نوشته زیر در مهر ماه ۱۳۹۲ توسط جمعی از کارگران و فعالین کارگری در کردستان در نقد "کنگره ملی کرد" تهیه و تنظیم و در همان تاریخ منتشر شد. امروز با گذشت نزدیک به ۴ سال، نه تنها ازتحلیل و ارزیابی این نوشته کاسته نشده است، بلکه با توجه به صف آرایی بعضی احزاب کردستانی برای راه حل آمریکایی مسئله کرد در کردستان ایران در همکاری با دولت های ارتجاعی منقطه، لازم دیده شد که این نوشته مجددا باز انتشار داده شود. هرچند در زمان انتشار (در مهر ماه ۱۳۹۲) نویسندگان و حامیان این متن مورد بی حرمتی، توهین، تهمت و افترا بعضی از افراد قرار گرفتند، اما این گونه فشار ها ی سازماندهی شده، نمی تواند خللی در حقانیت مبارزه طبقاتی کارگران و مردم زحمتکش در کردستان ایجاد کند.
٢٧ اردیبهشت ۱۳۹٦
کارگران! فعالان کارگری!
ملت های تحت ستم و استثمار!
نظام سرمایه داری، طی بیش از سه دهه و به ویژه از سال ٢٠٠٨ میلادی، در متن بحرانی ساختاری و عمیق گرفتار آمده است که حتا به گفتهی بسیاری از مدافعان سینه چاک این نظام،پایه های قوت و استحکام آن را سست و بی رمق نموده و لااقل در برخی کشورها - اگر نه همه ی آنها - آن را در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار داده است.بحرانی حاد و فراگیر که از یک سو،موجبات تشدید استثمار و بهره کشی سرمایه، علیه کارگران را به مثابه یکی از راه حل های تقلیل بحران، پیش پای حکومتهای سرمایه داری قرار میدهد و از سوی دیگر، اعتراضات گسترده ای را در سرتاسر دنیا،نسبت به وضعیت فلاکت بار موجود،برمی انگیزد. اعتراضاتی که اگر چه در اوضاع و احوال کنونی جهان، هنوز متشکل و سازمان یافته نیست و پرچم آن در دستان طبقهی کارگر قرار ندارد،اما می رود تا با استفاده از ابزارآگاهی و تشکل، و صدالبته مبارزه ای جانانه و تاریخ ساز،لرزه بر اندام صاحبان سرمایه و تمامی استثمارگران و ستم پیشه گان انداخته و طومار سرتاسر بهره کشی و ستم را از هر نوع و شکل آن،در هم بپیچد و از صفحه ی روزگار بزداید.
وجه مشترک تمامی سیاستها و برنامههای طبقات حاکم و دولتهای سرمایه داری،به ویژه طی بحران ساختاری و فراگیر موجود،همواره تشدید استثمار طبقهی کارگر و سرکوب این طبقه،به همراه طرحها و برنامههایی تحت عنوان "ریاضت اقتصادی" بوده است که درصددند تا عوارض بحرانی را که سرمایه داران خود و شیوه ی تولیدی شان مسبب آن بودهاند بر سر مردم فرودست آوار کنند.طبقهی کارگر اگر دراین میان نتواند با تشکیل صف مستقل خود و استحکام این صف،رهبری این اعتراضات را به دست گیرد،دیر یا زود،به یک قربانگاه جدید سقوط خواهد کرد.این مسئله در شرایط حاضر،عیناً دارد در جلوی چشمان میلیون ها انسان در سرتاسر دنیا،از جمله در آمریکا، اروپا،آسیا و به ویژه آفریقای شمالی و خاور میانه ( مصر، تونس، سوریه، عراق و . . . ) اتفاق می افتد.هر یک از این مناطق کم و بیش دستخوش تحولات گسترده و در عین حال پیچیدهای شدهاند که اگر هژمونی طبقهی کارگر و برنامه و سیاستهای این طبقه بر آنها اعمال نگردد،قطعاً به چیزی جز جا به جایی قدرت،در سطح جناح های مختلف سرمایه داری منجر نخواهد شد.
*
مسئلهی ملی را نیز باید در مجموع درهمین چهار چوب و با توجه به این نوع نگاه مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.همان طور که میدانیم از مبارزات مردم زحمت کش کرد برای رفع ستم ملی،بیش از شش دهه میگذرد.همین طور نزدیک به سی و پنج سال از انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران گذشته است.مردم کارگر و زحمت کش کرد در تمام این سال ها در راستای رهایی از انواع ستم ها همچون ستم طبقاتی وستم ملی مبارزه کرده اند.اما با این حال درجه ی پیشرفت صنعتی و رفاه اجتماعی،اعم از آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و حمل و نقل و سایر خدمات شهری و روستایی در مناطق کرد نشین- و سایر مناطق محل سکونت اقلیتهای ملی- از درجه ی به مراتب نازل تری نسبت به مرکز ایران و شهرهای بزرگ حتا،برخوردار است. به همین دلیل نیز روزانه مردم زیادی از کارگران و زحمتکشان کرد،برای گذران زندگی، در جستجوی کار و نان و البته دیگر نیازهای معیشتی، از زادگاه خود آواره ی شهرهای دیگر و به ویژه مرکز ایران می شوند تا لقمه نانی برای خود و خانواده فراهم نمایند.و این در واقع ظلم مضاعفی است که بر زحمت کشان و مردم کارگر بسیاری از مناطق این مرز و بوم، از جمله مناطق کردنشین می رود.
