● "تدبیر"مدیریت تأمین اجتماعی تنها به شعله ور کردن"امید" در سود پرستان؛ فقر و ناامیدی در بین مردم منجر میشود.
● کانون های بازنشستگی بجهت آنکه ٧٪ کل قرارداد نصیبشان میشود؛ از این طرح ضد کارگران بازنشسته حمایت میکنند
● کارگران و خانوارهایی که از سلامت نسبی برخوردارند با تحریم جدی این طرح میتوانند آنرا به شکست بکشانند.
طبق گزارش ایلنا ؛با موافقت مقامات سازمان تأمین اجتماعی بیمه تکمیلی کارگران بازنشسته؛ توسط کانون عالی بازنشستگان با بخش خصوصی ( بیمه دانا ) در اواخر مهرماه منعقد گردید . میزان پرداختی به بیمه خصوصی در قرارداد جدید توسط هر کارگر بازنشسته به بیمه خصوصی؛ نسبت به سال قبل حدود ١٠٠٪ افزایش یافته است . این در حالی است که کارگران بازنشسته با امضای طومارهایی نارضایتی خود را نسبت انجام بیمه تکمیلی توسط بخش خصوصی ابراز کرده و خواهان اجرای قانون الزام درمان بیمه کامل توسط سازمان تأمین اجتماعی شده بودند. در قرارداد جدید سالیانه یک تریلیارد و سیصد میلیون تومان ( ٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/٣٠٠/١ تومان) از حقوق کارگران بازنشسته برای بیمه تکمیلی کسر می شود و ٩١ میلیارد تومان آن بجیب کانون های بازنشستگان می رود و بهمین دلیل است که کانون ها با این طرح ضد بازنشستگان موافق و در آن مشارکت می کنند .
صندوق تأمین اجتماعی بعنوان بزرگترین سازمان بیمه ای کشور و مردم نهاد حدود ٣۵ میلیون نفر را تحت پوشش دارد و از بزرگترین گروه اقتصادی – تولیدی کشور می باشد ؛ اما بعنوان صندوق اختصاصی دولت ها در طی دهه مورد سوء استفاده قرار گرفته و منابع آن حیف و میل شده است . کارگران ٣٣٪ از حقوق و مزایای خود را در طول دوران کاری به صندوق بیمه می دهند اما هنگام استفاده از این اندوخته بیمه ای خود ؛ جز فقر نسیبشان نمی شود . امروزه ٨٠ ٪ کارگران بازنشسته ؛ حقوقی کمتر از یک سوم خط فقر دریافت می کنند بیش از ٧۵٪ هزینه درمان از بیمه شده گان دریافت می شود . و اینک بجای انجام تعهدات بیمه ای هزینه ها را روی دوش بیمه شده گان می گذارد . برخی مستمری بگیران ماهیانه دریافتی کمتر از ٠٠٠/١٠٠ تومان دارند و مسلما قادر به بیمه کردن خود نخواهند بود بسیاری از کارگران بازنشسته در سال های آتی دیگر قادر به بیمه کردن خود نخواهند بود
دولت ها طی دهه ها از ذخیره صندوق اقدام به دادن امتیازات گسترده به اقشار و گروههای مختلف اجتماعی کردند در حالیکه خود مسئول تأمین منابع برای این اقدامات بودند . دولت برای دادن امتیاز به کارفرمایان و سرمایه داران کارگاههای زیر پنج نفر را از پرداخت حق بیمه به سازمان معاف کرد و در طرح نوسازی صنایع ؛ بجای ایجاد اشتغال ؛ کارکنان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی با ٢۵ سال سابقه کار را بازنشست کرد و به این ترتبیب کسانی که از ۵ تا ١٠ سال بعد می توانستند بازنشست شده و مستمری دریافت کنند قبل از موعد بازنشست کرد بدون آنکه دولت خود هزینه های تحمیلی به صندوق تأمین اجتماعی را تأمین نماید و بدینوسیله برای حل مشکل خود از صندوق تأمین اجتماعی بهره برداری کرد . دهها هزاران نفر که سابقه کار اداری و کار غیر سخت و زیان آور داشتند با سوء استفاده کارفرماها از این قانون و فقط با تغییر حکم کاری بازنشست شدند و مسئولین سازمان تأمین اجتماعی از این فریب کارفرمایان مطلع بودند ؛ اما چشمان خود را بروی این سوء استفاده ها بستند و منابع سازمان بغارت رفت . عدم پرداخت بموقع تعهدات دولت به صندوق نیز ضرر و زیان هنگفتی به این سازمان تحمیل نمود . هم اکنون بیش از ٣٠٪ کسانی که از امتیازات بیمه ای و مستمری از این سازمان استفاده می کنند سوابق پرداخت بیمه ندارند. همانطور که می دانیم اهداف بهداشت ؛ درمان عمومی و سلامت از اهداف توسعه همه جانبه اقتصادی - اجتماعی است و نیاز به متخصصین و کارشناسان برنامه ریزان توسعه اقتصادی - اجتماعی دارد اما سازمان تأمین اجتماعی که تخصص مورد نیاز را دارد از این امر مهم و استراتِژیک شانه خالی کرده و بدست قراردادهای بازاری و سودجویانه سپرده است . در این ظلم و اجحاف بین دولت های مختلف تفاوتی نیست . اقای حافظی مدیر عامل اسبق ؛ بیمه تکمیلی را به بخش خصوصی واگذار کرد و آقای مرتضوی که اساسا سابقه و درکی در حوزه درمان و سلامت نداشت ؛ سیاست فوق را ادامه داد و آقای دکتر نوربخش که در کارنامه خود بیش از ٢٠ سال سابقه مدیریتی دارد و اولین اجرا کننده نظام مدیریت کیفیت در حوزه درمان و بهداشت بوده و سوابق فعالیت گسترده ای در حوزه درمان و بهداشت دارد ؛ همان سیاست ها اتخاذ کرده است و معلوم نیست که این سوابق حرفه ای و مدیریتی اجرایی و تحصیلی ایشان در کجا می بایست اثر گذار باشد . با این اقدامات روشن می شود " تدبیر" های مدیریت سازمان و وزرات کار و رفاه اجتماعی تنها به شعله ور کردن " امید" در سرمایه داران و سود جویان منجر می شود و فقر و نا امیدی را در دربین بدنه اصلی اجتماعی و اکثریت مردم گسترش می دهد .
