افق روشن
www.ofros.com

ضرورت ها و رویکرد کارگران آگاه


غلامحسین حسینی                                                                                           یکشنبه ٢٣ اسفند ماه ١٣٩٠

نظام سرمایه داری حاکم در ایران در بحران های متعددی غوطه ور است از نظر اقتصادی با آزاد سازی اساسی ترین مایحتاج مردم و افزایش تورم ؛ و رها کردن نیروی کار به بازار آزاد بدون کمترین حمایت های اجتماعی ؛ تضاد طبقاتی را در حد اعلی خود گسترش می دهد از نظر سیاسی و فرهنگی نیز با چالش ها و بحران های لاعلاجی روبرو است از اینرو سرنوشت خود را به ماجراجوترین جناح های حکومتی سپرده است ؛ هر چه در داخل ؛ خودی ها را تصفیه می کند و یکدست تر می شود ؛ بجهت تعمیق بحران ها باز با گسترش تضادهای داخلی جدیدی مواجه می شود و بجهت فشردگی تنگناهای اقتصادی – سیاسی و فرهنگی ؛ رؤیای راه اندازی یک جنگ منطقه ای و محدود برای تداوم حاکمیت خودش را در سر می پروراند تا با حذف صورت مسئله همانند جنگ 8 ساله ؛ دوره ای با ثبات را برای حاکمیتش تدارک ببیند . سرمایه جهانی که عامل و بستر حاکمیت این نظام در ایران بوده ؛ اکنون فرصت را غنیمت می شمارد تا به منابع استراتژیک نفت و ژئو پلیتیک دست یافته و با سیطره بر بازارهای جهانی بحران های درونی خود را کاهش دهد و در این مسیر کارگران و مردم زحمتکش در میهنمان ؛ فاقد هر گونه پایگاه قدرت مستقل ؛ تشکل های سراسری و تکیه گاه می باشند .
اکثریت روشنفکران و فعالان چپ ؛ در یک پراکنده گی و بدون سازمان و تشکیلات منسجم به خرده و پراکنده کاری سرگرم هستند و عمدتا در این عرصه جدا از مبارزات طبقاتی و بدون اثر اجتماعی و کمترین تغییری در تعادل قوای طبقاتی در شرایط کنونی ؛ تصویر آرمانی خود را بجای واقعیت ها می نشانند و بصورت بخش بخش ؛ هر کدام به یک گرایش و با تعبیر خاصی از نظریات ؛ تئوری ها و اندیشه های مکتسب دوران تاریخی از درون کتاب ها روی آورده اند . نظریاتی که نه ناشی از مبارزات واقعی و جاری طبقاتی موجود در ایران و پاسخ به نیازمندی های طبقه کارگر و زحمتکشان ؛ بلکه تصویر آرمانی و ایمانی خود را بدون ارتباط با وضعیت موجود تعقیب می کنند . در حالیکه آرمان می بایست ملهم از واقعیات جاری بوده و با تغییر واقعیت و تحول مداوم آن تغییر یابد و نظریه پرداز می بایست در صف مقدم کنشگری قرارداشته باشد. . در جامعه ما نظریه پرداز زیاد داریم اما کارگر عملیاتی نداریم تحلیل های عمده نظریه پردازان ؛ ایمانی ( ایدئولوژیک ) و نتیجه گیری های " ایجابی" و "اخلاقی" است و بزعم خود به مبارزه اینترنتی ؛ نوشتاری و قلمی و کلامی مشغولند ؛ این مبارزات بدون اثر گذاری در واقعیات ؛ به کوبیدن و نفی ؛ حذف و هتک حرمت یکدیگر منتهی می شود ؛ و بعبارت کلی در گیر مباحث کلامی هستند . مبارزه نظری و ایدئولوژیک که می بایست در مورد تاکتیک ها و استراتژی طبقه متشکل و سازمان یافته برای به عقب راندن طبقات استثمارگر انجام گیرد ؛ به مبارزات مدرسی و اسکولاستیک و برداشت و تعابیر خاص آنها از رویدادها و یا متون تاریخی تبدیل شده است . حتی در نقد یک نوشته و اثر بجای بررسی جایگاه کلی آن ؛ مقدمه ؛ مبانی ؛ مفروضات ؛ جهت گیری ؛ منطق و انسجام درونی و سپس نتیجه گیری مطالب و بررسی نقاط قوت و ضعف آن ؛ بصورتی وارونه در آمده است ؛ اگر احیانا در یک جمله در یکی دو سطر اول یا آخر با مفروضات و مبانی فکری و ایمانی فرد نقاد همخوانی نداشته باشد متن یکسره نفی می گردد و تحلیلی از مبانی مثبت و نقاط ضعف وجود ندارد . در حالیکه صحت نظرات در رویکرد عملی آن مشخص می شود . در چارچوب منازعات کلامی احساس می کنند وظیفه مبارزاتی خود را انجام می دهند در حالیکه مبارزه طبقاتی و اجتماعی جز از طریق یک ظرف تشکیلاتی و انسجام یافته کارگری و اجتماعی ؛ با تدوین اهداف بلند مدت ؛ مرحله ای و تاکتیک ها و جز با تغییر و از طریق جابجایی توازن قدرت های طبقات موجود مفهومی ندارد . در داخل هر محفل روشنفکری نیز ؛ بدون داشتن وحدت در مبانی نظرات و تاکتیک ها ؛ تنها حول عوامل بیرونی ؛ محافل شکل می گیرند و با عدم پیشروی و گسترش و یا فعالیت های فاقد نتایج ملموس ؛ مبارزات کلامی در درون یک محفل گسترش می یابد و بهمین لحاظ پس از تلاش های بسیار و ایجاد محفل و تشکیلات و تدوین تئوری و منشور مطالبات و غیرو؛ پس از چند سال مبارزه خود را در همان جایی که ایستاده بودند و بدون مداخله عملی در مبارزات موجود می بینند ؛ حتی می توان گفت که با تضعیف اعتقاد بخش های مهمی از همان محافل به ایدئولوژی مسلط و انشعابات پی در پی اجبارا عقب گرد می کنند و در نهایت علت در خود رفتن را به گردن عوامل خارجی ؛ مخالفت دیگر جریانات ؛ رفیقان نیمه راه و نهایتا به عقب مانده گی و عدم درک توده ها و طبقه کارگر و غیرو می دانند . در اینجا یک وارونگی ایجاد شده است یعنی مبارز نظری و ایدئولوژیک بجای آنکه راهگشای گسترش و تعمیق مبارزه طبقاتی باشد خود به هدف تبدیل شده است . در خصوص تدوین مطالبات و یا منشور کارگران نیز یک وارونگی می بینیم یعنی اول باید کارگران تشکل های مستقل خود را برقرار کرده و در افق منطقه ای ؛ وطنی و یا حتی جهانی متحد شوند و در هر مرحله مطالبات و منشور خود را بر حسب تعادل قوی و توان جنبش کارگری مطرح و دائم آنرا تحول و تعمیق می دهند اما در نظرگاه برخی ؛ ابتدا مطالبات و منشور کارگران طرح و بعد سعی می کنند کارگران را حول آنها متحد کنند و بعبارتی آنها را دعوت به پیوست به گرایش خود می کنند امری که هیچگاه تحقق نمی یابد . . مطالبات می بایست واقعی و از متن مبارزات عملی تشکل های کارگری در مرحله معین تاریخی ایجاد شده باشد. وبهمین جهت است که کارگران الزامات عملی ؛ پراتیکی و موانع و مطالبات واقعی موجود را دارند و روشنفکران از مطالبات دیگری سخن می گویند و هیچگاه به نتیجه نمی رسند ؛ آنان گاه و بیگاه که به غیر واقعی بودن مطالبات و منشور خود ساخته می رسند آنرا تغییر می دهند ؛ بدون آنکه توضیح دهند چرا و تحت چه شرایطی مطالبات و یا منشور خود را تغییر داده اند ؟
