نام و شهرت میلتون فریدمن به چند دلیل مشهور و جهانی شده است:
تاسیس مکتب شیکاگو و تئوری پردازی در زمینه ی اقتصاد سیاسی نئولیبرالی.
طراحی تئوری ضد انسانی دکترین شوک.
تاثیرپذیری مستقیم تاچریسم و ریگانیسم از دکترین پیش گفته.
تکمیل مباحث نظری مکتب لیبرالی وین (فون میسز ـ فون هایک).
عملیاتی سازی کودتای شیلی با استفاده از برنامه ها و حضور فعال شاگردان او.
تدوین کتاب "سرمایه داری و آزادی" در دفاع از بازار آزاد.
دریافت جایزۀ نوبل اقتصادی سال ١٩٧٦برای تنظیم سیاستهای مونتاریستی، تحلیل مصرف ومواضع ضد کارگری.
مشاور اقتصادی ریچارد نیکسون و رونالد ریگان.
از همین معرفی اجمالی نیز پیداست که دست تئوری های میلتون فریدمن به خون میلیون ها کارگر و زحمت کشی آغشته است که در جریان کودتا، خصوصی سازی، بی کارسازی، تقلیل وضع معاش، انحلال اتحادیه های کارگری، پول سالاری و... قربانی نظام سرمایه داری نئولیبرال شده اند.
میلتون فریدمن - که هوادارانش او را عمو میلتی می خوانند - یکی از اعضای مجمع مونت پله رن سوئیس بود که در سال ١٩۴٧ توسط وینستون چرچیل تاسیس شد. اعضای اصلی مجمع ٣٧ تن از راست ترین تئوریسین های لیبرالیسم بودند. کسانی همچون فون میسز، فون -هایک، کارل پوپر، مایکل پولانی و... که رسماً علیه دولت رفاه - و به زعم خود "سوسیالیسم خزنده" - غداره کشیده بودند.
(در این زمینه بنگرید به فصول مختلف کتاب "بحران" به همین قلم، و به ویژه فصل "نئولیبرالیسم در چالش با سوسیالیسم"، صص: ١۴۴-٨۵، تهران: انتشارات نگاه).
آوازه ی فریدمن (٢٠٠۶-١٩١٢) زمانی از حلقه ی نئوکان ها گذشت و پنج سال بعد به دریافت جایزه ی نوبل - به تعبیر شاملو جایزه برای بهترین انشا در مدح آمریکا - ارتقاء یافت که دولت دموکراتیک سالوادور آلنده به اعتبار نظریه پردازی های مکتب شیکاگو و در جریان یک کودتای آمریکایی ساقط شد. از سوی دیگر به روایت نائومی کلاین از "سرمایه داری فاجعه"، هنگامی که حمله ی تروریستی یازدهم سپتامبر صورت گرفت کاخ سفید از شاگردان میلتون فریدمن پر شده بود که در میان آنان می توان از دوست نزدیک فریدمن، دونالد رامسفلد یاد کرد. گروه کاری بوش، بی-درنگ، به بهره برداری از بُهت و سردرگمی عمومی پرداخت. نه از آن رو که بنا به ادعای بعضی خودشان پنهانی فاجعه را پدید آورده بودند؛ بل که به این سبب که عناصر کلیدی این دولت [از دیک چنی تا پل ولفوویتز و جان بولتون] کارگزاران کهنه کار سرمایه داری فاجعه در آمریکای لاتین و اروپای خاوری بودند»
(Naomi Klein, ٢٠٠٧, PP.١۴١-۵).
به یک مفهوم اندیشه های فریدمن که در متن مکتب شیکاگو تئوریزه شده به اندازه ی تاریخچه ی ظهور و جان سختی نئولیبرالیسم در هارترین ژانر سرمایه داری معاصر ریشه داشته و قدمتش به اندازه ی عمر تاچریسم ـ ریگانیسم تا مقطع علنی شدن بحران جاری اقتصاد جهانی ست. به عبارت دیگر حیثیت و دوام تئوری های فریدمن به اندازه جنایات نئوکنسرواتیست هاست.
