طبقه کارگر ایران و در کنارش انبوه رنجبران و فرودستان در شهر و روستا تنها و بزرگترین نیروی تاریخی تغییر انقلابی جامعه کنونیاند.
جامعه رنجور کنونی ایران حدود یک قرن است زیر سلطه اقشار مختلف سرمایهداران دیکتاتوریهای سلطنتی و دینی قرار دارد. امپریالیسم و سرمایه جهانی همیشه و در همه جا از سازمان حاکمیت در برابر بدیل طبقه کارگر و زحمتکشان دفاع کرده است. کارگران ایران قبل از انقلاب اکتبر با جنبش سوسیال دموکراسی اروپا و انترناسیونال دوم ارتباط داشتند و پس از پیروزی انقلاب اکتبر اولین حزب کمونیست را سازمان دادند و بطور آشکار بدیل سوسیالیستی را برای تغییر انقلابی جامعه ایران پیش نهادند (۱۳۰۰) از آن زمان تا بحال با تمام سرکوبهای خشن٬ در هم شکستن مبارزات و اعتصابات کارگران٬ زندانی و شکنجه و اعدام مبارزین کارگری٬ توسعه وهم و خرافات مذهبی در میان آنها٬ تبلیغ وسیع ضدسوسیالیستی و به طرفداری سرمایهداری همچنان در هر جرقه مبارزاتی که کارگران و رنجبران شرکت دارند٬ سوسیالیسم و بدیل کارگری به پرچم سرخ آنها برای ادامه مبارزه تبدیل میشود.
هر بار کارگری به دفاع از سوسیالیسم بر میخیزد٬ نمایندگان سرمایهداری فورا خاکسپاری سوسیالیسمِ اتحاد شوروی٬ سرمایهداری شدن چین٬ از هم پاشیدن انترناسیونالهای کارگری را به رخ میکشند. آنها کمبودهای حرکت کارگری را برای ایجاد جامعه نوین٬ جامعهای که هدفش از بین بردن طبقات و هر نوع ستم و استثمار است٬ بهانه میکنند تا کل بدیل کارگران را زیر سوال برند. تاریخ نشان داده هیچ طبقهای در مقیاس جهانی در زمانی کوتاه به آسانی و بدون شکست و پیروزی به نیروی غالب و مسلط تبدیل نشده است. همین سرمایهداری مسلط کنونی قرنها طول کشید تا قدرت سرکوبگرانهی خود را مستولی سازد و این روند با هزاران پیچ و خم به اشکال مختلف روبرو شد. از مبارزه آگاه طبقه کارگر چنانچه آغاز آن را اعلام مانیفست حزب کمونیست (۱۸۴۸) بدانیم٬ هنوز دو سده نگذشته است. در این دوره کوتاه کارگران جهان در مبارزه برای نجات بشریت از یوغ سرمایه پیروزیهای بزرگی به دست آوردند.
حقوق کنونی کارگران جهان که در مبارزه بیوقفه در این یک و نیم قرن به دست آمده است در تاریخ رهایی ستمدیدگان یکی از پیروزیهای چشمگیر به حساب میآید. درست است که انقلابات کارگری٬ شوراهای انقلابی کارگری٬ در مقاطعی با شکست مواجه شدهاند اما مبارزه برای تغییر جهان همچنان ادامه یافته است.
انقلاب بزرگ اکتبر بر اثر سلطه بوروکراتهای حزبی به کژراه کشیده میشود. در کشور شوراها زیر نام سوسیالیسم بزرگترین سرکوبها در حق کارگران و دهقانان و نمایندگان راستین سوسیالیسم صورت میگیرد. شوروی سوسیالیستی به بزرگترین زندانهای ملیتهای غیرروسی تبدیل میشود. انترناسیونال سوم را که برای ادامه انقلاب پس از پیروزی تاریخی اکتبر کارگران جهان بر پا ساختند در خدمت ناسیونالیسم٬ شونیسم بوروکرات حاکم بر مسکو قرار میدهند. احزاب و سازمانهای کارگری جهان که از پیروزی انقلاب اکتبر به شعف آمده بودند قربانی چنین شوونیسمی میشوند.
