افق روشن
www.ofros.com

شرایط کنونی را دریابیم


کارگران نیروگاه های ایران                                                                                  جمعه ٧ بهمن ماه ١٣٩٠

اخراج کارگران با عنوان " تعدیل نیرو" و تعطیلی هزاران کارخانه کوچک و بزرگ، تجمع صدها بار کارگران مقابل نهادهای حکومتی سرمایه (نهاد ریاست جمهوری، مجلس، وزارت کار و ... ) مسائلی نیستند که از چشمان توده های کارگری پوشیده باشد ؛ اگر حاکمیت مستبد سرمایه اخراج کارگران را تا چند سال پیش کتمان می کرد، امروز مدیران و سازماندهندگان تولید ارزش اضافی و استثمارگران طبقه کارگر آن را تائید می کنند. دامنه اخراج و ناامنی شغلی در یکی دو سال اخیر به کارگران نیروگاهی و صنعت برق نیز کشیده شده؛ به کارگران شرکت قطعات توربین شهریار اعلام کردند، یا یک روز در میان به سرکار بیایند یا اخراج بخشی از کارگران را بپذیرند ، و .... اما کارگران تاکنون هماهنگ و یکصدا هیچکدام از این راه کارهای ضدکارگری را نپذیرفته اند؛ اگر چند سال پیش که کارگران آونگان اراک ( سازنده دکل های برق ) را اخراج کردند و کارگرانش آواره شدند؛ ما کارگران از مطالبات آنها حمایت می کردیم، اکنون سرمایه داران در اخراج و بی حقوقی های بیشتر کارگران و تعویق دستمزدها و اعمال زندگی مصیبت بار کنونی به کارگران آسوده تر نبودند . واقعیت این است سرمایه به چیزی غیر از تولید ارزش اضافی و سود بیشتر از طریق استثمار بیشتر کارگران نمی اندیشد.سیاست واگذاری نیروگاه ها و اموال وزارت نیرو به بخش غیر دولتی سر آغاز هجوم وسیع تر سرمایه به کارگران این بخش است؛ تعطیلی اجباری دفاتر مرکزی شرکت های متعدد شرکت مپنا (بزرگترین شرکت در زمینه نیروگاه ها با حدود ٢٠ هزار کارگر ) در روزهای پنجشنبه و حاکم شدن نا امنی شغلی بر کارگران این شرکت در پروژه های مختلفش و نیز شرکت های بزرگ مشاور مانند قدس نیرو و مشانیر ، شرکت هایی که در پرتو بهره کشی از نیروی کار کارگران سرمایه های عظیمی انباشت کرده اند ، تصویر بیکارسازی های وسیع تری را ارائه می دهد.
اما هجوم سرمایه فقط به کارگران نیروگاهی بسنده نکرده است. در روزهای اخیر، این هجوم به کارگران شرکت تولید دارو و کارگران خودرو سازی بیشتر شده ؛ هفته گذشته مدیریت کارخانه تولید دارو به کارگران اعلام کرده یک روز در میان به سرکار بیایند ؛ نسخه ای که پیشتر سرمایه داران برای کارگران شرکت قطعات توربین شهریار پیچیده بودند. این سیاست ضد کارگری به نظر می رسد سیاست کلی نظام سرمایه در برابر کارگران باشد، آنها با تبلیغ نبود سرمایه و مواد و قطعات اولیه بخشی از کارگران را اخراج می کنند و یا به مرخصی می فرستند. این گستره ناامنی شغلی و اخراج ها به شرکت های خودرو سازی های سایپا و ایرانخودرو و شرکت های قطعه ساز خودرو هم رسیده و بگومگوی بالا بردن قیمت ها به علت بالا رفتن قیمت ارز به گوش می رسد. جو روانی آزاردهنده ای حاکم شده و خانواده های کارگری و مزدبگیر را درگیر کرده است. همه نگران آن هستند که بیشتر از این چه بر سرشان می آید ؛ اکثریت قریب به اتفاق زیر خط فقر دستمزد می گیرند، و بخش دیگری که به اجبار با دستمزدهای زیر حداقل دستمزد تعیین شده دولتی ها هم کار می کنند و با مرگ تدریجی به کار بردگی محض روی آورده اند. گرانی و تورم روزافزون و اخیرا" بازی و نوسان ارز