گزارش سی ساله از تولید دارو که بصورت مصاحبه با یک فعال کارگری در ایران خودرو منتشر شده است، اثر ارزشمندی است در باره مبارزه کارگری در یک مرکز بزرگ کارگری در ایران. این سند نیز مانند سند ایران خودرو دارای نواقص و اشکالات جدی است که در قسمت پایانی به آنها میپردازم.
فعال کارگری تولید دارو در این سند تصویر دقیقی از افت و خیز مبارزه کارگران با کارفرمایان و مدیران تولید دارو، مطالبات و مسائلی که در هر دوره کارگران حول آن متحد و یا پراکنده میشدند، شیوه هایی که کارگران برای پیشبرد مبارزه روزمره خود آن را در پیش میگرفتند و آگاهی و ناآگاهی کارگران را به تصویر میشکد. پراتیک چندین ساله این فعال کارگری او را از هر گونه اظهار نظر ذهنی و بدور از واقعیت بری ساخته است و همین این سند را ارزشمند تر میکند. هم در این سند و هم در سند ایران خودرو نویسندگان به ترکیب و بافت طبقه کارگر و تاثیر آن در مبارزه کارگران پرداخته اند و آن را موشکافانه بررسی کرده اند. اینکه در هر دوره چند ساله کارفرمایان و دولت با بازنشستگی زودرس کارگران باسابقه، بافت مبارزاتی کارگران را رقیق میکردند و یا اینکه چگونه کارگرانی تازه مهاجرت کرده از روستاها با توقعات سطح پایین و یا با بی توقعی و مرعوب بودنشان در مقابل آقا بالا سرها، به مقاومت و مبارزه کارگران در مقابل کارفرمایان و مدیران ضربه میزدند و چندین سال طول میکشد تا این کارگران خود به مقاومت و اعتراض بپیوینند.
فعال کارگری تولید دارو در باره سرکوبگری رژیم در دهه ٦٠ و اعدام کارگر مبارز کارخانه اقای منتظری مینویسد و هم چنین نشان میدهد که حتی در سال ۶١ در اوج سرکوبگری رژیم، در محیطهای کارگری تحرک مبارزاتی کارگران کم نبود و واقعا در آن شرائط فقط طبقه کارگر میتوانست دست به اعتراض بزند. هیچ قشر و طبقه دیگری در آن شرائط نمیتوانست دست به اقدام اعتراضی خاصی بزند. وضعیت خاص طبقه کارگر، یعنی درجه ای از اتحاد و سازمانیابی طبیعی و خودبخودی در میان طبقه، به او اجازه میدهد تا در هر شرائطی امکان اعتراض را داشته باشد و سلاح اعتصاب را به کار ببرد. اعتصاب و اعتراض کارگران در مقابل اخراج همکاران مبارز خود در سال ۶١ و صدها و هزاران اعتصاب کوچک و بزرگ در آن سالها بیانگر قدرت خاص طبقه کارگر در جامعه است.