می دانیم که تئوری و تفکر تا جایی حقیقی ( واقعی ) است که کاربرد عملی دارد یعنی تا جایی که جهان را تغییر می دهد و با توجه به اینکه مبارزات کلامی اینترنتی فاقد اثر بخشی اجتماعی و تغییردر تعادل قوای طبقاتی موجود است نمی توان آنرا مبارزه نامید شیوه کار برخی محافل روشنفکری بیشتر همان سلسله مراتب حوزوی است یعنی افراد دارای سلسه مراتب ارزشی و ارجحیت هستند و طرح موضوعات از فرهنگ منبری تبعیت می کند بدین منظور که یک نفر لیدر و سخنران بوده و بقیه را ارشاد می کند . سخنران ؛ تک گو است و از کهکشان گرفته تا مبارزات اجتماعی و فرهنگ و اقتصاد و اخلاق و خانواده و سیاست و اقتصاد و روابط سازمانی را طرح و کار بقیه شنیدن و پذیرش آنهاست . قرار نیست یک محفل و یا تشکیلات روشنفکری بصورت جمعی و تیمی تغییری در واقعیت موجود ایجاد کند و هر کدام در یک قسمت از تیم کاری قرار گیرند و جمع بندی فعالیت ها .و نتایج بعنوان موضوع تجربیات؛ فعالیت ها به بحث گذاشته شود و نتایج عملی تئوریزه شده و بعنوان موارد آموزشی تدوین و گسترش و انتقال یابند در محافل ؛ آموزش ها از بالا به پایین و بصورت سلسله مراتب میباشد.در حالیکه انسان ها از خلال فعالیتشان است که توانایی شناخت و ایجاد ارتباط با واقعیت را پیدا می کند و آگاهی خود را به آن پیوند می زند تولید فکری می بایستی منبعث و منتج از واقعیات جامعه و ناشی از شناختی باشد که از روند فعالیت عملی و مبارزات اجتماعی برای تغییر واقعیت صورت می پذیرد . شناخت جامعه از دل مبارزات اجتماعی موجود بدست می آید در این راستا وحدت تئوری و عمل تنها در "عمل انقلابی" و از درون یک تشکیلات انقلابی امکانپدیر است . در این رابطه دو نوع چپ را می توان مشاهده کرد یکی از مبانی نظری و از آرمان ها شروع می کند و تأثیری در واقعیت وضع موجود ندارد و شروع و انتهای حرکت خودش است ( در خود) و دومی از نیازهای اجتماعی و طبقاتی و از خود موضوع شروع می کند و با روش شناسی علمی به تجزیه و تحلیل واقعیت ها و وضعیت موجود ( شرایط انضمامی) و سپس اتخاذ راهکار عملی و مناسب برای تغییر وضع موجود را در پیش می گیرد . و در فرایند مبارزه عملی و تغییر در وضع موجود به نتایج عمیق تر تئوریک می رسد(برای خود).

خودیابی کارگران آگاه
در این میان رهبران عملی کارگری که دهها سال در میان کارگران زیست کرده و به مبارزات عملی کارگران و نقاط قوت و ضعف آن آگاهی عملی و عینی دارند . نقطه حرکت خود را از خود موضوع و عینیت گرفته و هدف آنها رشد و گسترش همان مبارزات است هر چه بیشتر بر راهکارهای و مسیر خود که همان تشکل یابی عملی و حضور در مبارزات جاری زحمتکشان و کارگران است تأکید و بعنوان یک رویکرد ؛ فعالیت های خود را گسترش می دهند . خوشبختانه این رویکرد هم اکنون افزایش یافته و با جمع بندی نظریات خود از وضعیت موجود ؛ مبارزات طبقاتی هر چه بیشتر آنرا تقویت می کنند.
اخیرا کتاب ها و مقالاتی در مورد ضعیت واقعی طبقه کارگر و روند و منزلگاه های مبارزاتی و در رابطه با فعالیت های عملی تشکل یابی کارگران منتشر شده که هر چه بیشتر جای خود را در میان مبارزین باز می کند . که تنها به چند مورد آن اشاره و به یکی از آنها به شرح مبسوط می پردازم . این رویکرد را می توان در بسیاری از فعالیت های عملی سازمان یابی و نوشته ها مشاهده نمود.
کتاب " گزارش سی ساله " که مستند سازی سه دهه تجربه مبارزات کارگران کارخانه تولید دارو توسط یک فعال عملی کارگری است یک نمونه عملی خوب از روند واقعی ؛ ضعف و قوت ؛ رویکرد های مبارزات کارگران این کارخانه با تمامی اوج و فرود های آنست . این کتاب از مبارزات کارگران واقعی و از یک کارخانه واقعی صحبت می کند ؛ کارگر مورد بحث در این کتاب ؛ ذهنیت گرفته شده از مبارزات طبقاتی کارگران در قرن 18 و 19 و 20 اروپا و از کارگران کمون پاریس و انقلاب اکتبر نیست بلکه کارگران ایران تحت نظام سرمایه داری با حاکمیت سیاسی ولایت فقیه و فرایند ها و تحولات تاریخی این دوره است . ویژگی روند مبارزات کارگران در این کتاب گسست مقاطع زمانی و نسلی در دوره های مختلف است . . کارگران قبل از حاکمیت جمهوری اسلامی ؛ و پس از استقرار نظام ها و دستگاههای سرکوب ؛ قبل و پس از جنگ و تا دوره اخیر را بازگویی می کند . هر چند کتاب در مورد یک کارخانه خاص است اما مبانی نظری و روش شناسی آن عام و قابل گسترش به تمامی مراحل تاریخی است و منزلگاهها ؛ تحولات و روند های آنرا می توان با کمی تغییر به تمامی کارخانجات بزرگ و متوسط دیگر تسری داد. قانونمندی کلی حرکت در تمامی کارخانجات کما بیش همین سیر بوده است.
نکته کلیدی و مهم این رویکرد اینست که می توان با پیگیری تغییرات مبارزات کارگری در چند سال اخیر دقیقا به وضعیت و سطح کنونی مبارزات دست یافت . و آنگاه نظریه پردازی و تدوین تئوری با پیگیری از سطح همین مبارزات جاری کارگشا و اثر بخش خواهد بود . مبدأ حرکت ذهن از خود موضوع و دخالت عملی برای تغییر آنست بدون فعالیت عملی در تغییر واقعیت موجود ؛ شناخت واقعی حاصل نمی شود و نظریاتی که حاصل جمع بندی تغییر عملی نیست به فرقه گرایی و جدای از عمل خواهد رسید.
در آن می خوانیم :" یک فعال کارگری تنها در ارتباط مستمر با کارگران و درگیر شدن با مسائل و نیز تلاش برای پیشبرد امر مبارزه طبقاتی حتی شده یک قدم رو بجلو حرکت کند و هم شناخت دقیقتری از شرایط و روحیات و واقعیت های طبقه کارگر پیدا کند و به دیگران منتقل کند ." ( ص 3)
فعال کارگری در مورد راهکار برون رفت از بحران های سال های 60 در آنزمان می گوید " من فکر می کنم که ما باید از زمینه های مادی و عینی که جنبش کارگران دارد شروع کنیم و بازتابش را در تئوری ها منعکس کنیم و از اینجا رو به جلو حرکت کنیم . رابطه تئوری و پراتیک یک رابطه در هم تنیده است و در یکدیگر تأثیر گذار هستندحرکت باید همیشه با تحلیل مشخص ( انضمامی) از شرایط مشخص(انضمامی) همراه باشد و این همان درهم تنیدگی کار تئوریک و پراتیک است .......باید شرایط واقعی جنبش کارگری را ببینیم ؛ لمس و احساس کنیم ؛ ببینیم کارگران چه حال و روزی دارند واقعیت های زندگیشان چیست و با چه مسائلی درگیرند" ( ص 8) * ( کلیه پرانتزها و تأکید ها از ماست )
حرکت از موضوع ؛ از واقعیت ها ؛ زمینه های مادی و عینی جنبش کارگران ؛ حرکت از مسائلی که کارگران درگیرند ؛ همان مسائلی هستند که مبانی دو روش شناسی را از هم تفکیک می کند . این نوع روش شناسی ؛ بسیاری از رویکرد ها و روش های بعدی را تعیین می کند در رویکرد عملی و واقعی ؛ شناخت نسبی است افراد سلسله مراتب ندارند قرار نیست حقیقت از فردی جاری و به بقیه تسری یابد کار گروهی است و نتیجه تئوریک از خرد جمعی و از موضوعی مشخص حاصل می شود هر کسی از زاویه ای خاص با و اقعیت موجود مواجه شده و برای تغییر ؛ مبارزه کرده و نتایج هم همدیگر را تکمیل و بعبارتی هم افزایی می کنند و این کاملا متفاوت از رویکرد از بالا به پایین است ..
در این گزارش تأثیر شرایط اجتماعی – سیاسی جامعه بر روحیات و سطح مبارزات کارگران ؛ بخصوص دوران انقلابی 57 و اثراتش بر افزایش مطالبات کارگران و تشکیل شوراهای کارگری ؛ ترکیب جمعیتی و جنسیتی و نیز ترکیب جمعیت شهری و روستایی و تأثیر آن در شکل و سطح مطالبات و مبارزات ؛ تغییر مطالبات و سطح آگاهی کارگران در دوره های مختلف در طی این سی سال ؛ چگونگی و علل گسست نسلی در تجارب فعالین کارگری و ترفند سرمایه داری برای دامن زدن به این گسست شرح داده شده است . همچنین گزارش راه اندازی طرح های متأخر سرمایه داری در ایران ؛ همچون حذف برخی دستاوردها ؛ چگونگی تغییر ذائقه ی سیاسی – اقتصادی کارگران و یا ترفندهایی که برای راه اندازی طرح های تعدیل و جا انداختن قراردادهای میان مدت و موقت و یا شرکت های پیمانکاری در مقاطع مختلف پیاده و تثبیت شده است ؛ چگونگی برخورد دولت و کارفرما با اعتراضات کارگران ؛ ترفند های دولتی و مدیریتی به منظور سرکوب اعتراضات کارگران ؛ جایگاه شورای اسلامی کار در میان کارگران ؛ نتایج حاصل از اتحاد و عدم اتحاد کارگران ؛ دلایل پیروزی و ناکامی فعالین کارگری در پیشبرد اعتراضات و تأثیر گذاری بر کارگران همه و همه مورد بحث قرار می گیرد.
در سراسر گزارش که تحولات درون یک کارخانه را شرح می دهد تنها یک چیز ثابت و آن اصل تغییر است مطالبات کارگران بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی داشته و دائما در حال تغییر است . در اینجا مطالبات و یا منشور مطالبات کلی برای کارگر بعنوان عام وجود ندارد . اگر فرض کنیم مطالبات عام برای کارگر بطور عام داریم همانند اعتقاد افلاطون به‘مثل انسان یا ‘مثل کارگر است در حالیکه ما در واقعیت کارگر مشخص در شرایط مشخص و دائما در حال تغییر داریم همچنین مطالبات عام هم نداریم . مطالبات در عامترین وضع خود از تشکیلات سراسری کارگران در مرحله ای از توازن قوای طبقاتی بوجود می آید که آنهم با تغییر توازن قوای در حال تغییر خواهد بود.