در ایران ما اولین سازمانهای صنفی و سیاسی کارگری که با الهام از سوسیالیسم انقلابی کارگری به وجد آمدهاند با سرکوب پلیس سرمایه از هم پاشیده میشوند و قانون سیاه ضدکمونیستی ۱۳۱۰ رضا شاه که هرگونه فعالیت کمونیستی را منع میکرد٬ کلیه فعالیتهای کارگری را محدود به هستههای کوچک زیرزمینی میکند. حزب کمونیست ایران از یک سو زیر سرکوب دیکتاتوری رضاخانی و از سوی دیگر با خط انترناسیونال سوم که زیر سلطه مسکو قرار داشت عملا به تلاشی کشیده شد. اما مبارزه کارگران همچنان ادامه یافت. پس از شهریور ۱۳۲۰٬ شورای متحده کارگران ایران در مدتی کوتاه با گرایش سوسیالیستی به بزرگترین نیروی متشکل زحمتکشان تبدیل شد و یاریدهنده اصلی کلیهی مبارازت حزب توده ایران و دیگر تشکلات مترقی همانند جنبش ضداستعماری٬ جنبش زنان٬ جنبش صلح گردید.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب همه جانبه نیروهای کارگری در سراسر ایران٬ آنچه به عنوان نیروی مبارز در سطح پایین جامعه باقی ماند٬ بقایای نیروهای متشکل در شورای متحده بودند. آنها همچنان سنت مقاومت و مبارزه علیه سرمایه را نسل به نسل انتقال دادند و در آستانه انقلاب ۵۷ با به دست گرفتت ابتکار اعتصاب عمومی عملا رژیم شاهنشاهی را به زیر کشیدند. بدون نیروهای تعیینکننده اعتصابکنندگان هیچ نیرویی دیگر نمیتوانست به تنهایی بر رژیم تا دندان مسلح پهلوی فايق آید و درست به همین خاطر است که رژیم جمهوری اسلامی به سرکردگی خمینی٬ بزرگترین خیانت را به طبقه کارگر ایران نمود و تمام دستاوردهای کارگران را گاهی با حیله و عوامفریبی و زمانی با سرکوب و خشونت پایمال کرد. حزب کمونیست ایران٬ حزب تودهی ایران٬ سازمانهای چریکی٬ دیگر احزاب و سازمانهای کمونیستی و سوسیالیستی در این سالهای طولانی همچپنان به شیوهها و روشهای خود که گاهی تا حد خیانت به طبقه کارگر و مبارزات طبقاتی انها پیش میرفت٬ تجربههای متفاوتی عرضه کردند و درسهای مهمی را چه به عنوان نمونه مثبت و چه به عنوان نمونه منفی ارائه دادند. امروز طبقه کارگر ایران ما با کولهباری از تجربه طبقات حاکم را به هماوردی دعوت میکند. تجربه بیش از نیم قرن طبقه کارگر را میشود چنین جمعبندی کرد:
١- نیروی تعیینکننده برای انقلاب اجتماعی و استقرار نظامی دیگر ٬نظام سوسیالیستی٬ و پس از آن ایجاد جامعهای کمونیستی که در آن نه جایی برای استثمار و نه جایی برای هر ستم به هر نوعی (ستم ملی٬ ستم به زن و ...) طبقه کارگر و نیروهای زحمتکش میباشد.
٢- کلیه راههایی که از این واقعیت عینی و تاریخی منشا نگیرند و یا دور شود٬ به کژراه رفته و سرنوشتی جز شکست در پیش ندارند. هر گونه راه رفورمیستی٬ سازش با بورژوازی٬ دنبالهروزی از قشری از بورژواری ملی و مذهبی به اصطلاح ضدامپریالیست اشتباه و در آخرین تحلیل خیانت به طبقه کارگر می باشد.