فعال کارگری تولید دارو از چگونگی شکل گیری اعتراضات کارگری و سازمانیابی کارگران و انسجام آنها تصویر روشنی بدست میدهد. هر چند او خود نتیجه گیری در این باره بدست نمیدهد، اما آنچه از این سند نتیجه میشود این است که پس از همه دوندگیها، نامه نوشتنها و اعتراضات فردی، استفده از فرصتها و ... کارگران تولید دارو در عرض این سی سال، مبارزه خود را عموما از طریق، تجمعهای اعتراضی موردی، تشکیل مجمع عمومی ها و انتخاب نماینده و یا هیاتهای نمایندگی بر سر این و یا آن موضوع خاص پیش برده اند. توازن قوا اجازه تشکل پایدار و نمایندگی دائمی تر را به کارگران نمیداده است. سازمانیابی و اعتراض کارگران همیشه یک مسئله روز است. نمیشود یک مسئله روز را به آینده موکول کرد. پاسخ اینکه امروز کارگران مبارزه خود را چگونه پیش ببرند، با پاسخ اینکه ما ۵ و یا ٢٠ تا ٣٠ سال دیگر سندیکا تشکیل میدهیم پاسخ نمیگیرد. در مراکز بزرگ کارگری در ایران از سال ٦٠ به بعد امکان شکل گیری هیچ گونه تشکل پایدار حتی آبکی ترین و فرمایشی ترین آن نبوده است. تشکلی تحمل میشده است که رژیمی باشد. فرمایشی ترین تشکل اگر فقط در نام استقلال از رژیم را بیان میکرده سرکوب میشده است. برای همین هیچ فعال کارگری از هر گرایشی یعنی چه گرایش سندیکالیستی و چه گرایش سوسیالیستی به سراغ تشکیل تشکل دائمی و پایدار نمیرفت و به نظر من وضعیت در مراکز بزرگ کارگری هم چنان اساسا همین است و توازن قوا اجازه تشکل توده ای پایدار را نمیدهد. طرح سندیکا در مراکز بزرگ کارگری از زمان سال ٦٠ تاکنون دیگر نه تبلیغات جریان سندیکایی در جنبش کارگری، بلکه متعلق به گروهها و جریانات چپ خرده بورژواست که با مبارزه کارگری بیگانه اند. آنها میتوانند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند، ٣٠ سال شعار تشکیل سندیکا را تکرار کنند، بدون اینکه بگویند امروز مبارزه توده ای کارگران از طریق چه ظرفی باید پیش برود. روشنفکر خرده بورژوا میتواند ٣٠ سال نظاره گر مبارزه کارگران در تولید دارو، ایران خودرو، ذوب آهن و نفت و... باشد و به جای بیان روشن اینکه کارگران امروز برای پیشبرد مبارزه و سازمانیابی توده ای خود از چه ظرفی استفاده کنند و چه کنند، به شعار تشکیل سندیکا در ٣٠ سال دیگر بچسبد. جریان سندیکایی در مراکز بزرگ کارگری یا به تشکیل مجمع عمومی و انتخاب نماینده و هیات نمایندگی روی آورده و یا به شورای اسلامی کار قناعت کرده است.
اگر کسی تعصب گروهی و ایدئولوژیک نداشته باشد و اگر روشنفکر خرده بورژوایی نباشد که در آسمانها سیر میکند، خواهد گفت سند " گزارش ٣٠ ساله از تولید دارو" بر این تاکید دارد که راه متحد شدن توده ای کارگران در مراکز بزرگ کارگری در شرائط سرکوب ایران از طریق انتخاب نمایندگان و ظرف مجمع عمومی میگذرد. در تولید دارو، آنجایی که اعتراض کارگران از شکل اعتراض فردی و ناگهانی بیرون آمده و شکلی به خود گرفته است، در نهایت منجر به تشکیل تجمع عمومی و انتخاب نمایندگان و یا فقط انتخاب نمایندگان در قسمتها شده است. انتخاب ٣٠ نفر نماینده از قسمتهای مختلف و سپس انتخاب چهار نفر از میان آنها در یک مجمع عمومی به عنوان نماینده تمامی قسمتها در مقبل قضیه انتقال کارخانه به تاکستان و هم چنین انتخاب یک نفر نماینده از طرف ١٨۶ نفر کارگران قررادادی برای مقابله با اخراج و مذاکرات این نماینده ها با کارفرماها نمونه هایی از نحوه تشکل یابی توده ای کارگران را در شرائط جمهوری اسلامی، نه تنها در تولید دارو، بلکه در همه مراکز بزرگ کارگری را بیان میکند. مسئله انتخاب نماینده و نمایندگان بر سر این و یا آن موضوع آنقدر جا افتاده است که در تولید دارو مدیر عامل اقای امجد نیز برای خنثی کردن کارگران معترض به انتخاب نماینده و مذاکره با آنها روی میاورد، تا با انتخاباتی دیگر بتواند عناصر خود را به عنوان نماینده بالا بکشد. که با ابتکار فعالین کارگری و با تشکیل جلسه همان ٢٠-٣٠ نفر نماینده در محل دفتر شورای اسلامی و تصمیم مشترکشان برای تحریم انتخابات مدیر عامل، توطئه مدیر عامل را خنثی کردند. اینها همه نمونه های از روشهای مبارزه کارگران در مراکز بزرگ کارگری است که هم اکنون اعتصاب بزرگ کارگران پتروشیمی در سطح بسیار عالیتری این درس را بازگو میکند. کارگران میدانند انتخاب نمایندگان دائمیتر و رفتن به طرف تشکلهای پایدار احتیاج به توازن قوای دیگری دارد و تا زمانی که مبارزات کارگران از چهارچوب فابریک فراتر نرفته و یا رژیم اقتدارش تضعیف نشده، این وضعیت تغییر نخواهد کرد.
فعال کارگری تولید دارو در حالی که در پراتیک بسیار سنجیده و درست به مسائل برخورد میکند و از آنها نتیجه گیری درستی هم میکند، اما دگمهای ذهنی از گذشته ای دارد که هنوز وارد مبارزه کارگری نشده بود. مثلا خودش فکر میکند که اگر تعداد فعالین کارگری زیاد بود و انها اندیشه تشکل دیگری را به میان کارگران میبردند، مسئله عوض میشد و کارگران میتوانستند به تشکل پایدار خود دست یابند. در حالی که هیچ اندازه از آگاهی نمیتوانست کارگران تولید دارو را در موقعیتی قرار دهد که به تشکل مستقل دائمیشان دست پیدا کنند. چنین امری به توازن قوای سراسری میان کارگران و رژیم وابسته است و نه تعداد کم و یا زیاد فعالین کارگری و میزان عنصرآگاهی. و اساسا در محیطهای بزرگ و متمرکز چنین اقدامی یا ممکن نبود ویا در صورت اقدام بشدت سرکوب میشده و با شکست مواجه میشده است.
مسئله مهم دیگر که در این سند مورد توجه قرار میگیرد، مسئله به رسمیت شناسایی نمایندگان کارگران و یا هر ظرف دیگر از طرف کارفرمایان و مراجع قدرت است. تحمیل و به رسمیت شناسایی نمایندگان کارگران و اجتماع انها به کارفرمایان و دولت برای این و یا آن مطالبه یک شرط مهم استحکام یابی فعالین کارگری و پیشروی مبارزه کارگران است. در آنجایی که مدیریت و کارفرما و وزارت کار از به رسمیت شناسایی نمایندگان سر باز زنند، فعالین کارگری نمیتوانند کار چندانی را پیش ببرند. به رسمیت شناسایی و تحمیل نمایندگان کارگران یک مرحله مهم از مبارزه جاری است. برای این باید نقشه و ابتکار داشت. فعالین کارگری تولید دارو در این مورد بی نقشه نبودند، اما به نظر من درسند گزارشی از تولید دارو با تمرکز کافی روی این مسئله و اهمیت آن بحث نشده است. همین که نمایندگان کارگران برای به رسمیت شناسایی خود و امضای قرار داد با کارفرما مجبور میشوند به نام " نمایندگان مکمل شورا" با کارفرما طرف شوند، خود حاکی از اهمیت به سزای به رسمیت شناسایی نمایندگی کارگران نزد کارفرما و وزارت کار میباشد. همانطور که سند گزارش سی ساله نشان میدهد، در توازن قوایی که در طول این ٣٠ سال کم و بیش یکسان بوده است، تحمیل نمیندگان کارگران برای این و یا آن مطالبه و موضوع مشخص در کارخانه وجود داشته است، اما تحمیل نماینده دائمی و تشکل پایدار غیر ممکن بوده است. چنین وضعیتی به پیشروی مبارزه کارگران در سطح سراسری گره خورده است و از قدرت هر تک کارخانه و شرکت خارج است. اگر امروز کارگران تولید دارو و پتروشیمی ماهشهر و... به نادرست به طرف تشکل پایدار بروند و یا حتی بخواهند نمایندگان غیر موقت داشته باشند، عملا موجبات جدایی رهبران و توده کارگران فراهم میشود. چون توده کارگران قادر به دفاع از نمایندگی رهبران خود در مقابل رژیم نیستند، موجبات سرکوب این حرکت و ایجاد جدایی میان رهبران و توده فراهم میشود. همانطوری که قبلا گفتم طرح سندیکا که باید از طریق عضوگیری از کارگران انجام شود اساسا غیر ممکن است. در برخی از مراکز کارگران ارگان نمایندگی خود را سندیکا نام میگذارند. چه در دوران سال ۵٧ و چه هم اکنون چنین پدیده ای گاها مشاهده میشود. روشن است که هیات نمایندگان کارگران که مستقیما در یک مجمع عمومی توسط اکتریت کارگران یک مرکز کارگری انتخاب میشود نمیتواند سندیکا باشد، هر چند به این نام نامیده شود. در دوران پس از سال ٦٠ تاکنون فقط رهبران و فعالین سندیکای شرکت واحد توانستند با عضوگیری از کارگران شرکت واحد، سندیکای آن را تشکیل دهند. بقیه مبارزات همه از طریق مجمع عمومی و هیات نمایندگی های موقت پیش رفته است. کارگران هفت تپه با مبارزات وسیع خود تلاش کردند تا نمایندگان دائمی تری داشته باشند و نام هیات نمایندگی خود را سندیکا گذاشتند، اما رژیم مانند نمونه سندیکای شرکت واحد با سرکوب جلوی حرکت آنها را گرفت. تجربه مبارزاتی تولید دارو و همه مبارزات دیگر جنبش کارگری به کارگران میگوید، در شرائط امروز تحمیل و به رسمیت شناسایی نمایندگان موقت بر سر این و یا آن موضوع و مطالبه ممکن است اما دستیابی به تشکل پایدار در چهارچوب یک فابریک دشوار و تقریبا غیر ممکن.
یک تجربه جالب در این نوشته موضعی است که فعالین کارگری و کارگران شرکت تولیبد دارو در مقابل شوراهای اسلامی کار میگیرند. فعال کارگری تولید دارو ضمن اینکه دید و موضع روشنی در مقابل شوراهای اسلامی کار دارد، تجربه واقعی کارگران را در برخورد با شوراهای اسلامی کار، فشار کارگران به آن، تحمیل عناصر مبارز و پیشرو به شوراهای اسلامی کار و وزارت کار را موشکافانه میشکافد و بررسی میکند. روشن است که این موضع این فعال کارگری تولید دارو و دست اندازی کارگران به شوراهای اسلامی کار در برخی مواقع، در مقابل شعار تحریم و انحلال شوراهای اسلامی کار قرار ندارد. اگر کمیته و یا فعال کارگری و یا یک گروه و حزب سیاسی کارگران را دعوت به شرکت در شوراهای اسلامی کارکند و یا از افشای این ارگان دست بردارد و فقط بر امکان گرایی بکوبد، این عمل مسلما در خدمت کارفرمایان و دولت جمهوری اسلامی قرار میگیرد، اما فشار به شوراهای اسلامی و استفاده از آن در برخی موارد و تحمیل خواستهای کارگران به آنها، در زمان و مکانی که توازن قوا اجازه طرح فوری انحلال شوراهای اسلامی را بطور مشخص در یک فابریک نمیدهد، عملی در تقابل با مطالبه انحلال شوراهای اسلامی کار نیست. حتی در سال ٦٠ زمانی که شوراهای اسلامی کار از دل سرکوب تشکلهای واقعی کارگری سر بر آورده و با حمایت رژیم شکل گرفته بودند، اتفاق میافتاد که در برخی از مراکز کارگری، کارگران با فشار از فعالین کارگری معترض میخواستند که خود را کاندید کنند و با رای بالا آنها را برای شرکت در شورای اسلامی کار انتخاب میکردند. موضع فعال کارگری تولید دارو در این مورد بسیار روشن و شفاف است. اما برعکس او موضع نویسنده کتاب " نگاهی کوتاه به ایران خودرو از آغاز تا امروز" نه تنها روشن نیست، بلکه توهم آمیز است. نویسنده با حذف نام اسلامی از جلوی شورای اسلامی در کتابش هر نوع مقابله با شورای اسلامی را زائل ساخت. در حالی که فعال کارگری تولید دارو موضع روشنی در برابر شوراهای اسلامی کار دارد.
اما با همه اینها تمایل کارگران در تولید دارو برای استفاده از شوراهای اسلامی نشان میدهد که کارگران از نقش شوراهای اسلامی کار اگاهی کافی ندارند و این را مضموم نمیدانند که حتی تحمیل نمایندگان واقعی به شوراهای اسلامی کار، به شوراهای اسلامی مشروعیت میبخشد. انچه از گزارش تولیددارو بر میاید فعال کارگری تولید دارو نسبت به عواقب استفاده از شورای اسلامی هوشیار بوده است. اما توازن قوا در تولید دارو استفاده از شورای اسلامی را به انها تحمیل کرد.
چند ایراد اساسی از سند گزارشی سی ساله از تولید دارو
در این سند انگار کارگران در تولید دارو زندگی میکنند. زندگی کارگران در بیرون از محیط تولید دارو کاملا حذف شده است. چه در این سند و چه در سند "تاریخ ایران خودرو از اغاز تا امروز" مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کارگران در خارج از تولید دارو و ایران خودرو جایی در نوشته و مصاحبه ندارد. محیط کارخانه شهر و جامعه کارگران است و مدیر عامل دولتشان. اگر این دو سند به یک حرکت مبارزاتی مشخص در کارخانه میپرداختند ، این ایراد به آنها وارد نبود، اما زمانی که نویسندگان و راویان به ٣٠ سال از فعالیت یک فعال کارگری و ٣٠ سال از مبارزه کارگران در یک محیط میپردازند، نمیتوانند، زندگی و مبارزه کارگران را جدا از محیط بزرگ اجتماع بررسی کنند. در طول این ٣٠ سال اعتراضات بزرگ کارگری و غیر کارگری در جامعه صورت گرفته است، در هیچ جا از این صحبت نمیشود که کارگران در باره این اعتراضات چه میگفتند و چه نظری داشته اند. ١٨ تیر و اعتراضات عظیم سال ٨٨ پژواک عظیمی در ایران و جهان داشته اند، توده طبقه کارگر به کنار، سند در باره نظر پیشروان کارگری در تولید دارو و خارج از آن در باره این وقایع ساکت است و هیچ چیزی در باره انها نمیگوید. هم چنین در باره تشکیل سندیکای کارگران شرکت واحد و هفت تپه و پژواک تشکیل این دو تشکل در میان کارگران و... سخنی به میان اورده نمیشود. نه مصاحبه کننده سوالی در مورد این موضوعات مهم مقابل فعال کارگری تولید دارو قرار میدهد ونه فعال کارگری تولید دارو در این موردها حرفی میزند. گویا کارگران تولید دارو در ایران زندگی نمیکنند. اگر جایی قرار بود فعا ل و پیشروکارگری برای کارگران از "تشکل نوع دیگر" حرفی بزند، میبایست در همین بزنگاهها بوده باشد. اما در گزارش هیچ اشاره ای به انها نمیشود. آیا واقعا فعال کارگری تولید داروی ما خود را در چهارچوب کارخانه محبوس کرده بود و کاری به مبارزه بالفعل طبقه در شرکت بغل دستی نداشته است که در گزارش او اصلا منعکس نشده است؟
حبس شدن در محیط کارگاه و کارخانه را نمیتوان حتی صنفی گرایی و تریدیونیستی نامید. اگر فعال کارگری تولید دارو ما در مبارزه روزمره خود نیز چنین عمل کرده باشد، محدودنگری خاصی را بروز داده است که بسیار نادر میباشد. در چنین صورتی فعالین کارگری تولید دارو حتما از بازگویی بریدن زبان اسانلو توسط اوباشان خانه کارگر و شوراهای اسلامی هم در کارخانه استنکاف کرده اند، کاری که میتوانست به کارگران گوشزد کند که استفاده از شورای اسلامی، اب به اسیاب اوباشانی میریزد که زبان اسانلو را بریده اند و سندیکایشان را سرکوب کرده اند.
یک فعال کارگری نه تنها در محیط کار، بلکه در خارج محیط کار نیز، زندگیش با زندگی کارگران در هم امیخته است. مسلما فعال کارگری تولید دارو در خارج از محیط کار هم با درد و رنج ، شادی و غم، دارایی و نداری و با امید و ناامیدی کارگران همراه بوده است. پس چگونه و بر اساس چه بینشی او کارگران را محبوس در کارخانه دید و به ان پرداخته است؟!