از طرف دیگر موسسه ی کیتو - اسپانسر جایزه ی فریدمن - یکی از چند محفل افراطی دست راستی ا ست که با وجود به حاشیه رفتن تمایلات فاشیستی نئوکان های آمریکایی و انگلیسی، با بودجه های کلان تغذیه می شود و به نام دفاع از "آزادی" همچنان فعالیت می-کند. دفاع رسوایی برانگیز این موسسه از پینوشه - آن هم زمانی که در سال ٢٠٠٦ به عنوان جنایت کار جنگی محکوم و دست گیر شد - موید عمق اندیشه های راست گرایانه ی این نهاد کثیف است. جایزه ی چرب و نرم "موسسه ی تحقیقاتی کیتو" - که به نام فریبنده ی "پیشبرد آزادی" تاسیس شده است - در سال جاری (٢٠١٠) دو کاندیدای پر و پا قرص داشت. فرید زکریا سردبیر نیوزویک و یکی از مقتدایان مقدس اصلاح طلبان و لیبرال های ایرانی از غنی نژاد تا عباس عبدی و اکبر گنجی. چنان که دانسته است جایزه پانصد هزار دلاری به عالی جناب اکبر گنجی تعلق گرفت. آن هم به خاطر پیش برد آزادی؟! جالب است. زمانی که فرهنگ لغات از درون مایه ی اصلی و هدف واقعی واضع لغت تخلیه و در مفاهیم دیگری استحاله می شود، البته چندان عجیب نیست که جایزه ی فریدمنِ نئوکان به گنجی سبز شبه رفرمیست به اصطلاح سکولار شده تعلق بگیرد. به قول استاد و رفیق عزیزم احمد شاملو:
«آه، مختوم قلی
من گه گاه
سر دستی
به لغت نامه
نگاهی می اندازم:
چه معادل ها دارد پیروزی! (محشر!)
چه معادل ها دارد شادی!
چه معادل ها دارد انسان!
چه معادل ها دارد آزادی!
مترادف هاشان
چه طنین پر و پیمانی دارد!» (احمد شاملو، ١٣٨٠، صص:٢-٨٦١)
باری در جهان بنجل پروری که زیّ ما در آن سپری می شود، "انسان" برگزیده ی تایم از گنداب هنر بورژوایی لیدی گاگا و بیانسه بیرون می آید و رقیب شان هم تا حد موسوی و رهنورد ارتقاء می-یابد.
روزگار عجیبی است نازنین.
در چنین روزگاری چندان شگفت نیست که جایزه ی "پیشبرد آزادی" از سوی یک موسسه ی نئوکنسرواتیست به یک لیبرال تازه جمهوری خواه شده ی فرو رفته در ژست سکولاریسم تقدیم شود. صرف نظر از مبلغ قابل توجه پانصد هزار دلاری - که پرداخت آن فقط از عهده ی نهادها و موسسات بورژوایی امکان پذیر است - نکته ی قابل تامل هم پوشانی اندیشه ها ی نئولیبرالی و ضد انسانی فریدمن و مدیران کیتو با اصلاح طلبان ایرانی ست.
از سوی دیگر اهدا این جایزه به اکبر گنجی و تبلیغ آن از سوی مدیای بورژوایی مفاهیم دیگری را نیز تلویحاً و تصریحاً به میان می کشد. تقدیس گنجی توسط ژورنالیست فرصت طلبی همچون مسعود بهنود چندان اتفاقی نیست!! من از سنت متداولی که برخی منتقدان در جریان افشای سابقه ی ضد انسانی اصلاح طلبا نی همچون موسوی و کروبی... تا حجاریان و گنجی و جلایی پور پیشه کرده اند. پرهیز می کنم و به فرض ندامت، مرزبندی و پروسه مندی افکار این حضرات به مواضع کنونی شان اشاره می کنم:
١. چهره ی محبوب فلسفی عالی جناب سبزپوش ما، کارل پوپر است. شخصیت سیاسی مورد علاقه ی او واسلاو هاول و چهره ی کارگری مورد نظرش لخ والسا است. تبلیغ گنجی، به واقع ترویج منش و روش فلسفی، سیاسی و کارگری این سه مرد خبیث نیز هست. گیرم که با دریافت چنین جایزه یی عالی جناب سبز ما، یابو برش دارد که فیلسوف هم شده و گویا قرار است "مانیفست [مهمل] جمهوری خواهی-"اش، برای حل بحران اجتماعی ایران نسخه یی تجویزی باشد.
