درباره ی ماهیت جنبش / در پاسخ به عباس فرد
آنچه در ذیل می آید ، پاسخ به نقد مطول رفیق عباس فرد (اینجا) در مقاله ای است که اینجانب سه روز بعد از اعلام نتایج انتخابات نوشتم . آن مقاله اعتصاب عمومی را به عنوان راه کاری برای جداسازی انگیزه های اعتراضی مردم از انگیزه های جناح اصلاح طلب پیشنهاد کرده بود ، البته مقاله ی من بسیار کوتاه است و تعمدا قصد یک تحلیل مارکسیستی از اوضاع را نداشت. حوادث بعدی حداقل به خود من نشان داد که تصور ابتدایی من از جنبش اخیر و راهکار اعتصاب عمومی ، تا چه حد صحیح بود. اما در اینجا بد نیست به مقاله ی عباس فرد اشاره کنم و چند نکته ی مهم را از نقد وی بیرون بکشم که به نظرم ناشی از استنتاجات نادرست در تئوری مارکسیستی است. البته این را متذکر شوم که مقاله ی مذکور طولانی بوده و من به تمامی جوانب آن نمی پردازم.
اولین ایرادگیری آقای عباس فرد ، به جمله ی ساده ای است که من در آن اشاره می کنم که تقلب ، حقانیت طرفداران تحریم را نشان داد ،اما عباس فرد ایراد می گیرد من بر خطا هستم چون تحریم به سبب ماهیت جمهوری اسلامی دارای حقانیت است. خوب آیا من خودم از ابتدا از ماهیت جمهوری اسلامی آگاه نبودم؟! این ایراد ناشی از سطحی نگریستن به متن و ماندن در بین کلمات است. مشخصا منظور من این است که تقلب گسترده ، حقانیت تحریم را به کسانی نشان داد که در انتخابات شرکت کرده بودند و آنها را از کرده ی خود پشیمان ساخت!! این یک نمونه از مجموعه ایرادات ملانقطی ( ونه البته نقد) است که من دیگر در اینجا به آنها اشاره نمی کنم اما در مقاله ی آقای عباس فرد به وفور دیده می شود. اما سوای این ایرادگیریها، چند نقد به ارزیابی من ازاین حرکت اعتراضی اخیر وارد آمده است. من در ادامه تحلیل خودم را به وضوح بیان می کنم:
۱/ قیام اخیر یک مبارزه ی طبقاتی نیست بلکه مبارزه ای است بعضا برای براندازی ساختار جمهوری اسلامی و بعضا عقب نشینی جناح اصول گرا. وقتی می گوییم که این مبارزه صف بندی طبقاتی ندارد برخلاف گفته های عباس فرد به این معنا نیست که این جنش ماهیتا متعلق به طبقات متوسط ، ناسیونالیسم، اصلاح طلبان و ... است ، چرا باید مطالبات آزادی خواهانه را ملک طلق طبقه ی متوسط یا بورژوازی بدانیم و تصور کنیم طبقه ی کارگر در خیابان ها حضور ندارد و مطالبات دموکراتیک هرگز جزو مطالبات کارگران نیست و نمی تواند باشد؟ یا اینکه بنا به تصور کاملا فاجعه بار عباس فرد تصور کنیم طبقه ی کارگر غالبا به احمدی نژاد رای داده است. درتصورات نوعی ِ عباس فرد، طبقه ی کارگر، قشر حاشیه نشین و نیمه روستایی و بسیار فرودست است که امکان ندارد با لباس های تمیز درمحلاتی مانند هفت تیرو ولی عصر یا ونک تظاهرات کند! این مانند همان تصور اشتباه باکونین دربین الملل اول بود که پرولتاریا را با لمپن پرولتاریا اشتباه می گرفت وتمامی جنبشها و تشکیلات کارگری را تحت رهبری آریستوکراسی کارگری می دید.
