشأ و ویژگی های توحش بنیادگرایی
بنیاد گرایی و یا همان داعشیسم، عموماً بر اساس شرایط زندگی حاشیه نشینی و ایزوله از جامعه شکل گرفته که خود ناشی از سیاست های تبعیض طبقاتی با شدّت های کم و زیاد در کشورهاست. فرد با عدم احساس شهروندی و تعلق به جامعه، گروه های اجتماعی و طبقات، به بنیادگرایی تنها راه تداوم زندگی، از طریق نابودی کامل وضع موجود، تمامی عناصر و جلوه های فرهنگی و اجتماعی و شکل گیری مجدد جامعه بر اساس استقرار حقیقت مطلق و عبودیت و بندگی انسان امکانپذیر می داند. بنیاد گرا به این وضعیت بعنوان راه حلّ - اما توهّمی - پناه می برد. نقد نیاز به پندار را را مارکس به زیبایی به تصویر می کشد:
" نیاز رهایی از پندارهای یک وضع، نیاز رهایی از وضعی است که محتاج پندار باشد" " نقد رایج شکوفه های خیالی را از زنجیر بر می چیند، اما نه بگونه ای که آدمی زنجیر را خالی از خیال شکوفه بپا بندد، بل بگونه ای که به زنجیر تکان دهد و شکوفه ها را گرد آورد."
بنیاد گرا بجای تغییر وضع موجود و حفظ عناصر و دستاورد مثبت و نفی جنبه های مضرّ آن، به خصومت قهری با تمامی مظاهر مادّی و معنوی و فرهنگی جامعه روی می آورد. بنیاد گرایی اگر قدرت را کسب کند، حکم خدا که در امیال بنیاد گرا تبلور می یابد را بجای، آزادی و اختیار فردی و جمعی، مجموعۀ حقوق و قوانین و مفاهیم حقوق بشر جایگزین می کند. هر عمل یا حتی فکری می بایست، در راستای اطاعت و عبودیت محض در برابر اولی الامر دینی و نمایندگان مطلق العنان در روی زمین قرار گیرد. یک بنیاد گرا، محل تجمیع بزرگترین تناقضات لاینحل و چند پارگی شخصیتی و روان گسیختگی - شیروفرنی - است. چنین افرادی استقلال شخصیت ندارند و نیاز دارند از فرد دیگری پیروی کنند. آنهم فقط در چارچوب یک ایدئولوژی، تا کسی جرئت ایستادگی در مقابل آنها را نداشته باشد. یک بنیاد گرا هزار چهره است، تقیّه، مکر و حیله، تقلب، دروغ و خلاف گویی برای استقرار حاکمیتش - که آن را دین می خواند- از واجبات است. چنین فردی از یکطرف دروغ را حرام اما بیان دروغ مصحلتی واجب است. برای حفظ قدرت هیچ حدّ و مرز اخلاقی وجود ندارد. حاکم تام الاختیار و مطلق العنان است. آیت الله خمینی می گوید:" حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه ..........حکومت[سلطان] می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند....." حکومت در حدّ نهایتِ مطلقه است و هیچ انتقاد – حتی جزئی - را بر نمی تابد. خمینی اظهار داشت " هر کسی که حزب الله را مسخره کرده و دست بیندازد و یا بگوید که شواری نگهبان کذا و کذا، جزایش مرگ است". حاکم قادر مطلق نیز است. قانون اساسی قوانین مدنی، حقوق بشر و حقوق مردم، بی معنی است. خمینی می گوید : این اختیاراتی که در قانون اساسی برای ولی فقیه آمده اقلّ آنست، ولی فقیه اختیار تامّ و بدون حدّ و مرز دارد. برای این حصر شده که روشنفکران نگویند چه و چه!! . در خصوص ارزش های اخلاقی می نویسد" جاسوسی[ تمامی مردم اِز زندگی شهروندان] ، ... برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است». یک بنیادگرا برای نفیِ غیر، به هر دروغی متوسل می شود. خمینی می گوید: " غربزدگان آزادی به شکل غرب که حتی آزادی جنسی به حد فجيع آن و آزادی مراکز فحشا را طالبند، اسلام و جمهوری اسلامی مخالف ايده‏های حيوانی آنان است". اقشار بنیادگرایی به کنه و خمیر مایۀ یکدیگر شناخت شهودی و غریزی دارند بجهت آنکه خودشان از همان جنس هستند. خمینی برای حفظ حکومت اسلامی خطاب به روحانیون در جمع آنها می گوید " بترسید از روزی که مردم بدانند در ذات شما چیست؟ همه می گویند پیش بده‌‎ ‎برای ما ! همه می خواهند تمام این قدرت چی چی. اینها‌‎ ‎تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. ..... شاید شیطان را هم ازش بپرسند، می گوید من انقلابی هستم!‌‎ بترسید‌‎ ‎از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از‌‎ ‎آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله » ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود. و آن‌‎ ‎روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ٢٢ بهمن. قضیه ‌‌[‌‌این‌‌]‌‌ است که فاتحه همه ما را‌‎ ‎می خوانند!" گسترۀ تناقضات و عوامفریبی شخص وی بر هیچکس پوشیده نیست، بطوریکه که پس از رسیدن به قدرت در پاسخ برای اجرای وعده های خود گفت: " من خدعه کردم "زندگی یک بنیاد گرا در واقع یک نمایش تراژیکِ دلقک مآبانه است. در حالیکه با یک نظام سرکوب سیستماتیک بدون حدّ و مرز با تمامی قصاوت ها و بیرحمی هایی که تاریخ بخودش کمتر است، اموال آنانرا غارت می کند، حاکمش آنقدر لطیف است که برای غریب بودن امام حسین اشک می ریزد. یک بنیاد گرا، نگاه عادی یا دست دادن با زنان را حرام می داند از طرف دیگر براساس متن مصرّح کِتِب مقدس دینی، در جنگ و یا در اثر بدهی مالی؛ با به اسارت گرفتن زنان آنان را بعنوان غنایم جنسی تقسیم کرده و با حکم مستحب بودن تجاوز به دوشیزکان قبل از اعدا م ، بخصوص در سال های بین ۵٩ تا ٦٧ در زندان به جنایات بی حد و حصری دست زدند. در همان حال فعل همجنس گرا مجازات مرگ را در پی دارد، سعید طوسی قاری دربار می گوید اگر مرا محکوم کنند ١٠٠ نفر را با خودم پایین می کشم. بنیاد گرا در گفتار زاهد و عابد و پارسا بوده از اموال دنیوی بی نیازند از طرف دیگر بزرگترین تجمیع و غارت ثروت در تاریخ در حاکمیت آیت الله ها انجام شده است. دارائی تحت اختیار آقای خامنه ای که هیچگونه حسابرسی دولتی نشده و مالیات هم نمی دهد، شامل بنیاد مستضعغان ـ ستاد اجرایی فرمان امام ـ آستان قدس رضوی و زیارتگاههای مذهبی - بنیاد شهید - بنیاد تعاون سپاه پاسداران - قرارگاه خاتم الانبیاء - شرکت سرمایه گذاری غدیر - و غیرو، مجموعاً به مبلغ ٢٠٠ میلیارد دلار ارزیابی می شود. درست است که همه این دارائی ها بنام شخص ایشان سند نخورده، اما کسی که در مورد تغییر و تبدیل و جایجایی و هزینه و درآمد ثروت تصمیم می گیرد، در واقع مالک بوده نیاز به سند ثبتی نیست. قدرت سر نیزه نیز هر جا لازم باشد حکم مالکیت را جاری و جایگزین سند ثبتی می شود.
در ترمینولوژی بینادگرایی، معنی و محتوای مفاهیم و کلمات ذبح شده و معکوس شوند. رئیس حقوق بشر اسلامی که معاون قوه قضائیه نیز بود، می گوید: " در قصاص( قطع دست و پا و اعدام) حیات است" . انحصار کامل قدرت دمکراسی نام می گیرد. با نمایش رأی به کسانی که از دهها فیلتر گذر و انتصاب شده اند، مردم سالاری دینی و از قول خاتمی، رهبر نظام نیز بطور آزاد توسط مردم انتخاب می شود. اینکه دریادار؟! علی شمخانی یعنی سردار نفتی و غلام خانه زاد و حلقه بگوش، از خشن ترین سرکوب مردم و نیروهای مبارز، پرچم دار رأفت اسلامی می شود. یک از وارونه سازی های جاری است. لذا به انعکاس حقیقی زندگی و طرح جنایاتی که وی از آستانۀ انقلاب ۵٧ ببعد مرتکب شده پرداخته می شود.