همانطور که گفته شد نتایج تئوریک از متن واقعیت های در حال تحول استخراج می شود گزارشگر به یک نتیجه گیری عام تئوری سازمانی از متن واقعیت می پردازد تئوری که می گوید در سازمان افراد ؛ تآثیر تعیین کننده ای ندارند بلکه این نقش سازمانی است که مؤثر است وی شرح می دهد " سرپرست کارگاه زنی لیبرال بود و می گفتند قبلا از نظر لباس مینی ژوپی بوده ولی همین فرد درمقام سرپرست سالن می بایست نقش خود را ایفا می کرد باید در شرایط جمهوری اسلامی از آن محیط کاری محافظت می کرد و نمی گذاشت کسی اغتشاش کند" بعنی طرح بحث و خوب و یا بد بودن افراد بی مفهوم خواهد بود و در درجه اول می بایست توجه کرد که فرد در چه سازمانی و چه نقشی را ایفا می کند .
در اینجا نتیجه گیری های دیگری نیز حاصل می شود که " سرمایه" ؛ لیبرال و مکتبی و مذهبی و غیرو نمی شناسد هر کسی که بهتر بتواند انباشت آنرا تضمین کند مورد پذیرشش خواهد بود و بقیه ماجرا فقط ابزاری برای بهانه جویی ها و افزایش بیشتر سرمایه است مثلا اگر قرار است تعداد کارگران را کاهش دهد ؛ چون اسلام می گوید زن باید در خانه بماند اخراج را از زنان شروع می کند تا هزینه های مهد کودک و مرخصی و استراحت را کمتر کند ؛ کل احکام در نظام سرمایه داری بصورت ابزاری استفاده می شود .
فعال کارگری در مورد روشنفکرانی که برای تشکیل هسته های مبارزاتی کارگری به درون کارخانه ها آمده بودند و واقعیت جاری کار با شرایط ذهنی و پیشداوری آنها تفاوت داشت و لذا دچار یأس و سرخوردگی شدند را تشریح می کند و معتقد است نگاه آنان نوعی نگاه مذهبی و یا منزه طلبی بود گزارشگر می گوید : " خیلی از دوستان توی ذوقشان می خورد باور نمی کرد که این کارگر است که به او نارو می زند ؛ کلک می زند و ...." اما گزارشگر در این حد توقف نمی کند بلکه به آنها می گوید " باید بدانید تنها مسئله فقر نیست . مسائل روحی و روانی و مسایل عدیده ای وجود دارد که کارگر با آنها درگیر است و از آن تأثیر می گیرد جامعه سرمایه داری از جنبه های مختلفی به انسان ها هجوم می آورد از فحشا گرفته تا اعتیاد و خیلی مسایل دیگر ......اگر دقیق می شد ؛ تحلیل می کرد که چرا این کارگر به این معضل گرفتار شده است . نگاهش باید به فاجعه عمیق تر می شد" (ص 14) فعال کارگری به تشریح جداشده گان از مبارزات کارگری می پرازد آنان که با طبقه کارگر جوش نخورده بودند بلکه به آن آویزان بودند پس از شروع بحران ؛ راه سرمایه دارانه و یا عافیت طلبانه خود را گرفتند و این روال نه تنها در بین کارگران بلکه در هر مبارزه سیاسی وجود دارد و با توجیهاتی سر از رویکردهای سرمایه داری در می آورند.
فعال کارگری از اینکه نشان دهد کارگران گاهی دچار گرایشات سودپرستی فردی می شوند و هم طبقه ای های خود را فراموش می کنند ابایی ندارد و اینکه آنان برای یک امتیاز کوچک وارد بسیج و یا انجمن اسلامی می شود را طرح می کند.حتی در هنگام رونق جنون پول در آوردن ؛ نه تنها سرمایه داران بلکه یقه کارگران را هم می گیرد و آنها حاضرند ساعت ها تن به اضافه کاری بدهند.
فعال کارگری یک ویژگی سرمایه داران که در جایگاه طبقاتی و در تعریف سرمایه دار می بایست مد نظر قرار داد را مطرح می کند .عموما در تعریف سرمایه دار گفته می شود که کسی که دارای ابزار تولید است هر چند این تعریف درست است اما تعریف بعد مکانیکی و مادی آنرا طرح می کند و شرایط ذهنی را ندیده می گیرد ؛ اما گزارشگر از متن واقعیت این تعریف را تکمیل می کند " این ها ( خسرو شاهی ها – سرمایه دار) توانستند تا اوایل انقلاب از همین کارخانه تولید دارو 19 کارخانه دیگر تأسیس کنند . یعنی نسبت به این که کجا و چگونه سرمایه گذاری کنند که سود آوری بیشتر داشته باشد درک و درایت سرمایه دارانه داشتند" ( ص16) .تعریفی که نه تنها ابژه بلکه سوژه را هم در نظر می گیرد.
این نوع بیان از سرمایه دار چیزی جز پیوند و تلاقی عینیت موجود و ذهن گزارشگر بعنوان یک فعال کارگری نیست پیوندی که می تواند بهترین و جامع ترین تعریف را از وا قعیت ها و مقولات بدست دهد .
فعال کارگری نشان می دهد که در هر شرایطی هر چند سخت و خفقان آور ؛ اگر به حقوق پایه ای کارگران تعرض شود چگونه یک صدا و متحد برای کسب مطالبات خود دست به مبارزه می زنند ؛ از این جهت تعادل قوای سرمایه داران و کارگران براحتی جابجا نمی شود مگر در شرایط استتثنایی و امثال شوک جنگ و بحران و غیرو . در شرایطی سرمایه داران و دولت آنها چاره ای جز عقب نشینی و دادن امتیاز ندارند اما ذات سرمایه دارانه اینست که این نظام نمی تواند از امتیاز داده شده بگذرد . در شرایط و تحت لوای دیگر وقتی که کارگران شرایط آرامی را تجربه می کنند باز پس می گیرند . حتی کارگرانی که از نظر ایدئولوژیک-سیاسی با مدیریت همفاز هستند برای کار و تولید و مسائل صنفی مطالبات خود را دارند و یا به امتیازات ویژه مدیران و رؤسا معترضند زیرا تضاد کسانی که تولید می کند و کسانی که از نتایج این تولید بهره مند می شوند تضادی عینی و واقعی است .
فعال کارگری تشریح می کند که شوک های بیرونی نیز امثال جنگ تا وقتی اثرگذار هستند که شرایط ذهنی و پیش زمینه ای در افکار کارگران داشته باشد از جمله شرح می دهد چگونه بعد از جنگ شرایط سیاسی و آزادی ها بسرعت رو به وخامت گذاردند و این بجهت تفکر ناسیولیستی بود که ریشه در ذهن کارگران داشت .
سیر تحول مطالبات از شرایط عمومی و سیاسی پس از شروع جنگ بسمت مطالبات صنفی ؛ که آنهم از درون شرایط موجود می جوشد در صفحات 22 و 23 نشان داده می شود که چرا و چگونه خواست اجرای طبقه بندی مشاغل بعنوان مطالبه جدید مطرح شد و این بجهت افزایش امتیازات بی رویه و بی ضابطه کارگران بسیجی و یا کسانی که به جبهه رفته بودند مطرح گردید .
فعال کارگری شرح می دهد که طرح سرمایه داران ؛ یعنی با دادن سهمیه از تولید به کارگران ؛ چگونه مطالبه افزایش حقوق کارگران را تحت الشعاع قرار داد و از طرف دیگر باعث ایجاد یک روحیه کاسبکاری و دلالی در بین کارگران گردید و به این ترتیب کارگران را روانه بازار خرده فروشی کرد .و حاکمیت با این ترفند ها سطح مبارزات کارگران را با رکود مواجه شد .در مورد ترفند های مختلف سرمایه داران از جمله بازنشستگی زود هنگام ؛ رواج پیمانکاری ؛ خصوصی سازی ؛ استفاده از نیروهایی که منشأ روستایی دارند و یا دارای سطح تحصیلات اندکند ؛ دادن سهمیه تولید به کارگران ؛ استفاده از رویکردهای نوین برای افزایش تولید مثل طرح بهره وری ؛ بحران سازی ؛ طرح بازخریدی ؛ می گوید :" دقیقا و به نظر من تمام این ها خاصیت و روش های حساب شده و تجربه پس دادهای نظام های سرمایه داری هستند که به سرعت جایی به جای دیگر برده می شوند ؛ بومی می شود و با همان کارکرد بر علیه کارگران استفاده می شود" ( ص 26) مجموعه این اقدامات منجر به کاهش سطح مبارزات کارگران و کاهش سطح معیشت آنان خواهد شد .
فعال کارگری به رویکرد جناح های مختلف رژیم اسلامی نسبت با کارگر و تلقی بخش فقهی آن که کلیه دستاوردهای تاریخی طبقه کارگر در جهان را نفی و خواستار یک تعریف ویژه اسلام فقاهتی بود را ذکر و قانون کار مصوب و برخی نقاط قوت(با اهداف جناحی ) و ضعف آنرا تشریح می نماید در رابطه با تشریح منافع جناحی تا آنجا پیش می رود که جناح هایی از حاکمیت برای منافع مقطعی خود از نارضایتی و یا حرکت اعتراضی و اعتصاب کارگران سوء استفاده کرده و گاهی به این حرکت ها دامن می زنند که التبه این ناشی از احساس امنیت کل بورژوازی و ضعف پتانسیل مبارزات کارگری است .
.در مواقع ضعف جنبش کارگران ؛ نشان می دهد که کارگران از یک ستون به ستون دیگر رفته و مجددا به ستون اول بر می گردند گزارشگر این ویژگی را اینگونه شرح می دهد اول اینکه گارگران در هر شرایطی نسبت به اجحافایی که علیه آنها می شود عکس العمل نشان می دهند و دوم به این دلیل که نیروهای آگاه در محیط حضور ندارند کارگران نمی توانند شناخت درستی از شرایط داشته باشند و آگاهی شان در همان سطح برخوردهای روزمره باقی می ماند . ویژگی مبارزات کارگران اینگونه تشریح می شود که " روحیات برخورد کارگران در محیط کار همیشه به گونه ایست که هنگامی که در اوج حرکت هستند روحیه تهاجمی خوبی دارند اما از آن اوج که می گذرد روحیه اعتراضی کارگران پایین می آید و کارفرما تعرض می کند " (ص75) البته در ادامه توضیح داده می شود که پایگاه این تعرض هم استفاده از ناآگاهی بخش هایی از کارگران علیه بخش های دیگر است ؛ و عمده این ضعف ها فقدان تشکل واحد کارگری در یک کارخانه است . و برای رفع این نقیصه راهکار را به این طریق می داند : " کارگران درکی از سیستم سرمایه داری نداشتند ولی رابطه میان زندگی خودش ؛ بعنوان کسی که هر روز در تلاش بود تا زندگی بهتری داشته باشد وحاکمیت سیاسی موجود را درک می کرد .....اما اینجا ضروری است که عناصر پیشرو ؛ آگاهی لازم را با مسائل موجود تلفیق کرده و به درون طبقه کارگر وارد کنند و به حرکت ها جهت بدهند . متأسفانه سطح آگاهی کارگران بسیار پایین است . کارگران در واقع در قدم اول سعی می کنند که از ابتدایی ترین حقوق خود دفاع کنند و در مرحله بعد برای مطالبات دیگر اقدام می کنند . چیزی که باعث این جهش می شود آگاهی است . عناصری که بخواهند آگاهی را به درون طبقه کارگر وارد کنند باید در زندگی کارگران عجین شده باشند و با آنها زندگی کرده باشند با فتوا دادن از دور آگاهی بوجود نمی آید . آگاهی بدون محک خوردن در پراتیک مشکلی را حل نمی کند . ارتباط میان تئوری و پراتیک باید به شکل مستمر؛ و هدفمند و در کار طولانی مدت رخ دهد استمرار در حرکت و مبارزه است که آگاهی را گسترش می دهد" . (ص124)
با دنبال کردن روند و سیر مبارزات شرکت تولید دارو یک نتیجه مهم ؛ خود را بارها و بارها نشان می دهد که:

" تا استثمار و بهره کشی هست مبارزه هست و تا حاکمیتی مافوق سر کارگران و مردم وجود دارد مقاومت هم هست و تنها سرنوشت این مبارزه و مقاومت را تشکیلات سراسری و آگاهی طبقه کارگر است که رقم می زند "
.کارهای دیگر در این راستا مقاله " پیرامون مسایل و معضلات جنبش کارگری امروز " که حاصل بحث و تبادل نظر عده ای ( 12 نفر) از کارگران شاغل و بازنشسته است که در یک جمع بندی ساده ؛ روان و منسجم به شرح وضعیت و جایگاه کنونی کارگران پرداخته اند بحث این نیست که این نظریات بصورت کامل و جامع و به اصطلاح حرف آخر هستند . در عرصه مبارزات طبقاتی همانند دیگر عرصه های عینی و واقعی کلا مقوله جامع و کامل و بعبارتی حرف آخر نداریم .شناخت ؛ روندی است که در جریان عمل هر چه می بایست غنی تر شود .