نکته ی بعدی اینجاست که وقتی می گوییم صف بندی طبقاتی ندارد به این معنا نیست که این جنبش ارتباطی به کمونیست ها ندارد و کمونیست ها تنها کارشان سازماندهی کارگران است . این تصوری زمخت است که کمونیست ها باید خودشان را به محیط کارخانه و کارگری محدود کنند ، با چند فعال کارگری سرگرم شوند و فقط از حقوق و مطالبات کارگران دفاع کنند و نه تمامی مردم.
٢ / این مبارزه ای است که هم بورژوازی مطرود از حاکمیت در ان شرکت دارد و هم مردمی که توسط ماشین سرکوب جمهوری اسلامی له شده اند. یک پارادوکس در روش اعتراض بورژوازی مخالف با خواسته های اکثریت مردم وجود دارد. راه کار انها یعنی شرکت در انتخابات و اعتراض مسالمت آمیز برای همیشه از بین رفته است . بنابراین با توجه به این تضاد ، مبارزین کمونیست باید از این تضاد استفاده کنند و نسبت به خیانت ها و سازشکاری های قریب الوقوع هشدار بدهند و بدین ترتیب با ارائه ی راهکار ( و تاکید می کنم نه با رهبری های خیالی مانند رفتار کمونیسم کارگری) هوشمندانه تلاش کنند ، مجرای مبارزه را از کانال های امن و کنترل شده ی جناح اصلاح طلب دور نگاه دارند . راه کار اعتصاب عمومی با این هدف عنوان شد. عباس فرد این استدلال عجیب را می آورد که چون عده ای هرچند در اقلیت و خصوصا کارگران ! به احمدی نژاد رای داده اند پس اعتصاب عمومی نتیجه نخواهد داد! من نمی دانم چطور ایشان تصور کرده اند اعتصاب عمومی ، یعنی شرکت همه ی مردم در اعتصاب بدون هیچ استثنایی. در یکی از بزرگترین اعتصاب های عمومی تاریخ، یعنی اعتصاب عمومی در ماه های می ٦٨ ، ده میلیون نفر شرکت داشتند و نه کل جمعیت فرانسه یا حتی یک سوم آن. مسلما اعتصاب عمومی تا وقتی به کسب قدرت ختم نشود ثمری نخواهد داشت و مطمئنا هیچ کس اعتصاب عمومی را راهکار نهایی نمی داند. عباس فرد ای کاش حداقل این نقد را ذکرمی کرد که اعتصاب عمومی اصولا نتیجه ی فعالیت های صنفی است وسطحی از پختگی و تجربه ی قبلی برای آنرا لازم دارد. باید بگویم که من اعتصاب عمومی را به عنوان راهکاری برای تداوم مبارزه و انتقال اختیار عمل به کارگران مطرح کردم و همچنین اعتصاب عمومی را با تداوم حضور در محلات و خیابان ها موثر دانستم.
مبارزین کمونیست نباید خواسته ها وآرزوهای خود را با واقعیت اشتباه بگیرند ودرمورد این جنبش توهمی داشته باشند مطمئنا این جنبش هرگزآگاهی و پختگی لازم را ندارد و می تواند به نفع بورژوازی مخالف تمام شود ..از سوی دیگرمبارزین باید با درک درست از واقعیت ها وتضادهای آن، تلاش کنند با راهکارهای عملی به مردم و روشنگری ونقد نسبت به جناح اصلاح طلب وبورژوازی فرصت طلب، نماینده ی راستین مطالبات آزادی خواهانه ی مردم باشند بی آنکه مطالبه آزادی خواهی را باگرفتن بینی خود، به بورژوازی هدیه دهند. من این مبارزه را آرماگدون نهایی نمی بینم. اما باید میان بورژوازی لیبرال و یک فاشیسم وحشی تفاوت قائل شد واولی را نسبت به دومی مترقی تردانست و درعین حال نباید سرباز بورژوازی لیبرال شد، بی شک نبرد ادامه دارد.