علی شمخانی در ذات و نمود حقیقی اش
در مورد سوابقش بیان می شود وی دانش‌آموخته کارشناسی مهندسی کشاورزی و کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه جندی‌شاپور و دکتری استراتژی نظامی از دانشگاه عالی دفاع ملی می‌باشد و دوره دافوس را نیز در دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا گذرانده است. نگاهی به گذشتۀ وی نشان می دهد که از یک خانوادۀ بشدّت فقیر، تنگدست و پر جمعیت ( که یکی شان هم در نوزادی مرد) می باشد، که برای ممر زندگی از حاشیۀ به شهر اهواز نقل مکان کرد. شمخانی در فقر و تنگدستی دورۀ دبیرستان را گذراند و با استفاده از سهیمۀ منطقه ای توانست در دانشکده کشاورزی و دامپروری که در روستایی بنام ملاثانی در نیمه راه اهواز - شوشتر قرار داشت پذیرفته شود. دانشجويان مي بايستي نزديك محل تحصيل؛ ساکن می شدند. از يك ساختمان نيمه تعطيل و رها شدۀ كارگران شركت نفت در ملاثاني بهره برداري شد. این دانشکده هیچ متقاضی غیر بومی نداشت، زیرا ویژگی سکونت تبعید شدگان و بقول دانشجویانش سربازخانه ای بود. شمخانی بلحاظ فقر مادی و شرایط روحی - روانی و ضعیت خاصی و فردی بشدت منزوی و کناره گیر از عموم دانشجویان بود. هیچگاه در طی ۵ سال تحصیل در تظاهرات دانشجویان جندی شاپور در دوران رژیم قبلی حضور نداشت. البته فاصله زیاد محل تحصیل و زندگی وی در ملاثانی با دانشگاه جندی شاپور تأثیر داشت اما روحیۀ محافظه کاری و ترس، و عزلت گزینی، کینه ورزی و ضدیت با مظاهر شهروندی و اجتماعی هم مزید بر علت بود. از طرف عموم دانشجویان نیز در حاشیه قرار داشت و بعنوان یک عنصر اجتماعی از طرف دانشجویان مبارز پذیرش نمی شد. در سوابق ساختگی وی آمده که مبارزه خود را از دهۀ ۵٠ آغاز کرد و مدتی دستگیر و در زندان اهواز بود. در سال ۵٠ وی نو جوان ١٦ ساله و محصل بود. دانشجویان مبارز در آن مقطع هواداران سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک های فدائی خلق بودند، که وی حتی در دوران دانشجویی نیز هیچ رابطه و مناسبانی نداشت. وی هرگز به زندان محکوم نشد و برای ادعای زندانی بودنش، مدت و زمان را مطرح نمی کنند. که مجموعاً یک دروغ محض و آشکار است. پس از ضربات وارد شده به سازمان مجاهدین در سال ١٣۵۴ تک عناصری منفرد مذهبی بنیاد گرا دو آتشه کم کم عیان و در سال های و ۵٧ - ۵٦ ببعد تلاش می کردند محافلی ارتجاعی تشکیل دهند. از جمله محافل، گروه منصورون بود که در پی آشنایی شمخانی با افرادی چون محسن رضایی و غلامعلی رشید، گرد آمدند. حجت‌الاسلام سيد منيرالدين حسيني‌الهاشمي، که در يکي دو سال پيش از پيروزي انقلاب در آموزش فکري اعضاي گروه نقشي مهم داشت، مي‌نويسد: «گروه منصورون در سال ۵٦ و ۵٧ تأسيس شد". محفل ارتجاعی و ضد بشر منصورون، در ١٢ بهمن یعنی ١٠ روز قبل از پیروزی انقلاب اولین اقدام عملی و ترور خود را که کشتن یک سرگرد نیروی انتظامی در مقابل خانه اش در اهواز بود، انجام داد. که این خود نشان از گسیختگی آنها از روند جامعه و جنبش و ضمنا جُبن و زبونی و حتی عمل ضد انقلابی این گروه بود. زیرا در زمانی که رژیم قبل متلاشی و درهم شکسته بود انجام دادند و می بایست به تصمیم و ارادۀ مردم و سپردن به دادگاه های صالحه منوط می شد.
در آن زمان موج مسائل سياسي دانشجويي همه جا رواج مي يافت اما دانشجویان روستای ملاثانی که مجزی بودند بدور از اين مسائل به آموزش خود ادامه می داد. داستانسرایی در مورد دورۀ فوق لیسانس مدیریت و دکتری استراتژی نظامی چنان عنصرِ عقب مانده و ادامه تحصیل فرضی در رشتۀ غیر مرتبط [مدیریت و استراتژی] بی مفهوم است. این مدارک همانند مدارک تحصیلی پاسدار دکترای اقتصاد محسن رضائی، فدوی، اسلامی و لاریجانی ها و صدها مورد مشابه، همان مدرک مصلحتی، زورکی و با سرنیزه برای هویت دادن دروغین به شخصیت بی هویتیشان چیزی دیگر نبود. حاصل دانش وی در فوق لیسانس مدیریت و دکترای استراتژی را در درک و فهم او می توان محک و راستی آزمایی کرد. علی شمخانی از حضور نظامی ایران در عراق و سوریه تحت عناوین "دفاع از حرم حضرت زینب و مردم مظلوم فلسطین" یاد کرده و سپس افزوده است که این حضور نظامی، "تصمیم دفاعی و امنیتی درستی است" که از سوی آیت الله خامنه ای گرفته شده است. در جای دیگری از سخنانش تأکید کرده است که کلیه "تصمیمات رهبر جمهوری اسلامی بر وحی الهی مبتنی است." !!!!!!
در سفر شمخانی، مشهد ایرنا می نویسد : علی شمخانی روز یكشنبه در نشست شورای اداری استان خراسان رضوی در مشهد افزود: " وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی طی چهار سال پی در پی مساله اقتصادی را محور شعارهای سال قرار می دهند باید به این باور برسیم كه مهمترین موضوع كشور اقتصاد است..... وی گفت: اگر بخش ثابتی از خطبه های نماز جمعه بر مسائل اقتصادی هر منطقه به تناسب شرایط و اقدامات این حوزه و توضیح و پیگیری موضوع قرار گیرد مطلوب است". تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ! از دانش استراتژیک، تا رویکرد وی در طرح مسائل اقتصادی در نمازهای جمعه! دانش کذایی آقای دکتر دریادار شمخانی و در واقع نفتی - رانتی آشکار می شود. وی اعتبار اقتصاد مقاومتی که هیچکس از رئیس جمهور تا خود رهبر نفهمید که محتوایش چیست را بجهت تکرار و مکرر آن طی 4 سال دارای اعتبار می داند. اگر اقتصاد مقاومتی مفهومی داشت که یا می بایست توسط دست نشاندۀ خود روحانی اجرا می شد و در صورت عدم اجرا، بمعنی عزل رهبر از مقامش بود.

نقش سر پاسدار شمخانی در سرکوب مردم
حزب الله خوزستان که سران سپاهش از ابتدا، همین علی شمخانی و محسن رضایی و ائمۀ جمعه اش، موسوی جزایری و جمی ( آمر آتش سوزی سینما رکس آبادان با ٦٠٠ انسان که سوخته و تبدیل به خاکستر شده، بهمراه رشیدیان ) و حکّام شرعش جنّتی و احمدی شاهرودی بودند خشن ترین، ضد بشرترین گرایشات سرکوبگر در بین سرکوبگران حاکم در کشور بودند. آنها بهمین لحاظ توانستند به مقامات بالاتر حکومتی برسند.
شمخانی و رضائی و امثالهم توانستند با صدها هزار کشته در جنگ هشت ساله، که ٣۴٠٠٠ نفر آنان را دانش آموز ان ١٢ تا ١٨ ساله مدارس تشکیل می دادند، را روی مین فرستاده و قتل عام کردند. با خسارات تمامی خسارات مادی به شهر ها و زیر ساخت ها، اما خود صحیح و سالم مانده و به مقامات کنونی دست یافتند. سپاه در خوزستان همانند کردستان، بلوچستان و یا ترکمن صحرا، بالاترین حدّ سبعیت و سرکوب مردم را نشان داد. در روزهای اول پیروزی که مطالبات قومی جای خود را باز کرده بود، روحانی خرمشهر محمد طاهر آل شبیر خاقانی در کنار گروهی با عنوان " روشنفکران انقلابی عرب" که "کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران" را در خرمشهر تشکیل دادند علیه ارتجاع عرب و فارس طی اطلاعیه ١٢ ماده ای خواهان اصلاحات فرهنگی و اقتصادی بودند. در ٨ خرداد ۵٨ زمانی که علی شمخانی فرماننده سپاه خوزستان بود، بالاترین حدّ خشونت، سبعیت و کشتار را در خرمشهر انجام داده و توانستند، بر تمامی مطالبات آنان با جنایات گسترده خط بطلان بکشند. اعدام مخالفین در بهار ۵٨ وقتی هنوز مخالفین در تمامی کشور تحمل می شدند از مسجد سلیمان سر برآورد و یکبار هم قرار بود عده ای از جوانان آزاده را برای ایجاد رعب و وحشت دیگر مبارزان اعدام کنند.عناصری بظاهر خودسر، همانند قتل های زنجیره دست به ترور مخالفین زدند. در جریان انقلاب فرهنگی، دانشگاه اهواز، به بزرگترین قتلگاه دانشجویان تبدیل شد که مشابهت در میان دیگر شهرهای کشور نداشت. دانشجویان بیشترین اعدام ها و زندانی ها را متحمل شدند.