٣- کلیه راههایی که توهم میانبر زدن داشت و دارد همانند راه چریکی٬ راه کانون شورشی٬ راه محاصره شهرها از طریق دهات٬ راه ایجاد نیروی مسلح در میان ملیتهای تحت ستم به شکست میانجامد.
پس از سالها تجربه٬ شکستها و پیروزیها٬ طبقهی کارگر باید پرچم انقلابی سرخ خود را همچنان برافراشته نگاه دارد. با طرح بدیل سوسیالیستی برای آیندهی ایران راه تغییر را در برابر احزاب و سازمانهایی که این روزها برای رهایی طبقه کارگر مبارزه میکنند قرار دهد. تا قلم نویسندگان این سازمانها را در خدمت طبقه کارگر به کار اندازد و نیروهای به هدر رفته را که گاه گاهی به دنبالهروی از بورژواهای گوناگون کشیده میشوند به جویبار اصلی کارگری باز گرداند.
اول ماه مه امسال سال بسیار خوبی است. در سطح جهانی سرمایهداری بار دیگر با بحران عظیمی روبرو است و آموزشهای مارکس درباره سرنوشت آن بار دیگر زنده شده و از قفسهای خاکخورده کتابخانهها بیرون آمده است. جنبش تودهای سبز که یکی از بزرگترین تحولات سه دههی اخیر در ادامه انقلاب محسوب میشود بر اثر سرکوب شدید توسط رژیم حاکم فروکشیده است و مبارزین قهرمان این جنبش در سیاهچالهای زندان و زیر شکنجهها در مییابند که بدون حرکت طبقه کارگر و ابراز تعیینکننده اعتصابات آنها نمیتوانند انقلابی اساسی صورت دهند. آنها و بقیه مبارزین انقلابی رو به حرکت طبقه کارگر دارند. ما کمونیستهای ایران با برنامه زیر به استقبال روز کارگر٬ روز همبستگی جهانی کارگران٬ میرویم:
١- از جنبش انقلابی و ضددیکتاتوری تودهی میلیونی در برابر قدرت سرکوبگر ولایتفقیه با جان و دل دفاع میکنیم و برای پیشبرد آن در جهت پیروزی باز هم بیشتر تلاش مینماییم. ما در ضمن به عنوان بخش کمونیستی این جنبش عقاید خود را به درون آن میبریم و به گسترش آنها میپردازیم.
٢- بر آنیم که جنبش کنونی در صورتی باز هم بیشتر قدرت میگیرد که سمتگیریاش را به سوی خواستهای اساسی تودهی میلیونی رنجبران قرار داده و بدیلی انقلابی که گذار از جمهوری اسلامی کنونی است و آیندهای سوسیالیستی را در افق دارد ارائه کند.
٣- نیروی بزرگ اجتماعی طبقه کارگر و پیشروان آگاه و متشکل آن با پیوند با جنبش کنونی است که میتوانند نقش تاریخی تبدیل انقلاب به انقلابی ریشهای و
سوسیالیستی در عمل پیاده کنند و برای جایگزینی نظام کنونی با نظامی که شوراهای کارگری به شیوه دموکراتیک به دست انبوه کارگران و زحمتکشان بر پا شدهاند٬ مبارزه کنند.
۴- ما در این روز کار و کارگران اعلام میکنیم پس از سرنگونی رژیم ولایت فقیه میتوانیم به سوی نظام شورای کارگری با برنامه سوسیالیستی حرکت کنیم.
۵- ما با خوشبینی انقلابی به پیشواز نظام آینده میرویم. نظام آیندهای که با شوراهای کارگران و مردم در سراسر کشور اداره شود.
وفا کرمانشانی