سه برداشت از انفجار در معدن زمستان یورت آزادشهر
برداشت یکم: یک ماه از فاجعه زمستان یورت آزاد شهر گذشت
« وقتی معدن منفجر میشه، ١٣ نفر در فاصله ٨٠٠ متری تونل، پشت یك تخته سنگ گیر میافتن. با كلاه ایمنی شون تلاش میكنن مسیر رو باز كنن، مثل یك لودر. انقدر با كلاه، زمین و سنگ رو كنده بودن كه كلاه ایمنیشون از وسط نصف شده بود. وقتی به اون تخته سنگ میرسن، دیگه دست از تلاش برمیدارن. ٧ نفرشون میان پشت این تخته سنگ میشینن و دستای همدیگه رو میگیرن. معدنچیها جسد اینا رو در همین وضعیت پیدا كردن. اینا دقیقه دقیقه نزدیك شدن لحظه مرگشون رو زنده و شاهد بودن ... »
با انتشار خبر انفجار در معدن زمستان یورت، بسیاری بودند که حتی نام چنین معدنی در شهری دور افتاده در یکی از استان های شمالی را نشنیده بودند، اما آن روز و روزهای بعد، ارسال خبر و تصاویر دردناک کشتار دسته جمعی کارگران معدن آزادشهر، همه آنها را متاثر کرد.
اما نام "معدن زمستان یورت" نامی آشنا برای کارگران معادن "چادرملو"، "باب نیزو"، "طرزه"، "ذغال سنگ رودبار" و کارگران شلاق خورده "آق دره" و دیگر معادن ایران است و همه آنها با تمام وجود، این فاجعه برای شان ملموس بود. زیرا که این کارگران و خانواده های شان همواره شرایط کار در معدن و انفجارهای مهیب و ناگهانی، بخش از واقعیت های زندگی شان بوده است. همچنین این معدن نامی آشنا برای فعالین کارگری ای بود که خبرهای مرتبط با شرایط کار و زیست و اعتراض کارگران معدن را دنبال می کردند.
معدن زمستان یورت در ۱۴ کیلومتری شهر آزادشهر در استان گلستان و در ۹۰ کیلومتری شرق گرگان قرار دارد. گفته میشود تا اردیبهشت سال ۱۳۹۶ بیش از ۵۰۰ کارگر در آنجا کار میکردهاند. اما پیش از ظهر چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۹٦ انفجاری مهیب این معدن را لرزاند. با وجود انتشار خبرهای ضد و نقیض، با پایان روز و در تاریکی شب بود که خبرها حکایت از مرگ فجیع معدنچیان داشت. کارگران در عمق ۱۳۰۰ متری در فضای مملو از گاز مونو اکسید کربن و متان گرفتار شده بودند و٤٤ نفر زیر آوار ماندند و سوختند و خفه شدند. کارگرانی که چندماهی حقوق معوقه داشتند و روزی حداقل ۱۲ ساعت در سخت ترین شرایط با حداقل دستمزد در دو کیلومتری عمق زمین کار میکردند.
برداشت دوم: آغاز فعالیت معدن زمستان یورت با ۲۰۰ کارگر
روز ۱۳ خرداد و یک ماه پس از فاجعه معدن، در خبرها آمد که رئیس سازمان صنعت،معدن و تجارت گلستان از آغاز به کار مجدد برخی از تونلهای معدن زمستان یورت از دو هفته آینده خبر داد. وی گفت که از حدود ۲۵۰ نفر کارگر این معدن، در آینده نزدیک حدود ۲۰۰ نفر از آنها به محل کار خود باز خواهند گشت.
این در حالی است که پس از انفجار معدن زمستان یورت، قرار بود که این واحد معدنی به مدت شش ماه تعطیل شود. اگر چه همه شواهد نشان از این دارد که کارفرمای معدن و بی توجهی به ایمنی محیط کار، عامل این فاجعه بوده، اما به نظر می رسد که با مقصر دانستن کارگران و هم چنین آغاز به کار معدن، عوامل اصلی این مرگ دسته جمعی به فراموشی سپرده می شوند.
بر اساس گفته کارشناسان باید در معادن، دریچه های هوشمند دمنده و مکنده هوا و اتاقکهایی مقاوم و سرپوشیده وجود داشته باشد تا در صورت ریزش و انفجار کارگران به درون آن بروند. اما گزارش های منتشره نشان می دهد که معدن زمستان یورت چنین امکاناتی نداشته است و هیچ راه فراری برای کارگران وجود نداشته است.