های خارجی هم قوز بالا قوز شده و بهانه ای برای گران تر کردن همه اجناس مورد نیاز زندگی روزمره . زندگی مشقت بار ناله و فغان کارگران را در آورده است ؛ اما از فریاد کارگری در راستای هم بستگی کارگری و مبارزه سازمان یافته علیه سرمایه خبر در خور این استبداد سرمایه به گوش نمی رسد. حاکمیت استبداد سرمایه با حمله به تجمع های اعتراضی و حاکم کردن جو وحشت ، شرایط را برای ادامه حرکتش فراهم کرده است. با این وجود، برای مقابله با سرمایه راهی جز گره زدن حلقه های جنبش کارگری برای اعتراض به شکل یک جنبش سراسری نمانده است ؛ این حرکت طبقه کارگر می تواند زمینه ساز ایجاد جنبش شورایی ضد سرمایه داری باشد. واقعیت آن است شرایط کنونی زندگی را برای طبقه کارگر تحمل ناپذیر کرده است؛ از آزادی های فردی اجتماعی ، بیان و اجتماع و تشکل خبری نیست ؛ تورم و گرانی هر روز کمرشکن تر می شود؛ بیکاری و ناامنی شغلی زندگی را تلخ تر کرده ؛ با این اوصاف ، جنبش سراسری کارگری غایب است و آنچه دیده می شود ، حرکت تدافعی ضعیفی است که به شکل تجمع های اعتراضی و یا اعتصاب های جسته و گریخته اینجا و آنجا خودنمایی می کند. این در حالی است که شرایط نابسامان، کل طبقه کارگر را تحت تاثیر قرار داده ؛ به فکر کسی خطور نمی کرد که ناامنی شغلی به سراغ کارگران نیروگاهی بیاید ، اما آمد. این سیل بلاخیز سرمایه به کارگران ذوب آهنی و فولاد و نفت هم می رسد، به قولی آسیاب به نوبت. اگر سرمایه حمله سراسری خود را برای تعدیل و اخراج سازی های وسیع تر آغاز نکرده، از آن جهت است که از عواقب احتمالی آن وحشت دارد. نظری به اخراج کارگران در سال های گذشته بیاندازیم ، چند صد کارخانه و کارگاه به مرور تعطیل و کارگرانشان را اخراج کردند و سرمایه هاشان را به بخش های سوداورتر و حتا کشورهای دیگر انتقال دادند ؛ سرنوشت کارگران کارخانه های تولید کفش ملی ، وین و بلا ، و نساجی های مازندران و کاشان وکردستان تنها نمونه هایی هستند.
اگر ما کارگران اعم از نیروگاهی ، خودروسازی و دیگر کارگران مزدبگیر (یدی و یا فکری ) به مقابله برنخیزیم و برای خواست و مطالباتمان چاره اندیشی نکنیم؛ اگر از کارگران در معرض اخراج حمایت نکنیم و به شکل سازمان یافته و متشکل برنخیزیم؛ سرمایه داری ایران با همه امکاناتش ممکن است بحران کنونی را پشت سر بگذارد؛ با دادن مبالغ ناچیز یارانه های نقدی که در مقابل تورم روزافزون قدرت خریدی ندارد و با ایجاد توهم عدالت خاک به چشم طبقه کارگر بپاشد.
همه اذعان دارند که کل سرمایه جهانی دچار بحران شده است. سرمایه داران آن زمان که از مکیدن شیره جان کارگران سودهای سرشار به جیب می زدند و کوه های انباشته سرمایه را رفیع تر می کردند، کارگران را شریک نمی کردند؛ اما هر زمان که دچار بحران می شوند، در اولین گام به اخراج کارگران می پردازند. در برخی کشورها جنبش ضدسرمایه داری نوپا با تمام ضعف هایش به میدان مبارزه عملی گام نهاده است؛ جنبش کارگری ایران نیز حلقه ای از جنبش کارگری جهان است؛ اگر نتواند وظیفه تاریخی خود را در مقابل سرمایه انجام دهد و درقامت یک طبقه قدرتمند و متشکل ظاهر نشود؛ در بهترین حالت فقط نظاره گر دست به دست شدن حاکمیت سرمایه از یک گروه به گروه دیگر خواهد بود.از تاریخ نیز درس بیاموزیم.

کارگران نیروگاه های ایران

http://kargaran-nirugah.mihanblog.com