در نتیجه ما با اذعان به وجود ستم ملی،در کنار سایر اشکال ستمگری و استثمار طبقاتی،نکات زیر را با تاکید بر راهکارهای مورد نظر خود برای رفع آن ( رفع ستم ملی ) به اطلاع کارگران و توده های مردم محروم و ستمدیده ی مناطق مختلف ایران،از جمله مردم شریف و دلاور کردستان میرسانیم و از همه ی کارگران و زحمت کشان میخواهیم که ضمن مشارکت در این بحث ها،ما را در پیشبرد این اصول و مبانی یاری رسانند.
١ ـ مبارزه علیه ستم ملی و تبعیض میان ملتهای مختلف - حتا در عصر امپریالیسم و سرمایه داری متمرکز و انحصاری ــ همچنان بخشی از مبارزات رهایی بخش طبقهی کارگر و توده های مردم استثمار شده و تحت ستم بوده و هیچ درجهای از جهانی شدن سرمایه و درهم شکستن مرزهای ملی از سوی سرمایهی انحصاری و امپریالیستی،مبارزه برای رفع ستم ملی را بلاوجه نکرده و این مبارزه را در کنار جنبشهای ناسیونالیستی و ارتجاعی قرار نخواهد داد.لذا هر میزان سکوت و سکون در برخورد با ستم ملی از سوی کارگران و فعالان کارگری و همچنین فعالان دیگر جنبش های اجتماعی و دموکراتیک، ناگزیر به جریان های قومی ملی و ارتجاعی مجال عرض اندام خواهد داد و آن نیروها را برای به انحراف کشاندن این بخش از مبارزه و سوء استفاده از آن، بی پروا تر خواهد کرد.سکوت و انفعال جنبش کارگری در واقع فرصت مناسبی را به بورژوازی ستم گر داخلی خواهد داد تا در کنار جریانات قومی و ناسیونالیستی،به استثمار شدیدتر و بی رحمانه تر کارگران بپردازند.
بنا بر این، با وجود انواع تضادهای فرعی و حاشیه ای، تضاد اصلی جامعه، کماکان تضاد میان کار و سرمایه بوده و تا زمان بر افتادن شیوهی تولید سرمایه داری،همچنان خواهد بود.در واقع به همین دلیل است که جنبش کارگری،نیروی اصلی و تعیین کنندهی همهی جنبشهای اجتماعی،برابری طلبانه و دموکراتیک خواهد بود.جنبش کارگری در حقیقت به اعتبار بهره مندی از این موقعیت یگانه و به عنوان طرف اصلی تمامی مناقشات در جوامع سرمایه داری،خود را موظف می داند که در همه ی اموری که به زندگی اجتماعی کارگران و توده های محروم و زحمت کش جامعه مربوط میشود دخالت کند. رفع ستم ملی ـ همان گونه که اشاره شد ـ یکی از این امور و مسائل است و مبارزه برای رفع آن نیز یکی از خواستهها و مطالبات دمکراتیک کارگران است که طبقه کارگر با توسل به اشکال و شیوههای طبقاتی مورد نظر خود برای رفع آن تلاش و مبارزه میکند.
٢ ـ به باورما،راهکارهای بورژوا امپریالیستی و سرمایه دارانه برای حل مسئلهی ملی در کردستان عراق،که از جمله به حاکمیت دولت اقلیم کردستان در این کشور انجامیده است،در عمل، به حد کافی امتحان خود را پس داده و هیچ دست آوردی جز فقر و فلاکت برای کارگران و مردم تحت ستم و استثمار این منطقه نداشته است.همان گونه که تجربهی مبارزه ی مسلحانهی جدا از یک جنبش فرا گیر اجتماعی به رهبری طبقهی کارگر،در این کشور،به بن بست رسیده است.
