شورش های عمومی علیه نظام حاکم، برخاسته از نارضایتی عمومی توده ها علیه فقر، فلاکت و نبود آزادی بود که در سال های قبل از سوی کارگران، معلمان، پرستاران، جنبش زنان، دانشجویان و... به اشکالی مختلف چون تجمع، راهپیمایی، اعتصاب و ... بروز کرده بود و هم اکنون نیز ادامه دارد. اعتراضات کارگران قزوینی، کارگران هفت تپه، واگن سازی پارس و... از این جمله اند. در نیمه ی اول مردادماه کارگران سیمین اصفهان جلوی استانداری این شهر برای گرفتن حقوق معوقه ی خود بارها تجمع کردند. جنبش اجتماعی زنان یکی دیگر از جنبش هایی است که همچون جنبش کارگری، از ابتدای روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی برای گرفتن مطالبات خود مبارزه کرده است. جنبش دانشجویی نیز یکی دیگر از جنبش هایی است که در این سالها حضور فعالی داشته است و بارها مورد حمله ی نیروهای سرکوب قرار گرفته است.
این جنبش میلیونی که در تهران و شهرهای بزرگ به بهانه ی تقلب در انتخابات حضوری سیل آسا در خیابان ها داشت، خشم فروخورده ای بود که بارها در سالهای پیش در مشهد، قزوین، اراک، اکبرآباد (اسلام شهر) و در وقایعی چون هجده تیر به صحنه آمده بود، اما هیچ کدام به این گستردگی و بالندگی نبود. اعتراض به شرایط موجود در شورش های قبلی که به آنها اشاره شد، جنبش هایی خودانگیخته ای بود که در آن بخشی از توده ها عملاٌ به مقابله با نظام بلند شده بودند. هر چند این شورش ها به شدیدترین وجه سرکوب شدند و مدتی با ایجاد رعب و وحشت از اعتراض های عمومی خبری نبود، اما اعتراض های جنبش کارگری به شکل جدا از هم، اینجا و آنجا برای گرفتن مطالبات ادامه داشت. جنبش کارگران در مقابله با استبداد سرمایه به اشکال مختلف اعتصاب (دست از کار کشیدن و اعتصاب غذا)، تجمع در خیابان ها جلوی نهاد های حکومتی و ... در سالهای اخیر با شدت و ضعف ادامه داشت اما این اعتراضات جدا از هم بود. تا کنون جنبش سراسری یا به سخن دیگر حضور طبقه ی کارگر در تقابل با استبداد سرمایه غایب بود.
در جنبش توده ای که مردم به بهانه ی انتخابات در تقابل با استبداد بیش از یک ماه به مناسبت های مختلف از جمله هجده تیر به خیابان ها آمدند بر خلاف شورش های گذشته که منطقه ای بود و خواست ها و مطالبات اش نیز محدود به مطالبات بخش هایی از مردم و کارگران بود، این جنبش سراسری بود، تا جایی که به جز تهران در اکثر شهر های بزرگ علیرغم حضور نیروهای سرکوب مردم حضور پرشور گسترده ای داشتند. این جنبش ضد استبدادی که برای نفی فقر و فلاکت و نبود آزادی هر روز عمق بیشتری پیدا می کند، شهرهای کوچک و حتی روستاها را هم تکان داد و اگر شهرهای کوچک به صحنه نیامدند به خاطر رضایتشان از نظام نبود بلکه به خاطر کوچک بودن شهر و ترس از دستگیری بود.
توده ها به خیابان آمدند و با فعالیت آگاهانه خود به مقابله با نظام برخاستند. این جنبش به نسبت زیادی از شورش های گذشته آگاهانه تر بود. مردم آگاهانه به نفی این نظام استبدادی رسیدند اما در انتخاب جایگزین این نظام به یک آلترناتیو مشخص نرسیده اند. می خواهم بگویم شرکت کنندگان در تظاهرات آگاهانه به نفی این نظام رسیده اند و از این جهت جنبش نسبت به گذشته متحول تر و آگاهانه تر شده است.
رژیم نیز با تعدادی از نیروهای ضدشورش و بسیج و دیگر نیروها به مقابله با معترضین به میدان آمد گرچه توانست از تظاهرات چند میلیونی جلوگیری کند اما نارضایی و اعتراض به این نظام در جانمایه ی انسان های معترض علنیت یافته است. از طرفی بحران اقتصادی که جامعه با آن دست به گریبان است هر روز بدتر می شود و توده ها نیز با وجود جو سرکوب و اختناق راهی برای بروز اعتراضات خود پیدا خواهند کرد.
شرکت کنندگان در اعتراضات عموم مردم، دانشجویان و کارگران بودند ولی حضور پرشور زنان در این اعتراضات چشمگیرتر بود. از این گذشته زنان با روحیه ی معترض و متشکل تر نسبت به دیگر گروه هایی که در این اعتراضات میلیونی شرکت داشتند، ظاهر شدند.
کارگران به شکل گروهی در تظاهرات حضور نداشتند اما کارگران کارخانه های کوچک و کارگاه ها حضور پررنگ تری نسبت به کارگران کارخانه های بزرگ مثلاٌ ماشین سازی ها داشتند. با این وجود کم نبودند کارگران ماشین سازیها و چه بسا بسیاری از این کارگران که دستگیر شدند و بسیاری نیز که زخمی شدند به خاطر ترس از دستگیری و اخراج از کار به بیمارستان مراجعه نکردند.
آن چیزی که باعث کم رنگ شدن حضور کارگران شد، حضور انفرادی افراد بود. عدم حضور جمعی و با خواست ها و مطالبات کارگری بایستی مورد توجه قرار بگیرد. از طرفی دیگر اکثریت توده های معترض در این تظاهرات، دانشجویان و دیگر جوانان جویای کار و یا دانش آموزانی بودند که بالقوه کارگرانی هستند که با اقتصاد بحران زده نگرانند که در آینده با چه قیمتی باید تنها کالای خود (نیروی کارشان) را به فروش برسانند.
با وجود جو رعب و وحشت در کارخانه های بزرگ و تهدید بسیاری از کارگران به خاطر مراجعه به سایت های خبری و معلق کردن بعضی از کارگران به همین خاطر با این وجود عدم همبستگی کارگران کارخانه های بزرگ و کلیدی چون شرکت نفت، برق، ماشین سازیها و ... با جریانات اخیر و کارگران اخراجی و حقوق معوقه از مسایلی است که جنبش کارگری از آن رنج می برد. با توجه به مسایل فوق جو حاکم بر جنبش توده ای که با جمعیت میلیونی به خیابان ها سرازیر می شدند کارگری نبود. علیرغم اینکه در این چند سال اخیر برای گرفتن مطالبات خود همیشه در صحنه بودند.
بدنه ی کارگری با مطالبات و خواست های کارگری آشنایی کمی دارد. همانطور که قبلاً اشاره شد در حین تظاهرات خیابانی نیز عمدتاً به شکل گروهی حاضر نشدند و نتوانستند خواست و مطالبات خود را به درون توده های معترض ببرند. به همین دلیل اینطور به نظر می رسید که مردم به حمایت از منابع خارج از قدرت به میدان مبارزه آمده اند. چه در نوشته های قبلی چه در این نوشته به ریشه نارضایتی ها و اعتصاب ها و شورش های سال قبل اشاره کردیم. کارگران از فردای روی کار آمدن رژیم خواست ها و مطالباتی داشت که هم اکنون نیز پیگیر آنها هستند. تقلب در انتخابات بهانه ای شد که کارگران و دیگر اقشاری که از راه فروش نیروی کارشان امرار معاش می کنند به صحنه بیایند ولی به این معنا نبود که کارگران به حمایت از این جناح به میدان آمده باشند. اما کارگران نتوانستند مهر خود را بر مبارزات بزنند.
سرکوب و دادگاه های فرمایشی
سرکوب و دادگاه های فرمایشی و شکنجه و آزار و اذیت جنسی چیزی نیست که امروز رژیم برای سرکوب توده ها و تعدادی از حاکمان دستگیر شده به کار می برد.
سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام در ذات این نظام است. حاکمیت استبداد سرمایه روبنای متناسب با تولید ارزش اضافی از نیروی کار ارزان است. تحمیل دستمزد زیر خط فقر و آن هم با دو شیفت کار از طریق ایجاد رعب و وحشت در این سالها کارگران را به تمکین وادار کرده است. به همین خاطر است که زمانی که کارگران برای گرفتن حقوق معوقه خود تجمع یا راهپیمایی می کنند با اتهام هایی چون مقابله با حاکمیت و از این قبیل اتهام ها روانه زندان ها می شوند.
تحمیل سطح معیشت زیر خط فقر به اکثر کارگرانی (چه یدی چه فکری) که از راه فروش نیروی کار زندگی می کنند به کمک همین ابزارهای سرکوب انجام می گیرد. ما کارگران به خاطر آداب و رسوم و سنت ها مخارج زندگیمان از سطح متوسط جهانی پایین تر بوده و هست اما تحمیل دو شیفت کار در روز، دستمزدی زیر خط فقر به وسیله همین سرکوب ها و اتهام های دروغین دادگاه های فرمایشی و آزار و اذیت در زندان ها انجام می گیرد.
استثمار و بهره کشی ار نیروی کار ارزان این چنین حاکمیت سیاسی را نیز لازم دارد. اگر امروز گوشه ای از جنایت هایی که در برخورد با افراد دستگیر شده رسوایی به بار آورد به این معنی نیست که تنها در این شورش های خیابانی بود که رژیم به این اعمال دست زده است. این سرمایه داری مستبد از اولین روزهای حاکمیت اش با استثمار و بهره کشی از نیروی کار ارزان و سرکوب و ایجاد جو پلیسی در جامعه همزاد این حاکمیت بوده است. بسیاری از دادگاه های فرمایشی و پروژه های تواب سازی در دوران حاکمیت بلند پایگان حکومتی که این روزها به زندان افتاده اند و شکنجه می شوند اتفاق افتاد، چراکه اینان در استمرار تولید ارزش اضافی و حاکمیت سرمایه با رقبای خود اختلاف نداشتند بلکه اختلافشان بر سر حاکمیت و شیوه های حاکمیت سرمایه است و در تقابل با جنبش کارگری و شورش های مردمی تاکنون با هم متحد بودند.
کارگران در حالیکه ماهیت این دو جناح را یکی می دانند در دفاع از مالکیت و قانون تولید ارزش اضافی مشترک هستند. اکنون که اینان به زندان افتاده اند، ما کارگران خواستار آزادی کلیه ی دستگیرشدگان هستیم و شکنجه آزار و اذیت جنسی زندانیان را محکوم و راه مقابله با آن را حضور در کنار توده ها در خیابان ها می دانیم.
کارگران چگونه می توانند در تظاهرات خیابانی نقش داشته باشند؟
همانطور که اشاره شد جنبش توده ها که روزهای قبل به شکل میلیونی در خیابان های شهرهای بزرگ شاهد آن بودیم برخاسته از نارضایتی تلنبار شده در عرض سی سال گذشته تا حال بوده است که در سال های گذشته چندین بار به صورت شورش های ضد حکومتی به خاطر نبود آب و دیگر مسایل معیشتی و سیاسی بروز کرده است. این شورشها با هجوم نیروهای ضدشورش سرکوب شده اند و اخبار آن هیچ گاه از رسانه های داخلی پخش نشده و آنچه در این رابطه به گوش مردم رسید از طریق شاهدین این شورش های ضد حکومتی بود. اما جنبش توده ای بعد از انتخابات آنچنان گسترده بود که اخبار داخلی هم ناگزیر شدند به اخبار کلی اشاره کنند. گستردگی جنبش اخیر آنچنان بود که نیازی به پخش اخبار از رسانه های دولتی نبود و صدها خبرنگار جوان اخبار را از طرق مختلف به گوش همدیگر می رساندند و مکان بعدی تجمع و تظاهرات را هم خبررسانی می کردند.
با این وجود نظام با تکیه بر نیروهای سرکوب این جنبش توده ای را با تمام گستردگی اش با آوردن صدها نیروی نظامی در خیابان ها اقدام به سرکوب و کشتار و دستگیری گسترده ی مردم کشاند. رقم کشته شدگان آنقدر زیاد بود که رژیم مجبور شد به رقمی پایین تر از تعداد واقعی اذعان کند. شکنجه زندانیان آنچنان وحشیانه بود که بعد از آزاد شدن بعضی از شکنجه شدگان، نظام یکی از این زندان ها را تعطیل کرد. دروغ پردازی های رژیم در رابطه با دادگاه های فرمایشی نیز نتوانست مردم را تحت تاثیر قرار دهد بلکه این دروغ پردازی ها به ضد خود تبدیل شد چرا که تحولات اخیر در بالا رفتن آگاهی مردم به طور جهشی اثر گذاشت، اما این آگاهی فراتر از نفی حاکمیت نرفت. مناسباتی که باعث و بانی فقر و فلاکت توده ها ی کارگران، معلمان، پرستاران و ... بود، زیر ضرب قرار نگرفت. از خواست ها و مطالباتی که در سالهای اخیر کارگران در اعتراضات خود خواستار آنها شده بودند خبری نبود، خواست و مطالباتی که در عرض سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی بارها در تجمع های اعتراضی خواهان تحقق آنها شده بودند. خواست هایی چون آزادی بیان، آزادی تشکل، بیمه ی همگانی، درمان رایگان و ....
همان طوری که در بالا گفته شد با تمام سبعیتی که رژیم در سرکوب این تظاهرات انجام داد ولی خشم توده ها خاموش شدنی نیست و در هر موقعیتی که پیش آید پیگیر خواست ها و مطالبات خود خواهند شد. ما کارگران می توانیم با شرکت گروهی خود در این تظاهرات خواست و مطالبات خود را به میان تظاهرات ببریم و از بیراهه رفتن این جنبش توده ای جلوگیری کنیم. ما بارها به صحنه آمده ایم و از جان های خود هزینه کرده ایم. از جمله سال پنجاه و هفت، ولی تنها حاکمیت دست به دست شده است و مناسبات نظام بهره کشی و استثمار دست نخورده باقی مانده است. ما در مبارزات گذشته کمتر با پرچم خود در مبارزات شرکت کرده ایم، بیشتر زیر پرچم یک جناح از بورژوازی قرار گرفته ایم، هر بار کار چاقکن یکی از جناح های بورژوازی بوده ایم.
در حالی که این نوشته را به پایان می رساندم، نوشته ای تحت عنوان مطالبات ما آزادی و رفاه است در سایت افق روشن دیدم که مطالبات کارگری را در بیست بند با امضای کارکنان ایران خودرو شامل می شد. اکثر بند های این نوشته مطالباتی است که بارها در تجمع های کارگری، معلمان، زنان و جنبش دانشجویی مطرح شده است، خواست هایی نیست که در بیانیه ی فلان فعال سیاسی و یا فعال کارگری آمده باشد، مثلاً مطالبه ی حق اعتصاب که بارها کارگران برای افزایش دستمزد آن را عملی کرده اند. بیمه شدن کارگران بیکار مطالبه ایست که از ابتدا برای آن مبارزه شده است و چند سالی به حاکمیت تحمیل شده است. اما با سرکوب جنبش کارگری در سال های پنجاه و نه و شصت و افت جنبش کارگری استفاده از بیمه ی کارگری محدود شده است یا خواست تامین مسکن برای همه. این مطالبه از سال پنجاه و هفت برای آن مبارزه شده است. بند آخر این نوشته لغو اعدام است، شاید در اعتراضات توده ای و تجمع های کارگری طرح نشده باشد اما این خواست یکی از مطالباتیست که جنبش زنان پیگیر آن بوده است. این نوشته را بخشی از کارگران ایران خودرو نوشته اند و از دیگران خواسته اند آن را مورد بررسی قرار دهند. روی هر کدام از این مطالبات به طور جداگانه می توان مطلب نوشت که آن را به وقت دیگری موکول می کنیم.
ر. قدیری
٢٢ - ٠٨ - ٢٠٠٩