افق روشن
www.ofros.com

راز ناتوانی طبقه ی کارگر و قدرت طبقه ی سرمایه دار در انگلستان

کارل مارکس

ترجمۀ محسن حکیمی                                                                                          پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹٢

... اکنون جمعیت کارگریِ تمام مراکز صنعتی و تجاریِ انگلستان به دو اردوگاه متخاصم تقسیم شده است: کارگران انگلیسی و کارگران ایرلندی. کارگر انگلیسیِ معمولی از کارگر ایرلندی به عنوان رقیبی که سطح زندگی اش را پایین می آورد متنفر است. او خود را در مقابل کارگر ایرلندی عضو ملت حاکم احساس می کند و بدین سان خود را به ابزار اشراف و سرمایه داران برای مبارزه بر ضد ایرلند بدل می سازد و به این ترتیب سلطه ی آنان را بر خودش تحکیم می بخشد. او تعصب های مذهبی، اجتماعی و ملی بر ضد کارگر ایرلندی را پاس می دارد. برخورد او با کارگر ایرلندی بسیار شبیه برخورد «سفیدپوستان بینوا» با سیاه پوستان در ایالات برده-دارِ پیشین آمریکاست. کارگر ایرلندی نیز با دلبستگی به پول خودش جواب کارگر انگلیسی را می دهد. او کارگر انگلیسی را هم همدست حاکمان انگلیسی در ایرلند و هم بازیچه ی احمق آنها می داند. این دشمنی را مطبوعات، روحانیت و نشریات فکاهی و خلاصه تمام وسایلِ در اختیار طبقات حاکم به طور تصنعی زنده نگه می دارند و دامن می زنند. راز ناتوانی طبقه ی کارگر انگلستان، به رغم سازمان یافتگی اش، در همین ستیزه نهفته است. این، همان رازی است که طبقه ی سرمایه دار قدرت اش را به یاری آن حفظ می کند. این طبقه به خوبی از این امر آگاه است. ...
از نامه ی مارکس به مه یر و فوگت، ٩ آوریل ١٨٧٠، نامه های مارکس و انگلس به کارگران آمریکا، ص ٧٨.
زیگفرید مه یر (١٨٧٢- ١٨۴٠) و آگوست فوکت (١٨٨٣- ١٨٣٠) سوسالیست های آلمانی و پیروان مارکس و انگلس بودند. آنها هر دو در اواسط دهه ی ١٨٦٠ به آمریکا مهاجرت کردند و در آن جا به «کلوب کمونیست های نیویورک» پیوستند و در «انجمن بین المللی کارگران» (انترناسیونال اول) فعالیت می کردند.

نقل از:
Marx and Engels on the Trade Unions, edited with an introduction and notes by Kenneth Lapides, International Publishers/New York, 1987.

ترجمه ی محسن حکیمی - دی ماه ١٣٩٢