٣١ مارس ٢٠١١- اخیرا مجلس محلی استان آنتاریو در کانادا شبکه حمل و نقل درون شهری را به عنوان خدمات ضروری اعلام کرد، یعنی، از این پس کارگران حمل و نقل که شامل رانندگان اتوبوس، قطار، تراموا، بلیط فروشان، و همه کارگران تاسیساتی حمل و نقل است از حق اعتصاب محروم می شوند.
الان مدتی است که یک بحث طولانی در رابطه با حق قانونی برای اعتصاب و اینکه آیا شبکه حمل و نقل عمومی باید به عنوان خدمات ضروری در نظر گرفته شود یا نه در جریان بود، به زبان ساده، این بحث دو گروه مخالف را در مقابل هم قرار داد. یکی استدلال می کرد که این نقض کنفوانسیون سازمان کار است و در طولانی مدت هزینه آن بسیار خواهد بود. بدین گونه که مذاگره بین کارگران و کارفرما طولانی و پر هزینه خواهد بود. و گروه دیگر این گونه استدلال می کرد که هزینه اقتصادی بالا خواهد رفت واین که مردم سر موقع نمی توانند سر کار باشند و روزانه میلیون ها دلار هزینه برمی دارد. بحث ها این بود و بحث کنندگان هر یک جانب یک طرف را می گرفتند. در این میان آنچه واقع شد این بود که حق اعتصاب کارگران حمل و نقل ملغی شد!!!! قبل از هر چیز به زمین واقعی این جدال و گفتگوها نظر اندازیم.
جهان ما جهان سرمایه داری است و هر جامعه ای که در آن زندگی می کنیم از دو طبقه تشکیل شده است: طبقه کارگر در یک سوی و صاحبان ابزار تولید یا طبقه سرمایه دار در سوی دیگر. ما کارگران مجبوریم که نیروی کار خود را به سرمایه بفروشیم. سرمایه از طریق این فرایند است که طبقه ما را استثمار می کند. یعنی ارزش اضافه تولید شده توسط طبقه کارگر را به چنگ می آورد (سود). طبقه کارگر مجبور است علیه استثمار سرمایه داری و برای کاهش این استثمار بجنگد اما تاریخا ثابت شده است که این مبارزه در چارچوب قانون و قانونیت سرمایه داری به هیچ کجا نمی رسد. بالعکس با زیر پا نهادن چفت و بست های قانونی سرمایه است که می توان راه این مبارزه را هموار کرد. در مورد طبقه کارگر کانادا هم طبیعتاً همین طور است، یعنی، برای همه آن چیزهایی که در طول تاریخ بدست آورده است جنگیده است. از جمله حق اعتصاب و اینکه طبقه سرمایه را مجبور کرده است که این خواست کارگران را تن دهد. هرجایی که طبقه کارگر کانادا پیروز شده است به خآطر همین مبارزه و پس راندن بورژوازی بوده است. واقعیت این است که در ذات و طبیعت سرمایه نیست که هیچ حقی را برای هیچ کارگری به رسمیت بشناسد. چیزی به نام حق کارگر در ذات سرمایه نیست. بورژوازی کانادا مجبور شد در مقابل پیکار کارگران عقب بنشیند و حق اعتصاب را قبول کند. بورژوازی قبول کرد اولاً به این دلیل که زیر فشار مبارزات کارگران مجبور شد اما علاوه بر این، از امکان چنین عقب نشینی هم برخوردار بود زیرا سهمی که از استثمار کل طبقه کارگر جهانی به دست می آورد امکان قبول چند سنت اضافه ارزش کمتر کارگر کانادائی را به او می داد.
این شرائط اکنون تغییر یافته است. جهان از سرمایه اشباع شده است. نرخ سودها در حال افول است. بحران همه جا بیداد می کند و این طبیعت سرمایه است که در شرائط بحران وسیع ترین یورش ها را علیه زندگی کارگران و به ویژه هر دستاورد مبارزات گذشته آن ها سازمان می دهد و این چیزی است که سالهاست در کانادا و هر کجای دیگر دنیا در حال وقوع است. سرمایه داری می خواهد حق اعتصاب را قلم بگیرد.
اتحادیه کارگری این اجازه را داده است که این اتفاق بیافتد. چرا؟ به این علت که اتحادیه های کارگری در طول سال ها، امکان هر جنب و جوش و تعرض علیه سرمایه را از کارگران سلب کرده است. اتحادیه ها رسالتشان این بوده و این است که طبقه ما را در مقابل سرمایه خلع سلاح کنند. راه اعمال قدرت ما علیه سرمایه را مسدود نمایند. ما را مقهور و ضعیف و فرومانده نگه دارند. وقتی ما چنین شویم سرمایه داران هر بلائی را راحت به سر ما می آورند و اکنون دارند می آورند. حق اعتصاب را از ما می گیرند و همین الان از کارگران حمل و نقل سلب کرده اند. به وضیعت کارگران اتومبیل سازی نگاه کنید که چگونه اتحادیه همراه با کارفرما ها در این بحران ده ها هزار کارگر را از کار اخراج کرد. در طول بحران اخیر سرمایه، طبقه سرمایه دار هیچ نوع هراسی را از طرف طبقه کارگر متوجه خود ندید. واقعا کدام نیرو بهتر از اتحادیه های کارگری می توانستند در سرگوب فعالیت های ضد سرمایه داری به سرمایه کمک کند. آن ها این رسالت را به دوش کشیدند. آن جایی هم که اتحادیه کاری انجام می دهد مطمننا بخآطر فشار پایینی هاست. در مورد کارگران حمل و نقل در تورنتو چیزی که اتفاق افتاده است. مصادره یک اهرم واقعی مبارزه طبقه آنان علیه کارفرما یعنی حق اعتصاب است.
حالا سوال این است: برای چه مدت و چه اندازه طبقه کارگر کانادا قرار است که این اوضاع را تحمل کند؟ اگر امروز نجنگیم قرار است چه زمانی بجنگیم؟ اگر نجنگیم سوای عقب نشینی و عقب نشینی و باز هم عقب نشینی چه آلترناتیوی نداریم و راستی قرار است تا کجا عقب نشینی کنیم. آنچه روی می دهد یک نقطه عطف در تاریخ جنبش کارگری کانادا است. چه باید بکنیم؟ پاسخ روشن است. باید مبارزه کرد. باید اعتصاب کرد، باید اعتصاب را بر سرمایه داران تحمیل نمود. باید به سرمایه فهماند که الغاء حق اعتصاب مشکل ما نیست. ما حتماً اعتصاب می کنیم و نیاز به هیچ قانون و حکم و مجوز سرمایه نداریم. کارگران نمی توانند از طریق رجوع به قانون و تکیه به اتحادیه های کارگری اعمال قدرت کنند. باید به قدرت خود اتکاء کنند. همین حالا باید کاری انجام دهیم. فردا بسیار دیر خواهد بود. بیاییم شوراهای ضد سرمایه داری خود را از محیط های کار تا محلات برپا کنیم.این تنها راه خروج از بربریسم سرمایه داری است. اگر مایوس شویم- همان بلایی که سر کارگران حمل و نقل در تورنتو آمد بر سر ما هم خواهد آمد.
جمعی از فعالین لغو کار مزدی - (کانادا- تورنتو)
یکم آوریل ٢٠١١
www.againstwage.com