در ده سال گذشته چندین سندیکا، انجمن صنفی، کانون صنفی کارگری و در آخرین نمونه "سندیکای فلزکار مکانیک" در ایران به عضویت فدراسیونهای کارگری جهانی در آمده اند. طبق ضوابط بین المللی عضویت آنها معنی و تفاسیر خاصی دارد. دو سندیکای کارگران و رانندگان شرکت واحد و سندیکای کارگران هفت تپه از دل اعتصابات شان به عضویت فدراسیونهای جهانی در آمدند درحالی که "سندیکای کارگران کشتی سازی" و "انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران" در راستای منافع حکومتی به عضویت فدراسیونهای جهانی در آمدند.سندیکای فلزکار و مکانیک در سال گذشته به عضویت اتحادیه جهانی متال در آمد .تشکلهایی مانند کانون مدافعان حقوق کارگر، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری، اتحادیه آزاد کارگران به عنوان نهادهای مستقل کارگری خارج از محیط کار در واقع تشکل های فعالان كارگری هستند که برای دفاع از حقوق كارگران فعالیت میکنند و بهای مبارزه را میپردازند. آنها در نهادهای بین المللی شناخته شده اند در عرصه بین المللی اعتبار دارند و نظرشان در رابطه با مبارزات کارگران ایران برای تمامی فدراسیونهای کارگری جهانی قابل اتكا است.
در این سالها تلاش فعالان كارگری بر آن بود تا توجه كارگران را به حقوق قانونی ای جلب كنند که در کنوانسیونهای بین المللی به رسمیت شناخته شده است و بار امنیتی فعالیتهای كارگری را كاهش دهند و از سوی دیگر از طریق اتحادیههای بین المللی حقوق صنفی كارگران ایران به رسمیت شناخته شود تا فشارهای حكومتی بر كارگران و فعالان كارگری تا حدودی تعدیل شود. در همین راستا فعالان داخلی تلاش كرده اند تا هر ساله پیام هایی برای اجلاس سالیانه سازمان جهانی كار بفرستند و در آن وضعیت كارگران را در ایران توضیح دهند تا این مسئله در نهادهای بین المللی به فراموشی سپرده نشود. معرفی کارگران زندانی به عنوان نمایندگان کارگران ایران برای شرکت در اجلاس ای ال او بیانگر همین امر است.
اما روابطی كه اخیرا از طریق برخی از تشکل های داخلی با فدراسیون جهانی خبرنگاران و اتحادیه های سوئدی گرفته شده است، جای اما و اگر دارد كه با فعالیتهای بی طرفانه كارگری خوانائی ندارد. در این ارتباطات تلاش شده تا یكی از گروههای كارگری به عنوان نماینده كارگران ایران آن هم در روابطی خاص معرفی شود. اما واقعیت امر این است که هدف از این ارتباطات و سفرهای هیاتهای اقتصادی (به طور نمونه هیات اقتصادی سوئد واتحادیههای همراه) امری غیر كارگری است. بدین ترتیب ما شاهد عضویت دو گروه کاملا مستقل تشکل های کارگری ایران در سازمان های بین المللی کارگری هستیم. سندیكاهائی با پی گیری و مبارزات نهادهای مستقل كارگری، اعتصابات طولانی، دستگیری ها و بازداشت ها همراه با اخراج و بیكارسازیها، به عضویت فدراسیونهای جهانی در آمده اند درحالی که اكنون برخی به اصطلاح سندیکاها و تشکل های کارگری تلاش میكنند تا در این گیرو دار اتحادیههای خاص خودشان را به جای اتحادیههای مبارز، جا بزنند .
با افزایش رشد اعتصابات و اعتراضات دوره کنونی جنبش کارگری ایران، ما شاهد هستیم که چگونه نهادهای دست ساز حکومتی، به عنوان نهادهای مستقل، در پی آن هستند که با دخالت کنفدراسیونهای کارگری جهانی و در ادامه آن، دولتهای سرمایه داری، در "گندم نمائی و جوفروشی" مشاركت كنند و بر مبارزات مستقل کارگری تاثیرگذار باشند و در همان راستا از روابط اقتصادی در جهت سود بری بیشتر از شرایط سیاسی و اقتصاد بحرانی ایران برای منافع خود بهره برداری نمایند. این تاثیرات میتواند در گمراهی جنبش کارگری موثر باشد. پس نیاز است که به فعالیتهای این دوره تحت لوای جنبش کارگری اشاره شود.