یعنی حتی از نقطه نظر صرفا مبارزه اقتصادی نیز مسئله مسکن و گرانی و تحصیل فرزندان و ....معضل روز کارگران و مردم زحمتکش است و مبارزه و اعتراض بر سر آنها در خارج از محیط کارخانه جریان دارد. در هیچ جای سند گزارش سی ساله در باره وضعیت مسکن و بهداشت و درمان کارگران حرفی زده نمیشود. خواننده در طول مصاحبه نسبتا مفصل و طویل حتی به این دست پیدا نمیکند که چند در صد از دستمزد کارگران تولید دارو صرف اجاره خانه و یا قسط آن میشود، چند در صد انها خود صاحب خانه اند، وضعیت تحصیلی فرزندانشان و مشکلات مربوط به آن چگونه است و....
همینطور در زمینه فرهنگی. سند سی ساله یک فعال کارگری نمیتواند در باره فرهنگ کارگران مرد در مقابل همسر و فرزندان دختر و کلا مسئله زن بی تفاوت باشد. ایا فعال کارگری ما در محیط زندگیش کاری به کار همکاران خود نداشته است. حتما فعال کارگری ما در تولید دارو زورگوییهای مردان همکار خود به همسران خود و موارد تبعیض امیز زیادی از این نوع را دیده است. ایا جا نداشت در چنین سندی به این مسائل پرداخته شود و اینکه کارگر و یا کارگران پیشرو چگونه در این موارد به کمک خانواده و یا زن و دختری شتافته اند و مسئله ازادی و عدالت را به کرسی نشانده اند و خانواده ای را کمک کردند تا آزادتر و راحت تر زندگی کنند؟ آیا اعتیاد در میان کارگران تولید دارو قربانی نگرفته است؟ سند ٣٠ ساله در این مورد هم ساکت است. اگر جایی از معضل تن فروشی در میان کارگران حرف زده میشود در رابطه با برخورد به دیدگاههای عناصری است که به دلائل سیاسی موقتا روانه کارخانه شده اند ونه خود معضل تن فروشی و وضعیت زنان کارگر. هر چند فعال کارگری تولید دارو خود دیدگاه درستی در باره این مسئله دارد، اما به دلیل حبس کردن خود در چهارچوب تولید دارو به آن نمیپردازد.
فعال کارگری تولید دارو حتی انجا که به تاثیر جنگ بر زندگی کارگران میپردازد، به تاثیر جنگ در داخل کارخانه تولید دارو میپردازد و نه تاثیر آن بر کل زندگی کارگران. و هم چنین انجا که به تاثیر سیاستهای اقتصادی رژیم بر زندگی کارگران میپردازد، باز هم مسئله در چهارچوب کارخانه محدود میگردد. کارگر در این سند وقتی پایش را از کارخانه و مسائل کارخانه بیرون گذاشته است دیگر عملا وجود خارجی ندارد. برای همین ما از زندگی بازخرید شده ها و بازنشسته ها اصلا دیگر چیزی نمیشنویم. گویا کارگران فقط در ساعات کاری در کارخانه با یکدیگر روابط دارند و پس از آن دیگر کاری به کار یکدیگر ندارند. در حالی که زندگی و مبارزه کارگران یک پدیده درهم تنیده در محیط کار و زیستشان است. سازماندهی مبارزه کارگران بدون در نظر گرفتن این درهم تنیدگی راه به جایی نمیبرد. در سازمانیابی کارگران، خانواده و محله و روابط دوستی و خانوادگی نقش کمتری از محل کارخانه ندارند. بخصوص در شرائط اختناق، روابط خارج از محیط کار، نقش تعیین کننده ای در مبارزه درون فابریک دارد. شرکت واحدیها بدون روابط خارج از محیط کار نمیتوانستند سندیکای شرکت واحد را دایر کنند.
به نظر من سند سی ساله یک فعال کارگری نباید در چهارچوب محیط کارخانه محبوس شود، بلکه باید همه مسائل کار و زندگی کارگران را در بر گیرد.