تودههای مردم در کردستان عراق چندین دهه برای رفع ستم ملی و تعیین حق سرنوشت خود جنگیده اند.اما دقیقاً به این دلیل که هژمونی طبقه کارگر و مردم تحت ستم و استثمار جامعه بر این جنبش و مبارزات مردم آن منطقه اِعمال نشده است، دولت اقلیم کردستان،به عنوان دولتی بورژوا و ارتجاعی،خود را از طریق یک جنگ ضد انسانی و امپریالیستی و لابی گری با این دولت های متجاوز،بر جنبش رفع ستم ملی کرد تحمیل نموده و آن را عملاً به نفع خود وعلیه طبقه کارگر و تودههای مردم ستمدیدهی این سامان،مصادره کرده است.دولت بورژوا و تا مغزاستخوان وابسته و ارتجاعی اقلیم کردستان عراق،در واقع هیچ بخشی از مردم کارگر و زحمت کش کرد را نمایندگی نمیکند.این دولت از بدو شکل گیری، با وجود در آمدهای سرشار،فقط به فربه تر شدن بورژوازی کرد و طبقات دارا در این کشور خدمت کرده و هیچ اقدام عملی در راستای بهبود زندگی مردم کارگر و زحمت کشان انجام نداده است. ما کارگران در پیوند با هم طبقهای های کارگر خود در کردستان عراق و البته هر کجای دیگر دنیا، فقط و فقط از منافع طبقه ی کارگر و توده های مردم تحت ستم دفاع می کنیم و از همین زاویه و بنا به این رویکرد،هرگونه همسویی و همکاری با دولت اقلیم کردستان عراق را در راستای منافع کارگران و زحمت کشان این منطقه نمی دانیم.
٣- به نظر ما اساس راه حل کارگران کردستان برای رفع ستم از مردم کرد،همانا ایجاد زمینههای همبستگی و اتحاد با جنبش طبقه کارگر ایران و همه جنبشهای اجتماعی است که در عمل،اهداف خود را در همسویی با جنبش این طبقه و حمایت از آن،دنبال می کنند. مطلوبترین شرایط برای رفع ستم ملی وقتی حاصل می شود که توده های مردم کارگر در ایران،بتوانند مستقل از جنسیت،نژاد، قومیت،اعتقادات مذهبی و تنوع فرهنگی، در جامعه ای برخوردار از وسیع ترین آزادی های مدنی و سیاسی، در کنار یکدیگر، زندگی کنند. روشن است که تحقق چنین اهداف و چشم اندازهایی درارتباط با رفع ستم ملی، بدون تکیه بر جنبش اصیل و انقلابی طبقه ی کارگر و جنبش های اجتماعی ای که گرد این جنبش ( جنبش کارگری ) حلقه زده باشند و همچنین تغییرات بزرگی در ساختارهای سیاسی و سپس اقتصادی در کشور ممکن نخواهد شد.پیشروی بسوی چنین اهداف و چشم اندازهایی،نه فقط بیشترین منافع را برای توده های عظیم مردم کرد تامین خواهد کرد، بلکه هزار بار اصولی تر و واقع بینانه تر از دل بستن به همسویی و همراهی با مقاصد فریب کارانه و بورژوایی قدرتهای امپریالیستی و نقشهها و مقاصد شوم دولتهای ارتجاعی منطقه خواهد بود،که حتی در صورت تحقق احتمالی نیز،با تحکیم موقعیت فرودست زحمتکشان و بخشهای تحت ستم و استثمار جامعهی کرد همراه خواهد بود.
ما برای رفع ستم ملی نیز چاره ای جز این نداریم که به نیروی طبقهی کارگر و متحدان طبقاتی آن تکیه کنیم و دست همکاری و همیاری به سوی کارگران سایر نقاط کشور بلند نماییم.سال هاست که کارگران در کردستان این افتخار را داشته اند که همپای دیگر کارگر ان خود در سایر نقاط ایران در صفوف اول اعتراض و مبارزه کارگران حضور داشته باشند.اکنون بیش از ده سال است که، به اقرار دوست و دشمن،تکاپو و ابتکارات کارگران کردستان، فعال ترین و امیدبخش ترین نیروی اجتماعی درجامعه کردستان بوده است. در مقطع حساس حاضر نیز کارگران کردستان عزم راسخ دارند تا همپای آگاه ترین بخش کارگران ایران ضروریات این دوره را دریابند و به نوبه خود در طرح راه حل هایی برای معضلات عمومی جامعه ایفای نقش کنند. کارگران و فعالان کارگری درکردستان ایران،به عنوان بخشی از جریان سیال و خروشان جنبش سراسری طبقهی کارگر، به وحدت طبقاتی و همبستگی عمیق تر این طبقه می اندیشند و در صددند تا برای رفع این شکل از ستمگری ملی، به جای توجه به نیروهای ناسیونالیست و البته مرتجع کرد، به این طبقه و جنبش اصیل و انقلابی آن تکیه نمایند.
برقرار باد اتحاد طبقاتی کارگران
برای رفع هرگونه ستم و استثمار طبقاتی و ملی
وبلاگ کارگران در کردستان
امضای تعدادی از کارگران، از" بیانیه ی جمعی از کارگران کردستان درباره ی ستم ملی"
محمد عبدی پور - محمدرضا زاده - ایرج محمدی - عمر مینایی - لقمان سلیمانی - عیسی ابراهیم زاده - فتاح سلیمانی - رحمان ابراهیم زاده
رحمان تنها - جهانگیر محمود ویسی - عمر شاکری - فایق صابری - شمس اله محمد پور - عباس هاشم پور
امضای حمایتی: علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه