در هفته های اخیر انتشار مطلبی انتقادی از افشین ندیمی در باره مصاحبه یک کارگر تولیددارو و سی سال تجربه او در سایت کمیته هماهنگی و سپس جوابیه علیرضا عسکری به این مطلب، باعث شد که تصمیم به نوشتن نکاتی در باره نقد و ابعاد مختلف آن بگیرم. البته درج متنی با امضای کارگر رفتگر در همین سایت و ضعف های ساختاری آن، بیش از پیش مرا به ضرورت نوشتن این متن ترغیب کرد. قصد من از نگارش این سطور، موضع گیری نسبت به محتوای این مطالب نیست، بلکه توجه کردن بیشتر منتقدین به اصول و روش هایی است که در یک نقد باید به کار گرفته شود.
در سال های اخیر نقد مباحث کارگری و دیدگاه های متفاوت فعالین در این رابطه، رشد چشمگیری داشته است و البته این را باید از نقطه قوت های جنبش، ارزیابی کرد. مهم ترین اهمیتی که این حرکت دارد، جایگزینی ادبیات مکتوب و شناسنامه دار به جای ادبیات شفاهی است. به عبارتی منتقدین به جای درگوشی و پچ پچ کردن در باره افکار و ایده های دیگران، با مواضع روشن و شفاف و با نام خود و رویکردی که به آن تعلق دارند، می نویسند و نظرات شان را به بوته نقد می گذارند و به دیالوگ می پردازند. اگر به نقدهای منتشره که در ماه های گذشته فعالین کارگری نسبت به مواضع یکدیگر انجام داده اند، نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که تقریبا" بیشتر منتقدین مسائل کارگری، مباحث خود را به شکل درست و اصولی به پیش برده اند. به این معنی که نقد کینه توزانه و مغرضانه و به قصد تخریب و توهین، کاهش یافته و نویسنده گان تلاش می کنند که توجه زیادی به ارائه تحلیل و بررسی واقعی و علمی داشته باشند و با استدلال، مباحث را نقد کنند. اما هنوز مطالبی انتشار می یابد که از نظر شکل تبیین و تحلیل مسائل کارگری دارای اشکال بوده و از اصول ناظر بر نقد، کمتر استفاده می شود. نباید فراموش کنیم آنچه که ما در صحبت های محاوره ای و شفاهی با دیگران در نقد مسئله ای می گوییم، با نوشتن و به رشته تحریر در آوردن در قالب نقد، کاملا متفاوت است. اگر چه صحبت فردی که مبحثی را به صورت شفاهی، مورد نقد قرار می دهد، می تواند خمیرمایه و آغاز نقد مکتوب موضوعی باشد، اما گفتگوی محاوره ای را به همان شکل نمی توان نگاشت؛ بلکه باید هنگام نوشتن، توجه زیادی به اصول نگارش و روش نقد نویسی داشت و مطلب را انسجام داد. بر این اساس، آنچه که در ادامه می آید، پاسخی به این ضرورت بوده و جمعبندی نکاتی است که به باور من، منتقدین هنگام نگارش نقد از مباحث کارگری لازم است که رعایت کنند.
در فرهنگ فارسی عمید آمده که " نقد " واژه ای عربی است و یکی از معانی آن، ظاهر ساختن عیب ها یا محاسن کلام می باشد و نقاد، جدا کننده خوب از بد است. اگر از معنای لغوی فراتر برویم، به عبارت دیگر کار منتقد، تحلیل و پالایش یک موضوع و یا متن ادبی، سیاسی و امثال آن است. با ابزار نقد است که بسیاری از مسائل و موضوع های اجتماعی، شفاف و روشن تر می شود و قدرت تشخیص و تصمیم گیری بخش های مختلف جامعه را بالا می برد. تحلیل و تبیین های مختلف از یک پدیده و معضل اجتماعی و رسانه ای شدن آن، باعث شکل گیری گفتگو در باره موضوع مورد بحث شده و درجه آگاهی افراد را بالا می برد و به روند چند صدایی در جامعه کمک می کند.
اما لازمه تحلیل مسائل اجتماعی و انتقاد از کسانی که نظر و نگاهی مخالف و یا متفاوت دارند، داشتن متد شناخت و آگاهی از روش ها و اسلوب نقد است.
اگر به طور مشخص به سراغ متد شناخت فعالین کارگری برویم، قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که نگاه فعال کارگری و رویکرد او در قبال مسائل جامعه، باید از موضع و موقعیت کارگر در نظام سرمایه داری باشد. به عبارت دیگر کارگران که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند و برای امرار معاش، نیروی کار خود را به فروش می رسانند، دارای موقعیت ویژه ای هستند که آنها را به مبارزه به صاحبان سرمایه کشانده و ناچار به موضع گیری نسبت به مسائل اجتماعی می کند. اگر چه کارگران به طور وسیع در بخش های مختلف تولیدی، خدماتی و پروژه ای و در کلیت خود در سطح جامعه، حضور دارند و در قبال مشکلات و مصائب متعدد، نظر دارند؛ اما آن بخش پیشرو و فعال این طبقه است که مواضع اش را فرموله، معین، مشخص و رسانه ای می کند تا به عنوان آرا و افکار کارگری، نمود عینی بیابد. البته نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که کارگران نیز مانند دیگر آحاد جامعه، دارای رویکردها و گرایش های مختلفی هستند که ناشی از شرایط کار و زیست، مبارزه طبقاتی و وضعیت موجود می باشد. هر کدام از این گرایش ها، تلاش می کنند تا پاسخ و راه کار خود را برای به پیش بردن رویارویی کارگران در جامعه سرمایه داری طرح و عملی کنند. بطور مشخص فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی که دارای باورها و رویکردی تعریف شده در جنبش کارگری هستند، برای پیش بردن اهداف مورد نظر خود، ضروری است که در عرصه های عملی و نظری، اصولی و با پرنسیب گام بردارند. ما باید بپذیریم که باورها و ایده های متفاوت و مخالف یکدیگر، واقعی و عینی بوده و حاصل کشمکش های طبقاتی در جامعه و گرایشات متضاد آن هستند و نقد ما باید مبتنی بر اصول درستی، انجام گیرد.
