افق روشن
www.ofros.com

جنبش کارگری و امپریالیسم


محمد قراگوزلو                                                                                                 شنبه ٢٧ شهریور ١٣٨٩

١. امپریالیسم یکی از واژه های کلیدی سوسیالیسم علمی ست که در چند دهه ی گذشته به نحو عجیبی از سوی ژورنالیسم سیاسی دست مالی شده و به ترز شگفت ناکی از جانب افراد و گروه های غیر چپ - و حتا ضد چپ - به کار رفته است. استفاده ی نابه جا و بی ربط از اصطلاح امپریالیسم تا بدان جا تعمیم یافته که هیچ استبعادی ندارد اگر چپ کارگری در مقابل دکان و بازار بسیاری از نحله ها و چپ های ایده ئولوژیک تابلوئی را بکوبد که بر متن آن نوشته شده: <<استعمال!! امپریالیسم اکیداً ممنوع است!>> - زمانی بود که ملک الشعرای بهار علیه استعمار شعر می سرود و در صف ترقی خواهان می ایستاد.
- زمانی بود که جمال عبدالناصر در جنگ علیه صهیونیسم، ناسیونالیسم عربی خود را ضد امپریالیسم می -خواند.
- زمانی بود که تحت تاثیر مناقشات ناشی از جنگ سرد هر بچه رویزیونیستی خود را ضد امپریالیست جا می-زد.
- زمانی بود که تمام جوانان چپ میلیتانت تحت تاثیر حمایت اردوگاه کمونیسم بورژوائی از انقلاب کوبا، هر یاوه ئی را به حساب ضد امپریالیسم گذاشتند و فراموش کردند که نه صنعتی سازی های ناسیونالیستی دوران استالین و نه راهبرد راه رشد غیر سرمایه داری خروشچف و انصارش نه فقط هیچ ربطی به سوسیالیسم مارکس ندارد بل که در بهترین تفسیر، سبب انکشاف سرمایه داری می شود.
- زمانی بود که هر "کتاب سرخ" به دستی که سودای کسب قدرت از طریق محاصره ی شهر از روستا به سرش می زد، عَلَم سه جهان بر می افراشت و سوسیالیسم مجازی اش را عالی ترین شکل مبارزه ی ضد امپریالیستی می پنداشت.
- زمانی بودکه محمدرضا پهلوی صرفاً به سبب قرار گرفتن در اردوگاه سرمایه داری بازار آزاد سگ رنجیره-ئی امپریالیسم به سرکرده گی آمریکا خوانده می شد و ژنرال قاسم عراقی ضد امپریالیست...
- زمان و زمانه ی دعواهای برژنف و نیکسون و مائو گذشت. "سوسیالیسم" کذائی خمرهای سرخ به گور سپرده شد. یوگوسلاوی تیتو و آلبانی انورخوجه و ویتنام هوشی مینه متلاشی شد. دیوار برلین فرو ریخت. روس ها به واسطه ی کومک مستقیم آمریکا و متحدان منطقه ئی اش در افغانستان شکست خوردند. نجیب الله اعدام شد. ویروس القاعده از آزمایشگاه سیا گریخت و به برج های منهتن خورد و چهره ی جدیدی از آمریکا ستیزی در جهان عریان گردید که در غیاب جنگ سرد دیگر از امپریالیسم آمریکا سخن نمی گفت و در مقابل با تئوری های ایمن الزواهری به "کفار آمریکائی" حمله می کرد. در ایران پس از انقلاب بهمن ۵٧ به تدریج واژه ی نامفهوم استکبار جهانی از سوی ادبیات سیاسی حاکمیت به جای امپریالیسم نشست و با آمریکا مترادف شد. القاعده ی به غایت ارتجاعی و ضدانقلابی والبته ضد آمریکائی در نشریه ی "عصر ما"ی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی سعید حجاریان مترقی جا زده شد وهمزمان ادغام دراقتصاد سرمایه داری جهانی به یک هدف استراتژیک مبدل گردید. مجریان و مبلغان این سیاست ها فقط محافظه کاران نبودند. سوسیال دموکرات ها و اصلاح طلبان نیز بودند. شعبه ی کارگری این جریان ها، تشکیلاتی بود که ابتدا در وزارت کار داریوش فروهر شکل گرفت و سپس درفالب فلابی "خانه ی کارگر" ماموریت مبارزه ی پارلمانتاریستی بورژوایی و استحاله و تحریف و انحراف جنبش رادیکال و چپ کارگری را یدک کشید. به یک عبارت خانه ی کارگر علناً و عملاً شعبه ی کارگری احزابی همچون کارگزاران، مشارکت و مجاهدین را افتتاح کرد و بی آن که کم ترین موضعی علیه سرمایه داری بگیرد، کارگران متوهم را به مسلخ بورژوازی کشید.وهنوز هم تا آن جا که بتواند می کشد.منافع طبقاتی خانه ی کارگر که به نحو کنکرتی با منافع جناح لیبرال و اصلاح طلب بورژوازی حاکم پیوند خورده است مواضع این تشکل ارتجاعی را توجیه و تفسیر می کند.
٢. درباره ی امپریالیسم، ما پیش از این به تفصیل سخن گفته ایم ودر این مجال مجمل به همین اشارت بسنده می کنیم که این پدیده از سوی تئوریسین های سوسیالیست از چند منظر مورد توجه واقع شده است. رودلف هیلفردینگ با تاکید بر دو خصلت عمومی سرمایه داری انحصاری (تراکم سرمایه و رابطه ی ارگانیک میان بانک ها و سرمایه ی صنعتی) از سرمایه ی مالی به عنوان رمز وجودی کارتل ها و تراست ها یاد کرده است. هیلفردینگ هفت سال پیش از پیروزی انقلاب اکتبر در کتاب "سرمایه ی مالی" به شرح و بسط رابطه ی بانک-ها و سرمایه ی صنعتی پرداخته و ضمن تصریح فرایند قبضه کردن تولید - از مرحله ی تولید مواد خام تا محصولاتی از قبیل قطار و کشتی و...- چه گونه گی نقش کارتل ها را در این پروسه توضیح داده است.(R.Hilferding,١٩٨١:١۴۵-۵٠)
- رزالوکزامبورگ در سال ١٩١٣ در دفاع از تئوری "مصرف نامکفا" - که با نظریه ی علمی "گرایش نزولی نرخ سود" مارکس در تباین بود - امپریالیسم را مرحله ی جدیدی از سرمایه داری دانسته که از طریق رخنه در کشورهای غیر سرمایه داری [عقب مانده] و دست یابی به مصرف کننده گان جدید قابلیت استمرار یافته است. (R.Luxemburg.١٩٦٨:٨٢-91)
- نیکلای بوخارین، در کتاب "امپریالیسم و اقتصاد جهانی" ضمن نقد آرای هیلفردینگ به وضوح نشان داده است که نظام سرمایه داری به واسطه ی نیاز به ارزش اضافه و کسب نرخ سود بیش تر به منظور انباشت سرمایه، لاجرم به سمت جهانی شدن و ایجاد کارتل ها و تراست های بین المللی رفته است. (N.Bukharin.١٩٢٧:١٠۴) با این همه جامع تعریف و تبیین درباره ی امپریالیسم "به مثابه ی بالاترین مرحله ی سرمایه داری" از سوی لنین شکل بسته است. لنین در اثر پیش گفته اگرچه کلیات نظری بوخارین را ستوده و به مطالعات عمیق خود در فلسفه ی دیالکتیکی هگل تکیه زده و به مباحث هیلفردینگ، لوکزامبورگ و حتا به افکار جناح راست سوسیال دموکراسی (کائوتسکی) دقیق شده است اما در عین حال به پی روی از شیوه ی فکری مارکس، هر مرحله ی تازه در روابط تولیدی را محرک مرتبه ی جدیدی از قیام توده ئی دانسته و بر پنج خصلت شاخص امپریالیسم تاکید کرده است:
١. تمرکز تولید و انحصارها، II. نقش جدید بانک ها، III. سرمایه ی مالی و الیگارشی مالی،IV. صدور سرمایه، v. تقسیم جهان بین اتحادیه های سرمایه داری. لنین به درست سرمایه ی انحصاری را نه بخشی از تکامل سرمایه داری، بل که نمونه ئی از یک دگرگونی به ضد، و از رقابت به انحصار دیده که در فرایند آن انحصار به جای غلبه بر رقابت به همزیستی رسیده و بر وخامت تضادهای سرمایه داری افزوده است. (V.Lenin.١٩۴٠:p:٦٠١)