چند نمونه از ابداعات کارگری توسط حکومت
بالطبع در مبارزات کارگری نمیتوان انگیزه افراد و نهادها را در کوتاه مدت شناسایی کرد و گاه باید بسیار مراقب بود که مبادا نوشته یا حرکتی حق فرد یا نهادی را زیر سوال ببرد و مبادا با انگ زدن در مسیر مبارزه مانع تراشی شود. ولی در طول مبارزه، روشها و ابزار مبارزاتی میتواند معیاری برای سنجش حرکت باشد؛ اگر سندیکای رانندگان شرکت واحد و هفت تپه با عمل جمعی شان دست سوء استفاده کنندگان را کوتاه کرد، اگر کانون صنفی معلمان توانست از طریق روح کار جمعی و آگاهی به منافع جمعی مسیر درست تری را برگزیند، اما سندیکای کشتی رانی، انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران مسیری متفاوت را برگزیده اند که باید به مواضع و حرکت شان که در جهت حفظ منافع نهادهای سرمایه دارانه نظامی و امنیتی است، توجه كرد و یا سندیکای فلزکار مکانیک باید مورد توجه قرار گیرد که به لحاظ اجتماعی و نظری از بانیان آن محمدحسین خوان یغما که بنیان گذار گروه کوهنوردان فلزکار بود و اسکندر صادقی نژاد - ناصرگارسچی - جلیل انفرادی - محمد ولایتی - محمد حسین خوان یغما - آذر دوست - فرغانی - محسن عبدلی و... فاصله گرفته است و امروزه تنها نام آن را یدك میكشد.
انتخابات انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، در دی ماه گذشته با شرکت ١٣٨ نفر برگزار شد. (1) انجمن صنفی روزنامه نگاران و شخص رجبعلی مزروعی و پسر ایشان سخنگو و کارگزار روزنامه نگاران ایران در فدراسیون جهانی روزنامه نگاران هستند و اخیرا هم سایت فارسی فدراسیون جهانی روزنامه نگاران با انجام این انتخابات شروع به کار کرد.(2)
ابتدا به چگونگی شکل گیری انجمن صنفی روزنامه نگاران و فعالیتهای آقای مزروعی اشاره می کنیم. بسیاری از چهرههای امنیتی نظام، به ویژه پس از دهه ٦٠، در پوشش کارهای فرهنگی فعالیت میکنند، از برادر حسن و حسین، (حسین شریعتمداری و حسن شایانفر) سردمداران کارِ فرهنگی! گرفته تا فریدون وردینژاد، ریاستِ سابقِ خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، عباس عبدی معاونتِ سابقِ سیاسی دادستان کل کشور، محسن امینزاده، محسن آرمین، خسرو تهرانی و اکثریت اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که هریک به فراخورِ موقعیتشان دستی در فرهنگ!؟ داشته و دارند. برای از بین بردن اسناد و شواهد یکی از بزرگترین جنایات علیه بشریت، بسیاری از اینان در دانشگاه و مطبوعات فعالیت می کردند. " در مهرماه سال ۱۳۷۶ با تشکیل اولین مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران ، تصویب اساسنامه ، تأسیس این نهاد و برگزاری انتخابات هیئت مدیره و بازرسان، مزروعی به عنوان عضو هیات مدیره انجمن انتخاب و با رای اعضای هیات مدیره به ریاست این نهاد منصوب شد که این انتخاب در سه دوره بعدی نیز تکرار وتا کنون نیز ایشان در این مسئولیت قرار دارد." (3) انجمن صنفی روزنامه نگاران فعالیت نزدیکی با وزارت اطلاعات داشته است. در گزارش های انجمن چنین آمده است:
" ما درخواستهای زیادی به وزارت اطلاعات و وزارت کار و امور اجتماعی فرستادهایم، اما همه میگویند اجازه دهید فشارهای اول کار کاسته شود و سپس به این ماجرا رسیدگی میکنیم. " (4)
انتخابات این انجمن در سال ١٣٨۵ با حضور ۵٠ عضو برگزار شد درحالی که به گفته بدر السادات مفیدی در این سال انجمن حدود ٣٩٠٠ عضو داشت. (منبع قبلی) این "انجمن" با انتخاب روحانی فعالیت اش را با شعار "انجمن صنفی روزنامهنگاران متعلق به کل نظام است " دوباره آغاز کرد. (5) آقای رجبعلی مزروعی صاحب امتیاز این تشکل از ابتدا تا به امروز تمام فعالیت اش را براین امر متمرکز کرده تا اجازه ندهد خبرهای مربوط به مبارزات زحمتکشان و خبرنگاران مستقلی منتشر شود، خبرنگارانی که این اخبار را منعکس می کنند و بسیاری از آنها تنها فعالیت رسانه ای دارند.