برداشت سوم: تشکل های مستقلی که کارگران از آن محرومند!
در یک ماه گذشته بار دیگر بسیاری از فعالین کارگری بدرستی به ضرورت ایجاد تشکل های معدنچیان تاکید داشتند. تشکل هایی مانند "اتحادیه معدنچیان" که بتواند هزاران کارگر معدن را در سراسر ایران متشکل کند، گام مهمی در مقابله با کاهش چنین خطرهای سهمگینی مانند فاجعه معدن زمستان یورت است. تشکل کارگران معدن که با اراده و دخالت همه آنها و با ساختاری جمعی و شورایی اداره شود، می تواند در دستیابی این بخش از کارگران به مطالبات شان موفقیت بیشتری کسب کند.
البته نباید فراموش کنیم که پدیده ناامنی محیط کار و به طور مشخص انفجار و مرگ کارگران معدن، زاییده نظام سرمایه سالار موجود است. وقتی سود بیشتر و هزینه کمتر اساس شیوه تولید کنونی است، پس باید انتظار داشت که در چهار گوشه جهان از ترکیه تا بولیوی و از چین تا ایران، معدنچیان به صورت دسته جمعی قربانی این روند سوددهی شوند. بدون شک تا زمانی که "در بر روی همین پاشنه می چرخد" و بهره کشی از نیروی کار ادامه دارد، ناامنی محیط کار و تلفات سنگین انسانی یک وجه اساسی شرایط کار و زیست کارگران است.
خسرو غلامی - ۱۳۹٦/۰۳/۱۵
**************
انتخاباتی که تمام شد و مبارزه ای که برای بهتر زیستن ادامه می یابد!
انتخابات در جامعه سرمایه داری، فرایندی است که هر چند سال یک بار برای تغییر آرایش سیاسی لازم در ساختار حکومتی متناظر با نظم اقتصادی سرمایه داری صورت می گیرد. یک وجه دیگر این اقدام سیاسی، این است که حاکمیت اقتصادی - اجتماعی موجود در دنیای امروز، برای طبقات فرودست پذیرفتنی، قابل قبول و موجه به نظر بیاید. به بیانی دیگر انتخابات هم یکی دیگر از ابزارهایی است که می خواهد ایده "تغییر جهان" به نفع اکثریت فروشنده گان نیروی کار را به حاشیه براند.
انتخابات ها در نظم موجود حاکم بر جهان، علی رغم همه جنجال های سیاسی و خبری، می آیند و می روند، اما آنچه می ماند مبارزه اکثریت مردمی است که برای بهتر زیستن، به طور دایمی با تبعیض و نابرابری و بی حقوقی مواجه هستند. از فردا چه آن ٧۰ درصدی که بنا به آمار رسمی در انتخابات دیروز رای دادند و چه آن ۳۰ درصدی که رای ندادند، موقعیت آنها در رویارویی های اجتماعی معنا پیدا می کند. به عبارتی تقابل منفعت های طبقاتی است که آحاد مردم را در برابر هم قرار می دهد، نه تقابل رای دهنده گان و تحریم کننده گان در انتخابات!
بنابراین اینکه میزان مشارکت در انتخابات کم بوده یا زیاد، (که به نظر می رسد آن ٧۰ درصد به هر دلیلی پای صندوق رای رفته اند) تاثیری روی این واقعیت ندارد که جنبش مطالباتی بخش های مختلف جامعه از جمله مزدبگیران، سر جای خودش هست. و کشاکش همچنان در جامعه، بر بستر واقعیت های موجود ادامه می یابد.
و نکته آخر اینکه فراموش نکنیم که به دست آوردن مطالباتی مانند آزادی بیان و اندیشه و حقوقی مانند حق ایجاد تشکل و اعتصاب و دیگر مطالبات اجتماعی و مدنی، لزومن از کانال انتخابات به دست نیامده که از این طریق هم از دست برود. مطالبات روز و آنی مزدبگیران و فرودستان جامعه و مبارزه آنها برای پایان دادن به تبعیض و نابرابری، در کارزار کشمکش های اجتماعی و بر بستر واقعیت های عینی جدی تری به دست می آید که روزانه، پیشاروی ما در جریان است.
خسرو غلامی - سی ام اردیبهشت یکهزار و سیصد و نود و شش