نکته ی مهم دیگری که در زمینه روش و اسلوب نقد نویسی حائز اهمیت است، داشتن یک شناخت تعقلی و به عبارت دقیق تر، نگاهی منطقی نسبت به موضوع و مبحث مورد نظر ماست. به این معنا که ما در نگاه اول با مطالعه یک مقاله و یا مطلب و مصاحبه کارگری، متوجه ایراد و اشکال هایی در آن می شویم و احساس می کنیم که تفکر نویسنده با مواضع ما به عنوان یک رویکرد مشخص و نه به عنوان یک فرد، متفاوت بوده و بعضا در تقابل است. اگر چه این گام اول برای حرکت ما در شناخت یک پدیده (در اینجا متن مورد نظر) ضروری است، اما باید شناخت منطقی را جایگزین شناخت حسی کرد. برای طی کردن این پروسه شناخت، لازم است به تجزیه و تحلیل سوژه ای که مورد نقد ماست، بپردازیم و با همان متد شناخت علمی و جامعه شناسانه ای که بالاتر ذکر شد، موضوع را بررسی کنیم و هیچ گاه اصول منطقی ای که همواره باید مد نظرمان باشد، فراموش نکنیم. علاوه بر اینکه داشتن تفکر و رویکرد معینی در نقد مبحث مورد نظر ضروری است، بلکه باید تلاش شود که در طول نگارش متن، احساساتی و عجولانه برخورد نکنیم.
همچنین برای داشتن یک نقد خوب و قوی، رعایت کردن موارد زیر ضروری است: دوری جستن از کلی گویی طولانی و تشریح جزئیات اصل موضوع مورد نقد و پرداخت آن؛ استفاده از مستندات مکتوب و نه شنیده های دیگران در تحلیل مسائل؛ حاکم شدن تفکر استدلالی و منطقی به جای سفسطه و جنجال؛ کنار گذاشتن بدبینی و نگاه مغرضانه و مخرب و تلاش برای بوجود آوردن دیالوگ سالم و نهادینه کردن آن؛ تلاش برای اثبات نظرات و مواضع اصولی و جایگزین کردن آن با پندارهای ذهنی و غلط؛ و کمک به بهتر شدن و تلاش برای بر طرف کردن کم و کاستی ها.
نکته ی دیگری که به نظر می رسد منتقدین مباحث کارگری باید در نظر داشته باشند، استفاده از عبارات و مفاهیمی است که امروزه تعاریف و برداشت های متفاوتی از آنها می شود. برای مثال، برخی دفاع از مطالبات روزمره کارگران و تلاش برای بهبود زندگی آنها را "رفرمیست" می نامند و حمایت از سندیکای واحد و نیشکر هفت تپه را "سندیکالیست" می خوانند؛ این در حالی است که اساسا" رفرم با رفرمیسم، به عنوان جنبشی بورژوایی، تفاوت دارد و همچنین تلاش برای ایجاد سندیکا با سندیکالیسم، یکی نیست. و یا تفسیرهای مختلفی که از رادیکال و رادیکالیسم در جامعه می شود، نشان از این دارد که مفاهیم عام و جهان شمول زیادی وجود دارد که نسبی هستند و جنبش ها و گرایشات اجتماعی، تعابیر خاص خود را از آن ارائه می دهند. بنابراین به نظر می رسد کسانی که در نقدهای خود از این عناوین استفاده می کنند، لازم است در مواردی تعریف خود را از این مفاهیم، مشخص تر کنند تا خواننده از پیش داوری فرضی، الهام نگیرد.
مورد دیگری که فکر می کنم لازم است منتقدین به آن توجه کنند این است که هر مطلبی که انتشار می یابد، خواننده گان عام و با سلیقه های مختلفی دارد و برای مخاطبین خاصی نیست. بنابراین هنگام نوشتن باید توجه داشته باشیم که متن ما باید کمترین ابهام و پرده پوشی داشته باشد و شفاف و روشن، موضوع را بررسی کند و خواننده از شیوه نقد ما استفاده کند و چیز تازه ای بیاموزد.
آنچه که برشمردم مختصری در باره موضوع نقد و بررسی مباحث کارگری بود که به ذهنم رسید و با خواننده گان و علاقه مندان به مباحث کارگری، در میان گذاشتم. بدون شک پیشنهادها و نظرهای مختلف در این رابطه می تواند کمک بیشتری به ارتقای سطح کیفی مطالب منتشره در سایت های کارگری نماید.
خسرو غلامی - ششم بهمن ١٣٩٠
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - شنبه ۰۸ بهمن ۱۳۹۰