٢. برجسته سازی اکبر گنجی، به مثابه ی یکی از اعضای گروه پنج لندن؛ می تواند تراشیدن آلترناتیوی برای، رهبران لیبرال خیزش سبز (موسوی، کروبی، خاتمی) قلمداد شود. طرح ولایت فقیه مشروط از سوی محسن کدیور و باز شدن پای مهاجرانی به موسسات نئوکان آمریکایی، حضور مستمر در تلویزیون فارسی BBC، نوشتن سرمقاله-های الشرق الاوسط یکی دیگر از شواهد این مدعاست. مضاف به این-که عضویت عبدالکریم سروش در این گروه؛ - به عنوانی شبه فلسفه دانی که تفکر لیبرالی پوپر را نماینده گی می کند – در کنار فعالیت عبدالعلی بازرگان و پیوستن فرخ نگهدار به جمع لندنی ها سخت معنادار است.
٣. حالا که جنبش اعتراضی خیابانی به دلایل قابل فهمی که طرح آن از حوصله ی این مجال مجمل بیرون است - از جمله غیبت طبقه ی کارگر - به بن بست رسیده و رهبران خود خوانده یی همچون موسوی، به پاسخ گو کردن احمدی نژاد و باز شدن روزنامه ی لیبرال خودی رضایت داده اند و عملاً فشارهای خیابانی به تغییر سیاست مداران نینجامیده است، سرمایه داری جهانی برای تحت فشار قرار دادن جناح نظامی حاکم بر ایران به برافراشتن لولوی سرخرمن گروه پنج لندن و گروه سه واشنگتن (سازگارا، نوری زاده، مخملباف) روی آورده است. آنان نگران از حوادث قرقیزستان - که کم ترین ربطی به مسایل داخلی ایران ندارد- تصاویر جدیدی از ساکاشوویلی و باقی اف می گیرند و در قاب های بومی شده برای روز موعود حفظ می کنند. نگرانی بورژوازی جهانی از به میدان آمدن طبقه ی کارگر ایران و عروج سوسیالیسم جدی است.
محمد قراگوزلو
بعد از تحریر
چنان که دانسته است تئوری های نئولیبرالی فریدمن از طریق خصوصی سازی، بازار آزاد، مقررات زدایی، اقتصاد غیر مادی، بورس بازی، تقلیل دخالت دولت (حذف سوبسیدها) و شوک درمانی عملیاتی شده است. دولت دهم نیز طی چند سال گذشته این سیاست ها را - به توصیه ی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی - عملیاتی کرده و با تصویب طرح هدف مندسازی یارانه ها و نئولیبرالیزه کردن اقتصاد ایران، اجرایی ساخته و استراتژی ادغام در اقتصاد جهانی را هدف قرار داده است. موسسه ی نئوکنسرواتیست کیتو، با اهدای جایزه ی فریدمن به اکبر گنجی به نحوی سمبلیک راه حل پینوشه یی را برای حل بحران سیاسی اقتصادی ایران پیش کشیده و تلویحاً روی کرد دولت دهم به راه حل های نئولیبرالی را تایید کرده است. فلسفه ی اصلی این جایزه همین است.
منابع:
شاملو. احمد (١٣٨٠) مجموعه آثار احمد شاملو، دفتر یکم، اشعار، تهران: انتشارات نگاه.
قراگوزلو. محمد (١٣٨٨) بحران، نقد اقتصاد سیاسی نئولیبرال، تهران: انتشارات نگاه.
Klein Naomi (٢٠٠٧ ) The shock Doctrin – The rise of disaster capitalism, knop Canada.