جسد دانشجویان زیادی اعم از دختر و پسر از رودخانه کارون گرفته شد. وقتی صدها دانشجو را در جریان یورش به دانشگاه دستگیر و از جمله در سالن شهرداری در بازداشت بودند، که خواستار باز شدن درب و استفاده از سرویس های بهداشتی جهت برخی زندانیان شدند، از پشت درب، آنها را به رگبار گلوله بستند و بطور باور نکردنی حدود ١٠ تن دانشجویان را بقتل رسانده و عدۀ زیادی مجروح شدند. جنایات در اهواز بخصوص در شرایط جنگ با عراق ابعاد بسیار وحشتناکی داشت. - دکتر اسماعیل نریمیسا پزشک مردمی و محبوب در بین مردم و جزو کادر بیمارستان گلستان در شهرک دانشگاه اهواز پس از یورش ارتجاع فرهنگی در ٦ تیرماه سال ١٣۵٩، اعدام شد. علت اعدام و جرم وی، پانسمان دانشجویانی بود که در جریان یورش ارتجاع فرهنگی زخمی شده بودند، اعلام شد. این پزشک مراکز درمانی رایگان در بخش های فقیر نشان اهواز راه اندازی کرده بود. ناصر خاکسار نویسنده و شاعر اهل آبادان که در رژیم قبل مدت ٧ سال را در زندان گذرانده و در بهمن ۵٧ آزاد شد، از اولین کسانی بود که در نیمه اول ۵٨ دستگیر و قصد اعدام وی را داشتند که با افشاگری های وسیع نیروهای مبارز توانست از زندان آزاد شود. شکرالله پاکنژاد مبارز نستوه زندانی در رژیم قبل که دفاعیاتش در بیدادگاه تکاندهنده بود، بجهت فشار از همان سال ۵٧ مجبور شد از حضور در شهر خود ( دزفول) منصرف و به تهران مراجعه کند.

سرلشکر نفتی علی شمخانی در مقام رانت خوار و غارتگر
شمخانی در سال های ۵٨ تا ٦٠ فرمانده سپاه خوزستان و سپس جانشین فرمانده کل سپاه، فرمانده نیروی زمینی ... . در دوره محمد خاتمی هشت سال وزیر دفاع دولتش بود و از سال ٩٢ نماینده رهبر در شورای امنیت ملی شد. به لحاظ جایگاهی که وی در سایۀ اثبات بندگی و بردگی قدرت و سرکوب بیرحمانۀ مردم و مبارزین و کارگران کسب کرد، توانست با کسب اطلاعات رانتی و سوء استفاده از قدرت، ثروت کلانی کسب کند که بالغ بر دو میلیارد دلار ارزیابی می شود. شمخانی توانست شبکۀ حمل و نقل انتقال نفت و مشتقات آن و پتروشیمی را با ٧۵ کشتی راه اندازی کند (١). شرکت ادمیرال گروپ را در سال ٩٣ تأسیس کرده، وی امتیاز فروش محصولات پتروشیمی از هلدینگ خلیج فارس را دارد که از نظر درآمد دومین پردرآمد ترین هلدینگ خلیج فارس است. شمخانی بیشتر کارهایش را مثل تمامی مافیاهای جهان، توسط پسرانش و افراد مورد اعتماد و وابسته انجام می شود. وی بعد از طلاق همسر اول اکنون دو زن دارد صاحت ۴ بچه و از زن دومی یک بچه دارد. یکی از دادماهایش سید حسن میر محمد علی چند ویلا در لواسان دارد. محسن قائمی‌نسب مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری، در پاسخ به سؤالی درمورد تخریب یکی از ویلای داماد شمخانی که بدون مجوز ساخته شد اظهار کرد که با حکم دیوان عدالت اداری تخریب اجرا می شود. وی همچنین چندین خانۀ لاکچری در امارات و انگلیس دارد. یک سند آپارتمان وی در امارات٢٧٠٠٠٠٠ درهم ناچیز که قیمت سندی برای کاهش مالیات قیمت را پایین می زنند. حداقل ده میلیارد تومان ارزش دارد. همچنین