مظفر بنی لو کارگر پیمانی ایران خودرو، بر اثر انفجار تراکم گاز حاصل از نشتی لوله ی گاز در زمانی که مشغول جوشکاری بوده است به علت برخورد قطعات آسفالت از ناحیه ی سر به شدت زخمی می شود. این حادثه در روز جمعه اتفاق می افتد. اگر در روز کاری این انفجار به وقوع می پیوست احتمالاً حدود ٣٠ تا ۴٠ نفر زخمی و کشته می شدند. کارگر زخمی را به بیمارستان شماره ی ٢ انتقال می دهند. پیمانکار به تکاپو می افتد چنین وانمود کند که بنی لو سرخود برای کار به محل حادثه رفته است. پیمانکار به جای آن که در فکر درمان کارگر زخمی برآید، همه ی فکر و اندیشه اش بر این بود که هر طور شده کارگر زخمی را مقصر جلوه دهد. اما به خاطر این که کارگران زیادی شاهد فرستاده شدن او برای جوشکاری بودند، تیرش به سنگ خورد.
در بیمارستان هزینه ی عمل جراحی بنی لو ۵ میلیون برآورد می شود. اما نه پیمانکار و نه مسئولین ایران خودرو هیچکدام هزینه ی درمان او را تقبل نمی کنند. خانواده ی مظفر بنی لو هم که توان پرداخت این مبلغ را نداشتند، پس از چند روز بستری ، وی را به خانه منتقل می کنند. مدتی در منزل از او مراقبت می کنند اما به علت جراحت زیاد و عدم وجود مراقبت های پزشکی لازم، تسلیم مرگ می شود. مظفر بنی لو همان طور که نیاز به تأمین امرار معاش خانواده اش وادارش می کند، به خاطر پایین بودن دستمزد تن به اضافه کاری می دهد. از این گذشته چون کارگر پیمانی است و امنیت شغلی ندارد بایستی گوش به فرمان پیمانکار باشد چرا که کارفرما هر موقع اراده کند می تواند او را اخراج کند. بنی لو در اینجا هم به خاطر نداشتن پول ناگزیر پذیرای مرگ شد.مرگ بنی لو به خاطر عدم ایمنی وسایل، ابزار و محیط کار و هم چنین پیمانی بودن است. وی نه اولین و نه آخرین کارگری است که بر اثر حادثه ی ضمن کار جان می بازد. حدود یک ماه پیش بود که کارگر روزمزدی از ارتفاع در حوض اسید قسمت رنگ ایران خودرو سقوط کرد و درجا جان باخت. دهم همین ماه بود که کارگری بر اثر گازهای سمی در کارخانه ی تولید مواد شیمیایی در ساوه درگذشت. کارگر کمک جوشکار اهوازی و دو کارگر ساختمانی در تهران بر اثر سقوط از ارتفاع جان باختند. این ها نمونه های کم از کارگرانی است که درهمین ماه جان باخته اند.به ندرت اخبار کارگرانی که در چنین حوادثی کشت می شوند منتشر می گردد. اگر آمار دقیق این گونه مرگ و میرها را در نظر بگیریم بیشتر از کسانی است که در جنگ های منطقه ای کشته می شدند. بگذریم از این که اکثر معلولین و کشته شده ها ی جنگ ها نیز فرزندان کارگران هستند که گوشت دم توپ جنگ سرمایه داران می شوند.
هنگامی که بنی لو به چنین سرنوشتی دچار می شود، سرنوشت بسیار دردناکتری در انتظار کارگران روزمزد و ساختمانی می باشد. همکاران بنی لو همت کردند و مراسمی برایش ترتیب دادند. برخوردی که با بنی لو و امثال وی میشود نشان دهنده ی واقعیتی تلخ و از سوی دیگر سبعیت سرمایه داران است، که به چیزی جز سود و ارزش اضافه نمی اندیشند و شرف و وجدان شان را با پول طاق می زنند. سرمایه دار از آن جا که می بایست بخشی از سرمایه اش را که بوسیله ی بنی لو و هم سرنوشت هایش تولید شده است، هزینه ی درمان آن ها کند به انواع حیله ها متوسل می شود که صورت مسئله را پاک کند. سرمایه دار کاری می کند حادثه ی در حین کار متوجه کارگر حادثه دیده شود. در صورتی که کارفرمایان می بایست در چنین مواردی کارگری را مأمور بازبینی لوله ها و تأسیسات کنند، ولی آن ها از جان کارگران مایه می گذارند.این ویژگی کلیه ی سرمایه دارارن است که به کارگر به عنوان تولید کننده ی ارزش اضافی نگاه می کنند. مبارزات کارگری هم از همان ابتدا ی استقرار سرمایه داری برای گرفتن مطالبات خود شروع شده است.هرگاه قدرت کارگران متشکل تر بوده است توانسته اند برخی از مطالبات خود را به سرمایه داران تحمیل کنند و زمانی که به طور غیر متشکل در راستای سرمایه برای گرفتن مطالبات جزئی حرکت کرده اند، سرمایه دار با حمله به دست آورد های کارگران آن ها را وادار به عقب نشینی کرده است. همان طوری که در بالا اشاره شد، بخش عمده ی کارگرانی که دچار حادثه می شدند، کارگران پیمانی و ساختمانی یا روزمزدی هستند. اکثر آن ها بیمه ی درمانی ندارند. برای مبارزه با این بی حقوقی ها چه باید کرد؟ با مرگ مظفر بنی لو یا علی رئیس نیا که در حین پاک کردن شیشه های ساختمان سقوط کرد چه باید کرد؟ خانواده های این کارگران علاوه بر این که عزیزی را از دست می دهند، به خاطر بیمه نبودن با مشکلات معیشتی روبرو می شوند.
همان طوری که اشاره شد غالب کارگرانی که به صورت پیمانی و قراردادی کار می کنند، امنیت شغلی ندارند و این که دولت سرمایه از چند سال پیش اکثریت کارگران رسمی را اخراج کرد به این دلیل بود که هر زمان کارفرما اراده کند بتواند کارگر را اخراج کند. در این میان کارگران پیمانی به ویژه آن هایی که سابقه ی کاری شان کم است، به دلیل ترس از اخراج شدن تن به اضافه کاری های اجباری می دهند و به نبود وسایل ایمنی اعتراض نمی کنند. عدم امنیت شغلی ابزاری شده است در دست کارفرما تا هرگونه اعتراض از طرف کارگر را برنتابد. به واقع به بهانه های واهی کارگران معترض را اخراج و به جای آن ها کارگر سر به راه و مطیع انتخاب کند. خواست لغو قراردادهای موقت بارها از سوی تجمع های کارگری مطرح شده است. درمان رایگان نیز یکی دیگر از مطالبات کارگری است و در شرایطی مطرح می شود که اکثریت کارگران قراردادی و پیمانی به ویژه کارگران ساختمانی اگر بر اثر حادثه ای صدمه ببینند سرنوشتی مشابه بنی لو برایشان رقم خواهد خورد. اگر روی این دو مطالبه ی کارگری تکیه می کنیم به این معنی نیست که سایر مطالبات را نادیده انگاشته ایم. مطالبات کارگران از حق آزادی بیان و آزادی تشکل تا لغو اعدام را در برمی گیرد. خواست های کارگران در اطلاعیه ی کارکنان ایران خودرو تحت عنوان " مطالبات ما آزادی و رفاه است " آمده است. این مطالبات که توسط جمعی از کارگران نوشته شده خالی از اشکال نیست وبا بررسی سایر کارگران می تواند تکمیل گردد. از این منظر یکی دیگر از خواست های محوری کارگران پرداخت حقوق معوقه است که بارها از سوی کارگران اخراجی و معلمان مطرح شده است. هم اکنون کارگران واگن سازی اراک برای گرفتن ۴ ماه حقوق معوقه خود دست به اعتصاب زده اند.
اگر به خواست هایی چون امنیت شغلی و درمان رایگان پرداختیم به دلیل ارتباط آن ها با حوادث حین کار و مشخصاً حادثه ی دلخراش بنی لو می باشد. بالا بودن تعداد کشته شدگان، معلولین و آسیب دیدگان حادثه ی حین کار نشان دهنده ی این واقعیت است که این حوادث می تواند برای هر یک از ما نیز اتفاق بیفتد، در نتیجه پرداختن به آن ضرورت دارد. از سوی دیگر سرمایه داران و دولت شان از دو سو به مقابله با کارگران می پردازند. از یک سو همان طوری که بارها به شرایط کار اعتراض کرده ایم، عملین سرکوب شان را به میدان می آورند ( همان عاملینی که بخشی از ارزش اضافی نیروی کار در قبال سرکوب کارگران به عنوان حقوق به آن ها داده می شود ). از سوی دیگر با استفاده از رسانه های تصویری و نوشتاری برای تحمیق ما از هیچ دروغ و نیرنگی ابایی ندارد و این شرایط غیرانسانی و بیگانه شده را بثابه واقعیت ابدی تبلیغ می کنند. سرکوب همه جانبه ی دولت سرمایه داری، کارگران را در وضعیتی قرار می دهد که ناگزیرند برای تغییر این شرایط و بوجود آوردن زندگی درخور انسان اقدام کنند. کارگران بر خلاف صاحبان سرمایه از قدرت و امکانات مالی محروم اند و تنها قدرتی که دارند همین جمعیت انبوه است. ولی این خیل عظیم فروشندگان نیروی کار (چه یدی و چه فکری) زمانی می تواند مبارزاتش را در تقابل با سرمایه کارساز کند که بخش های مختلف جنبش کارگری را متشکل کند. در حال حاضر مبارزات کارگران پراکنده و جدا از هم عمل می کند و از یک تشکل سراسری ضد سرمایه داری بی بهره است. مطالبات کارگری از جمله خواست درمان رایگان، امنیت شغلی و ... می تواند زمینه ای باشد برای اتحاد و همبستگی حلقه های جنبش کارگری در راستای تشکیل جنبش سراسری کارگران.
گزارشی در رابطه با مرگ مظفر بنی لو برگرفته از سایت افق روشن ضمیمه ی این نوشته می شود.
قدیری
یکشنبه پانزدهم شهریور ١٣٨٨
*http://www.ofros.com/khabar/sasa_mozafar.htm (افق روشن)