ایشان به عنوان سخنگوی، اصلاحات حتی چند روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری روحانی در پارلمان اروپا به نمایندگان اتحادیههای کارگری گوشزد کرد: "زیاد تند نروید و بگذارید آقای روحانی کارش را بکند" و همچنین در زمان احمدی نژاد به عنوان سخنگوی اصلاح طلبان در سنای امریکا فعالیت داشت. (6) ناگفته نماند درک این مساله که دلایل سخنرانی مزروعی در سال ٢٠١١، به عنوان سخنران سازمان فدائیان اکثریت در مورد سیاهکل، ناشی از چه روابطی بوده است، چندان دشوار نیست: (تخریب مبارزات مردم ایران). (7) در این سالها، گزارشگران بدون مرز بخش مهم حمایت از روزنامه نگاران و انتقال اخبار روزنامه نگاران، فعالان وبسایتی و وبلاگ نویسان را به عهده داشته اند و هیچ گاه نخواسته یا نتوانسته اند در فدراسیون جهانی خبرنگاران نقشی داشته باشند. برخی از فعالان اصلی گزارشگران بدون مرز، اعضای خانواده شان را در دهه شصت شمسی معروف به دهه اسیر کشی از دست داده اند. (8)
در ٢۵ بهمن ١٣٨۵ در ادامه تحریمها و برای نشان دادن به رسمیت شناختن حق تشکیل سندیکاها در ایران، در سایت سازمان بنادر و دریایی اعلام شد:
"مهندس محمد وافری دبیر انجمن صنفی کارگری دریانوردان ایران با اعلام این مطلب تصریح کرد: پس از ماهها تلاش و رایزنی با مراجع مختلف، انجمن صنفی کارگری دریانوردان ایران با هدف پی گیری امور صنفی دریانوردان و به عنوان یکی از سه ضلع اصلی مثلث دولت، کارفرما و کارگر در بخش حمل ونقل دریایی کشور تشکیل شد. وی با اعلام اینکه مجوز تشکیل انجمن صنفی کارگری دریانوردان ایران از سوی وزارت کار صادر شده و این انجمن از این پس به عنوان نماینده ایران در بخش دریانوردی در مجامع داخلی و بین المللی حضوری فعال خواهد داشت تاکید کرد: بزودی این انجمن از سوی وزارت کار به سازمان بین المللی کار (ILO ) معرفی خواهد شد." (9)
محمد حسین داجمر مدیر عامل کشتیرانی در مقاله "رفع تحریم از موسسات رده بندی ضرورت و تحقق" نوشت:
"در بخش ملی صنعت حمل و نقل دریایی کشور در کنار موارد اشاره شده ، با شدیدترین تحریمهای ممکنه روبه رو است به طوری که اخیرا تحریم کنندگان پای خود را از اصول اولیه شناخته شده در کنوانسیونها و معاهدات بین المللی نیز فراتر گذاشته و بخش ایمنی و امنیت کشتیهای تجاری کشور را مورد هدف تحریمهای خود قرار دادند و با قطع همکاری موسسات رده بندی با ناوگان ایرانی داده اند" (10)
این انجمن در سال ١٣٨٨ به عضویت آزمایشی کنفدراسیون حمل و نقل درآمد و بعد از مدتی دبیر این انجمن با گرفتن بورس برای ادامه تحصیل به کشور هلند رفت. ایشان از سال گذشته، بعد از فارغ التحصیلی، سمینارهای یک روزه کنوانسیونهای دریایی را رسما با همکاری سازمان جهانی کار ILO و دانشگاه دریایی هلند با حمایت مالکان کشتی دریایی برگزار میکند.(11)
این دو نمونه بخوبی نشان می دهد که روند تشکل سازی و کادرسازی توسط دولتها و بنیادهای سرمایه داری وابسته به بنیادهای بشر دوستانه سوروس چگونه شکل می گیرد.
بعد از برجام ابتدا سیل شرکتهای اقتصادی به ایران سرازیر شد، از بویئنگ، ایرباس، کمپانیهای نفتی بی پی تا توتال فرانسه. دهه هشتاد جمعی از کارگری ایران خودرو خواستار حمایت اتحادیههای کارگری فرانسه از مبارزات خود شدند و در مطالب شان میگفتند که اتحادیههای کارگری فرانسه میتوانند بر روی سیاستهای دولت شان تاثیر داشته باشند و شرایط کار، دستمزد کارگران و ایمنی کار را به کارفرمای ایرانی که شریک شرکتهای فرانسوی هستند تحمیل کنند که تا به امروز نه تنها هیچگونه حمایت عملی دیده نشد (12) بلکه شرکتهای فرانسوی خودروسازی و نفتی امروز واسطه اصلی ایران با نهادهای نفتی غربی هستند. (13) شرکت توتال تمامی فازهای 20 و 21 عسلویه را در اختیار دارد و هرکسی در جریان عدم پرداخت دستمزد کارگران باشد میداند که گاه همین بخشها تا ماه ها حقوق دریافت نمیکنند ولی دریغ از یک حمایت اتحادیه های کارگری فرانسه از این وضعیت کارگران ایران ...
هیات دولت سوئد بعنوان یکی از این بازید کنندگان در دی ماه گذشته بود. سوال اما این است که اینکه روابط دولت سوئد و سفر رئیس اتحادیه متال که عضو حزب سوسیال دموکرات و دولت سوسیال دمکرات است چه تاثیری بر شرایط زندگی و شرایط شغلی كارگران می گذارد؟ تاکنون گزارشی از اتحادیه متال علنی نشده است و حتی در مورد ابتدایی ترین حقوق کارگران كه داشتن حق تشکل صنفی است اظهار نظری نکرده است؟ آیا غیر از این است که از این اقتصاد بی سروسامان و مدیریت ویران همه بجز ملت ایران بهره مند هستند و دولت های سرمایه داری فرصت را غنیمت شمرده و برای قبضه بازار مصرفی ایران که بعد از تحریم ولع زیادی برای مصرف کالای خارجی دارد، به ایران آمده بودند؟
بر روی سایت سندیکای فلزکار مکانیک بیانیه ای آورده شد با این عنوان "در ماه اکتبر ۲۰۱۶ /مهرماه ۱۳۹۵، سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران، اولین سندیکای ایرانی بود که به اینداستریال ملحق شد. این پیوند، در کشوری که فعالان صنفی تحت تعقیب قرار میگیرند و زندانی میشوند، یک گام اساسی و مهم به شمار میآید. سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران، در سال ۱۳۳۹ تاسیس شد و پس از سال ۱۳۶۲، پس از دو دهه مجبور بهفعالیتهای مخفی شد، اما از سال ۱۳۸۴ بهصورت علنی فعال بوده است. باوجود بهرسمیت شناخته نشدن از جانب دولت و کارفرمایان، این سندیکا در بخش مونتاژ خودرو، کارخانههای ساخت قطعات، فولادسازی و کارخانههای مواد شوینده عدهٔ چشمگیری عضو دارد".(14)
برای کسی که در ایران باشد و با بخشهای مونتاژ خودرو، فولاد سازی آشنائی داشته باشد، میتواند حدس بزند که منظور از عده چشمگیری عضو یعنی چه؟ و چرا مطلب را خود نماینده فلزکار و مکانیک در ایران ننوشته است و اطلاعیه از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است و کسانی که آن اطلاعیه را نوشته اند چه منظوری دارند. نتیجه آن عضویت و آن اطلاعیه را میتوان اینطور نشان داد که چرا در دی ماه امسال خبر رفتن هیئت دولتی- اقتصادی سوئد به ایران بر روی وب سایتهای فارسی آمد و در آن گفته شد "آندرش فربه"، دبیر اتحادیه کارگران فلز، نیز این هیئت را همراهی میکند. ایا این همراهی برای امور خاصی بوده است و اساسا هدف از این مسافرت چه بوده است؟ این همراهی در راستای منافع چه کسانی است و چه ار تباطی با مبارزات كارگری ایران دارد؟ (15)
لازم است کمی به سابقه روابط منظم اقتصادی ایران و سوئد اشاره شود، اتاق بازرگانی سوئد و ایران در سال ١٣٧۵ با شرکت ۵٠ نفر از فعالان سیاسی و اقتصادی دو کشور در اتاق بازرگانی ایران تاسیس شده است و هیئت مدیره آن در زمان شکل گیری عبارت بودند ازهانس کریستین اندرسون (وزیر وقت سوئد)، کریستر نیلسون (رایزن بازرگانی سفارت)، علی شمس اردکانی (دبیرکل وقت اتاق ایران)، مجید بختیاری( مدیر عامل وقت ای اس اس ای ب ایران) و بسیاری دیگر افراد شاخص اقتصادی و سیاسی دو کشور. (16) وظایف این نهاد عبارت بود از " ایجاد فضای مناسب و كوشش در جهت تحقق دیدگاههای سرمایه گذاران اقتصادی ایرانی و سوئدی در جهت توسعه روابط بازرگانی و صنعتی میان دو كشور "فراهم نمودن زمینههای لازم برای سرمایه گذاری صنعتی، بازرگانی، معدنی و كشاورزی در دو كشور، جمع آوری و ارزیابی اطلاعات در زمینههای مختلف و ارائه آن به اعضا، . تبادل هیأتهای اقتصادی بین دو كشور، برگزاری سمینارهای تخصصی در زمینه توسعه روابط اقتصادی بین دو كشور با حضور رایزنان بازرگانی و سفرا، كوشش در جهت حل اختلافات حقوقی در قراردادهای فی ما بین اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی و سوئدی عضو، بر قراری تسهیلات ویزایی برای اعضای اتاق،تهیه و ارائه گزارشات اقتصادی دو كشور بر روی سایت اتاق، مشاركت فعال در برگزاری كمیسیونهای مشترك اقتصادی دو كشور، ارائه مشاوره به سیاستگزاران اقتصادی از طریق وزارتخانههای امور خارجه و صنایع و بازرگانی دو كشور، تاییداسناد تجاری و قراردادهای فی مابین شرکتهای عضوبا طرفهای تجاری شان و برگزاری جلسات تجاری رو در رو B2B میان اعضای اتاق و هیئتهای تجاری اعزامی" (17) با توجه به روابط اقتصادی مابین دو کشور بعد از باصطلاح امضای برجام میبینیم که کشورهای اروپایی هر کدام برای منافع اقتصادی شان برای تصرف بازار مصرف ایران خیز برداشته اند و همانطورکه قبلا گفته ایم این آقازادهها و نیروهای های نظامی هستند که سالهاست از خوان تحریم سود میبرند. برجام نیز در جهت منافع آنان میباشد و کارگران ایران ومردم نصیبی نخواهند برد جز تعطیلی بیشترهر روزه کارخانهها. با این حال میبینیم که عده ای دانسته و ندانسته در دامهایی که این دولتها برای مردم گسترده اند میافتند. نهادهای کارگری در ایران حرف اشان نه در حمایت از این نهاد کارگری خارجی یا رفع تحریم برای سپاه باشد بلکه نهاد مستقل حرف اش در جهت منافع دراز مدت خود طبقه کارگر ایران است، در درجه اول پرداخت حقوق کارگران و سرمایه گذاری اقتصادی بر روی منابع تولیدی و انسانی و... باشد که طبق آمار حکومتی ٩٠ درصد نهادهای اقتصادی ورشکست شده است و بانکهای کشور تنها سه درصد نقدینگی دارند.
دولت سوئد در حال حاضر بدست سوسیال دموکراتها اداره میشود گرچه همه میدانیم سیاستهای دولت سوئد بدون تردید آن گونه که باید باشد اداره میشود و این احزاب صرفا دکوری از سوسیال دموکراسی یا دولتهای رفاه دوران جنگ سرد( دوران شوروی سابق)هستند و این سیستم سرمایه داری واتحادیه اروپا است که سیاست گذاری میکند ونه باصطلاح احزاب مترقی که در واقع وجود ندارند. درهر صورت در تاریخ ٢۴ بهمن دو بیانیه همزمان با هم انتشار یافت اولی بیانیه سندیکای کارگران صنعتی و فلزکار سوئد در حمایت از تشکلهای مستقل در ایران، که در آن رهبر سندیکای کارگران صنعتی و فلزکار سوئد بر حمایت از فعالیت قانونی سندیکای مستقل در ایران تاکید کرد و تصویب و اجرای کنوانسیونهای سازمان جهانی کار، به رسمیت شناختن اتحادیههای صنفی وسندیکاهای دموکراتیک و مستقل را وظیفه دولت بیان کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: « من در مقام صدر سندیکای کارگران صنعتی و فلزکار سوئد و نایب رئیس سندیکای جهانی اینداستریال، پشتیبانی خود را از سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران و همهٔ اتحادیههای صنفی و سندیکاهای دموکراتیک مستقل در ایران ابراز میدارم و مبارزات آنها را در دفاع از منافع کارگران ارج مینهم. " (18)
دومی در ایران توسط سندیکای فلزکار مکانیک منتشر شد. در این بیانیه نوشته شده " با خوش آمد به شما و هیات همراه تان، امیدواریم که روابط دو کشور ایران و سوئد بر راستای مصالح عالیه مردم و زحمتکشان دو کشور در دستیابی به صلح، ثبات و رفاه عمومی، و بر پایه صلح و احترام متقابل به استقلال و حاکمیت ملی گسترش بیشتری یابد. آقای لوفون، مطمئناٌ اطلاع دارید که آنچه این روزها در جامعه کارگری ما میگذرد، و به ویژه شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی، در وجه قابل توجه ای ،مستقیم و غیر مستقیم، نتیجه سیاست اعمال تحریمهای اقتصادی و بانکی- مالی علیه ایران است که اتحادیه اروپا و آمریکا در سالهای اخیر بر ایران تحمیل کرده اند. به دلیل ادامه غیرقابل توجیه این تحریمهای برخی صنایع کشور با مشکل فعالیت و ادامه کار روبرو شده و این به نوبه خود اثرات مخربی در رابطه با اشتغال و امور معیشتی و اجتماعی کارگران و زحمتکشان داشته است". (19)
"نخستین دیدار رسمی نخستوزیر سوئد از ایران بعد از انقلاب در ١١ فوریه ٢٠١٧ که با تشریفات و دیدار از رهبر جمهوری اسلامی همراه بود و پنج سند همکاری امضا شد،در یکی از قراردادها این چنین عنوان شده است " در جریان سفر لوفون و هیات همراه وی به قزوین، طرح توسعه شرکت ماموت در آبیک به بهره برداری رسید؛ طرحی که گفته میشود، برای اجرای این طرح صنعتی هفتاد میلیارد تومان هزینه شده و به واسطه آن ۵۵٠ نفر مشغول به کار شده اند. هر چند حجم همکاریهای تجاری ایران و سوئد در حال حاضر ٢۵٠ میلیون یورو برآورد میشود اما با امضای سندهای همکاری در حوزههای گوناگون میتوان به افزایش چشمگیر سطح روابط امیدوار بود. در کنار اهمیت سوئد برای ایران به خاطر توسعه یافتگی و عضویت در اتحادیه اروپا، كشور ما نیز برای مسوولان استکهلم حایز اهمیت است و گرنه شاهد حضور ٧٠ نماینده از بنگاههای مهم سوئدی به ایران نبودیم؛ موضوعی که از عزم جدی سوئدیها در گسترش همکاری با ایران حکایت دارد.". (20)
در دو بیانیه چند مطلب وجود دارد که "آندرش فربه" رهبر متال سوئد در مقام صدر سندیکای کارگران صنعتی و فلزکار سوئد و نایب رئیس سندیکای جهانی اینداستریال، پشتیبانی خود را از سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران را تایید کرد و سندیکای فلز کار مکانیک خوش آمد میگوید. خط هماهنگی که در خارج و داخل کشور در تطهیر فعالیتهای اقتصادی دو عملکرد سرمایه را در چند سال گذشته عریان کرده است. اولی خطی است که سالها با چهره سازیهای کذب و در ادامه خط حزب وتفكری خاص و شخصی ،خواسته است با برجسته کردن برخی فعالین کارگری در عرصه بین المللی فشاری بر حکومت بگذارد تا مثلا !! شرایط مبارزه را تغییر دهد. که این خط نه تنها نتوانسته کمکی به مبارزات کارگری در داخل بکند، بلکه بیشتر به افراد خاصی کمک کرده است که از قبال مظلوم نمایی کوتاه مدت به منافع دراز مدت شان برسند که نمونه آن در گذشته چهره كردن افراد فرصت طلبی مانند منصور اسانلو (ایشان آنچنان سقوط کرده اند که امروز مفسر کارگری رادیو اسرائیل شده اند) و افراد مشکوکی که تحت عنوان سوپر انقلابی خواهان هستههای مخفی هستند که تنها مخفی بودن اشان برای کارگران آگاه است و یا در ترکیه تحت پوشش فعال کارگری فعالیتهای امنیتی میکنند.
دومین مسئله در این اطلاعیهها نوعی پیشبرد یك خط سیاسی است كه می خواهد كارگران را در صف سیاستهای دو لتی قرار دهد تا آنكه به لشكریانی برای حذف تحریمها تبدیل شوند. این خط سیاسی ارتباطی به كارگران و زحمتكشان ندارد. كارگران و زحمتكشان همواره خط مستقل خودشان را پیش می برند و در دعواهای جناحها و كشورهای سر مایه داری مداخله ای ندارند كه بخواهند جانب این یا ان بخش نظام سر مایه داری را بگیرند. كارگران و زحمتكشان هر چند از جنگ و تحریم بیشترین آسیب را می بینند و از همین جهت است كه همواره خواهان صلح و آزادی هستند، اما دخالت در جنگ میان سرمایه داران وگرفتن جانب یكی به نفع دیگری و یا حمایت از سرمایه داری و سرمایه داران داخلی امری نیست كه به كارگران و زحمتكشان مربوط با شد. در پیامهائی كه یك كشور سرمایه داری و نمایندگان آنان با سر مایه داران كشوری دیگررد و بدل می كنند،ما چكاره ایم كه دراین میان خود را دخالت دهیم.بگذار سر مایه داران معاملات خودشان را بكنند و اتحادیههای همراه آنان هم كار خودشان را انجام دهند. این اطلاعیهها اگر فعالان کارگری را برای انتقاد از کشورهای مبدا خاموش و سا كت کنند، جز شرمساری برای مبارزان نخواهد داشت. جنبش کارگری را به مسلخ نفرستیم تحت ساختن هویتهای کاذب افراد و نهادهای کاغذی. افرادی هستند که امروز میخواهند نهادهایی مانند بنیاد اولاف پالمه را با چهره انسانی نشان دهند و قراردادهای اقتصادی کشورهایشان را تحت حمایت از کارگران توجیه کنند. جنبش کارگری میداند در کنار هر دو این گرایشات یک خط رفرمیستی قراردارد و کارگران ایران از این خط عبور کرده اند. (21)
نتیجه گیری
کم نیستند کسانی که مابین شرایط مبارزات جنبش مدنی افریقای جنوبی و شرایط این دوره ایران تشابه تاریخی مشاهده می كنند، ولی فعالیتهای تشکلهای مستقل کارگری نشان از این دارد که تفاوت مبارزات علیه آپارتاید در افریقای جنوبی و بوجود آوردن حمایت بین المللی از مبارزات دهه 60 شمسی / 80 میلادی افریقا با مبارزه با بنیادگرایی و سرکوب در ایران از دو زاویه تاریخی تفاوت دارد، چرا که مبارزات افریقای جنوبی در شرایطی شکل گرفت که حتی اتحادیههای کارگری انگلیس نیز مجبور بودند در کنار کارگران افریقایی بایستند و بسیاری از سیاهان در همین کشورهای اروپایی و امریکای خود قربانی سیاست نژاد پرستانه کشورهای میزبان بودند و اتحادیههای کارگری کشورهای صنعتی با احساس گناه برای برخورد با سیاهان در کشور خودشان و در ادامه وظیفه تاریخی خود میدیدند که از زحمتکشان افریقا حمایت کنند. اما در دوران جهانی سازی و رشد ناسیونالیسم کارگری برای حفاظت از کارشان و بهبود وضعیت اقتصادی بوضوح روشن است که جنبش کارگری در سطح کشورها ی سر مایه داری و بر خی اتحادیههای كارگری یک مرزبندی ظریف با فعالیت بین المللی دارند و کارگران کشورهای صنعتی و حتی ایرانیان کارگری که در اروپا و امریکای شمالی زندگی میکنند نیز دربخشی از اتحادیه ها در صف حمایت از سرمایه خودی کشورشان قرار گرفته اند و تفاوتی ندارد که کارگر اسلحه سازی آلمانی باشد، یا کارگر خودروسازی فرانسوی باشد یا کارگر تکنولوژی سوئدی یا کارگر نفتی فنلاندی و یا فرزندان کارگران ارتش امریکا.
اینکه اتحادیههای کارگری در برخی از کشورهای غربی تنها با دادن یک اطلاعیه در حمایت از فشار بر روی تعدادی از فعالین کارگری میخواهند به فعالین سیاسی ایرانی در کشورهای خود نشان دهند که در کنار حمایت از کارگر ایرانی قرار میگیرند نباید فعالین كارگری ما را خشنود کند. این بحث به هیچ وجه به منظور بی اعتباری فعالیت سندیکایی در آن کشورها نیست و گاها برای کارگران کشورهای خودشان کارهائی انجام داده و می دهند. اما برای کارگران ایران با شرایط سختی که در ایران با آن مواجه هستیم که شرایط هر روز بدتر میشود مسئولیت بیشتری طلب میکند.
در طول سالهای گذشته بسیاری از سرکوبگران زحمتکشان (بخصوص بانیان اسیر کشی دهه شصت)، و غارتگران میلیاردی با دزدهای نجومی پولهای مردم ایران در ابتدا فرزندان اشان را به کشورهای غربی فرستاده اند و در ادامه هر روز خودشان راهی کشورهای غربی و بخصوص اروپا و امریکای شمالی میشوند. در همایش معرفی مدیران جهادی سه دهه تلاش اقتصادی کشور در سال گذشته (22) نام دهها مامور امنیتی، اقتصادی وجود دارد که تنها با گشت و گذار در اینترنت میتوان نام بسیاری از فرزندان آنها و خودشان را در کشورهای غربی مشاهده کرد. این افراد که بخش عمده شان در بخش معادن و نفت فعالیت داشته و دارند با سرمایه گذاری در ساختمان سازی و صرافی در حال پولشویی هستند و در عرصه سیاسی هم به رایزنان پارلمانها تبدیل شده اند. آیا فعالین اجتماعی در خارج از کشور توان افشا گری در مورد این افراد را ندارند؟ نمیتوان با اسناد نشان داد که اینها در کشتار و دزدی نقش داشته اند و مجرم هستند؟ جای آنها زندان است نه در بهترین محلات این کشورها و در کنار دریا؟ میلیونها نفر را حاشیه نشین کرده اند ولی در حاشیه بهترین شهرها از زندگی لذت میبرند، بروی دختران ایران اسید میپاشند ولی دخترهای خودشان نقش خالکوبی اشان را به رخ همدیگر میکشند؟ و دردآور اینکه فرزندانشان امروز تحت نام اصلاح طلب مشغول به بیراه کشیدن جنبش اجتماعی ایران در غرب هستند.
از این زاویه لازم وضروری است که همیاران جنبش کارگری تکلیف خود را با سندیکاها، دولتها و روابط دولتها مشخص کنند و در عرصه ای که امکان دارند و میتوانند تاثیر گذار باشند ،فعالیت کنند. بحث بر سر اطلاعیه و گذاشتن سمینار و یا تصویب قرار سازمانی و حزبی در حمایت از کارگران و یا دعوت کردن از فعالین کارگری دیگر نیست ،چرا که جنبش کارگری ایران نشان داده است وضعیت اش فراتر از این حرفها است و بیکاری در جامعه بخصوص جوانان -زنان، گسترش حاشیه نشینی، رشد اعتیاد و افزایش فساد و رشوه خواری جامعه را همانند دیگ مذاب کرده است. وظیفه کارگران کشورهای صنعتی امروز بیش از هر چیز، قرار گرفتن در کنار کارگر ایرانی از لحاظ مبارزات سیاسی واقتصادی است. یعنی کارگر فرانسوی حامی کارگر ایران خودرو، پتروشیمی-نفتی باشد، کارگر سوئدی وسایل امنیتی ندهد، کارگر امریکائی فشار جنگ دورغین را کم کند و....
همایون جابری - آوریل ۲۰۱٧
راننده شرکت اتوبوسرانی یوتا و عضو اتحادیه کارگری حمل و نقل
!- farsi ->