با فعالیت و پراتیک عملی ؛ واقعیت هر چه بیشتر خود را بما می نمایاند و همه امور نسبی هستند . اما این رویکرد ها را می توان بکلی با جریاناتی که نقطه حرکت را نه موضوع و پراتیک عملی ؛ بلکه تئوری با هر برداشت خاص فرض می کنند متفاوت دانست . در نگاه تئوری محض ؛ به تئوری بعنوان چیزی جامد و حاضر و آماده نگاه می شود و نسبیت آنرا در نظر نمی گیرد و برخی ، کتب مربوط به تئوری مبارزات کارگری را بعنوان کتب مقدس ازلی و ابدی دانسته و همانند کتب عهد عتیق به آن نگاه می کنند و واضح است که با این نگاه اثر گذاری در وضعیت موجود توازن طبقاتی در ایران بوجود نخواهد آمد .
کتاب دیگر "نگاهی گوتاه به ایران خودرو از آغاز تا امروز است" این کتاب هر چند بسیار موجز و خلاصه بیان شده و بطور موشکافانه ای سیر تحولات و علل و عوامل آنرا روشن نکرده است اما بطور واقع گرایانه خطوط کلی آنرا بیان کرده است .نویسنده چگونگی شكل گیری یك مجتمع بزرگ صنعتی از سرمایه اولیه گرفته تا رشد نجومی سرمایه اش از راه بهره كشی هرچه بیشتر از نیروی كار كارگران را شرح می دهد ،در مورد روابط کارگر و کارفرما می نویسد "کارگری که در اواخر قرن بیستم در حد برده ای است که آقای خود را بسیار هم دوست دارد" و در مورد مطالبات روزمره و جدا بودن این مطالبات از منافع عمومی کارگران می گوید :"افزایش و صعود هر روزه قیمت سهام ایران خودرو پول زیادی را روانه سفره کارگران کرد ......اما یکی از عوارض این حجم پول بخصوص در میان کارگران کم سواد وقدیمی ؛ خوشگذرانی مرسوم در میان آنها یعنی رواج تریاک کشی حتی در ساعات حضور در کارخانه بود" در ادامه توضیح می دهد در همان زمانی که هجوم وسیعی به معیشت کارگران در سراسر کشور شروع شده بود " و همزمان با راهپیمایی ها و زد وخورد و دستگیری ؛ تجمع و اعتراضات وسیع روز کارگر در میادین و خیابانها و ....اما کارگران ایران خودرو بدون توجه و اعتناء شاد و سرمست بودند " و فقدان وجود فعالین آگاه کارگری در جهت رشد آگاهی و پیوستگی منافع آنها با مبارزات دیگر کارگران را نشان می دهد .
یکی از زمینه های مثبت مبارزه در کارخانه ایران خودرو وجود پیکان شهر و پیوستگی مبارزات کارگری با خانواده های کارگری است که ارتباط و نسبت كارگران و خانواده هایشان و تاثیرات آن برهم و اقدام همزمان و متحدانه توانست نتایج ملموسی در فرایند مبارزات کارگری ایجاد کند.
- - در بخش های پایانی نوشته ی ایران خودرو (در ص ٣٩) اشاره شده كه مبارزات كارگران ایران خودرو خود جوش است و بدون ارتباط كارگران با یكدیگر و مشمول سنت سازمان نیافتگی مبارزات كارگران ایران بوده و بعبارتی رابطه ارگانیکی با مبارزات تاریخی و سراسری کارگران ندارد . تجربیات کارگران ایران خود رو و تشریح سیر روند مبارزات کارگری در این کارخانه بزرگ و همچنین نقد 12 کارگر شاغل و بازنشسته به این مبارزات خود به گسترش این رویکرد واقع گرایانه کمک کند .
در رویکرد عملی به جنبش کارگری می توان به نوشته " با کارگران پروژه نسل اول و نسل دوم" ویا " گفت و گو هایی در محیط کار " از ناصر آقاجری اشاره کرد که آموزش های مورد نظرش را در قالب روابط کاری واقعی و موجود در متن کار وتولید روزمره بیان می کند در مقاله دوم در مورد نقش پیمانکاران ؛ استثمار شدید کارگران ؛ تغییرات قانون کار بنفع سرمایه داران ؛ فقدان ایمنی در محیط کار و همچنین آسیب شناسی جریانات کارگری در مورد نداشتن تشکل های کارگری ؛ فرقه گرایی شدید در میان جریانات روشنفکری کارگری و عقب مانده گی های فرهنگی حتی در میان کارگران را شرح می دهد . در این آموزش ها وحدت تشکل های کارگری و دست آورد های معیشتی و صنفی و ارزش افزوده ناشی از کار را در متن شرایط کاری نشان می دهد.
رویکرد واقعی و پراتیکی که حول تشکل عملی و واقعی کارگران و زحمتکشان است از وجوه مختلف در حال طرح شدن است در این عرصه مقاله " فراخوان به رهبران عملی کارگری و سندیکایی" خود باب تازه ای است که گسترش و رشد تشکل های کارگری و سندیکایی موجود را با تأکید روی دستاوردهای دو سندیکای بزرگ و عمده سندیکای شرکت واحد تهران و سندیکای هفت تپه تمرکز کرده و گام عملی بعدی را تشکیل فدراسیون سراسری کارگران توسط رهبران عملی کارگری و سندیکایی می داند و معتقد است که ارتقاء و رشد این دو سندیکا دیگر نه صرفا از تمرکز نیرو روی آنها ها ؛ بلکه تشکیل فدراسیون سراسری و گسترش این سندیکاها و تشکل ها در سراسر ایران با مرکزیت فدراسیون با تدوین راهکارها ؛ خط مشی و تدوین برنامه های آموزشی عملی حداقل در سه سطح اعلام شده است در این مقاله اصالت را به قدرت اجتماعی به جای قدرت سیاسی می دهد و مطرح می کند که بدون داشتن قدرت اجتماعی که از تشکل های سراسری کارگران و زحمتکشان منشأ می گیرد جابجایی قدرت سیاسی ؛ مشکلات اساسی طبقه کارگر را حل نمی کند .
نوشته دیگر " کارگران ؛ طبقات شناور و کاسبکاران " است در این کتاب سیر تحولات کارگری را از سال های 1310 ببعد و بخصوص از سال 55 در سطح کلان و ملی تشریح شده است نویسنده که اظهار می کند که خود چند دهه تجربه کار در کارخانجات را دارد به جمع بندی تحولات طی آن سال ها تا دوره کنونی می پردازد . موضوع بسیار مهم و کلیدی در این کتاب آنستکه نشان می دهد هر پدیده نو در جامعه ؛ چگونه از تأثیر و تأثرات پدیده های ما قبل خود بوجود آمد علل و عوامل ؛ ارتباطات متقابل و دو یا چند جانبه پدیده های و عوامل مؤثر قبلی به تولد پدیده نو منجر گردید و نشان می دهد که پدیده ها چگونه بصورت یک زنجیر متصل بهم بوجود آمده اند. بعنوان مثال چرا جنگ برای رژیم ضروری بود و چرا سیاست های لیبرالیستی و اقتصاد صندوق بین المللی پول در زمان رفسنجانی شکل گرفت و سپس اصلاحات در تداوم این تحولات چگونه بعنوان یک پدیده ضروری بوقوع پیوست و تا آنجا که پدیده ها تاریخا ضروری بود اصلاحات توسط رژیم مدیریت گردید .