مستند سازی ٣٠ سال فعالیت در تولید دارو هم چنین از این کمبود رنج میبرد که علارغم اعتقاد فعال کارگری تولید دارو به دستیابی به ازادی تشکل کارگری، اهمیت این مسئله به صورت یک جمعبندی از فعالیتهای بیان شده ارائه نمیشود. از آنجا که این سند و اسنادی نظیر ان بر شیوه های فعالیت فعالین کارگری تاثیر میگذارند، مهم است که این جمعبندی به طور واضح بیان شود که بدون کسب ازادی تشکل و برپایی آزادانه تشکل مستقل کارگری، تشکلی که دولت و کارفرما اجازه دخالت در آن نداشته باشند، کارگران نمیتوانند کار زیادی صورت دهند و بی قدرتند. در این صورت هر فعال کارگری ضمن پیشبرد مبارزه در چهارچوب محل کار خود، در فکر ایجاد زمینه های یک مبارزه سراسری متحد کارگری برای دستیابی به آزادی تشکل کارگری خواهد بود.
این مسئله بخصوص از این جنبه اهمیت مییابد که برخی از جریانات دارند به امکان گرایی در میان کارگران دامن میزنند و شوراهای اسلامی را به عنوان یک امکان به کارگران عرضه میکنند و یا دنبال نوعی سندیکا با توسل به قانون انجمنهای صنفی هستند. خود رژیم هم با تشکیل اتحادیه کارگران موقت و قراردادی و تشکیل یکی دو اتحادیه دیگر از این دست به سراغ مسئله رفته است.
اشکال دیگر در دیدگاه فعال کارگری تولید دارو این است که او تعریف خاصی از فعال کارگری برای خود دارد که بیشتر مربوط به گروههای چپ خارج از جنبش کارگری در سالهای اوائل انقلاب بوده است. فعال کارگری تولید دارو، عنصری که اصلا با کارگر و جنبش کارگری آشنایی ندارد و فقط به دلائل سیاسی موقتا وارد محیط کارگران شده است را فعال کارگری مینامد، اما کارگران معترضی که در نقش فعال مبارزه کارگران ظاهر میشوند را از لیست فعال کارگری خط میزند. فعال کارگری در ذهن فعال کارگری تولید دارو یک فعال ایدئولوژیک و سیاسی است و نه در درجه اول یک کارگر معترض و مبارز. مثلا فعال تولید دارو در جایی میگوید "بخشی از جنبش کارگری و در واقع فعالین کارگری با دید و نگاه سطحی به جنبش کارگری آمده بودند." منظور او در اینجا در باره فعالین سیاسی چپی است که موقتا وارد کارخانه شده بودند، اما زندگیشان این را ایجاب نمیکرد. برای همین وقتی از نظر فکری تغییر کردند و بعد از طولانی شدن سرکوب، آنها به دامن طبقه خودشان بازگشتند. اینها فعال کارگری نبودند و تاثیری هم در فعل و انفعال جنبش کارگری نداشتند. اما فعال کارگری تولید دارو به انها نقش موثری در جنبش کارگری میدهد.
در اخر فعال کارگری تولید دارو در مقابل این سوال که امروز فعالین کارگری باید کدام مسئله را محور کار خود قرار دهند و کارگران را متحد کنند، هیچ پاسخی نمیدهد و به حرفهای کلی در باره مادیت داشتن مطالبات کارگران اکتفا میکند که نگفتنش بهتر از گفتنش است.
صحبت از مادیت داشتن مطالبات کارگران نمیتواند برای کارگران و فعالین کارگری بوده باشد. خطاب این سخن باید آن بخش از دوستان این فعال کارگری باشند که بنا بر موقعیت طبقه شان توانستند دیگر "فعال کارگری" نباشند و متاسفانه آنقدر بر ذهن فعال کارگری تولید دارو سنگینی میکنند که در پاسخ به چنین سوال با اهمیتی، آنها را مورد خطاب قرار میدهد و سعی در روشنگری آنها دارد.
محمود قزوینی
m.ghazvini@gmail.com
١١ مهر ١٣٩٠، ٣ اکتبر ٢٠١١