اقامت جمهوری چک که محل تلاقی مافیای های روس و غیروست را دریافت کرده است. علی و حسن شمخانی دو پسر علی شمخانی هستند که دومی گرین کارت آمریکا را دارد ( دراسناد ثبتی نامش ابوالفضل است ) بین ایران و دوبی رفت و آمد دارند. محمد حسین شمخانی پاسپورت آنتی گوا دارد که با صد هزار دلار می توان آنرا بدست آورد. همچنین اقامت آلمان را از طریق علی انصاری سازنده مجتمع های عظیم " ایران مال " را دریافت کرده است. فردی بنام "رهبر مدنی" که قبلاً در وزارت دفاع بود، مآمور مسئول دفتر هما در لبنان می شود پوشش بخش هایی از اموال و دارئی های شمخانی در لبنان را دارد وی دو پسر بنام های محمد رضا رهبر مدنی و احمد رهبر مدنی دارد که بخشی از کشتی های علی شمخانی بنام آنهاست. علی شمخانی یک صرافی بنام "شرکت تضمامنی م ر و شرکاء" در دوبی دارد، که در زمینۀ ارز، حمل و نقل و صادرات و وارادات فعالیت می کند کارهای دوبی وی در دست فردی بنام حسین قربانی زاهد است؛ که رئیس هیأت مدیره و گرداننده صرافی و کارهای وی است. این شخص رفیق و همدم محمد حسین شمخانی است. احمد عراقچی که معاون ارزی بانک مرکزی بود و محاکمه و به اتهام اخلال در نظام ارزی کشور برکنار شد، در دادگاه محاکمه اش رسما اظهار کرد و در مصاحبه با مطبوعات نیز تأکید کرد که علی شمخانی بعنوان رئیس شورای امنیت ملی به روحانی طی نامه ای، وی را به سیف رئیس بانک مرکزی معرفی می کند که در بازار ارز فردایی بتواند تصمیم گیری و دخالت کند و سپس از طریق روحانی احمد عراقچی به رئیس بانک مرکزی معرفی می شود. این بخش که قیمت ارز فردا را تعیین می کند، جایگاه سازمانی مهمی برای رانت اطلاعاتی نوسانات قیمت ارز ، سوداگری در آن و کسب سودهای کلان است. بانک مرکزی روازنه ۵٠٠ میلیون دلار ارز جابجا می کند و این بنفع کسی که از قیمت فردای آن اطلاع دارد، مثلث شمخانی – سیف – علی انصاری که وی مالک بانک آینده و سازندۀ ایران مال است، بطور هماهنگ عمل کرده و استفاده های کلانی از نوسانات ارز بردند. عملیات اجرایش را علی انصاری انجام می داند. همه اقدامات با هماهنگی وزارت اطلاعات و حراست بانک مرکزی انجام می شد. در این راستا شرکت هایی ثبت می کنند با سرمایۀ بسیار اندک مثلا ٠٠٠/١٠٠ تومان، به اسم شرکت های صوری، وام و تسهیلات کلان بدون وثیقه می گیرند. یعنی سرمایه آنها از پول های مردم تأمین می شود، وبعد با تغییرات نرخ ارز که آنان مطلع و حتی خود کم و زیاد می کنند، تسهیلات را تسویه و شرکت ها منحل می کنند. در واقع ارزش سپرده های مردم که قدرت خرید آنها با افزایش نرخ ارز بشدت کاهش یافته و دود شده و بهوا می رود، بخشی به جیب این سه نفر می رود. شرکت "سرمایه آوین" بالای ۵ میلیارد تومان بابت تسهیلات سر رسید نپرداخته به بانک آینده دارد و سرمایه تأسیس آن یکصد هزار تومان است. شرکت "پیمان پایۀ نیکان" با صد هزار تومان سرمایه، تسهیلات کلانی دریافت و منحل شد. شرکت "کلان ساحل جنوب سهامی خاص" اعضای هیأت مدیره اش ابوالفضل شمخانی و محمد حسین شمخانی و فاطمه مزرعه می باشد.
تمامی شرکت های صوری یا بنام پسران شمخانی و یا بنام اقبالیان راننده علی انصاری است. یک شرکت "توسعه صنعت صدر سرمایه" بنام کیوان اقبالیان( راننده علی انصاری) است که ٦٨ میلیارد تومان به بانک آینده بدهکار است. بدینوسیله سپرده های مردم را از بانک ها بیرون کشیده و بهره برداری می کنند. علی انصاری مجری طرح پروزۀ ایران مال، برای اینکه آن را بسازد خود پروژه را که هنوز ساخته نشده بعنوان وثیقه قلابی با ارزش صوری ده میلیارد دلار در بانک آینده می گذارد این اقدامات همه خلاف قانون است. لذا حسابسازی کرده مدارک صوری را به بانک مرکزی و سیف تحویل می دهد. این سرقت های کلان در بالاترین سطوح مملکتی همان سیستماتیک بودن فساد و ساختار یافتگی آنست. محمد جواد شیرازی بازرس با وجدان که مدیر کل بازرسی شهرداری بود، در یک برنامه تلویزیونی تخلفات و سرقت های علی انصاری و ایران مال را افشا کرد. اما چندی بعد آقای شیرازی از کار برکنار. و ایران مال افتتاح شد. با عملیات پیچیده و غیر قانونی، تسهیلات دریافتی از بانک ها بدون وثیقۀ قابل نقد شدن، تبدیل به ارز شده و با افزایش قیمت ارز با دلار ۵٠٠٠ تومان ٢٠٠ میلیارد تسهیلات و بعد با دلار ١٧٠٠٠ تومانی ارزش پول آنها چهار برابر می شود. یعنی طی یکی دو روز با هماهنگی سیف و شمخانی و انصاری با خرید و فروش درهم یک روزه سرمایه را ۴ برابر کرده و بایک چهارم پول بدهی به بانک را پس می دهند و بعد شرکت منحل می شود. سه چهارم پول مازاد کسب شده را به استرالیا و کانادا از طریق واسطه مثلا شرکت آریا به حساب مریلند اینترنشنال بحساب خانم حمیده س ریخته می شود. که همسر علی انصاری است و قیمت یک آپارتمان خریداری شدۀ در تورنتو وی ١٢ میلیون دلار است. علی انصاری از طریق ا"رضا واعظ آشتیانی" نماینده مجلس و حسن آشتیانی که از اعضای مؤتلفه هستند، ویک پایه دیگرش قدرت عالیخانی نماینده سابق مجلس؛ می توانند صادرات پتروشیمی را در اختیار بگیرند، زیرا صادرات پتروشیمی در کلاً در اختیار مؤتلفه است و آنها رابط علی شمخانی و علی انصاری هستند . علی انصاری را مردم با بانک تات شناخته شد که با انحلال بانک تات و موسسه اعتباری مالی صالحین و موسسه اعتباری مالی آتیه بانک آینده را تأسیس کرد که بیش از ١٢٢٠٠٠ میلیارد سپرده دارد و معادل ١٠ در صد کل سپرده های تمامی بانک ها در کل کشور است با این وجود می خواست بانک آینده را با اعلام ورشکستگی منحل کند. علی شمخانی بخشی از سهمش را از طریق پسرهاش در دبی می گیرد. بخش دیگر را علی انصاری برایش برج و پاساژ می سازد زمین ٢٦٠٠ متری در فرشته تهران یک پاساز و مرکز خرید ساخته می شود باسم آذر میدخت زن دوم علی شمخانی است. یکی از خانه های وی در الهیه است. این پروژۀ عظیم بنام حسین شمخانی است قصر١۵٠٠ میلیارد تومانی بنام زینب شمخانی ابوالفضل شمخانی زهرا شمخانی و علی شمخانی است. محمد حسین پسر بزرگ از دانشگاه آمریکایی بیروت هر سه ماه ١٠٠٠٠ دلار شهریه است حسین و حسن شمخانی مدیران شرکت های کشتی رانی اپرال گروپ هستند که در دبی تهران بمبئی و سنگاپور دفتر دارند کشتی های باری شمخانی تحت پوشش همین اپرال کروپ هستند برادز زاده هایش بنام موعود شمخانی سرپرست معاونت عمرانی منطقۀ آزاد اروند است هادی شمخانی ٢٢ ساله است در سفارت ج ا در روسیه بعنوان کارشناس سیاسی خاور میانه مشغول است.
به گزارش آذربایجان خبرلری به نقل از ایران بریفینگ، «عبدالعظیم شمخانی» برادر علی شمخانی، متولد ۱۳۶۷، در سال ۱۳۹۲ با مدرک دیپلم به سمت «مدیرعامل سازمان زیباسازی کلان‌شهر اهواز» منصوب و در سال ۱۳۹۶ مدیرعامل سازمان همیاری شهرداری‌های خوزستان شده است، او پیش‌تر نماینده دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خوزستان در ۲۲ سالگی و رئیس اداره تبلیغات شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خوزستان در ۲۳ سالگی و بازرس ویژه اداره کل بازرسی استانداری خوزستان و مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری اهواز در ۲۵ سالگی بوده است. اسفند ٩۴ همان سال نیز به‌عنوان «قائم‌مقام شهردار اهواز» منصوب گردید که با توجه به سنش و کلان بودن شهر اهواز می‌تواند، یکی از رکورد زنان در بالاترین مسئولیت ها باشد.
مافیاهای اختاپوس در نظام که حمایت بالاترین مقام ها را دارند علت اصلی فقر و فلاکت عمومی مردم است. قالیباف با آن پروندۀ نجومی اختلاس عضو شورای مصلحت نظام می شود تا در واقع این نظام رانت و غارت را نگهبانی کند و نجفی شهردار بعدی که قصد رو کردن پروندۀ قالیباف را داشت با درگیر شدن در ماجرای عشقی از صحنه سیاسی حذف شد. " امرودی " معاون قالیباف بجهت فساد محکوم به انفصال از خدمت شد، اما به ریاست فرهنگی شهرداری منصوب می شود. هم اینک نمایش مبارزه با فساد توسط رئیسی در حال اجراست. اما آنرا نیز می بایست چتر حفاظتی برای کُند کردن خشم مردم از اینهمه فساد و خارج کردن کلیت نظام از اختلاس ها تعبیر کرد. تخصیص ارز به بانک شرکت های تولیدی مالی و به سیف مربوط بود. سیف از طریق علی رضا شیرانی چهار سوق به علی انصاری وصل میشود. علی رضا شیرانی چهار سوق با عضویت در هیأت امنای بانک تات صندوق دار علی انصاری بوده مدتی معاون بانک مرکزی زیر دست سیف بود بعد از طریق بانک مرکزی رئیس شعب بانک صادرات در امارات شد به اتهام تخلفات مالی سازمان بازرسی قصد برکناری وی را داشت. علی اکبر ناطق نوری جلوی تعویض وی را گرفت. ( رئیس دفتر بازرسی امام خامنه ای) بعد از فشار مردم، روحانی سیف از بانک مرکزی برداشت و را مشاور پولی و بانکی رئیس جمهور کرد. سیف حق حساب خود از علی انصاری را از شرکتی بنام نور در کانادا دریافت می کند زهرا سیف و علی سیف شهروند کانادا هستند نرگس سیف شهروند استرالیاست. باند های مافیایی و ضد بشر، با دد منشانه ترین قتل عام مردم حقّ طلب، با سلاح هایی که از پول همین مردم خریده اند، نظام موجود را حفظ می کنند، تا این حلقۀ غارت و سرکوب ادامه یابد. همین باندها خود بانی رأفت اسلامی است می شوند. در واقع:
کثیف ترین و پیچیده ترین عملیات مافیایی برای تداوم غارت اموال و سرکوب مردم معترض، سر از رأفت اسلامی در می آورد لذا رأفت اسلامی مکمل غارت و شلیک گلوله و بخون کشیدن مردم معترض، اما با زبان دیگری و همه برای حفظ حکومت است.
باند حاکم نه از استقلال کشور که فقط قدرت انحصاری و منابع و مجاری غارت و چپاول دفاع کرده و طی کشتارهای وسیع سال های ٦٠ و سال ٦٧، تا آبان ٩٨ نشان دادند که در نگهداری این امتیازات هیچ حدّ و مرزی برایشان متصور نیست. طرح رأفت اسلامی نیز که قتل عزیزان مردم، در برابر پرداخت از دارائی و سرمایۀ خود مردم است، هدف اصلی اش به صف کشاندن و دریوزگی برخی خانواده های فقیر مادی و فرهنگی است، که اکنون که عضوی خانواده شان از دست رفته پولی بکف آورند و بیشک این شدّت گندیدگی و تعفن اقدامات حاکمیت را افزون می کند.

   

_________________________________________


(١) - اسناد شرکت ها، چک های صادره، مستندات و شرح کامل مسیر و چگونگی گردش مالیِ غارت سپرده های مردم را می توانید در برنامۀ
"مافیای علی شمخانی را بهتر بشناسیم" که توسط آقای مهدی فلاحتی تهیه و ارائه شد، ملاحظه نمایید.