انعقاد قرارداد بیمه تکمیلی در سه سال قبل؛ به کانون عالی سپرده شد . این کانون ها اساسا غیر اقتصادی بوده سازمان بدون رضایت و اطلاع کلیه بازنشستگان اعم از عضو و یا غیر عضو کانون ؛ مبالغی را کسر و به حساب کانون واریز می کند و کانون هم که از ٧٪ حق واسطه گری می گیرد در این اقدام ضد بازنشستگان مشارکت می کند . این مبالغ بعلاوه دیگر مبالغی که بازنشستگان کسر شده و به حساب کانون واریز می شود ؛ در حالیکه هیچگونه گزارشی در مورد چگونگی مصرف این منابع نمی دهد و حسابرسی مستقلی وجود ندارد طبق گزارش ایلنا با بخشی از منابع درمان پرداختی توسط کارگران بازنشسته ؛ یک واحد آپارتمانی به قیمت ۴ میلیارد تومان خریداری شده و برای یک روز جشن در تأمین اجتماعی ٧٠٠ میلیون تومان هزینه شده و طبق اظهار آقای خبازها برای یا یک روز سفر ٩۶ میلیون تومان هزینه گردیده است . البته با حسابرسی و رسیدگی به دفاتر مالی می توان نسبت به کل هزینه ها اظهار نظر دقیق و شفاف نمود . لازم بذکر است که ریاست سازمان تأمین اجتماعی از تمامی موارد فوق مطلع بوده است .
طبق اساسنامه کانون ها ؛ میزان تحصیلات لازم برای عضویت در هیأت مدیره کانون داشتن سواد خواندن و نوشتن است و لذا فاقد سوابق علمی و عملی در بخش درمان ؛ بهداشت ؛ سلامت و توسعه اجتماعی می باشند . کانون نیز مجمعی غیر اقتصادی و غیر انتفاعی است ؛ اما واقعیت تلخ اینجاست که آقای دکتر نوربخش علی رغم سوابق خود ؛ نه تنها در بهبود درمان ؛ سلامت و بهداشت نا کارآمد و ناتوان است و حتی قادر به استفاده منطقی و معقول از ظرفیت کارشناسی در سازمان تأمین اجتماعی که اینهمه جامعه برای کسب آن هزینه نموده نیست ؛ بلکه این بخش را به کانون های عالی بازنشستگان که هیچگونه سوابق عملی و علمی در این عرصه ندارند سپرده و به آنان متوسل می شود .
برای بشکست کشاندن این طرح ها ؛ کارگران و خانوارهایی که از سلامت نسبی برخوردارند باید بشدت این طرح را تحریم و از شرکت در آن پرهیز کنند زیرا با رسمیت یافتن بیمه خصوصی ؛ هر سال هزینه های آن افزایش می یابد ؛ تا جائی که دیگر کارگران بازنشسته قادر به بیمه کردن خود نباشند اما مسلم است که برخی از کارگران بازنشسته که خود و یا خانواده شان ناراحتی ها و مشکلات شدید جسمی دارند بالجبار در این بیمه مشارکت خواهند کرد . در صورت تحریم عمومی ؛ تنها بیماران حاد به شرکت های بیمه خصوصی مراجعه خواهند کرد و نتیجتا بیمه های خصوصی با زیان دهی مواجه شده و مجبور به ترک میدان خواهند شد .
دوران آقای نوربخش هم همانند دیگر مدیران قبل روزی به سرانجام می رسد اما درد و رنج کارگران و مردم زحمتکشی که با پرداخت حق بیمه انتظار ؛ سطح قابل قبول از زندگی شرافتمندانه را انتظار می کشیدند ؛ نه تنها پایانی ندارد بلکه مجبورند روز به روز با فقر وفلاکت بیشتری دست بگرببان باشند .
غلامحسین حسینی