در پیگیری زنجیره تحولات می توان فقدان قدرت طبقاتی کارگران را به عینه مشاهده کرد که راه را برای ترکتازی جناح های مختلف بورژوازی باز گذاشته است .
در این کتاب تحولات و پدیده ها بیشتر بصورت عام و در کلیت خود مطرح می شوند و از کنکاش درونی و ماهیت پدیده ها اجتناب شده و ظاهرا نویسنده گذری کلی به آنها نموده تا نتیجه گیری خاص خود که رسیدن به یک دولت رفاه و در چارچوب نظام سرمایه داری است را بنماید و لذا ماوراء تضاد کار و سرمایه حرکت می کند و در نتیجه رویکرد آن منافع کارگران را نماینده گی نمی کند . اما موارد مثبت آنرا هر چند در بعد مفهومی نباید از از نظر انداخت نویسنده مطرح می کند که " تنها با حضور در زندگی و تولید و بهره گیری از گفتگویی ممتد و فعال در میان کارگران پیشرو می توان به تشکل های مستقل و واقعی کارگران دست یافت" (ص 8). در مورد اوایل دوران جمهوری اسلامی به تشکیل شوراهای مناطق کارگری در نواحی مختلف می پردازد و می نویسد " این یعنی متشکل شدن متمرکز ترین محل کارخانه ها در ایران ؛ تجربه اندوزی در منظم کردن خواست های صنفی؛ کار جمعی در قالب شوراهای کارگری و مباحثی که در میان کارگران و روشنفکران جریان های چپ صورت می گرفت همگی تجربیات مفیدی بودند که دیگر پس از آن هرگز اتفاق نیفتاد" . اما این شوراها بجهت فقدان آگاهی و تجربیات لازم نتوانست طرح بدست گرفتن مستقل کارخانه ها و اعمال قدرت سیاسی کارگری را عملی کند و برای گرداندن تولید کارخانه ها به سمت فعالیت جبهه ای و مشارکتی پیش رفت که مهندسان و کارمندان سطح بالا را نیز شامل شد و نهایتا بصورت یک جمع مشورتی حفظ تولید و کارخانه تبدیل و قدرت کیری سیاسی را به فراموشی سپرد .کتاب بخوبی و با شفافیت سرنوشت روشنفکرانی که به محیط کارگری آمده بودند را پس از شروع انسداد شرایط سیاسی تشریح می کند و در ادامه به تشریح دوران جنگ و اثرات آن می پردازد و می نویسد : تأثیرات جنگ هشت ساله که تأثیرات مخربی در روند پرولتریزه شدن کارگران داشت . گسترش بیکاری و سیل مهاجرت ها و توقف تولید در بخش هایی و سرکوب مطالبات کارگران و تشکل ها و شوراهای آنها از نعمات جنگ برای حاکمیت بود . با جنگ رژیم اسلامی توانست کنترل کارخانجات را بدست گرفته و مسلط شود . تأثیرات جنگ در تولید و کیفیت و فرهنگ تشریح شده است مطالبی که در این کتاب مطرح شده از جمله : گرفتن کار دوم توسط کارگران ؛ اعم از دستفروشی ؛ رانندگی و کار در بنگاههای معاملات ملکی و شرکت در بازار خرید و فروش لوازم ؛ قطعات و اجناس در اثر بسته شدن شرایط فرهنگی و سیاسی محیط های کاری صورت پذیرفت و کارگرانی که در کار دوم موفق شدند کم کم با کار در کارخانه وداع کردند .و این موارد بطور مشابه در کتاب " تجربه سی ساله" وجود دارد.
پایان جنگ و اتحاذ سیاس های لیبرالیسم دست و پا شکسته دوران رفسنجانی و طبقه متوسط قدرتمند و رشد نظام بوروکراتیک در این دوران ؛ افزایش درآمدهای نفتی پس از حمله عراق به کویت ؛ سیاست خصوصی سازی ؛ آزاد سازی و افزایش قیمت ها ؛ میزان سرمایه گذاری ؛ جابجایی های جمعیتی ؛ رشد مصرف گرایی دیگر شاخص های اقتصادی بطور مجمل بیان شده است . ؛ گسترش فساد فرهنگی و اخلاقی در ادرات و گسترش رشوه گیری و کار چاق کنی از ویژگی های دیگر این دوران است . سیاست های گسترش بازنشستگی در میان کارگران شاغل و تغییر جمعیتی از نظر سنی و تجربه در بین کارگران از سیاست های دوران جدید بود است در بخش چهارم به علل شکست دولت اصلاحات و روی کار آمدن احمدی نژاد اشاره می شود و ازبهره گیری دولت او در سیاست تقابل و رودرویی عدالت خواهی طبقات فرودست در برابر دمکراسی خواهی طبقه ی متوسط سخن بمیان می آید.
بنظر نویسنده کتاب تحولات اجتماعی و اقتصادی ؛ فقدان درک این مسئله که برای نهادینه کرن اصلاحات روبنایی به تغییرات در ساز و کارهای اقتصادی و تعدیل ثروت اجتماعی نیز نیاز است ؛ تبدیل به پاشنه آشیل اصلاح طلبان و برآمد جناح پاسداران و نظامی ها با استفاده از ضعف اصلاحات گردید .
نویسنده در پایان دولت رفاه را بعنوان راه برون رفت از عقب مانده گی تاریخی می داند .در این رابطه باید گفت که واضح است که برای استقرار یک نظام سوسیالیستی منابع مادی لازم می بایست فراهم شده باشد و در این رابطه گزینه های متفاوتی مطرح می شود از سوسیالیسم بازارگرا ؛ که به مرور و آهسته بازار ناپدید خواهد شد . در اینجا تنها کالاهای لوکس به دست بازار سپرده خواهد شد و کالاهای استراتژیک توسط برنامه ریزی و با مالکیت اجتماعی و تصمیمات جمعی اداره خواهد شد این نوع سوسیالیست ها معتقدند که بازار به هیچ وجه خاص سرمایه داری نیست . در این نوع سوسیالیسم سرمایه گذاری نه بر اساس سود بلکه بر اثر تصمیم گیری اجتماعی و نیاز های اجتماعی انجام می شود . نوع دیگر سوسیالیسم مشارکتی است و مالکیت عمومی بخش های اساسی و زیر بنایی را پوشش می دهد و بهمین ترتیب می توان گزینه های دیگری را طرح کرد که رابطه انضمامی با شرایط واقعی و موجود از نظر تاریخی و جغرافیایی دارد و لذا مشخص کردن یک آلترناتیو بورژوایی که در سطح جهانی نیز جای خود را به نظام لیبرالی می دهد یک آدرس گمراه کننده خواهد بود .