امین قضایی - شنبه دهم مرداد ۱٣٨٨
اعتصاب عمومی
تقلب آشکار اصول گرایان در انتخابات دوره ی دهم و اعلان ریاست جمهوری احمدی نژاد از سوی حاکمیت، مرگ انتخابات و تمامی راه حل های فرصت طلبانۀ جناح راست و اصلاح طلب ودرعین حال افشای چهرۀ عریان فاشیسم و روح نظامی گری آن برای تمامی مردم بود. اگرچه مردم فریب خورده و خشمگین به نظرمی آیند اما این دودرس تاریخی مهم بود که هرگز آنرا از یاد نخواهند برد. تقلب گستردۀ انتخابات و دهن کجی آشکار جمهوری اسلامی به رای میلیونها مردم، حقانیت طرفداران تحریم فعال را نشان داد واین در حالی بود که اصلاح طلبان و طرفداران مشارکت ازموسوی یک قهرمان ساخته بودند و فعالین سیاسی واقعی را به انفعال و عقب ماندن از مردم متهم می کردند.
اکنون که مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با خون و مشت خویش در یک میدان جنگ واقعی ونه نمادین و فرمایشی با رژیم قرار گرفته اند، وظیفۀ مبارزین انقلابی، هشدار به مردم در مقابل سازشکاری های قریب الوقوع جریان اصلاح طلب است. باید توجه داشت که جناح اصلاح طلب دیر یا زود ، از قیام مردم تنها به عنوان وزنه ای برای سازش و سهم خواهی از اصول گرایان بهره خواهد برد و پس ازنیل به مقاصد کوته نظرانه ی خویش، مانند گذشته خود اولین گام را برای خاموش ساختن این شورش مردمی برخواهند داشت. خشم و قیام مردم تنها به سبب شکست اصلاح طلبان یا تبدیل انتخاب درون جناحی به انتصاب یک جانبه از سوی رهبری نیست، این خشمی است که از سالها سرکوب و اختناق فوران کرده ووظیفه ی مبارزین سیاسی آزادیخواه این است که مطالبات این حرکت عظیم اعتراضی را رادیکالیزه کرده و در جهت نفی کلیت رژیم استبدادی هدایت کنند.
ما تاکید می کنیم که خاستگاه این اعتراض ، دفاع از یک جناح حکومتی نیست چه آنکه تمامی دلایل رای دهندگان رای سلبی به فاشیسم بود. این طغیانی خودانگیخته است و هیچ کس رهبری آنرا برعهده ندارد نه اصلاح طلبان و جناح های راست گرا و نه نیروهای چپ و رادیکال. قیام خودانگیخته شعله ای است مهیب وفراگستر اما زود به خاموشی می گراید.ما بهترین راه حل برای کانالیزه کردن این حرکت خودانگیخته و تبدیل آن به یک جنبش سازمان یافته توده ای را دراعتصاب عمومی می یابیم. خوشبختانه جناح اصطلاح طلب از فرط استیصال، این گزینه را پیش پای مردم گذارده است وروزسه شنبه برای اعتصاب عمومی یک روزه فراخوان داده اند. ما از اعتصاب عمومی نامحدود حمایت می کنیم چرا که این حرکت، قدرت و ابتکارعمل را به طبقۀ کارگرواگذار میکند وهمزمان عرصه ای خواهد بود برای پیگیری مطالبات صنفی و رادیکال در تمامی محیط های کارو زندگی. کارناوال های نمایشی اصلاح طلبان و اصول گرایان، راه حلهای کنترل شده رژیم تا زمانی است که آنها به سازش و مصالحه ازبالا دست یازند. آشوب وخشونت اولین اتهامی خواهد بود که ازجانب نیروهای راست گرا به مردم معترض وارد میآید. پیشتر رژیم مردم را برای شرکت درمضحکۀ انتخابات فریب داد اکنون مردم نباید فریب دوبارۀ سازشکاریها و وعده های قریب الوقوع جناح های درون حاکمیت را بخورند. مقاومت کنید/ پایداری کنید
امین قضایی
دوشنبه بیست و پنجم خرداد ١٣٨٨
وبلاگ گورو (http://guru.blogfa.com)