در چنین مقیاس هائی واضح است که دولت های آمریکا، اتحادیه ی اروپا، چین، روسیه،و ژاپن دولت های شاخص و متروپل امپریالیستی عصر ما به شمار می روند و در مقام رسالت و مسوولیت دولت حافظ منافع بورژوازی خود بوده و در عصر جهانی سازی های نئولیبرالی منافع شان در پیوند با هم تعریف می شود. این نکته که بحران جهانی اقتصادی گریبان همه ی این دولت ها را - به اندازه ها مختلف- گرفته، سخت معنادار است.
٣. اینک می توان در تکمیل یا رفع شبهه از برخی بخش های یادداشت "سیاست خارجی جنبش کارگری" بار دیگر به موضع جنبش کارگری در ارتباط با مساله ی امپریالیسم چشم دوخت. نگفته پیداست که اگر تضاد منافع گروه ها و دولت ها با هم دیگر را - که گاه به خشونت های خون بار کشیده می شود- وارد این بحث کنیم آن گاه لابد باید گفت که در دوران ما دست راستی ترین جریان سیاسی موجود (یعنی طالبان و القاعده)"ضد امپریالیست" ترین گروه سیاسی تاریخ پیدایش سرمایه داری نیز هست!! چنین تحلیلی که امپریالیسم را تامرز "دولت آمریکا" محمد قراگوزلو صرفاً محمد قراگوزلو تقلیل می دهد از درک صریح مبارزه ی ضد سرمایه داری و مبارزه برای آزادی و برابری به عنوان بخشی از تضاد با امپریالیسم عاجز می ماند وتا حد سخیف مواضع ارتجاعی حزب توده سقوط می کند. این موضع درست است که در جنبش کارگری جناح های مختلف فعال هستند، اما این نیز درست است که در میان تمام این جناح ها تنها جناح چپ و سوسیالیست می تواند داعیه ی ضد امپریالیستی - و ضد صهیونیستی - داشته باشد و این پرچم را به عنوان بخشی از مبارزه با بورژوازی داخلی بلند کند. طبقه ی کارگر در صورتی که از طبقه ی در خود به طبقه ئی برای خود تکامل یابد، بی شک تمام گرایش های ارتجاعی و راست در جنبش کارگری را پس خواهد زد و هژمونی خود را بر جنبش های اجتماعی تثبیت خواهد کرد. عروج جریان ارتجاعی لخ والسا و فروش مبارزه ی سندیکای کشتی سازی لهستان به ایالات متحده، تنها در راستای شکست فرایند پیش گفته شکل بسته است. آن رخ نمود همان قدر که در شکل موضعی (سازش رهبران یک کارخانه با کارفرما) و کشوری و بین المللی درسی بزرگ برای طبقه ی کارگربه همراه داشت، به همان میزان نیز قابل تعمیم به جنبش های کارگری فعال ومترقی و حاضر در عرصه ی مبارزه ی ضد کاپیتالیستی نیست.

محمد قراگوزلو

Mohammad.QhQ@Gmail.com

منابع:

١) Bukharin.N(1972) Imperialism and the accumulation of capital, Edited with an Introduction by Kennet Tarbuck. Translated by Rudolf Wichman. New York: Monthly Review Press.
٢) Hilferding R. (1981) Finance Capital: A Study of the latest Phase of capitalism development, Edit with an introduction by Tom Bottomore. Translated by Morris Watnich and Sam Gordon. London: Routledge and Kegan Paul.
٣) Lenin.v.I (1940) Imperialism the highest stage of capitalism, collected works, vol.22
۴) Luxemburg. R (1968) Accumulation of capital, Introduction by joan Robinson. Translated by Agnes Schwarzchild. New York: Modern Reader paperbacks.