بیشک رویکردهای واقع گرایانه و روش شناسی علمی در بسیاری از کتاب ها و مقالات در مورد دوران کنونی وجود دارد که پرداختن به همه آنها مقدور نیست . و در حالت کلی نمی توان نظریات و نوشته ها را به واقع گرایی و ذهنی گرای تقسیم کرد بلکه عموما در هر نظر و طرحی بخش هایی از هر کدام وجود دارد .
با تقویت رویکرد واقع گرایانه که تئوری و نظریات حتی اگر بنیانگذاران نظریه علمی مبارزات کارگری آنرا نگاشته باشند را جهانشمول و ازلی و ابدی نمی داند بلکه معتقد به تئوری منتج از شرایط انضمامی و واقعی و تاریخی دانسته و هر تئوری را نسبی می داند و با این رویکرد ؛ تئوری انضمامی ( مشخص ) مبارزه طبقاتی در جامعه واقعی و موجود ایران هر چه بیشتر گسترش یابد و با انکشاف تئوری مبارزات طبقاتی در ایران از متن شرایط واقعی و انضمامی آن بتواند تأثیر عملی و واقعی در سرنوشت طبقات تحت ستم بگذارد .
حاکمیت در زمانی که قیمت نفت رشد نیافته بود همگام با سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و حمایت کشورهای سرمایه جهانی ؛ راست ترین سیاست های لیبرالیستی را به پیش برد بطوریکه حتی در هیچ کشور سرمایه داری نیز سابقه نداشت و در دوران اصلاحات با اتخاذ همان سیاست های اقتصادی قبلی (دوره رفسنجانی) تلاش به جایگزینی نوعی نظام سیاسی منعطف از نظر فرهنگی و با هدف حفظ اساس بهره کشی موجود نمود . و بکلی اذهان را از دوران و پایه های شکل گیری خود که کشتار نسلی و جنایت بر علیه بشریت بود منحرف و بازسازی نماید ؛ و چهره کریه و خشن درونی استبدادی خود را رنگ و روغن زده و قدری تلطیف کند . سیاستی که هر چند به رشد اندک اقتصادی و حل معضلات بین المللی و منطقه ای وی منجر شد اما با باز شدن فضای فرهنگی؛ تضادهای سیاسی و اقتصادی انباشته شده سر باز کرد و حاکمیت با جمع کردن فضای اصلاح طلبی سطحی و روبنایی به سیاست های نظامی و سرکوب مجددا روی آور شد روندی که افزایش تناقض های داخلی و بین المللی فروپاشی آنرا بدنبال خواهد داشت .
اما در این پروسه و تا سرنگونی آن آیا طبقه کارگر در کلیت اجتماعی خود می تواند آلترناتیوی خلق کند که خلاء سیاسی ناشی از ضعف و فروپاشی جمهوری اسلامی را پرکند ؟ و رسالت تاریخی خود که دمکراسی و سوسیالیسم ؛ دست بالا پیدا کردن نیروی کار و پایین کشیدن سیطره سرمایه ؛ عدالت اجتماعی و انسانی بهمراه رشد و گسترش تولید و صنعت را تحقق ببخشد ؟ این امر نیاز به تغییر دیدگاه رهبران کارگری و هوادران سوسیالیسم و ایجاد تشکل های سراسری کارگران و زحمتکشان ؛ درگیری عملی در فرایند مبارزات طبقاتی کنونی دارد نگاهی که تئوری های خود را از پروسه مبارزات طبقاتی و شرایط و نیاز های واقعی طبقه کارگر استنتاج کند و از نگاه فرا زمینی ؛ ایدئولوژیک و آئینی خود را تصفیه نماید از بنیانگذران سوسیالیسم روش شناسی آنرا بگیرد و قوانین عام رهایی طبقه کارگر را با فعالیت و مبارزه طبقاتی در عرصه اجتماعی کاربردی نماید . بشر با تئوری هایش - هر چند صحیح - قادر به برداشتن یک گام در هیچ عرصه نبوده است . تئوری بخودی خود هیچ تغییری را رقم نخواهد زد . تا تئوری عملیاتی و اجرایی نشود و مجریان آن ؛ شرایط انضمامی و واقعی زنده و فعال و شرایط ویژه موجود را درک نکنند پای تئوری ها چوبین خواهد ماند .
در تلاش هایی که هم اکنون برای وحدت انجام می شود مثل موارد دیگر یک وارونگی وجود دارد زیرا ؛ در برداشت های نظری و تئوریک هیچگاه نمی توان به وحدت رسید – اگر هم دست یابیم موقتی است - تنها با رویکرد انقلابی و عملی در سازمان یابی طبقه کارگر و تعریف تاکتیک ها و استراتژی ها و از درک ضرورت های عملی مرحله تاریخی و رشد مبارزات طبقاتی می توان به وحدت و گسترش نیروی عملیاتی دست یافت و آنگاه مبارزات و بحث های نظری و تکیه به خرد جمعی و تشکیلاتی که حاصل تجربیات عملی و معطوف به راهکارهای ضروری برای پیشبرد مبارزاتی است ؛ وحدت در عمل و تئوری بدست خواهد آمد . بطور خلاصه:

حول تئوری های منتج از عمل انقلابی و مبارزاتی که از خرد جمعی حاصل شود می توان متحد شد!

آیا در مرحله فروپاشی جمهوری اسلامی شاهد اعتلای نوع دیگری از حکومت سرمایه با نوع دیگر اسلامی و یا سکولار با رویکرد های نظام سرمایه داری جهانی حاکم خواهیم بود؟ چشم انداز کنونی جامعه فعلا تیره و تار است . آیا اراده و عمل کارگران و انسان های آگاه و مبارز تغییری در روند خواهد داد؟ تنها با تکیه به رویکرد و روش شناسی علمی و با گسترش تشکل های اجتماعی و کارگری سراسری می توان امیدوار به تحولات آینده بود .

غلامحسین حسینی